غنی: کشور را تحویل صاحبان اصلی اش دادم
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۱۱    ۱۴۰۰/۶/۱۰ کد خبر: 168221 منبع: پرینت

اشرف غنی: آیندگان به صفت قهرمان از من یاد خواهند کرد
روایت ملاقات تاجران افغان مقیم دوبی با اشرف غنی، پس از فرار از کابل.
اشاره: متن روایت از رهگذر قواعد نوشتاری و دستورات انشایی پراکنده بود. من متن را بدون کمترین لطمه به محتوای روایت، اندکی تنظیم کردم.

راوی چنین می گوید:
بعد از نماز جمعه در دبی، جناب حاجی صاحب ببری از تاجران بزرگ گفت بیایید به دیدن اشرف غنی برویم. من از غنی متنفر بودم؛ اما چون تعداد تاجران و قراردادی ها از خوست پکتیا، پکتیکا و لوگر جمعا حدود بیست نفر، یک ساعت منزل زدیم تا جلو یک ویلا درابوظبی متوقف شدیم.
بعد از رهنمایی دو محافظ قطری داخل حویلی شدیم و دونفر افغان محافظ ما را رهنمایی کرد. مثلی که قبلا برای شان گفته شده بود...

داخل یک سالن شدیم که تقریبا گنجایش پنجاه نفر را داشت. روی میزها میوۀ خشک افغانی و میوه تازه وگیلاس های خالی چای قرار داشت. بعد از چند دقیقه انتظار از دروازه کوچک دیگر، اشرف غنی با لباس سفید و واسکت سیاه کم رنگ داخل آمد و به احوال پرسی و دست دادن شروع کرد و نزدیک من نشست. وی از حاجی صاحب ببری خواهش کرد تا دیگران را معرفی کند.

حاجی که ازقبل باغنی شناخت داشت و قراردادی وزارت دفاع بود؛ به شوخی گفت: از لوگری هایش شروع کنم یا از همو یک سر؟
غنی گفت: نی از یک طرف.
ببری از من شروع وتا خودش همه را معرفی کرد وهر بار به غنی رییس صاحب می گفت من درعرق آب بودم؛ اما غنی شاد وخرم.
غنی به شوخی گفت مرا خو انشالله که همه می شناسید!
همه خندیدند .

غنی تقریبا یک ساعت گپ زد.
در اول گفت؛ چون همه از خود هستیم (یعنی افغان و پشتون)، من آن چه را به شما می گویم، تاریخ و فرزندان ما و شما آن را به خط زرین خواهند نوشت و این خدمت بزرگ من که شرق و غرب را به حیرت انداختم و کاری را به سر منزل مقصود رساندم که نه امان الله خان توانست؛ نه داود خان؛ نه داکتر نجیب؛ این است که تمام سرزمین را ماهرانه وعاقلانه از پامیر تا تورغندی و از اسلام قلعه تا تورخم و از نورستان تا کابل و قندهار و غزنی و بامیان و ارزگان، به مالک های اصلی اش سپردم؛ آن هم نه با دست خالی بلکه با قول اردوها، سلاح ومهمات... این کار ساده نبود.

در دور اول ریاست جمهوری هم میخواستم؛ وقت اش میسر نشد. در دور دوهم با چند هم فکر دگر چون محب صاحب، فضلی صاحب، داوودزی صاحب، استانکزی صاحب ووو به این نتیجه رسیدیم که از شر شمال، رشید دوستم، تاجیک و اوزبک و هزاره خلاص کنم که فقط یک راه بود و آن هم حضور قاطع و فاتح طالب ها وبس.

