چين واكنش نشان مي دهد
چين بعد از سكوت و سنجش دقيق در برابر حركات آمريكا و انگليس در آبهاي چين و كشورهاي جنوب شرق آسيا و آستراليا مهره خود را در بازي شطرنج شرق آسيا حركت داد 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۳۷    ۱۴۰۰/۷/۱۹ کد خبر: 168637 منبع: پرینت

چين بعد از سكوت و سنجش دقيق در برابر حركات امريكا و غرب بخصوص آمريكا و انگليس در آبهاي چين و كشور هاي جنوب شرق آسيا و آستراليا مهره خود را در بازي شطرنج شرق آسيا حركت داد و از چين واحد سخن راند.
چين قدم به قدم محاصره هولناك غرب را دريده است.

١- چين در زمان جنگ سرد اختلافات بزرگ ايديالوژيكي با شوروي و سرحدات شمال غربي خود با اين ابر قدرت داشت؛ ولي بعد از فروپاشي شوروي و رياست جمهوري پوتين با اين اختلافات خط كشيد و سياست دو غول كمونيست جهان در مقابل هم تا سرحد نبرد غربي ها را خنثي كرد و با تشكيل سازمان شانگهاي و بريكس در قاعده روسيه و چين در يك موضع واحد در برابر فشار هاي غرب قرار گرفتند.

٢- چين ديگر احساس خطر از شوروي حالا روسيه ندارد، روس ها هيچگاهي ممانعت ورود و فعال بودن چين را در جزيره جهاني يوروشيا را نكرده اند، چين حالا شريك استراتژيك منطقوي و جهاني روس ها پنداشته مي شود، تا سرحد آنكه در قبال افغانستان سياست هاي به ظاهر دوگونه را كنار گذاشتند و يك صدا شدند.

٣- امريكا با فروش زير دريايي مدرن به آستراليا با كوشش انگليس اين كشور را داخل رقابت قاتلانه با چين كرد كه از ديد من يك اشتباه استراتژيك آستراليا بشمار مي رود.
در اين حركت فرانسه ناراضي از اين امر به سبب ملغي شدن قرار داد چندين میلياردي فرانسه با آستراليا از اين روند خارج شد.

اين امر براي چين تا اندازه اميدرور كننده بود براي اينكه فرانسه و آلمان با وجود بودن در ناتو در تعداد موارد اختلافات خود را با آمريكا دارد، موضع گيري آمريكا در مورد ريفرندم ايالت كيوبك كانادا مبني بر استقلال به نفع كانادا متحد انگيزه هاي دوري سياست هاي اين دو كشور است.
موضع گيري آلمان در قبال امنيت اروپا در شوراي امنيت اروپا در زمان رياست جمهوري ترامپ از جانب خانم مركل اطاعت سنتي اروپاي غربي را در برابر آمريكا مي شكند.

٤- اجلاس سه كشور مقتدر آسيا با امريكا كه هر كدامي نكات اختلافي با چين دارد زنگ خطر هشدار گونه دراي چين محسوب مي شود.
جلسه هشدار دهنده آمريكا، جاپان، هند و آستراليا و بخصوص تاكيد بر امنيت منطقوي و امنيت اين كشور ها، به روشني نشان مي دهد كه چين براي آنان پر خطر است.
هند شايد هم براي اولين بار با حركات افراطي مودي كه مي خواهد نقش اسراييل را در منطقه بازي كند، اين در صورت است كه هند يك دوست استراتژيك و عنعنوي روسيه بشمار مي رود.

براي چين هردو اجلاس خطر زا است، دادن زير دريايي مدرن امريكايي به آستراليا كه آبهاي تحت كنترول چين را پر خطر مي كند و انحصار شكني قدرت چين در اين آب ها است و از جانب رو رويي چين و هند را در سرحدات كشور و تقويه داعيه آزادي تبت چين كه از جانب هند قويا پيش بردع مي شود.

٥- چين ملي ترين حركت خود را براي چين واحد كه زاده تفكر رهبر بزرگ چين ماوتسنگ است پيشكش كرد.
چين تايوان را كه همان جزيره فارموسا است جز قلمروي انفكاك نا پذير مي داند و اين جزيره مقر چينكايچنك رهبري فراري چيني بعد از انقلاب چين أست كه تحت حمايه امريكا قرار گرفت و آنان خود را چين ملي دانستند و تا دير زماني كرسي چين بدست تايواني ها بود.

اين حركت بصورت آرام بعد از انضمام هانكاتگ به چين بعد از ١٠٠ سال اجازه به انگلستان دوباره به چين واگذاري شد.
حالا نوبت تايوان يكي ديگر از مراكز بزرگ ليبراليزم فرا رسيده است اينكه تا چه مي تواند تحميل شود انكشافات بعدي نشان مي دهد.

چين روز تا روز بزرگ مي شود و تا حديكه مي خواهم پيشبيني كنم چين بسوي فوق ابر قدرت شدن در حركت أست.
براي چين پيوستن كريمين از اوكراين به روسيه مي تواند تشويق بزرگ و انگيزه خوب باشد.
پوتين با يك شعار انگيزه هاي نشنالستي روس ها را برانكيخت.
" كريميه به خانه ات خوش آمدي"
وحالا فارموسا يا تايوان چنين خواهد شد.

