شعر: نامه مهاجر به وطن
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۳۲    ۱۳۹۳/۹/۲۷ کد خبر: 85817 منبع: پرینت

نامه ای از خاک فرنگ است به افغان می رسد
باهزاران سوز و دردو آه و افغان می رسد
فرقت خاک پریشانم نمود خاکم بسر
دوریم مجبوری است شام غریبان می رسد

ای وطن ای عشق من ای خاکمردانی دلیر
نامه ام با دشت وکات چون غزالان می رسد
خاک من با صدق صافت می رسانم این پیام
هالیودو نیویارک کی با بدخشان می رسد

با تمامی نعمت و صنعت اگرصد چند شود
کی بمشت توت از اوپیان پروان می رسد
ماغریبیم در زمین غیر اگر پادشاه شویم
ابشاری نیالگارا کی به پغمان می رسد

اینهمه اسمان خراشو موترهای فیشنی
کی بشوربازار کهنه وسنگ تراشان می رسد
روزگارمارا ببزم غیر مصاحب ساخته
نیویارک و نیوهمشهر کی به بامیان می رسد

نوبهار است خاک من طوفان نمودهد لاله زار
تالقان وشهربغلان تا سمنگان میرسد
گرشود قسمت به سید تا ببیند خاک و دوست
میهن خفته بخونم شب به پایان می رسد




سید جعفر اوپیانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   سلام . برادر اگر غریبیم فقیریم حقیریم بی سوادیم حیران و سرگردا نیم همه و همه از کار های خوب و حساب شده ای دولت مردان و سیاست مداران خود ماست .
آن آسمان خراشها موتر های فشنی خودش از زمین نه برامده است برای هر یک کاری شده و برنامه های چیده شده
طاهر رحیمی از ایران پاکدشت .

>>>   خیلی عالیست تشکر

>>>   میخواهم یک قاچافبر پیدا کنم تا با دادن صد هزار پوند ،طور قاچاقی از فرنگستان به افغانستان بیایم، اما هنوز پیدا نکردم. میترسم که اگر مسُولین امنیتی فرنگستان خبر شوند که من طور قاچاقی دوباره به افغانستان برگشت میکنم، شاید مرا بندی کنند و نگذارند که به افغانستان برگردم. زیرا فرنگستان به کمبود افغان مواجه است ومیخواهد که روابط دوستانه تاریخی بین افغان ها و فرنگی ها پایدار باشد.
سید جعفر اوپیانی

>>>   ...از جفنگیات را درپان شعرم نوشته وبعدا اسم بنده را در اخیر نوشنه است که این عمل زشت نمایانگر تقلب وتخلف از اصول انسانی بوده واز عدم وجدان وشرف او نماینده گی دارد وهم فاقد غیرت افغانی بوده است سبک تحریرمن را وکتاب اشعارم بنام گلزار خراسان جند مرتبه بنشر رسیده است اگر تو غیرت میداشتی مثل مرد نامت را مینوشتی ما اصطلاح خوبی نیز داریم که به ...دریا مردار نمیشود و...ولی کسیکه احسان بنده را که درباره وطنم با اشک ودرد مینویسم تخریب مینماید از...بدتر نیز است
سید جعفر اوپیانی

>>>   وقتی اینجا مصیبت وجنگ و گرسنگی وقیمتی پیش آمد خودرا بیرون میکشند وقتی آنجا رسیدند جابجا شدند شروع به تظاهر وطن پرستی میکنند اگر کسی به وطنش واقعا علاقه دارد در هیچ صورت باید فرارنکند وخوشی غم را یکجا با مردمش تحمل کند

>>>   آغای اوپیانی!
همرایت مذاق کردم،...!اما یک واقعیت را برایت میگویم!
من تقریباُ سال های زیادی میشود در اروپا زندگی میکنم، به کشور های مختلف آن سفر نموده ام و به بعضی لسان های آنها کمتر و بیشتر آشنایی دارم. اما وطن پرستی آنها را هیچ ندیدم. شعر گفتن آنها را راجع به و طن شان و یا تعریف و توصیف وطن شان را هیچ نشنیدم. در اروپا ده ها میلیون افراد آن در کشور های خود شان نه، بلکه در دیگر کشور های اروپایی کار میکنند، تولید میکنند، کتشافات میکنند و غیره. آنچه مهم است کار است و نتیجه کار. چه کنم که هزاران کتاب راجع به توصیف وطن بنویسی، اما از کوچه بارانه و شهر کهنه کابل ار تعفن و بوی گنده، گذشته نشود. علم یاد بگیرید، دانش یاد بگیرید، وطن خود را آباد کنید و مردم را از فقر نجات بدهید. از سر و روی مردم فقر میبارد. وطن دوستی به لفظ نه، بلکه به کار میشود. امید وارم نشر شود.

