نظام فدرالی یا پارلمانی!
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۴۳    ۱۳۹۳/۲/۲۱ کد خبر: 71736 منبع: پرینت

ساختارهای مدیریتی سیاسی، یک گفتمان است که در حوزه‌ی سیاست و در میان سیاسیون امروز افغانستان، قابل بحث است.

با آنکه جامعه‌ی افغانستان، هنوز یک جامعه‌ی سنتی و گیرمانده در بندی اندیشه های سنتی و قبیله‌ی است اما هستند کسانی که در این زمنیه دیدگاه های متفاوتی دارند. گرچه در مواردی، حتی اندیشمندان صاحب صلاحیت در حوزه‌ی سیاسی کشور، به خاطر مصلحت ها و خودداری از رنجش خاطر بعضی قبیله گرا ها از بحث و گفتمان در مورد چیستی و چگونه عملی ساختن آن، ابا می ورزند اما واقعیت این است که نظام ریاستی متمرکز در 13 سال پسین نتوانست جوابگوی نیازمندی های جامعه ما باشد. بنابرابن، باید بدیلی دیگری برای آن جست.

هراسی که از نظام ریاستی متمرکز می رود، همان تمرکز قدرت و خودکامگی نخست دولت است که کماکان در افغانستان اتفاق افتاد.

در گفتمان این هفته‌ی گروه پایان ترس بیشتر دیدگاها بر محوریت نظام پارلمانی و فدرالی می چرخید.

باورمندی همه‌ی گفتگو کنندگان به غیر متمرکز سازی صد در صدی نظام در افغانستان بود که شماری شیوه‌ی پارلمانی را و شماری هم شیوه‌ی فدرالی را برای افغانستان کنونی سودمند دانستند.

در شرایط کنونی با توجه به ذهنیت عمومی و آنچه رسم حکومت داری در کشور پیشنه دارد نظام پارلمانی توصیه می شود. چون، نظام فدرالی در شرایط کنونی برای افغانستان یک مدل کارا نخواهد بود.

برای اینکه هنوز هم کشور در معرض شکل گرفتن گروه های مخرب با توجه به تلاش استخبارات منطقه قرار دارد و از سوی دیگر عدم توازن منابع مالی ولایت ها نیز این زمینه‌ی فدرالی شدن را مساعد نمی سازد.


مبارز خراسانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   خوب برای انتخاب بهترین گزینه خوب است که قانون اساسی در حضور مردم تعدیل شده و هر گزینه که بیشترین موافقین را دارا بود در قانون اساسی درج شود ، همان گزینه به نفع خراسان زمین خواهد بود
اجمل(پنجشیری)

>>>   با کمال تأسف دیده شد که زمامداران افغان صراط المستقیم را تعقیب نکرده بلکه عقب همان خیالات واهی و تب آلود قدرت طلبی قومی خود شده ثمر سالیان متمادی فداکاریها و قربانی های ملت قهرمان را یکبار دیگر به بیراهه فبیله گرایی سوق دادند. ما دیدیم که رهبران مریض و وابسته به بیگانگان وقتی دیدند که باداران شان دارند در افغانستان از کیاست شان حمایت می نمایند، ملت و خداوند را فراموش و مست دالر و بلند منزل شدند. حالا وعده خدا عملی خواهد شد که کسانیکه به کفر پناه می برد هرو مرو به زلت گرفتار خواهند شد که بناً با این عمل غیر ملی خود نظام را هم بدنام کردند، کناه نظام نیست اگر فدرالی و یا پارلمانی و یا ریاستی باشد مهم اینست که به کدام نیت می شود ازین اشکال برای یشرفت و ترقی استفاده برد
احترام همشهری

>>>   مردم طرفدار حکومت فدرالی اند .هر ریئس جمهوری که پارلمان را منحل نماید و مردم را از شر این ...نجات دهد .
پامیری

