تاریخ انتشار: ۱۴:۱۳ ۱۳۹۳/۶/۲۸ | کد خبر: 79886 | منبع: | پرینت |
سوره 25. فرقان آیه 17
وَیوْمَ یحْشُرُهُمْ وَمَا یعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیقُولُ ءَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِی هَؤْلَا ءِ أَمْ هُمْ ضَلُّواْ السَّبِیلَ
(و یاد کن) روزی که خداوند مشرکان و آنچه را به جای خدا میپرستیدند (در یک جا) محشور کند، پس (به معبودهای آنان) گوید: آیا شما بندگان مرا گمراه کردید، یا خودشان راه را گم کردند؟
در قرآن، عوامل گمراهی و انحراف چنین معرّفی شدهاند:
1- رفیق بد. «لقد اَضلّنی عن الذّکر» [فرقان، 29]، دوست بد مرا گمراه کرد.
2- هوی و هوس. «و لا تَتّبع الهَوی فیضلّک عن سبیل اللّه» [ص، 26]، از هوسهای خود پیروی نکن، زیرا تو را از راه خدا منحرف میکند.
3- دانشمندان منحرف. «یَکتبون الکتاب بایدیهم ثمّ یَقولون هذا من عِنداللّه» [بقره، 79]، مطالبی را با دست خود مینویسند و میگویند این از طرف خداوند است.
4- رهبران گمراه. «وَ اضلّ فرعونُ قومَه» [طه، 79]، فرعون قوم خود را گمراه کرد.
5 - شیطان. «انّه عدوٌّ مُضِلّ مُبین» [قصص، 25]، قطعاً شیطان گمراه کننده آشکاری است.
6- اکثریّت گمراه. «و اِن تُطِع اکثر مَن فی الارض یُضِلّوک عن سبیلِ اللّه» [انعام، 116]، اگر از اکثریّت کسانی که در زمین هستند پیروی نمائی، تو را از راه خدا منحرف میکنند.
7- والدین گمراه. «انّا وَجَدنا آباءنا... و انّا علی آثارهم مُقتدون» [زخرف، 23]، همانا ما والدین خود را بتپرست یافتیم و به آنان اقتدا کردیم.
انگیزههای سوال یکسان نیست:
الف: گاهی سوال برای فهمیدن است. «فاسئلوا اهل الذّکر» [نحل، 43 و انبیاء، 7]
ب: گاهی سوال برای توبیخ دیگران است. «ءَانت قلت للنّاس اتّخذونی واُمّی الهَین من دون اللّه» [مائده، 116] خداوند برای توبیخ طرفداران حضرت عیسیعلیه السلام او را مورد عتاب قرار میدهد که آیا تو به مردم گفتی علاوه بر «اللّه»، من و مادرم را دو خدای دیگر بگیرید؟
ج: گاهی سوال برای توبیخ شخص است. «ام هم ضلّوا السبیل»
* در قیامت از مشرکان ومعبودهای آنان بازخواست میشود. «یحشرهم و ما یعبدون فیقول...»
* در قیامت، غیر از انسان موجودات دیگری نیز مبعوث خواهند شد، مانند بتها. «و ما یعبدون»
* در قیامت، همه چیز شعور پیدا میکند و مخاطب قرار میگیرد. «ءَانتم»
* خداپرستی، در فطرت همهی انسانها وجود دارد و انحراف بشر عارضی است. «ءَانتم اضللتم... أم هم ضلّوا» (کلمهی «السبیل» نیز نشانهی آن است که راه معهود، همان راه طبیعی و فطری است.)
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است