تکرار تاریخ: از اسراییل تا افغانستان
کشورهای منطقه یک مساله را مواظب باشند: برفی که امروز بر بام مردم افغانستان، چون فلسطین نشسته است؛ دیر یا زود بر بام آنان نیز چون جهان عرب خواهد نشست 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۲۵    ۱۴۰۴/۹/۲۴ کد خبر: 178523 منبع: پرینت

در واپسین سال‌های امپراتوری عثمانی؛ هنگامی که جهان عرب در تب‌ و تاب فروپاشی یک نظم کهن می‌سوخت، بریتانیا و فرانسه به سراغ حاکم حجاز رفتند. او را به قیام علیه خلافت عثمانی فراخواندند و در عوض برایش تعهد سپردند که پس از پیروزی، سرزمین‌های عربی را در هیات کشورهایی مستقل به رسمیت خواهند شناخت. اما هنگامی که عرب‌ها در کنار انگلیس‌ها برعلیه عثمانی جنگیدند و در سال ۱۹۱۸ خلافت فرو ریخت؛ چشم آبی های غربی به وعده‌های خود وفا نکردند.

پیمان سایکس–پیکو در سال ۱۹۱۶ همچون خط‌کشی سرد و بی‌روح بر نقشه ای جهان عرب نشست: سوریه و لبنان زیر قیمومیت فرانسه و فلسطین، عراق و اردن زیر اشغال بریتانیا قرار گرفتند. این زنجیر اسارت تا سال ۱۹۴۸ بر دست‌ و پای جهان عرب باقی ماند.
با شعله‌ور شدن قیام‌های مسلحانه جهان عرب‌، برعلیه استعمارگران، قدرت‌های اروپایی ناگزیر شدند استقلال این سرزمین‌ها را بپذیرند. اما بریتانیا با انبوهی از سلاح و مهماتی رو به‌ رو بود که برای جنگ با عثمانی و سپس سرکوب اعراب به منطقه آورده بود؛ میراثی که هیچ دولت عربی حاضر به پذیرفتن آن نبود.

در چنین خلایی، استعمارگران تصمیم گرفتند نیرویی تازه، وابسته و قابل‌کنترل را جایگزین کنند. یهودیانی که در اروپا زیر سایه سنگین نازی‌ها نفس می‌کشیدند، از دهه ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۸ به فلسطین منتقل شدند و در قلب جهان عرب، بر خاک مقدسی که نخستین قبله‌ی مسلمانان جهان بود، رژیم صهیونیستی بنا شد.
این طرح برای غربی ها سه مزیت داشت:
۱. رهایی یهودیان از آزار هیتلر؛
۲. ایجاد پایگاهی دایمی برای مهار جهان عرب؛
۳. سپردن سلاح‌های انباشته‌شده به نیرویی کاملاً مطیع و حافظ منافع آنان.

در آغاز، این پروژه زیاد جدی گرفته نشد. جهان عرب با جمعیت ۱۲۰ میلیونی خود، در برابر نیم‌میلیون مهاجر یهودی، برتری عددی خیره‌کننده‌ای داشت. اما غافل از آن که در جهان مدرن؛ این نه جمعیت؛ بلکه فناوری، سازمان نظامی و حمایت خارجی است که سرنوشت جنگ‌ها را رقم می‌زند.
در پنج جنگ اعراب در برابر اسراییل از سال های ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ ارتش‌های عربی را شکست داد و غرور آنان را در هم کوبید؛ و همین شکست‌ها بذر جنبش‌های مردمی خود جوش؛ چون اخوان‌المسلمین را در جهان عرب کاشت. نیرویی اشغالگر اسراییلی که روزی جدی گرفته نمی‌شدند؛ بعدها توانست غرور ۴۰۰ میلیون عرب و بیش از یک‌ و نیم میلیارد مسلمان را در هم بشکند.

