تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ ۱۳۹۳/۶/۲۶ | کد خبر: 79768 | منبع: | پرینت |
یکی از ویژگی های یک سیاستمدار خوب اینکه حداقل 200 بیوگرافی از مشهورترین سیاستمداران جهان را خوانده باشد.
(ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻧﺪﯼ می خواﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩش را ﺑﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺳاند ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ آﻧﺠﺎ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻣﻠﺘﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﺩﻓﺎﻉ کند ﺑﻪ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﯾﺮ می رسد ﻭ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮر ﻣﯿﺸود ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﺪﻭد ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﻗﻄﺎﺭ ﻣﯿﺮسد ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸود ﺍﻣﺎ ﯾﮏ ﻟﻨﮕﻪ ﮐﻔﺸﺶ ﺍﺯ ﭘﺎیش می افتد ﮐﻨﺎﺭ ﺭﯾﻞ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ آﻥ یک ﻟﻨﮕﻪ ﺭا ﻫﻢ می ﺍنداﺯد ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮسد ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺟﻠﺴﻪ می شود، ﺗﻤﺎﻡ ﺣﻀﺎﺭ ﺑﻪ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪند ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ انگلیسی ها می گوید: ﺁﻗﺎﯼ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﮐﻔﺸﻬﺎﯾﺘﺎﻥ؟ نکند ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ می خواهید ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ملت تاﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﻣﺠﺪﺩﺍ ﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺳﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﮔﻔﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﻗﻄﺎﺭ می دﻭﯾﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﮏ ﻟﻨﮕﻪ ﮐﻔﺸﻢ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﻟﻨﮕﻪ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻟﻨﮕﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﭘﺎ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ ﯾﮏ ﻟﻨﮕﻪ...ﺳﮑﻮﺕ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭﯼ ﺳﺎﻟﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺖ).
بلی ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ و معنای یک رهبر ایده آل و کاریزما، لاغر و نحیف اما سرشار از آرمان و تهعد وتلاش، برای منفعت مردم و کشورش پای برهنه و با نفس های سوخته به دنبال قطار می دوند، پا برهنگی و گرسنگی را عار نمی داند اما با همت و ایمان نیرومند از حق و حیثیت ملت و مردمش جانانه دفاع می کند، جان و جهانش مردم و ملتش بود.
در سیاستگاه ما، در این ناکجا آباد هیچ سیاستمداری یافت نشد که یک روز از سر میهن پرستی و مردم دوستی به دنبال قطاری سر و پای برهنه بدود و یک روز صادقانه از دل صاف و از وجدان پاک حرف و آرمان مردمش را به زندگی و سود شخصی اش ترجیح داده باشد؟! همه مخارج زندگی گاندی را از پیدایش تا مرگش محاسبه کنی به قدر قمت یک دست دریشی رهبران ما نمی رسد اما تمام اندیشه و نبوغ و نطق و سخنرانی رهبران ما را یکجا کنید به یک حرف کوچک گاندی قد نمی دهد، با دهن و یخن پاره کردن و با تیتر ها و شعارهای ناشیانه و عوامفریبانه نمی توان رهبر شد، رهبری درس ها و کلاس های فراوان دارد که باید خواند و تهعد و الزام و ایمان نیاز دارد که باید به آن پایبند بود.
نیکپور
>>> ویژگی یک سیاستمدار خوب در افغانستان در قدم او مسلمان کامل پاک آشنان به فرهنگ افغانی باشد مانند داکتر عبداالله و استاد محقق نه مانند غنی مارکسیت متعصب قومی و دوستم کمونیست نژاد پرست؟
>>> تشکر نیکپور .مطالبی خوبی بود
الداد بغلانی
>>> در افغانستان رهبر وجود ندارد این هایی راکه رهبر میگویند رهبر یک گروه جاسوسان خارجی اند که ما یک غایتا اینچنین رهبران را ریزدنت میگفتیم یعنی (کلان چند تا اجنت ) بناء نمییشود به همچو اشخاص افغان گفت چه رسد به رهبر بودن ولی امتیاز این ریزرنت ها این است که اینها اشکارا همه هستی افغان ها را رک و راست در برابر پول بیشرمانه به کشور های خارجی میفروشند و افتخار هم میکنند درگذشته ها اجنت ها(جاسوس) ها شرم وحیا داشتند هرعمل وطن فروشی وخود فروشی را درخفا انجام میدادند اما ببینید که جهاد افغان ها چطور چنین اشخاص را پروراند.
