این حمله بخشی از یک سناریو از قبل طرح شده است تا حمایت مردمی را برای طالبان در افغانستان کسب کند و مردم را در عقب طالب بسیج سازد | ||||
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۷ ۱۴۰۴/۷/۲۱ | کد خبر: 178154 | منبع: |
پرینت
![]() |
در حالیکه سیاستمداران احساساتی، ابتدایی، ساده لوح و پوپکی افغانستان، بعد از حمله پاکستان، با یکصدا طبل حمایت از تمامیت ارضی را نواخته و خود را در صف طالب و به حمایت از طالب قرار داده و از مردم نیز خواستند که در این وضعیت از طالب حمایت کنند، محسن داور و ده ها فعال سیاسی پاکستان، بهترین تحلیل ها را در قبال این جنگ میان پاکستان و طالبان ارایه کردند که من شخصا مشکور درایت سیاسی انها هستم.
داور میگوید که این حمله بخشی از یک سناریو از قبل طرح شده است تا حمایت مردمی را برای طالبان در افغانستان کسب کند و مردم را در عقب طالب بسیج سازد!
دقیقا این گونه نیز شد، افغان های ساده لوح، ابتدایی، احساساتی و آتش مزاج، حتی همان جمهوریت های که طالب انها را فراری داد، همه، شعار زنده باد طالبان را سر دادند و بدون اندکی تعقل و استفاده از شعور برای تحلیل و بررسی اوضاع، سرباز پیاده طالب شدند و اینگونه از طالب یا قاتل این ملت، قهرمان این ملت ساده لوح و بدبخت در مثلا جنگ علیه پاکستان ساختند!
"سیاستمداران" پوپکی افغانستان حتی شعور فهم ساده ترین واژه ها و اصطلاحات سیاسی مانند تمامیت ارضی را ندارند!
تمامیت ارضی وقتی در یک کشور وجود دارد که ان کشور یک حکومت مشروع و منتخب توسط مردم در سطح جهان داشته باشد با حضور نماینده های ان حکومت در سازمان های معتبر جهانی مانند ملل متحد.
تمامیت ارضی یعنی یک کشور قانون اساسی پذیرفته شده، بیرق مشروع، نهاد های حکومت مشروع، اردوی مشروع و ساختار های بنیادین مشروع داشته باشد. که افغانستان تحت اشغال طالب هیچ کدام انرا ندارد!!.
افغانستان تحت حکومت طالب، از تمامیت ارضی برخوردار نیست بلکه اولین تجاوز را به تمامیت ارضی افغانستان، خود طالب کرده است!
طالب این کشور را به زور سلاح و نه رای مردم، غصب کرد.
حکومت طالب، حکومت منتخب توسط مردم و به رای مردم نیست.
این حکومت مشروعیت جهانی ندارد و توسط ملل متحد و دیگر سازمان های معتبر و کشور های ارشد جهان پذیرفته شده نیست،
حکومت طالبان قوانین بین المللی را از هر نوع نفی میکند.
طالب قانون اساسی و بیرق رسمی افغانستان را فسخ و کرده و از بین برده و خود قانون اساسی ندارد و بیرق اش توسط مردم پذیرفته نشده است.
بنا، افغانستان هم اکنون تحت طالب هیچگونه تمامیت ارضی ندارد و کاملا غصب و به زور سلاح در کنترول این گروه قرار دارد!
گاه روز ها با خودم آرزو میکنم که ای کاش ما یک نیمچه سیاستمدار به سطح سیاستمداران پاکستان یا هند و یا دیگر کشور های منطقه میداشتیم تا شعور درک اوضاع را مانند این سیاستمداران میداشتند....شاید روزگار ما نیز بهتر میبود!
