به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، در حالی از روز جهانی موزه در کشور ما تجلیل می شود که اخبار رسیده حاکی از آن است که آثار باستانی و عتیقه افغانستان در بازارهای اروپایی در حجم بالایی به فروش می‌رسد و دلالان و قاچاقچیان درآمد بسیاری خوبی از این راه به دست می آورند.

متاسفانه بعد از طالبان و با روی كار آمدن نظام جدید تحت حکومت کرزی، چنانكه در همه بخش های كشور ما تجار و معامله گران خارجی و داخلی دست به كار شدند، در بخش آثار باستانی نیز تعداد زیادی از حلقات و اشخاص دست به قاچاق پنهان و آشكار آثار باستانی كشور زده اند.

به گونه ای که در برخی از این معاملات رد پای بعضی از دولتمردان و سران قومی نیز دیده می شود که چوب حراج به تاریخ و فرهنگ کشور خود زده تا به نان و نوای چرب تری از معاش دولتی دست یابند. برای نمونه تنها یک مورد از صدها مورد را به سمع و نظر شما عزیزان می رسانیم.

گنجینه جیحون یا گنج آمو دریا از ۱۷۰ نمونه طلا و نقره، مهم ترین اشیای باقی مانده از دوران امپراطوری هخامنشی است. مهم ترین مجموعه موجود از هنر فلزکاری هخامنشی و نیز نمادهای چند فرهنگی این امپراطوری است. مجموعه ی اشیا و سکه های طلایی و نقره ای مشهور به گنجینه ی جیحون در ساحل شمالی آمودریا به دست آمده است.

رودخانه ی بزرگی که از پامیر جریان دارد و به دریای آرال می ریزد، در نواحی بالای خود افغانستان را از تاجیکستان امروزی در آسیای مرکزی جدا می کند. زمانی که پارس ها بخش بزرگی از جهان از مصر و دریای اژه تا افغانستان و دره سند را در اختیار خود داشتند. آمودریا یا جیحون پرآب‌ ترین رود آسیای میانه است که رود دوم سیر دریا است. آمودریا از کوههای پامیر سرچشمه گرفته و حدود ۱۱۲۶ کیلومتر از آن در قسمت مرزهای شمالی افغانستان با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان جاری است.

گنجینه جیحون یا گنج آمو دریا را بهتر بشناسیم

ظروف طلایی هخامنشی

این گنجینه که از دستبند و بازوبند، پلاک های طلا و نقره با نقش برجسته، ارابه طلایی با چهار اسب و دیگر قطعات زیبا و هنرمندانه تشکیل شده، متعلق به دوران هخامنشی (چهار تا پنج قرن پیش از میلاد) است. بین سالهای ۱۸۷۶تا ۱۸۸۰ در نیایش گاهی در منطقه تخت قباد در نزدیکی رود جیحون (آمودریا نام باستانی) در تاجیکستان امروزی توسط جویندگان گنج پیدا شد.

جام طلای هخامنشی

انتقال این گنج دوران هخامنشی به موزیم انگلیس نیز خود داستانی دارد. در اواخر قرن نوزدهم، یک فرمانده ارتش انگلیس”کاپیتن برتون” گروهی از بازرگانان را که در راه میان پیشاور به کابل، به دست راهزنان اسیر شده بودند نجات داد. به این ترتیب گنج آمو دریا که همراه بازرگانان بود، آشکار شد. او بخشی از اشیاء آن گنجینه را از آنها خرید و به انگلیس برد، که سپس به موزیم انگلیس منتقل شد. این گنجینه زمانی کامل تر شد که “سراگوستوس فرانک” مدیر موزیم انگلیس تکه هایی از آن ها را از بازارهایی در راولپندی پاکستان و در نقاطی از هند خرید و به موزیم انگلیس برد.