م.ا.کابل
>>> ویژگی یک سیاستمدار خوب برای ریس جمهور شدن کشور اسلامی افغانستان .
ضعفهـای اشـرفغـنی احـمدزی و برتریهای عبـدالله عبدالله
و در امریکا با پسرش طارق غنی در یک کلیسای محلی در مراسم یکشنبه ها شرکت می کرد. طارق غنی که متولد امریکا است با هویت رولا که یک مسیحی لبنانی است، شناخته می شود. خانم رولا غنی در سال 2009 یک مصاحبه با CBS گفته است: اشرف غنی هر ماه یک یا دو بار برای دیدن خانواده به امریکا می رود.» داکتر اشرف غنی در امریکا، اغلب در مراسم کلیسای محلی، با همسرش حاضر می شد.
گفتگویی از خانم رولا عبدالغنی نشر شده که براساس آن ایشان در پاسخ به این سوال که آیا مسیحی بودن شما مشکلی برای ایفای نقش همسر ریاست جمهوری کشوری با ترکیب بیش از 99 درصد مسلمان ایجاد نخواهد کرد گفت: مسیحی بودن من جرم نیست اگر چه من از طرف مادری به نوعی یهودی محسوب می شوم.
وی اضافه کرده: به اعتقاد من بانوان افغانستان تحت فشار به دین اسلام گرویده اند چون راه دومی نداشته اند. اگر آیین مسیحیت به خوبی برای آنان تشریح شود، شک ندارم بیش از نیمی از آنان به این دین خواهند گروید.
خانم اشرف غنی احمدزی ادامه داده بود: من در طول ده سال گذشته از فعالیت برخی گروه های تبشیری مسیحیت در مناطق مرکزی، شمال و کابل به صورت غیرمستقیم حمایتهایی داشته ام. در صورت حضور در کاخ ریاست جمهوری به طور حتم این کار را گسترش خواهم داد تا مردم افغانستان بدانند مسیحیت آن چیزی نیست که ملاها در مغز آنان وارد کرده اند.
وی زنان افغانستان را به آزادی تشویق کرده گفت: آزادی زنان به قدری شیرینی خواهد داشت که به خودی خود، موضوع مسیحی بودن من حل خواهد شد.
ماندگار : دکتور اشرفغنی احمدزی در مقایسه با داکتر عبدالله عبدالله که هر دو برای احرازِ مقام ریاستجمهوری در دور دومِ انتخابات به رقابت میپردازند، ده نکتهضعف را در این رقابت با خود حمل میکند؛ در حالی که رقیبِ او، از این نکاتِ ضعف مبرا است:
بیماری
دکتور اشرفغنی احمدزی به بیماری معده دچار است و گفته میشود که بهصورتِ مداوم از ادویه استفاده میکند. اما رقیبِ او داکتر عبدالله از صحتمندیِ کامل برخوردار است.
کهولت سن
دکتور اشرفغنی احمدزی دارای سنِ بالاست؛ در حالی که داکتر عبدالله از او جوانتر میباشد. ظرفیت کاری و تواناییِ اشرفغنی احمدزی، با سنِ بالا و ضعف جسمیِ ناشی از بیماری و کبر سن در کرسی ریاستجمهوری، بسیار کمتر از داکتر عبدالله خواهد بود. مهمترین نشانۀ ناتوانی دکتور اشرفغنی احمدزی در مبارزات دور نخستِ انتخابات در هرات به چشم خورد. او دچار ضعفِ شدید و بیهوشی شد و یک روز در حالت وخیمِ صحی بهسر برد.
عصبانیت و پرخاشگری
دکتور اشرفغنی احمدزی، آدمی عصبی، پرخاشگر و احساساتی است. به گونۀ غیرطبیعی و غیرعادی، برافروخته و خشمگین میشود. نابردبار و انتقادناپذیر است. بهسرعت و شدت واکنشِ قهرآمیز نشان میدهد. حتا در سخنرانیهای رسمی خود این عصبانیت، پرخاشگری و نابردباری را بروز میدهد. وی با چنین ویژهگیهایی در مسند ریاستجمهوری افغانستان به عنوان کشوری فرو رفته در بحران، خود به عاملِ بحران تبدیل میشود. در حالی که داکتر عبدالله شخصیتی آرام و متین دارد.
