تاریخ انتشار: ۱۶:۱۳ ۱۴۰۴/۶/۲۰ | کد خبر: 177935 | منبع: |
پرینت
![]() |
بیست و چهار سال پس از حملات ۱۱ سپتامبر و به موازات آن حمله آمریکا به افغانستان همچنان این پرسش مطرح است که آیا طالبان خود قربانی این حمله شده است.
امروز بیستوچهارمین سالگرد حمله القاعده به برجهای دوگانه مرکز تجارت جهانی در آمریکا است؛ حادثهای که بعدها زمینهساز سقوط حکومت اول طالبان و اشغال ۲۰ ساله افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم از سوی ایالات متحده و ائتلاف تحت رهبری آن شد.
القاعده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با حمله به برجهای تجارت جهانی، به قلب آمریکا ضربه زد؛ عملیاتی که به نقطهعطفی بزرگ تبدیل شد و جهان را به «قبل» و «بعد» از این حمله تقسیم کرد.
آمریکا تا پیش از این حمله، غرق در شکوه دوران پس از جنگ سرد بود و بهعنوان تنها ابرقدرت جهان خودنمایی میکرد. به گفته جوزف نای، اندیشمند شناختهشده علوم سیاسی: «آمریکاییها در مورد قدرت خود مغرور شده بودند و خود را شکستناپذیر و آسیبناپذیر میدیدند.» اما حملات ۱۱ سپتامبر افسانه شکستناپذیری آمریکا را زیر سؤال برد. در این میان، دود غرور ایالات متحده و قهرمانبازی بنلادن به چشم افغانستان رفت.
طالبان که پس از درخواست آمریکا برای تحویل اسامه بنلادن مخالفت کرد، به طرف اصلی جنگ آمریکا بدل شد و افغانستان بهعنوان مرکز اصلی «مبارزه با تروریسم» معرفی گردید. اما همواره این پرسش مطرح بوده است: آیا طالبان نقشی در حملات ۱۱ سپتامبر داشته یا خود قربانی بوده است؟
مصلحتاندیشیای که به زیان طالبان تمام شد.
در طول ۲۴ سال گذشته، هیچگونه شواهدی مبنی بر دست داشتن طالبان یا حضور شهروندان افغانستان در حادثه ۱۱ سپتامبر منتشر نشده است. این در حالی است که نگاهها بیشتر به سمت کشورهایی چون عربستان سعودی معطوف بودهاند.
ماهیت رابطه طالبان و القاعده همواره محل بحث میان تحلیلگران و ناظران بوده است. هرچند این دو گروه از جهات بسیاری بهشدت درهمتنیدهاند، اما تفاوتهایی در نوع جهانبینی دارند. برخی معتقدند این رابطه برای هر دو طرف، حاصل مصلحت و ضرورت بوده و گاه حتی به سطحی عمیقتر و شخصیتر رسیده است، اما هرگز نشانهای از اتحاد سیاسی میان آنها دیده نشده است. برنامههای جهانگرایانه و بلندپروازانه القاعده برای ایجاد یک حکومت اسلامی جهانی، در تضاد با نگاه محدود و منطقهگرای طالبان بوده است.
با این حال، این تفاوت جهانبینی مانعی برای تعمیق یا شکنندگی روابط دو طرف نبوده است. تاریخچه پیوندهای گروههای ایدئولوژیکگرای اسلامی نشان میدهد که پیوندهای عقیدتی، حتی بر بقا اولویت دارند. شاید از همین منظر بتوان فهمید که چرا طالبان حاضر نشد به بهای حفظ حکومت، بنلادن را به آمریکا تحویل دهد.
مصلحتگرایی طالبان، به دلیل پیوندهای عمیق ایدئولوژیک که برای گروههای اسلامگرا خط قرمزی اساسی محسوب میشود، از یکسو، و نقش القاعده در پیروزی طالبان از سوی دیگر، باعث شد این گروه حذف خود را ترجیح دهد و بهعنوان یکی از قربانیان حمله ۱۱ سپتامبر شناخته شود.
سرسپردگی طالبان به القاعده تا جایی پیش رفت که پس از بازگشت دوباره به قدرت، خانهای در قلب کابل به رهبر القاعده اختصاص داد.
آیا تاریخ برای طالبان تکرار میشود؟
اکنون طالبان در حالی در بیستوچهارمین سالگرد حادثه ۱۱ سپتامبر بار دیگر حاکمیت افغانستان را در دست گرفتهاند که گزارشهای سازمان ملل از حضور القاعده در خاک افغانستان خبر میدهند. بر اساس این گزارشها، القاعده در سایه حاکمیت طالبان در ولایات مختلف افغانستان برای خود پناهگاه امنی ساخته و در حال بازسازی ساختارهای خود است؛ از حضور در بدنه طالبان گرفته تا بهرهبرداری از درآمد معادن و ساخت پایگاهها و کمپهای آموزشی.
این گزارشها در حالی بر تقویت روابط دو گروه تأکید دارند که برخلاف داعش که با هیاهو در جغرافیای افغانستان عرضاندام میکند و با هدف قرار دادن غیرنظامیان، مقامات خارجی، رهبران طالبان و گاه گسترش دامنه فعالیت خود به خارج از افغانستان قدرتنمایی میکند، القاعده بیسروصدا در حال تقویت نفوذ و بازسازی خود است. راهبردی که نشان میدهد این شبکه نمیخواهد ادعای طالبان مبنی بر عدم اجازه استفاده از خاک افغانستان توسط گروههای تروریستی را زیر سؤال ببرد.
این وضعیت برای القاعده نیز سودمند است؛ چرا که بدون تهدید جدی، در حال بازسازی زیرساختهای خود است. این پناهگاهها در حالی در افغانستان حضور دارند که نگرانی جهانی از تروریسم و تهدیدات امنیتی ناشی از افغانستان، یکی از موانع شناسایی این گروه است که طالبان بهشدت به آن وابستهاند.
طالبان، بر اساس گزارشهای بینالمللی، در حالی میزبان القاعده هستند که همین نگرانیهای جهانی مانع اصلی برای شناسایی و مهار این گروه شده است؛ گروهی که طالبان به آن نیاز دارند. هرگونه تحرک جدی از سوی القاعده میتواند بار دیگر زنگ خطری برای بقای طالبان باشد؛ هرچند در حال حاضر، حضور القاعده در افغانستان به اندازه تحریک طالبان پاکستانی تهدیدآمیز نیست.
ناظران میگویند طالبان در دور دوم حکومت خود، با حمایت از تیتیپی (تحریک طالبان پاکستان)، فشاری را تجربه میکنند که در دور نخست، به دلیل حمایت از القاعده تجربه کرده بودند.
سمیرا محمدی
ایراف
>>> طالبان رفتنی هستند و ملت افغانستان ماندنی
>>> هیچکدام نی قهرمان نی قربانی فقط حماقت بی پایان