عمق استراتژی آمریکا و پاکستان و راه حل بحران
هندوستان بسان دیوی عظیم الجثه ی است که در پشت پاکستان خوابیده و سالهاست که گرده ی پاکستان را آزرده است و تمام شمال پاکستان را از خود می داند ونصف باقیمانده اش با خط دیورند دو نیمه می شود که افغانستان از آن خود می خواند 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۰۰    ۱۳۹۰/۲/۳۰ کد خبر: 22378 منبع: پرینت

(ما مریدان رو بسوی قبله چون آریم چون/ رو بسوی خانه ی خمار دارد پیرما. حافظ)
ـ 1 ـ
آمریکا پروسه تروریسم را بر افغانستان و جهان تحمیل کرد و اینک افغانستان وجامعه بین المللی اند که هزینه آن را می پردازند و تنها اما، یک کشور است که همچنان هزینه دریافت می کند و آن پاکستان است. این بدین معناست که، منطق باج وخشونت نه تنها در افغانستان که در نظام بین الملل نیز پذیرفته شده است. ازین روست که پاکستان ـ برای تأسیس طالبان و قتل هزاران انسان در افغانستان ومنطقه ـ نه تنها سرزنش که تا هنوز باج های کلان را صاحب شده است. با آن که حمایت پاکستان از طالبان یک راز باز است و پاکستان مانع بزرگی برای صلح در افغانستان، ولی بازهم پاکستان همیشه در نزد هرم قدرت در آمریکا دست بالا را برای سمت و سو دادن مسایل افغانستان دارا بوده است. این خود می رساند که پاکستان با مهارت تمام بحران می آفریند و آنگاه خود نه به عنوان یک مشکل که به عنوان بخشی از راه حل پذیرفته می گردد و از جهان امتیاز مطلق می گیرد. پاکستان با همین مهارت از جنگ افغانستان با شوروی نهایت استفاده را برد. چهارده سال تمام آمریکا را دوشید. پروژه ی هسته ی اش را تکمیل کرد، اقتصادش را بازسازی نمود و تسلیحات مدرن آمریکا را خود گرفت وکهنه هایش را به مجاهدین داد و سرانجام پس از شکست شوروی نخواست که در سایه ی یک همسایه قهرمان زندگی کند. لذا جهاد افغانستان را تبدیل به جنایت کرد و رهبران مجاهدین را رسوای عالم نمود. باقی مانده ی مجاهدین عرب و پاکستانی را نگه داشت و ذخیره فردای خود ساخت. در مدرسه های وهابیت شستشوی مغزی شان داد و صد ها نفر آماده انتحار تولید کرد و به خطرناک ترین تسلیحات دنیا مجهز شد؛ صد ها بمب اتمی آماده انفجار و صد ها طالبی پر از اشتهای انفجار. این بار می خواست که افغانستان را نه تنها از انسان که حتی از استخوان های گورستان و آثار عهد باستان و پرنده و درختانش پاکسازی کند. ولی نا گهان عدو سبب خیر شد، وتیری برگرده آمریکا فرود آمد و دوقلوی زیبایش در دامنش خون و خاکستر شد. باز هم پاکستان ده سال تمام آمریکا را در غارهای تورا بورا و بیابان های شرق افغانستان سرگردان وتباه ساخت و خودش بخشی از راه حل بحران افغانستان شد. دوباره از آمریکا غرامت گرفت آن طور که حتی مرده ی بن لادن را هم به آمریکا فروخت. بن لادنی که خیلی زود تر از این از پا افتاده بود زیرا بن لادن تمام دارای اش در جیبش بود نه در ذهنش.آنگاه که جیبش تهی شد از پا در افتاد واستخوانش حراج پاکستان شد.

