سخنان سرور دانش و جواب رحمت الله نبیل
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۹    ۱۳۹۹/۷/۲ کد خبر: 164907 منبع: پرینت

آقای دانش، حاکمیت های سدوزایی ها را استبدادی و خاندانی خواند و همه را در ماهیت با امارت اسلامی، یکی دانست. آدم های زیادی عصبانی شدند و به آقای دانش پاسخ دادند.

حاکمیت های سدوزایی ها بدون شک خاندانی و استبدادی بودند (به استثنای دهه دموکرسی 1963 تا 1973 که در آن دوره هم چیز معناداری از قدرت شخص حاکم کم نشد اما چهارچوب یا طرح کلی یک نظام دموکراتیک ریخته شد. قانون اساسی 1964 در نوع خود یک دست آورد بسیار مهم بود.) اثبات این ادعا که امپراتوری احمدشاه ابدالی و یا دهه اخیر ظاهرشاه با امارت اسلامی در ماهیت یکی بود، بسیار دشوار است. گرچند حاکمیت احمدشاه هم استبدادی و فردی بود، اما رویکرد او نسبت به ساکنان افغانستان، زبان فارسی و پیرامونش با رویکرد بدوی طالبان کاملا متفاوت بود. در حاکمیت او افراد مهمی از همه اقوام حضور داشتند از جمله از میان هزاره ها که حاکم هرات یکی از آنها بود.

کل سخنرانی آقای دانش در بامیان کمی عجیب و غریب بود. بخش هایی از آن بیشتر به یک بیانیه حزبی در یک جلسه حزبی می ماند، و بخش هایی از آن برای یک جلسه خودمانی قومی مناسب تر بود. شاید آقای دانش بعد از سال ها به بامیان رفته احساساتی شده بود، و شاید اشرف غنی دارد آقای دانش را می چرخاند و می گپاند!

آقای رحمت الله نبیل یاداشتی به جواب آقای دانش نوشته اند. در جواب ایشان به نکات خوبی اشاره شده است از جمله در مورد امپراتوری احمدشاه ابدالی. اما بند دوم یاداشت ایشان، بی معنی و ابلهانه است. در این بند می خوانیم:
"دوم- تاریخ دیروز را با متراژ امروز اندازه‌گیری کردن، اشتباه، جهالت یا عمدی تلخ است. باید دانست که؛ هر نوع نظام مولد بستر اجتماعی و فهم سیاسی همان دوره شناخته می‌شود. اگر این را بدانیم، مشروع‌ترین و عادلانه‌ترین نوع نظام‌داری و سیستم‌حکومتی در همان دوره برای مردم بوده‌است."

اگر این منطق آقای نبیل را بپذیریم در این صورت، رایش سوم هیتلر هم برآیند زمان خود و "عادلانه‌ترین نوع نظام‌داری و سیستم‌حکومتی" بود و جرمن ها نیازی نداشتند تا به قربانیان هیتلر غرامت پرداخت کنند. اینکه نظام عبدالرحمن را عادلانه‌ترین نوع نظام‌داری و سیستم‌حکومتی در آن زمان بدانیم، واقعا یک ادعای افغانی و عجیب است. نظامی که حاکم آن سرزمین و خانه و جایداد مسلمانان را از آنها می گرفت و به قبایل متجاوز می داد، خون مسلمانان را در سراسر کشور بی حساب می ریخت، مسلمان و نامسلمان را به بردگی می گرفت و می فروخت، قومی را خر می نامید، قومی را مار و قومی را به افعی تشبیه می کرد.

این همه را با حمایت مستقیم انگلیس ها انجام می داد و حتی بخش هایی از سرزمین را در بدل پول و اسلحه به انگلیس ها واگذار کرد که تا امروز حتی همین آقای نبیل قراداد قانونی و امضا شده اش را قبول ندارد. چگونه یک انسان عاقل و منصف می تواند چنان نظام و حاکمیتی را "مشروع‌ترین و عادلانه‌ترین نوع نظام‌داری و سیستم‌حکومتی" آن دوره بداند؟

آقای نبیل شخص محترمی است، اما وقتی ایشان جدا کردن سیصد سال اخیر تاریخ افغانستان را از 5000 سال، حمله به یک قوم می دانند، باید از خود بپرسند که چرا حاکمیت های سدوزایی ها، احمدشاه ابدالی را بنیانگذار افغانستان نامیدند. چرا از غزنوی ها، غوری ها و... شروع نکردند؟ این جدایی را سدوزی ها به دلیل نگاه قبیلوی انجام دادند و جا انداختند.

عبدالله وطندار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سرور دانش
رحمت الله نبیل
نظرات بینندگان:

>>>   واقعيت اين است كه ما افغانها مشتي ....و افعي و مار هستيم به خود كه نميتانيم گپ دروغ بزنيم

>>>   وقتی پای پشتونوالی در میان باشد اسلام والی رخت می بندد.