از همین سبب، به حکومت مؤقت تن ندادم وحکومت عبوری را رد کردم. در صحبت های خاص، به خلیلزاد نیز فهماندم که اشتباه بن را تکرار نکن؛ او هم قبول کرد و اول، تعرض اردو را منع کردم. دوم، قطعات را کوچک ساخته به نقاط دسترس طالب سوق دادم و اکمالات شان را ضعیف ساختم تا به طالبان تسلیم شوند و طالب جرأت پیدا کند.
قومندان های ولسوالی ها را شخصا تعیین کردم تا به نام عقب نشینی تاکتیکی جا خالی کنند که خیلی خوب پیش رفت و تمام ولسوالی های شمال را اول پلان کردم. توسط استانکزی به رهبری طالب ها نقشه داده شده بود. به هیچ قطعه، به جز عقب نشینی اجازه تعرض حتی مدافعه هم ندادم. شمال تا واخان که یک طرفه شد، نوبت شهر ها رسید. باید بعضی تغییرات ومصروف سازی آدم ها وشخصیت های مؤثر را شروع میکردم که چنین کردم. مثلا یک پنجشیری را وزیر دفاع ساختم تا امرالله صالح مصروف شود؛ محقق را آوردم تا هزاره ها مصروف شوند. کدر های بی اعتبار را دور کردم و آدم هایی را که به فرمانم بود مقرر نمودم. در ولایت ها، والی ها را هم از افراد خاص با اهداف خاص مقرر کردم.

مارشال دوستم را خواستم با دست خالی همرای معلم عطا، به شمال فرستادم؛ اما هیچ اجازه ندارم که قبلا یک مرمی قول اردو به شبرغان بفرستند تا که سقوط کرد.
مارشال و عطا که به مزار رسیدند به خاطری که کدام خرابی نشود وغافل گیر شان کنم؛ خودم فوری مزار رفتم و یک بچه قهرمان را به صفت قومندان قول اردو تعیین کردم به نام مومند (ذبیح الله) وبرایش گفتم نام مومند را زنده کنی وخصوصی برایش هدایت لازم دادم و جمعه خان همدرد را تحریک کردم و گفتم که وقت انتقام نزدیک است؛ اما عجله نکنی که خرابی نشود. به اسماعیل چنان دام شاندم که مثل موش در تله افتاد...

خلاصه تا سقوط کابل... شما خود فکر کنید اگرمن امر جنگ می دادم؛ طالب در مقابل کماندو ها مقاومت نمی توانست چه رسد به قوای هوایی و قول اردوها ... خلاصه وقتی مطمین شدم که قدرت گرفتن افراد شمال محال شده وهمه تار مار و فرار کرده اند؛ نه مارشال مانده و نه شاخ دار و ضرورت به انتقال قدرت و حکومت مؤقت نیست که باز معاون بازی تاجک و هزاره شود.
ساعت ده بجه بود که به کرزی صاحب زنگ زدم گفتم عبدالله و وزیر دفاع را مصرف بساز تا داخل شدن طالب ها.
حالا شما بگویید که من قهرمان آینده افغانستان هستم یا نی؟ من این قهرمانی را با همه بد نامی اش به دل و جان خریدم البته برای شما قوم ام.

همه درسکوت رفتند و یک چند نفر الله اکبر گفت و بعد چند سخن های بی مورد دگری و دزدی دالر... مجلس ختم شد. فقط کاری که از دستم پوره بود، بدون رست گرفتن و خدای پامانی طرف موترم رفتم و حرکت کردم و تا خانه برایش لعنت گفتم.

شمس تمنا
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غنی
پشتون
نظرات بینندگان:

>>>   غنی چنان خواهد بمیرد که سگ دیوانه بر سرش شرف داشته باشد.

>>>   اگر همی اوغان ها نباشد از دست پنشیری ها هیچ کس درین وطن زندگی کرده نمیتواند حتی با خود هم نمی سازند
در زمان حاکمیت امپریالزم پنشیری ها هرکس را که خوش نداشتند ترورست طالب انتحاری ودشمن معرفی میکردند در روز تجلیل شهید هم آدم می کشتند وشارگشتک می نمودند وموتر پیشکانی می نمودند تا توانستند پُک گری کردند مردم آزاری کردند غصب واخحنلاس وجتی دست به چور بانک ها زدند همو حسین فهیم ومفسد دیگرش خلیل اللهکی ها بودند؟
ر

