کار تیم های مذاکره کننده پایان یافت
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۴    ۱۳۹۳/۶/۱۶ کد خبر: 79048 منبع: پرینت

مذاکرات سیاسی میان دو تیم پس از امضای موافقتنامه مشترک 17 اسد ابعاد گسترده تری بخود گرفت. در هوتل کانتیننتال چهل نفر از کادرهای سیاسی دو تیم انتخاباتی برای شش روز باهم گفتگو داشتند. دراین نشست شش روزه ما سه کمیته تشکیل داده بودیم که دو کمیته اول و دوم در گفتگوهای شش روزه با موفقیت کارهای شان را تمام کرد و صورت توافقات و جلسات را امضا کردند.

کمیته اول که چهارده نفر از دو تیم روی آن کار می کردند، در نهایت به توافق روی تعریف حکومت وحدت ملی دست یافتند. آنها در این کمیته حکومت وحدت ملی را یک ضرورت و نیاز و مطابق با مفاد 50 قانون اساسی دانسته تعریف، اهداف و ماموریت های حکومت وحدت ملی را به خوبی جمع بندی کردند. کمیته دو نیز در هوتل کانتیننتال کارشان را به پایان رساند.

این کمیته روی برنامه های دو تیم کار می کرد و نام آن کمیته برنامه های واحد ملی تیم اصلاحات و همگرایی گذاشته شد. گروه مذاکره کننده روی آن درنهایت امر به یک جمع بندی واحدی دست پیدا کرد. اختلافات نظر جدی در مورد عرضه برنامه نبود جز تقدم و تاخر موضوعات و یا اولویت های که هرکدام روی آن تاکید داشت این مساله را اعضای این گروه در کمیته دوم نیزحل کردند و پایان کارشان را اعلام داشتند. در هوتل کانتیننتال دو کمیته پایان کارشان را اعلام داشتند اما کمیته سوم که کمیته ساختار حکومت وحدت ملی بود، با چالش های زیادی روبرو گردید، درطی شش روز در هوتل، کمیته سوم تنها به دو نقطه مشترک دست یافت یکی تساوی در مقامات کلیدی بین دو تیم و دیگری نمایندگی عادلانه در تمام سطوح حکومتی.

هر دو محور در توافقات سیاسی 21 سرطان ذکر شده است. مقام های کلیدی به صورت مساویانه بین دو تیم انتخاباتی، تعیین می شوند و دیگر اینکه در ساختار حکومتی، نمایندگی عادلانه از هردو تیم، تمثیل می شود. کمیته سوم از میان آن همه تفاوت نظرها و اختلافات تنها به دو مورد در مذاکرات هوتل دست یافت و موارد زیادی باقی مانده بود که در مذاکرات دو جانبه، چهارجانبه و هشت جانبه مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. چرا کمیته سوم به بن بست کشیده شد و موضوعا کلیدی آن لاینحل باقی مانده است؟

این پرسشی بسیار مهمی است. کمیته ساختار حکومت وحدت ملی دشواری های زیادی داشت دلیل آن یکی این است که اصولا مسایلی جدیدی در کمیته طرح شده است و ساختار حکومت وحدت ملی مساله ای تازه است. نظام افغانستان براساس ساختارمتمرکز ریاستی هدایت می شود و قانون اساسی نیز به همان رویه و سیاق نوشته شده است. در انتخابات ما یک برنده داریم تیم دوم در هر انتخاباتی، اپوزیسیون نظام سیاسی می باشد و نظام درسایه را تشکیل می دهد اما در افغانستان چرا به این جمع بندی رسیده ایم که تیم بازنده نداریم مساله اصلی مشارکت دو تیم در انتخابات و مساله برد و برد طرح می شود.