>>>   بجواببی بینامیکه نوشته افغان راید بهیچ صورت فرار نکند ....
منکه سرپرافتخارم دراسمان است از برکت تقوی درجنگهای رویا روی خاص بخاطر خدا باروسان متجاوز مردانه رزمیدم وبعد ازتلفات فامیلم د راه حق بفر مان خدا که مهاجرت فرض عین بود مهاجرشدم واقلا صد نفر را اعاشه وابته نمودم واز وازمرگ گرسنگی سبب نجات شان شدم توکدام کوخانه پنهان بودی درجهادیکه جگزشیر اب میشدا ومرگ ازدرودیوار کابل وسائیر ولایات میبارید توایمان ان را داشتی تا همچومعرکه اشتراک داشته واز نوامیس ملی دفاع مینمودی تو خوش بودی که شب هنگام بنام قیود شبگردی کمونستان وطنی در منازل مردم داخل شده با زنها ودختران افغنستانی تجاوزهانمودند ودارائیشانرا غصبکردن درین صورت توخوش بودی که همچوکاربالایت عملی می شد تو دانش نداری با مغزپوچت واز منطق فاصله داری
بجواب بی نام دیگر که خود را از اروپا معرفی نموده اگرتوواقعا افغان وانسان میبودی چرا از اسمت ابامیورزی ... من بهترین شهادتنامی غربی را دارم وبا افتخار زحمتکشی طیب وحلال مینمایم تو در تاریخ ادبیات پنج هزار ساله کشور خط بطلان میکشی پس تو بی ادب هستی
مولانا جلال ادین بلخی رحمت الله علیه در مثنوی شریف خود فرموده
اینکه میبینی خلاف ادم اند
نیستند ادم غلاف ادم اند
و باز می فرماید
بی ادب تنها نه خود ر ا داشت بد
بلکه اتش در همه افاق زد
بازفرماید
از برون تعنه زنی بر بایزید
ازدرونت عارمیدارد یزید
سید جعفر اوپیانی موسس ومدیر نشریه (معرفت )

>>>   او پیانی!
تو جهاد کردی که وطن را از دست روس ها نجات بتی و یا این که به امریکایی ها بفروشی؟
روس ها یک مملکت بود. حالا عساکر پنجاه مملکت در وطنت تجاوز کردند و همه شان مرد هستند و شهوت دارند و این که چه تعداد زن های افغان ترجمان آن ها هستند و چه سوً استفاده ها میشود، تو خبر نداری. فقط قلم را گرفتی شعر نوشته میکنی و از دنیا خبر نداری و خبر نداری که دروطنت چه میگذرد.

>>>   شاعری گفته است ..
خر چداند قدر حلوا و نبات
بگزار تا بچرد درکنج رباط
کشور را تو بفروش رساندی که اصلا منطق را نمیفهمی مولانا جلاتل الدین گوید رحمت الله علیه
از احمق بگریز چون عیسی گریخت
دامن احمق بسی خونها بریخت
کسیکه ادب ندارد فرهنگ ندارد وکسکه فرهنگ ندارد انسانیت ندارد دردسترس من ماشین الاتی موجود است که در چند دقیقه نتمبر کمپیوتر که تواز ان استفاده سوئ مینمای پیدامیکنم وبعتدا بکیفر اعمالت میرسی بی وجدان سگرا پرسیدندکه که چرا عو میزنی ؟؟؟گفت از زورش است گفتند چرا از جای دیگرت اواز شنیده میشود ؟؟گفت ازترش است
سید جعفر اوپیانی

>>>   از فضیلت ماب ایشان صاحب اوپیان واز اشعار زیبای شان که در محبت وطن سروده اند تقدیر مینمایم واقعا جناب شان درجهت تنویر افکار اجتماع زحمات زیا دیرا متقبل شده اند ... در حقیقت فرموده پیغمبر اسلام است علیه صلوالت وسلام که حب الوطن من ال ایمان محبت وطن از ایمان هرمسلمان است واراجیفیکه انتقاد از این اشعار زیبا نموده اند بی جا وبی مورد بوده واز خباثت این عناصر کثیف ناینده گی مینماید وجود اوپیانی صاحب افتخار دارم واز نوشتهای مفید شان نظم ونثر استفاده مینمایم
کبیر پیکار از کابل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است