قیام 24 حوت سال 1357 را به یاد آورید!
مقامات داخلی و خارجی که به هر نوعی قصد تعرض به خاک کشور و حقوق ملت افغانستان را دارند، باید بدانند که مردم افغانستان همان مردم سال 1357 هستند و هنوز هم می توانند با اتحاد و توکل بر خدا دستهای ناپاک را از کشورشان دور سازند 
تاریخ انتشار:   ۰۱:۲۱    ۱۳۸۹/۱۲/۲۴ کد خبر: 20064 منبع: پرینت

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان ( afghanpaper ) ، سی و دو سال قبل، یکبار دیگر مردم غیور افغانستان رشادت و دلاوری نیاکان خود را به منصه ظهور رسانیده؛ مظهر قیام و عدلتخواهی در مقابل استعمار بزرگ قرن گردیدند.

مردم ظلم ستیز هرات با قیام در برابر متجاوزین و مزدوران شان، به ارزشهای اعتقادی و ملی ارج نهاده، سرآغاز قیام مردمی در کشور شدند.

اواخر زمستان 1357 هرات شاهد قيام حماسه آفرين دهها هزار انسان پاك و سر بر كف و شهادت بيش از 25 هزار فدايي راه حق بود. در آن لحظاتي كه دشمنان دين و وطن اين فروخته شدگان وابسته به اجنبي پلان هاي ناجوانمردانه اسارت و بندگي را مي كشيدند و نا بخردمندانه مردم مومن ما را زير شكنجه هاي روحي و جسمي به جرم خدا پرستي شهيد مي ساختند مجاهيدن راه حق و سر سپردگان وطن كمر همت بستند و مقابل خونخوار ترين دشمنان دين و و طن قيام كردند.

آن طرف جبهه مدرنترين هواپيماهاي غول پيكر، هليكوپتر هاي ضد كارتوس، تانك هاي زنجيردار، توپ هاي جديدالاختراع كه براي اولين بار در گيتي به آزمايش گذاشته ميشد و اين طرف جبهه مردم پا برهنه، با شكم گرسنه دست خالي اما با ايمان، ثابت قدم و پايدار، مصمم و با اراده قرار گرفته بودند.

سي و دو سال قبل با روی کار آمدن دو حزب کمونیست خلق و پرچم، خانواده جمهوری سلطنتی محمد زائی ها، از اریکه قدرت فرو غلطید. رجـال سیاسی آنها توسط سران خلقی و پرچمی، به کام مرگ و نابودی رفته، از فراز زندگی فرو افتادند.

داوود خان و خانواده او که به اثر اشتباهات سیاسی خویش برای احزاب کمونیستی فرصت تلاش های سیاسی را فراهم نموده بود ؛ اولین قربانی های بود که در تعقیب آن، تعداد کشته های مردم افغانستان توسط کمونیست ها از مرز یک ميلیون نفر گذشت. کمونیست ها در ابتدای امر با سر دادن شعار های خلقی و کارگری دست به تقسیم اراضی مردم و توهین زمین داران زدند.

و صدها هکتار از زمین های صاحبان زمین را میان افراد بی زمین کشور، بدون رضایت مـالکان زمین ها و همچنین با عدم خشنودی زراعت کاران، توزیع نمودند. آن‌ها اقدام به توهین زنان، دهقانان، زمینداران و سرمایه داران کردند.

برای دختران که باید به خانه شوهر می رفتند مبلغ 300 روپیه افغانی مهر تعيین کرده، و همچنان برای سواد اجباری زنان و پیرمردان 70 ساله را راهی کلاس های سواد اجباری ساختند و علیه ارزش های دین و فرهنگ بومی مردم شعارهای ضد دینی سر می دادند. از روزنامه های کشور مظاهر دینی و فرهنگ ملی و بومی مردم را حذف نمودند. برخی عناوین مجلات و روز نامه های کشور را که نشانه های دینی داشت محو نمودند. در برخی از روزنامه ها وجود و قدرت خدا را مورد استهزاء قرار دادند و عقاید دینی و ویژگی های ملی مردم را به باد انتقاد گرفتند.

از جانب دیگر دستگیری های وسیع علماي دینی، صاحب رسوخان ملی، دانشجویان، معلم ها، دانش آموزان، تجار و امامان مساجد، محصلین دانشگاه ها را به بهانه های ضد ملی و مخالفت با رژیم کمونیستی و خلقی روانه زندان ها ساختند. سخن رسمی و غیر رسمی آنها این بود که از تمامی مردم افغانستان برای ما فقط شماری از اعضاي حزب دموکراتیک خلق کافی می باشد. کمونیست ها در دشمنی با مردم سران آنها را در دل سیاه شب ها شناسائی نموده، آنها را در دشت ها و دمن های نزدیک شهر و در قبر های دسته جمعی مدفون ساختند.

نويسندگان و تاریخ پژوهان ، تعداد کشته های سالهای 57 تا 71 را بیش از یک ميليون نفر تخمین می زنند. این فاجعه تلخ و ظالمانه که با پشتیبانی ارتش سرخ روس تزاری انجام گردید. بیش از دو میلیون معلول و زخمی و بی دست و پا بجای گذاشته است.

مراکز آموزشی، تعلیمی، تجارت و دیگر پیشرفت های صنعتی و فنی، بر اثر این رخداد تلخ و ناگوار رو به ویرانی و نابودی گذاشته است، و در طول سی سال، جای آن را استعمـال اسلحه و آتش و خون و جنگ و کشتار مردم بیگناه پر نمود. اما چنین وضعیتی برای مردم افغانستان بیش از چند ماهی قابل تحمل نبود و سر انجام صبر مردم پایان گرفت.

دامنه قیام ها و قربانی ها به وسعت جغرافیای کشور توسعه یافت. اولین قیام در اول حوت 1357 توسط سرداران و سپاهیان و صاحب منصبان مسلمان در فرقه عسکری جـلال آباد آغاز گردید. آنها جمع فراوانی از گماشتگان روس را به کام مرگ فرستادند؛ بالاخره همه شان جام های شهادت را سر کشیدند. در کمتر از یک هفته، بعد از قیام جـلال آباد، مردم سلحشور دره صوف و بغلان پرچم عزت و سر افرازی جهاد را بر افراشتند و جمع کثیری از کمونیست ها را به آتش و خون کشیدند.

کمونیست ها نیز از کشتن پیر و جوان دریغ ننمودند. تانک های روسی را بر روی جماعت مردم راندند و قتل های عام انسانی را در تاریخ کشور به ثبت رساندند. دامنه قیام های مردمی در روزهای 21 و 22 حوت 1357 ولایت ارزگان را نیز فرا گرفت. قیام مردم افغانستان، این بار آنها را به یاد عزت های جهاد فرا خواند و آنها به پیروی از علماء و بزرگان دینی و مشایخ و رهبران اجتماعی خویش، خود را مسلح به چوب و سنگ و تیشه و تبر نمودند و بر پایگاه های خلقی و پرچمی و سران کمونیست حمله ور گردیدند.

رنگ سرخ که تنها شعار کمونیست ها بود و به اجبار توسط مردم در تابلو ها و دروازه های دکان ها استعمـال گردیده بود، توسط مردم سنگ باران و سیاه گردید. در راستای دیگر حرکت ها، بزرگترین قیامی که شاید در تاریخ افغانستان بی سابقه است در 24 حوت 1357 در هرات تحقق یافت.

این قیام به فتوای علماي دینی مردم هرات در روز جمعه بعد از نماز های جمعه به گوش واطلاع مردم رسید. سر انجام با طلوع سپیده دم صبح 24 حوت صدای تکبیر الله اکبر شهر را به تعطیلی مطلق کشاند. مردم از چهار دروازه شهر، دروازه قندهار ، دروازه خوش ، دروازه عراق و دروازه ملک همانند طوفان هولناکی به شهر ریختند و تمامی بازار های آن را در نوردیدند و آن را به تصرف کامل خویش در آوردند. پس از تسخیر شهر صدای الله اکبر اطراف و نواحی هرات را پر نمود و سراسر ولایت هرات در مدت 48 ساعت از وجود کمونیست ها پاک گردید.

یاد شهدای آن روز حماسه ساز را گرامی می داریم و بر روان پاک شان درود می فرستیم.