حال سوال اساسی اینست که چرا پاکستان این خط مشی شیطانی و سیاست ... را پیشه ی خود کرده است؟
مبنای این سیاست در این است که دولت های در معرض خطرِ تمامیت ارضی، بقای خودش را در ناامنی دیگران جستجو می کنند. پاکستان واسراییل نمونه ی واضح این قاعده اند. هندوستان بسان دیوی عظیم الجثه ی است که در پشت پاکستان خوابیده و سالهاست که گرده ی پاکستان را آزرده است و تمام شمال پاکستان را از آن خود می داند. ونصف باقیمانده اش با خط دیورند دو نیمه می شود که افغانستان از آن خود می خواند. لذا پاکستان برای رهای از آشفتگی خود برای این دوکشور آشوب می آفریند و مشغول شان می دارد. با این تفاوت که فراتر از منازعات مرزی، پاکستان افغانستان را به عنوان حیات خلوت خود تلقی می کند که در وقت لازم، بجای مقاومت فیزیکی در برابر فشار هندوستان به راحتی از تاکتیکی جا بجایی در خاک افغانستان استفاده کند. ازین رو است که پاکستان حتی حکومت پشتونیزم ناسیونالیستی را در افغانستان بر نمی تابد وهمیشه در جستجوی حکومت مذهبی رادیکال است تا پاکستان را به عنوان برادر مسلمان شریک خاک وخانه اش بداند.

ـ 2 ـ
آمریکا اما؛ برای جبران غیبتش بعد از جنگ سرد، حضورش را با جنگ علیه تروریسم بر آسیای مرکزی و خاورمیانه تحمیل کرد. خودش را داغدیده و ایثارگر جلوه داد و بدینسان بر افغانستان و جهان منت گذاشت. بعد از سقوط شوروی آمریکا با اطمینان خاطر منطقه را ترک گفت و مرتکب بزرگترین اشتباهش شد. در فاصله ی این غیبت هند بیش از حد فربه شد و پاکستان در کنار بمب های اتمی اش صدها مرد انتحار تولید کرد. غول زرد پکن از خواب طولانی اش برخواست ، سر از فراز دیوار چین بر آورد و لرزه بر اندام غرب انداخت. ایران کیک زردش را با خیال راحت پزید و روسیه دوباره تجدید قوا کرد و این چنین دنیا به "تک چند قطبی" هانتیکتون مبدل شد. آمریکا نا بهنگام متوجه اشتباهش شد و با سراسیمگی تمام خودش را در زیر سایه پرچم "جنگ مقدس با ترور" سر جایش برگرداند و در سر زمین بی صاحب افغانستان اردوگاهش را بر افراشت.
آیا براستی می توان گفت که هدف اصلی آمریکا افغانستان است و مرام اصلی اش صلح و امنیت افغان ها؟ نشاید؛ برای آنکه افغانستان بخشی از منطقه است و باالتبع بخشی از اهداف آمریکا در منطقه خواهد بود نه تمام آن. هدف اصلی و ثابت آمریکا، حضورش در منطقه است و افغانستان هدف مقدماتی و غیر ثابت آمریکا محسوب می شود. به همین خاطر است که امریکا در افغانستان سیاست به نرخ روز دارد و طالبان را تا هنوز حفظ کرده است تا دلیلی برای حضورش داشته باشد. با همین سیاست است که مردم افغانستان را نا خود آگاه در برابر این سوال قرارداده است که آیا افغانستان دوباره پایگاه دایمی طالبان شود بهتر است یا پایگاه دایمی آمریکا؟ بدیهی است که مردم از میان بد و بد تر، بد را بر می گزیند.
حال سوال اینست؛ اکنون که مرگ بن لادن دست پاکستان را رو کرده است آمریکا با پاکستان چه خواهد نمود؟ سرانجام پاکستان و آمریکا با طالبان چه خواهد کرد؟
حقیقت اینست که پاکستان بازهم باج و امتیازش را از آمریکا خواهد گرفت. زیرا تومور سرطان ترورریسم زیر دست پاکستان است اگر عصبانی شود منفجرش می سازد و تمام منطقه را آلوده به مرگ خواهد ساخت. بدینسان آمریکا نه می تواند پاکستان را مجبور کند و نه می تواند که جنگ را به پاکستان بکشاند. چه آنکه اگر امکانش می بود آمریکا ازهمان ابتدا جنگ را از پاکستان آغاز می کرد که مرکز طالبان بود. پاکستان اما در پناه صد ها بمب اتم ومردان انتحاری اش در برابر آمریکا راست قامت خواهد ماند. نهایت هم چنان سران بی مصرف القاعده و طالبان را به آمریکا خواهد فروخت و جلب رضایت خواهد کرد. ولی سطح زیرین طالبان را همیشه برای خود نگه شان خواهد داشت. زیرا طالبان کسانی نیستند که خواسته های مغایر با منافع سیاسی پاکستان داشته باشند. بلکه در راه رسیدن به اهداف پاکستان جهاد میکنند. از این رو حکومت پاکستان هیچگاه طالبان را نابود نخواهد کرد بلکه از آن استفاده بهینه خواهد نمود چه آنکه پاکستان برای طالبان هزینه ی بسیارکرده است. آمریکا اما، در صورت حضور دایمی اش در افغانستان ،مجبوراست که دست طالبان را از افغانستان کوتاه کند. زیرا در این صورت می تواند که افغانستان را از حالت ورشکستگی نجات دهد و تبدیل به یک دولت وابسته کند. چون دولت ورشکسته برای آمریکا هزینه ی بدون برگشت دارد ولی دولت وابسته هزینه های قابل جبران.