>>>   اقایی نامشروع احمدشاه کبیر یک شخصیت جهانی بود که تمام جهان را به لرزه آورده بود و یک شخص معزور و بی عقل مانند نبیل نمتواند در باره آن قضاوت کند این وردگ بیچاره است

>>>   چرا اظهارات سرور دانش نه تنها ایزار آرین یون را پر خون کرد بلکه تنبان کرزی و نبیل را نیز تر کرد ؟
سخنان دانش تکرار سخنان قبلی اشرف غنی احمدزی در مورد سدوزایی ها و محمد زایی ها بود و حتی گفته های دانش نسبت به اشرف غنی احمدزی ملایم تر بود ، علت سکوت آرین یون ، کرزی و نبیل در برابر اشرف غنی احمدزی و خودترقانی آنها در برابر دانش در چه است چرا سیاست یک بام و دو هوا را تعقیب می کنند ؟
عدالت

>>>   فرد:
عیب نادان چون میکنی ای مرددانا
او فهمی ندارد بیاراید محفل ما
نورالله حسینی غزنی

>>>   آقای نبیل مارا با این کمنت و تحلیل
شرماندی .اگر پیرامونش بنویسم کتاب ها پر میشود. بهتر است بگویم ازما اشاره و ازتو باید فهمیدن .
عاشور سخندان

>>>   موضع دقيق و روشنگرانه استاد سرور دانش در نشست بزرگداشت از روز جهانى صلح در ارگ رياست جمهورى، سزاوار حمايت است. بخشى از سخنرانى ايشان را در ذيل آورده ام.
" همچنین نکته مهم دیگری را هم باید در پایان یادآوری کنم که امیدوارم بازهم باعث سوء تفاهم و حمل بر فرقه گرایی و تعصب نشود. آن نکته این است که در رسانه ها گفته می شود در مذاکرات قطر یکی از موضوعات مورد اختلاف این است که در طرز العمل، پیشنهاد شده که: در صورت بروز اختلاف مطابق فقه حنفی فیصله گردد و با اقلیت ها مطابق شریعت عمل می شود. در این رابطه باید گفت که علما و مردم شیعه با فقه حنفی و مذهب امام ابوحنیفه (ره) کمترین مشکل را ندارد. خداوند رحمت کند امام اعظم ابوحنیفه را که خود از مدافعان حقوق اهل بیت بود و یک مذهب فقهی بزرگ و یک مکتب خردگرا و عدل محور را بنیان گذاشت و با صدای بلند گفت که تمام فرق اسلامی مسلمان هستند و انا لانکفر احدا من اهل القبله. این عقیده و باور ما است در باره فقه حنفی و شخصیت امام ابوحنیفه. اما این که کسی بیاید و بگوید که ما با اهل تشیع مانند سایر اقلیت های دینی مطابق شریعت اسلامی برخورد می کنیم، این معنایش آن است که گویا شیعیان مانند پیروان ادیان غیر از اسلام، از چوکات شریعت خارج هستند و شما می خواهید با آنان در چوکات شریعت معامله کنید. این نوع برخورد هم در تضاد با اندیشه و مکتب امام ابوحنیفه است و هم مغایر با اصول دینی و حقوقی و یک نوع توهین به شیعه و مذهب جعفری محسوب می شود.
همه علمای جهان اسلام و مخصوصا علمای حنفی بر این باورند که شریعت اسلام دامنه وسیع تر از هر مذهب فقهی دارد. به عبارت دیگر همه مذاهب فقهی ما به شمول فقه جعفری، جزء شریعت اسلام هستند. در این رابطه مردم شیعه تنها یک خواسته مشروع و قانونی دارند که در مسایل فقهی و باورهای دینی، باید مطابق مذهب خود عمل کنند و مذهب جعفری هم مذهب اهل بیت پیامبر است که تمام مسلمانان مخصوصا اهل سنت افغانستان بیش از حد احترام و محبت دارند. این نه زیاده خواهی است و نه بی احترامی به دیگران و بلکه جزء حقوق اساسی و بشری ای است که نه تنها قانون اساسی افغانستان بلکه تمام اسناد بین المللی حقوق بشر آن را به رسمیت شناخته است. از طرف دیگر صلح مربوط به همه اقوام افغانستان و مربوط به همه احزاب و ولایات و پیروان همه مذاهب اسلامی است و اختصاص به گروه خاص قومی و مذهبی ندارد.
من از طرف خود و به نمایندگی از اهل تشیع افغانستان خواهش دارم از گروه طالبان که اقدامی نکنند که فضای دوستی و صمیمیت و وحدت و همگرایی موجود بین مردم افغانستان را مخدوش بسازند.... "

شجاع محسنی

>>>   برای همه روشنفکران و قلم بدستان قوم و قبیله پشتون شرم است که از گذشته شاهان مستبد که به خاطر قدرت حتا به خانواده های شان رحم نداشتند و جز تاراج و آدم کشی و تجاوز هنری نادشتند افتخار مینمایند . آخر این کشور از دست این جباران در کجا قرار دارد ، افکار و فرهنگ ایشان همین است که طالبان و داعش و القاعده پیش می برند . افغانستان را برای مردم آن به شمول زحمتکشان قوم بیچاره پشتون دوزخ ساخته اید . کمی بشرمید.