ولی باید یادآور شد که اکنون نیز برخی دول خارجی احساسات مردم متدین ما را مورد استفاده قرار می دهند، برخی وطنفروشان سعی دارند با درآمدهای میلیارد دالری وطنمان را باز هم به فروش برسانند که مسکن نظامیان 43 کشور خارجی نشانی از این واقعیت دارد. ولی این مقامات داخلی و خارجی که به هر نوعی قصد تعرض به خاک و ملت افغانستان را دارند،باید بدانند که مردم افغانستان همان مردم سال 1357 هستند و هنوز هم می توانند با اتحاد و توکل بر خدا دستهای ناپاک را از کشورشان دور سازند.


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   برادر عزیز!
ازین .....گویی ها چیزی ساخته نمیشود یا کدام درد دوا نمیشود بهتر در فکر یک راه حیل حیاتی و سر نوشت باشید!
حقگو

>>>   خداوند كمونستان افغاني روسي را كه دروازه هاي انواع بدبختي ها و مصايب بيشماري را بروي مردمان بي دفاع ما كوشدند به ماتحت دوزخ برساند و در دنيا چنانكه در انتخابات پارلماني رسوا گرديدند براي ابد رسوا و ريشخند بسازد
ما مردم افغانستان اين جانيان و وطن فروشان را هزگز عفه نخواهيم كرد

>>>   زنده باد اسلام عزیز
زنده باد مجاهدین افغانستان
من ولایت هرات را دوست دارم اما وقتی قیام 24 حوت بیادم می آید مرا به دیدن هرات بیشتر معشوق میگرداند.
سلطانی

>>>   قیام وحماسه24حوت 1357مردم ظلم ستیز هرات سرمشقی خواهدبود برای مردم متدین ووطن دوست افغانستان ودرسی است برای وطن و خاک فروشان این سرزمین و عبرتیست به انانیکه قصد تعرض را به خاک وملت افغانستان دارند . ع-ب کابل

>>>   بعد از عرض سلام.
در سال 1357هیچ سرباز خارجی در افغانستان وجود نداشت. اینهمه تبلیغات اجنبی بخصوص ای سی ای پاکستان و امریکایی ها بود که ضمینه را برای اشغال خود آمده ساختند، وما نتیجه او را مشاهده کرده و مینمایم. تمام حرف های خلقی هاوپرچمی ها واقعیت داشت. آیا منیجر های پاکستانی یکجا با طالبان داخل افغانستان نشدند؟آیا امریکایی هادر فکرساختن پایگاهای نظامی نیستند؟ همین اکنون روزانه دها انسان این وطن توسط امریکایی ها به شهادت میرسند، کجاست مجاهدین سر بکف ؟ جواب مثل آفتاب روشن است: در کنار اشغالگران علیهه ملت ،وسران و رهبران شان مصروف غارت مردم ووطن.آیااین طور نیست؟ قاری فخرالدین مجاهد-تخار

>>>   آن وقت هارابیاد نبیارید چون خیلی دردآوراست نتیجه آنروز هاجز ویرانی،عقب ماندگی،بیسوادی،بی اتفاقی و... چیزی دیگری نبوده ومردم دیگرمثل آن زمان هاساده نیستندبه شعارهرکس فریب نمیخوردوهیچگاه دست به ماشه تفنگ نمیبردتاانسانی رابکشدیاجانداری رابیجان سازد،کسانیکه خودرا علمدارجهاد ورهبرمجاهدین میدانستند امروز به تاج تخت رسیده به امریکاواوروپا چکرمیزند واکثرشان درکناربه گفته نویسنده خلق وپرچم درکرسی پارلمان یابه وزارتخانه هاتکیه زده اند، مردم افغانستان به تشویق قیام ضرورت ندارد به مکتب به دانشگاه به علم به بازسازی واتفاق ضرورت دارد تازخم سی وچندساله جنگ رامرهم نهند. بااحترام سیداحمدهاشمی ازولسوالی المار

>>>   سلام بر شهدای مظلوم افغانیستان که برای ازادی میهن جان شان را فداکردند یاد انه گرامی باد امروز متسفانه عده وطن فروش نام و یاد انها را فراموش کرده اند.(اکبری محمد ابراهیم از قم )

>>>   باقی سمندر –سرباز آزادی
24 حوت سال 1389
مارچ سال 2011-03-15

گرامی باد
سی و دومین سالگرد
رستاخیز
بیست وچهارم حوت
مردم دلاور هرات

خوانندگان عزیز !
شما در این یاد نامه و گرامیداشت از قیام حوت هرات میخوانید که نور محمد تره کی به رهبران تزاران نوین کریملن میگفت :
". من پیشنهاد میکنم تا شما به روی تانک ها و هواپیماهای خود علایم افغانی بزنید . هیچ کسی چیزی نخواهد دانست. نیروهارا باید از جانب تورغوندی و کابل به هرات سوق داد. "
نورمحمد تره کی در مصاحبه تیلیفونی با رهبران تزران نوین کریملن
"چرا اتحاد شوروی نمیتواند ازبیکها، تاجیکها و ترکمن هارا به لباس غیر نظامی بفرستد ؟ زیرا کلیه اقوام در افغانستان شناخته شده هستند. اگر جامه ء افغانی بپوشند و نشا نه های افغانی به آنان زده شود ، هیچ کس نخواهد دانست . به نظر ما اینکار بسیار آسان است "
نور محمد تره کی در مصاحبه تیلفونی با تزران نوین کریملن
وهمچنان رهبران شوروی آنوقت میگفتندکه :

" باید همه چیز را همین الان بدون تاخیر داد . درهمین ماه مارس. دوم اینکه به گونه ای باید رهبری افغانستان را از نظر روانی حمایت کرد. " کاسیگین
"تره کی :
تورغندی خیلی به هرات نزدیک است ، اما میتوانید سربازان را با هواپیما به کابل بفرستید. هرگاه شما سربازان تان را به کابل بفرستید و انها از کابل به هرات فرستاده شوند ، به عقیده ما هیچ کسی چیزی نخواهد دانست . همه فکر خواهند کرد که آنها سربازان دولتی افغانی اند. "
کاسیگین : همه چیز باید بی درنگ تحویل داده شود. درست از همین فردا.
مارشال اوستین اوف :
خوب ما اینکار را میکنیم و حتی کنترول هم میکنیم که فردا تحویل شوند.
کیریلینکو :
جنگ افزار ها باید در ماه مارس تحویل داده شوند.
اندروپ اوف :
در هرات بیش از بیست هزار نفر از مردم در شورش شرکت کرده اند. آنچه مربوط به مذاکرات با تره کی میگردد ، فکر میکنم بهتر است رفیق کاسیگین با تره کی گفتگو کند......
لازم است تا ما به تدوین مصوبهء سیاسی پرداخته و در نظر داشته باشیم که احتمالا برما برچسپ تجاوز گری خواهند زد. نمی توانیم افغانستان را از دست بدهیم.
پوناماری اوف :
... انجارا ببینید که یک گروه بیست هزار نفری شورشیان پیروز میشوند "
کاسیگین : شما دور نمای اوضاع را در هرات چگونه می بینید؟
تره کی : فکر میکنم که امروز شام یا فردا صبح هرات سقوط میکند و کاملا به دست مخالفان خواهد افتاد.
کاسیگین : آینده راچگونه پیش بینی میکنید؟
تره کی : ما معتقدیم که مخالفان واحدهای تازه ای را تشکیل داده و به پیش روی ادامه خواهند داد .
کاسیگین :
شما نیرو ندارید که آنان را شکست بدهید ؟
تره کی : کاش می داشتیم...
کاسیگین : شما در رابطه به این مساله چه پیشنهاد هایی دارید؟
تره کی : ما خواهش میکنیم که شما به ما کمکهای عملی ، انسانی و تسلیحاتی کنید.
کاسیگین : این مساله خیلی دشوار است.
تره کی : در غیر این صورت شورشیان به سوی قندهار حرکت کرده و پس از آن به سوی کابل خواهند آمد.
.......................
تره کی :
شما ماشینها را با رانندگانی که زبان میدانند ، بفرستید. تاجیکها و ازبیکها همزبان ما هستند "
.....................

