| تاریخ انتشار: ۱۳:۱۲ ۱۴۰۴/۹/۲۴ | کد خبر: 178522 | منبع: |
پرینت
|
|
در 25 سال اخیر، همیشه اینگونه بوده که یک بخشی از سیاسیون غیرپشتون، تحت نام واقعگرایی یا عملگرایی یا فرصتشناسی یا عقب نماندن از قافله و یا لزوم وحدت ملی و یا چیزهای دیگری از این قبیل، خود را با حرکتها و جریانهای پشتونی همسو و همراه کرده و از خوان قدرت و ثروت بهرهای بردهاند؛ بخشی اما در این مدت همیشه انتقاد کرده، گوشهگیری کرده، اصولگرایی کرده، ارزشگرایی و...کردهاند.
از سیاسیون پشتون و متحدین بیداعیه غیرپشتون آنان اینجا چیزی نمینویسم چون تقریباً وضعیت و حرف آنان روشن است. اعتقاد من این است که سیاسیون پشتون بر اساس یک دیدگاه و روایت کهنه که از زمان عبدالرحمان، حبیبالله و امانالله و... به آنان به میراث مانده، به پیش رفته و خود را صاحب طرح و برنامه معرفی کردهاند. مشارکان غیرپشتون آنان نیز چون خود طرح و برنامه نداشتهاند لابد در رکاب آنان قدم زده و به منافع حقیر مادی بسنده کرده اند و به قول برخیها در حال و اکنون زندگی و معیشت کرده و پروای چیز دیگری را نداشتهاند. اینها هیچگاه داعیههای بالا بلندی مطرح نکرده و از کسی که دعوایی ندارد نمیتوان انتظار موضعگیریهای اصولمند را داشت.
اما و صد اما سوال ما و انتقاد ما از کسانی است که همیشه انتقاد کرده و به لحاظ نظری طرحهای خوبی برای رهایی غیرپشتونها از دنبالهروی پشتونها پیشنهاد کردهاند. اینها از حوزه نظر به حوزه عمل سیاسی نرفتهاند. حوزه عمل سیاسی را خالی گذاشتهاند. تا چه وقت و چه زمانی این خلا ادامه دارد و توسط چه کسانی باید پر شود؟ برای رهایی مردم صرفن نظریهپردازی و انتقاد کافی نیست. لازم است که همین جریان اصولگرا و منتقد، با برنامههای میدانی و عملیاتی وارد زمین شوند. در میان مردم بروند. در میان مردم نفوذ کنند. پایگاه و جایگاه اجتماعی بسازند. همفکران خود را در یک سازمان بسیج کنند و کار سازمانی پیگیر انجام دهند. با خارجیها در ارتباط شده و برای حرکتهای خود حامی خارجی پیدا کنند. دستی به اسلحه نیز ببرند و برای عملیاتی سازی طرحهای خود لشکر فراهم کنند.
نورالله ولیزاده
>>> اگر تاجک ها همراه هزاره ها و ازبک ها برضد پشتون ها یکجا شوند، سه ضرر دارد:
اول قدرت سه تقسیم میشود.
دوم هزاره ها شیعه هستند و تاجک ها سنی.
سوم قواره هزاره ها و ازبک ها با تاجکها نمی خواند.
اگر تاجک ها با پشتون ها بر علیه هزاره ها و ازبک ها یکجا شوند،قدرت دو تقسیم میشود و در نتیجه تاجک ها قدرت بیشتر پیدا میکنند و پشتون ها هم کوشش میکنند،کم کم زبان دری را یاد بگیرند و در نتیجه روابط شان خوب میشود.
حالا هزاره ها شاید انتقاد کنند که اینه ببین: تاجک ها موضوع ملیت پرستی و مذهب پرستی و قواره پرستی را پیش کش میکنند.
در حالی که هزاره ها از سالها بدینسو خودشان ملیت پرستی و زبان پرستی را برضد پشتون ها سر داده اند.
جالب اینجاست که هزاره ها ازبک ها وترکمن ها را نیز شامل فارسی زبانان میکنند و تمام بغض دل شان علیه پشتون ها است.
با وجود آنهم رهبران هزاره معامله گر هستند.
هر ملیتی که برایشان یک چوکی کگ بدهد،در پهلوی آن ایستاد میشوند و با هزاره های قوم خود دعوی میکنند که ما باید اتحاد ملی را حفظ کنیم. نباید اتحاد ملی را خدشه دار بسازیم.
اما به مجردی که از قدرت برطرف شدند،اتحاد ملی بودن شان از بین میرود و باز همان خرک است وهمان درک که ما افغان نیستیم، نام این مملکت خراسان است و ما نام پوهنتون را نمیخواهیم،نام دانشگاه را میخواهیم.
در حالی که دانشگاه در ایران مروج است و ایرانی ها همین هزاره ها را در آنجا که در صف نانوایی برای گرفتن یک قرص نان ایستاد میشوند، افغانی پست و کثیف مینامند.
با وجودآنهم طرفدار نام خراسان برای افغانستان،در پهلوی خراسان شمالی وخراسان جنوبی و خراسان رضوی که ایالت های ایران هستند میباشند.
چقدر هزاره ها درطی پنجاه سال گذشته در جنگ های عراق و سوریه بنام فاطمیون کشته شدند؟
هنوز هم طرفدار ایران هستند.
همین حالا بعد ازًشکست رژیم بشار الاسد،هزاران هزاره یی که در سوریه برضد نیرو های مخالف بشارالاسد میجنگیدند،لادرک و نا معلوم است.
مثل گوشت دم توپ،ایرانی ها هزاره ها را وادار میکردند که بطرف بلندی های جولان برضد عساکر اسراییلی فیر کنند.
اگر هزاره ها یک غیر میکردند،طیاره های اسراییلی می آمد و مواضع آنها را بمبارد میکرد وهمه شان کشته میشدند.
بنأ هزاره ها همه تحت تبلیغات ایرانی ها قرار گرفتند و هیچ چیز هم بغیر از کفن،نصیب شان نشد.
>>> دستت خوش به قول مردم مازندران داداایچ وقت بدون برنامه کاری درست نمیشه بایدآقایی ولیذاده خدشما حمل گراباشید هم فکربجویدکه الحمدلله زیادهستیم آتش زدن یادبگیریم
>>> غر پر شما ها با یک استغان دندان زده هم راضی میشین فقط برای استغان خودتان با آب آتش میزنید نی تمام شد نه استغان گیرتان میاید نه تای دیسترخان شما تا این وقت از لاف زدن استغان را لیس میزدین حال لاف زدن تان در خارج است اون هم در پسبوک
>>> آنانی که با جریانات حاضر همسویی نشان داده ویا می دهند، مردمان هوشیار و موقع شناس اند، با اینکار خود را از دربدری و زندگی بی هدف در غرب رهایی می بخشند!
آنهای که در گروهای مختلف آشتی ناپذیر باهم، نامنویسی کرده اند، عمر خودرا ضایع می سازند، زیرا فراریان ناکام همیشگی، توانایی رهبری یک جبهه قوی و کارای مخالف نظام برحال را ندارند، نه مردم به آنها اعتماد دارند، و نه جامعه جهانی از آنان طرفداری می کنند. مدت چهار و نیم سال وقتی خیلی زیاد است، که تشکلات سیاسی موفق و برخوردار از حمايت داخلی و خارجی میتوانستند درآن کاری موثر به نفع خود انجام دهند، ولی این بی کفایتان درین مدت نتوانستند یک هم آهنگی ظاهری را هم بوجود آورده نتوانستند !؟