ما مردمِ افغانستان، همانگونه که دین و مذهب ما ارثی است و در آنها تفکر و بازاندیشی وجود دارد، سیاستهای ما نیز ارثی است | ||||
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۶ ۱۴۰۴/۷/۲ | کد خبر: 178024 | منبع: |
پرینت
![]() |
از دریچهٔ منافع ملی و بر اساس راهبرد و تصمیم ملی، انعقاد قرارداد با یک دولت خارجی و واگذاری پایگاه به آن، نه «خاکفروشی» است و نه «ناموسفروشی». این مسئله امری معمول در روابط بینالملل است که بر مبنای منافع متقابل صورت میگیرد. آمریکا در ۳۸ کشور دنیا پایگاه نظامی دایم دارد؛ اگر پایگاههایی موقت و استفادههای موردی هم به آن اضافه شود، به حدود ۸۰ مورد میرسد. برخی از کشورهایی که آمریکا در آنها پایگاه دارد، از برترین قدرتهای جهاناند. آلمان و ژاپن، به ترتیب قدرتهای اقتصادی سوم و چهارم دنیا هستند با وجود این، در خاک هر دو کشور، بزرگترین پایگاههای آمریکا استقرار دارند. وجود پایگاه خارجی در یک کشور نشانهٔ ضعف, مستعمرهبودن، فروش خاک و ناموس نیست؛ بلکه بر مبنای منافع ملی و تعریف مناسبات صورت میگیرد و باید مشخص شود کشور میزبان با واگذاری پایگاه، چه بهدست میآورد.
ما مردمِ افغانستان، همانگونه که دین و مذهب ما ارثی است و در آنها تفکر و بازاندیشی وجود دارد، سیاستهای ما نیز ارثی است. از کودکی به ما آموختهاند که بیگانهستیز باشیم؛ یعنی به جای آنکه «منفعت» محور قرار گیرد و تمام جبههگیریها بر مبنای آن شکل گیرد، «ستیز» محور قرار داده شده است. به همین دلیل است که ما میجنگیم و انفجار میدهیم و دلخوش میشویم که «ما بیگانهستیزیم» بدون آنکه بسنجیم نفع و ضررِ واقعیِ ما چیست. به این دلیل است که ما از کاروان پیشرفت عقب ماندیم.
بنابراین، در صورتی که یک دولت ملی شکل بگیرد، انحصار پایان یابد، حقوق اساسیِ مردمِ افغانستان رعایت شود و تصمیمگیریها بر مبنای منافع ملی صورت گیرد، آنگاه، واگذاری پایگاه بر اساسِ پیمان و گرفتن امتیازهای قابل ملاحظه، نه تنها اشکال ندارد بلکه میتواند منافع فراوانی برای افغانستان بههمراه داشته باشد. افغانستان موقعیتِ ممتازی دارد و باید از آن بهره ببرد. این موقعیت کمنظیر، نباید مرکز اختناق داخلی، لجاجت و ستیز با دنیا باشد؛ بلکه، جغرافیایی باشد، برای امتیازگیری و بازیهای هوشمندانه.
باید اضافه کرد که در فقدان نمایندگی واقعی مردم، در نبود دولت مشروع و ملی، و منهایِ ملاحظات منافع ملی، انعقاد پیمان و واگذاری پایگاه مبنای حقوقی ندارد، زیرا در چنین فرضی صلاحیت حقوقی لازم، برای انعقاد پیمان، وجود ندارد.
پس به لحاظ مبنایی و بدور از جدالها و قطببندیها، واگذاری پایگاه را نباید حیثیتی و ناموسی کرد. این نگرش سطحی و کودکانه است، اصل مسئله نمایندگی از مردم، اتخاذ راهبرد ملی و چگونگی تعریف منافع ملی است.
سید جواد سجادی
>>> خوب ، اگر آن شرایط که شما برشمرده ایید محقق شود ، اما در این ۲۵۰ سال که هیچ شرطی از شرایط شما در عمل وجود نداشته و همیشه استبداد و اختناق بر مردم حاکم بوده.