بهتر خواهد بود تا گزارش را خود شما بخوانش بگیرید !
این شما واینهم نبشته بخاطر یاد بود قیام مردم دلاور در ماه حوت درشهر باستانی هرات

همه عکاسی ها از آقای
Luke Powell, 2002.
است که در سال 1974 عکسبرداری نموده اند

سی و دوسال پیش از امروزدر بیست وچهارم حوت سال 1357 مردم دلاور و شجاع در شهر باستانی هرات در برابر ظلم ،ستم ،استبداد و عوامفریبی های دولت کودتاچیان پرچم و"خلق" بپاخاسته و با قیام ورستاخیز شان صفحه دیگری را در تار یخ مبارزات مردم افغانستان گشودند.
این قیام حماسه آفرین با خون بیست وپنج هزار انسان شهید راستین آبیاری گردید
مردم هرات که در برگیرنده کارگران ، دهقانان و سایر اقشار کسبه کار وزحمتکشان ، روشنفکران ،عساکر و افسران فرقه زلمی کوت و برخی از روحانیون و سرشناسان مساجد وخانقاها بودند ، در بیست وچهارم حوت همه با یک صداو یکجا بر ضد ظلم واستبداد دولتی برپا خاستند که بخاطر عوامفریبی داد از "گارگر ودهقان و انقلاب " زده وخود را " حزب دیموکراتیک خلق " مینامید و از پشتیبانی دولتی برخوردار بود که خود را دولت "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی " میگفت و پشتوانه نظامی پاکت وارسا و اقتصادی پاکت کومیکان و اقمار شوروی را با ناز ونخره برخ ستمکشان و زحمتکشان افغانستان میکشید.
قیام مردم دلاور هری یکبار دیگر نقاب از چهره حزب گویا دیموکراتیک خلق و اتحاد شوروی تزاران نوین کریملن برداشت و نه تنها به مردم هرات بلکه برای مردم کل افغانستان و منطقه یکبار دیگر ثابت ساخت که حزب کودتاچی از نهادش برضد دیموکراسی بوده وبروی مردم با توپ وتانک وسرب مذاب سخن گفت و شوروی نیز که داد از سوسیالیزم میزد وخود را دوست کارگران وخلقهای افغانستان وجهان جلوه میداد ، قیام کارگران ودهقانان و زحمتکشان هرات رابه زور توپ وتانک وبم افگن ها سرکوب نمود تا به زعم شان نتنها از " انقلاب هفت ثور " حمایت نمایند بلکه خواسته های تزاران نوین کریملن را زیر نام انترناسیونالیزم ادامه بدهند.
مردم هرات یکبار در دهم اسد سال 1348 بپاخاسته و قیام شکوهمندی برپا نموده بودند وهمه آن قیام دهم اسد را بخاطر داشتند و هنوز نه سال از آن قیام نمیگذشت که گزارش صدای قیام مردم در میزان سال 1357 از نورستان و خیزش مردم فراه در 22 حوت همان سال بگوش شان رسیده بود و شناخت نسبی ایکه از تبه کاران پرچم و"خلق " از پیش داشتند ، عزم شان را متین تر ساخته و نتنها با داس وکدال و اسباب دهقانی وکشاورزی بلکه با تفنگ نیز در برابر جنایت کاران و دولت کودتاچی رستاخیز تاریخی را برپا نمودند . برای اینکه گوشه ای از خصایل مقاومت ومبارزه مردم هرات را بهتر شناخته باشیم ، نیم نگاهی به گذشته های دور حتا پیش از میلاد مسیح نموده ودو باره برمیگردیم به قرن بیستم وروزهای حوت سال 1357 در هری باستانی.

نیم نگاهی به دورنمائی
از گذشته های قیام در هرات:
"هرات این مهد مدنیت ازدیر باز پاسدار ناموس آزادی بوده و در این راه مردم فرزانه آن نه تنها از این منطقه محدود بلکه در کنار دیگر هموطنان افتخار آفرین خویش از کشور باستانی خود در برابر ستمکاران بد نام تاریخ به تمام وکمال پاسداری نموده و جانبازی ها کرده اند که تاریخ درخشان این خطه افتخار آفرین برای همیشه محفوظ است.
این کشور در برابرکشور گشائی اسکندر 365 تا 324 قبل از میلاد مقاومت های دلیرانه نمود و نیز در برابر چنگیز خونخوار 1167 تا 1227 میلادی که آوازه ستمگاری او در بسا مناطق مردم را واداشت تا به او سر تسلیم فرود آرند ، در هرات با مقاومت جدی رو برو شد .
هجوم بیرحمانه شاه اسماعیل صفوی 1510 میلادی و نادر افشار 1731 نیز با مقاومت جدی مردم آزادی دوست و پا بند به سنن اسلامی هرات رو بروشد که با تحمل تلفات بسیارووارد کردن زیان های غیر قابل جبران بر دشمن آخر الامر به پیروزی این مردم سلحشور انجامید.
دفع حمله مشترک که قوای خارجی از جانب سرحدات غربی تحت اشراف جنرال های روسی و پولندی و قلعه بندی هرات در یک صدو پنجاه سال قبل نیز از مجاهدت پیروز مندانه این مردم مسلمان وآزادی دوست به شمار میرود. "..1

نیم نگاهی به رستاخیزبیست وچهارم حوت در سال 1357 در هرات
پس از کودتای هفت ثور 1357 در همه افغانستان ظلم ،ستم واستبداد دولت کودتایی پرچم و" خلق" بیداد مینمود. این بیداد گری بنام انقلاب ،کارگر و دهقان بالای همه طبقات و اقشار زحمتکش و ستمکش افغانستان ادامه می یافت ومردم هرات نیزاز این بیدادگری بدور نمانده وچنانچه مردم هیچگاه در برابر ظلم ،ستم وبیداد ستمگران سر تسلیم فرود نیاورده اند ، در هری نیز گروه ها و حلقه های مقاومت به شکل زیر زمینی و نیمه آشکار شکل میگرفت.
مردم هرات یکبار در دهم اسد سال 1348 رستاخیزی تاریخی را برپا نموده و آنوقت جنبش دیموکراتیک نوین افغانستان یعنی جنبش شعله جاوید در هرات مانند سایر ولایا ت افغانستان از خوشبینی زیادی برخوردار بود .
بعد از کودتای هفت ثور سال1357حزب که خود را حزب دیموکراتیک خلق میدانست ، در نخستین قدم ها برضد همه آنهایی که ایشان را از نگاه با القوه مخالف و دشمن سرسخت خویش میپنداشت ، اقدام پیشیگیرانه نموده بود و مخالفین سیاسی بالقوه خود را گرفتار نموده و راهی زندان ها وکشتار گاه ساخته بود.
دولت کودتای هفت ثور در همه افغانستان سه دشمن بالقوه را شناسایی کرده و هرات از این حال مثتثنی نبود :
اخوان المسلمین
افراطی های چپ
ناسیونالیستهای تنگ نظر
یک - اخوان المسلمین به جریانی گفته میشد ومیشود که در آن روز ها و در دهه چهل خورشیدی بنام سازمان جوانان اسلامی شهرت یافته بود.
دو- کودتاچیان پرچمی و"خلقی" شعله جاوید را بنام افراطی های چپ در تبلیغات خود نام میبردند . شعله جاوید با نام جریده و یا هفته نامه شعله جاوید که از 15 حمل سال 1347 تا 23 جوزای سال 1347 به شکل قانونی وعلنی در کابل با مدیریت ومسوولیت داکتر رحیم محمودی منتشر میگردید ،گره خورده است.
سه - کودتا چیان هفت ثور - سازا یا سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان را بنام ناسیونالیست های تنگ نظر یاد میکردند.یکی از خط گذاران فکری سازا شاد روان محمد طاهر بدخشی بود که موصوف در آغازسال 1344 جز بنیان گذاران"حزب دیموکراتیک خلق"بود و بعد از انشعاب جز فراکسیون خلق گردید و بعدن بکلی راه شان از بنیان گزاران " حزب دیموکراتیک خلق " جدا کردند.
پیگرد وگرفتاری مخالفین درافغانستا ن
سازمان استخباراتی که در گذشته ها بنام ریاست ضبط احوالات و در زمان ریاست جمهوری داود بنام سازمان مصونیت ملی یاد میگردید ، بعد از کودتای هفتم ثور 1357 بنام د افغانستان د گتو ساتوونکو اداره یا ( اگسا ) تجدید رهبری و سازماندهی گردیده و اسد الله سروری درر اس سازمان اگسا قرار داده شد. از هفتم ثور به بعد تمام اداره قبلی به همکاری کا گی ب به فعالیت ادامه داده و برای پیش گیری از وقوع مخالفت های عملی اقدام به گرفتاری مخالفین بالقوه نمودند.
در کابل اقدام به گرفتاری بسیاری از سر شناسان که گویا جز حرکت اخوان المسلمین پنداشته میشدند ، نمودند. اعضای خانواده حضرات شور بازار و قلعه جواد کابل از این امر مثتثنی نبود.
از زمره شعله های شناخته شده به گرفتاری شاد روان اکرم یاری وواصف باختری و بسیاری از شعله ای ها نمودند.
از زمره اعضای شناخته شده سازا اقدام به گرفتاری شاد روان محمد طاهر بدخشی و یارانش نمودند.
به همین ترتیب از شروع کودتای هفت ثور به بعد پیگرد و دستگیری و شکنجه واعدام در کابل وولایات ادامه یافت ونام زندان پلچرخی و باستیل و پولیگون به مثابه نماد از ترور ووحشت و جنایت موی بر اندام انسان راست میکرد. این همه گرفتاری ها بنام گویا انقلاب و حزب و دیموکراسی سازماندهی شده بود. حزبی که خود را حتی حزب پیشاهنگ طبقه کارگر مینامید و کودتای ثور را بعد از انقلاب اکتوبر دومین انقلاب نمونه در سطح جهانی یاد میکردند!
آن همه گرفتاری ها و گم شدن انسانها و تبلیغات حزب کودتاچی ها بالای تمام اقشار جامعه تاثیر مستقیم گذاشته و روز بروز مخالفت ها از هر خانه ای که عضو وی گرفتار شده بود ، آغاز گردیده و سازمانها وگروه های پراگنده نیز برای دفاع از خود بیشتر به تشکل پذیری و تجدید سازماندهی مشغول گردیده و مخالفت در تیوری وپراتیک بر ضد کودتاچیان هفت ثور ادامه یافت.
هرات نیز از این حالت بدور نبود و در هرات هم به گرفتاری علاقمندان اخوان المسلمین شروع نموده و هرکه را دلشان میخواست بنام اخوانی و دشمن خود گرفتار نمودند.
همچنان در هرات به گرفتار نمودن شعله ای های سر شناس آغاز نمودند و عبد الا لله رستاخیزو یاران و بسا از شعله ای ها را گرفتار نمودند.
در واقعیت امر سردمداران رژیم کودتا یی هفت ثور با گرفتار نمودن مخالفین بالقوه شان همه مردم هرات را یکبار دیگر آماده ای مخالفت عملی و رستاخیر نمود. در برابر ظلم ،ستم واستبداد هیچگاه مردم خاموشی اختیار نکرد.
از اینرو هرات روز بروز آماده خیزش و مبارزه میگردید.
من در اینجا خواهم کوشید تا رگه های نظری وعملی و انگیزه های مخالفت را از دو دیدگاه مطرح در همان زمان شناسایی نموده و درسهایی لازم از آن را طبعن هرکه به قدر توانایی خود جمعبندی خواهد نمود.