این مساله برمی گردد به اوضاع بحرانی افغانستان، طرح حکومت وحدت ملی دارای یک فلسفه است و آن نیاز و ضرورت و شرایط غیرعادی جامعه است. درست کاری که درکینیا صورت گرفت و حکومت وحدت ملی برای ختم بحران انتخاباتی با توافق تیم انتخاباتی تشکیل شد و بسیار موفق بود. البته بارها گفته ام که حکومت وحدت ملی در تناقض و ضدیت با قانون اساسی نیست ماده پنجاه قانون اساسی چنین اجازه ای را داده است. همان گونه که اشاره داشتم دو کمیته اول و دوم کارشان را با موفقیت به پایان رساند، کمیته سوم چندین دور گفتگوهای شان را برگزار کرد. پس از هوتل کانتیننتال، مذاکرات دو جانبه صورت گرفت، ازتیم تحول آقای اتمر و از تیم اصلاحات من بودم. ما باهم تا 31 اسد به مذاکرات مان ادامه دادیم مواردی زیادی را حل کردیم، مثلا در توافقات سیاسی 21 سرطان ما در مورد تعریف رییس اجرایی اختلاف نظر داشتیم در نهایت در همین گفتگوی دو جانبه ما به یک تعریف واحد دست یافتیم و گفتیم که رییس اجرایی همان تعریف صدر اعظم اجرایی را دارد.

نکته دوم در مورد برنامه بود، درمتن تیم تحول برنامه اصلاحات رییس حکومت وحدت ملی آورده شده بود و توافق کردیم که باید نوشته نماییم، برنامه اصلاحات حکومت وحدت ملی یعنی اینکه برنامه از هر دو تیم می باشد. نکته سومی که در گفتگوهای دو جانبه حل شد و آن این بود که تیم دوم که از آن در موافقتنامه به اپوزیسیون نام گرفته شده است، می تواند رییس اجرایی را با وظایف صدر اعظم اجرایی، معرفی نماید در هوتل کانتیننتال روی آن توافق نداشتیم تیم تحول می گفت: تیم دوم انتخاباتی یا مقام اپوزیسیون باشد و یا ریاست اجرایی را با صدر اعظم اجرایی قبول نماید. در این گفتگوها ما در مورد معاونان رییس اجرایی نیز به توافق دست یافتیم رییس اجرایی و معاونان وی اعضای کابینه اعضای شورای امنیت ملی می باشند.

ما دور دیگر مذاکرات را دو بر دو کردیم یعنی اینکه گفتگوهای چهار نفره داشتیم دو دور نشست داشتیم و این گفتگوها تا هشتم سنبله ادامه داشت تمامی نشست های چهارنفره ما کار روی متن های بود که تهیه کرده بودیم. نسخه ها متعدد با ادبیات و عبارات متعدد. آخرین نشست ما که در 13 دهم سنبله صورت گرفت مذاکرات 4 به 4 را داشتیم این گفتگو بسیار سنگین و در عین حال ثمر بخش بود. در این مذاکرات که پنج ساعت طول کشید، به توافق نهایی درحوزه صلاحیت هیات های دو تیم به توافق رسیدیم و در نهایت ختم مذاکرات سطح دو را اعلام داشتیم. تنها دو مساله را تیم های گفتگو کننده نتوانست حل نمایند یکی بحث ریاست کابینه و دیگری اعلام نتایج پیش از توافق سیاسی را. در گفتگوی 4 به 4 حضور مساویانه و متوازن هردو تیم در شورای امنیت ملی نیز، حل شده است.

البته ارجاع دو موضوع فوق به رهبران هردو تیم دلایلی دارد که عمده ترین آن همان مبنایی بودن قضیه است. مقام های تیم تحول و سخنگویان آنها می گویند. این مساله در قانون اساسی نیامده است این منطق توجیه قانونی ندارد زیرا گفته شد که در قانون اساسی ایجاد نهادهای از نوع ریاست اجرایی منع نشده است و برحسب ضرورت و نیاز رییس جمهور منتخب می تواند، چنین مقام هایی و نهادهایی را ایجاد نماید. فکر می کنم دلایلی اساسی تری باید درکار باشد که طرفین به همان علت روی آن اصرار و تاکید دارند. ساختار نظام که ریاستی متمرکز باشد و یا پارلمانی و یا هم صدارتی از جمله ریشه ها و عوامل تفاوت نظرها می تواند شمرده شود.