>>>   دو سال قبل درهمین افغان پیپر بنابه دلیلی نوشته بودم امپریالزم جهان خوار امریکا !
این نوشته کوتاه را گروهی از امنیت خیل های کمپنی خصوصی امنیتی پنشیر وردک برای خود سند ساختند که گویا من طالب وترورست هستم که نوشتم امپریالزم جهانخوار !
آن افراد بی کفایت وناکام که صرف بخاطر قومیت وتنظیم ووساطت جنگ سالاران ووکلای کمیشن کار درین اداره منفور وناکام جذب شده بودهند هیچ دست آوردی نداشتند این مفسدین گنهکار برای کمپنی های خصوصی شخصی مزدوری وچاکری می نمودند نثلا یک تاجر برای این ها پول میداد تا برای رقیبش درد سرایجاد کنند
همینگونه اینها نوجوانان مظلوم وبیکار وبی سرنوشت اولاد غریب را فریب داده و در رسانه ها حاضرنموده تا بگویند: درپاکستان فلان مولانا مرا تریننگ داد تا درافغانستان انتحاری کنم اما پرسونل همیشه بیدار ریاست امنیت مرا دستگیرنمودند!!!
درحالیکه آن جوانک بیچاره حتی به پاکستان نرفته بود نتیجه برای این پرسونل همیشه بیدار ترفیع مکافات پول نقد وارتقای چوکی داده میشد وبرای آن جوان بی خبر دارالتادیب یا زندان
بار کج بمنزل نمیرسد
همینطور ایتن افراد خائن به مسلک وحکومت برای افرادی دسیسه یاخته بنام طالب وترورستت تعقیب ودوسیه سازی میکردند تا گویا اینکه دشمن را شناسائی وکشف نموده یعنی شمشیرزده!! ترفیع وچوکی وپول حرام مکافات بگیرد
خداوند ظالم را بشرماند
ر

>>>   اشرف غنی اگر پشتوتیست میبود،در خانه با خانم و اولاد هایش فارسی حرف نمیزد.خانم اش یک کلمه پشتو یاد ندارد و در لوگر نیز در خانه همه شان فارسی حرف میزدند.
او اگر برضد ازبک میبود،از دست دوستم گرفته و او را در انتخابات خود منحیث معاون اول انتخاب نمیکرد و در محفل نیز خوش گلدیز گفته ازبکی حرف نمیزد.
اصل گپ در جای دیگر بود:
در دوران دوم ریاست جمهوری اوباما،مذاکرات با طالبان شروع شد و امریکا شروع به خروج قوای خود از افغانستان کرد و در عوض شروع به تعلیم و تجهیز قوای افغانی کردند.
با شروع خروج قوای امریکا،کمک های جهانی نیز به افغانستان کم شد.سابق علاوه بر مرکز،کشور های خارجی به ولایات نیز بطور مستقل کمک میکردند و اشرف غنی از خارجی ها تقاضا کرد که کمک هایشان را در عوض انجو ها و ولایات،مستقیم از طریق مرکز و بودجه دولت بپردازند.
این کار سبب شد که عطا محمد نور از کمک های خارجی بی بهره شود.
دوستم نیز که معاون اول مقرر شده بود،فکر کرد که اشرف غنی خزانه دولت را با او،پنجاه پنجاه فیصد تقسیم میکند،اما اشرف غنی در عوض دوستم را رونالدو افغانستان مقرر کرد.
محقق نیز که در دولت اشرف غنی هیچ پوستی برایش داده نشد،از موقع استفاده کرده و هرسه شان،یعنی عطا محمد نور و دوستم و محقق،یک جبهه ضد اشرف غنی را تشکیل کردند.
اینجا بود که اشرف غنی بخاطر حفظ قدرت.لنگی طالبانی را به سر کرد و گلبدین را نیز به افغانستان آورد و در مقابل آنها یک جبهه دیگر تشکیل کزد.
چیزی که به کرزی ارتباط میگیرد:
کرزی در دو دوره ریاست جمهوری جورج بوش،طالبان را بغیر از تروریست،چیز دیگر نمی گفت.
اما اشتباه کرزی درین بود که او هیچوقت فکر نمیکرد که جورج بوش در انتخابات ریاست جمهوری،از انتخاب بارک اوباما که از حزب دموکرات بود،پشتیبانی کند.
بنأ در مقابل جو بایدن که در آن وقت سناتور بود و از حزب دموکرات بود و غرض یک سفر به کابل آمده بود،برخورد خوب نداشت.بنأ بعد از آن که بارک اوباما رییس جمهور شد،در انتخابات افغانستان،در فکر جایگزینی برای کرزی شد،اما مشاورین او پس کردن کرزی را برایش توصیه نکردند و در نتیجه کرزی دوباره رییس جمهور شد و چون سیاست اوباما در مورد جنگ افغانستان تغیر کرده بود،کرزی نیز تغیر کرد و شروع به برای خواندن طالبان کرد.
بنأ یک متل مشهور است که میگویند:برای من بیار یک سیب، و لو که باشد از درخت بید.
یعنی رهبران افغانستان صرف در پی کسب و حفظ قدرت بودند.چه به کمک قوم و ملیت خود و چه به کمک اقوام و ملیت های دیگر و همیشه از آنها صرف منحیث یک وسیله استفاده کردند.