ما سیاستمدار نداریم، آنچه داریم، یک مشت لنگ و کر و کور و مفلوک و ادم های از قرن بوق و از کوچه پس کوچه های پشاور و از کبابخانه های بالتیمور امریکا و یا سوسیال خور های اروپایی و دکاندار های مقیم غرب و یک کتله بیکار و روزگار در سرزمین های مختلف هستند که با روی کار امدن جمهوریت به افغانستان سرازیر شده و پست ها و مقام ها را مفت غصب کردند و رییس جمهور و وزیر و سفیر و غیره شدند!
این هم نقل قول کامل اقای داور در اینمورد، خوش به حال پشتون های انطرف سرحد که حداقل ادم های مثل اینها دارند، از ما نه سیاستمدار پشتون ما فهم و شعور سیاسی دارد و نه سیاستمدار تاجیک و هزاره و اوزبیک ما..همه شان یک مشت آدم های ساده لوح، بیخبر و با عرض معذرت کرایه یی!.:
"محسن داور، رییس جنبش دموکراتیک ملی پاکستان، در واکنش به درگیریهای مرزی میان طالبان و نیروهای مرزی پاکستان، این رویداد را «بخشی از یک سناریوی از پیشطراحیشده» دانست. به باور او هدف آ"ن ایجاد حمایت مردمی برای طالبان در داخل افغانستان است"
زنده باد داور و ادم های با هوش مثل او!
لینا رو به حیدری
>>> سالها پیش در یکی از کارگاههای آموزشی در کابل شرکت داشتم. در این کارگاه دو مربی کانادایی و پاکستانی به ما درس میدادند. ساعتهای درسی استاد کانادایی با آرامش و شادی برگزار میشد. اما ساعتهای درسی استاد پاکستانی با طعنه و اخلال و گاه مسخرگی!
استاد پاکستانی پس از چند جلسه کلافه شد و به زبان پشتو رو به همه کرد و گفت: بهخدا من هم پشتون هستم، من هم از سیاست دولت پاکستان ناراضی هستم. من یک معلم عادی هستم که هیچ ربطی به سیاست ندارم. من از مهماننوازی افغانها زیاد شنیده بودم، ولی حالا...!
زمان صرف غذا من کنار استاد نشستم و حرفهای زیادی بین ما رد و بدل شد. از او پرسیدم که آیا واقعا پشتونهای آنسوی مرز دوست دارید که با افغانستان یکجا شوید. پاسخم را با پرسش داد: آیا اگر برای خودت در جایی زندگی بهتر از افغانستان مهیا باشد، کشوری نسبتا باثبات داشته باشی، به راحتی بتوانی با پاسپورتش به اروپا و آمریکا تحصیل و کار و زندگی کنی، افغانستان جنگزده و بحرانی را انتخاب میکنی یا پاکستان را؟
او پاسخش را داده بود و اما من حق انتخاب نداشتم، چون من اساسا بیرون از این بازی بودم. من نه ادعای سرزمینی بر پاکستان داشتم و نه شهروند پاکستان بودم که در جایگاه قضاوت قرار بگیرم.
جنگ طالبان و پاکستان از جنس همین قماش است. یک نیروی تروریستی با دولت حامی تروریسم درگیر شده است. طالبی که با کرامت انسانی ما میجنگد و پاکستانی که در پنجاه سال گذشته حامی هر نیروی ویرانگری بوده که از شکلگیری دولت-ملت در جغرافیای ما جلوگیری کتد.
جنگ طالب و پاکستان، جنگ مردم افغانستان و پاکستان نیست، جنگ پدر و پسر و اختلاف خانوادگی است.
از آوارگانی که از ترس یک گروه تروریستی و آدمکش به سرزمینی دیگر پناه آوردهاند تا کرامت انسانی خود و خانوادهشان را حفظ کنند، توقع رجزخوانی به نفع طالب نداشته باشید.
برای ما حملهی پاکستان حملهی یک دولت اشغالگر خارجی به یک نیروی اشغالگر داخلی است.
