میلاد پیامبر بر تمام مسلمانان مبارک باد
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۲    ۱۳۹۶/۹/۹ کد خبر: 142404 منبع: پرینت

«عبدالمطلب‏» براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه که از عموم قریش ‏دعوت شده بود، نام فرزند خود را «محمد» گذارد. وقتى از او پرسیدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید، در صورتى که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟ گفت: خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.

درباره‏ میلاد پیامبر «حسان بن ثابت‏»شاعر رسول خدا چنین می گوید: فشق له من اسمه لیجله فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار، نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود. از این جهت (خدا) «محمود» (پسندیده) و پیامبر او «محمد» (ستوده) است و هر 2 کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنى را می‏ رسانند.

قطعا الهام غیبى در انتخاب این نام دخالت نبوده است. زیرا نام محمد اگر چه در میان اعراب معروف بود ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود. طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان بدست آورده ‏اند، تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.

چنانکه شاعر درباره میلاد پیامبر می گوید: ان الذین سموا باسم محمد من قبل خیر الناس ضعف ثمان
کسانی که به نام محمد پیش از پیامبر اسلام نامگذارى شده بودند، 16 نفر بودند.

میلاد پیامبر ناگفته پیدا است که: هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد، اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتاب هاى آسمانى، از نام و نشان و علایم روحى و جسمى او خبر داده بودند، باید علایم آن حضرت آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند. یکى از آن علایم، نام آن حضرت است. باید مصداق آن به قدرى کم باشد که راه هر گونه تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد. مخصوصا هنگامى که بقیه اوصاف و علایم وى ضمیمه نام او گردد. در این صورت، بطور واضح کسى که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است، به خوبى شناخته خواهد شد.

اشتباه خاورشناسان در میلاد پیامبر:
قرآن مجید رسول گرامى را به 2 و یا چند نام معرفى می کند. در سوره ‏هاى آل عمران و محمد و فتح و احزاب، در آیه‏ هاى 138 و 2 و 29 و 40، او را به نام‏ «محمد» و در سوره‏ «صف آیه 6» به نام‏ «احمد» خوانده است. علت داشتن 2 نام این است که: ما در رسول خدا، پیش از جدش، نام او را «احمد» گذارده بود، چنانکه در تاریخ منعکس است. بنابراین آنچه را بعضى از خاورشناسان در مقام اعتراض گفته‏ اند که: «انجیل‏»، به تصریح قرآن، در سوره‏ «صف آیه 6»، ظهور پیامبرى را بشارت داده است که نام او احمد است نه محمد، و شخصى که مسلمانان به رهبرى او معتقدند، نام او «محمد» است نه احمد، بى اساس است زیرا قرآنى که پیامبر ما را به نام‏ «احمد» معرفى نموده است در چند جا او را به نام‏ «محمد» خوانده است. اگر مدرک آنها براى تعیین نام این پیامبر، قرآن مجید باشد (چنانکه همان است)، قرآن او را به هر 2 اسم نامیده، و او را در جایى به نام محمد و در جاى دیگر «احمد» معرفى نموده است.

اخلاق خانوادگی پیامبر:
در اخلاق حضرت محمد همين بس كه با آن جلالت و موقعيتى كه به سلاطين نامه دعوت مى نوشت در خانه تا حد امكان كارش را شخصا انجام مى داد.
اهل سيره نوشته اند: پيامبر خدا در خانه خويش خدمتكار اهل خود بود، گوشت را تكه تكه مى كرد و بر سفره غذاى حقيرانه مى نشست و انگشتان خويش را مى ليسيد، بز خود را مى دوشيد و لباس خود را وصله مى نمود و بر شتر خود عقال مى زد و به ناقه خود علف مى داد، با خدمتكار منزل آرد را آسياب مى كرد و خمير مى ساخت.

ابن شهر آشوب در كتاب مناقب، (ج 1، ص 146) روايت كرده كه:
رسول خدا (ص) كفش خود را وصله مى زد، پوشاك خويش را مى دوخت، در منزل را شخصا باز مى كرد، گوسفندان و شترها را مى دوشيد و به هنگام خسته شدن خادم اش در دستاس كردن به كمك او مى شتافت و آب وضوى شب اش را خود تهيه مى كرد و در همه كارها به اهل خانه كمك مى كرد. لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مى برد. گاه اتفاق مى افتاد كه حضرت خانه خويش را نظافت مى كرد و جارو مى كشيد و خود مكرر مى فرمود: كمک به همسر و كارهاى منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب مى شود.

