کاتب، متملق درباری یا منتقد قدرت
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۲۸    ۱۳۹۳/۸/۱ کد خبر: 82068 منبع: پرینت

برای من قطره های خونی مبارزی که برای ارزش های مقدس به زمین ریخته می شود با ارزش تر و مقدس تر از جوهری قلم دانشمندی خلوت نشین است که برای فرهنگ ریخته می شود. برای من نفس های آتشین گاو سوار، بلخی و غبار، بدخشی، یاری و باعث با اهمیت تر از هزاران دیوان غزلی است که برای زلف یار سروده شده است.

برای من گلوله های آتشین عبدالخالق و عزیز طغیان مقدس تر از هزاران جلد کتابی فیلسوفی است که در مغاره ای در باره ای جوهر و عرض و متافیزیک نوشته شده باشد. به همین خاطر نفرت دیرینه نسبت به دربار و دانشمندانی که در درباری ستم بودند و فرهنگیان و حکیمان گوشه گیر و خلوت نشین داشتم و احترام غیر قابل وصف به مبارزانی راه عدالت و آزادی.

کاتب را نیز نویسنده درباری می شناختم. کاتب را کتاب گر خون مقدس نیاکان و اسارت مادران و خواهرانم می دانستم. به نظرم او نویسنده محافظه کار و معامله گری بود که شصت درصد قتل عام شدن مردم هزارستان و به خاک و خون کشیده شدن اقوام جاجی و منگل .... و به توپ بسته شدن پنج هزار ازبک را نظاره کرد اما به قول آن حکیم که «نسزد عاقلان را که جان بخطر نهند» جان به خطر نداد. با خود فکر می کردم چه گونه کاتب در زمان که این جغرافیایی نابرابری ها از «زمینش خون می جوشید» و از «آسمانش خون می بارید» و زنان و کودکان با «آسیاب کشتار له می شدند» ساکت بود. در مقاله ای «محمد ابراهیم گاو سوار مردی از تبار اسپارتاکوس» نیز در نکوهش کاتب چیزهای نوشتم اما کتاب «تذکر الانقلاب» کاتب که در پایان عمرش نوشته شده است، چهره ای دیگری از کاتب معرفی می کند. تذکر الانقلاب در حقیقت «مانیفیست مبارزه» است و کاتب به صورت عقاب آزادی در صحنه ظاهر می شود و علیه «شکوه برباد رفته مشروطیت» می رزمد و قلم می زند.

تاریک ترین فصل تاریخ را روایت می کند که ملای لنگ ضد قانون و کلکانی ضد معارف پیروز میدان می شوند.

قضاوت در باره کاتب دربار، و کاتب تذکر الانقلاب دشوار است. ضرورت به تحقیق زیاد دارد. متاسفانه تا هنوز یک اثر جدی در باره فصل های زندگی کاتب و راز و رمزهای آثار او نوشته نشده است. امیدوارم این سیه روی نسل پر ادعا و بی مایه را فرهنگیان فرهیخته ما جبران کنند و آثار و زندگی کاتب موشکافی و بررسی شود.

در کشمکش های اخیر، کاتب دوستانی زیاد به صحنه آمدند و ابراز احساسات کردند، که قابل قدر است اما سنخیت بسیاری ها با کاتب نه به خاطر سنخیت با تذکر الانقلاب به عنوان یک «متن انقلابی» است و نه به خاطر سنخیت با سراج التواریخ به عنوان یک «متن فاجعه» است. نیکوست این نسل با احساس، چنین سنخیت های نیز با کاتب برقرار کنند. محبت بدون معرفت احساسی است که هیچ دردی را درمان نمی کند. در کنار کاتب دوستی کاتب فهمی هم بکنیم. امیدوارم جنجال های اخیر باعث شود تا من و ما به جای تمجید و تعریف به فهم و نقد و تحلیل کاتب و میراث فرهنگی او بپردازیم. کاتب دوست ها، کاتب شناس شوند.


عظیم بشرمل


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   واقعا که بشر رو تورا در قید قی خو ملیده!!!

>>>   اقای بشر مل . یکی شما از کاروان انقلابیون وامانده اید کوشیش نمایید تا خود را به همسفران ملحق سازید . بعض مردوم حرف زدن را خوب بلدند ولی در میدان عمل بایش لنگتر از لنگان است گویا خدا اینان را برای سخنرانی افریده ورنه جناب عالی با ذیل وبم متن بالا وتظاهر به انقلابی دو اتشه بودن چطور تا هنوز در قید حبات مانده ایید انهم در جامعه کنونی که بی عدالتی ها ازدر ودیوارش میبارد وکجروی ها دران غوغا میکند . در باغ اهل عرفان روید اگر نهالی .......


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است