آمادگی های برای جهاد :
در رساله ای 24 حوت میخوانیم که :
"رژیم ترور و اختناق باعث شد تا مردم اینجاو آنجا جلسه های سری را برای ارزیابی حالات موجوده و دورنمای وحشت زای آ ینده تشکیل دهند ، در جلسات که در ماه مبارک رمضان این ماه فیض و برکات این ماهی که نخستین جهاد اسلام از آن آغاز شد ، فیصله گردید تا در عید رمضان مردم از فراز منبر به امور جهاد آگاه ساخته شوند ولی نسبت اختناق و پیگیری شدید ملحدان که در آن روز ها وحشت بسیار تولید کرده بودند اینکار جز به وسیله عده ای بسیار محدودی عملی نشد و آنانی که دست به این شهامت بزرگ زده بودند از انظار ناپدید شدند.
اوائل میزان 1357 است ، هوای هرات رو به اعتزال میرود باغ سرشار از ناک ، امرود ، سیب و انجیر و انار میشود ، فالیز ها از خربوزه پل پیری، ابلق ، ناکی و هندوانه های خاتونک موج میزند ولی هیچ یک از این میوه های آبدار چنگی به دل نمی زنند ، چه مردم همه بیم یک فاجعه دردناک را دارند ، در این آوان برحلقه مخلصان مخلصی دیگری افزوده گردید این مرد نیکنام همانا محمد افضل شهیر بود ، او به گفته ای جناب عبد الکریم غلجایی :
اخلاص در عمل سبب حسن شهرت است
دیدم به چشم خویش که مخلص شهر شد
از اخلاص خویش به شهرت نیک پیوست ، این فدا کار در راه جهاد از سر و جان گذشت در جلسات محرمانه جانبازان راه حق فیصله شد تا در عید قربان برادران تن به یک قربانی دهند و یک نعره مستانه برای اعلام جهاد سر کشند ، برسم نیاکان خویش کفن پوش شوند و مردم را به فدا کاری عظیمی فراخوانند زیرا کسانیکه در افغانستان از دولت و حکومت تمثیل میکردند نسبت به خود باختگی چنین می اندیشیدند که روس بر این کشور استیلا یافته و جلوگیری از این امر نظر به موازنه قدرت نا ممکن مینمود ، همچنین جهانیان با قضیه ای افغانستان از دیر باز چنین برخورد میکردند که گویا این منطقه در ساحه نفوذ روسیه واقع شده و خلاصی آن نظر به موقعیت استراتیژی اش دشوار مینماید .
تنها چیزیکه در اعاده حیثیت افغانستان به حیث یک کشور آزاد و مستقل نا درستی این بینش های ستمکارانه را به اثبات رساند همانا عقیده پاک مردم آن به ارزش های والای اسلامی بود که آزادی جزه لاینفک آن میباشد و مردم این دیار حتی پیش ازاینکه بدین اسلام مشرف شوند ، آزادی دوست و استقلال طلب بودند ، لذا خلاصی مردم این مرزو بوم از چنگال جهان خوار روس همانا اعلام جهاد علیه دشمن تشخیص شده بود وبس. این نعره همانا از فراز منبر ها در عید قربان قسما بگونه ایما و اشاره و قسما با بیانی صریح سر کشیده شد ، نعره کفر شکن و دشمن سوز الله اکبر ، نعره افتخار آفرین اسلام .
در این حالت که دولت ددمنش ، مسلمانان پاکباز را تعقیب میکرد عده ای از برادران مخلص به مهاجرت تن داده و عده ای از ایشان بیرون از صفوف داخل کشور با اخلاصی کامل مراقب رویدادهای این سامان بودند و عده ای هم توانستند بار دیگر خود را به میهن محبوب و اسلامی خویش برسانندکه یکی از اینهاهم قومندان بزرگ جهاد هرات گل محمد خان تیزابی بود. " 2
رژیم کودتا ی هفت ثور که رهبرانش به مثابه ستون پنجم شوروی در افغانستان فعال بودند ، با اتکا به جاسوسی و خبر کشی و مخبری که بدان افتخار می نمودند ، در هرات به گرفتاری مخالفین بالقوه خویش ادامه دادند. در یک سند بنام قیام 24 حوت میخوانیم که :
" دست گیری غیور مردان
حکومت ملحد که مراقب جدی اوضاع بود بنام اگسا شیطان های زیادی را به اینسو و آنسو گماشت، به تعداد شصت نفر از بهترین شخصیت های این دیار را دستگیر کرد که بطور نمونه بذکر چند نفر ایشان بسنده میشوم :
آقای فاوق شاه پشتون زرغونی ، ملنگ خان تیزابی ، میر حمزه ، شیخ غلام حسین طالب ، غلام محمد روحانی ، احمد خان دینو ، خطیب صاحب کبرزانی ، خطیب صاحب بابای برق ، سید فغفور ، حاجی غزنیچی ، میر احمد خان معلم، سید معظم پسر حضرت کرخ و حاجی عبد الغفور.
...................
.... روز های اخیر جدی 1357 بود ، هرات را حالتی از وحشت فرا گرفته بود , عدهء دیگر از نیک مردان هرات را دستگیر کرده و به زندان افگندند که از ایشان تا امروز هیچ خبری نیست که از جمله میتوان از جناب عبد الباقی مجددی ، عبد الصمد مجددی، محمد انور مجددی، فضل احمد مجددی و علی محمد مجددی نام برد.
_( در کابل جناب حضرت صاحب ضیا المشایخ را با 19 نفر از وابستگان نزدیک شان و نیز به همین سلسله از همه افغانستان اعضای این خانواده را دستگیر کردند که تا امروز از ایشان خبری نیست.)
این رویداد های درد زا و این همه اختناق و ترورکه برق آسا یکی بعد از دیگری انجام مییافت ، مردم عزیز کشور مارا سخت تکان داد. " 3
جواسیس ومخبرین رژِیم کودتا مانند همه جواسیس ومخبرین دنیا چنان می اندیشیدند که با خبر چینی و گرفتاری مخالفین بالقوه گویامیتوانند پایه حاکمیت ضد مردمی شان را چند روزی پا برجا نگهدارند. رژیم کودتا میخواست با زور سر نیزه و با اتکا به جواسیس اش برای خودش پایه گویا مردمی پیدا نماید ووقتی سخن از اصلاحات و ریفورم ها میزند ، سردمداران رژیم خود کامه ومستبد با ادا وژست خلقی بودن و دیموکراتیک بودن خود را بجای خلق ومردم جلوه میدادند و خواستار متحقق ساختن برنامه هایشان بزور تفنگ و رهنمایی جواسیس و مخبرین شان بودند. یک نمونه بارز را در قیام سلیمی میبینیم.
در سندی بنام 24 حوت میخوانیم که :
"قیام سلیمی :
روز های اول حوت 1357 بود ، مردم از اعمال ضد اسلامی خلقی ها و پرچمی های مردم آزار به ستوه آمده بودند . در سلیمی محشری از بیداد گری و ستم بر پا شده بود .
سواد آموزی و درس و تعلیم ستون فقرات اسلام را تشکیل میدهد. سر آغاز وحی قران رهنمودیست به سواد و علم و نیز سواد در اسلام درجه دارد که اسیرا ن جنگی بدر آنهائیکه با سواد بودند فدیه آزادی هر کدام شان با سواد ساختن ده نفرمسلمان قرار گرفته بود و سرانجام تحصیل علم برمرد و زن فرض میباشد ولی این خلقی هاو پرچمی های بی وجدان بنام کورس سواد آموزی سیه کاری میکردند و بدینوسیله عفت وناموس مردم را خدشه دار میساختند، از اینرو مسلمانان از اشتراک همسران دختران و خواهران با عفت و نیک نام خود به کورس های بد نام به اصطلاح سواد آموزی نفرت داشتند.
در روز نه حوت 1357 سلیمی شاهد وحشت و آشوبی بزرگ بود ، یک باند از این مردم فرومایه بنام اصطلاح سواد آموزی همهء دختران و همسران مردم با شهامت و پاکدامن این قریه را می خواستند جلب کند ، یکی از این مردم پاک طینت دختر خطیب جامع این قریه بود. خطیب صاحب همچون مردم مسلمان و با عفت این قریه این ننگ را تحمل نکرد و از فرستادن دختر نیکنام خویش برای شمول در کورس به اصطلاح سواد آموزی که میخواستند بزور دایر کنند امتناع ورزید ، سر معلم میخواست با اعمال زور آن دختران پاک نهاد را از حصار خانه بیرون کشد که با عکس العمل شدید مردم روبرو شد.
اورا خوب لت وکوب کردند، او رفت و از ولسوالی پشتون زرغون قوای مهاجم عسکری را آورد و تمام قریه را زیر چکمه های ددمنشان قرار داد ، مردان و زنان مسلمان و بیگناه را از خا نه های شان کشید . از قریه بیرون کرد ، عده ء را به شمول خطیب صاحب و نثار احمد خان ارباب قریه دستگیر کرده و آنگاه در میان این گروه عظیم به فیر هوائی پرداختند ، در این حال این مردان راه حق با چوب هائیکه از درختان شکسته بودند بطرف قوای الحادی و تانک زرهی ای که آنها را به رگبار بسته بود ، به پیش رفتند که 23 نفر شان در اینجا پیش روی مردم به اثر فیر آتشپاره های تانک به شهادت رسیدند ، ایشان بر تانک یورش برده آنرا با نیروی بزرگ اسلامی خویش از فعالیت انداختند. آنها ئیراکه دستگیر کرده بودند از میدان هوائی هرات به طیاره سوار کرده یک یک شان را از هوا به زیر انداخته و به شهادت رساندند ، که در این جمله میتوان از خطیب مسجد جامع سلیمی و ارباب این قریه مرحوم نثار احمد نام برد همچنین در جمله کسانیکه آنهارا با ارتباط به این موضوع گرفتار کرده و در ولسوالی تیر باران کردند . حاجی سلیمان بود . خداوند روحشان را شاد گرداند و راه شان مستدام . این خبر های هیجان انگیز به تمام نواحی شهر و قریه های هرات و همهء کشور عزیز ، پخش گردید که بر انزجار شدید مردم افزود. " 4