>>> یک متل مشهور است که میگویند:
البیل و من التاوان و التبرو من الهیچ.
موجودیت قوای شوروی وقت در افغانستان اشغال بود.
رییس جمهور وقت امریکا جیمی کارتر علیه موجودیت قوای شوروی در افغانستان اعتراض کرد و گفت که کشور کمونست شوروی،کشور مسلمان افغانستان را اشغال کرده است و برای مردم شریف و متدین افغانستان جهاد روا است و ما از مجاهدین و جهاد شان پشتیبانی میکنیم.
چنانچه رونالد ریگن که بعد از جیمی کارتر رییس جمهور شد،رهبران مجاهدین را به قصر سفید دعوت کرد و از جهاد آنها پشتیبانی کرد.
در آن وقت هیچ حقوق بشر و حقوق زنان مطرح نبود و فقر و بی سوادی مردم مطرح نبود،آنچه مهم بود،جهاد مشترک غرب و کشور های اسلامی و حتی کشور کمونستی چین علیه موجودیت قوای شوروی در افغانستان.
بیست سال بعد همان امریکایی که از جهاد مردم افغانستان پشتیبانی کرد،با یک توطئه حادثه یازدهم سپتامبر را خودش طراحی کرد و تحت نام مبارزه علیه تروریزم اسلامی،به افغانستان لشکر کشی کرد و بیست سال مکمل زدند و کشتند و بمبارد کردند. دبدن که نمیشود.فرار کردند و رفتند.
اشغال اشغال است. از طرف هرکشوری که باشد.منافع اقتصادی مهم نیست.
چرا امریکا خودش در مقابل انگلیس ها جنگ کرد و کشور خود را آزاد کرد؟
بخاطری که آزادی برایشان مهم تر از کمپنی هند غربی بودن بود.
تجارت شان رونق داشت،اما آزادی میخواستند.
جاپان و آلمان و دیگر کشور ها نیز میخواهند آزادی خود را داشته باشند.
جاپان هشتاد سال صبر کرد و منتظر ماند که یک روزی نی،یک روزی قوای امریکا از مملکت شان بیرون شوند،دیدند که نمیشود،حالا جاپان نمیخواهد که نسل های بعدی شان نیز تحت اشغال باشند،ازین ترخ رشد جمعیت منفی شده است و مهاجر نیز نمی پذیرد،حالا از هر دو نفر یک نفر بالای سن شصت و متقاعد است و نفوس آن از یکصد و پنجاه میلیون به یکصد و بیست میلیون رسیده است و در آینده نه چندان دور کاملاً نسل جاپان از بین خواهد رفت.
در آلمان نیز رشد جمعیت اگر مهاجرین نباشد، ار جاپان بدتر خواهد بود. زیرا نرخ تولدات در آلمان نیز کمتر از یک فیصد است.
گذشته ازین ها یک کشور نباید بخاطر منافع اقتصادی،کشور خود را تحت اشغال قرار دهد. این خودش وطن فروشی است که بخاطر منافع اقتصادی اجازه داده شود که یک کشور دیگر در کشورش پایگاه نظامی داشته باشد و سربازان خود را جابجا کند.
پس فرق میان اشغال شوروی و اشغال امریکا چه بوده میتواند؟
و لو که یک پایگاه نظامی در یک کشور به کشور دیگر داده شود و چند سرباز خارجی در آن مستقر شود و یا کل کشور در اختیار یک کشور خارجی با صد هزار سرباز گذاشته شود.
اشغال حد و نصاب ندارد که تعداد سرباز کم و پایگاه نظامی کم،اشغال نباشد و تعداد زیاد سرباز و پایگاه نظامی ریاد ،اشغال باشد.
گذشته از آن امریکا در هشتاد کشور دنیا پایگاه نظامی دارد،اما این کشور ها یک سرباز هم در امریکا ندارند.
بنأ همه این کشور ها تحت اشغال اند و لو که شامل پیمان نظامی باشند و یا بدون پیمان نظامی.همه اشغال است.