زنان ایرانی لباسم را پاره کردند و دندانم را شکستند
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۲    ۱۴۰۴/۵/۷ کد خبر: 177702 منبع: پرینت

زهرا، پناهجوی افغانستان که همراه کودکانش در ایران زندگی می‌کند، روایت تکان‌دهنده‌ای از خشونت، تبعیض و تحقیر در یک صف نانوایی در شهر محل اقامتش دارد. او می‌گوید تنها به‌دلیل افغان بودن، از سوی چند زن ایرانی مورد فحاشی، ضرب‌وشتم و خشونت فزیکی قرار گرفته و لباس و حجابش در میان جمعیت پاره شده است. این حادثه در حالی رخ داده که زهرا تنها برای خرید نان و سیر کردن شکم کودکانش از خانه بیرون شده بود.

با قدم‌هایی تند و بی‌وقفه پیش می‌رفتم، بی‌آنکه به چیزی نگاه کنم؛ زیرا فقط صدای کودکانم در گوشم می‌پیچید: «مادر، نان…» با چشمانی خسته و ذهنی درگیر، تنها به‌دنبال نزدیک‌ترین نانوایی بودم تا زودتر نان گرفته و به خانه برگردم.

زهرا، زن ۳۵ ساله، می‌گوید: «وقتی به صف نانوایی رسیدم، صف چندان بلند نبود و نفسی تازه کردم؛ اما نمی‌دانستم در همین صف حادثه‌ای در کمینم نشسته که زنده‌گی‌ام را زیر و رو خواهد کرد. به‌خاطر افغان بودنم، عزتم لگدمال شد؛ لباسم نه به‌دست یک مرد، بلکه به‌دست زنی هم‌جنس خودم پاره‌پاره شد. او نه چیزی گفت و نه توضیحی داد؛ فقط کافی بود که بداند افغانم.»

او می‌گوید: «صبح زود برای تهیه نان کودکانم به نانوایی رفتم. در صف ایستاده بودم تا نان بگیرم. از قدیم گفته‌اند: «روز نادیده کجا رود که روز ببیند.» منتظر بودم و چه می‌دانستم که سرنوشت، روز بدی برایم رقم زده است. به‌جز من، یک زن افغان دیگر هم در صف بود و باقی زنان – چهار یا پنج تن- ایرانی بودند. از نحوه پوششم و طرز صحبت کردنم فهمیدند که من افغان هستم. از همان لحظه، با نگاهی پر از تحقیر به من خیره شدند؛ آن‌چنان سنگین و زننده که انگار با نگاه‌های‌شان آدم را می‌بلعیدند.»

زهرا می‌افزاید: «ناگهان یکی از زن‌ها رو به دیگران گفت که این افغانی‌های آشغال هنوز دنبال ما هستند! آشغال‌های کثافت، شما حق ما را خورده‌اید، افغان‌های پدرسوخته، مادرجنده!»

زن افغان دیگر آرام شانه‌اش را لمس می‌کند و می‌گوید: «خانم، خانم! ساکت باش، نانت را بگیر، لازم نیست این‌همه توهین کنی در این صبح.» او روایت می‌کند که این حرف نبود، بلایی بود که به سرش آمد و آتش خشم زن ایرانی را بیش‌تر شعله‌ور کرد و بدون درنگ به سمتش حمله کرده است.

زهرا روایت می‌کند: «به سر و صورتم زد؛، چون فکر کرده بود که من آن حرف را گفته‌ام. وقتی خواستم از خود دفاع کنم، همه‌ زنان ایرانی که حدود چهار یا پنج نفر بودند، به من حمله کردند. در برابرشان عاجز مانده بودم زیر پای‌شان لگدمال شدم و نتوانستم و لگدهای‌شان را تحمل کنم. سروصدا بالا گرفت. بدتر از همه این‌که، از یک زن چنین رفتاری انتظار نمی‌رفت؛ اما یکی از آن‌ها کاری کرد که هرگز فراموش نخواهم کرد: دست انداخت به یقه‌ام و آن را پاره کرد.حجابم تکه تکه شد. وقتی داد و فریاد زیاد شد، مردها وارد صحنه شدند و مرا از چنگال آن زنان نجات دادند.»

او می‌گوید: «زن افغان جلو آمد و لباس‌هایم را مرتب کرد. در همین لحظه، یکی از همان زنان با مشت محکم به دهانم کوبید. دندانم از قبل التهاب داشت و این ضربه محکم، باعث شد وضعیت دندان‌هایم بسیار بدتر شود.»

