بررسی مقایسه ای بازی بزرگ کلاسیک با شکل جدید آن
در بازی بزرگ جدید، افغانستان منحیث یک تخته خیز برای بی ثبات سازی سیاسی و امنیتی تمام منطقه، استفاده می شود. در حالیکه در شکل کلاسیک، افغانستان نقطه حایل میان قدرت های متخاصم، پذیرفته شده بود 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۱    ۱۴۰۳/۱/۲۴ کد خبر: 175171 منبع: پرینت

از بازی بزرگ کلاسیک و شکل جدید آن چه می دانیم؟
چه تاثیری این بازی، بر وضعیت افغانستان دچار بحران در بیش از چهل سال گذشته، داشته است؟
کدام عوامل در تشدید این بازی، نقش اساسی داشته اند؟
اساسا چه تفاوتی میان بازی بزرگ و شکل جدید آن، وجود دارد؟
و بالاخره، آینده منطقه که افغانستان به شدت تحت دینامیک امنیتی و سیاسی آن قرار دارد، چگونه خواهد بود؟

بازی بزرگ کلاسیک در واقع به رقابت سیاسی و نظامی میان روسیه تزاری و بریتانیای استعماری درآسیای مرکزی اطلاق می شود که نه تنها اینکه اثرات مخربی بر ثبات، امنیت و توسعه اقتصادی منطقه گذاشت، بل باعث شد تا ریشه های این رقابت برای سالیان متمادی، در تفکر رقابتی منطقه و فرامنطقه، اثراتی بی ثبات کننده ی داشته باشد. اصطلاح «بازی بزرگ» برای اولین بار توسط آرتور کانولی بکار برده شد و فلسفه آن این بود که بریتانیا از توسعهٔ روسیهٔ تزاری به سمت هند از طریق آسیای مرکزی می‌ترسید. درحالی‌که روسیه از گسترش منافع بریتانیا در آسیای مرکزی واهمه داشت. در این تنش ایجاد شده فضای عمیقی از بی‌اعتمادی و صحبت از جنگ بین دو امپراتوری استعماری اروپایی وجود داشت. این بازی در سال 1830 آغاز و با امضای پروتوکول کمیسون مرزی پامیر، در سال 1895 یا بنا بر بعضی روایات 1907 ختم شد. اما مرحله بعدی آن در اواخر دهه 1990 زمانی آغاز شد که اتحاد شوروی، فروپاشیده بود و کشور های متعدد منطقه و فرامنطقه برای دسترسی به نقطه استراتژیک هارتلند و دسترسی به منابع فراونی زیر زمینی این منطقه استراتژیک، به رقابت با هم پرداختند و تا حال این رقابت به شکل امنیتی، سیاسی و اقتصادی اش در اشکال مختلف جنگ هیبریدی، وارد مرحله های عملیاتی، شده است.

کشور های آمریکا، روسیه، چین، پاکستان، ایران، ترکیه و هند شامل بازی بزرگ جدید هستند. اصطلاح بازی بزرگ جدید توسط احمد رشید نویسنده و روزنامه نگار مشهور پاکستانی، ابدا شد. حال در شرایطی که منطقه بخصوص افغانستان، در گیرو دار یک رقابت شدید امنیتی، اقتصادی و سیاسی، به عنوان تخته خیز برای مرحله بعدی بازی بزرگ جدید، قرار دارد، تفاوت های هم در نحوه قاعده بازی، بازی گران و اهداف و ابزار های بازی بزرگ جدید با نوع کلاسیک آن، به چشم می خورد که به آن می پردازیم:

• مناطق مورد منازعه یا میدان بازی: در بازی بزرگ جدید، مناطق وسیعی از جغرافیای محور یا هارتلند در قاعده بازی برای پیشبرد بازی، مدنظرگرفته شده اند. در حالیکه در بازی بزرگ کلاسیک، تنها تمرکز روی یک یا دو منطقه بود؛

• تغییر و تعدد بازی گران: در بازی بزرگ جدید بازی گران فرامنطقه ای وارد بازی شده اند. از امریکا، ترکیه، هند و پاکستان گرفته تا جاپان، روسیه و چین. در حالیکه در شکل کلاسیک آن، دو قدرت بزرگ اروپایی، طرف های اصلی منازعه و کشمکش، حساب می شدند؛

• تاثیر وضعیت افغانستان بر وضعیت منطقه: در بازی بزرگ جدید، افغانستان منحیث یک تخته خیز برای بی ثبات سازی سیاسی و امنیتی تمام منطقه، استفاده می شود. در حالیکه در شکل کلاسیک این بازی، افغانستان، نقطه حایل میان قدرت های متخاصم، پذیرفته شده بود؛

