اکثریت علمای جهان اسلام، به این موضوع اتفاق نظر دارند که عمل انتحار (خودکشی) یکی از پدیده های زشت و ناپسند بوده و شخصی که این عمل را مرتکب می شود، روح و روان هم نوعان خویش را سخت می آزارد | ||||
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۵ ۱۳۹۰/۱۱/۲۰ | کد خبر: 32492 | منبع: | پرینت |
گروه ها و شبکه های تروریستی که در کشور حامی تروریزم (پاکستان) پرورش می یابند و (با کمک های نظامی آمریکا و پشتیبانی مالی عرب ها) توسط نظامیان مستبد آن کشور به حیث آله فشار و ابزار سیاست خارجی کشور مزبور مورد استفاده قرار می گیرند، پیوسته عمل انتحار و انفجار را صبغۀ شرعی و دینی داده و تعدادی از جوانان و نوجوانان را که به خاطر فراگیری آموزه های اسلامی از کشور هایی مانند افغانستان، ممالک آسیای میانه و دیگر نقاط جهان به آن کشور مسافرت می کنند، افکار و اذهان آنانرا منحرف ساخته و از وجود آنان به حیث بم ها و راکت های انسانی به منظور از بین بردن اهداف مورد نظر شان بهره برداری می نمایند.
اکثریت علمای جهان اسلام، به این موضوع اتفاق نظر دارند که عمل انتحار (خودکشی) یکی از پدیده های زشت و ناپسند بوده و شخصی که این عمل را مرتکب می شود، روح و روان هم نوعان خویش را سخت می آزارد. در قرآن کریم که یکی از معجزات پیامبر اکرم (ص) می باشد و مؤمن به تمام مسلمانان کرۀ زمین است، به طور صریح این عمل زشت و ناپسند را مورد نکوهش قرار داده و می گوید؛ کسی که فرد بی گناهی را به ناحق به قتل می رساند، مثل این است که تمام بشریت را به قتل رسانیده باشد. و همچنان در ادامه می افزاید؛ شخصی که انسانی را از خطر رهانیده باشد، مانند این است که تمام مخلوقات خداوند (ج) را از هلاکت نجات داده باشد. پس معلوم می شود که عمل انتحار یک عمل ناروا بوده و کسانی که مرتکب این چنین یک عمل ناجایز می شوند، عذاب الهی در دار آخرت در انتظار آنها می باشد.
هرچند علمای کرام جهان اسلام، از طریق منابر مساجد و دیگر مکان های مقدس بارها عمل انتحار و انفجار را که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد بی شماری از مسلمانان می شود، مورد نکوهش قرار داده و پیوسته آنرا تقبیح نموده اند؛ اما دیده می شود که علمای به ظاهر مسلمان کشور تروریست پرور (پاکستان) با ایجاد مدارس گویا دینی و مذهبی، شماری از جوانان و نوجوانان را که معلومات کافی از دین مقدس اسلام و دنیای معاصر ندارند، تحریک و تشویق به انتحار و انفجار نموده که در نتیجه یک تعداد از هموطنان ما به شهادت رسیده و تعداد دیگری نیز معلول و معیوب می گردند. گروه ها و شبکه های تروریستی و دهشت افگن مانند طالبان، حقانی و ... که همه دست پرورده و پرورش یافتۀ رهبران احزاب مذهبی پاکستان اند و به خاطر کشتار هموطنان بی گناه و معصوم کشور ما توسط سازمان استخبارات نظامی کشور حامی تروریزم (آی اس آی) تشکیل گردیده اند، بی درنگ مسوولیت های همه انتحار ها و انفجار ها را به دوش گرفته و با مباهات و افتخارات تمام ادعا می کنند که در حملۀ انتحاری و انفجاری در فلان مکان به تعداد ... کشته و زخمی گردیده که نهایت قساوت قلبی و بی رحمی دشمنان مردم این سرزمین را نشان می دهد.
در اخیر می خواهم به حامیان و افراد شبکه ها و گروه های تروریستی و هراس افگنی که مصروف کشتار مردمان بی گناه این مرز و بوم هستند، این نکته را یاد آور شوم که آنان به هیچ صورت قادر به این نخواهند شد تا با این گونه اعمال ضد انسانی و ضد اسلامی (انتحار و انفجار) خویش که هیچ گونه صبغه شرعی و دینی ندارد، بار دیگر قدرت را حصول نموده و بالای هموطنان ستمدیده و مظلوم ما ببر سواری نمایند.
با احترام
احمد ذکی هوشمند
>>> سلام
کسی که انتهار میکند مرتد میشود ودرآن دنیا جای شان درجهنم میباشدلعنت خدا برآن کسانیکه این عمل را انجام میدهد
جلالی
>>> جناب هوشمند بی هوش
یقنیا همه علماء جهان اسلام به حرام بودن خود کشی و مسلمان کشی اتفاق دارند. اما قربان کردن جان خویش را بخاطر دفاع از اسلام و عزت مسلمین یک امر مطلوب از مسلمین است
اگر کسی بخاطر ترهیب کفار و هم پیمانان آنها و شکست شان خویش را قربان میکند عین شهامت است.
حامد
>>> این عمل را هیچ دینی در هیچ کجایی دنیا تایید نمیکند.غیر از علمای پاکستانی.وهر کسی که این عمل زشت را انجام میدهد.تا دنیا دنیا است در اتش جهنم میسوزد
>>> در عربستان مرکز وهابی انتحارصبغه شرعی ندارد اما در افغا نستان چون مردمش ....است بلی صبغه شرعی هم دارد وصبغه قومی هم دارد .
>>> رژیم کشور های پاکستان+عربستان+یمن+امارات متحده عرب=القاعده همه اینهاآبروی اسلام را بردند ومردم اسلام اکثراً ازاین کشورها همایت کرده وبچه هایشانرا درمدارس اینهابرای تدریس روان میکنند .
نقوی
>>> جناب هوشمند:!!!
شما و حامیان غربی شما واساتید فکری شما که تنها به منافع خویش ،از ادرس فکر قاصر خویش ،که مخلوط ومسموم به انواع شهوات ،اعم از شهوت نژاد پرستی، چوکی پرستی و... است فکر وذهن انسان های پاک وفداکار دچار سفسطه میکنید، زیرا خود کشی وانتحار ، در همه ادیان ونزد هر انسان خردمند، مذموم ویک عمل کاملا غیر اسلامی است،زیرا روحی را که الله متعال ،انسان بطور امانت هدیه کرده ،این انسان ضعیف برای فرار ازمشکلات مادی ازبین میبرد،ولی عمل فدائی واستشهادی ، که در راه ایده وهدف های بسیار عالی که همانا دفاع از استقلال یک کشور ،ودفع متجاوزین صورت میگیرد ،نه اینکه مشروع است بله در نزد همه انسانها قابل قدراست ،اگر تاریخ جنگ جاپان را مطالعه کرده باشی ، که حتما نکرده اید،درک خواهید کرد ، که در جنگ جهانی پیلوت های جاپانی جت جنگی خویش را مملو ازمواد منفجر برعلاوه بمب ها میکرد ،وبر هدف خویش همراه باخود وجت خویش میکوبید ومنفجر میکرد،وهمین اکنون نزد ملت جاپان همان پیلوت ها بعنوانیقهرمانهای جنگ جهانی شهرت دارند، ودر زمان جنگ ایران وعراق نوجوان ایران بنام حسین فهمیده ،بر تن خویش نارنجک میبندند وزیر تانک میرود، وبخاطر هدف ومقصد خویش جان خود را فدا کرد، ودر تاریخ معاصرایران نقش ارزنده ای دارد، حتی یک روز را بنام آن نام گذاری نموده اند،خیابانهای زیادی را بنام وی مسمی نموده اند، واگر نظر علما خواسته باشم صحبت کنم در این مورد کتب زیادی نگاشته شده است، وعلما نیز دو دسته اند 1- کسانیکه در چرخ وفلکهای بریتانیا تفریح ومورد تمسخر خبرنگار بی بی سی قرار میگرد!! وکسانیکه به هیچ قدرتی جز قدرت الله وابسته نیست که البته نزد همین علما ودیگر انسانهای ازاده این عمل قابل تقدیر است نه برده گانی همچون شما، البته باید بگویم کشتن انسانهای بیگناه توسط هرکس وذریعه هر وسیله ای که باشد حرام ا ست چه استشهادی باشد ویا غیره .
غلام حیدر احمدی
>>> حامدجان توهم بروخودراانتحارومرداركن
>>> تقدیم به بلید...
چکیده
عملیات استشهادی یک شیوه و ابزار دفاعی است که در زمانهای اخیر، مجاهدین مسلمان علیه دشمنان متجاوز و اشغالگر به کار گرفته اند. عده ای از فقهای معاصر شیعه و اهل سنت این نوع عملیات را مصداقی از جهاد دفاعی دانسته و آن را جایز و مشروع می دانند.
عملیات استشهادی با توجه به اهمیت حفظ نفس زمانی انجام می شود که با دیگر ابزار دفاعی متعارف دفع تجاوز ممکن نباشد.
اطلاق آیات و روایات جهاد دفاعی و ترجیح دفاع بر حفظ نفس دلیل جواز این نوع عملیات است.
عملیات استشهادی ملاک جهاد و دفاع را دارد و با انتحار و اعمال انتحاری علیه انسانهای بی گناه، یا به عبارت دیگر خودکشی، بدون جهت شرعی متفاوت است. لذا ادله حرمت قتل نفس منصرف از آن است.
کلید واژه: عملیات استشهادی، جهاد، دفاع، فقه، فقهاء، انتحار، شهید، شهادت.