زهرا می‌افزاید: «افغان هرجا پایمال است. اگر طالبان شرایط را برای ما تنگ نکند ما چرا کشور خود را ترک کرده به یک کشور بیگانه بیاییم. می‌گویند وقتی ازخودگی‌های خودما برما ظلم روا می‌دارد از بیکانه‌ها چه گله؛ در صف نان ایستاده بودم، نه برای خودم، برای شکم گرسنه‌ فرزندانم. برای این‌که آن‌ها گرسنه نخوابند. اما همین هم برایم گران تمام شد. چرا؟ با نگاه‌های پر از نفرت نگاهم کردند، با فحش و ناسزا گفتند، با خشونتی شرم‌آور، لباسم را پاره کردند. عزتم را تکه‌تکه کردند، آن هم زن‌هایی که خودشان باید درد زن بودن را می‌فهمیدند. هیچ‌کس نگفت چرا؟ هیچ‌کس نپرسید این زن چه گناهی کرده جز این‌که گرسنه است.»

این زن در ادامه روایت تلخ و تکان‌دهنده‌اش می‌گوید: «من و خانواده‌ام در افغانستان زندگی خوبی داشتیم؛ ساده، اما با عزت. تا روزی که طالب‌ها با آن‌همه محدودیت و ظلم، زنده‌گی را دشوار کردند؛ اما حالا در پی اخراج اجباری ناچاریم دوباره برگردیم، با خانواده‌ام منتظر پول پیش خانه هستیم و ایران را ترک کنیم؛ اما نه به‌سوی وطن، بلکه به‌سوی سرنوشتی مبهم و‌ناروشن.»

او می‌گوید: «ما، زنان افغان، هزار بار می‌میریم و زنده می‌شویم. نه برای چیزی زیاد، فقط برای یک لقمه نان، برای امنیت، برای حق زیستن.»
افزون بر این، زنان، دختران و سایر شهروندان افغانستان که به ایران پناه برده‌اند، روایت‌های تلخ‌تر و دردناک‌تری را بازگو می‌کنند.

آویژه خورشید
۸ صبح


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زنان ایرانی
زنان افغانستانی
نظرات بینندگان:

>>>   بان روزش برسه مفامیم چطو با ظالمین رفتار کنیم همی ظالم ها د کشور خودشان قلدر آستن افغانستان که بیایند از ترس ماره بیادر و خوار صدا مانند بیازو خو د دیگه جای جرات گپ زدن ندارند وطنداران ای ظالمین اصلاح کنیم همو رقم که زمان صفویه و افشاری و قاجار اصلاحات کنیم باز وقتش رسیده به گمانم بد و خوب خو است بین‌شان ولی بدهایشان جواب بدیم انسان های خوبشان جای احترام داره

>>>   شرم تان باد ای کسانیکه با آوارگان هم دین و همزبان خود چنین برخورد دارید.
خداوند از شما نگذرد.

>>>   فقط چند ماه دیگر
منتظر شان هستیم, طوری که برخورد کرده اند می بینند.

>>>   من در ایران ۳۵سال زندگی کردم خوب و بد هم دیدم ولی واقعا باورم نمیشه چنین کاری کرده باشند اگر کلیپ های بیرون شده از مجازی را نمی دیدم قطعا میگفتم قصه پردازی بوده خواهرم من همنجس خودتم کاش بودم کنارت این جماعت از فقر و حس تحقیر دربرابر جهان و مخصوصا جهان عرب پر شدن از تحقیر حس خود کم بینی اکثرا از جامعه عقب ماندن و حتی آنقدر ناتوانند که خود را به نقد نمی کشند به دنبال مقصر بیرونی برای همه ناکامی ها و بی عرضگی هایشان هستند چکسی بهتر از افغانی مظلوم بی دفاع تا همه عقده ها و سرخوردگی هایشان را جبران کنند خدا هست خدا میبیند و خدا حتما جبران می کند

>>>   اول گفتند تمام جاسوسان اتباع آستن
بعد گفتند ۹۳ فیضدشان اتباع آستن
بعد گفتند از ۷۰۰ نفری که دستگیر کردیم ۱۷ نفر اتباع بودند
حال د مجلس و... مگن ما حتی یک جاسوس اتباع نداشتیم!
ای سیاست است وطندارن ها خود سیاست خون افغان بیگناه ریخت تا مردم ضد حکومت ایران علیه حکومت شورش نکنند.

>>>   واقعا زندگی در ایران وحشت ناک است کی شود این کارت همایش 18سند بردگی باطل شود ما هم بر گردیم

ایمیل:
لطفا فارسی تایپ کنید. نوشتن آدرس ایمیل الزامی نیست
میتوانید نام و محل سکونت را همراه نظرتان برای چاپ ارسال نمایید
از نشر نظرات نفاق افکنی و توهین آمیز معذوریم
مطالب خود را برای نشر به ایمیل afghanpaper@gmail.com ارسال فرمایید.
پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است