• تلاش برای متوازن سازی نفوذ هژمونیک: در شکل جدید بازی بزرگ جدید، تلاش برای متوازن سازی قدرت، ساختار هژمونیک و تلاش برای تحت کنترول داشتن جغرافیای موثر در این بازی و رقابت های نظامی، سیاسی و اقتصادی، به شکل مدرن آن جریان دارد. در حالیکه در بازی بزرگ کلاسیک، تلاش برای جلوگیری از نفوذ رقبا در دستور کار قرار داشت؛

• قطبی شدن وضعیت بازیگران: در بازی بزرگ جدید، تمام بازی گران و طرف های درگیر رقابت در محور هارتلند، با تاثیر پذیری از روحیه قطبی شده، در تلاش اند تا منافع خود را به شکل انفرادی تامین کنند. در حالیکه در شکل کلاسیک آن، دو قدرت بزرگ اروپایی، به شکل منظم، برای دسترسی به منافع بزرگ شان، تلاش می کردند؛

• ابزار های مدرن در بازی بزرگ جدید: در بازی بزرگ جدید، ابزار های مدرن در فرایند رقابت، مورد استفاده قرار می گیرند و شکل جنگ راه افتاده شده، به وسیله جنگ هیبریدی است و تمام اشکال وسایل و ابزار های مدرن و فناوری معاصر را شامل می شود. در حالیکه، در شکل کلاسیک آن، تنها از ابزار های جاسوسی و خبر چینی، استفادۀ بیشتر می شد؛

• اهمیت ژیواکونومی نسبت به ژیوپولتیک و تلاش همزمان به توازن بخشی سیاسی و اقتصادی در مناسبات و قاعده حاکم بر بازی: در شکل جدید این بازی، تلاش بیشتر برای دستیابی به منافع اقتصادی و منابع زیر زمینی است که می تواند نیاز های فوری طرف های درگیر این رقابت را مرفوع کند. در حالیکه توازن بخشی سیاسی و اقتصادی در مناسبات و قاعده بازی به شکل عریان آن، حاکم است، اما اصل منافع اقتصادی، پیشگام تر از منافع سیاسی است؛

• استفاده از اهرم اقتصادی نسبت به سیاسی برای بی ثبات سازی منطقه ای: در شکل جدید بازی بزرگ، از اهرم های اقتصادی مانند ارائه مشوق ها، فشار های اقتصادی در قالب تحریم ها و ممانعت های ترانزیتی برای تطمیع کشور های دخیل در دایره شامل بازی بزرگ جدید، به شکل وسیعی مورد استفاده و کاربرد دارد. در حالیکه، رقابت در شکل کلاسیک این بازی، تنها معطوف به رقابت های سیاسی بود و جاسوسی در آن بیشتر مطمح نظر بود؛

• استفاده از نیروی های نیابتی: در شکل جدید بازی بزرگ جدید، نیروهای نیابتی برای برهم زنی توازن در قطب های بندی های حاکم بر قاعده بازی، بیشتر مورد استفاده دارد. گروه های تروریستی، جدایی طلبان، شبکه های قاچاق مواد مخدر، در اصل اضلاع اساسی وسایل و ابزار این بازی را در کنار فعالیت های جاسوسی می سازند. در حالیکه در شکل کلاسیک بازی بزرگ، تنها بازی گران دولتی، شامل دایره رقابت بودند؛

• تقابل فرهنگ ها: در بازی بزرگ جدید، اصل تقابل فرهنگی و تمدنی، یک اصل پذیرفته شده و یک قاعده حاکم بر دایره رقابت در این محدوده است. تمدن چینی، ارتدوکسی، هندی، ترکی، جاپانی، انگلاساکسونی و غیره در این عرصه قابل ذکر اند. در حالیکه در بازی بزرگ کلاسیک، تقابل فرهنگ ها نه، بل ترس از رقابت هژمونیک و تسخیر جغرافیای بیشتر توسط قدرت های بزرگ، مطرح بود؛

• تنزیل سطح توانمندی و جایگاه بازی گران از جهانی به منطقه ای: در بازی بزرگ کلاسیک، دو قدرت بزرگ جهانی مانند تزار ها و انگلیس ها برای پیشی گرفتن در عرصه رقابت ها، در برابر هم قرار داشتند. اصلا قدرت منطقه ای وجود نداشت که بتواند شامل دایر رقابت میان آنها گردد. اما در حال حاضر حتی ایالات متحده امریکا، شامل یک قدرت هژمونی منطقه است و این اصل و محاسبه بر سایر بازی گران نیز، صادق است؛

