آیا ما هم قرار است سالها بعد به این پی ببریم که رفتارهای بسیار شرم آوری با مهاجرین داشته ایم یا بهتر است همین الان کنار عدالت و انسانیت بایستیم؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۷ ۱۴۰۴/۴/۳۰ | کد خبر: 177652 | منبع: |
پرینت
![]() |
تاریخ خواندهایم؟ آیا میدانیم کشورهای دیگری نیز برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی، بویژه در زمان بحرانها، از اقلیتهای آسیبپذیر، مهاجران یا گروههای حاشیهای بهعنوان سپر بلا استفاده کردهاند؟ (دشمن ساختگی)
فرانسه، مهاجران الجزایری؛
فشارشدید بر مهاجران الجزایری در فرانسه، بهویژه در دههی پنجاه و شصت میلادی، به اوج رسید. میگفتند که مسلمانها، بهخصوص مهاجران الجزایری، تهدیدی برای امنیت ملی هستند.در نتیجه، به محلههای مهاجرنشین حمله شد، دستگیریهای گسترده صورت گرفت و تبعیضهای قانونی علیه الجزایریها اعمال شد. حتی تعدادی از آنها کشته یا تبعید شدند.
اما واقعیت چه بود؟ تروریستها شهروندان اروپایی بودند، نه مهاجران. اما تمرکز رسانهها و سیاستمداران روی اقلیتها رفت تا افکار عمومی مدیریت شود.
بهانه دولت فرانسه، «امنیت ملی» و اتهام همکاری با گروههای خرابکار و تروریستی بود.سالها بعد، جامعه فرانسه فهمید چه اشتباهی کرده است. فرانسه اعتراف کرد که «در بحبوحه بحران، اقلیت آسیبپذیر را قربانی کرده بود».در سال ۲۰۲۱ مکرون آن اتفاقات را جنایتی غیرقابل بخشش توصیف کرد.
ایتالیا، فشار بر مهاجران آفریقایی؛
در ایتالیا، از اوایل دهه دو هزار میلادی، فشارها علیه مهاجران، بهویژه آفریقاییها و کولیها افزایش یافت.این سیاستها عمدتاً به بهانهی «امنیت عمومی» و «مبارزه با جرم و جنایت» اجرا میشدند.اما در واقع پایههای نژادپرستانه و پوپولیستی داشتند. از اوایل دهه دو هزار میلادی، مهاجران بهویژه از آفریقا هدف تبلیغات منفی و سیاستهای اخراجی قرار گرفتند. دولت و رسانهها آنها را عامل ناامنی، بیکاری و تهدید فرهنگی معرفی کردند و به صورت گسترده اخراج شدند.
آلمان نازی و بار گذشته ننگین؛
ماجرای برخورد آلمان نازی با یهودیان را تقریباً همه میدانیم.در آن زمان، حکومت آلمان، شکست در جنگ جهانی اول، بحران اقتصادی، تورم، و بیکاری را به گردن یهودیان انداخت.با ساختن دشمن فرضی از یک قوم، آنها را «تهدید امنیت ملی» معرفی کرد. دشمنی که تبلیغات کافی بود تا مردم باور کنند.هدف دولت نازیسم چه بود؟انحراف افکار عمومی از فساد، بحران و ناتوانی حاکمان.
امروز، دههها گذشته، اما جامعه آلمان هنوز در برابر آن فاجعه، احساس شرمساری عمیق دارد.آنقدر عمیق که حتی در برابر بسیاری از سیاستهای ظالمانهی اسرائیل علیه فلسطینیها نیز، کمتر زبان به انتقاد میگشایند؛ شاید از ترس تکرار همان اتهامها، یا از بار آن گذشتهننگین که بر وجدان جمعی آلمانیها سنگینی می کند.
آمریکا، برخورد با ژاپنیها در جنگ جهانی دوم؛
در سال هزار و نهصد و چهل و سه، آمریکا بیش از صد و ده هزار آمریکایی ژاپنیتبار (اغلب شهروند آمریکا) را به بهانه تهدید امنیتی و بعداز حمله ژاپن به پرل هابر، بدون حکم دادگاه، به اردوگاههای اجباری فرستاد. این اقدام علیه مردمی صورت گرفت که سالهای سال در ساختن و پیشرفت آمریکا نقش داشتند.
سالها بعد، در دهه هشتاد میلادی، دولت آمریکا رسماً این اقدام خود را نقض حقوق بشر و نتیجه تعصب نژادی اعلام کرد و عذرخواهی رسمی کرد.
مهاجران جزایر کارائیب؛
مهاجران جزایر کارائیب که از دهه پنجاه میلادی برای کار به بریتانیا آمده بودند، در سال دوهزار و ده بهعنوان «غیرقانونی» هدف قرار گرفتند.دولت بدون بررسی، برخی را اخراج کرد یا از خدمات دولتی محروم ساخت.