>>>   نظردهنده سومی!
درابتدا طرفدارطالب ودراخیردعای بد برضد طالب.(خداوندظالم را بشرماند).جالب وعجیب.
عاقل

>>>   ماجرای فرار اشرف غنی و تبانی وی با طالبان حقانی
برگرفته از Independent Persian نوشته کاملیا انتخابی فرد
صبح روز یکشنبه ۲۴ مرداد، نزدیک به ۲۰۰ نفر از نیروهای گارد ویژه ریاست جمهوری افغانستان به ساختمان وزارت دفاع افغانستان آمدند تا مقدمات حضور رئیس جمهوری محمد اشرف غنی را برای بازدید فراهم کنند.
کمی پیشتر، به ژنرال بسم‌الله محمدی، وزیر دفاع وقت، اطلاع داده بودند که رئیس جمهوری قصد بازدید از وزارتخانه و گفت‌‌وگو با وزیر را دارد.
شب پیش از آن، شنبه‌شب، در نشستی که در ارگ انجام گرفته بود، طبق توافقی که حاضران در مجلس از آن صحبت می کنند، با توجه به پیشروی طالبان و با توجه به آنکه طالبان حاضر به گفتگو با رئیس جمهورغنی نبودند، بزرگان و وزیران از رئیس جمهوری خواستند که وی کاری کند. اشرف غنی وعده داد که از مقام خود کناره‌گیری کند و هیاتی را برای مذاکره با طالبان برای تشکیل دولت انتقالی به قطر بفرستد. این پیام به طالبان فرستاده شد وطالبان منتظر سفر هیاتی از کابل به دوحه در روز دوشنبه بودند تا درباره تشکیل دولت جدید با دکتر عبدالله عبدالله و حامد کرزی مذاکره کنند.
اما روز یکشنبه اتفاق دیگری افتاد. یک نفر از میان اعضای گارد ویژه محافظان ریاست جمهوری، از ارگ با ژنرال بسم‌الله محمدی تماس گرفت و اطلاع داد که رئیس جمهوری در حدود ۱۵ دقیقه پیشتر از آن تماس، سوار بر هلیکوپتری به همراه نزدیکان خود از ارگ خارج شده است.
برنامه بازدید از وزارت دفاع، حقه‌ای بود که بخشی از گارد ریاست جمهوری را به ساختمان وزارت دفاع بفرستند و آن‌ها را مشغول کنند، و از سوی دیگر، شیر پیر پنجشیری، یعنی ژنرال بسم‌الله محمدی را که سالیان سال در رکاب احمدشاه مسعود مبارزه کرده و دنیا دیده بود، را نیز با برنامه بازدید مشغول نگاه دارند.
بسم‌الله محمدی می‌گوید: «به محض رسیدن این پیام، از پنجره ساختمان وزارت دفاع سرک کشیدم تا داخل ارگ را نگاه کنم که دیدم در خیابان حایل بین وزارت دفاع و ارگ ریاست جمهوری، سیلی از خودروهای افراد مسلح در حال سرازیر شدن به داخل ارگ ریاست جمهوری است.» ( بین ارگ و وزارت دفاع خیابان باریکی است. و هر دو ساختمان به یکدیگر مشرف هستند)
ژنرال بسم‌الله محمدی تخمین می‌زند که بین ۵۰ تا ۶۰ خودرو را در حال حرکت به داخل ارگ ریاست جمهوری دیده است.
گروهی که امروز می‌دانیم وابستگان شاخه حقانی طالبان هستند، در آن روز کنترل ارگ ریاست جمهوری را ظرف زمانی کوتاهی، کمتر از نیم ساعت پس از خروج اشرف غنی، به دست گرفتند.