ـ 3 ـ
و حال از آنچه گفته آمد پیداست که؛ اگر صلح را به معنای خشکانیدن ریشه های منازعه و از میان برداشتن عوامل مداخله معنا کنیم، تازه درخواهیم یافت که آوردن صلح در افغانستان با چه چالش بزرگی روبروست.
نتیجه عملی سال ها جنگ وخشونت و مبارزه مسلحانه در افغانستان این شده است که اکنون یگانه راه رسیدن به منافع اجتماعی و سیاسی از طریق خشونت و عصیان جستجو می گردد و این باور به یک گفتمان مسلط وتأثیر گذار تبدیل شده است. مشی دولت فعلی نیز پیوسته بر سیستم امتیاز به خشونت استوار بوده است. مصرف میلیون ها پول برای تشکیل و تداوم کمیسیون صلح و آشتی، شورای عالی صلح و جرگه صلح و امتیاز به مناطق نا امن خود از این نمونه و بهترین دلیل برای کارآیی منطق باج و خشونت است. بنابر این تا وقتی که فرهنگ باج و خشونت جای خودش را به روش مدیریت و مدارا نسپارد، صلح دایمی محقق نخواهد شد. و این وقتی شدنی است که صلح و آشتی تبدیل به یک اندیشه و انگیزه شود. و بر همین مبناست که صلح پایدار تنها در آشتی و یا نابودی یک گروه مخالف مسلح خلاصه نمی گردد. از همین جاست که مشکل افغانستان تنها گروه طالبان نیست بلکه مشکل اندیشه طالبانیست. در حقیقت اندیشه طالبانی ریشته طالبانست . حضور و فعالیت طالبان در ولایت های مشخص دقیقا به همین معناست. زیرا اندیشه طالبانی در نهاد همین قوم و تبار نهادینه و جاودانه شده است وگرنه، خودشان را زنده زنده انتحار نمی کردند.

حال سوال اصلی اینست که راه حل عملی بحران نا امنی در افغانستان چه خواهد بود؟ به طور منطقی دو راه بیشتر وجود ندارد، یا رضایت دایمی طالبان یا حذف واقعی طالبان.
اما رضایت دایمی با بخشی از طالبان میانه رو شدنی است. اما صلح با طالبان رادیکال که هیچ چیز وهیچ کس به جز خود و مرامشان را قبول ندارد چگونه ممکن خواهد بود؟ ناگزیر برای این طیف از طالبان گزینه حذف دایمی درست خواهد آمد. ولی سوال اینجاست که آیا دولت فعلی می تواند این کار را بکند؟ واقعیت اینست که طالبان ریشه در میان و مناطق پشتون دارند و تا هنوز این مردم خمار بزم ورزم طالبان اند. و از دیگر طرف گلیم دولت هم زیر پای همین مردم است. برای نمونه احمد ولی کرزی که با رأی همین مردم رئیس شورای ولایتی قندهار شده است چه طور می تواند در جلو چشمان همین مردم طالبان را خنجر بزند؟ نتیجه اینکه دولت نمی تواند و یا نمی خواهد طالبان را نابود و خاطر مردم خود را حزین سازد و البته که حس قوم و تباری نیز اجازه این کار را نخواهد داد. چه آنکه دولت خودش پاره ی تن همین ایل و تبار است. در نتیجه تا هرم قدرت بدین شکل بر قرار باشد طالبان هم همچنان پایدار خواهد ماند.