مقدمه
دفاع در مقابل دشمن یک امر فطری و عقلی است و خداوند به هر موجود زنده ای ابزار دفاعی خاصی داده است. ولی این ابزار دفاعی در انسانها به دلیل داشتن قوه تعقل متنوع و گوناگون است و هر قوم و ملتی با توجه به تواناییهایی که دارد از شیوه ها و ابزار دفاعی مناسب حال خود استفاده می کند. یکی از روشهای دفاعی که اخیرا مجاهدین مسلمان در سرزمین های اشغال شده مسلمین بخصوص سرزمین فلسطینی علیه نیروهای متجاوز و اشغالگر به کار گرفته اند، عملیات استشهادی است. بسیاری از مردم مسلمان درباره حکم شرعی این نوع عملیات از مراجع تقلید و فقهاء اسلام سؤال و استفتاء کرده اند.
بعضی از فقهای معاصر شیعه و اهل سنت به سؤال مذکور پاسخ داده و اکثر آنها با شرایطی، عملیات استشهادی علیه دشمنان متجاوز واشغالگر را جایز ومشروع دانسته اند. نگارنده این سطور نظرات فقهای اسلام را درباره این نوع عملیات از منابع مختلف و از طریق استفتا جمع آوری نموده و به بررسی آنها پرداخته است. مجموع این نظرات در سه محور مشروعیت عملیات استشهادی، شرایط این نوع عملیات و تفاوت آن با انتحار و عملیات انتحاری، بیان می شود، ابتدا لازم است بعضی از واژه هایی که در این مقاله بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند، تعریف شود.
تعریف مفاهیم
فقه: این کلمه در لغت به معنای «فهم (عمیق) و علم» است و در اصطلاح عبارت است از «علم به احکام شرعی فرعی از روی منابع و ادله تفصیلی آن.»
استشهاد: معنی این کلمه در لغت عبارت است از: گواهی خواستن، کسی را به شهادت خواندن. کشته شدن در راه خدا، در این مقاله معنای سوم مراد است.
مشروع: این کلمه از شرع گرفته شده و عبارت است از: «آنچه را که شرع دین اسلام تجویز کرده است.»
عملیات استشهادی: «از عبارت عملیات استشهادی، مفهوم زیر اراده می شود. «روش جدیدی برای مقاومت و رویارویی با دشمن که با وسایل و ابزار جدید کشنده، که در گذشته معمول و معروف نبوده، انجام می شود، و مجری، آن یقین یا ظن غالب دارد که خودش نیز در جریان عملیات به شهادت می رسد.»
جهاد: مفهوم این کلمه در اصطلاح چنین است: «بذل جان و مال و توان در راه اعتلای اسلام و بر پا داشتن شعایر دین.»
دفاع: این واژه در اصطلاح فقهی به دو معنی به کار رفته است یکی دفاع مشروع دستجمعی که عبارت است از: جهاد با کسانی که به مسلمین حمله کنند به گونه ای که مسلمین بیمناک شوند از چیره شدن آنان بر کشور اسلامی و مال و جان مسلمین در معرض خطر قرار گیرد. و دیگر دفاع مشروع فردی که عبارت است از: جهاد با کسی که می خواهد نسبت به جان و ناموس و مال مسلمانی تعدی و ستم کند. در این نوشتار معنی اول مراد است.
انتحار: این کلمه و در اصطلاح شرع عبارت است از اینکه «کسی به خاطر حرص دنیوی و طلب مال و یا در حالت عصبانیت یا ضجر و یا بی تابی به قصد خودکشی، خود را بکشد».
مشروعیت عملیات استشهادی
الف: اقوال فقهاء معاصر شیعه
علامه سید محمد حسین فضل اللّه در مورد حکم شرعی این نوع عملیات می گوید: «عملیات شهادت طلبانه ابزاری برای جهاد در برابر دشمن است. خداوند جهاد را بر مسلمانان واجب کرده است. در صورتی که شروط شرعی جهاد تحقق یابد، باید با استفاده از همه ابزارهایی که به دشمن زیان می رساند و اهداف اسلام را تأمین می کند به جهاد پرداخت. برخی درباره عملیات شهادت طلبانه به آیه ای از قرآن اشاره می کنند که می گوید: «و لا تُلقُوا بِاَیدیکم اِلی التَهلُکة» خود را با دست خود به هلاکت میفکنید)، گمان می کنند هر عملیاتی که انسان می داند درجریان آن کشته می شود،عملیات انتحاری و در اسلام حرام است. در حالی که در مورد امور فردی و شخصی، به هلاکت افکندن خود حرام است، نه در مسأله جهاد، زیرا اساس جهاد این است که انسان در معرض خطر و کشته شدن قرار گیرد. لذا به هلاکت افکندن خود در جایی است که انسان (در غیر جهاد) خود را در معرض هلاکت قرار دهد، چه اینکه یقین داشته باشد به هدفش می رسد یا یقین نداشته باشد. اما مجاهدان که با دشمن رویارو می شوند، طبعا خود را در معرض خطر قرار می دهند. و در صورت اقتضای عملیات جهادی و لزوم هجوم بر دشمن و رسیدن به اهداف، این خطر قطعی می شود، و در صورت کشته شدن تعداد بیشتری از افراد دشمن و ایجاب موقعیت جنگی، این خطر امری طبیعی است.
بنابراین نظر این است که همان دلیلی که به جهاد مشروعیت بخشیده، به عملیات شهادت طلبانه هم، در صورتی که وضعیت نظامی مثبت بودن آن را نشان دهد، مشروعیت داده است.»
امام خمینی(ره) درباره شهید «محمد حسین فهمیده» مطلبی فرمودند که می تواند بیانگر جواز عملیات استشهادی باشد: «رهبر ما، آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت، و آن را منهدم کرد و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
تحلیل و ستایش امام خمینی از شهید فهمیده و از او با این عظمت و بزرگی یاد کردن، نشان دهنده تأیید عمل او می باشد، و عمل آن شهید عزیز هم یک عمل استشهادی بود.
در جای دیگر امام خمینی در پاسخ به این سؤال که: اگر دشمن کافر صهیونیستی منطقه ای از کشور اسلامی را اشغال نظامی کند، و مسلمانان ساکن آن منطقه با علم بر اینکه اگر مقاومت کنند زیانهایی برای آنان از قبیل زندان و بازرسی خانه ها و امثال آنها را خواهد داشت، آیا بر آنان واجب است که به دفاع از خود قیام کنند؟ و حتی در صورتی که یقین داشته باشند که دفاعشان منجر به شهادت خواهد شد، آیا بر آنان واجب است که مجاهدین اسلامی را که عملیات نظامی انجام می دهند، از جهت مادی ومعنوی کمک کنند یا خیر؟ می فرماید: «دفاع واجب است، و بر مسلمانان لازم است آنها را کمک کنند.»
همانطور که از سؤال و جواب پیداست، حضرت امام، در صورت یقین به شهادت هم، دفاع در مقابل اشغالگران را واجب می داند.
نظر آیت اللّه فاضل لنکرانی:
ایشان در پاسخ به استفتایی که در آن مشروعیت عملیات استشهادی فلسطینیها مورد سؤال قرار گرفته بود، طی پیامی در فروردین 1375 ه . ش اقدام به اعمال شهادت طلبانه و دست زدن به هر نوع مقاومت و جهاد و آمادگی در مقابل اسرائیل را بدون حد و مرز واجب دانستند، متن پیام ایشان که همان روز در جراید کشور منعکس گردید چنین است:
بسمه تعالی
تجاوزات صهیونیستهای غاصب و دشمن کیان اسلام و مسلمین بخصوص عملیات در جنوب لبنان و سایر مناطق آن از اهداف و انگیزه های توسعه طلبانه آنان بر اراضی اسلامی از نیل تا فرات، پرده بر می دارد، و بر فرزندان اسلام در فلسطین اشغالی و سرزمینهای لبنان بلکه بر همه فرزندان اسلام، جهاد و مقاومت و آمادگی در مقابل آنان به نحوی که می توانند، واجب است و حد و مرزی ندارد.
ایشان در جای دیگر در پاسخ به استفتای فوق، چنین گفته اند: «مسأله فلسطین مسأله دفاع است، و دفاع از خود و حریم و ناموس و کیان اسلام به هر نحوی که باشد جایز است.» بدیهی است که عملیات استشهادی نیز یک نحوه دفاع است.
شیخ الشریعه اصفهانی در پاسخ به استفتایی در خصوص حمله روس، انگلیس، فرانسه، ژاپن، بلژیک، صرب و مونته نگرو به دولت عثمانی، ضمن واجب شمردن دفاع از بلاد مسلمین بر همه فرق اسلامی، از آنان می خواهد که به قدر توان و میسور بذل جهد نمایند: «یکی به مال، دیگر به جان، ثالثی به بذل سلاح، رابعی به آبرو و جاه، خامسی به اعمال حیله و تدبیر، سادسی به زدن تفنگ و تیر و هکذا» سپس برای این منظور به آیه مبارکه «... تُرهِبونَ بِه عَدوَّ اللّه و عَدوَّکم» استناد می جوید.
در این فتوا نمونه هایی از ابزار و روشهای دفاعی آورده شده و در آخر فتوی کلمه «هکذا» آورده است که اشاره به دیگر ابزار و روشهای دفاعی است پس فتوای مذکور شامل عملیات استشهادی در مقام دفاع از بلاد مسلمین می شود. زیرا این نوع عملیات هم یک روش دفاعی است و موجب ترس دشمنان می شود.
نظر آیت اللّه مکارم شیرازی:
هر گاه این کار تنها راه دفاع از جان و نوامیس مسلمین یا کیان اسلام باشد، اشکالی ندارد و کسانی که در این راه جان می بازند شهدای فی سبیل اللّه هستند، ولی در تشخیص این موضوع باید نهایت دقت را به خرج داد.