پلاک طلایی هخامنشی

ارابه طلایی گنج جیحون

ارابه ای ساخته شده از زر در موزیم انگیس نگهداری می شود. این ارابه، به طول ۱۸.۸سانتیمتر، از آثار به جا مانده از دوره هخامنشی است که در تاجیکستان پیدا شده است. هر دو فرد درون ارابه لباس مادها را به تن دارند. هر دو دارای کلاه و آستین های چسبیده هستند. در درون ارابه جایگاه نشستنی برای شخصی که جامه بلند تری به تن دارد، تهیه شده. در جلوی ارابه که شکل ذوزنقه دارد (به صورت نا آشنایی بخش بالایی طولانی تر از بخش پایینی است) ،
صورتی از نقشهای مصری به چشم میخورد. اسبها کوچک هستند (سایز Pony) و در کل تنها ۹ عدد از پاهای آنها سالم مانده است. این ارابه شباهت زیادی به ارابه داریوش، که در مهرهای نگهداری شده در موزیم انگلیس است، دارد.

بازوبند طلا گنجینه ی جیحون

دستبند طلا با نقش شیردال ساخت سده ی چهارم یا پنجم پیش از میلاد که در تاجیکستان کشف شده است. این اثر بخشی از گنجینه ی آمو دریا، مهم ترین مجموعه ی طلا و نقره ی به جا مانده از دوره ی هخامنشی، است که اکنون در موزیم انگلیس قرار دارد. این دستبند یا بازوبند که عرض آن ۱۱٫۵۷ و ارتفاع آن ۱۲٫۸ سانتی متر است، یک قطعه ی مشابه نیز دارد که در موزه ی ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می شود. این دستبند، مشابه به دستبند هایی است که به عنوان هدیه به تخت جمشید آورده می شده و در نقش برجسته های مراسم که در دیوارهای تخت جمشید به تصویر کشیده شده است نیز به چشم می خورد. بر اساس نوشته های گزنفون، نویسنده ی یونانی (متولد حدود ۴۳۰ پیش از میلاد)، بازوبند از جمله اشیایی بوده که به عنوان هدیه ی افتخار در دستگاه حکومتی هخامنشی به کار می رفته. بخش های توخالی که در حلقه ی این بازوبند و در بالهای شیردال ها به چشم می خورد، قبلا با شیشه یا سنگ های گرانبها پر بوده که به مرور زمان کنده شده اند.

سردیس طلایی گنجینه ی جیحون

این سردیس به بلندی ۱۱٫۳ سانتی متر متعلق به گنجینه ی آمودریا از دوره ی هخامنشی است. این اثر که جنس آن طلاست در تخت کواد (قباد) تاجیکستان بافته شده و اکنون در موزیم انگلیس نگهداری می شود. گنجینه ی آمودریا مهمترین مجموعه ی آثار با جنس طلا و نقره است که از دوره ی هخامنشی به جا مانده است. این گنجینه در ساحل رود آمودریا (جیحون) یافته شده و بیشتر آثار آن متعلق به سده ی چهارم و پنجم پیش از میلاد است. بیشتر آثار این مجموعه دارای سبکی است که به عنوان سبک شناخته شده در دربار هخامنشی مشهور است. البته این سردیس ممکن است که یک تولید محلی باشد. این اثر صورت جوان بدون ریشی را نشان می دهد که گوشهایش نیز (برای گوشواره) سوراخ شده بوده. ممکن است این سردیس بخشی از مجسمه ای باشد که جنس دیگری مانند چوب داشته است.

انصاف مطلب این است که به همان اندازه که فروختن کشور به بیگانگان طی پیمان های متعدد استراتژیک تحت نام حمایت درد آور می باشد، شنیدن این مطالب نیز قلب هر عاشق وطن را می سوزاند که هنوز نابود کردن میراثهای فرهنگی ادامه دارد و این یعنی نابودی کامل هویت افغانستان.