بعدها رسوایی بزرگی شکل گرفت و دولت بریتانیا رسماً عذرخواهی و وعده اصلاح داد.
از این روایتها و مثال ها زیاد است.برخوردهای تبعیضآمیز یا امنیتی با مهاجران در کشورهای مختلف دنیا سابقه دارد. در بسیاری از این کشورها، پس از مدتی دولتها یا افکار عمومی به خطای خود پی برده و عذرخواهی و اصلاحاتی را آغاز کردهاند
و حالا افغانستانیها در ایران؛
پس از بازداشت تعدادی مهاجر افغانستانی به اتهام جاسوسی، موج نفرتپراکنی، کمپینهای اخراج جمعی و تهمتهای گسترده که از قبل به راه افتاده بود، شدت گرفت.این افراد هنوز محاکمه نشدهاند وهیچ روند دادرسی شفافی در باره آنها وجود ندارد، حتی در صورت اثبات اتهام آنها، جرم یک موضوع فردی است و باید میان افراد مجرم و بیگناه تفکیک قائل شد. اصل مسئولیت فردی در حقوق کیفری میگوسد:مسئولیت کیفری (جرم) فقط متوجه فرد مرتکب شونده است و نمیتوان یک قوم، ملیت، خانواده یا گروه اجتماعی را بهخاطر جرم یک نفر مجازات یا تحقیر کرد.
اکنون انگ جاسوسی، بهانهای شده برای راندن و تحقیر میلیونها کارگر، زن، کودک و انسان بیدفاع، واین روزها رفتارهای خشونتآمیز شهروندان ایرانی با مهاجران نه فقط دردآور که بهت آور است.
درست مثل همان کاری که فرانسویها در دهه شصت میلادی با الجزایریها کردند، همان کاری که آمریکاییها با ژاپنیها کردند، همان کاری که بریتانیاییها با کارائیبیها کردند، امروز ما ایرانی ها بحران امنیتی و مشکلات اقتصادی و نفوذ دشمن را به گردن افغانستانی هایی انداختهایم که سالها در سازندگی ایران نقش اساسی ایفا کرده اند.
آیا ما هم قرار است سالها بعد به این پی ببریم که رفتارهای بسیار شرم آوری با مهاجرین داشته ایم یا بهتر است همین الان کنار عدالت و انسانیت بایستیم؟ چندسال باید طول بکشد تا معنای واقعی نژاد پرستی را درک کنیم؟
یادمان باشد:وقتی حواسها به مهاجر بیپناه پرت میشود، جاسوس واقعی پشت درهای بسته به ما میخندد.
ژیلا بنییعقوب
>>> Hasan Ali Adalat
از اخراج تا اخراج !
آلمان ۸۱ پناهنده مجرم افغانستانی را که به جرم سرقت ، تجاوز به زنان و قتل دستگیر کرده بودند با پرداخت یک هزار یورو جیپ خرچ و بلیت رایگان بدون توهین و تحقیر به افغانستان فرستادند اما جمهوری اسلامی ایران با آزار و اذيت عدم پرداخت دستمزد و پيش پرداخت خانه ، مهاجرین را اخراج و ده ها نفر را هم زیر شکنجه کشتند.
>>> Broad Spectrum Racism
ما جین های نژاد پرستی در DNA حجرات بدن نداریم.
نژاد پرستی اکتسابی است.
ایران کشور نژاد پرست نیست. اما موجه های نژاد پرستی در ایران - متاسفانه ، با سابقه طولانی— طیف وسیع دارد.
اما- از تاریخ آموختن جوکِ تلخ است.
>>> ژیلا بنی یعقوب
تشکر از شما واقعیتها را بیان کردید. جاسوس اصلی به گفته شما پشت درهای بسته است که باید آنها را پیدا کرد نه مهاجرین. من نمیگویم که تمام مهاجرین بیگناه است و در بین شان خلافکار نیست. اما بگفته شما جرم فردی است. به خواطر یک نفر یا دو نفر مجرم نباید تمام مهاجرین را بی عزت کرد، ازارو اذیت کرد.
اما من طرفدار مهاجرت غیر قانونی هم نیستم. مهاجرت غیر قانونی نظم یک کشور را به هم میریزد نا امنی به بار مییارد. من میگویم هموطنان من، اگر مهاجرت میکنید قانونی مهاجرت کنید. بدون مدارک قانونی هیچ وقت سفر نکنید.