ایشان شرط عملیات استشهادی را تنها راه ممکن و باقی مانده برای دفاع می دانند.
نظر آیت اللّه گرامی:
اگر طرد دشمن بدون عملیات استشهادی ممکن نباشد ظاهرا جایز می باشد، و این مسأله طوری است که اگر جایز باشد واجب می شود، زیرا اگر دفاع و جهاد واجب باشد و راهی جز آن نباشد و فرض هم بر جواز است، پس باید واجب باشد تا دفاع و جهاد تحقق پذیرد. بعید نیست مطلقات دفاع و جهاد از باب اهم و مهم دلیل جواز عملیات استشهادی باشد. گرچه در زمان معصومین(ع) موردی نداریم که کسی چنین عملی انجام داده باشد و مورد تأیید معصوم قرار گرفته باشد. لیکن با همه این احوال عقل و عرف عملیات استشهادی را در صورتیکه هیچ راه دیگری برای دفع دشمن نباشد مصداق دفاع می داند و مورد حدیث (من قتل دون ماله فهو شهید) و (من قتل دون عرضه فهو شهید) می شمارد.
ایشان جواز عملیات استشهادی را مشروط به این کرده که تنها راه طرد و دفع دشمن باشد، و با وجود این شرط آن را واجب هم می داند. و دلیل جواز این نوع عملیات را مطلقات دفاع و جهاد و عقل و عرف می داند.
آیت اللّه نوری همدانی:
ایشان عملیات استشهادی را یک نوع جهاد دانسته و مانند کار شهید محمدحسین فهمیده می داند، ومی گوید: ادله جهاد شامل این نوع عملیات می شود.
آیت اللّه موسوی اردبیلی:
ایشان عملیات استشهادی را در صورتی جایز می دانند که مصلحت اهمی مثل دفاع از اسلام و مسلمین متوقف بر آن باشد، و لازم است با اجازه مجتهد جامع الشرایط انجام می شود.
آیت اللّه مؤمن در این رابطه می گوید:
«عملیات مزبور مصداق حمله جهادی است که به شهادت حمله کننده می انجامد. بنابراین اگر امکان حمله ای که معلوم نیست به شهادت منتهی شود، نباشد جایز بلکه چه بسا واجب است» ایشان در مورد دلیل فقهی این نوع عملیات می گوید: «جمع بین ادله جهاد و وجوب حفظ جان»، آن را اقتضاء دارد.»
آیت اللّه نمازی در مورد مشروعیت این نوع عملیات می گوید:
عملیات استشهادی با تعریف و شرایط ویژه خود جایز است. آنچه ملاک جواز عملیات استشهادی است تحقق شرایط است، با تحقق شرایط، وجدان عمومی عملیات را یک ضرورت دفاعی می شمارد، همانگونه که اکنون شرایط در فلسطین ضرورت آن را ترسیم می کند.»
از نظر ایشان ادله فقهی عملیات استشهادی عبارت است از 1ـ عقل 2 ـ اطلاق ادله جهاد از آیات و روایات 3 ـ وجوب دفاع از حوزه اسلام و مسلمین 4 ـ وجوب دفاع از تعرض دشمنان به اموال و نوامیس مسلمانان»
این بود فتاوی و آراء تعدادی از مراجع و فقهاء شیعه درباره مشروعیت عملیات استشهادی، اکنون فتاوی و نظریات تعدادی از فقهاء، و علماء اهل سنت را در این رابطه بیان می کنیم:
ب: اقوال فقهاء معاصر اهل سنت
وهبة الزحیلی در مورد مشروعیت این نوع عملیات می گوید:
زمانی که لازم و ضروری باشد در برخورد با دشمن حربی مثل یهود، عملیات شهادت طلبانه انجام شود، و ظن غالب حاصل شود که دشمن، آن شخص را می کشد و یا شکنجه می کند، و عملیات نیز با اذن حاکم شرع انجام شود، و این نوع عملیات ترس و وحشت در دشمن ایجاد کرده وباعث قطع تجاوز دشمن شود، چنین عملیاتی به خواست خداوند جایز است، زیرا امروزه مثل این نوع عملیات ضرورت شرعی پیدا کرده است. این نوع عملیات قهرمانانه تحولات مهمی را در جلوگیری از تجاوز متجاوزین به وجود می آورد.
محمد سعید رمضان البوطی در این رابطه می گوید:
این نوع عملیات صددرصد مشروع است در صورتی که قصد مجری عملیات ضربه زدن و کشتن دشمنان باشد، نه ریختن خون خودش، و اگر قصد کشتن خود را داشته باشد، این خودکشی می شود و شهید محسوب نمی شود، پس واجب است نیت کشتن دشمنان را بکند نه نیت مردن خود.
جمعیت علماء فلسطین در پاسخ به سؤالات زیادی که درباره حکم شرعی عملیات شهادت طلبانه مجاهدان فلسطینی بر ضد دشمن اشغالگر اسرائیلی مطرح شده است، اینگونه فتوا صادر کرده است:
این عملیات استشهادی یک نوع جهاد در راه خدا به شمار می رود... و مجریان این عملیات نمونه های بارز و زنده در جهاد و مقاومت و شهادت به جامعه نشان داده اند، علمای قدیم و معاصر مشروعیت این نوع عملیات را تأیید کرده و راجع به آن فتواهایی را صادر نموده اند. مشروعیت اینگونه عملیات از کتاب و سنت و اجماع به وضوح استنباط می شود... علماء امت بر این مطلب که اگر یک نفر مسلمان به هزار نفر دشمن حمله ور شود، اگر نیت وی از این کار پیروزی بر آنان و وارد آوردن خسارت و ترساندن آنها باشد، اتفاق دارند که این کار جایز است، و چون نیت ضربه زدن به دشمن را داشته کار او صحیح است و از لحاظ شرعی اشکالی ندارد و مصداق این آیه قرآن است: «تُرهِبونَ بِه عدوَّاللّه ِ و عدوَّکم...» تمام ادیان آسمانی و قوانین بین المللی دفاع ملتها را از وطن خود و جنگیدن با دشمن متجاوز را با هر وسیله جایز دانسته اند.»
همام سعید در جواب به این سؤال که حکم اسلام درباره عملیاتی که مجاهدین فلسطینی انجام می دهند چیست؟ می گوید:
همانا جهاد در اسلام فریضه محکمه است، و آن جان دادن در راه خداست، مجاهد وقتی که اقدام به جهاد می کند و وقتی در معرکه کشته می شود جزو شهدا محسوب می گردد. بحث از سلامت بدن از شرایط جهاد نیست. پیامبر اسلام(ص) مقابله با دشمن و در معرض قتل قرار گرفتن را از بالاترین انواع جهاد دانسته است... با توجه به اینکه هدف از جهاد پیروزی یا شهادت است، و شهادت در راه خدا فی نفسه مطلوب و بالاترین مقام و منزلت است، و اسلام همیشه تشویق و ترغیب به شهادت طلبی کرده است. پس اعمال جهادی که موجب شهادت می شود و ضرر و اذیت بسیار بر دشمن وارد می سازد، اعمالی مشروع است... بنابراین عملیات شهادت طلبانه بالاترین مرتبه جهاد و شهادت است. و کسانیکه این نوع عملیات را انجام می دهند نزد خداوند مأجورند.»
شیخ عبدالله بن حمید در جواب به این سؤال که حکم اسلام در مورد مسلمانی که کمربند انفجاری به خود می بندد و در میان دشمنان اسلام خود را منفجر می کند تا تعدادی از آنها را بکشد چیست؟ می گوید:
اینکه فردی از مسلمین کمربند انفجاری یا هر وسیله انفجاری دیگر به خود ببندد، و به میان صفوف دشمنان اسلام نفوذ کند، و به قصد کشتن تعداد زیادی از دشمنان اسلام، آنچه را که با خود حمل نموده منفجر کند، در حالیکه می داند اولین کسی که کشته می شود خودش می باشد، این گونه عملیات نوعی از انواع جهاد مشروع است، و چنین فردی شهید محسوب می شود.
فتوای جمعی از علماء اردن بر مشروعیت عملیات استشهادی:
عملیات استشهادی مشروع است، و جهادی است که به مجری آن اجر مجاهدین داده می شود. و اگر به شهادت برسد خداوند به او مقام و منزلت شهدا را می دهد...
عبدالله بن منیع از علمای عربستان می گوید:
شکی وجود ندارد که عملیات شهادت طلبانه در راه خدا بر ضد دشمنان خدا و رسول او و دشمنان مسلمین، موجب تقرب و نزدیکی مجاهد مسلمان به خداوند می شود. و شکی وجود ندارد که این نوع عملیات برترین باب جهاد در راه خداوند است، و هر کسی که در اینگونه عملیات به شهادت برسد، ان شاء اللّه شهید می باشد، البته سزاوار است مجاهد مسلمان نیت خود را نیکو کند و جهادش فقط برای خدا باشد.
محمد سید طنطاوی شیخ الازهر درباره عملیات استشهادی می گوید:
اینکه مسلمانی خودش را در میان دشمنان اسلام منفجر می کند این دفاع و نوعی شهادت است... جهاد در راه خدا واجب کفایی است ولی اگر به سرزمین مسلمانان حمله شود این جهاد واجب عینی می شود. و اینجاست که عملیات استشهادی از برترین واجبات و بهترین شکل فداکاری در اسلام است.