هرچند باید گفت در شرایط كنونی افغانستان كه حتی مال و جان انسانها محفوظ نیست، حفظ آثار و محلات تاریخی یكی از مشكل ترین كارها به حساب می آید. ولی زمانی که غربیها برای دیدن این آثار این همه میل و رقابت نشان می دهند، واقعا این جفای بزرگی از سوی مسوولین است که این قدر بی رحمانه و حتی ساده لوحانه به این آثار می نگرند. مواردی که می تواند فرهنگ غنی و تاریخی افغانستان را نزد هر غریب و آشنایی یادآور شود.

اما افسوس که باز هم دلسوزی در این رابطه در حکومت کرزی وجود ندارد به نحوی که حتی وزارت فرهنگ در برخی از موارد حفری های غیر متخصصانه خود، از کارگران ساده ای که فرق کلوخ گلی و مجسمه تاریخی را نمی فهمند، استفاده می کند.

چه بگوییم که نگفته بهتر باشد.

کد (10)

>>>   واقعا جای افسوس است .

>>>   خدا لعنت کند این غارت گران و تجاوزگران را.
خدا از سرشان نگذرد.
محمد یعقوب امینی از ایران، قم

>>>   سخن گفتن از هخامنشیان در برابر کیانیان یک سخن موهوم و یک ادعای فاقد دلیل و سند است.پرسش مهم ما این است که اگر کیانیان با این همه تاریخ و اسطوره چند هزار ساله، با این همه حرف و حدیث، شعر و شاعری و با این همه آثار و شواهد بجامانده، مانند کاخ‌ها و گورستان‌ها در بلخ و سیستان و زابلستان و با این همه خاندان‌های زنده و موجود کیانی در بغلان و پاکستان و زابل و مشهد و... افسانه باشند، آیا هخامنشیان نوساز و نوظهور که تنها بر گفته یگ نفر جنرال انگلیسی به نام راولین‌سُن متکی است، چطور می‌توانند از حقایق مسلم تاریخی باشند؟ هخامنشیانی که متون کهن ویدی و اوستایی و منابع پهلوی دوره ساسانی و اسلامی و منابع فارسی و عربی دوره اسلامی و حتی منابع و لغتنامه‌های دوره صفوی و قاجاری از آنها هیچ اطلاعی نداشته اند. هخامنشیانی که در کل منطقه خاورزمین یک سطر افسانه محلی و یک بیت شعر و اثر قابل اثبات هم درباره آنان وجود ندارد. هخامنشیانی که امروزه در تمام دنیا حتی یک خانواده کوچک هم به‌نام آنها یافت نمی‌شود. هخامنشیانی که نه زمان قابل اثبات دارند و نه مذهب و زبان و مکان شان روشن و معلوم است.

>>>   جالبه شما گنج های هخامنشی رو هم صاحب شدید!!! چیزی به نام افغانستان وجود نداشته اینها همه آثار تمدن ایران زمین هستش...
مهراد

>>>   حیف است والله که همین طور اثار های باستانی و تاریخی ما حیق شود دولت باید توجه جدی به خرج بدهد برای نگهداری آنها. آن اثارها نمایانگر هویت ماست نمایانگر تاریخ گذشته ماست و همچنان مردم هم باید در این زمینه همرای دولت هممکاری نماید.

>>>   در جواب کسیکه از افسانه بودن هخامنشیان حرف زده .....
حتما اگر خودت در ایران نیستی از کسانیکه در ایران هستن بخواه کمی تصاویر مربوط به تخت جمشید را برایت بفرستند تا بفهمی در مورد چه چیز حرف میزنی.تاریخ باشکوه هخامنشیان و بخصوص چهار امپراطور بزرگ کوروش -داریوش-خشایارشا و کمبوجیه چیزی نیست که ذهن های کوچک بتواند در صحت ان تردیدی ایجاد کند.بزرگترین تاریخ نگاران غربی مثل هرودوت بارها و بارها در مورد انها و توانشان حرفها زده اند.البته خوب هست یک سر هم به موزه بزرگ ایران باستان در تهران بزنید تا بیشتر با این شکوه تاریخی اشنا شوید.بی تاریخ ها برای خود تاریخ جعل میکنن و از حسادت تاریخ دیگران که برای همه اثبات شده است را با حرف های کودکانه زیرسئوال میبرن که البته فقط خودشان این تحریفات را قبول دارند.

