تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ ۱۳۹۴/۲/۱۶ | کد خبر: 94342 | منبع: | پرینت |
از هنگامی که شنیدهایم بانو کبرا به فرانسه پناهنده شده است، یکسره آغاز کردهایم به انتقاد از جامعه مدنی و استفاده ابزاری شان از مفاهیمی چون حقوق بشر، دموکراسی، آزادی بانوان و ...
به باور من آنچه که در ورای این انتقادها نهفته است، ناآگاهی ما از منطق حاکم در دنیای مدرن است: منطق حاکم، در دنیای مدرن، منطق بازار است، و عقلانیت بازاری، همه مرزها را درنوردیده و اخلاقیات را زیر پا له کرده است. منطق بازار، منطق محاسبه سود و زیان است. بازار به خواست متعالی و مبتذل کار ندارد، بل به تنها چیزی که میاندیشد سود است.
کافی است شما کتاب "آنچه با پول نمیتوان خرید" مایکل ساندل، فیلسوف جماعتگرای آمریکایی را بخوانید تا ببینید که چه چیزهایی در دنیای قدیم، خرید و فروش نمیشد اما در دنیای کنونی میشود. مواردی که مایکل سندل در این کتاب فهرست میکند چنان گسترده و متنوع است که بر بنیاد آن هیچ کدام مان حیوان اخلاقی نیستیم و به گونهای در ذیل انسان اقتصادی میگنجیم.
بنابراین، من میپرسم آیا کسانی که از بانو کبرا بهخاطر استفاده ابزاریاش از فعالیتهای مدنی و مساله حقوق بانوان انتقاد میکنند، روزی از رفتارهای غیراخلاقی خود هم انتقاد کردهاند؟ آیا واقعاً زندگی آنها بر بنیاد اخلاق پیش میرود یا عقلانیت بازاری؟
نمیگویم که اساسگذاری همه شئونات زندگی بر بنیاد عقلانیت بازاری و محاسبه سود و زیان، کار پسندیده و غیرقابل انتقاد است. نیست، اما متوجه باشیم که انتقاد از این وضعیت، نیاز به مواجهه رادیکال و بنیادینتر دارد. همه کوزهها را نباید بر فرق خانم کبرا کوبید. ما اگر واقعا از تهیشدن گفتمان عمومی مان از نیروی اخلاقی و مدنی نگران هستیم، بیایید با نیولیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد مبارزه کنیم. سیستم اقتصادی بازار آزاد، گفتمان عمومی مان را از اخلاق تهی ساخته است، نه خانم کبرا. خانم کبرا، خود قربانی این سیستم است.
عبدالشهید ثاقب
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است