سیدآصف حسینی(وطنیار)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   تشکر فراوان از مقاله جامع و تحلیل درست محترم وطنیار صاحب که واقعیت های عینی جامعه بخون خفته افغانستان بدرستی به دست تحلیل گرفته است امید است یک راه گشاهی و راهنمای باشد برای دولت مردان بخواب رفته کشور که امروز نا مفهوم و بدون یک سیاست و خط مش درست برای آور دن صلح وثبات در کشوردر حرکت است .
محمد .از راه دور

>>>   آقای وطنیار بسیار بجا نقش منافقانه پاکستان درمنطقه رو شده است
دولت مردان ما باید از این برگ برای پیشبرد منافع ملی افغانها استفاده کنند متاسفانه که دولت مرد نداریم همه نوکر هستند اگه وطنیارصاحب مقاله تانرا به انگلسیی ترجمه کنید به روزنامه های امریکائی بفرستید تا نشر شود خیلی خوب چون مردم آمریکا اذهان شان چیزدیگریست دولت پاکستان را همکار حکومت خودمیدانند وازآنان تقدیر میکنند درحالیکه واقعیت چیز دیگری مایان که اینجا هستیم میبینیم که توسط میدیا کم کم متوجه کار های پشت پرده پاکستان میشوند اگرچه دولت کوشش دارد پاکستان را همکارخود جلوه دهد تا بتواند کمک های سنا را برایش تصویب کندولی خیلی خوب خواهد بود که کارشناسان افغان هرازگاهی مقالاتی راجع به صفات پاکستان در روزنامه های بزرگ آمریکائی بنشر برسانند

>>>   سلام به همه !
از تحریر وطنیار نتیجه گرفته میشود که طالبان کدام خطری نیست بلکه طرز تفکر واندیشه آنها که شکل قومی داردباید نابود شود در غیر آن بحران موجوده راه حل ندارد
من اضافه میکنم که اندیشه وتفکر مذهبی در کشور ی مانند افغانستان در بین مردم واقشار کشور ما نه به سطحه قبایلی بلکه به شکل ملی در تمامی ولایات یک منشه عقیده وی ومذهبی تقریبآ چیزی کم وبیش 1432 ساله داشته ودر بین تمامی مردم کشور ما چی زنده گی قبیله وی داشته ویا چی زنده گی شهری قابل لمس بوده و است .که از این واقعیت وحقیقت با موجودیت بیشماری مساجد شریف با ملا امامان آنها و طالبان آنها که شام ها صداهایشان در درب هرخانه به کوش هرکدام ما طنین انداز میشود که : نانی طالب را بیارین ! و موجودیت بیشماری علمای کرام وسرانی دینی ما که همه محصول این مساجد بوده وتا به حال همین پروسه بدون وقفه ادامه دارد . پس چی طور شده میتواند که از مردم وملت خویش آزادی مذهبی شان را گرفت ؟ وعقیده آنها را نابود کرد ؟
درنهایت پیشنهاد من برای حل اختلافات موجوده بحران کنونی قرار ذیل است
_ مذهبی بودن جامعه البته پاک وبدون آرایش شرط اول است .
_آموزش برای همه چی مکاتب باشد ویا مساجد .
_برچیده شدن نیروهای مسلح به صورت کل .
دراین صورت امکان زیات موجود است که تا یک کشوری بدون اختلافات در آینده داشته باشیم .سلطان از المان

>>>   وطنيار صاحب مقاله تان دو جانب دارد : بعضي شان منفي وبعضي شان مثبت. از مثبت تان استقبال كرده. واما منفي شان خودتان ميدانيد بايد اصلاح شود