احمد
>>> حد اقل دولت های ایالات متحده، فرانسه، انگلیس،جرمنی و .. بعد ها از نسلهای بعدی آن انسانهای تحت ستم معذرت خواهی کردند و یا همین اکنون می بینیم جامعه ایرانی در رابطه به بی عدالتی و ظلمی که بالای مهاجرین می شود دو دسته هستند. 1. همان جمع نژادگرا و مخالف مهاجرین 2. جمعی دیگر که انسانهای با وجدان و دور اندیش هستند این دسته دومی از حق و حقوق مهاجرین مظلوم دفاع میکنند متأسفانه در کشور ما ایل و تبار امیر عبدالرحمان خان حالا مربوط هر طبقه اجتماعی که باشند نه تنها جنایات آن امیر جانی را محکوم نمیکنند بلکه قتل و قتال او را تایید و یا توجیه میکنند خدا کند که آگاهان و عاقبت اندیشان آنها ضمن دست برداشتن از توجیهات، اعمال ضد انسانی او بر علیه همه اقوام مخصوصا هزاره ها را محکوم نمایند تا کینه ها و نفرت ها بین اقوام افغانستان به محبت تبدیل شود. به امید افغانستان متحد
>>> Hamid Ariarman
ایران به دلیل خشونتهای نژادپرستانه جای امنی برای افغانستانیها نیست.
ضربوشتم یک نوجوان پناهجو توسط نانوا در شهریار
حافظ، نوجوان ۱۶ساله مهاجر، در یکی از نانواییهای شهرک شاهد شهریار، هدف حمله شدید با چاقو قرار گرفت و با آسیب به شریانهای حیاتی، دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفت.
عامل حمله، نانوا، بدون نگرانی از پیگیری قانونی گفته است: «شماها هیچ غلطی نمیتوانید بکنید».
خانواده قربانی در پی شکایت رسمی موفق به ثبت آن در دفاتر خدمات قضایی نشدهاند.
هماکنون حافظ از بیمارستان مرخص شده، اما هنوز توان صحبت و فعالیت ندارد.
همزمان، خانوادهاش از اردوگاه عسکرآباد ورامین خبر بازداشت برای اخراج اجباری دریافت کردهاند.
کسبه محل حاضر به شهادت نیستند و مهاجم همچنان آزاد است
>>> ژیلا جان بنی یعقوب. !!!!
حالا من 68سال دارم. در سال های 1980_1992که جنگ بنام دفع تهاجم و تجاوز شوروی بر افغانستان توسط احزاب اسلامی سنی ،احزاب ماوویستی و نشنلیستی به کمک 52 کشور به رهبری ناتو در افغانستان سازمان داده شد برای من دو راه باقی مانده بود زیرا بعد از ختم پوهنتون کابل باید خدمت زیر بیرق را سپری میکردم. انتخاب دشوار بود .یا باید فرار میکردم یا عسکری!!!من راه نخست را برگزیدم و در یکی از جزوتامهای وزارت دفاع سوق گردیدم. خلاصه دوبار عسکری کردم که دوره دوم را احمد شاه مسعود که بعد از سقوط شهید نجیب الله وزیر دفاع بود ما را ترخیص و مرخص نمود و امروز من به فرزندانم با افتخار خاطرات اندوران را قصه میکنم ...و از خاطرات جنگ جلال آباد 1989 که چگونه جنرالان و سربازان دلیر ما از ولایت همیشه بهار دفاع و نقشه های امپریالیزم را خنثی کردند . نجیب الله فرصت را برای صلح مساعد گردانید ولی فرزندان ناخلف یعنی جهادی ها بجای صلح ،آرامش و آبادی به فکر برادر کشی ،مسلمان کشی چپاول افتادند در این جنایات همه و همه مسوول اند.
بسیاری از برادران جوان هزاره همینکه به سن عسکری مساعد میگردیدند به ایران فرار میکردند .انهاییکه پولدار بودند در ایران زندگی بهتر داشتند و انهاییکه چیزی نداشتند در کار های شاقه و بالاخره در جبهات جنگ های نیابتی ایران سوق میگردیدند ...به همین ترتیب عده ای زیاد به پاکستان فرار و مورد اهانت پولیس پاکستان قرار میگرفتند..
من افغانستان را بعد از سال ۱۹۹۲ ترک کردم زیرا درک من از اوضاع این بود که با عناصر تازه وارد گویا مجاهدین که خود را در جنگهای کابل ثابت کردند که کی ها اند ،نمیشد زندگی کرد.
هدف من از این درد سر دادن این است که ما فرصت بزرگ تاریخی را از دست دادیم. به ما امریکایی ها ،ایرانی ها ،پاکستانی ها گفتند که بینی تانرا پشک برده و ما هم بدون تامل عقب پشک دویدیم و سر انجام طالبان واقعا برای ما بینی نگذاشت.
آنچه ما چهل سال قبل کاشتیم ،امروز فرزندان ما بنام مهاجر مجرم انرا می چیند.....نباید از دگران گله داشت ....