دید گاه ساختاری دو تیم در مورد نظام سیاسی افغانستان
شاید کسی کم تر به این مسایل در مباحث روزنامه ای و رسانه ای خود اشاره دارد ولی واقعیت مساله این است که این دو نظریه بسیار جدی مطرح است یک وقت رییس جمهورکرزی در همین مورد گفته بود که نمی گذارد افغانستان آزمایشگاه نظام های سیاسی شود. سخنان رییس جمهور اشاره به رد نظام پارلمانی و صدارتی بود. وی معتقد به نظام متمرکز ریاستی در افغانستان می باشد یک مقام بسیار مهم در تیم تحول به من می گفت: شما می خواهد رییس جمهور خلع قدرت شود. وی توضیح می داد که رییس اجرایی با این صلاحیت ها و رییس اجرایی که صدر اعظم باشد و رییس کابینه، یعنی اینکه وی صلاحیت های اجرایی کم تری دارد. من البته با خلع قدرت که وی برداشت کرده بود موافق نبودم اما تاکید کردم وقتی که حکومت وحدت ملی می خواهیم داشته باشیم، ناگزیر بخش هایی از قدرت به رییس اجرایی باید منتقل شود تا حکومت وحدت ملی معنا پیدا نماید. رییس اجرایی، رییس اداره امور نیست.

در تعریف رییس اجرایی ما صدر اعظم اجرایی گفته ایم در توافقات سیاسی همین موضوع گنجانده شده است. شاید دلایلی قدرت طلبی نخبگان سیاست در فقدان توافق دخالت داشته باشد ولی من فکر می کنم، دلایلی ساختاری برای تیم ها اهمیت درجه اول را دارد. شاید گفته شود که داکتر صاحب اشرف غنی به اصلاحات در قانون اساسی و ساختار نظام سیاسی در سال چهارم از حکومت خود اشاره کرده است وی در رقابت های انتخاباتی خود گفت که می خواهد درسال چهارم با تشکیل جرگه قانون اساسی، اصلاحات درقانون اساسی و نظام سیاسی را پیشنهاد نماید. بله این حرف را ایشان گفته است ولی اینکه درعمل به وعده های انتخاباتی خود نامزدان چه قدر پای بند باشند، چندان روشن نیست.

یک مورد آزمایش شاید همین موافقتنامه سیاسی باشد. علیرغم پیشرفت های که صورت گرفته است باز می بینیم که تیم تحول با استدلال اینکه رییس اجرایی، ریاست کابینه را داشته باشد خود برخلاف قانون اساسی است. در قانون اساسی تاکید روی نظام متمرکز سیاسی شده و این گویا خط قرمز برای شان شده است. خلاصه کلام اینکه در حال حاضر مذاکرات سطح دو در هر سه کمیته به پایان رسیده است.


محمد ناطقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   اﺑﻮﻣﻮﺳﻲ اﺷﻌﺮﻱ ﺩﻭﺭاﻥ ﻣﺎ ﭼﻲ ﻛﺮﺩﻱ?ﻋﺠﺐ ﻓﺮﻳﺐ ﻋﻤﺮﺑﻦ ﻋﺎﺹ (ﺣﻨﻴﻒ اﺗﻤﺮ) ﺭا ﺧﻮﺭﺩﻱ ﺑﺮاﻱ ﺑﻘﺎﻱ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﭘﺴﺮ اﺑﻮ ﺳﻔﻴﺎﻥ... ﺳﺎﺩﻩ اﻧﮕﺎﺭﻱ ﻛﺮﺩﻱ.ﺧﺪا اﻧﺼﺎﻓﺖ ﺩﻫﺪ.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است