شباهت‌ها و تفاوت‌های داعش با وهابیت چیست؟
داعش تمام غیر هم کیشان خود را تکفیر کرده و بسیار با خشونت با آنها برخورد می کند و حتی به نام مرتد بودن آنها از دم تیغ می گذارند، در حالی که خشونت وهابیت کمتر از داعش است 
تاریخ انتشار:   ۰۴:۰۰    ۱۳۹۳/۴/۳۰ کد خبر: 75939 منبع: مشرق پرینت

یک باره با شمشیرهای برهنه در کوچه ها و خیابان ها و بازارها و هرجا که مردم تجمع کرده باشند، خارج می شوند و ندای «حکم فقط از آن خدا است را سر می دهند» و پس از آن بدون اینکه میان کسی تمایز و تفاوتی قائل شوند، همه مردم را از دم تیغ می گذرانند.

آنچه گفته شد، توصیف یکی از صحنه های قرون و دوره های گذشته نیست، بلکه یکی از برخوردها و تعامل های گروه های تکفیری در مناطقی است که آنها را به تصرف خود درآورده اند، چقدر صحنه هایی که این روزها مشاهده می شود، شبیه صحنه های تاریخی به وقوع پیوسته توسط خوارج و تکفیری ها در قرون اولیه اسلامی است.

میان تکفیری های دیروز و تکفیری های امروز عناصر مشترک بسیاری وجود دارد که خیلی ها ممکن است، از آنها بی خبر باشند.

حدود دوصد سال پیش «محمد بن عبد الوهاب» با دعوت دینی اش و هم پیمانی اش با «ابن سعود» پای به عرصه گذاشت و برای شناخت هرچه بهتر «محمد بن عبد الوهاب» و «ابن سعود» همین کافی است که گفته شود، شعار آنها «خون و ویرانگری و غارت» بود.

به این ترتیب ابن عبد الوهاب ماموریت مباح بودن ریختن خون‌ ها به دست آل سعود و مشروع بودن آن و اجرای این اصل بر تمام مسلمانان که از دید آنها کافر و مرتد شمرده می‌ شدند، را به عنوان توجیهی مذهبی و دینی برای غارت‌ ها و قتل ها و چپاول‌ ها و در عین حال توسعه طلبی هایشان را برعهده گرفت.

فقهای وهابی نیز به جوانان خود القا می کردند که هر کس وهابی نیست، را به قتل برسانند، چون به سادگی این اصل را توجیه می‌ کردند که اگر طرف مقابلت وهابی نباشد، مسلمان نیست و به همین دلیل ریختن خونش مباح است.

به این ترتیب سعودی های وهابی ابتدا نجد را به اشغال خود درآوردند تا پس از آن با توسعه غارت ها و چپاول هایشان منطقه «احساء» را نیز به نجد ملحق کنند و پای به قطر و بحرین و کویت و عمان بگذارند و سپس سرزمین حجاز را به خود ملحق کنند و با یمنی ها به جنگ بپر دازند و از آنجا راه اشغال عراق و سرزمین شام را پیش گیرند.

این نشان می دهد که آنها از وهابیت به گونه ای سخن می گفتند که تنها و تنها آن اسلام است و هر کس در این آیین و مکتب نگنجد، مسلمان نیست و این موضوعی بود که محمد بن عبد الوهاب در رسائله اش به آن اشاره و بر آن تاکید کرده بود.

ابن عبد الوهاب درباره اصل تولی و تبری می گوید که فرد مسلمان هیچ گاه مسلمان واقعی نمی شود، مگر آنکه شرک را ترک کند و یکی از راه های ترک شرک دشمنی و خصومت ورزیدن با مشرکین و بیان خصومت و نفرت خویش از آنها است (محمد بن عبد الوهاب: كتاب كشف الشبهات و 13 رساله دیگر، چاپ قاهره، چاپ چهارم).

عبد الوهاب حکم به تکفیر تمام شیعیان داد و سرزمین و کشورهای آنها را سرزمین و کشور کفر و جنگ دانست و تصریح کرد که اگرچه همه آنها به یگانگی خدای متعال و پیامبری محمد (ص) شهادت می دهند و نماز جمعه و جماعت را ادا می کنند، اما در صورتی که با آنها در شریعت اختلاف نظر پیدا کردیم، به آنچه ما در آن اصول حکم می کنیم، توسل می جوییم و آنها را کافر و قتل اشان را واجب و سرزمین و کشورشان را سرزمین و کشور کفر و جنگ می دانیم و به آنها حمله می کنیم ( رساله كشف الشبهات ).

به این ترتیب عبد الوهاب همه شیعیان را تنها به یک کلمه تکفیر کرد. ابن تيميه در این خصوص می گوید: آدمی با کلمه ای که از دهانش خارج می شود، کافر می شود.