>>>   سوال چطور شد ؟؟که دنیای غرب بازور وزر خویش وایادی دست پرورده خویش نتوانست رضایت ملت را جلت کند وطالبان باکیسه های خالی توانسته است اندیشه طالبانی را درمیان ملت نهادینه نماید!!!!! ولی واقعیت این هست که دنیای غرب فریب دلالان وموی سفیدان ومتنفذین دروغین که جز تحویل دادن دوروغ وگرفتن امتیاز هنری دیگری نداشته خورده اند خیلی ازبزگان قومی که درحال ورشکسته گی بسر میبردند فعلا ببرکت امریکا وایادی شان وشعارهای دروغ پشتیبانی ملت به منزل ومآوای رسیده اند ولی ملت راهی غیراز را ه بزرگان وسیاسیون گرفته اند وکلائ ملت که شعار پشتیبانی ملت را سرمی دهند جرئت یک دیدار ملت رابدون سلاح ندارند و...... چون همه اینها فقط منافع شخصی خویش را برمنافع عمومی وملی ترجیح داده اند بناءا ملت درطول تاریخ دنبال اندیشه اسلامی بوده وهست ؛ که این حکومت ندارد رسانهای حکومت فرهنگ حکومت و....... همه مشعر یک حکومت وابسته است که برخلاف اندیشه ملت حرکت میکند واین عامل موفقیت طالبان است
منصور هروی

>>>   خدا طالبان را نیست کند که تمام مردم افغانستان را به خون و خاک کشاند و خدا این طالبان ریشه ...... را نیست ونابود کند. انشاء الله

>>>   هندوستان هیچ وقت ادعا ارضی بر پاکستان نداشته است. بلکه این پاکستان است که میخواهد کشمیر را از چنگ هندوستان در آورد.
از جناب سید آصف هم میخواهیم که کمی واقعبینانه تر اوضاع را تحلیل و تجزیه کنند.
محمد

>>>   ما نه به امریکا نه اروپا یا پاکستان و دیگر کشور های همسایه ... به هیچ کس اعتماد نداریم. ما فقد به خدا و قوۀ جوان خود اعتماد داریم و بس. ما با اتکا به خود میتوانیم کشور خود را آباد و آزاد ساخته و دسیسه های شیطانی امریکا.... را دفع کنیم

>>>   در واقعیت تحلیل درست و انعکاس دهنده تمامی فکتور های که امروز کشور عزیز ما وشما با ان دست و ګریبان است، میباشد.
محمد جمال منصف صافی

>>>   بلی با تقدیم احترام به دست اندر کاران سایت افغان پیپر -نویسنده و خوانندگان محترم
نوشته آقای سید آصف حسینی و طنیار را با تحلیل خوب شان تائید میدارم.
لبریز شده کاسه صبر همه طاقت هجرت نماند و زیستن آسان نشد
امید وار هستم که وطن را آرام و با تامین عدالت اجتماعی در این
زندگی و عم کمم که باقیماند بیبنم تا بعدآز سفرم در آندنیا آرام باشم

>>>   تشکر دوستم ازین مقاله زیبا و حقیقت های فراموش شده که مردم دنیا وافغانستان هیچ بیاد نمیاوردند که دشمن ودوست مردم مظلوم ما کی بود وکی است چرا ما قربانی میگردیم
دوست غوری شما