" قیام غوریان
اواسط حوت 1357 بود. مردم هرات همانند سایر مردم کشور اسلامی ، از این خدا بیزاری خلقی ها و پرچمی ها به اوج نا آرامی قرار گرفته بودند ، از شهادت بزرگ مردان افغان و از بیرحمی و سنگدلی های حزب بدنام خلق و پرچم با شکوه هرچه تمامتر گفتگو میشد ، مردم همینکه از مسجد بیرون می شدند و یا به مسجد میرفتند . هر کس خبری داشت به هم صف های خود در میان میگذاشت.
یکی از این مردان که نام جاودانی یافت و در راه اعلا کلمه الله جام شهادت سر کشید مرحوم قاری ابوبکر بود که او هم در ردیف دیگر پاکبازان در بیدار ساختن مردم هرات سهمی بسزا داشت و در شام 23 حوت در پیشاپیش قیام 24 حوت به شهادت رسانیده شد ، خداوند روحش را شادو روانش را مستدام گرداند.
همچنین در این امر از جوانان با احساسی چون برادر صفی الله افضلی و خواجه ذبیح الله و غیره می توان نام برد.
در غوریان بنام کار دسته جمعی گروهی ازمسلمانان پاک طینت را فراخوانده بودند ، کار دسته جمعی از اساساتی است که اسلام آنرا به جهان بشریت عرضه کرده است .
آنگاه که حضرت رسول اکرم ( ص) به مدینه منوره هجرت گزیدند . نخست مسجد قبا و بعد مسجد نبوی را به همین کار دسته جمعی به پایان رساندند ، ولی این مزدوران روسیه روسیاه برای تحقیر مردم اینکار را میکردند و این عملیه هیجان آور در همه جا ی افغانستان جزو پروگرام های وحشیانه ایشان بود .
چنانچه در غوریان یکی از موسفیدان مو ءقر را که به کار دسته جمعی آورده شده بود در محضر عام لت وکوب کردند که این حالت بر همه مردم غوریان ناگوار تمام شد.
از طرفی هم در آغاز به میدان آمدن حکومت کمونیستی طرف این دولت ملحد برای جلب مردم در بند فقر نگهداشته شده افغانستان وعده داده شده بود که زمین های زمیداران را بین ناداران ایشان تقسیم می کنند ولی این مردم مسلمان وغیور جز اندکی فریب این دغل بازان را نخوردند و حتی خود همین هایی که به ایشان زمین داده شده بود ، این اوراق قلابی را پاره ، پاره کرده وخود زمین هارا مسترد کردند. که یکی از این موارد در روز 17 حوت 1357 اتفاق افتاد . همچنین عده ای با آنکه اوراق قلابی زمین را گرفته بودند ، باز هم در کنار برادران مجاهد ایستادند ، چنانچه در جیب بعضی از شهدای راه حق همین ورق دیده میشد و تعدادی هم اوراق نابکار را در صفوف جهاد پاره کرده و به یک سو می انداختند .
مردم غوریان که از ظلم وستم حکومت سخت ناراضی بودند ، اهانتی راکه روز گذشته بریکی از موسفیدان موقر شان بعمل آمده منافی روش اسلامی میدانستند ؛ لذا عده ای از ایشان پیش ولسوال رفته اوراق قلابی مالکیت زمین را باو مسترد کردند.
ولسوال از این رویه مردم خشمگین شده ایشانرا در محضر عام زنده بگور کرد که همه مردم لرزش زمینی را که این هفت شهید پا کباز دران خاکپوش شده بودند ، میدیدند و این امر اوج ناآرامی مردم را ببار آورد ، در فردای آنروز بر ولسوالی غوریان ، قلعه مستحکمی که همیشه از آ ن حمایه میشدند و آنرا مرکز امنیت و آرامش خود می پنداشتند ، حمله ور شده مامورین کج نهاد آن ولسوالی را به جزای اعمال ننگین شان رساندند ، از این میان یک نفر با استفاده از تاریکی شب خود را به شهر هرات رساندو قوای وحشی وویرانگری را راهی غوریان ساخت که مردم زیادی را زیر آتشپاره های تانک و توپ قرار داده ، تلفات زیادی را برای این مردم محروم ببار آوردند.
قیام عمومی :
عقده ها گلو گیرشد، نفس ها در سینه ها بند شد ، همه کس آماده ایثار ، فداکاری و قربانی گردیده بود، فتوای علمای کرام بر جهاد بگونه علنی صادر شد ، واعظ بزرگوار شهر جناب شهید بهاو الدین روز جمعه 18 حوت در مسجد بزرگ هرات مردم را به گونه علنی به جهاد فرخواند ، آنروز از همه جمعه ها و عید ها مردم بیشتری به مسجد جامع بزرگ و تاریخی هرات جمع شده بودند و با بیرق های سبزی که به کمر بسته بودند ، به صفوف نماز ایستادند که از پیش برای اینکه ذریعه علماء و بزرگان قوم آماده ساخته شده بودند و روز 18 حوت برای اینکار از هر لحا ظ مناسب تشخیص شده بود ، برای قیام همگانی ، برای ایثار و فدا کاری ، برای آبیاری میهن عزیز بخون شهدای پاک طینت .
دولت چاکر منش هم برای از بین مردم ایثار گری که صرف میخواستند بحیث یک مسلمان زنده گی کنند و مسلمان بمیرند و از دین ووطن اسلامی خویش دفاع کنند در هر جا و مخصوصا در اطراف مسجد جامع جلادانی رادر سنگر های مستحکم مجهز با تانک و توپ وموتر های مخابره و همه چیز مستقر ساخته بود، در این روز برادران جان بر کف تجویز گرفتند برای انسجام بهتر امور این قیام بزرگ را یکی دو روز دیگر به عهده تعویق اندازند.
روز 19 حوت 1357 بود ، صبحگاهان مردی از مردان حق با قامتی میانه ، محاسنی سفید و انبوه ، دستار هراتی وار بر سر و چپن دهاتی وار بر تن پیامی را که از راه دور آورده شده بود ، بین مردم تکثیر میکرد . این مرد مخلص و این فداکار صالح حاجی محمد ایوب بود و چون گوش او از گزند حوادث سنگین شده بود ، اورا حاجی محمد ایوب کر میکفتند. مردی بود در عین نحیفی با صلابت و در عین کم شنوائی با احساس و پر درک.
این پیام که مردم هرات این جانبازان پیشتاز راه حق را با کلماتی روشن به جهاد فرا میخواند از مقر رهبری جهاد فرستاده شده بود، در این پیام هدایت داده شده بود که مومنان پاکباز هرات ومجاهدان راه حق برسم نیاکان پاک گوهر خویش نخست دو رکعت نماز بخوانند و آنگاه یک قیام عمومی و همگانی به پردازند ، در پای این پیام یکی از چهره های شناخته شده جهاد افغانستان جناب صبغت الله مجددی امضا کرده بود ، وصول این پیام که موید همان احساس پاکی بود که به اثر فتوای علمای هرات در ایشان دمیده بود ، اشتیاق شانرا به جان نثاری فزون گردانید ، نعره پر شکوه الله اکبر از کران تا کران هرات این وادی شیر مردان را گرفت.