• فقدان یک ایدیولوژی دولتی و تسلط هژمونی طلبی سیاسی: در بازی بزرگ کلاسیک، تلاش عمده برای تسلط هژمونی طلبی سیاسی و ایدیولوژی دولتی، بیشتر محسوس بود. در حالیکه در شکل جدید بازی بزرگ، همانطوریکه قبلا تذکر یافت، این رقابت بدون موجودیت کدام ایدیولوژی دولتی و سیاسی، به دنبال منافع اقتصادی است و خطرات و تهدید های امنیتی، اساس آن را می سازد.

بناء در اساس بازی بزرگ جدید با کلاسیک آن، اصل منافع حفظ است و رقابت جاسوسی و امنیتی یک وجه مشترک میان آنها محسوب می شود. اما تعدد بازیگران، تقدم منافع اقتصادی بر سیاسی، استفاده از ابزار های نیابتی و گروه های غیر دولتی، استفاده از افغانستان منحیث تخته خیز و اقدام به بی ثبات سازی امنیتی وسیاسی در سطح منطقه، در قاعده بازی مشاهده می گردد. بازی بزرگ جدید، اصل دسترسی به منابع زیر زمینی مناطق هارتلندی را هدف عمده قرار داده و تلاش می کند تا بوسیله بی ثابت سازی منطقه ای، بازی گران کلیدی منطقه را که به شکل سنتی در این حوزه نفوذ دارند را از میدان خارج کنند. تروریسم، مواد مخدر و جدایی طلبی، حاشیه های قوی این بازی حساب می شوند که فرا منطقه، در تلاش است تا بواسطه آن ها، از آب گل آلود، ماهی بگیرد.
نوت: در تحریر این نوشته از منابع انترنتی، بهره برده شده است

عبدالناصر نورزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان درمنطقه
بازی جدید
نظرات بینندگان:

>>>   آموزش دادن تروریست های داعش توسط نیروهای جنایتکار آمریکای انگلیسی اسرائیلی در خاک پاکستان ادامه دارد برای نابودی افغانستان. این شیطنت غربی‌ها برای نا امنی کشور ما ادامه دارد و باید جلویش گرفته شود

>>>   .....آمریکایی و غربی ....با تقویت تروریسم منطقه ای ما را آرام نمیگزارند. ....

>>>   بزرگترین دشمن افغانستان کشورما پاکستان آمریکا و انگلیس اسرائیل است. آمریکا و غرب همیشه پلان شوم خود را در افغانستان از طریق پاکستان پیش می‌برد.

>>>   تاسف در اینجا است که افغانستان در این بازی نه به عنوان یک کشور و یک بازیگر بلکه بع عنوان میدان بازی اجاره یی که در آن یک گروه حاکم کشور را به اجاره داده اند و بیخبران گله یی را به عنوان جنگجویان کرایی به نفع این و آن میکفانند و میمیرانند و میجنگاننر و در نهایت کشور ویران و مردم کشور خسته و افگار و تیکه داران قدرت مثل اسلاف شان پا به فرار میگذارند.

>>>   👈✍ درین میدان تخت-خیز مردمان پالوچکهای افغانپشتونی یا افغانپشتونسرحدی ناقلین هستند که همه شان پشتوزبان هستند که در بازی بزرگ کلاسیک همان کهنه-....همه ....رول مزدور-هیزم آتش کفار و آمریکا را بدوش گرفته اند که.....

>>>   با درود فراوان
نقش افغانستان و پاکستان به عنوان ابزار بلوک غرب برای جلوگیری از تثبیت جهان چندقطبی روشن است. در هر دو کشور مزدوران امریکا بر راس قدرت هستند تا برای منافع امریکا وارد جنگ شوند. تا پیش از آن اقتصاد هر دو کشور بشدت به کمکهای مالی امریکا وابسته نگه داشته میشود. همانطور ک طالب هفتگی از امریکا دلار میگیرد و پاکستان هر چندماه یکبار کاسه گدایی را به دست گرفته و بنام بانک جهانی ولی از امریکا مزد مزدوری خود را دریافت میکند.