>>>   هرات و بلخ و مرو و خوارزم و زرنج از ساتراپ های شرقی هخامنشیان در پارت بوده و ساتراپ اصلی پارس در تخت جمشید واقع در نزدیکی شهر شیراز بوده و ساتراپ های غربی ماد به مرکزیت هگمتانه در نزدیکی شهر همدان کنونی این غربیهای دزد علاوه بر آثار تاریخی ما وراء النهر بسیاری از قسمت های تخت جمشید در ایران را هم کنده کاری کرده و به اروپا برده اند من یکبار به تخت جمشید رفته ام و متوجه شدم تمام کله اسبها و بعضی نقش ستون ها توسط انگلیس و فرانسه به تاراج رفته است خدا لعنتشان کند.

>>>   در عجبم که بعضی از پشتون ها برای اثبات خود و بی تاریخ نشان دادن اقوام هزاره و تاجیک تاریخ را هم زیر سوال میبرند و میگویند اصلا چیزی به نام هخامنشیان نبوده !!! آثار تاریخی ما به یغما برده شده و عده ای بی تفاوت هستند و انکار می کنند البته بر اساس مطالعات تاریخدانان و زبانشناسان پشتون ها هم جزو خانواده زبان های ایرانی و اقوام ایرانی هستند ولی عده ای میخواهند خود را ضد ایرانی وضد تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی معرفی کنند و ممکن است این به خاطر تشیع ایرانیان باشد در هر صورت دامن زدن به تفرقه قومی کار نادرستی است و باید همه اقوام مسلمان ایرانی اعم از فارس و تاجیک و هزاره و کرد و لر وبلوچ و پشتون اعم از شیعه و سنی با هم متحد باشیم و همچنین با کشور های مسلمان عرب و کشور های مسلمان ترک و همچنین سایر مسلمانان آفریقایی و هندی و اندونزیایی تبار نیز در برابر مستکبرین غربی و شرقی مخصوصا آمریکا و انگلیس و اسرائیل متحد باشیم و بدانیم سیاست آنها این است:تفرقه بینداز و حکومت کن ولی متأسفانه بسیاری از کشور های عربی و ترکی این ضرورت را درک نمیکنند و به ریزه خوار اجنبی تبدیل شده اند و به جای این که در مقابل یهود و نصاری بایستند در جنایات آمریکا و کشت وکشتار مسلمانان در سوریه و عراق و بحرین و ...شریک شده اند!!!

>>>   این همه کار اعضای شورای نظار است که موزیم ملی را چور کرد و به غرب برد.
غیرت خراسانی از پوهنتون کابل

>>>   این کسی که از افسانه و دروغ بودن هخامنشیان حرفزده واقعا باید از خودش خجالت بکشه تمام دنیا به عظمت هخامنشیان اگاهند کوروش و داریوش در کتابهای یهودیان که با ایران دشمنند به عنوان فردی ناجی نام برده شده کتیبه حقوق بشر کوروش ترجه شده وبه عنوان اولین قانون حقوق بشر دنیا نام ایران و ایرانی را بلند اوازه کرده ان وقت تویی که معلوم است یا پانترکی و یا پشتون این صفحه بزگ تاریخی را انکار میکنی!!!! شاید در محافل و کتابهای جعلی تاریخیتان بتوانید انکار کنید ولی در واقعیت نه . تاریخ و تمدن ایران زمین از انها سرچشمه میگیرد تو وامثال تو هیچ گاه نمیتوانند خورشید را پشت ابرها پنهان کنند .
یک ایرانی

