"ایتلاف نجات" که تقریبا یک سال پیش در خانه جنرال دوستم در انقره برای نجات دوستم شکل گرفته بود اخیرا در کابل رنگ بدل کرد و به "ایتلاف ملی بزرگ" تبدیل شد.

چگونه ایتلاف مذکور به یک چشم زدنی بعد از بازگشت جنرال دوستم به "ملی و بزرگ" تبدیل شد؟

سازمان دهندگان این ایتلاف به سه دلیل خود را "ملی و بزرگ" می دانند: نخست اینکه جنرال دوستم نجات یافته است و دیگر بحث نجات مطرح نیست. دوم اینکه چند نفر شخصیت نیمچه معروف پشتون تبار بحیث مار آستین در آن حضور دارند تا ایتلاف رنگ ملی به خود بگیرد.
سوم اینکه در پشت ایتلاف شبح سلطان بزرگ فساد، پدر طالبانیزم و فاشیزم حامد کرزی بحیث "زعیم ملی" قرار دارد و ایتلاف مذکور را به دور انگشتانش می چرخاند.

دو توصیه از این قلم به بزرگان ایتلاف:
1) با بزرگنمایی های کاذب هرگز بزرگ و ملی نخواهید شد بلکه باور به افکار بزرگ و گام های استوار بزرگ و ملی خواهید شد.
2) با سلطان فساد و مارهای آستین هرگز به منزل مقصود نخواهید رسید.

هارون امیرزاده

>>>   هموطنان عزیز!
لطفا مصاحبه صالح درایور شخصی دوستم را که شاهد جنایات دوستم از جمله قتل خانمش شکنجه ها و تجاوز بوده است در روزنامه نیویورک تایمز مطالعه کنید.

>>>   سلام.
این ایتلاف ایتلاف ملی نبوده ،باید آن را ایتلاف.چور نامید چراکه اعضای مهم آن جنایت کاران اند.
ایتلاف که در آن قا چاق بران مانند لالی ،قدیر ،معاون اول شورا همایون، جنایت کاران شورای نظار ومتجاوزین،محقق جنایتکار ،سرمایه داران درجه اول که از پدر هیچ چیز نداشتند اما فعلآ ملیونر ها اند.وغیرهدر آن عضویت دارند.چه نتئج را بار خواهد آورد.باز هم مصروف .کارهای قبلی خود خواهند بودند.کشور را به بر بادی سوق میدهند.آز موده را آز مودن خطا است .فریب این ایتلاف بد نام را نخورید.
پروانی.

>>>   جناب امیری صاحب ! مثل این که در وسط داستان وفیلم وارد کشور شده ایدویا عینک های جنابعالی دوربین ندارد همه میدانند کشور متبوع شما تحت اشغال است ونیروهای ۴۶ کشور دنیا زیر غطای سازمان ملل هجوم اورده وهر طوری که خواستند درینجا اجرا وعمل مینمایند ایتلاف نجات وهرنوع ایتلاف دیگر زمینه ساز تمثیل دموکراسی وبه امر ودرخواست ان نیروها انجام میشود طالب وداعش وحکومت واپوزیسیون همه در یک اخور اب میخورند واز یک منبع تمویل میشوند ودستورهارا یک مرجع منتها از طریق مختلف صادر مینمایند هرکه اطاعت نکند نزد مسعود وربانی ومزاری می فرستندواعضای گردهم ای نجات به زبان حال میگویند که ماکجا ودست گل چیدن کجا ای باغبان ناله ای استعمارمرااینجابه زوراورده است
فقیر زاده

>>>   «خر» کجا با خط کشی شد« گوره خر»
از نجات و ائتلاف ،نامی مبر!
این « نجات » یعنی ، دوام بردگی
ساختن با زندگانی ی سگی
جنگسالار ، نوکر بیگانه است
دشمن ناموس و دزد خانه است
ملت سرگشته ، گرچه بی صداست
دست خالی ، در غبارغم رهاست
کودکان محروم از درس و کتاب
مادران ، کابوس ، می بینند به خواب
انتخابات ، فحش مادر خواهر است
روزمرگی ، یا که روز محشر است؟
+++
دوره گردی ، بر سکویی، سازکرد
با اکاردئون نوا آغاز کرد :
از پس مرداد، شهریور رسد
عمر مزدوران خائن ، سر رسد

>>>   دقیق فرمودید

>>>   هارون جان بعد از زمان زياد يك گپ بالكل حقيقت را بيان كردي.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است