چنین اقدامی و رسیدن گروه تروریستی حقانی با چنین سرعتی از بیرون شهر کابل، محال است. و به نظر می رسد که با هماهنگی کامل همدستان خود در ارگ، پیشاپیش در شهر موضع گرفته و پیش از آن که وزیر دفاع بتواند اقدامی انجام دهد و کنترل اوضاع و امنیت دفتر ریاست جمهوری را به‌دست گیرد، سریع خود را به ارگ رساندند. این اقدام برق‌آسا، به این گمانه‌زنی دامن می‌زند که در یک تبانی بین رئیس جمهوری و گروه حقانی، یا بهتر است بگویم پشتونهای هم‌قوم وی، یعنی غَلجایی‌ها، محمد اشرف غنی احمدزی، ارگ را با برنامه ای از پیش تدوین شده تحویل آن‌ها داد و از کشور گریخت. حضور بلافاصله این افراد در ارگ، فرصت را از وزیر دفاع گرفت تا اقدامی علیه آنان انجام دهد و یا هدایت گارد ویژه در قصر ریاست جمهوری را بر عهده گیرد.
افرادی از گارد ویژه ریاست جمهوری به اطلاع بسم‌الله محمدی رساندند که زمانی که برخی از این نیروها کوشیدند مانع خروج غنی و حمدالله محب (‌رئیس شورای امنیت ملی) و سایرین از ساختمان ارگ به سمت هلیکوپتر شوند، نیروهای امنیتی مورد اعتماد غنی، باجی‌های دلار ( کیسه یا گونی) را به سمت این افراد پرتاب کردند تا آن‌ها مشغول جمع‌آوری پول شوند و فرصت کافی برای گریز رئیس جمهوری به‌دست آید.
به این ترتیب و با تبانی و هماهنگی اشرف غنی و برخی از نزدیکان وی با گروه حقانی، نه تنها مردم افغانستان و جهانیان غافلگیر و شگفت‌زده شدند، بلکه گروه دیگری که عضو مذاکره‌کنندگان اصلی در دوحه بودند و به گمان خود به سمت قبضه حکومت و دولت پیش می‌رفتند، یعنی طالبانی با شاخه قومی دُرانی یا همان قندهاری‌های نزدیک به حامد کرزی، نیز مات و مبهوت شدند.
شواهد بسیاری نشان می‌دهد که در چند سال آخر حکومت اشرف غنی، درگیری بین غلجایی‌ها و درانی‌ها تا چه اندازه علنی شده بود. درگیری کرزی و اشرف غنی، بخشی از این کشمکش شدید قومی بر سر به‌دست گرفتن قدرت بود و به‌رغم آن که غنی با حمایت کرزی به ریاست جمهوری رسیده بود، کرزی بعدها در صدد تخریب و برانداختن غنی بر آمد. طرح تشکیل دولت انتقالی به ریاست حامد کرزی نیز از درگیری قبایل قدرتمند پشتون در افغانستان نشات گرفته بود.
این دو قبیله قدرتمند، درانی و غلجایی، از دیرباز با یکدیگر رقابت داشته‌اند و تلاش آن‌ها برای به‌دست گرفتن قدرت، بخشی از تاریخ سیاسی افغانستان به شمار می‌رود. در تلاش برای پیدا کردن حامی قدرتمند، غلجایی‌ها به پاکستان نزدیک شدند که همسویی بیشتری با آنها دارد (‌عمران خان، نخست وزیر فعلی پاکستان، نیز غلجایی است)، و سیاستمدران درانی به قطر نزدیک شدند که با توجه به ثروتی که این کشور در اختیار دارد، این روزها در حلقه معاملات سیاسی، نقش‌آفرینی بسیاری در معادلات منطقه داشته است.