>>>   1)از هیچ یک از منابع کهن سانسکریت ویدی، اوستایی، پهلوی و یونانی معلوم نمی‌شود که خاندانی به ‌نام هخامنش و کوروش و داریوش هخامنشی که پادشاه کشوری به نام ایران بوده باشند، وجود خارجی داشته اند.
هیچ یک از مورخان فارسی و عربی دوره اسلامی مانند طبری، بلعمی، حمزه اصفهانی، مسعودی، ابن اثیر، ابن خلدون و... از هخامنشیان نام نبرده اند.
هیچ یکی از لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌های قدیمه و هیچ یکی از دیوان شاعران پیشگام فارسی تا حدود هفت دهه پیش، و هیچ یکی از شاهنامه‌ها و شاهنامه فردوسی، نام هخامنش را یاد نکرده اند.
در فرهنگ‌های قدیمه مانند: فرهنگ برهان قاطع (چاپ سنگی) فرهنگ رشیدی (چاپ قدیم) و فرهنگ آنندراج (چاپ هند) و دیگر فرهنگ‌های هفت دهه پیش‌تر، واژگانی چون هخامنش و کورش و داریوش وجود ندارد. اما در فرهنگ رشیدی و نفیسی از کورش نام برده شده، لیکن او را کیخسرو معنی کرده است.
در هیچ یک از تواریخ دوره اسلامی از جنگ اسکندر با داریوش هخامنشی یاد نشده است. در کتب تاریخ اسکندر و در همه تواریخ دوره اسلامی، نام پادشاه آریانا در هنگام حمله اسکندر را «دارا بن دارای کیانی» ذکر کرده است، نه داریوش هخامنشی.
نتیجه این‌که: تاریخ و تمدن هخامنشی بجز تاریخ و تمدن کیانی و کورش هخامنشی بجز کیخسرو کیانی و داریوش اول و دوم هخامنشی بجز دارای اول و دوم کیانی، یک ادعای مضحک و یک فرضیه قابل اثبات است که در قرن اخیر ساخته و پرداخته شده است و بدون تردید کتیبه کوه بیستون که امروزه به‌نام کتیبه هخامنشی معروف شده است، همان کتیبه کیانی می‌باشد.
2) در منابع هزار ساله اسلامی، از تخت جمشید یاد نشده است. در منابع هزار ساله اسلامی، از بناهای استخر به‌ نام‌های چهل منار، هزارستون، معبد سلیمان، آتشکده زردشتیان، مسجد جامع مسلمانان یاد شده است و بنای چهل منار را متعلق به جمشید و ملکه «هُمای» شمرده و بنای هزار ستون را از ساخته‌های ملکه «هُمای» نوشته اند. طبری و دینوری و بلعمی و دیگران، ملکه هُمای را مادر دارا و دختر اردشیر بهمن و از نوادگان اسفندیار و گشتاسب کیانی و مقیم بلخ نوشته اند.

>>>   یعنی میگی هرودوت وتاریخدانان یونانی دیگر نقاط دنیا تاریخ را جعل کردند فقط تو درست میگویی برو خجالت بکش...

>>>   اقای محترم که احتمالا پشتون هستی شاید شما تاریخ کشور صد ساله ات را از کتاب شاهنامه فردوسی طوسی جستجو میکنی شاید بر ارزش کشور صد ساله ات بیفزایی کتابی که متعلق به ایرانیان و فارسی زبانان است ولی ما ایرانیان لازم نیست به کتابها مراجعه کنیم چون این شاهان بزرگوار وکبیر نام و نشان خود را بر کتیبه ها نگاشته اند شما اگر سری به بیستون در کرمانشاه بزنید کوروش دقیقا نام خود را به نام کوروش بر روی سنگ حک کرده است نه به قول شما کیخسرو شاید بر او اگاه شده بود که هزاران سال بعد مردمی از قوم پشتون فتوحات و کشور گشایی های او را به نام کس دیگری میزنند!!!!!!!!!