پاییز مهاجر
المان
>>> در روزگار کنونی، مهاجران بیشتر از خودشان، دیگران را به نام و نانی رساندهاند:
ـ بخشی بزرگی از موفقیت ترمپ در انتخابات، سردادن شعارهای ضدمهاجرتی بود!
ـ اگرمهاجران افغانستان درایران نمیبودند، جمهوری اسلامی مجبور میشد بعد از جنگ دوازده روزه، نیروهای اس رای ی لی را از غزه بیرونکند، که این کار به خشکیدن کامل دریاچۀ ارومیه میانجامید!
ـ پاکستان را میگذاریم درجایش؛ وقتی زورش به تیتیپی نمیرسد، خبرهای داغ روزشان، باید داغدارکردن مهاجران پریشانباشد
ـ از آلمان که نپرسید. غوغای مهاجران، مبدلشدهاست به یک خوراک سیاسی خوشمزه و زودهضم.
ـ AFD از برکت مهاجران، حالا مسندنشین بوندستگ است و بروت خانم وایدل را شمشیر نمیبُرد!
ـ اگر پا و قدم مهاجران نمیبود، «ریشلومات»های پشموریت، زیرهمین نام با حکومت آلمان داخل معامله و مغازله نمیشدند!
ـ مرتسِ صدراعظم، کوشش میکند تا با اخراج مهاجران، چندسانتی از دهان تبلیغاتی AFD رابدوزد، وگرنه هم تخت را میبازد و هم تابوت را!
ـ از بروندی و نانزانیا بیخبرم که چه بلایی برسر مهاجران آوردهاند!
>>> محمد بنایی
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید زهر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست، نشیند
از گوشهی بامی که پریدیم، پریدیم
احساس میکنم از چند روز به اینسو، دیگر به هر آنچه مربوط به ایران هست، بیتفاوت شدهام. نه علاقهای به اخبار ایران دارم و نه به رویدادهای فرهنگی - ورزشی آن.
احساس میکنم آن همدردی ۱۲ روزهی جنگ با عزرائیل هم روزیهروز کمتر میشود.
نوعی دلخوری و دلزدگی؛ بیان این حس دشوار است.
هر چه بود، حس همسایهای را داشتیم که سالها نانونمک همدیگر را خورده بودیم؛ در غموشادی او خود را شریک میدانستیم. خانهٔ او را، زندگی او را، همسر و فرزند او را از محرمات خود میدانستیم.
دریغ آنهمه صمیمیت، افسوس آنهمه اعتماد…
>>> به مهاجر آلمان
بهتر بود به نقش پاکستان بیشتر اشاره می کردید همه گناهان را انداختید گردن شیعیان افغانستان اتفاقا سهم کمتری دارند نه اینکه تقصیر نداشته باشند اما بیشتر در نقش قربانی بودن تا تغییر دهنده مسیر اما به دنبال مقصر گشتن هم امروز دردی را دوا نمی کند ضمن اینکه همیشه حض میبرم از تاریخ شفاهی که توسط بزرگان میشنوم اما جانب انصاف را باید همیشه رعایت کرد مجاهدین شهید شدند تمامشان آنچه ماند مجاهلین بود ارازل معامله گر ماند اما امروز افغانستان بسیار زیبا شده بدون حضور مفسدین و در انفعال طالبان ملت امروز نشان داد هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند همه یک خانواده هستن و در مواقع لزوم به یکدیگر کمک می کنند تا وقتی این احساس جریان داشته باشد کسی نمیتواند بین ما خط بکشد به نام تاجیک اوغان هزاره ما همه یک خانواده هستیم همین
>>> نوشدارو، پس از مرگ سهرابها!
اتباع غیرمجاز
بیچاره واژگان و کلمات هم در ایران مانند مهاجران حق دفاع از حیثیت خود ندارند!
این روزها هر مهاجری که به افغانستان به اجبار بازگردانده میشود، صدا و سیما و رسانهها آنان را اتباع غیرمجاز! مینامند.
یکی نیست بگوید، این حدود یک میلیون نفری که به گفته وزیر کشور، تاکنون بازگشتهاند، همه دارای برگه سرشماری بودهاند و بیش از دهسال است که این گروه در ایران بودند و کودکان شان به مکتب و مدرسه میرفتند و برای همین انواع و اقسام مالیه، عوارض و باج را به دولت، وزارت کشور، اداره اتباع، شهرداریها و دفاتر کفالت و... بابت حضور خود در جمهوری اسلامی ایران، پرداختهاند و از زمانی که سربرگها باطل شد، دفاتر کفالت برای آنان نامه خروج از مرز صادر کردهاند و میکنند! بنابراین مهاجران غیرمجاز، که و کجاست؟ اگر باشند هم شاید به یکدهم مهاجران بازگشت کننده نرسند.
آصف جوادی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است