آنچه در کشمکش غنی و کرزی تا دیروز دو قبیله را به خود مشغول داشته بود، امروز بین فردی که خود را خلیفه می‌خواند ( سراج‌الدین حقانی)- غلجانی و امیرالمومنین ( هبت‌الله)- دُرانی جریان دارد. در صورتی که هبت‌الله زنده باشد و در نهایت در مقابل دوربین‌های خبری حاضر شود، این رقابت شانه‌به‌شانه با شدت بیشتری ادامه می‌یابد. و اگر ثابت شود که او زنده نیست، ملابرادر (از قندهار) امیرالمومنین خواهد شد.
کابل، یا همان پایتخت، در دست حقانی‌ها است. کادر سیاسی گروه حقانی، متشکل از تروریست‌هایی است که از زندان رها شده‌اند و از پشتیبانی پاکستان نیز برخوردارند. اکثر عملیات‌های تروریستی به دست این گروه انجام گرفته است و فرمان جنگ علیه آمریکا را نیز همین گروه طالب حقانی داده بود.
در تشکیلات کنونی، سراج‌الدین حقاتی، از تروریست های شناخته شده، معاونت هبت‌الله را بر عهده دارد و سهل‌انگارانه است که بگوییم، ایالات متحده آمریکا از سابقه شرارت و تروریستی این افراد مطلع نیست، یا نمی‌داند آن‌ها در کابل هستند.
بنابراین، می‌توان چنین گفت که رهبری گروه طالبان نیز به‌شدت دستخوش کشمکش‌های قومی و قبیله‌ای بین درانی‌ها و غلجایی‌ها است و همین تنش، می‌تواند گروه طالبان را با چالش‌ها و اختلاف‌های روزافزون رو‌به‌رو کند؛ به ویژه آن‌که هنوز سند و مدرک متقنی از زنده یا مرده بودن ملا هبت‌الله (‌امیرالمومنین) طالبان نیز در دست نیست.
با توجه به این وضعیت، فارغ از ناآرامی‌ها و پس‌لرزه‌های شدید خروج شتابزده نیروهای آمریکایی از افغانستان و تهدیدهای امنیتی که متوجه ساکنان افغانستان و به‌خصوص مردم پنجشیر است، به نظر می‌رسد که تروریست‌های بزرگ کم کم خود را برای تکیه زدن بر قدرت مطلق در افغانستان آماده می‌کنند. سراج‌الدین حقانی سعی دارد آرام آرام بر مسند کرسی «امیرالمومنین»، یا همان «خلافت»، تکیه زند و قدرت را به صورت کامل از خاندان درانی به غلجایی منتقل کند. از همین روست که از مدتی پیش به این سو، هواداران سراج‌الدین حقانی از وی با عنوان «خلیفه» یاد می‌کنند تا مسیر او برای رسیدن به رهبری طالبان هموار شود.
گاه‌شمار وقایع دوهفته گذشته در افغانستان و فرار نابهنگام اشرف غنی احمد زی، به ما می‌گوید که او قدرت را به قوم خود، یعنی پکتیایی‌های غلجایی، انتقال داد و دلیل استعفا ندادن وی نیز همین بود. او با تبانی با سران قوم خود، حرکتی تاریخی انجام داد و با خیانت به مردم و فریب دولت، زمینه را برای انتقال قدرت به قوم خود فراهم کرد.
آنانی که در ارگ ریاست جمهوری باقی مانده بودند ( اعضای گارد ریاست جمهوری)، می گویند از وحشت فقط آنقدر وقت یافتند که لباس‌های خود را تغییر دهند، سلاح‌ها را بر زمین بگذارند و بگریزند.
واقعیت سقوط کابل در آن روز یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰، این است که رئیس جمهوری در تبانی و همدستی با گروه حقانی، شهر را تحویل آنها داد و از کشور گریخت.