فتوای شیخ احمد کفتارو، مفتی اعظم سوریه در این رابطه:
ایشان عملیات شهادت طلبانه علیه صهیونیست ها را جایز و مشروع دانسته و مجریان این عملیات را شهیدانی می داند که از جانب خداوند وعده بهشت داده شده اند. وی تأکید می کند که این عملیات باید منضبط به مبانی جهاد در اسلام باشد. از آن جمله اینکه مقصود و مراد، دفاع از امت اسلامی و متوجه ظالمان، محاربان و حامیان آنان در جامعه صهیونیستی بوده و در چارچوب برنامه ای کلی و ضامن مصلحت امت اسلامی باشد.
شورای فقهای اردن که مرجع رسمی و مورد قبول جامعه (اردن) است در فروردین سال 1375 ه . ش فتوای مشهوری دادند و عملیات انتحاری (استشهادی) در اسرائیل را بزرگترین مصداق شهادت در راه خدا نامیدند.
یوسف قرضاوی، از علمای مشهور عرب به این استدلال که اسرائیل به صورت یک سربازخانه اداره می شود، و هر بار که اتفاقی علیه دنیای اسلام باشد همگی خود را سرباز می دانند، هر نوع حمله به تجمع اسرائیلی را جایز شمرد، و به دنبال این رأی، آرای شافعی، ابن کثیر، طبری، صاحب المنار، قرطبی و امام مصباحی الحنفی را لیست کرد که همگی در چنین شرایطی فتوا به وجوب عملیات استشهادی می دهند.
شرایط عملیات استشهادی
فقهاء اسلام در فتاوا و نظریاتی که در مورد عملیات شهادت طلبانه بیان کرده اند، شرط یا شرایطی را مطرح کرده اند. اینک تعدادی از شرایط مهم و عمده را که از مجموع آراء آنها به دست می آید بیان می کنیم:
1 ـ دفاع از اسلام و مسلمین متوقف بر انجام این نوع عملیات باشد. پس اگر می توان با روشهای دفاعی معمول و متعارف دفع تجاوز نمود و سرزمینهای اسلامی را از چنگال متجاوزان و اشغالگران بیرون آورد، دیگر نیازی به انجام عملیات استشهادی نمی باشد.
2 ـ با اجازه حاکم شرع انجام شود یعنی کسی به طور خود سرانه و بدون برنامه ریزی قبلی و اخذ مجوز شرعی حق ندارد دست به چنین عملیاتی بزند. بعضی از فقهاء می گویند ضرورت تشخیص انجام چنین عملیاتی باید با اذن ولی فقیه، حاکم شرع، مجتهد جامع الشرایط و رهبری شرعی باشد. در جهان امروز مسائل سیاسی، اجتماعی و نظامی خیلی پیچیده است و انجام چنین عملیاتی باید بسیار حساب شده و با توجه به مقتضیات زمان و مکان و با کارشناسی اهل خبره و متخصصین امر تحت اشراف رهبری شرعی انجام شود. در غیر این صورت ممکن است آثار نامطلوبی به دنبال داشته باشد و مورد سوء استفاده دشمنان اسلام قرار گیرد.
علامه سید محمد حسین فضل اللّه درباره این شرط می گوید:
مسئول تشخیص ضرورت انجام عملیات استشهادی به طور قطع دستگاه رهبری شرعی است. این نهاد است که ضرورت چنین کاری را تشخیص می دهد و مجاهدان را به انجام آن توجه می دهد و یا به استفاده از هر ابزار جهادی دیگر فرا می خواند. دستگاه رهبری شرعی هم برای تشخیص این وضع باید به اهل خبره رجوع کند. زمانی که برنامه روشن شد و ابعاد موضوع بررسی شد و رهبری به این نتیجه رسید که عملیات استشهادی ضرورت دارد، دستور اقدام به آن را صادر می کند.
3 ـ افراد بی گناه کشته نشوند. البته منظور از افراد بی گناه کودکان، زنان، سالخوردگان و کسانی هستند که در تجاوز و اشغالگری و مساعدت به متجاوزین و اشغالگران هیچ نقشی نداشته باشند. و اگر این افراد به نحوی از انحاء دشمن متجاوز و اشغالگر را یاری و کمک نمایند در حکم دشمن هستند کشتن آنها جایز است.
در اسرائیل وضع از نوع دوم است، زیرا جامعه اسرائیل اساسا یک جامعه نظامی به حساب می آید، در این جامعه زنان و مردان همگی تکالیف و مأموریتهای نظامی بر عهده دارند، و افراد به دو گروه در حال خدمت و ذخیره احتیاط تقسیم می شوند، افراد به دلیل پیوند سیستماتیک خود با ارتش، نظامی محسوب می شوند.
حامد الگار در این رابطه می گوید:«در اسرائیل اکثر افراد یا نظامی بوده اند یا هستند و یا اینکه خواهند شد، و حق امنیت در آن سرزمین اشغالی ندارند، البته تا به حال کوشش شده که مستقیما مثلا به کودکستانها و مدارس و حتی به کنیسه ها حمله نشود.»
4 ـ انجام این عملیات به منظور اعتلاء کلمه حق، و به قصد ضربه زدن به دشمن و دفع تجاوز باشد و خواسته های شخصی و هواهای نفسانی در آن دخالتی نداشته باشد و مجری عملیات نیت کشتن خود را نکند.
5 ـ این عملیات باید علیه کفاری انجام شود که کشورهای اسلامی را اشغال کرده و یا اعلان جنگ با مسلمین کرده اند. و با مسلمین در حال جنگ هستند نه همه کفار، و صرف کفر موجب اباحه قتل آنها نمی شود. از رسول خدا(ص) روایت شده است که ایشان فرمود: «مَنْ قَتَلَ مُعاهَداً لم یَرَحْ رائحةَ الجنةِ. وَ اِن ریحها تُوجَدُ مِن مَیسرةِ اَربعینَ عاماَ».
هر کس کافر معاهدی را بکشد بوی بهشت به او نمی رسد، اگر چه بوی بهشت از مسیر چهل سال یافت می شود.
6 ـ مجری عملیات باید قطع و یا ظن غالب به این داشته باشد که انجام عملیات موجب کشته یا زخمی شدن و یا شکست دشمن می شود، و یا جرئت به مسلمانان علیه کفار و اشغالگران می دهد و یا موجب تضعیف دشمنان متجاوز می شود.
بررسی و ارزشیابی ضربه زدن به دشمن، نباید به مردم عادی واگذار شود، بلکه لازم است این مسأله توسط مسلمانانی که اهل خبره و اهل نظر و متولیان امرند و آشنای به اوضاع و احوال سیاسی و نظامی می باشند، انجام شود و رعایت شرایط زمانی و ابعاد مختلف سیاسی از چیزهایی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
7ـ مصلحت اسلام و مسلمین مقتضی چنین عملیاتی باشد. یعنی اگر شرایط ومقتضیات زمان و مکان طوری است که انجام اینگونه عملیات به مصلحت نیست، باید از آن خودداری شود. تشخیص این مصلحت هم بر عهده مسئولین امر است نه مجری عملیات.
تفاوت عملیات استشهادی با انتحار
کسی که برای اولین بار و بدون تأمل و دقت و بررسی به عملیات شهادت طلبانه می نگرد، مشابهتی بین آن و انتحار می بیند. زیرا کسی که عملیات استشهادی انجام می دهد، خودش را به دست خودش و با سلاح خودش به قتل می رساند. در انتحار نیز همین عمل انجام می شود. در حالی که حقیقت غیر از این است. مخالفین عملیات شهادت طلبانه به بهانه اینکه این نوع عملیات انتحار و خودکشی است، و خودکشی در اسلام مورد نهی قرار گرفته و حرام است، و ادله قرآنی، روایی و عقلی بر حرمت آن داریم، این نوع عملیات را حرام تلقی کرده و حکم به عدم جواز آن داده اند.
اینک برای روشن شدن مطلب و بیان اینکه ماهیت و حقیقت عملیات استشهادی با انتحار کاملا متفاوت است. ابتدا توضیحی پیرامون انتحار و سپس به بیان تفاوت آن با این نوع عملیات می پردازیم.
معنی انتحار از دیدگاه شرع:
انتحار از نظر شرعی عبارت است از اینکه کسی به دلیل حرص دنیوی و طلب مال و یا در حالت غضب و ضجر به قصد خودکشی، خود را هلاک کند. به طور کلی اگر انسانی برای یک امر دنیوی و با قصد خودکشی بدون اینکه توجیه شرعی یا عقلی داشته باشد، خود را از بین ببرد، در واقع دست به انتحار زده و خودکشی کرده است.
کسی که دست به انتحار می زند، قصد و انگیزه الهی نمی تواند داشته باشد، فرد منتحر در مقام دفاع از ایمان و اعتقاد دینی اقدام به این کار نمی کند، بلکه عمل او نشانه بی ایمانی یا ضعف ایمان است. و با اقدام به خود کشی گناه کبیره مرتکب شده و گرفتار عذاب الهی می شود.
کسی که دست به انتحار می زند، هدفی جز نفله کردن خود و راحت شدن از گرفتاریهای روحی روانی خود ندارد. و از جنبه اجتماعی نیز هیچ تأثیری در رشد اجتماع یا مقابله با دشمن ندارد. اساساً چنین فردی با خود مشکل دارد و شخص ضعیف النفسی است که برای گریز از مشکلات و گرفتاریها و واقعیات زندگی، دست به چنین کاری می زند و علاوه بر ظلم و ستم به خود، افراد خانواده خویش را نیز در رنج و تعب می اندازد.
علل انتحار:
علل خودکشی گوناگونی است، مسائلی چون از دست دادن مال، از دست دادن آبرو، مرگ همسر، مرگ فرزند، مرگ والدین، درد و رنج، غضب و عصبانیت، حرص و طمع، شکست در جنگ، شکست در زندگی، قطع یک رابطه عاطفی و غیره می تواند از دلایل انتحار باشد.