همین الگو یکبار دیگر پس از هشتاد سال دوباره توسط انگلیس و آمریکا، با چهره‌ای تازه، در افغانستان تکرار شد. غرب با انبوهی از سلاح و تجهیزات، به نام مبارزه با تروریسم وارد افغانستان شد؛ بیست سال این سرزمین را در اشغال خود نگه داشت و در پایان، قدرت را به نیرویی بدوی، خشن و غیر بومی، همچون یهودیان، سپرد. بیش از ۸۰ میلیارد دلار تجهیزات نظامی در اختیار شان قرار داد و همچون مدل اسراییل، کمک‌های مالی منظم به این گروه سرازیر شد و کماکان این وضعیت ادامه دارد.
بخشی از طالبان؛ به‌ویژه شاخه‌های غلزایی که از نظر تاریخی و هویتی پیوندی با ساختار فرهنگی افغانستان ندارند و ریشه مشترک اسراییلی دارند؛ با تکیه بر این حمایت‌ها و پیوندها چنان رفتار می‌کنند که نه به خواست مردم گوش می‌سپارند، نه به خواست منطقه و نه به قواعد جهانی. گویی روی دیگر اسراییل‌اند و مردم افغانستان غزه ای فراموش‌شده ی جنوب آسیا. تنها قدرتی که از آن فرمان می‌برند، آمریکا است و بس.

اگر کسی انگیزه و تاریخ پیدایش طالبان را نداند؛ شاید آنان را نیرویی آزادی‌بخش و مذهبی بپندارد؛ اما به قول حسن عباس، طالبان همان نیروهای خلقی لاییک و متعصب گذشته‌اند که تنها ریش گذاشته‌ اند. گروهی که حتی به پاکستان، پرورش‌دهنده ای اصلی‌شان، وفادار نماندند؛ چگونه می‌توانند به جمهوری اسلامی ایران که از نظر فکری و تمدنی در تضاد کامل قرار دارند، وفادار بماند؟
نکته ای پایانی این که: اگر کشورهای منطقه بیش از این درنگ کنند و از مخالفان طالبان پشتیبانی نکنند؛ باید در انتظار ظهور چالشگری تازه، شبیه اسراییل، در جنوب آسیا باشند. این تهدید تنها افغانستان را در بر نخواهد گرفت؛ چین، ایران، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی نیز در تیررس آنان خواهند بود.
کشورهای منطقه یک مساله را مواظب باشند: برفی که امروز بر بام مردم افغانستان، چون فلسطین نشسته است؛ دیر یا زود بر بام آنان نیز چون جهان عرب خواهد نشست.
اسراییل جنوب آسیا را جدی بگیرید!

جلالی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اسراییل پاکستان
جنوب آسیا
نظرات بینندگان:

>>>   از تحليل اقاي جلالي اینطوری باید نتیجه گرفت، همانطوریکه اعراب در مقابل اسرایل نو تشکیل یافته بار ها و بار ها شکست خوردند، مخالفین طالبان با اختلافات عمیقی که باهم دارند، در مقابل طالبان مسلح شده توسط آمریکا نیز چانس پیروزی نداشته و بلاخره با قبول شرایط تحمیلی تسلیم نیروهای طالبان خواهند گشت !

>>>   جلالی شما ادعای میکنید طالب افغانستانی نیستن اگر محبت کنی هویت خودت را هم بیان کنی که شما از کجا افغانستان آستی پدر کلان ت ازکجا آمده و از دست کی فرار کردین در افغانستان ساکن شودی...

>>>   سمیع الله سیحون
شهردار پیشین شهر هانوفر آلمان در یک کنفرانس که از سوی مجمع فدرال‌خواهان در همکاری با یک نهاد آلمانی برگزار شده بود گفت" افغانستان دو برابر آلمان به لحاظ جغرافیایی بزرگ است اما آلمان دو برابر افغانستان نفوس دارد".
در این سخن او عالمی از معنا و پیام نهفته بود؛ معنای دیگری سخن او این بود که آلمان به عنوان یک کشور دوبرابر کوچک‌تر از افغانستان با جمعیت بیش از ۸۳ میلیونی دو برابری بیشتر از این کشور با نظام فدرالی در پی تلاش و کوشش جمعی و بکار گیری عقل آلمانی توانسته که به مرکز عقل فسلفی جهان و سومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل شود و برای میلیون‌های مهاجر زمینه‌ی کار، زندگی، تحصیل و سر پناه فراهم کند اما افغانستان چه؟
افغانستان به عنوان کشوری دو برابر بزر‌گتر از آلمان و جمعیت ۴۰ میلیونی با بزرگ‌ترین منابع طبیعی و معدنی در کجا قرار دارد؟ این کشور با چهل میلیون جمعیت، ۱۰ میلیون مهاجر، ۲۰ میلیون گرسنه، ۱۰ میلیون بیکار و ۵۰ هزار قلدر و حکومت کن دارد.

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
از نشر نظرات نفاق افکنی و توهین آمیز معذوریم
مطالب خود را برای نشر به ایمیل afghanpaper@gmail.com ارسال فرمایید.
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است