سخنرانی ناخوشایند و آزاردهنده
دکتور اشرفغنی احمدزی بهگونۀ نامطبوع و تخریشکننده سخنرانی میکند. او پس از دقایقی کوتاه از یاد میبرد که سخنرانیاش از طریق بلندگو بهآسانی شنیده میشود. صدای بلندِ اشرفغنی در هنگامِ سخنرانی، گوشِ شنوندهگان را میآزارد. حرکاتِ او در جریان سخنرانی نیز ملالتآور و غیرطبیعی است. شاید این مشکل وی، ناشی از بیماری و عصبانیتِ او باشد.
بهخلاف موصوف، رقیبِ او داکتر عبدالله عبدالله، سخنرانیها و بیاناتِ خود را آرام و بهصورتِ طبیعی و راحت ارایه میکند و موجب ملالت نمیشود.
تابعیت خارجی و همسرِ خارجی
دکتور اشرفغنی احمدزی تابعیت امریکایی دارد. صرفنظر از اینکه او این تابعیت را پس از نامزدی به ریاستجمهوری افغانستان از دست داده باشد یا نه، وی حدود سه دهه را در غرب سپری کرده است. قانون اساسی، فردی را مستحق ریاستجمهوری میداند که تنها تابعیت افغانستان را داشته باشد. افزون بر آن، همسر او خارجی با پیشینۀ متفاوتِ دینی است. این در حالی است که داشتن همسر خارجی با این ویژهگی، از نظر ذهنی و فرهنگی برای افکار عامه در افغانستان پرسشبرانگیز میباشد. اما بهخلاف اشرفغنی احمدزی، عبدالله عبدالله تابعیتِ هیچ کشوری غیر از افغانستان را ندارد و سالهای عمر خود را هم در افغانستان سپری کرده است.
عصبیت قومی
هرچند دکتور اشرفغنی احمدزی بهصورت علنی در برنامۀ رسمی خود تعصبِ قومی و زبانی را نگنجانیده است، اما نشانههای تعصب در رفتار و گفتارِ وی در طول مبارزات انتخاباتیاش به مشاهده رسیده است. این نمونه از اظهارنظرِ غیرعلمی وی که «در میان خارجیها و حتا عالمانشان احمق زیاد است اما افغانِ احمق وجود ندارد»، از تمایلاتِ تعصبآمیزِ او سرچشمه میگیرد.
یکی از نشانهها و تمایلات تعصبآمیزِ وی بر مبنای هویت قومی این است که او پیوسته از اتحاد فرزندانِ احمدشاه ابدالی و میروسخان هوتکی سخن میگوید و از جدایی میانِ فرزندانِ آنها هشدار میدهد. در حالی که تمام اقوام افغانستان بر مبنای قانون اساسی، از حق مساوی برخوردار هستند و هرگونه تبلیغ پرسشبرانگیز بهنام فرزندان احمدشاه و میرویسخان نهتنها با یکپارچهگی و برابریِ حقوقیِ اتباع افغانستان متناقض است، بلکه نوعی برتریجویی و برترانگاری در جامعۀ چندقومیِ افغانستان به شمار میآید.
اما داکتر عبدالله رقیب انتخاباتیِ او در تمام افغانستان، بر وحدت ملی و حقوقِ شهروندی تأکید میکند و هیچگونه تعصب و تبعیضِ قومی و زبانی در اندیشه و رفتارِ او مشاهده نمیشود.
