"فیل موش زایید"!
این مثل که در تمام زبان ها وجود دارد کاملآ در مورد "لوی جرگه مشورتی" صدق میکند.
صدها میلیون افغانی را از پول ملت غریب مصرف نمودند. صدها میلیون دیگر به شهروندان کابل صدمه زدند، در اثر راه بندان یک کودک مریض را کشتند... و سرانجام حتی یک موضوعی راکه قبلآ این حکومت اعلام نکرده بود در قطعنامه این نشست که داودزی آنرا "بزرگترین لوی جرگه تاریخ" نام نهاد دیده نمیشود.

هدف این نشست فقط و فقط وقت کمایی کردن، روند صلح را ضربه زدن و قدرت اتوریتاریسم اشرف غنی را تا چند مدتی حفظ کردن چیزی نبود. تا وقتی که دو رادیکالیتی یا افراطی مذاکره کنند، صلح ممکن نیست.

اشرف غنی میخواهد به قدرت غیر قانونی و اتوریتر خود ادامه بدهد. طالبان میخواهند امارت خود را دو باره مستقر سازند. ملت باید میان این دو راه سومی را انتخاب کند که نظام جمهوریت کاملآ از میان نرود. حکومت موقت که تمام نیروهای تاثیر گذار را در خود داشته باشد و از حمایت مردم برخوردار باشد، قادر خواهد بود که از موضع قدرت با طالبان وارد مذاکره شود.

هدف نجات اشرف غنی از غرق شدن نیست. هدف نجات نظام جمهوریت تا آنجایی که ممکن است، میباشد.

کریم پاکزاد

>>>   از سه تقلبکار جعلکار منافق ومردم فریب و یک لفاظ خود جا ساز که عبارتند از اشرف غنی احمدزی وعمر داوودزی و ضیاالحق امرخیل و سیاف ریش تاسر ناف امید خوبی ازین جلسه شانرا با افراد خریده شده انها در راه اوردن صلح و مصالح با طالبان از اول منتفی بوده و حال در قطع نامه ۲۳ ماده یی انها بکلی ثابت شد که این نشست با مصرف ده ها لیون افغانی از خزانه ملت فقیر و ضرر رسانی به ده ها ملیون افغانی به تجار کشور و غریبکاران بیچاره که دست و دهان اند چیزی نو دیده نشده جز بدست یابی بیشتر قدرت و دوام قدرت غنی احمدزی چیزی دیگری در پی نداشته است و رهایی علنی زندایان مخفی طالبان از جانب غنی احمدزی به تبدیلی رهایی زندانیان طالبان توسط اشرف غنی چیزی بدرد بخور بنفع ختم جنگ و رسیدن به صلح و ارامی مردم خسته از جنگ در قطع نامه دیده نمیشود .

>>>   طالبان قطعنامه جرگه مشورتی صلح را رد کردند
ریس دولت اشتراکی از هرگزینه ممکن بخاطر بقای قدرت استفاده میکند اما هربار تیرش به سنگ میخورد و در عوض رسوایی های بزرگ و بزرگتر مانند از دست دادن حمایت های بین المللی تا تحقیر توسط طالبان نصیبش میشود
اشرف غنی در باطلاقی که خودش برای خودش کند دست و پا میزند اما هر لحظه پایینتر میرود و دستش به هیچ ریسمانی نمیرسد.
بارها گفتیم که به طالب نباید موقع داد تا قدرتمند شود باید از موضع قدرت، طالبان به میزگفتگو کشانیده شوند نه از موضع ضعف اما متاسفانه آنقدر درگیر مسایل قومی و حذف سیاسیون رقیب بود که ترجیح داد آنهاییکه بر ضد حاکمیت او میجنگیدند فیصدی بیشتری از خاک این کشور را تحت تسلط دربیاورند تا سهم گیری نخبگان ضد طالب اقوام غیر پشتون این کشور در بخش های امنیتی.
حالا در مذاکره همان کسی حرف اول را میگوید که دست بالاتر را دارد و طالب خیلی خیلی دست بلند و بالا دارد و هربار با رد تمام خواسته های حکومت بیشتر و بیشتر حکومت را تحقیر میکنند.
بعد از شکست کمیدی لویه جرگه اشرف غنی کدام فصل سریال تاج و تخت را رو خواهد کرد؟؟
شفیع الهام

>>>   غنی اجندای خود را دارد و از همه سوءاستفاده میکند.
مگر یادش رفته که بالون هرچه بزرگ باشد با یک نوک سوزن میکفد.
و آن نوک سوزن دعای مادر آن طفلی است که به خاطر هوس های غنی و حماقت مسئولین بی کفایت جان باخت.