انتحار به اتفاق همه فقهاء اسلام حرام است و بعد از شرک به خدا بزرگ ترین گناه کبیره است. شهید دستغیب در این رابطه می گوید: «خودکشی به هر وسیله ای که باشد حرام است و نیز فرقی در اقسام خودکشی نیست.»
با توضیحی که درباره انتحار داده شد و با توجه به شرایطی که برای عملیات استشهادی بیان شد، واضح است که فقهاء اسلام میان عملیات استشهادی و انتحار تفاوتهای اساسی قائل هستند. فقهاء اسلام ضمن تحریم انتحار حکم به جواز عملیات شهادت طلبانه داده اند. زیرا این نوع عملیات یک کار جهادی است، و مجاهد مسلمان برای ضربه زدن به دشمنان اسلام و اعلاء کلمه حق و برای دفاع از دین، وطن، آبرو و ناموس خود این عمل را انجام می دهد.
درست است که در انتحار و عملیات شهادت طلبانه از جهت اینکه فرد به دست خودش کشته می شود تشابه وجود دارد ولی شرع بین حکم دو چیزی که در ظاهر مثل هم هستند، ولی در نیت و قصد متفاوت هستند فرق می گذارد.
پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «اِنّما الاَعمالُ بِالنّیاتِ وَ لِکلّ امْری ءٍ ما نَوی» مثلا اگر کسی قرض بدهد و قرض کننده در زمان پرداخت مقداری اضافه بدهد بدون اینکه از قبل شرط شده باشد این کار جایز است.
ولی اگر از ابتدا شرط شده باشد که مقداری اضافه بدهد آن مقدار اضافی ربا می باشد و حرام است. و یا اگر امام جماعت ریائا نماز جماعت بخواند نماز امام باطل ولی نماز مأموم صحیح است.
در مورد موضوع مورد بحث نیز اگر کسی به قصد و نیت اعلاء کلمه حق و مخلصانه علیه متجاوزان و اشغالگران مبارزه کرد و کشته شد شهید است و لو اینکه به دست خودش کشته شود، ولی اگر به غیر این قصد و نیت باشد و انسانهای بی گناهی را با خود بکشد انتحار و خودکشی کرده است. پس ملاک در تغییر حکم دو امر مشابه، نیت و قصد است.
قتل نفس به طور کلی حرام نیست، تحریم قتل نفس معلق بر خود قتل نیست، بلکه به اسبابی مربوط می شود که انگیزه قتل می شود. پس هر کس به سبب ضعف ایمان و نداشتن ایمان، خود را بکشد او منتحر است، ولی کسی که به سبب قوه ایمان و حب به خدا و رسول او خود را بکشد او منتحر نیست، بلکه انجام دهنده امر خداوند و شهید است. پس مناط و ملاک تحریم قتل متفاوت است.
دقت در عملیات شهادت طلبانه و اهداف و انگیزه شهادت طلبان نشان می دهد که این رفتار هم از جهت قصد و انگیزه و هم از جهت هدف و غایت و هم از نظر آثار و پیامدها، با انتحار و خودکشی تفاوت اساسی دارد. غفلت از اختلاف اساسی که میان این دو رفتار و عاملان آن وجود دارد،سبب شده است که عده ای این عمل مقدس را با انتحار اشتباه بگیرند.
کسی که برای مبارزه با دشمن قیام می کند، گاهی در این مبارزه به دست دشمن کشته می شود و گاهی نیز در اقدامی که برای ضربه زدن به دشمن انجام می دهد. خود نیز کشته می شود، بدون اینکه کشته شدن او مستقیماً به دست دشمن باشد. در این نوع دوم که عملیات استشهادی را شامل می شود، برای بعضی ابهام وجود دارد و ممکن است آن را جایز ندانند. ولی این تفاوت نباید موجب شود که نوع دوم را انتحار بنامیم زیرا:
اولا: قصد و انگیزه اقدام کننده اعلاء کلمة اللّه و دفاع از ایمان، اعتقاد، مقدسات، دین و سرزمین اسلامی است و به همین خاطر به شرف شهادت نایل می شود.
ثانیا: هدف مجاهد مسلمان از جنبه شخصی نیل به فوز عظیم شهادت و سعادت ابدی، و از جنبه اجتماعی کشتن یا مجروح ساختن دشمن و ضربه زدن به او و ایجاد رعب و وحشت در دل او و روحیه بخشیدن به مسلمانان است.
ثالثاً: چنین شخصی از جنبه فردی دارای قدرت و قوت روحی، شجاعت، شهامت، ایمان و اعتقاد است، و با آگاهی کامل اقدام به چنین رفتاری می کند.
در حالی که شخص منتحر در هیچ یک از ابعاد سه گانه یاد شده کمترین شباهت را به مجاهد فی سبیل اللّه ندارد. فردی که دست به خودکشی می زند نه قصد و انگیزه اش الهی است و نه در مقام دفاع از ایمان و اعتقاد دینی است. بلکه عمل او نشانه بی ایمانی یا ضعف ایمان است. و با انجام این عمل گناه کبیره مرتکب شده و گرفتار عذاب الهی می شود. منتحر هدفی جز نفله کردن خود و راحت شدن از مشکلات و گرفتاریهای روحی خود ندارد. و از جنبه اجتماعی نیز کوچکترین تأثیر در رشد اجتماع یا مقابله با دشمن ندارد. اساساً چنین فردی با خود مشکل دارد و شخص ضعیف النفسی است که برای گریز از مشکلات و گرفتاریها و واقعیات زندگی به حیات خود خاتمه می دهد.
اکنون نظر بعضی از فقهاء و علماء را در رابطه با تفاوت عملیات استشهادی و انتحار بیان می کنیم.
آیت اللّه نمازی درباره تفاوت بین ایندو می گوید:
انتحار به معنی عرفی و رایج آن خودکشی است و دارای بار ارزشی نیست، عملیات استشهادی عبارت است از قیام جهت مقابله و انهدام مراکز و نیروهای دشمن متجاوز علیه اسلام و مسلمین است که یک حرکت و عمل ارزشی ومقابله با ظالم و متجاوز است.
حامل الگار در بیان تفاوت بین این دو می گوید:
خودکشی ماهیتا با عملیات شهادت طلبانه فرق دارد، و از این نظر که تنها هدف کسی که خودکشی می کند این ا ست که به زندگی خود پایان بدهد، ولی این از زمین تا آسمان با حال کسی که حاضر است جان خود را فدای یک هدف سیاسی یا نظامی بکند فرق دارد، در اینجا منظور خودکشی نیست. این مسأله البته منحصر به اسلام نیست و در تاریخ بشریت صدها حادثه از اینگونه داریم که مثلا کسی به دشمن حمله می کند، در حالی که می داند در نتیجه این حمله خودش هم کشته می شود، ولی آن را قبول می کند، چون معتقد است که این عمل وی ارزش دارد، و کسی به یک چنین عملی خودکشی نمی گوید، بنابراین چسباندن اسم «انتحاری» به عملیات استشهادی هیچ درست نیست.»
آیت اللّه نوری همدانی می گوید:
جهاد در راه خدا (منظور عملیات شهادت طلبانه است) با خودکشی موضوعاً و حکماً فرق دارد.»
آیت اللّه مؤمن می گوید:
انتحار خودکشی بی جهت شرعی است و عملیات استشهادی ملاک جهاد را دارد.
آیت اللّه گرامی در پاسخ به استفتایی که در این رابطه شده است می گوید:
خودکشی معنای عام دارد لیکن وقتی به هدف اعلای دفاع و جهاد انجام می شود حالت تقدس پیدا می کند و عنوان استشهاد به خود می گیرد و موجب انصراف ادله حرمت قتل نفس از آن می گردد.
یوسف قرضاوی در این رابطه می گوید:
نامگذاری این عملیات (استشهادی) به نام انتحاری یک نامگذاری غلط و گمراه کننده است، این نوع عملیات، عملیاتی فداکارانه، قهرمانانه و استشهادی است. این نوع عملیات انتحار نیست. و انجام دهنده آن هم منتحر (خودکشی کننده) نیست، زیرا منتحر بخاطر خودش دست به خودکشی می زند ولی شهادت طلب به خاطر دینش و امتش خودش را می کشد. شخص منتحر نا ا مید از خود و رحمت خداوند است، ولی انسان مجاهد امید کامل به رحمت خداوند دارد. منتحر به خاطر رهایی از خود و دردها و رنجهای خود دست به خودکشی می زند، ولی مجاهد و شهادت طلب با این سلاح جدید (عملیات استشهادی) با دشمن خدا و دشمن خودش مبارزه می کند. این جوانان شهادت طلب از سرزمین خودشان که سرزمین اسلام است و از دین و آبرو و امت اسلامی دفاع می کنند. لذا عمل آنها خودکشی و انتحار نیست. آنها در حقیقت شهید هستند و جانهای خود را با رضایت کامل در راه خدا ایثار کردند. نیت آنها مخلصانه و برای خداست، آنها تروریست و منتحر نیستند، آنها مقاومت مشروع می کنند در برابر کسانی که سرزمین آنها را اشغال کرده و خانواده آنها را آواره کرده است، و حقوق آنها را غصب کرده و آینده آنها را مصادره کرده است و پیوسته به این تجاوزات ادامه می دهد.
دین اسلام می گوید واجب است آنها از خودشان دفاع کنند، نباید عمل این مجاهدان و شهادت طلبان القاء در تهلکه تلقی شود، بلکه عمل آنها مشروع، پسندیده و جهاد فی سبیل اللّه است.