>>>   هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیست نام ونشان ندارد
هیچ کس نمیتونه وجود امپراطوری پارس وهخامنشی رو زیر سوال ببره حتی 2500سال پیش تاریخ نگاران یونانی که از دشمنان ایرانی ها بودند از هخامنشیان سخن گفتن واز آداب و رسوم ایرانیان تعریف کردند حتی اسکندر مقدونی که تخت جمشید رو به آتش کشید دست آخر در مقابل این فرهنگ بزرگ سرخم کرد.
تو هرچقدر میخوای تاریخ رو انکار کن ولی بدون ما ایرانیها تاجیکها کردها،بلوچهاو آذریها از نسل همان بزرگانیم و اونقدر شواهد هست که روی آدمهای سیاه دلی مثل تو رو مثل قلبت سیاه کنه.

>>>   نظر دهنده ي محترمي كه وجود هخامنشيان رو منكر شدي:
جنابعالي صرفا يك مغلطه گري و از تاريخ هيچ اطلاعي نداري چرا كه براي نفي هخامنشيان ديگر سلسله ها مثل اشكانيان و ساسانيان رو هم نفي كردي.
آيا كتيبه بيستون كرمانشاه و اثاري مثل معبد سليمان و غيره كه نام بردي از ان هخامنشان بوده؟؟؟ بيسوادي در اين حد؟؟
در هيچ متون يوناني اسم هخامنشيان نيومده!!!
پس گزنفون و هرودوت كه تاريخ غرب بر پايه نوشته هاي اونا هست اهل كجان؟؟
منابع زبان سانسكريت رو از پارسيان زردتشتي مقيم هند كه هنوز خود را ايراني ميدانند و شجره نامه اجدادي خود را دارن بخواهيد.
منابع اوستايي و پهلوي!!
آيا جنابعالي مطمئن هستي انچه كه به عنوان منابع اين زبانها منتقل شده بدون تحريف و صحيح و قابل استناد هستند؟؟
با توجه به انكه اين منابع در طول تاريخ نسخه هاي اصليشون چند بار نابود شده مثل حمله ي مغول.جناب عالي حتي شعور دانشمندان رو هم زير سوال بردي
امروز با روشهاي علمي ميشه عمر بنا رو جساب كرد و مطمئنا اون روشها فرق بناي 70 ساله با بناي چند هزارساله رو ميفهمن. از تست كربن تا سونار.
تناقضات در گفته شما زياده يكجا اثار باستاني چون تخت جمشيد رو بناهاي جعلي ساخته شده در دوران معاصر اسم بردي و در جاي ديگر انها را از ان كيانيان دونستي!!!اطلاعاتت رو ببر بالا.خوانندگان افغان پيپر شامل ان بيسواداني كه در سايت تعطيل شده ات برايشان مهمل ميبافتي و هورا ميگفتند نيستند.اينجا با با شعورهايي از همه اقوام طرفی...

>>>   يـــــه (( در عجبم که بعضی از پشتون ها برای اثبات خود و ))
اين كاريا نظر پشتون ها نيست بلكه در خود ايران تعدادي هستند كه ازين سلاله منكر اند و ميگويند چين كسي نبوده و اين ساخته غرب است! كاش پختون ها اينقدر به مطالعه و علم و دانش علاقه ميداشتند آنها بجز احمدشاه ابدالي رحمن بابا غني خان پاكستاني كس ديگر را نمي شناسند!