21 حوت 1357 بود. هیئاتی بنام تقسیم اراضی به ولسوالی گذره آمد ، برای نخستین بار- یکی از همرزمان گل محمد تیزابی این مجاهد خستگی ناپذیر بر این هیئات فیر کرد و آنها را نقش زمین ساخت ، اعضای این هیئات ستمکار آمده بودند تا حقوق مردم را پایمال کنند و مال یکی را بدون مجوز شرعی ریاکارانه و برای برهم زدن شیرازه شرع انور محمدی علی صاحبها الصلوات و التحیه به شخصی که مستحق آن نیست بسپارند . موازی با این بر ولسوالی گذره از طرف یکی دیگر از مجاهدان جانباز فیر شد که دریور آن کشته شد . متاسفانه ولسوال جان سالم بدر برد. دراین روز ها در همه اطراف و نواحی شهر وولسوالی های هرات یک آمادگی کامل روانی برای قیام عمومی گرفته شده بود ، دولت نیز خود را آماده رویاروئی به این قیام همگانی ساخته و در هر قسمت شهر وولسوالی ها سنگر های را برای این امر تهییه دیده بود و توسط دو طیاره کشاف وادی هرات را بگونه مداوم دیده بانی میکرد .
روز 22 حوت 1357 بود ، مردم به قیادت مجاهد بزرگوار گل محمد تیزابی در گذره جمع شدند ، بیرق افتخار آفرین اسلام بدست یکی از علمای برازنده این دیار مولوی محمد صالح بود، امروز نیز در زمینه صحبت های شد و آماده گی کامل به موکول شد .
روز موعود فرارسید . مردم گذره با چنان شورو شعفی بدور هم جمع شدند که گوئی عید است که روز رستن از غم های بزرگ بود ، غمی که بر شانه های مردم مسلمان سنگینی میکرد و مردم با آذوقه و سلاحیکه داشتند به سمت غرب گذره در جنگل روضه باغ جمع شده بودند ، ایشان در آغاز در حدود پنجصد نفر بودند که تا شب هنگام به حوالی دو هزار نفر رسیدند . اسلحه شان را چند میل تفنگ برنو ، یازده تیر و شش تیر تشکیل میداد ، در نخست فکر میشد ایشان بر ولسوالی گذره ء حمله ور شوند ولی همت والای قوماندان جهاد و آتش خشم مردم مردم خدا شناس و مجاهد این مرزو بوم پلان را وسیع تر ساخت ، لذا شب را در جنگل بسر بردند تا فردا راهی شهر هرات شوند .
در بامدادان 24 حوت مردم همینکه صدای آذان را شنیدند با این گلبانگ محمدی پیمان بستند که برای همیشه این ندای ملکوتی را در فضای کشور اسلامی خویش در اهتزار نگهدارند و در این راه سرهای خود را قربان کنند و در همان سپیده دم صبح بعد از ادای نماز به سوی شهر روان شدند که برادران مسلمان ولسوالی انجیل و دیگر ولسوالی ها به این کاروان نور و هدایت پیوستند، در پل مالان با تنی چند از مزدوران روسی رو برو شدند که عده شان به صف حق پرستان پیوستند و یک نفر نظر به مقاومت با این نیروی حق نابودی خود را فراهم کرد ، در این میان صاحب منصبی هم که با موتر جیپی به این نیروی پرتوان مقابل شد بجزای اعمال ننگین خود رسانده شد و موتر آن به مستحقش رسید.
آری !
به آن موتر که باید قوماندان جهاد سوار میشد ، جناب گل محمد تیزابی سوار شد و مجاهدین جان برکف بر دور آن نگین شهامت حلقه زدند.
اکنون شهر هرات آماده یک فداکاری عظیم تاریخی شده بود، با شنیدن تکبیر های که از جنجره پاک مجاهدان راه حق بر می آمد ، در میان شهر وندان هرات که از قبل برای این فداکاری عظیم آمادگی گرفته بودند ولوله و شور بزرگی افتاد. مردم از همه نواحی شهر با استقبال این موکب نور و جلال شتافتند، حالتی بود که از نهایت خوشی و هیجان کسی سر از پا نمیشناخت.مردم شهر از سه پلک گذشتند، بدوکان های علاقه دار رسیدندکه از آن سو مردم گذره و انجیل بایشان پیوستند، همچنان نوری که با نوری بتابد ، آواز دلنواز و پر شکوه الله اکبر کران تاکران شهر و حومه را گرفته بود، این نوای جان پرورهمچنان که باعث قوت قلب مسلمانان میشد ، پیکرهای بیروح کفار را لرزان و ناتوان میساخت . زنان نیز از عقب جبهه برای مداوای زخمیان و پرستاری ایشان براه خویش ادامه میدادند، در شهر قوای سنگین دشمن سنگر بندی کرده بود، فریب خوردگان می پنداشتندبوسیله این جنگ افزار های موحش این ببرهای کاغذی میتوانند جلو خشم مردم را بگیرند ، خشمی راکه برای رضای خدا در سینه این آزاد مردان زبانه میکشید ، هر گز نی.
آتش ره خود واکند
چون از نیستان بگذرد
یکی از این تانک ها که پیش از دیگر جنگ افزار ها به استقبال بهشتیان شتافت . از سرک برون دروازه قندهار بود. این دروازه پیروزی و نصرت ، این تانک سرک جنوبی سه پلکرا هدف گیری کرده بود، سرکی را که از کنار دوکان های علاقه دار میگذشت، فریب خوردگان منحرف فکر میکردند، مگر با فیر توپ وتانک می توانند مردم مجاهد را که از آنسوی کار بارولسوالی های انجیل و گذره و حومه شهر می آیند ، خواهند ترساند و آنها را از راه شان باز خواهند داشت.
چه خیال واهی و چه فکری خام ؟ فیر ها در نخست هوایی بود بگونه چشم ترسانی ولی مردم در برابر غریو مهیب تانک ها نعره پر شکوه الله اکبر را هر چه بلند ترو بلند ترسر دادند و در تصمیم خود جدی تر شدند، در این حال فیرمرمی های تانک سینه های پاک عاشقان خدارا نشانه گرفت و در دم سیلی از خون و اشک جاری ساخت ، قامت بسیاری از پیروان راه حق خمید و دسته پیش آهنگان شهدای خونین کفن 24 حوت به بارگاه بی نیاز خدای بنده نواز تقدیم گردید. در این حال عدهء از مردمی که با صف های مرصوص گونه به جانب شهر در حرکت بودند، خود را به گوشه کشیدند تا فیر مرمی ها آنها را از هدف مقدس شان باز ندارد.
در میان این پاکبازان جوان 18 ساله ای به چشم می خورد که مرمی تانک دست اورا از بند جدا کرد، هنوز رگهای آن کاملا بریده نشده بود و از اینرو کف و پنجه های دست او بر بند آویزان بود، کسی خواست اورا به گوشه ای بکشد تا ذریعه یک عمل جراحی دست اورا از بند جدا کند که خود همین جوان کف دست بریده خود را زیر کفش خود گذاشت و با یک حرکت آنرا از بند جدا کرده و بدور انداخت ، تو گوئی این مشت گوشت و استخوان از او نبوده است، این جوان با چونه زخم را خون بندان کرد و آنگاه دستار کهنه خود را به آن بست و با چهره گشاده براه جهاد همچنان ادامه داد.
آه ، این چه شوریست، چه احساسی است ؟
در این حال گل محمد قهرمان با انبوهی از همرزمانش از کنار دکان های علاقه دار با یک چشم برهم زدن خود را به جنوب سه پلک رساند و خود را به پناه یک دیوار پنهان ساخت که بر آنها رگبار تانک حواله شد و دیوار بر ایشان غلطید ، فریب خوردگان پنداشتند ، صفوف مسلمانان را شکسته اند به همین دلخوشی تانکیستی از محفظه خود بر آمد تا خونین کفنانی را تماشا کندکه خود به خون نشانده است ، که فورم گردن او آن« فیته سرخی که طوق غلامی است " هدف مرمی جمعه خان پسر حاجی عبدل قرار گرفت و در د اورا زمینگیرساخت ،