با این توضیحات و ویژگیها که قرضاوی برای عملیات استشهادی و انتحار بیان کرد، از انصاف بدور است چنین عملیات مقدسی و دفاع مشروعی، انتحار و خودکشی نامیده شود.
شیخ حمور بن عقلاء شعیبی از علمای عربستان می گوید:
قیاس انجام دهنده عملیات شهادت طلبانه با کسی که خودکشی می کند قیاس مع الفارق است. منتحر کسی است که دچار نوعی نا امیدی شده و با جزع و فرع و ناشکیبایی در غیر آنچه خدا به آن راضی است خود را به قتل می رساند. اما مجاهد که به اینگونه عملیات دست می زند با خوشحالی و شادمانی و به امید رفتن به بهشت و سربلندی دین اسلام و ضربه زدن به دشمن دست به این کار می زند.»
شیخ احمد کفتارو مفتی اعظم سوریه با اشاره به خطای فاحشی که برخی رسانه های جمعی مرتکب شده و این نوع عملیات را انتحاری می نامند می گوید:
میان شهادت طلب و خود کشی یک دنیا فاصله است، شهادت فضیلتی عظیم و خودکشی رذیلتی بزرگ، هم نزد خدا و هم نزد مردم به شمار می رود.
زیرا شخصی که اقدام به خودکشی می کند، نیت و هدفش کشتن و از بین بردن خویش است و بس، در حالی که شهادت طلب نیت و هدفش پیروزی حق و یاری اسلام، آزادسازی سرزمین و رفع تجاوز و ظلم و بازیابی آزادی و کرامت برای امت، ملت و نسلهای بعد از خویش است.»
محمد حسن شیبانی از علمای اهل سنت می گوید:
کسی که به دشمن هجوم آورد و سعی و تلاشش تحکیم دین خداست و با استقبال از شهادت می خواهد به زندگی ابدی دست پیدا کند، چگونه چنین عملی خودکشی و القاء در تهلکه است؟
تفاوت عملیات استشهادی با عملیات انتحاری
در عصر حاضر شکل دیگری از انتحار بنام «عملیات انتحاری» در سراسر جهان به صورت سازماندهی شده و یا بدون سازماندهی و با انگیزه های گوناگون انجام می شود. این نوع عملیات عبارت است از «اقدام به کشتن دیگران همزمان با قتل خویشتن» این نوع عملیات که در ظاهر و بعضی اوصاف شباهت به عملیات استشهادی دارد. اگر دارای ملاک جهاد دفاعی باشد، یعنی برای دفاع از اسلام و مسلمین و دفع تجاوز از بلاد اسلامی و علیه متجاوزان و اشغالگران انجام شود و دیگر شرایط عملیات استشهادی را داشته باشد. همان عملیات استشهادی است منتهی از آن تعبیر به عملیات انتحاری می شود. ولی اگر فاقد ملاک و شرایط مذکور باشد و علیه انسانهای بی گناه و کسانی که نقشی در تجاوز و اشغالگری ندارند انجام شود نوعی انتحار و خودکشی است و از نظر اسلام گناه کبیره و حرام است و ادله حرمت قتل نفس شامل آن می شود. مثل آنچه سازمان مجاهدین (منافقین) خلق علیه اهداف دولتی و شهروندان ایرانی در طول بیست و پنج سال گذشته انجام داده اند، و آنچه بعضی از مسلمانان افراطی اهل سنت، علیه دیگر برادران مسلمان اهل سنت و شیعه انجام داده اند. مانند عملیات انتحاری علیه احمد شاه مسعود فرمانده مجاهدین مسلمان افغانی و عملیات انتحاری علیه زائرین امام حسین(ع) در محرم سال 1382 ه . ش در شهر کربلا و بعضی شهرهای دیگر عراق و عملیات انتحاری علیه شیعیان در پاکستان و دیگر موارد که به هیچ عنوان نمی توان اینگونه عملیات را، استشهادی نامید و چیزی جز انتحار و خودکشی و کشتن انسانهای بی گناه نمی باشد.
البته از نظر غربیها و استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی فرقی بین عملیات استشهادی و عملیات انتحاری وجود ندارد، و آنها هر دو نوع عملیات را اعمال تروریستی می دانند و آن را محکوم می کنند، در حالی که تفاوت اساسی بین این دو نوع عملیات وجود دارد.
نتیجه گیری
جهاد دفاعی که فرعی از فروع دین اسلام است با توجه به مقتضیات زمان و مکان و امکانات دفاعی هر ملتی با وسایل و روشهای گوناگون انجام می شود. عملیات استشهادی نیز یک روش و تاکتیک دفاعی است که مجاهدین مسلمان علیه متجاوزین به بلاد اسلامی در شرایط خاصی به کار می گیرند.
اکثر فقهایی که درباره عملیات استشهادی اظهار نظر کرده اند، این نوع عملیات را علیه دشمنان متجاوز و اشغالگر جایز و مشروع دانسته، آن را مصداقی از مصادیق جهاد دفاعی می دانند. فقهاء دلیل جواز این نوع عملیات را مطلقات آیات و روایات جهاد دفاعی و اهمیت و ارجحیت دفاع بر حفظ نفس در مقام تزاحم می دانند.
عملیات استشهادی زمانی انجام می شود که با وسایل و شیوه های دفاعی معمول و متعارف دفع تجاوز ممکن نباشد. و مرجع تشخیص انجام این نوع عملیات رهبر شرعی است. که بعد از کارشناسی لازم توسط اهل خبره حکم به انجام این نوع عملیات می کند.
این نوع عملیات علیه انسانهای بی گناه و کسانی که در تجاوز و اشغالگری هیچ نقشی ندارند جایز نیست.
عملیات استشهادی ملاک جهاد و دفاع را دارد و با انتحار و عملیات انتحاری علیه انسانهای بی گناه که خودکشی بی جهت شرعی است تفاوت اساسی دارد، لذا ادله حرمت قتل نفس منصرف از آن است. مجری عملیات استشهادی مجاهد فی سبیل اللّه و شهید در راه خداست. ولی فردی که دست به انتحار و عملیات انتحاری علیه انسانهای بی گناه می زند مرتکب گناه کبیره شده و مستحق عذاب دوزخ می باشد.
غلام حیدر احمدی
>>> به نظر بنده یگانه مورد که ممکن عمل انتحار جواز داشته باشد آن است که کسی خود را در بین کفار که بخاطر تصرف خاک یک کشور آمده اند انتحار نماید و صد در صد مطمئن باشد که در این عمل ناخون یک بیگناه هم صدمه نمی بیند. اما در موارد که در یک عمل انتحار با عساکر خارجی و یا هم پیمانان آنها مردم بیگناه هم مجروح یا کشته میشوند این عمل کاملاً غیر شرعی و مردود است و به هیچ وجه جواز ندارد.
م.ا.ق. از کابل
>>> در بین مسجد و دربین مردم عوام بیچاره قندهار که سگ جنگی داشت این طالبان از خدا بیخبر انتحاری کرد صدها مردم ملکی به شاهدت و طالبان مرتد شدند ایا صدها انتحاری که چنینی بوده صبغه دینی دارد هرگز !!
نجیب از کابل
>>> آفرین بر هوشمند و تاسف بر غلام احمدی
>>> از برای خدا از دین مسخره جور نکنید مگر قرآن نگفته که (من قتل مومن متعمدآ فجزاء جهنم) حال این انتحاری که در روز میمون شهادت نواده پیامبر اسلام جان صد مسلمان بی گناه را به خون یکسان کرد این انتحاری که استاد فقیر عاشق صلح پروفیسور ربانی را به شهادت رسانید وصدها مثالهای دیگر که همه مسلمانان شاهد هستن از خدا بترسین واقیعت را بگوین کدام جای اینها صبغه شریعی گیریم که یک چند خارج رامردار کرد ولی زمانیکه یک کلیمه گوی خدا هم کشته شود نظر به آیت فوق انسان بد بخت که عمل انجام داده جایش جهنم است مثال در سرک دارلامان یک چند خارجی مردار شد که همه خوشنود شدیم در مقابل با دیدن فامیل ایکه اولاد شان غریب کارشان را از دست داده بودن اعضای فامیل همه در سوز بود که قلب هر نوع مسلمان واقیعی ره افسرده میکند
محصل از چین
>>> سلام بتمام برادران و اهل نظر تقدیم میدارم!
درین جای هیچ شکی نیست که دفاع از دین ومیهن بر هر مسمانی واجب عینیست و هم چنان تمام ملت های حهان. حتی امریکا نیز در فیلم های خیالی هالیوود عملیات انتحاری را متبلور ساخته - ولی این عملیات از نظر اسلام خطوط قرمز جلو آن نیزترسیم شده که آن عبارت است:- از حفظ جان بی گناهانیکه غرض تامین معیشت خانواده در تگابو اند.
واگر این حرمت مد نظر گرفته نشود لاابالی گری ونادیده گرفتن تاکیدات پیامبر اسلام از آن استنباط میشود.
مقوله جهاد وکشتن مسلمان بی گناه با هم در یک قالب جور نمی آید.
