هشتم ماه مه، پایان جنگ جهانی دوم است. هشتاد سال پیش در هشتم مه ۱۹۴۵میلادی، شکست محور متحدین به رهبری آدولف هیتلر قطعی شد و جبهه متفقین پیروزی خود را اعلام کرد. از آن پس هرچه درباره هیتلر شنیده و خوانده‌ایم، روایت دشمنان و مخالفان هیتلر از او است. «شوروی سابق/ روسیه»، «آمریکا/ انگلیس» و «صهیونیسم/ اسراییل» که اکنون به نحوی گرداننده جهان به شمار می‌روند، در بلوک دشمنان هیتلر قرار داشته و دارند.

هرچند هیتلر به خودی خود قابل دفاع نیست اما آنچه درباره هیتلر می‌دانیم، نه روایت بی‌طرف بلکه روایت فاتحان جنگ است. هیتلر همان جنایاتی را انجام داد که جبهه مخالف او بدتر از آن را انجام داده و می‌دهد. هیتلر جنگ جهانی دوم را رهبری کرد اما شوروی و سپس روسیه، ده‌ها جنگ خونین را در جهان رهبری کرده‌اند. هیتلر در روایت دشمن، عامل کشتار میلیون‌ها انسان است اما آمریکا و متحدانش هم در یک قرن اخیر عامل کشتار میلیون‌ها انسان بوده‌اند.

هیتلر به نسل‌کُشی یهودیان متهم است اما نسل‌کُشی فلسطینیان توسط صهیونیسم هم یکی از رویدادهای غیرقابل انکار تاریخ است. البته بین نسل‌کُشی هیتلر و نسل‌کُشی صهیونیسم تفاوت آشکاری وجود دارد زیرا هیتلر قاتل صهیونیست‌های جاسوس و مسلحی بود که علیه او می‌جنگیدند اما صهیونیسم، دشمن هر غیرصهیونیست و یهود است. اگر هیتلر هزاران صهیونیست را از بین نمی‌برد، امروز در هر قاره جهان شاهد یک اسراییل و یک نسل‌کُشی دیگر بودیم. با درک ماهیت اسراییل توسط آمریکا و متحدانش است که حتی دوستان اسراییل هم اجازه نمی‌دهند تشکل‌های مستقل صهیونیستی در قلمرو آنها ایجاد شود تا مبادا اسراییل دیگری در کنار خود در آمریکا و اروپا داشته باشند. تخمین زده می‌شود که صهیونیست‌ها پس از جنگ جهانی دوم در ۸۰ سال گذشته، حدود سه میلیون انسان را در سراسر جهان بویژه فلسطین کشته‌اند، اگر هیتلر از جمعیت صهونیست‌ها نمی‌کاست، ممکن بود صهیونیست‌ها تاکنون ۳۰ میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ بکشانند.

هیتلر شر بود اما شر مطلق نبود و خدمات زیادی از او برای جهانیان به یادگار ماند. هیتلر جدا از این که سرعت جهان‌خواری شوروی، آمریکا و حرکت خزنده صهیونیسم را در سراسر جهان بویژه اروپا کُند کرد، امروز هرچه از فناوری فضایی و تکنولوژی وجود دارد، مرهون و مدیون تلاش‌های نازی‌ها و شخص هیتلر است زیرا نازی‌ها مبتکر نسخه اولیه بیشتر فنون عصری از بهداشت و آموزش گرفته تا ارتباطات و فناوری بودند. پس از تسلط جبهه متفقیق بر دستاوردها و تکنولوژی نازی‌ها بود که ناگهان جهش علمی- فضایی در جهان ایجاد شد و بشر توانست فراتر از قلمرو خود پا بگذارد.

جهان اکنون هیتلر را از روایت دشمن او می‌شناسد و از لنز دوربین بی‌طرف به او نگاه نمی‌کند. اگر قضیه برعکس می‌شد و هیتلر به پیروزی می‌رسید، امروز از شوروی/ روسیه، آمریکا/ متحدانش و اسراییل/ صهیونیسم، تصویری به مراتب ترسناک‌تر داشتیم. مردم جهان اکنون زیر رگبار تبلیغات دشمنان هیتلر قرار دارند که نمی‌گذارد واقعیت‌ها را درباره هیلتر بدانند. بله، هیتلر جنایت کرد اما دشمن او بیشتر از او جنایت کرد و می‌کند. قتل‌عام مردم بی‌دفاع ناگاساکی و هیروشیما توسط آمریکا و نسل‌کُشی فعلی در غزه بخشی از جنایت دشمنان و مخالفان هیتلر است.