>>>   هموطنان گرامی سلام! مقاله آقای وطنیار بعضی واقعیت ها را بازگوکرده ولی درخاتمه تیر خودرا ازکمان قومگرایی متوجه پشتون ها قرار داده است. بنابر ادعای سکتاریست ها که پشتون ها 250 سال به این سرزمین حکومت کرده است (اگراین ادعا درست باشد فرضا) ولی دراین 250 سال پشتون ها افراطی نبودند واندیشه طالبانی نداشتند.
شاهان افغان دراین چند دهه اخیر نمونه وسمبول دموکراسی وآزادی های فردی بودند که درمنطقه تا به امروز مثالی نداشتند.
گروهای معلوم الحال به رهبری برهان الدین، گلبدین، مسعود ، مزاری، خلیلی سیاف ودیگران بودند که ملاهای مارا افراطی ووهابی کردند وبه هزارها عرب تذکره تابیعت توزیع نمودند. وبعدا درگردن ایشان ریسمان انداخته وبه دالر فروختند. این گروهک ها که امروز هرم قدرت را دراداره پوشالی تشکیل دادند به هیچ وجه می خواهند که صلح بیاید، چرا دران صورت همه چیز خودرا ازدست خواهند داد وخود مردم ایشان این جنایتکاران را ماخذه خواهند کرد.
درجنگ امروزی هم بزرگترین قیمت بنیادگرایی وافراطیت را قوم پشتون میپردازد که متاسفانه نویسندگان ما برایشان به جای اشک ریختن طبل گرم کردن میزنند. چیزیکه برای نسل های آینده شرم آور خواهد بود. هیچ ابر قدرتی نمیتواند که کوچکترین قوم را ازبین ببرد چه ماند به قوم غیور پشتون!
پشتون بحیث قوم مبارز وفداکار دراین دوصد سال بخاطر حفظ استقلال وهویت خویش جانفشانی های فراموش ناشندنی انجام دادند ودارند میدهند ودیری نخواهد پایید که سایر اقوام باغیرت این وطن خودرا ازچنگال تجاران متعب دینی وقومی رها ساخته ودر پهلوی برادران پشتون خود بایستند ویک باردیگر فرغون زمانه را نیست ونابود خواهند ساختند.
باعرض ادب
احمد میهن فدا

>>>   سه سوال دارم
یک: فرق بین اوغان و افغان چیست؟ اگر افغان اوغان است
پس هویت من که هزاره ، ازبک و تاجیک هستم چیست؟

دوم: کدام کشور در جهان به جز از کشور من و تو به این حد از دست يک قوم قرباني داده است که ما هزاره ها، ازبک ها و تاجیک ها از دست قوم اوغان ملیون ها برادر و خواهر خود را از دست داده ایم و هنوز هم از دست ميدهیم

سوم : اوغان ها که به کمک خارجی ها یک صدو پنجاه سال است که در سرزمین من و تو حکومت میکنند و ملیون ها انسان را به قتل رسانیدند کشور را در قرن بيست و یک به مرکز وحشت و دهشت مبدل ساختند و بد بختانه خود شان حتی نميفهمند که از آ ن ها قدرت های جهان استفاده میکنند چرا به محکمه بین المللی محکوم نمیگردند و تا چه وقت بنام اسلام و شعار های دروغین هزاره ها ازبک ها و تاجیک ها را فريب میدهند

آیا من و تو انسان نیستیم گناه ما چیست چرا خاموش هستیم چرا حق زندگی انسانی را مانند سایر انسان ها نداشته باشیم

به پیش به سوی مقاومت و سرنگوني این قاتلان

منتظر جواب تان

جنبش عدالت خواهان در اروپا

>>>   ازشب گذشته به اینسو علاوه برمرکزولایت هلمندشهرلشکرگاه برتمامی ولسوالیهای این ولایت عملیات پلان شدۀ مجاهدین امارت اسلامی آغازگردیده است .
قرارراپورداده شده در ولسوالی های مارجه ،نادعلی ،لشکرگاه ،گریشک ،باباجی،موسی قلعه ،سنگین ،شوراب ،کجکی بردشمن حملات منظم جریان دارد.
قابل ذکرست که دراین عملیات وسیع وفراگیر تلفات سنگینی به دشمن وارد گردیده است اما اشغالگران طبق عادت همیشگی خود تلفات خود را مخفی نگه داشته ودر جنوب افغانستان تمام خبرگذاری ورسانه ها را از انعکاس تحولات اخیر هلمند بشدت ممنوع نموده اند .
تعدادی از ژورنالیستان در گفتگو با الاماره گفته اند که اشغالگران امریکایی به اداره اجیر نیز هشدار داده اند که قبل از اعلان رسمی اشغالگران در مورد تحولات هلمند هیچ عکس العملی از خود نشان ندهند به همین خاطراست که تحولات هلمند در تعدادی از خبر گذاری های داخلی وخارجی انعکاس نیافته است .