>>>   نمونه های فدرالیسم
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمی‌گیرند . بسیاری از دولتهای فدرال قدیمی‌تر غربی مانند آمریکا ، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند . ه این گروه از دولتهای فدرال ، دولتهای فدرال ملی گفته میشود . بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شده‌اند که از قبل بصورت مستقل وجود داشتند و علت بوجود آمدن این دولتها ، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند .
دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت می‌شناسند ، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند . اين گونه دولتهای فدرال را دولتهای فدرال قومی می‌نامند . دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونه‌هایی از این دولتها هستند فدرالیسم در ایالات متحده رابطه‌ای در حال تکامل میان دولت‌های ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت امریکایی از یک سیستم دوگانهٔ فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافته‌است. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیت‌های دولت‌های ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر می‌کند. دولت مرکزی قدرت‌های تصریح شده خاصی را دارا است که قدرت‌هایی هستند که در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته‌اند و شامل حق وصول مالیات، اعلام جنگ و تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی می‌باشد. به علاوه ماده‌ای معروف به «مادهٔ ضروری و مناسب» در قانون اساسی است که به دولت مرکزی این قدرت ضمنی را اعطا می‌کند تا هر قانون لازم و مناسبی را در جهت اجرای قدرت‌های مشخص شده‌اش تصویب نماید و در آن قدرت‌های دیگری نیز برای مردم یا ایالات در نظر گرفته شده‌است فدرالیسم در اروپا چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا. آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثال‌هایی در جهان هستند که اعضای مجلس‌های اعیان دولت مرکزی آن‌ها نه انتخاب شده و نه منصوب شده‌اند بلکه به جای آن از نماینده‌های دولتهای اجزای تشکیل دهنده‌شان تشکیل شده‌اند. فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳-۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت. آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش می‌دید. همانطوری که در نبرد من، چنین نوشت: حزب نازی یا سوسیالیسم ملی باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولت‌های فدرال چه بوده‌است. بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از لیبرال‌ها و دموکرات‌های سوسیالیسم، طرفدار تمرکز گرایی بودند. از آغاز در بریتانیا یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاری‌طلبی در ایرلند، در نظر گرفته شده‌است و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شده‌است.
استرالیا
ایالات و قلمروهای استرالیا، متشکل از قلمرو پایتخت استرالیا (قرمز)، نیو ساوت ولز (صورتی)، منطقهٔ شمالی (زرد، بالا)، کوئینزلند (آبی)، استرالیای جنوبی (بنفش)، تاسمانی (زرد، پایین)، ویکتوریا (سبز) و استرالیای غربی (نارنجی).در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد. قاره اقیانوسیه توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند. در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رای دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترک‌المنافع استرالیا مستقر گشت. فدرالیسم در استرالیا بسیار مشابه فدرال در ایالات متحده امریکا است.
کانادا
در کانادا دولت‌های مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفته‌اند و رابطه‌ای متقابل با حکومت مرکزی دارند. در کانادا نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولت‌های استانی کشور توصیف شده‌است. طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی امریکای شمالی شناخته می‍شد)، قدرت‍های خاص قانون‍گذاری به نهادهای مختلف واگذار شده‍است. بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی می‌دهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرت‍های منطقه‌ای واگذار می‌کند. دیگر قدرت‌هایی که به طور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفته‌اند در صلاحیت دولت مرکزی قرار می‌گیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بوده‌است. حوزه‌های رقابتی میان دولت مرکزی و دولت‌های ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی می‌باشند.
هـــنــــــــد
دولت هند به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
ادارهٔ هند بر مبنای نظام لایه‌ای است جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح می‌کند که در هر مورد تعیین می‌کند چه لایه‌ای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده می‌کند. این سه دسته لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارن می‌باشند.
روســــیــــــــه
ماهیت بعد از امپراتوری روسیه، ساختار دولت را به سوی یک مدل کاملاً مستقل تغییر داد که با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی که در آن روسیه به عنوان یک بخش اداره می‌شد، آغاز گردید. روسیه در نتیجهٔ اتفاقات بعد از فروپاشی اتحادیهٔ جماهیر شوروی آزاد گردید. در دورهٔ اصلاحات بوریس یلتسین که در صدد احیای ساختار شوروی بود و با اصلاحات روز افزون لیبرالی در زمینهٔ ادارهٔ جمهوری و دیگر موضوعات روسیه توانست به کشوری مطرح تبدیل شود. بعضی از اصلاحات یلتسین به وسیلهٔ ولادیمیر پوتین دوباره در دست اجرا قرار گرفت.
گيلگمش

>>>   فدرالي يگانه راه حل است در تمام دنيا نتيجه داده وباعث ترقي و پيشرفت ميشود تعصبات بكلي از بين ميرود

>>>   برای فعلا حکومت ریاستی بهتر است
قادری

>>>   ما تعداب اقتصاد دولتی نداریم و سخن از فدارلی بودن وطن ما فعلا پیش از پیش است.