زمین اکراین (در تضعیف روسیه) و فلسطین ( برای جایگزینی پروژه عرب مد بجای ابتکار یک کمربند-یک جاده) نتوانسته سنگ بزرگی پیش پای جهان چندقطبی بشود. پس دیگر ظرفیتها هم کم کم فعال میشوند.
حلقه افغانستان-پاکستان در آسیای میانه، حلقه ترکیه-آذربایجان در قفقاز جنوبی، حلقه ژاپن-تایوان در شرق دور، حلقه اسقاطیل-اعراب در خاورمیانه، حلقه اکراین-اروپا در اوراسیا اینها همه برای منافع امریکا فعال شده یا میشوند.همه اینها کشورهای اقماری امریکا هستند که تحت تسلط و مدیریت امریکا پیش میروند.

تاکنون اکراین-اروپا و اسقاطیل-اعراب فعال شدند و شکست خوردند. همین دو کافی بود که امریکا بداند توان تسلیحاتی و مالی برای پشتیبانی از هر دو را بطور همزمان ندارد‌. همانگونه که در بحث تامین مالی و سلاح به اکراین چیز خاصی نرسید وقتی ک اسقاطیل گرفتار شد‌.
پس امریکا فعلا ظرفیتهای دیگر را فعال نمیکند چون هر ظرفیت یکبار مصرف است و پس از فعال شدن کارایی اولیه را نخواهد داشت. چون میداند توانایی پشتیبانی مطلوب و کسب نتیجه مطلوب را ندارد پس این محورهای مزدور امریکا همچنان غیرفعالند.

ولی مساله اینجاست که واکنش سه کشور روس و چین و ایران در برابر فعال شدن هر محور چیست؟
ایران در برابر مخور اکراین-اروپا پشتیبانی تسلیحاتی از روس میکند و چین پشتیباتی اقتصادی. در برابر محور تایوان-ژاپن-فیلیپین، شاید ایران و روسیه پشتیبانی تسلیحاتی،از چین کنند‌
در برابر اسقاطیل-اعراب ایران وسط معرکه است و روسیه حمایت تسلیحاتی پنهان داردو چین سیاست پنهانی دفاع سیاسی و چه بسا اقتصادی کنند.
ولی در برابر آسیای میانه چطور؟ هر سه کشور همزمان درگیرند پس بنظر میرسد واکنش هرسه شدید باشد. اینجا جایی است که نه تنها طالب قربانی منافع امریکا خواهد شد بلکه کشور افغانستان در مرز تجزیه قرار خواهد گرفت. بنظرم این رخداد ناگزیر است.

>>>   💔✍به اصطلاح لفظی《 افغانمزاهم 》یا《 پشتونبلوچی 》نااهل که ضد امنیت، ضد زراعت، ضد پیشرفت و ضد تعلیم دانشگاه و حتی ضد اسلام-واقعی هستند،
✍ از چندین دهه (از سبب سرازیر شدن《 مردم ناقلینسرحدی 》) مشکلات خونریزی بیقانونی در میهن ما بوجود آمده،
✍ که این مردم نااهلان《 افغانمزاهم / مزاهمپشتونی 》دوباره بطرف سرحد که ذاتگاهی خیمه-نشینی شان است باید مثل رمه شان همانطرف رانده شوند تا از شر شرارت و پشقل شان بدور بانیم تا ما مردم فارسیزبان-دانشی زندگی و امنیت خود را بفهمیم،
✍ همین افغانمزاهم پشتونی ناقلین/سرحدی عساکرمزدور ناامنساز، خونریزسازی، جنگ، ترور و انتحارگران نیابتی آمریکا انگلیس اسرائیل جور شده و جور می شوند که جنگ بیگانگان را بطرف ذاتگاهی شان ببرند ما مردم ترکتباران/فارسیزبانان از شما مردم افغانمزاهم-پشتونی سرکش بیزاریم، بروید طرف کوه سلیمان گم شوید

>>>   🕳 واژه های لفظی مثل ▪︎افغانمزاهم و مزاهمپشتونی▪︎ را که بکار برده آید،
واقعا همین مردم سرحدی-ناقلین یا کوچی پشتوزبانان چنین فطرت و سرشت یادشده را دارند که نوعی توهمپرست نیز هستند که اصلاح شدن خود را ننگ افغانپشتونی میدارند!
غلزی از پنجوایی، با کاربرد لفاظی بالا موافق هستم