>>>   ظامیان اشغالگر آمریکایی در افغانستان از بالاترین میزان مشکلات روحی و روانی از سال 2005 رنج می‌برند و روحیه آنها پایین آمده است .
به گزارش آسوشيتدپرس، اين گزارش توسط یک تیم سلامت روان، از بررسی بیش از 900 نظامی، 335 تفنگدار دریایی و 85 نفر از کارکنان بخش سلامت روان در افغانستان، در ماه‌های ژوئیه و اوت سال گذشته تهيه و ارائه شده است.
بر اساس این گزارش،‌ افزایش چشمگیر درگیری‌ها در افغانستان، یکی از عوامل اصلی است که بر سلامت روحی - روانی نظامیان اشغالگر آمریکایی تاثیر گذاشته است. حدود 70 تا 80 د درصد از نظامیانی که برای این گزارش مورد بررسی قرار گرفتند، اعلام کردند شاهد کشته يا زخمي شدن دستکم یکی از همقطارانشان بوده اند.
بیش از 130 هزار نظامی تحت امر سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان مستقر هستند که دو سوم این نظامیان، آمریکایی هستند.
ارتش آمریکا اعلام کرد، کارکنان بخش سلامت روان در افغانستان را برای کمک به نظامیان، دو برابر کرده است.
شمار کارکنان بخش سلامت روان در افغانستان سال گذشته براي هر 646 نظامی اشغالگر آمريکايي، يک نفر بود

>>>   جای تشکر از وطنیار صاحب که بامقاله زیبایش نقش فریبکار انه پاکستان را در ارتباط با مسئله افغانستان تشریح کرده وامیدوارم که تمام انسان های درد من وطن از جنایت این کشور همسایه مطلع گرددکه به راستی دنیای سیاست چه قدر پچیده است وبر سیاست مداران درد من وقلم بدستان کشور است که مردم را ازوضعیت وسیاست کشور پاکستان در افغانستان باخبر سازند وباشد روز فراسد که همه دارای کیاست وهوشیاری لازم گردد که از توطئه شوم این کشور آگاه گردد آدم های فریب خورد ه از راه برگردد وبرای ساختن کشور صادقانه تلاش نماید

>>>   تا 2 يا 3 ماههه ديگه اينده پاكستان را هم مي بينيم وقتي نيروهاي ناتو و ارتش امريكا بهشون حمله كردند اون وقت ما مي شينيم و نظاره مي كنيم بله شما درسات مي گي دنياي سياست بسيار پيچيده است
ادريس سيدي . هرات

>>>   مردم افغانستان در اصل قربانی سیاستهای هم خدا و هم خرمای دولت داخل خود را می خورد. رابطه هم با حامیان تروریست و هم با جهان دموکراتیک امکانپذیر نیست.
با این شیوه نمی توان اعتماد مردم را جلب کرده و به صلح و آرامش پایدار رسید. زیرا هر دو در جناح و جبهه در جنگ و تعارضد. جنگ آزادی و آگاهی بر علیه جهل و جنایت و دیکتاتوری و عقب ماندگی. جهان دموکراتیک به دنبال آرامش و ثبات کشور است تا بدینوسیله مردم و کشور به رشد و تعالی برسد تا فعالیت سیاسی آزاد و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، جای خونریزی و برادرکشی را بگیرد، ولی حامیان تروریست بنام مبارزه با آمریکا و بیگانه و یا مبارزه با استکبار و شیطان خود ساخته...، خواهان هرج و مرج و کشتار و ترور و تروریست پروری است زیرا وجود و بقای خود را در حمایت از خشونت می بیند چرا که تمامی پلهای صلح و آزادی و حق حاکمیت مردم و آرامش را پشت سر خود خراب کرده است و دیگر راهی برای برگشت ندارد. زنده باد مردم افغانستان و زنده باد صلح و آزادی و دموکراسی.