>>>   درودبر اقای دانش ،واقعا شجاعت نموده وحق گفتند.

>>>   انچه اشکاراست اقای غنی با ان که خود غلام ومزدور اجانب است کسی دیگری را در غلامی خویش شریک نمی سازد او از بس تنگ نظر وخود خواه میباشد که حتی زنجیر اسارت را هم تنها بخود اختصاص میدهد وهمه میدانند که مذاکرات صلح وکفتگو با طالب ها یک پروژه ای بیرونی بوده درین روند ممثلین داخلی چون کرزی وغنی وعبدالله وحکمتیار و... به تسلیم نمودن وطن عزیز به پاکستان کاملا راضی ودر تسریع این برنامه یار ومددگار اند وطبعا هر معامله ودسیسه قربانی خودرا دارد که بگمان اغلب درین میان امرالله صالح و سرور دانش را فدای این معامله مینمایند هرچند بعضی ها را نظر به این است که غنی خان نمیخواهد کرسی غلامی را به رضا ورغبت به کسی بدهد ازین رو معاونین خویش را تشویق مینماید که با خلق تشنج وجنجال افرینی به حکومت خیالی خود دوام بخشند ولی این نظر اشکال فراوان داردچه انها اصلا این توانای وقدرت را ندارند تا در مقابل برنامه های خارجی ها بتوانند کاری از پیش ببرند چون مقدرات کشور عزیز مارا از سالها پیش بدینسو سازمانهای استخباراتی خارجی به عهده دارند ازین رو داخلی ها هیچ اراده واختیاری درین راستا نداشته فقط مجریان امر وگردانندگان صحنه اند وبس گرچه جناب دانش وصالح خوداز منابع استخباراتی معتبر گماشته شده اند ولی در موقع ضرورت میشود اینها را کبش قربانی ساخت واز نعش انها پلی برای رسیدن بموقع وارام به هدف ساخت ومثال ونمونه ای ازین قبیل در تاریخ جهان ووطن عزیز بسیار دیده شده است
تبنگچی

>>>   شاهان و قدرتمندان قرنهای گذشته درویشان و حاملین نصایح نبودند. انها بنا بر انگیزه های مختلف به قدرت رسیندند و برای بقای قدرت شان توسل به انواع خشونت ها ورزیدند. حضرت محمد نیز مخالفین یهودی خود را قلع و قمع کرد . چهار جنگ با قبیله ای خود کرد صرف بخاطریکه انها از عقاید خود دفاع میکردند و دین جدید اسلام را نمیپذیرفتند... ولی از چهارده صد سال تا به امروز به اسلام باور مندیم.موضع گیری طالبان امروز با موضعگیری پیامبر و طرفدارانش از هم فرقی ندارد.
حالا از احمد شاه سدوزایی حرف میزنیم. هر کسی اگر میخواهد تصویر حقیقی و کامل از شخصیت و دوره حاکمیت احمد خان ابدالی بدست اورد به کتاب معروف غلام محمد غبار : تاریخ معاصر افغانستان مراجعه کند جواب تمام سوالهایشان بر اورده میشود.
دوستان گرامی سعی کنید که تاریخ واقعی کشور تانرا از زبان مورخین متعهد و صادق بشنوید و اثار شانرا بخوانید. در شرایط فعلی هر سنگ را بلند کنید یک مورخ و تحلیل گرا با عالمی از تعصبات قومی و زبانی پیدا میشود که کار شان ایجاد تفرقه و افتراق بین مردم جنگزده و بدبخت کشور چیز دگری نیست از جمله یکتعداد از تاجیکها و هزاره ها و پشتونهای متعصب وظایف مشخص را به خاطر تشدید اختلافات قومی و زبانی پیش میبرند ....
حنظله

>>>   نظرم درباره نبیل تغییر آن هم فقط شعار می داده است اگر نه همه شان سر و ته یک کرباس هستند ...

>>>   امارت اسلامی را با هیچ استبداد دیګری نمیتوان مقایسه کردږ به ګونه مثال: فاشیسم بد ترین نمونه ای از استبداد در جهان بود ولی با علم دشمنی نه داشتند و در و ساختن فابریکات و جاده ها ...پیشقدم بود. اما امارت اسلامی بر علاوه استبداد همه چیز را از مردم گرفت.
دانش اگر دانش میداشت آیا می شود امان الله خان را با طالبان در یک ترازو طول کرد. حتی امیر شیرعلی خان را؟ ظاهر شاه را با همه استبداش که عده هموطنان ما هنوز بیاد دارند، ایا می شود با ملاعمر برابر دانست؟
شعیب


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است