_ ( جمعه خان پسر حاجی عبدل کاریز در این روز سرنوشت ساز از بهترین مجاهدان بود ولی متاسفانه در اخیر بدامان دشمن غلطید و هم در این منجلاب زندگی را پدرود گفت )
بخون غلطیدن این خونخوار باعث شد تا پیشروی دشمن متزلزل شود و در این حال دو نفر از مسلمانان جان نثارانه از دیواری که بر آن تانک مشرف بود بر آمده و بیدرنگ یکی از ایشان بر شیشه تانک لوش ( خت ) مالید و آن دیگری با دستار خویش که آنرا به پطرول آمیخته بود تانک را آتش زد و در دم منفجر ساخت . از 20 نفر سربازی که موء ظف آن منطقه بودند عدهء با سلاح به مجاهدین پیوستند و تنی چند سلاح خود را بر زمین گذاشته و گریختند. برای نخستین بار در هرات مجاهدان دارای اسلحه رگبار شده بودند، اسلحه که آنرا از دشمن به غنیمت گرفته بودند. در اینحال دروازه قندهار ذریعه طیاره بر مجاهدین راه حق بم فروریخته شد که چندین خانه را ویران و اهالی آنرا به شهادت رسانید.
مسیر حرکت اکنون از کنار کار بار بسوی دروازه قندهار بود ، نعره الله اکبر از هر کوی و برزن شنیده میشد که فرشته گان عالم بالا نیزبا این نوای روح نواز هم نوا شده بودند ، درخت های پیاده رو ها در دم از بیخ کنده شده و به حیث وسیله برای راه بندان به سرک انداخته شد ، تا مگر از داخل شدن تانک ها به صفوف این مسلمانان جان بر کف جلو گیری کند ، تیر های آهنی کنار پیاده رو که به حیث دهلیز های ترافیکی ساخته شده بود ، کنده شد و به حیث سلاح از آنها کار گرفته شد ، یکی از مجاهدان که ناظر این صحنه پر هیجان بود ، میگوید :
" من به چشم خود دیدم لین برق با آن ولت قوی را که نسبت کنده شدن درخت ها بر روی زمین افتاده بود ، یکی از مجاهدان بدست گرفت تا از میان راه به یکسو کشد که او را برق گرفت و صرف یک تکان داد و رها نمود ، در حالیکه در حالت عادی به بسیار کمتر از این برق هزار ها نفر کشته میشوند .
گروه عظیمی از مجاهدان جان بر کف به سمت درب عراق روی آوردند ، جوا ن نیرومندی به همکاری تنی چند از غیور مردان دشمن شکن از خانه همسایه طاقی را لمباند، بر ماموریت پولیس آن سامان که مسلمانان را هدف مرمی قرار میداد حمله آور شد. این دشمنان را به جزای اعمال ننگین شان رساند و اسلحه آنها را به غنیمت گرفت ، این جوان پر تلاش فضل احمد پسر عطای داشگر بود. به همین سبب بعد از چندی دشمنان خانه اورا محاصره کرده ، او را دستگیر و شهید ساختند. خداوند روحش را شاد و راهش را مستدام گرداند.
در مسیر مجاهدان به سمت شرکت پخته و مصالح دو نفر روس که یکی از ایشان موظف کشتار مردم بنام مشاور نساجی هرات بود ، بدست مجاهدان جان برکف افتادند، آنهارا به جزای عمل ننگین شان رساندند و جسد ملوث شان را بین خندق درب قندهار انداختند تا برای همه متجاوزان مایه عبرت باشد و سلاح دست داشته ء شان را به غنیمت گرفتند .
طی سالیان متمادی ای دشمنی به لباس دوست همیشه به مجامعی روحانی حضور به هم میرساند ، او محضر یکی از روحانیون خوشنام و محترم هرات را لازم گرفته بود. این نامسلمان عبد الوهاب نام داشت و مردم اورا حاجی معلم صاحب میگفتند، در این روز فرقان که صفوف دوستان از دشمنان جدا شد این منافق بر مجاهدان راه حق و مردمیکه از بازار قندهار میگذشتند از منزل بالای خانه خود فیر میکرد، مسلمانان به پا خاسته بر بام خانهء او بر آمدند، اورا که لباس زنان بر تن داشت بالفعل دستگیر کرده و به جزای عمل ننگینش رساندند و برای عبرت دیگران نعش منحوسش را به درختی آویختند که برای چندین روز نظر همگان را به خود جلب میکرد ،
همچنین در جاده ایکه از شمال مسجد جامع میگذرد دو موتر از عمال دولت به آتش کشیده سلاح شان به غنیمت گرفته شد. گروه دیگری از راهیان راه حق در بیرون درب خویش در هوتل بادغیسی گرد آمده بودند که از آن جمله میتوان از سید فغفور شهید و شیر آقای چونگر نام برد.
( شیر آقای چونگر در اول مردانه جهاد کردولی در سه سال اخیر کاملا بر ضد مسلمانها فعالیت میکرد و حامی روسها بود. از این سبب با طرحی که از طرف عبد الله جان قومندان حوض کرباس بعمل آمد ، در این اواخر به جزای عمل ننگینش رسانده شد.)
این ها قوماندانی امنیه را که به حیث مرکز اوباشان دغل باز در آمده بود و نیز مرکز خلقی ها را در در مکتب خواجه طاقی علیه الرحمه هدف گرفته بودند، یکی از این فریب خوردگان که از بام قوماندانی مسلمانان را آماج فیر های خویش قرار داده بود ، دختری بود بنا م زهراکه به جزای عملش رسانده شد. در برابر باد مرغان از اپارتمان حاجی عبدل کاریز صوفی که در آن روز لانهء خلقی ها و پرچمی ها بود برمردم جانبازی که از این جاده با صف های رصاص گونه در حرکت بودند فیر های پیاپی صورت میگرفت. عدهء از مردم پاک طینت با شهامتی بی نظیر از عقب عمارت یکی بر دوش دیگری بر آمده خود را به بام آن عمارت چهار منزله رساندند و بر مهاجمین خود باخته آتش گشوده این لانه فساد را پاک سازی کردند.
کاروانی از نور از چهار سوی شهر کهنه به سمت پای حصار روان شد. این مردم مسلمان هرجا نشانه ای از کفر و الحاد و هر شعار سرخ گونه را که میدیدند ، در این مسیر پر شکوه که نعره های تعبیر کفر شکن آنرا بدرقه میکرد بر دکانها دستبردی صورت نگرفت ، صرف اموال یک دکان ساعت سازی که از یک خلقی بود به غنیمت برده شد.
سرک بازار ملک نیز به مانند بازار قندهار بوسیله تنه درخت ها راه بندان شد ، در مسیر راهی که مجاهدان محله بابا حاجی ، سر حضیره ، زیارت مولوی صاحب ، محله وردک ها ، محله عرب ها و غیره از سمت شمال وارد شهر میشدند . نماینده وستوک انترک از روسهای اشغالگر در قسمت بالائی جاده لیسهء مهری در خانه اش به وسیله یک گروپ از مجاهدان دستگیر شده ، به جزای عملش رسانده شد.
بر پیشانی این متجاوز بر خط روشن نوشته بودند:
" این بخارا نیست " و جسد ناپاک اورا به حیث مایه عبرتی بر چهار راه گذاشته بودند ، موکب افتخار آفرینی که از بازار ملک به سوی پای حصار می آمد ، آماج آتش پاره های که در گوشهء جنوب غربی دیوار مسجد قرار داده شده بود ، واقع شد.