>>>   سلام.
جناب آقای حسینی وطنیار! آیا گمان نمی کنید که به نوشته های تان کمی تند می روید؟
آیااین مقاله شما«بحران تعارض در قانون اساسی افغانستان» نشان دهنده ی این نیست که خیلی تند رفته اید . برداشتی که من از این مقاله ی شما کردم این بود که قانون اساسی افغانستان واقعا دچار مشکل اساسی است حال آنکه قانون اساسی افغانستان به نوع خود بهترین قانون اساسی است. خوانندگان باید در این مورد قضاوت کند/.
حبیب الله موحدی

>>>   سلام.
شوروی روشنفکر تربیت کرد افغانستان را گرفت. آمریکا طالب پرورش داد افغانستان را گرفت. ایران ملا تربیت می کند تا افغانستان را بگیرد. حالا من باید چه کسانی را تربیت کنم تا حق خودم را در افغانستان بگیرم.
نجیبه سحریار

>>>   آقای حسینی وطنیار نوشته اید که آمریکا تروریسم را بر افغان وجهان تحمیل کرد. آیا قضیه کاملا برعکس نیست؟
میرویس بی خانمان

>>>   سلام. مدیران محترم سایت وزین افغان پپر. خواهشمندیم که کامنت های مردم را نشر کنید ما با صد زحمت در ایران در انترنت دسترسی داریم ، یک کامنتی می نویسیم و شما هم آن را نشر نمی کنید. با با ما این سایت را دوست داریم. تنها درک وارتباط ما همین سایت است.
رسولی

>>>   آقاي وطنيار در اينكه پاكستان در صدد حفظ خاك از دست رفته شان است كه شك نيست وآمريكا هم در صدد حضور هميشكي شان در خاورميانه است هم ترديد وجود ندارد اما سول در اين جاست كه دولت و ملت افغانستان چي كند كه از بلايي خان نمان سوز بي مردي نجات يابدمن قكر مي كنم كه هر كسي توجه به حفظ منفعت خويش دارد نه منفعت ديگران ولي در اين قسمت راه كار برون رفت از اين بحران در چست

>>>   آقای منصور هروی، فرق در این است که طالبان و دینداران دروغین و زاهدان ریا کار از احساسات دینی و مذهبی مردم سوء استفاده میکنند و دنیای واقعی و عینیات را ول و یا فراموش کرده و همه اجر و عواقب و زندگی را در دنیای دیگر جستجو و نوید میدهند. این روش کار متحجرین است شماست و بزندگی حیات و اقعی مردم

>>>   متاًسفانه بعضی از هموطنان از محدوده نوک بینی خود نمی توانند فراتر را ببینند. یعنی فقط در حباب فکری خود باقی مانده اند، آمریکا به خاطر منافع شخصی آمده است! کدام منافع ؟ تا سالانه 200 میلیارد دلار هزینهً نظامیش در افغانستان بشود؟ ده ها سرباز چشم براه مانده خانواده را از دست بدهند؟ در بیابانها و خیابانها شب و روز و در سرما و گرما دور از وطن و خانواده خود، خاک و خون دل و اضطراب بخورند و داشته باشند؟ زخمی شده و جانشان را از دست بدهند؟ کدام منافع شخصی ؟
منافع شخصی منافع شخصی: دوست عزیز اینها شعار های تو خالی چپیهای ورشکسته و هم پیمانان طالبان ... و جبهه ارتجاع است.
تو خون کسان خوری و ما خون رزان--- انصاف بده کدام خونخوارتریم؟

مگر عامل حضور نظامی آمریکا در افغانستان و عراق طالبان و القاعده و گروههای ترور و مرگ نیست؟ آنها کدامند؟ آیا می دانید؟ آیا می توانید بخاطر مردم افغانستان و مردم فقیر و در غرق خون مانده ً افغانستان قضاوت منصفانه بکنید؟

>>>   ايكه طالبان . پاكستان . امريكا و كلا كشور هاي منطقه چي اهدافي ر دنبال مكنن مهم است اما ملت افغانستان بايد پيگير اهداف خود باشند. و بهترين هدف ما در شرايط فعلي كمك براي هرچه قدرتمند شدن دولت ملي افغانستان است . تمام حملات طالبان و موضع گيريهاي معني دار پاكستان و بيگانگان به خاطر جلوگيري از قدرت گرفتن حكومت مركزي در افغاستان است .

>>>   جهانی سپاس از تحلیل عالمانه ی تان دوست محترم واقعا درست و بجا تجزیه و تحلیل کرده ای آرزوی توفیقات بیشتر برای حضرت عالی و همه روشن فکران وطن دارم.
نوری از قم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است