>>>   من یک ایرانی هستم وقتی که چند سال پیش ماجرای دردناک فرخنده را شنیدم و دیدم که مردم عادی کوچه بازار افغانستان , چه بلایی سر او درآوردند با خودم گفتم که این کشور به سزای همین نوع اعمالش باید به بدترین حکومتها و بلایا دچار شود چون مردمش واقعا وحشیانه عمل می کنند.این نوع اتفاقات امکان ندارد در هیج کشور اسلامی اتفاق بیافتد فقط افغانستان است که مردم عادی این چنین بیرحم و ناجوانمردانه به یک زن حمله میکنند.انصافا خداوند در و تخته را خوب با هم جور میکند.طالبان کاملا مناسب و در خور افغانهاست.

>>>   غنی تو را خواندیم پدر
تو مارا کردی در بدر
کشور دادی دست قطر
لعنت به ریش تو پدر

>>>   شاید این روایت درست نباشدولی کسی که این سناریو راساحته عین همان چیزیست که ظرف بیست سال خصوصا دوسال مذاکرات خلیل زاد وپس از امدن غنی رخ داده وبکلی واقعیت دارد انچه بنده بگوش خود شنیدم وحاضر صحنه بودم کرزی در ابو ظبی مهمان بود یکی از تاجر های قندهاری ساکن در دبی میخواست نزد کرزی برود یکی از کار کنان فارسی زبان سفارت ممانعت کردبلاخره تاجربا پر روی ودعوی وجنجال خود را نزد کرزی رسانید وشکایت نمود که سقاوی ها جلو مرا گرفتند ونگذاشتند نزد تو بیایم کرزی بجای این که اورا ملامت نماید وبگوید که بخاطر امنیت و لحاظ نزاکت های اماراتی ها خوب نبود که تو بدون اپاینت منت بیای وباز نزاع وپرخاش کنی برای تاجر قندهاری میگویدمرا دوسال وقت بدهید همه اس شان را گم میکنم!!! اگر در دوسال نتوانست رف بیست ستل برنامه ای انها موفق گرد
ید وبه اهداف از قبل تعیین شده رسیدند
گل نبی غیدی زاده

>>>   Barna Karimi
و سر انجام غنی و رولا تنها ماندند. محب بنابر دلایلی، هنوز هم لباس خدمتش را به تن نگهداشته و در رکاب بادارش باقی ماند. فضلی به سویدن رفت و وحید عمر، کنار خانواده اش رسید، محافظین هم به امریکا راه یافتند. این بود سرنوشت گروه خاین و وطن فروش، کاش این وطنفروشان شش ماه پیش و یا یکسال پیش چنین فرار می‌کردند، شاید زندگی هزاران سرباز و هموطنان دیگر ما حفظ می شد.....

>>>   آقای نویسنده مگر هنوز هم دراین شکی داری با وجدان خود قضاوت کن، صاحب این سرزمین لنده غر است یا این لونگی دار؟؟!!!؟؟

>>>   همو رئیس جمهور اصلی که با آبرو یلا کرد ورفت وطن وکابل را خراب نکرد وهمی رئیس جمهور دوم و قلابی که نه امرالله بود و نه صالح هم بسیار زود گریخت، او مردم راستش همو گل مرجان تا حالی مانده هموره رئیس جمهور کند که هیچ مزه ای نچشیده اگر ریاست جمهوری را نمیتیش بگو پیش دوستم روانش کو!

>>>   در خاین ملی بودن اشخاصی که از غنی و دارو دسته خاین ان در دفاع باشد هیچ شک و شبهی نداشته باشد و چهره های منفور انها را به همگان باید شناختانده شود.