داوود عرفان
>>> ما افغانهای نیمچه باسواد— مهاجر خارج و مقیم داخل—مردمان سنتی و احساساتی هستیم. به عوض فیلسوف و متفکر — متاسفانه نیمچه قاضی و نیمچه شاعر و رمال و شویست نویس فراوان داریم. زبان فارسی و پشتو ، هر دو زبان «احساسات» است نه زبان فلسفه و ساینس و تکنالوجی.
استاد مجتبی مینوی چه زیبا گفته بود:«اگر ما به تعداد شاعران مان گاو میداشتیم می توانستیم شیر و ماست و پنیر و گوشت دنیا را تامین کنیم.»
>>> دقیقا" خانم روزبه گرامی ،
این سناریوی از قبل طراحی شده سناریوی برد برد برای طالب و برای پاکستان است.
در کابل سیاستمداران تسلیم شده و بگیل مانند صدیق چکری و جناب اکبری و چند ریزه خوار دیگر خوان طالبان در تپه وزیر اکبر خان گرد هم آورده میشوند تا ابراز همبستگی و با طالبان و آمادگی برای جنگیدن با پاکستان را تبارز دهند در حالیکه همین چند سال پیش از حاکمیتی کخ خوردر آن شریک و سهمدار و وزیر بودند دفاع نتواستند و حالا برای فتح پشاور و اتراق در سواحل رود اتک ابراز آمادگی میکنند.
جنگ پاکستان با طالب های پاکستانی است و طالب های پاکستانی مردمان قبایلی مربوط ایالت پختونخوای پاکستان است.
در قدم اول پشتون های ایالت پختونخوا باید دست به کار شوند و در قدم بعدی لر و بر خواهان پشتون که سالها گلو پاره کردند و حالا مانند موش در سوراخ ها خزیده اند.
مردم افغانستان با پاکستان مشکلی ندارند ، دیورند را بچه افضل فروخت و در ازای آن دودمان و اقوام و تیره و تبارش تا حالا بر افغانستان مسلط شده اند ،
قصه کوتاه که از این جنگ ، طالبان برای کسب مشروعیت داخلی و چانه زنی خارجی خود استفاده میکنند و پاکستان برای مظلوم نمایی و کسب امتیاز از غرب جهت مبارزه با تروریزم.
ساکنان غیر طالب افغانستان را نه سود دارد و نه زیان و این است آخر کلام.
>>> درمورد خانم روزبه تبصره بيشتر ضرورت نميباشد، موصوفه از گل های سر سبد دوره جمهوریت و چهره مورد اعتماد غربیان بود و است !
وى از عدم مشروعيت طالبان از زوةياى مختلف بحث مي نمايد، كدام حكومت قبل از طالب از مشروعيت برخوردار بود؟ هيچ يک آن!
با وجود تمام مشکلات موجود در ا آره طالبان، روسیه منحیث دومین قدرت سیاسی و نظامی جهان آنرا به رسميت شناخته. فعلن وزیر خارجه آن در بزرگترین دیموکراسی جهان مورد استقبال گرم قرار گرفت، امنیت در سرتاسر مملکت را قائم کرده اند. هيچ نوع تحرکی نظامی در هیچ گوشه کشور علیه آنان مشاهده نمیشود،
ساختگی بودن اختلافات طالبان با حکومت پاکستان را به دلایل مختلف نمیتوان قبول کرد:
موجودیت ت ت پ در داخل افغانستان درد سر بزرگ برای پاکستان می باشد، سالانه بیشتر از 500 نفر از منسوبین قواي مسلح پاکستان توسط اینها کشته می شوند.
مصارف خیلی گزاف نظامی در طول سرحدات با افغانستان صورت می گیرد.
عملیات ت ت پ باعث شده که امنیت در پاکستان روز تا روز بد تر گردد.
و ....
جنگ اخیر بین دو کشور خیلی شدید بود و برای هردو جانب خسارات زیادی را به همراه داشت.