( من قاتل لتکون کلمت الله فهی علیا فهو فی سبیل الله)
>>> انتحار هایی که در افغانستان یا در عراق انجام می گیرد 99 در صد شان علیه مسلمانان وشخصیت های اسلامی است کسانی که حریف ورقیب بالقوه پاکستانیها ویا عربهای مزدور است چه کسی فتوای قتل ربانی را صادر می کند؟ جز استخبارات پاکستان که مزدوری شان برای همه آشکار است چه کسی فتوای قتل عراقیها را صادر می کند ؟ جز فاسقان ومشروب خورانی که عروسک های دست اسراییل وآمریکااست
براستی کسانی که انتحار می کنند واقعا می دانند که ربانی مسلمان تر است یا جنرالان خود فروخته پاکستان؟ مگر قتل کودکان قندهاری دفاع از اسلام است؟ چرا همین عربهای انتحار کننده ،در پایگاههای آمریکا در بحرین، قطر، عربستان ، امارات اقدام نمی کنند؟ بر فرض که عملیلت استشهادی مورد قبول باشد مرجع صدور حکم جهاد کیست؟
تشخیص موقعیت وشرایط زمانی ومکانی به عهده چه کسی است؟ پاکستانیها ؟ که سالها است به عنوان ابزار دست آمریکا است یا سعودیها؟ که با اربابان شان پیاله شراب را سر می کشند براستی من از شما می پرسم بشار اسد مسلمان تر است یا ملک عبدالله؟ کسی که با اسراییل ویهودیان سرجنگ دارد یا کسی که هم پیاله شارون است؟ اصولا ملاهایی که در خدمت حکومتهای ظالم است حق فتوا دادن ندارند برادر عزیز غلام حیدر احمدی شما اگر شیعه هستید باید بدانید که اکثر علمای شیعه امر به جهاد ابتدایی را منحصر به امام معصوم می دانند وبس.
واگر هم سنی هستید بهتر است به کتابهای فقهی وکلامی گذشته گان وبزرگان اهل سنت مراجعه کنید . در مورد دفاع هم مدرک قرآنی وحدیثی وجود ندارد که انتحار را بفهماند اگر قرار باشد هرکس بر اساس برداشت شخصی خود فتوا دهد چیزی از اسلام با قی نمی ماند . وسخن آخر اینکه اگر انتحار در شرایط فعلی واجب است چرا همین ملا ها خود شان به آن اقدام نمی کنند؟ تا زود تر هم آغوش حوریان بهشتی شوند؟ چرا در چهل قاد پنهان می شوند وبچه های کم سواد کم اطلاع را انتخاب می کنند؟ وشما که نظر موافق انتحار یا به اصطلاح خود تا استشهاد داده اید چرا خوابید واز این فیض عظیم محروم مانده اید؟ ممکن است هیچ وقت این فرصت گیر تان نیاید ودر عین حال به خاطر ترک این واجب عینی یا کفایی مرتکب گناه شوید؟ به خدا قسم که همه این کارها به خاطر رسیدن به قدرت ویا بقای سلطنت است نه چیز دیگر
>>> من در عجبم از نظر دهندگان ایرانی که برای خوارج زمان یعنی طالبان صبغه انتحار را دینی میدهد . اگر دفتر اقای سیستانی در کابل باشد یقینا مورد هدف انتحاری طالبان قرار خواهد گرفت .
عادلت خواه
>>> خطاب به غلام حیدراحمدی: اینجانب تمام مطالبی که درج فرمودیدرامطالعه کردم٬شایدشمامتوجه هستید که این مطالب را درموردعملیات استشهادی نوشته اید٬من وشایدعده ای از خوانندگان محترم افغان پیپرموافق نظرشماباشیم اماشما متوجه منظورمحترم هوشمندصاحب نشده باشیدکه ایشان عملیات کثیف وزشت انتحاری راعنوان کردند.عملیاتی که بدستوردولت فاسدپاکستان وتوسط نوکران ومعاش بگیران مزدورش(طالبان وحقانی)صورت میگیرد.من ازشمامیپرسم آیاکشتن زن ومردوطفل بیگناه مسلمان هم جزیی ازیک عملیات استشهادیست؟آیابه شهادت رساندن شیعیان درروزعاشورادرکابل هم جزیی ازعملیات استشهادی بود؟جناب حیدری٬کشتن یک همنوع وهموطن که انسان محسوب میشوددراسلام ویاهردین دیگری حرام است.مگرنعوذبالله خداییدکه حکم برازبین بردن یک انسان میکنید.تمام انتحاریهایی که شده شایدیک فی صدش نظامیهای آمریکایی وهمپیمانانش بوده اند٬نودونه فی صدمابقی افغانهای بیدفاع ومظلوم اهم ازمردوزن واطفال بودند.شماآقای حیدری یک سفسطه بازی هستیدکه یاازطالبان هستیدیاخودفروخته ای که ازپاکستان مواجب میگیرید.مسأله فلسطین چی ربطی به افغانستان دارد٬اگرپاکستان و عمالش(طالبان)خودرامسلمان میدانند(امری غیرممکن)بروندفلسطین بااسراییل بجنگندیابه قول شماعملیات استشهادی انجام دهندتاشهیدشوند٬نه درافغانستان مرتدازاین دنیابرود...لعنت خدابرهرچه انتحاری گرولعنت خدابرکسی که طرفداراین عمل کثیف ودورازانسانیت است.
سیّدوحیدحسینی_هلند
>>> برکسی پوشیده نیست که در کابل تجلیل از روز شهادت نوه گرامی پیامبر اسلام نبود بلکه قدرت نمای و تظاهر به چشم رقیبان بود انهم رقیبان خودساخته وخود با خته در افغانستان کسی خودرا رقیب تشیع نمیدانست بلکه شیعه وسنی مانند برادر درکنار هم زندگی میکردند ولی احزاب سیاسی مدهب وروز شهادت مبارک نواده های پیامبر گرامی را وسیله قرار داده بیشتر ازانچه بودند وهستند به میدان برامدند وگویا خارج وداخل را در هراس اندازند که ایشان چنین عظمت دارند وطبیعی بود که دشمنان انها نیز بادرک موضوع خواستند ایشان را از سر مرکب ریا وحجب پایان بکشند وهم خواستند با این عمل خصمانه میان احزاب اسلامی اختلاف بیندازند وبار مسئولیت این عمل را به گردن تسنن بیفگنند درین عملیه گرچه عده ای از هموطنان مسلمان ما شهید شدند ولی مسئولیت هم متوجه دشمنان اسلام وهم به دوش احزابیکه مسببین این عمل بودند میباشد خداوند همه را به راه راست هدایت نماید
>>> بجواب برادریکه بر بهتر مسلمان بودن استاد ربانی تا کید دارند بعرض میرسانم که استاد بر فتوای خود کشته شده است.
من در وقت جهاد در تنظیم استاد ربانی بودم ،خود استاد واستاد سیاف ، مجددی صاحب ،حتی ملا های همکار دولت کمونیستی و روسها را منافق ومهدور دم میدانستند و دلیل شان این بود که هر که با کفار متجاوز حربی همکاری کند واجب القتلست و در همان زمان رهبران تنظیم که بعضی های شان گل سر سبد امریکایی ها و دولت فعلی هستند، مهار شان در دست همین جنرالان پاکستانی بود.
چه شد که یکبار اینهامیهن دوست و مسلمان شدند ودیگران منافق و مهدور دم.
هر که با دین خدا بازی کند خداوند جزایشان را دادنیست.
درجهان گرمست بازار مکا فات عمل دیده گر بینابود هر روز روز محشرست
>>> اين حمله هاي انتحاري طالبان كه مسلمان را مي كشد و نه كفار را و ان هم براي دفاع نيست بلكه براي نابودي مسلمان است پس حرام است
حسين فهميده براي دفاع از كشورش شهيد شد نه اينكه برود داخل مسجد و با حمله انتحاري مسلمانان را بكشد يا عده اي را به جرم عزاداري بكشد
>>> عملیات انتحاری عامل فراتر ومبهم تر از غریزه شهادت طلبی و حس مسئولیت شرعی دارد به نظر من هیچ انسان حماقت نمی کند کی بی خود جان شیرینش را در ره مبهم خرج کند وجان بی گناهان را بگیرد حکومت باید تحقیقات الزامی را در مورد عملیات انتحاری و انگیزه این عملیات وهشت آور انجام دهد به نظر من عاملین حملات انتحاری از طرف نهادها ویا بهتر بگویم دشمنان خارجی افغانستان تهدید میشوند یا خانواده هایشان در گروگان در می آید که اگر انها با انجام عملیات انتحاری خواسته شانرا بر اورده کرد دران صورت خوانواده وابستگان فرد انتحار کننده در امان خواهند ماند وامتیازی هم خواهند گرفت و در غیر ان طرف به تهدید خویش جامه ای عمل خواهد پوشاند وهم چنان باید بگویم حملات انتحاری ویا عملات استشهادی در افغانستان حرام است چون افغانستا در مثلث دست وپا میزند وگیر افتاده است که طرف حق وناحق معلوم نیست و غیر نظامیان بیشترین امار خسارت دهندگان درین زمینه ها می باشند خدا افغانستان را از چنگ ترور وحشت و دهشت محفوظ بدارد.