نتيجه:
١-آيا اين روياروي ها نتيجه خونين خواهد داشت؟
٢- امريكا تايوان را مانند ويتنام، سوريه، افغانستان واگذاري خواهد كرد؟
٣- همه سري انجام خواهد شد؟
٤- يا تايوان خواهد جنگند و شكست را متحمل خواهد شد؟

١- بايدن بعد از چرچيل روباه پير سياست در قرن ٢١ أست.
او با حركاتش بهار سبز آفريد و بزرگترين قدرت هاي عربي را به جان هم افگند و تا سرحد نابودي آنان پيش رفت.
٢- افغانستان را با پس خزيدنش در يك معضله قرار داده است و طالبان پيروز را مي رود كه بزانو زند.
٣- تبت چين را ، با نزديكي با هند ، براي چين زخم شديد مي سازد.
٤ - استراليا را داخل محور مبارزه عليه چين ساخته است.

امريكا از اروپا هنوز هراس ندارد براي اينكه اروپا به خاطر در برابر روسيه به امريكا محتاج أست و تا دوام اين احتياج امريكا تنها با انگليس مي سازد و ديگران را مي كشاند.

يكي از سكرتران سفارت اسپانيا در كابل برايم گفت:
"دو كشور به افغانستان آمده اند (آمريكا و انگليس) و ديگران را با خود آورده اند".

عشق آباد
سید مسعود


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
چین
آمریکا
انگلیس
نظرات بینندگان:

>>>   حال به ما چی؟مردم ما دوصد هزار مشکلات دارند کدام غصه ای از این و آن ندارند

>>>   "دو كشور به افغانستان آمده اند (آمريكا و انگليس) و ديگران را با خود آورده اند". برای اینکه همگی از پشت دم خر روان اند و از خود اختیاری ندارند، بویژه اروپای شرقی که دیری نیست به 'مولی کراسی' گراییده اند
آتش خاوری

>>>   یک چیز واضح است.
هر رییس جمهور جدید امریکا که به قدرت میرسد،یا توسط قوت خودش و یا هم به کمک و همکاری مالی بعضی کشور های خارج و یا هم به کمک و همکاری خود رییس جمهور امریکا که هنوز در قدرت است،به قدرت میرسد.
در صورتی که به کمک و همکاری خوددرییس جمهور برسر قدرت امریکا به قدرت برسد،ادامه دهنده یک سلسله سیاست های رییس جمهور قبلی و در عین حال یک سلسله سیاست های جدید و ابتکارات جدید از خود نیز نشان میدهد.
در صورتی که به زور و قدرت خود به ریاست جمهوری برسد،از خود سیاست و ابتکارات جدید نشان میدهد و چیز هایی که مخالف نظرش از سیاست رییس جمهور قبلی باشد،آنها را مردود میشمارد و تغیر میدهد و چیز هایی که از نظر مردم خوب باشد،نه آنها را تغیر میدهد و نه هم از آنها یاد آوری میکند تا مهر تأیید به بعضی نکات سیاست رییس جمهور قبلی نگذارد.
اگر رییس جمهور به کمک سیاسی و مالی کشور های خارجی به قدرت برسد،چون این کشور ها لابی این رییس جمهور هستند،مجبور است رییس جمهور جدید،به بعضی خواست های آنها تن دهد.
اما همه این روسای جمهور میدانید که چه نقطه مشترک دارند؟
بلی.نقطه مشترک آنها گرفتن بودجه از پارلمان به مقاصد مختلف.
زیرا آنها در انتخابات میلیون ها و صد ها میلیون دلار خرج میکنند و باید ده چند و صد چند و هزار چند آن را بدست بیاورند.
رونالدریگن برای جنگ ستارگان یا تقویه قوای فضایی.
جورج بوش پدر برای جنگ عراق.
بیل کلینتن هرچند استثنی بود،اما باز هم از ساخت استیشن فضایی و فروش هانکانگ به چین ثروت بدست آورد.
جوربوش پسر از جنگ افغانستان و عراق.
بارک اوباما از ادامه جنگ در افغانستان و پیدایش داعش و جنگ سوریه و لیبیا و بهار عربی و بحران اقتصادی که یکجا هشتصد ملیارد دلار بودجه گرفت و همچنان قرار داد برحام با ایران و از پول های رها شده ایران در بانک های امریکایی.
دونالد ترامپ بخاطر پنج ملیارد دلار برای ساخت دیوار مکزیک هرچه ناله کرد و عذر و زاری کرد و اخطار داد،به جایی نرسید،به کشور های خارجی سفر کرد،مانند عربستان و جاپان و غیره جاها،چندان عاید خوب بدست نیاورد.اما دفعتاً موضوع ویروس کرونا پیدا شد و دوقلم یعنی پنج تریلیون دلار بودجه گرفت.
جو بایدن ادامه دهنده گرفتن بودجه کرونا به مقدار دو تریلیون دیگر و علاوه برآن سه تریلیون دلار دیگر برای مبارزه با اقلیم و زیر ساخت های امریکا.
بنا برآن گرفتن بودجه اولین کار روسای جمهور امریکا است.
زیرا خود شان پول خرج کرده اند برای انتخاب شدن،لابی های داخلی و خارجی برایشان اعانه داده است و باید چند چند این پول ها دوباره عاید آنها شود و غم خود را نیز بخورند برای مدت چهل سال و یا هشت سالی که در ریاست جمهوری هستند.
همین حالا تمام روسای جمهور سابق امریکا ،کارشان تجارت در عرصه های مختلف در جهان است،نه به نام خودشان،بلکه بصورت پنهانی توسط پول های اختلاص شده خودشان از زمان ریاست جمهوری شان.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است