>>>   اولا که کیانیان طبق نظر بسیاری از محققین جزو اسطوره ها و افسانه ها میباشن و اشخاصی مانند رستم و سهراب و افراسیاب و ... وجود خارجی نداشته اند آن عده ای هم که وجود آنها را پذیرفته اند پایتخت آنها را در حوالی ساری طبرستان پایتخت مازندران کنونی دانسته اند ثانیا این حرف های مضحک را در مورد تاریخ هخامنشیان ذکر نکن کمی در مورد تاریخ آنها مطالعه کن آثار تاریخی بسیاری از جمله سنگ نوشته ها لوح ها ی بسیار که به زبان عیلامی و خط میخی است و نقش برجسته ها وستون های بسیاری در پاسارگاد و تخت جمشید وشوش و هگمتانه و.. و حتی در یونان از آن ها به جا مانده و تاریخدانان از هخامنشیان به عنوان بزرگترین امپراطوری جهان از نظر وسعت و تعداد نفوس نام برده اند که حدود نیمی از جمعیت جهان را شامل میشده و از مصر و یونان و قفقاز تا ماوراءالنهر وسعت امپراطوری ایشان بودی به علاوه بسیاری از محققین و مفسرین اسلامی از جمله ابوالکلام آزاد و علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان با ذکر قرائن و شواهد تاریخ این احتمال را قوی دانسته اند که ذوالقرنین ذکر شده در قرآن کریم همان کورش میباشد

>>>   نام كوروش در تورات ذكر شده پيامبر بزرگ اسلام ازجنگ گذشته وجنگ آينده بين روم وايران در زمانش ياد كرده

>>>   ایا مدرک دررین که کیانیان افسانه بوده قبل از این که هخامنشیان به زبان میخی بر روی کتیبه ها بنویسن در بلخاب و در حوالی کوه هندوکش این مردم کتاب مقدس اوستا را میخاندند و حتی 5 هزار سال پیش کتاب مقدس ریگ ویدا سروده شده حالا شما میاین خط میخی رو به سینه میزنین

>>>   ناشناس جان!
اين ريگ ويداي 5000 ساله ات كجاست تا ما هم از نزديك انرا ببينيم؟؟؟

>>>   گرچه سنگ نوشته‌ها ممکن است بخش اندکی از تاریخ کشور‌ها را بازتاب دهند، اما سخن اصلی و مهم اینست که آیا سنگ نوشته‌های گُنگ و مبهم، به تنهایی و بدون قراین و شواهد دیگر می توانند بنیاد استوار و مطمئن و بازتاب دهنده تمام تاریخ، فرهنگ، زبان، تبار، آداب و رسوم چند هزار ساله یک سرزمین و مردم و شاهان آن قرار گیرند؟ چه اطمینانی است که این سنگنوشته‌ها همگی اصلی باشند و یا اینکه بی طرفانه و غیر سیاسی، قرائت و ترجمه و تفسیر شده باشند؟
یکی از مواردی که تاریخش بر اساس منابع کهن یونانی و سنگنوشته‌ها، استوار است، خاندان هخامنشی اند. احتمالا نام هخامنش نخستین بار توسط راولین‌سُن انگلیسی به میان آمده است.
راولین‌سُن صاحب منصب انگلیسی در دربار دولت ایران بوده است. راولین سُن فرستاده نظامی بریتانیا نخستین بار در سال‌های 1835 تا 1837 از کتیبه بیستون در کرمانشاه دیدن کرد. او سر انجام در 1267 ق/ 1858 م، به خواندن متن فارسی باستان آن موفق شد. هم چنین تا جایی که نگارنده میداند، نخستین کتاب خارجی که از هخامنش یاد کرده، تاریخ هرودوت است، و احتمالا تاریخ هرودوت نیز نخستین بار توسط شخصی به نام راولینسُن با درج مقدمه‌ی نشر شده است.
دُمُرگان فرانسوی (1857 – 1924 م) و راولین‌سُون (1858 م) و فرزر تیتلر و ریچارد فَرای که هرسه انگلیسی بودند و نولدِکه یهودی آلمانی و بارتُولد روسی آلمانی، و هم چنین هِرتِسفِلد ، استروناخ و گریشمَن که هرسه یهودی بودند، و دارمستتر فرانسوی، و کُوهِن و اِشمیت و شُرمَن و شماری دیگر، از جمله کسانی اند که به‌صورت کم یا زیاد در تاریخ‌سازی نوین برای افغانستان و ایران نقش داشته اند.
در دوران پهلوی اول و دوم، دُمُرگان فرانسوی و تیم همرایش 65 سال در قلعه دمرگان در شوش مشغول تاریخ نگاری بودند. راولین‌سُون انگلیسی از کتیبه بیستون کرمانشاه هخامنش و داریوش هخامنشی را استخراج نمود و استروناخ و گریشمن و هرتسفلد ، از مصالح و پایه های سنگی چهل منار و قلعه هزار ستون ملکه هُمای بلخی و معبد سلیمان و از بقایای آتشکده زردشتیان، تخت جمشید و پاسارگاد، گور کوروش هخامنشی، کعبه زردشت و کتیبه‌های سنگی در شیراز را ساختند.
پرسش مهم ما این است که اگر پیشدادیان و کیانیان با این همه تاریخ و اسطوره چند هزار ساله، با این همه حرف و حدیث، شعر و شاعری و با این همه آثار و شواهد بجامانده، مانند کاخ‌ها و گورستان‌ها در بلخ و سیستان و زابلستان و با این همه خاندان‌های زنده و موجود کیانی در بغلان و پاکستان و زابل و مشهد و... افسانه باشند، آیا هخامنشیان نوساز و نوظهور که تنها بر گفته یگ نفر جنرال انگلیسی به نام راولین‌سُن متکی است، چطور می‌توانند از حقایق مسلم تاریخی باشند؟