فرید رافد هروی-ایران
>>> آن فرزند ناخلف آی اس آی که در مورد عملیات استشهادی قلمفرسایی کرده است و خواسته است با دروغها و اراجیف مرتدانه اش ذهنیت مردم را مشوب بسازد و از آیات عظام و همینگونه از علمای اهل تسنن نقل قول هایی را نشان داده است- باید متذکر شد که آن آیات عظام که امروز ملیونها مقلیدین در جهان دارند و آن دانشمندان اهل تسنن که پیراون بزرگی را در دنیا ساخته اند هرگز در مورد عملیات استشهادی که معادل به خودکشی و انتحار است آن حرفها و سخنان کذایی را نزده اند بلکه همۀ انها در مورد جهاد مبارک مسلمانان است که در رویا رویایی با کفار اگر بشهادت نایل میشوند، باکی ندارد زیرا مقابله با دشمنان دین و میهن و کفاریکه نامسلمان هستند و دین و ننگ و ناموس یک کشور یا مردم مسلمان یک سرزمین را به تجاوز کشیده اند یک امر فطری و دینی است ،مقابله و کشته شدن در رویا رویی با دشمنان نه تنها در میان مسلمانان امر فطری است بلکه حتی در میان مردمی که مسلمان نیستند یک امر فطری شمرده میشود. در دین مقدس اسلام برای مجاهدیکه که بگونه فطری در مقابل کفار کشته میشود کشته شدن در راه خدا تلقی شده بهشت و شفاعت به پاداش این فداکاری اش از جانب خدا وعده داده شده است. باید متذکر شد که شهادت با همه ابعادش در دین مقدس اسلام هدف نیست بلکه یک وسیله است و این وسیله هم با شروطی توام است که فقه و احکام اسلامی آنرا واضح ساخته است. اگر شهادت در اسلام هدف میبود بایستی حضرت سرور کاینات و همۀ اصحاب مبارکش حتمأ وجود نازنین شانرا در مقابل کفار نابود میکردند اما ما در تاریخ میخوانیم که در غزوۀ احد که یکی از دندان های مبارک پیامبر اسلام شهید شدند، مجاهدین و صحابۀ کرام چقدر سعی ورزیدند که نگذارند پیامبر خدا بشهادت برسند و با فداکاری بی بدیلی پیامبر را در میان خویش گرفته بودند و نمگذاشتند بشهادت برسد و وجود گرامی شان حذف شود. اما امروز که بدستور دشمنان افغانستان از آنسوی مرز طالبان بزدل ، وحشی وخونریز گسیل میشوند و بدنهای پلید شانرا در میان مردم منفجر میکنند و بیشتر افراد مظلوم و مومن افغانستان را بیرحمانه بشهادت میرسانند تا کفار امریکایی را. کسی نیست ازین دشمنان شرف باخته و تهی شده از دین مبارک اسلام بپرسد که آیا در صدر اسلام و در طول همین 1400 سال، بزرگان دین ، استغفرالله گاهی حتی برای یکبار هم دست به این جتایت زده اند یا خیر؟
ننگ و نفرین بر کسانی باد که با دین پیامبر جنایت میکنند و برای خوشنودی و پیاده شده برنامه های کفار بذل مساعی میورزند زیرا این دشمنان اسلام تاکنون هزاران هزار مسلمانان پاکنهادی را به نابودی کشانده اند و سعی کرده اند، جهاد را به ترور و شهادت را به خودکشی مبدل نمایند و با آبروی اسلام و مسلمین بی محابا بازی نمایند.
یاسین از پیداگوژی کابل
>>> غلام حیدر احمدی را من میشناسم او در پاکستان در یک مدرسه درس خوانده است، بعدأ اورا از مدرسه اخراج کردند زیرا دین ضالۀ قادیانیت را در آنجا ترویج میکرد وقتی از مدرسه فرار کرد به ایران رفت و آنجا با دین ضالۀ بهائیت آشنا شد، پاسداران ایران وقتی میخواستند اورا دستگیر کنند بوسیله عمالی از آنجا فراری داده شد و دوباره به کیته پاکستان برگشت و طالبان شاخه کویته رابطه برقرار کرد، آی اس آی اورا درحمایت خویش گرفت و علام حیدر احمدی ... بتشویق و تدریس و مفز شویی کودکان مدارس دینی آعاز کرد و آنها را برای مقاصد انتحاری وقتأ فوقتأ جوقه جوقه داخل افغانستان برای کشتار مردم افغانستان و ازبین بردن اقدار اسلامی گسیل میکرد.
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!
سمیع الله
>>> به يك كلام زياد جرو بحث دراين مورد فايده ندارند عاقلان خودش ميداند بجز ... هاي افراطي وديوانه و وهابي هاي كه ازدين چندان معلومات كافي ندارند اين كار غيرانساني واسلامي را انجام ميدهد خدا اينها را ... كند اينها فهم شان ازعرباي كه دوخترانشان را زنده به گور ميكردند فرق زياد ندارد
>>> در جواب فرزند ناخلف سی آی ای یاسین باید گفت: برادر احمدی هرآنچه را برشته تحریر درآورده است نقل قول از علماء واندیشمندان معاصر تسنن وتشیع است،وفرزند واقعی آی ا س آی شما هستید که به تمام علماء ونظریات شان توهین نمودید، وتمام سایت ها دال بر صحت نظریات علما میباشد واحمدی یک نکته را از نظر وفکر شخصی خویش نگفته است وبرای اثبات این موضوع بنده از روز گذشته تحقیق وبرسی کردم وعین مطلب فوق را در دیگر سایت ها یافتم
هروی
>>> آقای غلام حیدر احمدی یا به گفته آقای سمیع الله که مدعی است او قادیانی است در کامنتش نوشته است که در جنگ جهانی دوم جاپانی ها با انتحار جانهای شان و کوبیدن هواپیما های پر از مواد منفجره شان بردشمن هجوم می بردند! به این جهت ایشان میخواهند مبرهن کنند که اگر طالبان هم عملیات انتحاری یا بقول خودشان استشهادی انجام میدهند یک چیز معمول و طبعی خواهد بود! باید متذکر شد که آقای غلام حیدر درست فرموده اند تاریخچه عملیات استشهادی به چاپانی ها و یا به عبارۀ دیگر به کفار برمیگردد- و این پدیدۀ زشت و غیر انسانی در دین مبارک اسلام که سراپا انسانیت و عطوفت است هرگز جایی ندارد و آنانیکه خودشان را انفجار میدهند بدون تردید با کفار در دوزخ سوزان حشر خواهند و اینها هرگز امت پیامبر اسلام نخواهند بود ، پیامبری که رحمت اللعالمین است هرگز دستور نمیدهد با انتحار و انفجار کودکان و زنان و مزدان و جوانان و امت اسلامی را بخاک و خون بکشند.
وجیهه-م
>>> حاجت برین قیل و قال ها نیست.
قرآن تاکیداکیدبراستقامت درمقابل کفاراشغالکر و اذنابشان دارد و آیات محکم است نه متشابه -استاده گی در مقابل آیات محکم مشعر بر نفاق شخص است و بس.
>>> آقای هروی شمالطف نموده مطلب جناب هوشمند صاحب رامطالعه بفرماییدبعداظهارفضل نمایید.مسأله عملیات استشهادی دراینمقوله مطرح نیست. مسأله به شهادت رسیدن عدهءزیادی ازبرادران٬خواهران واطفال بیگناه هموطنمان که توسط ...است که دست به انتحاری میزنند. توهم دست کمی ازطالبان وگروه ظاله حقّانی نداری٬چراکه سنگدل تر از طالب پیدانمیشه آنوقت توطرفداری ازاین حیوان صفتان میکنی.معلوم میشه که آدم کوته فکری هستی که طرف حق رانمیگیری وبیدلیل به دیگربرادران هموطنمان توهین میکنی.تووامثال تومعاش خوران پاکستان هستین. شماخودفروشانی هستین که به قیمت پرشدن کیسه هایتان حاضرین هرکاری بکنن حتی کشته شدن اطفالی که هیچ گناهی ندارند. مردانی که به خاطرپیداکردن لقمه نان حلالی صبح ازخانه بیرون میشوند٬زن وفرزندانشان چشم به راهندکه مردخانه دست پربه خانه برگرددولی متأسفانه توسط یک خداناترسی که خود انتحارمیکنه به شهادت میرسند.بله آقای هروی٬کاش دل امثالی مثل شماهابه رحم بیاییدوایقدرسنگ این /...به سینه نزنین.خداوندشمارابه راه راست هدایت فرماید.
سّیدوحیدحسینی_هلند
>>> ای هروی بی ... حالا همه میفهمند که تو همان غلام حیدر احمدی قادیانی هستی، وبا دروغها و تهمت ها بر شخصیت های بزرگ اسلامی، میخواهی انتحار و انفجار را برحق ثابت کنی، دین اسلام دین فطرت است و هر عملیکه غیر فطری باشد دین آنرا نهی مینماید و بر ضد آن میرزمد، انتحار و انفجار و کشتن فرزندان اسلام و برزگان دین مبارک اسلام فقط در حوصلۀ کفار است و هرگز با عطوفت اسلامی و با سیاست روشن وپاک و فطری اسلامی سرسازگاری ندارد- تو اگر راست میگویی چرا آدرس چند تا سایت را برای خوانندگان ننوشتی تا همه واقعأ میفهمیدند که آیات عظام و یا علمای اهل تسنن واقعا در مسیر نطرات سخیف شما فتوی داده اند من متیقن هستم فتوی آنها در مورد جهاد علیه کفار است نه در مورد خودکشی و عملیات جنایت باری که در آن مسلمانان و کودکان و زنان مظلوم کشته شوند، همینگونه پاشیدن تیزاب به صورت نازنین کودکان و اعدام کودکان هشت سال جنایات تکان دهندۀ ایست که فقط کافران جهنمی و قسی القلب آنرا انجام میدهند، از من بشما اخطار است که دیگر سعی نکنید با ذهنیت مسموم و مغز معیوب تان اسمی از دین میارک اسلام و دانشمندان اسلامی ببرید.
یاسین از پیداگوژی کابل
>>> قتل قتل است و هیچگونه توجیهی انسانی و دینی ندارد. کسانکیه از انتحار و قتل حمایت میکنند، سخت گرویده کتابهای زرد ورق چاپ قصه خوانی پیشاور اند که جهت مسموم کردن اذهان کودکان و نوجوانان افغانستانی فعالیت میکند.
قتل یک انسان به هر عنوانی که صورت میگیرد، وحشت است و جز امیرالقاتلین و الانتحاریون کسی دگر آنرا جایز نمی شمارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است