>>>   ایالات و قلمروهای استرالیا، متشکل از قلمرو پایتخت استرالیا (قرمز)، نیو ساوت ولز (صورتی)، منطقهٔ شمالی (زرد، بالا)، کوئینزلند (آبی)، استرالیای جنوبی (بنفش)، تاسمانی (زرد، پایین)، ویکتوریا (سبز) و استرالیای غربی (نارنجی).ههه.کدام زرد و بنفش و سبز؟! خو مطلب ره که copy-paste می کنی چرا عکس ره کاپی نمیکنی؟! تا امروز مه خیال میکردم ای گیلگمش صرف غلام امریکا و انگلیسه...
خالو

>>>   جناب اجمل پنجشیری واغای کابلی خودتان خسته نشدید ازاین همه تعصب کور کورانه که دارید راجع به همه چیز وهمه مسایل اظهار نظر میکنید در حالییکه لابلای نویشتهایتان پیداست که سواد درستی هم ندارید بس کنید افراتگری را داستانهای 35سال جنگ را با تمام خوبی وبدیهایش باید به گورستان تاریخ بسپاریم دران مقطع زمانی عملکرد هیچ قوم وطایفه ای بدون اشتباه نیست بیاید گذشته هارا فراموش کنیم چون هیچ کداممان گلی بدون خار نبودیم لااقل بعد ازاین ادم باشیم مثل ادم زندگی کنیم از خانه و احتمالا روستاه یتان بیاید بیرون به اطرافتان نگاه کنید بیبینید مردم دنیا هیچ وقت به شما نمیگوید تاجیک افغانستان یا پشتون افغانستان یا هزاره افغانستان یایایایایا بلکه در یک کلام میگوید افغانیستانی یا بقول ایرانیها میگوید افغانی این افراتی گریهای شما فقط تعدادی محدودی خواننده دارد نیستی که بیبینی وقتی یک برادر هموطنش فقط بخاطر افغانی بودن مورد زور گویی قرار میگیرد ادم چه حالی پیدا میکنداینجاست که یادت میاید ما همه افغانستانی هستیم نه اینکه فلان قوم افغانستان درد سر تان ندهم به امید افغانیستان اباد ازاد وبدون هیج گونه تعصب قومی نجاتی ومذهبی خوشحال باشید هم وطن گلم یا حق مهاجر در ایران

>>>   آقای پنجشیری !
شما سخت در اشتباه هستید اگر قانون اساسی را میخواهی در انظار مردم تعدیل بکنی اول بهتر است از شهروندان پرسیده شود که قانون اساسی افغانستان دارای چند فصل و چند ماده است ؟؟؟اگر مردم جواب درست ارایه کرد واقعاً ما میتوانیم قانون را در انظار عامه تعدیل بکنیم ورنه امکان پذیر نیست .مشکل که امروز مردم افغانستان با آن دست و پنجه نرم میکند فقر فرهنگی است ورنه هیچ مشکلی نداریم ، از یک طرف %60 فیصد مردم کشور ما که همه شاهد آن هستیم از طرف کشور همسایه و برادر چون برادران یوسف (پاکستان) مغز شویی شده و خود را میکفاند و از سوی دیگر ...بندها و راهای مواصلاتی ما توسط پرداختن پول به یک تعداد وطنفروش انفجار داده میشود اگر فقر فرهنگی نمیداشتیم امروز هیچ ضرورت به کمک های جامعه جهانی نداشتیم و هرگز مردم ما در زیر آوارهای خاک در بدخشان گیر نمیماند و صدها هزار خانه از مغاره های بامیان و چهار راهی های کابل شب و روز خود را نمیگذراند .حالا یک دعا بکنیم : خدایا (پاکستان ... را یا به راه راست هدایت کن و یا اگر قابل هدایت نیست به زمینت امر کن تا همه شانرا در نفس خود بکشد) همه بگین آمین !

>>>   نظام فدرالی یکی از کارا ترین ومناسب ترین نظام در کشور های که اقوام مختلف در فیصدی مختلف زیست دارند میباشد بخاطر جلوگیری از بحران کنونی یگانه راه حل پذیرفتن نظام فدرالی میباشد .
داکتر فدا محمد پیکان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است