مبالغه و خیالپردازی
دکتوراشرفغنی احمدزی علیرغم تحصیلاتِ اکادمیک و زندهگی در جامعۀ غربی، وعدههای انتخاباتیِ خود را با مبالغه و خیالپردازیهای غیرعملی و بهدور از واقعگرایی ارایه میکند. به گونۀ مثال، او از اشتغالزایی برای میلیونها بیکار و اعمار بیش از یک میلیون خانه در افغانستان سخن میگوید. حتا رؤسای جمهور در پیشرفتهترین کشورهای صنعتی جهان نمیتوانند اشتغالآفرینی چندمیلیونی در یک دور محدود حکومتِ خویش ایجاد کنند. در حالی که افغانستان یکی از فقیرترین و نیازمندترین کشورهای دنیا است. از سوی دیگر، اشرفغنی احمدزی نمیگوید که او چندمیلیون شغل را در افغانستان چهگونه و از کدامِ منابع و عواید و در کدام بخشهای اجتماعی و اقتصادی ایجاد میکند؟
اما داکتر عبدالله نامزد رقیبِ او پیوسته بر واقعگرایی تأکید میکند و میگوید که با سیاستِ وعدههای غیرعملی و نامحتمل و روش پوپولیستی، مخالف است و آنچه را که بسیار نامحتمل و غیر عملی باشد، به مردم افغانستان وعده نمیدهد.
ضعف پذیرش اجتماعی
اشرفغنی احمدزی از پذیرشِ گستردۀ اجتماعی در میانِ تمامِ اقوام افغانستان برخوردار نیست. آیا موصوف با این ضعف قادر خواهد شد وفاق ملی را در جامعۀ متکثر افغانستان به میان آورد؟… از سوی دیگر، او جنرال عبدالرشید دوستم را به عنوان معاون اولِ خود در تکت انتخاباتی برگزید و با او در دور اول کمپاین انتخاباتی به ولایات شمال افغانستان سفر کرد، اما جنرال مذکور را در سفر به ولایات جنوب با خود نبرد و حتا از نمایش تصویرهای مشترکِ خود با وی نیز اجتناب ورزید. کسب آرای قابل ملاحظه برای اشرفغنی احمدزی در ولایات شمالی جوزجان، فاریاب، بدخشان و تخار در واقع رای به دوستم بود.
اما عبدالله عبدالله رقیب اشرفغنی احمدزی در تمامی ولایات افغانستان و از میان جوامع مختلف قومی، رای قابل ملاحظه بهدست آورد. داکتر عبدالله با داشتن مادر تاجیک پنچشیری و پدر پشتون قندهاری، ظرفیت و فرصتِ کسب اعتماد مردم را در تحقق وفاق و وحدتِ ملی افغانستان بیشتر دارد.
ناسازگاری با سیاستِ مدنی و جامعۀ شهروندی
دکتور اشرفغنی احمدزی بهرغم آنکه سه دهه از عمر خود را در جامعۀ غربی بهخصوص ایالات متحدۀ امریکا سپری و با کسب حقِ شهروندی در آن جامعۀ مدرن تا سطح دکتورا تحصیل و تخصص یافته است، اما در سیاستِ افغانستان با شیوههای سنتی و متعارض با قواعد شهروندی و مدنی عمل میکند. او در مبارزات دور اول انتخابات ریاست جمهوری، از مشکلِ خود با واژۀ شهروند سخن گفت. او در برنامهها و مبارزات انتخاباتی خویش، با نسخۀ قومیسازیِ سیاست وارد شد و در مرحلۀ جدید مبارزات انتخاباتی، به تعدیل قانون اساسی در جهت ایجاد معاونیتِ سوم برای قومیت تاجک تأکید کرد. او با این کار، اندیشه و پیام قومیسازیِ قدرت و سیاست را در افغانستان بهجای ایجاد جامعۀ شهروندی و ملت ـ شهروند ارایه داشت.
عدم حضور در افغانستان و میان مردم
دکتور اشرفغنی احمدزی بیشتر سالهای عمر خود را ـ در حساسترین مقطع تاریخِ افغانستان در سه دهۀ اخیر سدۀ بیستم ـ در خارج از کشور سپری کرده است. او هرگز در سالهای سخت و دشوار، نه بار مقاومت و مبارزه با تجاوز نظامی شوروی را بهدوش کشید و نه بار مقاومت و مبارزه علیه تروریسمِ القاعده و طالب را که با حمایت و دخالتِ پاکستان انجام یافت.
اما بهخلاف وی، دکتور عبدالله تمامِ سالهای دشوار را در داخل افغانستان و در سختترین شرایط سپری کرد. مسلم است که برای مردم یک کشور، زمامدار قابل اعتماد، تبعۀ همان کشور است که در شرایط سخت و ناگوار در میانِ مردم و در داخلِ سرزمینِ خود بهسر برده باشد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است