>>>   تازه ترین عوق زنی درغل بابا
غنی غدار به حدی مجذوب و چشم سفید است که تاریخ افغانستان چنین آدمی به خود ندیده است. کشور را درآتش انداخت؛ اکنون روی اعصاب مردم راه می رود.
عبدالله خنجانی، پژوهشگر و روزنامه نگار
غني خاين دروغ ميگويد:
من در هشت روز اول حضور طالب در كابل بودم و با شمار زيادي از مقامات امنيتي پيشين به شمول افسران ارشد رده اي اولي پي پي اس صحبت طولاني داشتم. هيچ اطلاع امنيتي مبني بر تهديد جدي به جان غني وجود نداشت بل غني پيش از فرار محافظين خود را اغفال كرده به وزارت دفاع ‏فرستاده بود كه گويا به سوق اداره ميايد. در حاليكه ارشدترين مقامات امنيتي به شمول جنرال هاي محافظت اش منتظر امدن غني به وزارت دفاع بودند، از راه عقبي فرار كرد.
همزمان هيچ يكي از وزراي امنيتي خطر تهديد به جان غني را تاييد نكرده و نمي كنند. مهمتر از همه ‏غني و قبلن كرزي سالانه ده ها ميليون دالر را هزينه محافظت خود توسط پي پي اس ميكرد و حتي اگر چنين تهديد هم وجود ميداشت كه براي رهبران كشور ها امر معمول است، تمام حكومت و نيروهاي امنيتي را براي دفع تهديد در اختيار داشت.
‏همزمان غني پيش از فرار از چنين تهديد با هيچ كس حتي معاونين خود و وزراي امنيتي صحبت نكرده بود و نمي خواست كه پلان فرارش مثل داكتر نجيب افشا شود. مثلا صالح چند ساعت بعد توسط شخص ديگري كه من در مجلس حاضر بودم، از فرار غني آگاه شد.
‏حقيقت اين است كه او خاين، بزدل، چپاولگر و بود كه لاش فزيكي (بدون روح، وجدان و شرف) فرسوده اش را بر زنده گي ٣٥ ميليون انسان مظلوم ترجيح داد و بعد از غارت منابع مملكت راهي زنده گي رقت بار شد كه لعنت دايمي خداوند، مردم و جهان تا ابد همراهي اش خواهد كرد.
‏در مورد دزدي پول چند موضوع جدي مطرح است:
١- پس از فرار غني پي پي اس با پول باقي مانده درگير شدند. جزييات بايد واكاوي شود.
٢- در هفته اخير بخش بزرگ از پول فزيكي حكومت زير نام "تخصيص اضطراري به خاطر جنگ" به اداره امور انتقال داده شده بود. خالد پاينده و نذير كبيري به حيث سرپرست و معين وزارت ماليه مسووليت اخلاقي و وجداني دارند تا جزييات را بايد با مردم شريك كنند.
٣- ارگ و زير مجموعه ان به ويژه اداره امور و شوراي امنيت ميليارد ها افغاني پول "اوپراتيفي" داشتند كه هيچ نوع سند رسمي براي هزينه اش نياز نبود و فقط به حمايت سياسي غني مصرف ميشد.
‏٤- شبكه وسيع اقتصادي محب در نهادهاي امنيتي، فضلي در رياست هاي خريداري، مالي و لوژيستيك وزارت ها، وافي امين در اداره امور و شبكه زنان و مردان فاسد رولا غزني در وزارت هاي سكتوري انكشافي، مخابرات، گمركات و معارف، صحت و صلح بايد بررسي شود.
‏به ادعاي شماری از اعضای شوراي امنيت، اداره امور و رولا غني از شماري مقامات باج هفته وار ميگرفتند.
٥- بررسي بين المللي بايد در قرارداد هاي بزرگ تداركات غني و رابطه چپاول كشور با شبكه دزدان گروهك محب، فضلي و رولا غني صورت گيرد.
حق مردم است كه ساير همكاران سكتور مالي افراد با وجدان
‏و وطن پرست در برابر اين خاين و فرزندان سياسي و زن چپاول گرش افشاگري كنند تا اين خاين، بزدل، دروغگو مجال براي توجيه و سفيد كاري بربادي مردم و وطن را هرگز پيدا نكند.
‏ضمنا بايد يك دادگاه بي طرف اخلاقي بين المللي برگزار شود تا همه فرصت افشاگري خيانت را داشته باشيم. البته من خودم بابت ١١ ماه كار در وزارت صلح اماده هر نوع دادگاه رفتن هستم.
مامون


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است