از عايشه نقل شده كه گفته است: محبوب ترين كارها نزد رسول خدا (ص) خياطى بود. پيامبراكرم (ص) با همه عظمت و موقعيت ممتازش در منزل كار مى كرد و به نگهدارى و پرستارى از كودكان مى پرداخت.
عايشه همسر آن حضرت مى گويد: وقتى خلوت مى شد، پيامبر لباس خود را مى دوخت و كفش خويش را وصله مى كرد.

على (ع) بيش از 30 سال عمر خود را با رسول خدا (ص) سپرى كرده و شناساترين فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلى و خارجى حضرتش اطلاع دقيق داشته، امام حسين (ع) مى فرمايد: سالت إبى عن مدخل رسول الله صلى الله عليه و آله فقال: كان دخوله فى نفسه مإذونا فى ذلك, فاذا آوى الى منزله جزإ دخوله ثلاثه اجزإ, جزءا لله و جزءا لا هله و جزءا لنفسه. ثم جز جزیه بينه و بين الناس فيرد ذلك بالخاصه على العامه و لا يدخر عنهم عنه شيئا....

از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال كردم، فرمودند:
وقتى به خانه اش مى رفت، اوقات اش را 3 قسمت مى كرد: يك قسمت براى خدا و يك قسمت براى خانواده اش و يك قسمت براى خودش، آنگاه قسمت خودش را نيز ميان خود و مردم تقسيم مى كرد و آن را براى بستگان و بزرگان صحابه (كه در منزل اش به خدمت او مى رسيدند) قرار مى داد و ذره اى از امكانات خود را از آنان دريغ نمى نمود (بلكه آن چه امكان داشت در حقشان انجام مى داد.)

حضرت در مورد امورى كه به شخص او مربوط مى شد، خشمگين نمى شد. تنها براى خدا، آن گاه كه حرمت هاى الهى شكسته مى شد، غضب مى كرد. يكى از همسران آن حضرت مى گويد: وقتى رسول خدا (ص) غضب مى كرد به جز على (ع) كسى را ياراى سخن گفتن با حضرت اش نبود.

علاوه بر همسران، همنشينان روزانه پيامبر (ص) عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندان اش و به گواهى تاريخ و روايات فراوان، علاقه پيامبر خاتم (ص) به آنها قابل قياس با ديگر كسان و نزديكان حضرت نبود. به موجب روايتى كه عايشه نقل كرد، هر گاه فاطمه (س) بر پدر وارد مى شد رسول خدا (ص) جلوى پاى دخترش بلند مى شد و او را مى بوسيد و در جاى خود مى نشانيد.

در عروسى فاطمه (س) زنان مسرور بودند و اظهار شادمانى مى كردند و سرود مى خواندند و مى گفتند: ابوها سيد الناس.
رسول خدا (ص) فرمود: بگوييد و بعل ها ذو الشده الباس.
و اين مصراع چون در مدح حضرت اميرالمومنين (ع) بود، با آنكه رسول خدا خواسته بود بانوان بگويند اما عايشه زنان را منع كرد از اضافه كردن اين مصراع. پيامبر (ص) متوجه موضوع شد و فرمود: عايشه عداوت ما را ترك نمى كند!

روزى رسول اكرم (ص) وارد اطاق عايشه شد مشاهده كرد كه تكه نانى روى زمين و زير دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود: اى حميرا! مجاورت نعمت هاى الهى را بر خويشتن گرامى دار تا هرگز نعمت هاى خداوندى از مردم دور نشوند.

سخنان پیامبر اکرم (ص )
ای مردم، به درستی که خدای شما یکی است و پدر شما یکی است و همه شما از حضرت آدم علیه السلام هستید و حضرت آدم علیه السلام از خاک است.

به درستی که بزرگوارترین شما نزد خداوند متعال باتقواترین شما است. برای شخص عرب بر شخص غیر عرب فضیلتی نیست مگر به سبب تقوا.

هیچ چیزی مثل زبان مستحق تر از زندان طولانی نیست و فرمودند: زبانت شیر درنده ای است که اگر او را رها کنی تو را از بین می برد. امانت، رزق و روزی و خیانت فقر را جلب می کند.

دو صفت است که خوبی ای بالاتر از آن نیست: ایمان به خداوند متعال و بهره رساندن به بندگان خدا و دو صفت است که بدی ای بالاتر از آن نیست: شرک ورزیدن به خداوند متعال و ضرر رساندن به بندگان خدا.

بر تو باد به شکر نمودن پس به درستی که شکر نمودن نعمت را فزونی می بخشد و زیاد دعا کن پس به درستی که تو نمی دانی زمانی مستجاب می شود برای تو درحالیکه ظلمی به تو شده است خداوند متعال روا می دارد نسبت به کسی که به آن ظلم شده، که او را یاری نماید و بر حذر باش از مکر و حیله پس خداوند متعال روا داشته است که برنگرداند مکر سو را مگر به اهل آن.

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
میلاد پیامبر
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است