از این مکتب نظریه پردازان و تئوریسین هایی فارغ التحصیل شدند که به سلفی های تکفیری یا جهادی معروف شدند و پایه گذار گروه ها و سازمان ‌هایی مانند القاعده شدند تا از القاعده گروه ها و سازمان های دیگری زاده شود که داعش امروز یکی از آنها است.

دو محور اصلی پایه و اساس اندیشه‌ های سلفی تکفیری را تشکیل می دهد: یکی حاکمیت و دیگری عقیده تولی و تبرا و با این که مسلمانان درباره اصل «حکم فقط از آن خدا است» با یکدیگر اختلاف نظر ندارند، اما تفاوت میان طوایف و گروه های اسلامی با گروه ها و جماعت های تکفیری در این است که برداشت و فهم هریک از آنها از متون و نصوص دینی با یکدیگر تفاوت می کند و هریک از آنها برداشت هایی از این متون و نصوص دارند که علما و روحانیون آنها برداشت می کنند، به همین دلیل فهم نادرست و اشتباه در متن و نصی نمی‌ تواند، موجب تکفیر گروه دیگر شود.

اما خط مشی و دیدگاه دیگر تکفیری ها به تبعیت از بنیانگذار مکتب اشان ابن عبد الوهاب این است که آنها به تعدد و کثرت برداشت ها از متون و نصوص دینی و امکان اجتهاد در فهم این متون و نصوص باور ندارند و تنها به آنچه خود برداشت می کنند، باور دارند، در این صورت اگر مسلمانی دیدگاه و برداشتی غیر از دیدگاه و برداشت آنها داشته باشد، وی خارج از دین و مرتد و کافر می‌دانند و این یک ادعا نیست، بلکه در تمام متون و نصوص آنها آمده و تاکید شده که در صورتی که مسلمانی برداشت های آنها را نپذیرد، نه تنها باید وی را مرتد و خارج از دین بدانند که باید حد را نیز درباره وی اجرا کنند.

اما در میان دو اصل حاکمیت و تولی و تبری، عقیده و باور دیگری وجود دارد که از تمام آنچه در این مطلب به آن اشاره شد، خطرناک تر است و آن اصل « در صورت عدم امکان اثبات مسلمانی فردی بر آنها، پس وی کافر است و برای اثبات مسلمانی فرد باید که آنها دلیل و برهانی داشته باشند و دلیل و برهان نزد آنها این است که فرد به همان چیزی ایمان و باور داشته باشد که آنها ایمان و باور دارند و در غیر این صورت و در صورت نقض این اصل خون فرد و عرض و ناموس و اموالش بر آنان مباح می شود.

در این میان اگر مسلمانان اقدام به تطبیق و اجرای اصول و قواعد تکفیری‌ ها کنند، بدون تردید همه مسلمانان باید یک دیگر را تکفیر کنند و این تکفیر پای به عرصه تمام صحابه و پیروان این آیین تا قیام قیامت می گذارد.

در چنین شرایطی دین اسلام به جای اینکه هویتی برای یک جامعه تشکیل دهد و به دینی جهان شمول تبدیل شود، همان گونه که خواست و اراده خداوند بوده به دینی در قبضه و احتکار گروهی خاص و محدود تبدیل می شود و نام و نشانی از اسلام واقعی در جهان بر جای نمی ماند.

تفاوت‌های داعشیت و وهابیت

اما صرف نظر از اشتراک دیدگاه ها، داعشی ها و وهابی ها اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند، از جمله اینکه وهابیت دعوت خود را به سرزمین حجاز محدود کرده و حجاز را کانون و سرزمین دعوت خود می داند، اگرچه بر دعوت افراد دیگر به این مکتب در خارج از سرزمین حجاز نیز تکیه دارد، اما این تکیه به اندازه داعش نیست که اعتقاد دارد، با تکیه بر «جهاد» باید سرزمین ها و کشورهای دیگر را تصرف کند و دولت اسلامی مورد ادعای خود را تاسیس کند و اینکه این دولت تا جای ممکن توسعه و گسترش خواهد یافت.

وهابی ها اگرچه سودای فتح جهان را نیز در سر داشته باشند، هیچ گاه از این ایده خود بی پرده سخن نمی گویند، اما داعش بی پرده و آشکارا از اهداف خود و اینکه چه کشورهایی را در بر خواهد گرفت، سخن گفته است.

تفاوت دیگر وهابی ها و داعشی ها را باید در اعتقادات آنها ملاحظه کرد. درحالی که وهابی ها به کعبه و حفظ آن اعتقاد و باور دارند، داعشی ها تهدید به از بین بردن آن کرده اند.

از سوی دیگر داعش هرگونه مماشات با غرب و در راس آنها آمریکا را نمی پذیرد، در حالی که وهابیت، غرب و آمریکا را مهمترین هم پیمان خود می داند.

داعش تمام غیر هم کیشان خود را تکفیر کرده و بسیار با خشونت با آنها برخورد می کند و حتی به نام مرتد بودن آنها از دم تیغ می گذارند، در حالی که خشونت وهابیت کمتر از داعش است و تا به این اندازه از اجبار و خشونت در برخورد و تعامل با پیروان دیگر ادیان استفاده نمی کند.