>>>   ناشناس خودت به این نوشتهات توجه کن" از مصالح و پایه های سنگی چهل منار و قلعه هزار ستون ملکه هُمای بلخی و معبد سلیمان و از بقایای آتشکده زردشتیان، تخت جمشید و پاسارگاد، گور کوروش هخامنشی، کعبه زردشت و کتیبه‌های سنگی در شیراز را ساختند."!!!!!!!!!!!!!!
اخر خودت از این حرفت خندت نمیگیره نمیدانم وقتی این چیزها را نوشتهای در سلامت روحی عقلی هستی یا خیر ولی این را بدان انگلیسیها با سما اوغانها بیشتر دوست بودند اگر مخواستند تاریخی را جعل کنند حتما به نفع شما اوغانها جعل می کردند ومن احتمال می دهم تو یا پشتونی یا یک پانترک خشک مغز
اقای تاریخدان بعد از ان اقای جنرال انگلیسی باستان شناسان بیشماری در تخت جمشید و پاسارگاد و بیستون به تحقیق پرداختند وهمگی بر امپراطوری عظیم هخامنشی صحه گذاشتند .راستی نکند اهرام مصر هم از مصالح و پایه های سنگی چهل منار و... ساخته شده این طور که شما از تاریخ من دراوردی خودتان می گویید باید به همه چیز شک کرد!!!!!!!!

>>>   ... شما پانترکها چون تاریخی جز ... ندارید دست به تحریف تاریخ دیگران و کمرنگ جلوه دادن ان می شوید همین بس که وقتی اسم شما ترکها میاید اروپاییان به دیده یک بربر ... به شما می نگرند حالا بنشینید و دائم تاریخ دیگر ممالک را تحریف کنید از چه می سوزی این که بعد از گذشت هزاران سال جهانی به دیده احترام به تمدن ایرانی می نگرد پس بسوزید.
افغان پیپر لطفا نشان بده

>>>   کوروش بخواب ما بیداریم

>>>   نظر دهنده ی آخری تو که اینقدر به تاریخ علاقه دازی حتما این رو میدونی که شما افغانها چند تا قبیله بدوی بودید که با نیرنگ ... قسمتی از خراسان بزرگ رو اشغال کردید واسه خودتون کشور ساختید افغانستان!تمام دنیا از کارهایی که شما افغان ها در طول تاریخ انجام دادید با خبرن.حالا باستان شناس شدید و تاریخ کشورم رو زیر سوال میبرید؟حیف فارس زبانان که گیر شماها افتادن

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است