بنان این مشکلات جدی بوده و ساختگی نمیباشد !
>>> اینکه در عقب تنش پاکستان و افغانستان چه نهفته است ؟ من نمی دانم. اما این محسن داور که قبله ی آمالش اشرف غنی بود نه خان های دوسره پشاور ، حرفهای میزند که دل سیاستمداران سرگردان و سردرگم پشتون پاکستان را گرم بسازد.
اما محسن داور را کنار بگذارید. چه چیزهای باعث شد که امروز «سیاستمداران » ساده دل افغان به دلقک های سرچوک تبدیل شده است؟
پنجاه سال بحران افغانستان - سیاستمدار با دسیپلین و فیلسوف متفکر خلق نکرد؛ اما سیر و پودینه روشنفکر چپ و راست و مسلمان نماهای مکتبی را نمایان ساخت.
اشغال روس ، جنگهای کابل،،تهاجم امریکا و خروج غرب چلوصاف همه را از آب کشیده است.
🔸«روشنفکران» چپ و راست خط روس و چین را که سالها گلو پاره کردند و امپریالیزم را محکوم میکردند- تعدادی را سوسیال خور اروپا ، جمع کثیری را welfare خور امریکا ساخت.
🔺 گُدی های ویترین های حقوق بشر را قاضی های مفتخور ساخت تا تعدادی دادگاه نمایشی برپاکنند و یک تعداد خواب جایزه صلح را ببینند.
🔹شبه روشنفکران را جنرال های ماشینی و مخبر احوالات ساخت.
🔸اردوی 30-40 هزار نفری را مزدبگیری ساخت که در چند هفته دود هوا شد.
🔹جامعه ی فقیر جنگ زده را کوکاکولا خور بازار مصرفی ساخت.
🔸تعدادی از تحصیلکرده های غرب را لقب تکنوکرات داد تا تفاله ی دیموکراسی غرب را در کابل و چند شهر بزرگ برای چند سال استفراغ نمایند.
🔹در آخر همه پوقانه های هوایی را ترکاند.
حالا:
🔸پیزه پزان سیاستمدار که دوباره رفتند به شغل های قبلی در امریکا و اروپا، خیال پلو میزنند که اگر دوباره تاریخ تکرار شود.
🔹 رهبران سیاسی ریشدار و بی ریش که سرگردان ترکیه و دوبی شده اند و سال یک بار در اطاقی گرد آورده میشوند تا مردم کمی بخنندند و چند فحش نثار شان نمایند، خیال پلو روز های اقتدار فهیم، برادران مسعود و امپراطور شمال را میزنند.
اما مردم بیچاره مثل همیشه سیل بین مانده اند که در نمایشنامه ناتمام افغانستان چه کارروایی های دیگری را مشاهده خواهندکرد.
>>> عقل شما به اندازه دوکلک جای که در قات پای تان قرار دارد است شما و بحث های سیاسی و سخن گفتن در باره یک ملت بسیار دور است شما صرف پاهای خود را بلند بگرید چیزی که وظیفه مقدس شما است
>>> من یک خانم خانه دار هستم که در ایران به دنیا آمدم و بزرگ شدم بعد از چند درگیری پراکنده در مرز افغانستان و پاکستان برایم سوال شد طالبان می داند بدون حمایت پاکستان همین حالا می تواند سرنگون شود پس چرا درگیر جنگ با پاکستان میشود در همان تاریخ پاکستان در سازمان ملل از طالبان حمایت می کرد و نماینده آنها شده بود همانجا فهمیدم اینها جنگ زرگری است خیلی از سیاستمداران ما میفهمند اما منافعشان در نفهمیدن است
>>> برای اینکه دوستی افغانستان وپاکستان ازین هم محکمتر شود باید فوزیه کوفی با عاصم منیر نکاح دوستی کند به اینصورت آنقدر دوستی بین دوکشور محکم میشود که محکمتر حتی از فولاد !
غ