به هر آنچه درباره همه ی این گروه های تکفیری قابل اثبات است، وابستگی صددرصدی آنها به کشورهای غربی است. از وهابیت گرفته تا القاعده و داعش و طالبان همه مزدوران غربیها هستند و برای تامین منافع آنها و محقق شدن اهداف آنها در کشورهای اسلامی می جنگند و برای خود حکومت می سازند.

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   این...صفت به ضد دین مبین اسلام بر خاستن تمام مسلمانان جهان باید بیدار باشند

>>>   فرق بین این د گروه اینست :
وهابیون خواهر پنجم خود را نکاح میکنند .
داعش خواهر سوم خود را نکاح میکنند .
1- البته این دو گروه در اکثرآ کشور های اسلامی از مدت 40 سال بدینسو رخنه کردند اما حال فاش گردیدند و منتظر اعمال و جنایات بعدی آنها خواهیم بود .
2 - این داعش اعراب و وهابیون که ادعای مسلمان بودن را دارند پس چرا به نجات مردم فلسطین نمی روند و اینرا نمی دانند که جهاد هرگز بالای کشور های اسلامی روا یا جایز نیست جهاد بالای کسی است که به کشورش یک اجنبی حمله کرده باشد. با احترام
سید امید انتظار
قبلآ سید امید غافل

>>>   داعش از اسلام نیست همه کارهای آنها برخلاف انسان وبشریت است. کشورهای اسلام باید جلو سرطان اسلام ( داعش و وهابیت) را بگیرد
جهان شاه

>>>   شباهت‌ها و تفاوت‌های داعش با وهابیت چیست؟:
1- وحشت
2- عدم انسانیت
3- پیاده کردن خواستهای غرب
4- تحت نام اسلام
5- ادامه تسلط عرب
6- مزدوری غرب
7- حرکت بر ضد اسلام

>>>   تنها راه نجات نابود کردن این طاعون امریکایی-سعودی است.صرف اگر رهبر کبیر مسلمین اذن دهد به یکهفته این کفار وهابی را از ریشه بیرون میاوریم.

>>>   برادر عزیزم خودت را زیاد خسته نکن این قدر بدان که تمام گروه های ضاله از قبیل: (القاعده- طالبان- النصرة- داعش - جنگوی- بوکوحرام - حقانی و...) همه و همه ولد نامشروع وهابیت هست، مادرش آل سعود پدرش انگلیس و غربی ها هست، برای اینکه انسجام و قدرت مسلمانان را بهم بزند گروهای بنام اسلامی بر ضد اسلام در بین مسلمانان تأسیس میکند تا اینها با جنگ و درگیری مسلمانان را تضعیف و قدرت غرب و سیطره أش را در منطقه توسعه و گسترش بدهد.
این است خدمت وهابیت بر اسلام و مسلمانان در منطقه ؟؟!!
م- ترکمنی

>>>   چقدرساده اندیشی است اگر فکر کنیم داعش جدای از وهابیت است . ریشه و اساس همه نحله های تکفیری تفکرات محمد بن عبدالوهاب است .

>>>   بهترین حزب برای نجات امت اسلامی ازین همه مشکلات وبدبختی ها حزب التحریر است که کارش فکری وسیاسی بوده خود ومفکوره اش را ازطریق زور برمردم تحمیل نمیکند.
عبدالله بدخشی

>>>   بدترین خطر های که جهان اسلام وتمام دنیارا تهدید میکند همین افراط گری هاست که البته روزی این آتش دامن حامیان فعلی آنهارا نیزخواهد گرفت اینها همان بقایای تفکر منجمد وخشک خوارج هستند که وقتی خوکهارا در بیابان وصحرا میدیدند به زعم اینکه مبادا مال کافر ذمی باشد که در ذمه اسلام زندگی میکند نمی کشتند ولی در مقابل خون انسانهای بی گناه را به آسانی روی زمین میریختند امروز وهابیت وتکفیری های کور دل همانند صهیونست ها به جان انسانهای بی گناه افتاده وآنهارا در غزه سوریه وعراق به خاک وخون میکشدخدایا نابود شان کن
(اسداله جوادی) از حوزه علمیه اصفهان

>>>   حزب التحریر یکی از شاخه های وهابیت است که بیروان مذهب وهابیت که در سعودی تحصیلات نموده اند بنیانگذاری شده و هدف و مرام التحریر و وهابیت هیج فرقی ندارد . خصومیت با خاندان بیامبر اسلام و کافر دانستن تمام شعیه ها.

>>>   عبدالوهاب غلام انگلیس ها بود و در بدل هزاران لیره انگلیسی فرقه خود را جور کرد.ماجرای زندگی او در اینترنت هست.( خاطرات مستر همفر) را در گوگل داخل کنید.

>>>   هر فرق دارند ما را تیر از شوربای چرب شان
بدخشانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است