>>>   💥🕳 بازی بزرگ خونریزی شیطانیت ... و شرارت از چندین دهه از سوی مزدور افغانپشتونهای حیله گر با شعار همه (افغان)=(پشتوننژاد) ایم براه انداخته شده است.
🕳 این لفظ هویت-تروریستی (افغانیت/افغان=<پشتونی>) و نام (افغانستان=<پشتونستان>) فرهنگ و سر مردم فارسیزبانان/ترکتباران را نیست نابود کرده و سخت ما را فریب داده و محروم ساخته است.
🕳 این لفظ یا کلمه تروریستهویت و مرموز ( افغان/افغانیت/افغانستان ) با عملکرد دوگانه یکبام و دوهوایی که از طرف افغانپشتونهای حیله گر و زشت در برابر قومیت های دیگر استفاده شده، در واقع جای و جایداد، فرهنگ، ثروت، هویت، رشد ترقی، کارمندی، زبان گویشی، انسانیت، شخصیت، حیثیت، تاریخ، هستی، نبوغ، شهرت، اقتصاد، زندگی، امنیت،... و نان آب ما را از ما گرفته و نابود کرده است، یقین کنید که در نتیجه پشت پرده ای در واقعیت همینطور شده اید ولی احساس و دردش را بعدا شدیدتر هر یک تان محسوس می کنید.
🕳 خواننده های عزیز، اگر یادتان باشد ۳ روز پیش از داخل شدن (افغانپشتونطالبان سرحدی-ناقلین) در کابل، از طرف کوچی-غنی یک پوستر شعاری دیواری به زبان فارسی نشر شده بود که {{{ دیگر جنگ بس است }}} !؟!؟!؟
یعنی که (در برابر هجوم افغانپشتونها/افغانطالبان ) دیگر جنگ نکنید از خود دفاع نکنید بمیرید گرسنه شوید،... محروم شوید غلام و برده شوید و....، در حالیکه جنگ و خون از زبان پشتونی زاده شده و می شود، این منفورشدگان زبان فارسی را هم فریب میدهند!
🕳 اکنون که در فسبوک بنام کسی کدام کلپ نشر (افغان/فغانی) هستم را پست کرده است، این حیله شیطانپشتونی است که خود افغانپشتونها نشر تلقینی میکند تا ما و شما فارسیزبانان را بیشتر و بدتر محروم کند و غافل سازد تا تسلط و بقای ناقلینکوچی سرحدی افغانپشتونی شانرا بر شانه های ما محکم پایدار و تضمین کند و تا از طرفی مردم روسفید و روسیاه یا مردم امن پسند و شرپسند مخلوط و گد شود تا برنامه شرارتی، اشغالگری،...، جرم، جنایت، خیانت، مزدورنیابتی، جورو چپاول، ترور، قتل و عملکرد غیرانسانی افغانپشتونها (در بین همه افغان) پنهان، مخفی و گم شود، ببینید که افغان=پشتونها چقدر ماکرزشت و حیواندرنده اند !؟
🕳 نصب هویت (افغان) بر مردم فارسیزبان/ترکتباران حیثیت انتحار و مثل بم انتحاری تدریجی ای است که این هویت روزی شما را کاملا نیست و نابود و رانده تان میکند!؟؟
🕳 ساده نباشید صدا بلند کنید که خرافغان نیستیم، که بنام (افغان=فغان حیوانی) در هر گوشه جهان محکوم و محروم شده و ذلیلت میگردید یا نه !؟
🕳 ما مردم فارسیزبان/ترکتباران انسان و (مسلمان واقعی یعنی غیرافغانپشتونی) هستیم و بیزاریم از عملکرد هویتتروریستی شما پشتوزبانان خاموشدشمن،
🕳 همین تحمیلی هویت پشتونی=افغان=افغانیت=فغان .....جیغ ناله خونریزی خرابه و انتحارافغان ما را تباه و برباد کرده،
🕳 به همه کلمات و هویت توهمی و مکر افغانیت فغانیت افغان فغان افغانستان فغانستان شاش شود.
مرگ و منفور باد چنین لفاظی تروریست هویت افغانخونی، افغان، افغانپشتونی.
برادر مخلص تان سالارزی از دوحه قطر

>>>   .....آمریکای منطقه مارا به نابودی کشانده، بر هر مسلمان واجب است تا دست بدست هم داده و دزدهای آمریکایی انگلیسی اسرائیلی را از منطقه خود بیرون کنیم.

>>>   👩‍🎓👨‍🎓 راست میگوید، دزد های افغانپشتونی-مزدورنیابتی که در دوحه قطر با آمریکا انگلیس اسراییل و کافران پیمان غلامی شانرا عهد کردند و حالی هر هفته مزد-مزدور دالری که برای شان میرسد و...
فرهاد از غرب

>>>   🧔 افغانپشتونهای مزدورنیابتی سرحدی، در خفا داعشخراسانی های تروریست امریکایی هستند که منطقه را ناامن ساخته اند و عملا در ناامنساختن قومیتهای دیگر، صرف امنیت افغانپشتونی ها را برآورده میکنند !؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است