گیرم به هیچ موتری اجازه حرکت نمیدادند.
اگر پلیس عقل میداشت طفل مریض را با والدین اش در موتر پلیس به شفاخانه انتقال میداد.
قوماندان پولیس شهر یا هر عالیجنابی که مسئول عمومی امنیت جرگه نمایشی بود باید جواب بدهد.

>>>   این ملت زجر کشیده به مگس کش ضرورت دارد تا این مگس ها و پشه هایی مضر و صادر شده غرب را بکشند. قبولی مظلومیت تا به کی؟ تا ظالم است مظلوم جفا کش‌ وجود دارد و تا قیام نکنی راه نجات تنها یک خیال و رویا خواهد بود.

در غرب کلیسا ها مردم را خر میسازند تا سرمایه داران به آسوده گی بچاپند و در سرزمین ما ملایان این زمینه را مساعد ساخته اند تا این مگس ها و پشه ها مردم را به قطی کنند. "مربی داری، مربا بخور"

آزاده

>>>   (هدف اشرف غنی نجات نظام جمهوریت است.
مردم باید راه سوم را انتخاب کنند که عبارت از نجات نظام جمهوریت است).

آیا خودت متوجه شده ای که چه میگویی؟
تو خواست اشرف غنی و مردم را یکی دانسته یی و در عین حال در راه جستجوی راه سوم هستی.
مقصد اشرف غنی حفظ نظام جمهوریت نیست،بلکه حفظ قدرت خودش است.
همین حالا اگر طالبان امارت اسلامی ایجاد کنند و از اشرف غنی بخواهند که امیر اسلامی افغانستان شود،او قبول میکند.
برای او بی تفاوت است که چگونه نظامی باشد،فقط خودش قدرت را میخواهد.

>>>   جرګه شرف و عزت ما است!

>>>   "کوه موش زاييد" از هجونامه هوارس

هوراس با نام کامل کوینتوس هوراسیوس فلاکوس (به لاتین: (Horaz)Quintus Horatius Flaccus)‏ (65–8 ق. م) از شاعران سرشناس رومی است.
هوراس يک هاجى (a satirical men) پدر بزرگ شعر طنزى و يا ساتيرى (Satir) زبان لاتين است که بزرگنمايى و لاف و تبلغات مبالغه آميز و پروپاگند هاى حاکمان نظام مطلقيت و تماميت خواه و بر خلاف نظام پوليز (پوليس) دموکراتيک سناى و شورايى يونان.
نظام يک فرده قيصر را بجاى نماينده گان سناتوران تحميل کردند و سينات و يا اراده مردم را از بين بردند.

پوليز (پوليس) polis (یونان باستانπόλεις ) معمولا به عنوان شهر و شهر نشينى کشور و دولت "حالت" یونانی باستان اطلاق می شود که معمولا شهر و منطقه و خاک ميهن منظور نبود بلکه آنجا مؤثرتر وآبادى شهر کانال کندن و کاريز و قنات و ساختمان و فن هاى اعضاى که در آن ساکن بودند: شهروندان يعنى انسانان اهميت داشتند در مرکز قرار داشتند.

آبادى شهر کانال کندن و کاريز و قنات و ساختمان و فن هاى نوين کشاورزى را رشد و ترقى و تکامل داد و نه خاک و سنگ وکوه خاک پرستى و وطن پرستى وغيره محيط زيست از يک ملک مالک يک کشور نيست بلکى براى کل جاندارن ونباتات و مال پروردگار

قنات و کاريز سازى شهرياران و شهربانوان هخامنشى آب را از کوه هابه دشت آوردزمينهاولين قدرت جهانى پيش از يونان را فراهم ساخت