هرچند هیتلر و دشمنان او هر دو از لحاظ معیارهای انسانی نامطلوب هستند اما اگر بین هیتلر و دشمنان او قضاوت کنیم، قطعاً هیتلر فرد مطلوب‌تری نسبت به دشمنانش بوده است. این سخن نه از حُسن هیتلر بلکه از باب قبح دشمنان هیتلر است.
اگر روی هر اقدام هیتلر خورده بگیریم، نمی‌توان او را به خاطر کاستن جمعیت صهیونیسم جهانی، تحسین نکرد. این روایت دروغینی است که گویا هیتلر فقط به خاطر نژاد یهودی‌ها با یهودیت دشمن بود. هیتلر دشمن ایده صهیونیسم در لباس یهودیت بود که در اواخر قرن ۱۹ میلادی شکل گرفت و در زمان اقتدار هیتلر، خواهان نابودی آلمان نازی و سپس تصرف بخش‌هایی از اروپا بود.

امروز بر هیچ اروپایی پوشیده نیست که هیتلر اروپا را نخست از چنگ شوروی و سپس از سلطه صهیونیسم نجات داد اما فضای حاکم بر غرب به گونه‌ای است که نباید در این باره حرف زده شود. این خودسانسوری چنان گسترده است که کسی در غرب حق ندارد درباره تعداد صهیونیست‌های کشته شده توسط هیتلر و ماجرای هولوکاست تحقیق کند زیرا با اندکی بررسی مشخص می‌شود که کشتن شش میلیون یهودی توسط هیتلر، مبالغه است. «روژه گارودی» فیلسوف و نویسنده فرانسوی در کتاب «اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسراییل» ادعای کشتار شش میلیون یهودی در ماجرای هولوکاست و اتاق‌های گاز را باطل کرد. گارودی بابت این تلاش تحقیقی خود، تا پای دادگاه و جریمه‌های سنگین پیش رفت.

درباره عوامل جنگ دوم جهانی نیز به جهانیان دروغ گفته شده و هیتلر آغازگر جنگ معرفی شده است اما با کمی دقت در اسناد جنگ دوم جهانی، کاملاً نقش صهیونیست‌ها در جنگ‌افروزی بین محور متحدین و جبهه متفقین مشهود است. در آن زمان صهیونیست‌ها سازمان‌های بزرگی از خاورمیانه تا قلب اروپا داشتند. «بن گوریون» یکی از بنیان‌گذاران اسراییل، رهبری جریان‌های صهیونیستی را در جنگ دوم جهانی به عهده داشت. او از طرفداران «طرح بیلت مور» به شمار می‌رفت که خواستار ایجاد یک دولت یهودی به عنوان هدف اصلی برای صهیونیسم بود. بر اساس طرح بیلت مور، صهیونیسم برای بقاء و تحقق اهداف خود باید همواره در کنار ابرقدرت‌ها قرار داشته باشد.

در جنگ دوم جهانی نیز جهان شاهد بود که صهیونیست‌ها نه تنها در کنار انگلیس، فرانسه، شوروی و آمریکا قرار داشتند بلکه رد پای آنها در شعله‌ور کردن جنگ دوم جهانی هم کاملاً پیدا است. لذا هیتلر با چشم‌اندازی که از آینده جهان داشت، می‌خواست با محو صهیونیسم، به جهان و ملت آلمان هدیه بزرگی ارایه نماید تا در کنار جلوگیری از تحقق ایده صهیونیسم برای نابودی آلمان نازی، از قتل‌عام هزاران هزار انسان بی‌گناه در سال‌های آینده از جمله کشتار ۵۰ هزار زن و کودک در مقطع کوتاهی از تاریخ خون‌بار فلسطین- غزه نیز جلوگیری کند اما دریغ که به هدف خود نرسید.

مرادی