معنى پوليس فراتر از شهروند است يعنى شهروند آگاه که امنيت همين ساکنان را از طريق تقويت شوراهاى سياسى برقرار سازد. رييس وقتى مشروع است که وظايف ده گانه را (آرامى از خوراک تا اخلاق امنيت زندگى تا امنيت جال و مال شهروندان را تامين گرنتى نمايد. مثلا آکروپولیس در آتن، پایتخت یونان٬ تخت جمشید یا پارسه (به پارسی باستان: Pārsa) (یا پرسپولیس، پرسه‌پلیس، هزارستون، صدستون (به پهلوی: sadstūn) یا چهل‌منار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان، پیوسته پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌است . طرابلس یا تریپولی Tripoli پایتخت و بزرگ‌ترین شهر در کشور لیبی و تریپولی شهر لبنان. در همه شهرهاى باستانى که حقوق شهر وندى وآزادى و قدرت در مرکز (منشور حقوق بشر کيروش پرسپولیس و سناى يونان ) قرارداشتند در دوران قرون ميانه همين قدرت مردمى وساکنى شهروندى به جدار و از منشور به فرمان تسلط فردى فرمان روا شد. در تخت جمشيد
در نوروز هرسال نمايندگان 21 کشور شاهنشاهى ايران يا آريانا ميامدند و خط ومش هخامنشى شاهنشاه مشوره مى شد. در ليبى و آسور ى ها و فنیقی‌ها (phoinike) و فيسترها
هوراس شاعر همدوره استرابو بود که به اساس ( نقشه هاى هرودوت و اراتستنس) پيشينه نگاران و کارتوگراف هاى يونانى آريانا يعنى معادل جهان نما ايران را نقشه کشيدند. وى در ادبیات، شعر یا نثر دولتمردان دوران خود را مورد مدح ٬ تعریف و تمجید قرار نداد و هم مورد لحنی گزنده، توهین‌ و دشنام شخصى صریح و توهین‌آمیز قرار نداد اما دردهای اجتماعی-سیاسی و قدرت مبالغه آميز دولتى و غير قانونى با زبانی هجو بر پایهٔ طنز تيز و تير تند و مورد خرسندآميز دردانگیز و گاهی تا حد پيش از سرحد توهين ودشنام (يعنى سخن ادبى که رفتار و کردار وگفتار غير اخلاقى مقامهاى دولتى را به ریشخندِ مسخره‌آمیز و دردآور مورد هجو قرار مى دهد؛ هرگونه تکیه و تأکید بر زشتی‌های وجودِ یک چیز – خواه به ادعا و خواه به حقیقت – هجوْ است. هوراس درهجونامه نیز، کلام قصار یا گزین گویه یا قطعهٔ تفکر (به انگلیسی: Aphorism) واژه‌ای‌ست در اصل یونانی که معنایش تعریف است. تعریف نمودن یک چیز یا یک موقعیت برای فلاسفه و دانشمندان یونان، بطور متداول، به معنی بیان اصل (جوهر، ذات) آن چیز یا موقعیت به زبانی فشرده و با استفاده از حداقل کلمات بوده است.

هاجى هوراس به آن دولتمرد که کار و مصرف زياد نيرو کارى مصرف گذاف پول زياد تبلیغات بى اندازه افغان وناله و فغان و شکايت وغالمغال از درد
مى کنند براى همين نفر که نتيجه کار اش در تناسب به کار ومصرف اش در جهت صفر باشد گفت: «کوه (در زايشگاه غوغا بى نهايت کرد ولرزيد وغروغور کردوبلاخره) موش زایید.
در زبان لاتين زايشگاه = جاى بادرد و چيغ وفغان فشار و مصرف نيرو است و کار و زحمت.

نتيجه لويه جرگه سران اوغونى
در کلان خيمه آلمانى
تقويت تروريسم اسلامى طالبانى

نتجه صلع و آرامش: بسته در واسکستهاى انفجارى

>>>   روزى موشى زيرپاى فيل شد. فيل از موش پوزش خواست. موش گفت پروا ندارد. امکان دارد که من نا آگاهانه بالاى تو پاى خود را بگذارم.

>>>   بلى اين کار شد. موش قصد خود را گرفت
موشک شيرک شد لويه جرگه را با 3200 نفر - شرکت کنندگان جرگه به 6690 تن رسید - و يک ببر ريش دار را زير پاى خود کرد.

>>>   زنده باد لوي جرگه قبيله

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است