در اینجا به حدی سر دادگان راه حق بخاک و خون غلطیدند که تعداد شان بشمار نمی آید
سیل خون به جویچه های کنار سرک جاری شده بود.
این مدرسه پای حصار مدرسه که طی دو قرن گذشته پیاپی شاگردان مکتب اسلام را درس قران میداد ، اکنون ازکنار همین مدرسه بر مردم پر توانیکه از مکتب قران پاسداری میکنند ، کوهی از آتش پاره فرو ریخته میشود، مسلمانان در حالیکه یکی بعد از دیگری به خاک وخون میغلطند هم چنان به پیش روی خود ادامه میدهند تا بر تانک بر آمده بر آن آتش میزنند و تانک و تانکیستهای آن طعمه ء آتش میگردند ، کمی بعد کالبد سوخته یک تانکیست را برای ابراز انزجار عمیق خود بر آن تانک نفرین شده گذاشتند تا برای تانکیست های متجاوز آنروز درس عبرتی باشد ، این تانکیست قوماندان قطعه کشف بود.
چون تانکیست های دو تانک دیگر که به همان نزدیکی ها مستقر بودند این حالت را بدیدند تانکها را به سوی خندق ارگ کشانده بعد میان دلدل زاربند ساخته و خود فرار کردند، یکی از این خود باختگان بخرقه مبارک پناه برده مصئون گردانید ، این خرقه والا گهرمحمد مصطفی علیه افضل الصلوات و التحیه است ، پیامبر عالی مقامی که رحمت اللعالمین است این پیامبریکه فریب خوردگان با پیروان آن به ستیز برخاسته بودند.
موکب جلال اسلامی با نعره های تکبیر هر چه رساتر از چهار سمت به چهار سوی شهر نو روی آورده بود ، از شمال و جنوب ، از شرق و غرب از کران تا کران شهر و حومه تا چشم کار میکرد همه جانبازان اسلام بودند با بیرق های سبز با نعره های روح پرور الله اکبر که دوستان را زندگی میبخشد و دشمنان را به مرگ میکشاند ، این کاروان نور راه محبس را در پیش گرفت . محبسی که در آن عزیز ترین اولاد میهن ، این شیر دلان سر تیر در آن به بند کشیده شده بودند ، هر یک از این کاروانهای بزرگ که به این بحر بیکران می پیوستند در مسیر راه خود خس و خاشاک را روفته بودند.
در راه از کارخانه برق ایماق ، هوتل نوی بهزاد ، اپارتمان خواجه محله که اکنون لانه جاسوسی حزبی و مرکز به اصطلاح اصلاح اراضی در آنجا بود، بر این مردان راه حق فیر های متوالی صورت میگرفت و صد ها نفر به اثر این آتش پاره هائیکه فیر میشد به شهادت رسیدند که همه این لانه های فسادذریعه جان برکفان اسلام در بدل جانهای پاکشان پاکسازی شد ، اسناد لانه جاسوسی حزبی ها غارت گردید ، قسمتی از آن سوختانده شد و قسمتی هم به حیث اسنادی در نزد برادران موجود است، همچنان اوراق توزیع زمین که از دفتر به اصطلاح اصلاحات اراضی غارت شده بودبه آتش کشیده شد و تلفون دفتر حزبی را نیز بر پایه برق آن عمارت آویزان کردند . عکس تره کی ملحد را سر چپه بتا ری آویخته بودند که برای مدت ها از دور نظر را بخود جلب میکرد و بر سستی این لانه عنکبوت نیشخند میزد ، کارخانه برق مشهور به کارخانه ایماق توسط حاجی علی احمد خان سنو گردی و سید احمد با تحمل مشکلات و در بدل جان های پاک جاهدان جان بر کف پاک سازی شد.
این کاروان عشق و آزادی و این شیفتگان مکتب قران با نعره های ملکوتی الله اکبر در مسیر خویش از بانک ملی مراکز پول دشمنان خدا ، مطبوعات کفر و الحاد ، شفاخانه دشمنان ، لوای سرحدی اشغالگر ، لیسه صنایع مرکز الحاد و خانه های نشیمن خلقی ها و پرچمی ها مسیرخویش را بسوی محبس می پیما یند و این خارهای مغیلان که راه شان را پوشانده آنها را هرگز متزلزل نمیسازد ، آری اینها مسلمانان ایثار گری اند که جانهای پاک شانرا برای رضا ی خدا فروخته اند از این رو در میان شان هیچ تبعیض و تعصبی وجود ندارد، همه مسلمان اند، نه بنام سنی و شیعه و نه بنام مکتبی و غیر مکتبی ، نی بنام جمعیتی و حزبی ، نی بنام عالم ومتجدد هیچ نوع اختلافی ایشان را از جهاد یک پارچه و برحق شان باز نمیدارد ، همه بیاد خدایند، برای خدا و اعلای کلمته الله جهاد میکنند، همچون شیر و شکر با ارواحی معطر و اجساد خون آلود که تاریخ نظیر آنرا ندیده است، در این مسیرو شور آور و پر توان در بین بازار شهرنوبرادران، به سوختاندن لاستیک تایر و تیوپ های موتر بر ملحدان حمله ور میشدند. این کاروان نور به چهار راهی باغ شاهی رسید ، در این حال عده ای از مجاهدان برای تصفیه رادیو ریلی که در حال شایعه پراگنی ضد اسلامی بود و برای مغشوش نشاندادن اوضاع به نشر گفته های بی سرو ته ی می پرداخت، به آن سمت روی آوردند. آنرا تسخیر کرده و صدای این فریب خوردگان را در گلوی شان خفه ساختند. ......
مجاهدان هم چنان به پیش روی خود بسوی محبس دوام میدادند ، در برابر خانه مهمند حاجی جلال الدین با تفنگ شش تیر دست داشته دشمن فیر میکند و مهمات مجاهدین را از مال شخصی خود بدسترس شان میگذارد ، در این حال تانکی با بیرق سبز که علامه هم بستگی با اسلام است با شدتی هر چه تمامتر دور خورده نا جوانمردانه بر این لشکر انبوه خدا فیر میکندکه جمعی در حدود هشتصد نفر از مجاهدان راه حق را به لقا الله پیوست می سازد با اینهم نعره های کفر شکن الله اکبر در همه جا بلند است و فضای این شهر را این مجاهدان راه خدا و این نعره ملکوتی پوشانده است. در این حال دشمنان که زبون شده بودند جراء ت کرده از دو برجهای شمال غربی و شمال شرقی محبس و هم از قوای ضربه ء فرقه که قبلا در اطراف محبس مستقر شده بودند با رگبار های مسلسل پیکر های پاک این جانبازان را هدف گرفتند که به تلفات بسیاری منجر شد و از کشته پشته ساخت ، خداوند روح همه آنهارا شاد و راه شان را مستدام گرداند.
چون این تانک منافقانه چنین صحنهء درد زائی را پیش آورد نقشه ئ راکه به همراهی عده ای از مسلمانان موظف در محبس و خود محبوسان طرح شده بود که به آمدن مسلمانان دروازه محبس باز میشود، نیز خنثی ساخت. " 5
" شام بیست وچهار حوت یکهزار و سه وپنجاه وهفت است.
باران به شدت باریدن گرفته است و بر اجساد بی حد وحصر شهدای که از کران تاکران شهر باستانی هرات را پو شانده است اشک میریخت ، براین اجساد پاکیزه و فداکار و با اخلاصیکه همه جا را فراگرفته است، این اجسا دیکه هنوز بروی زمین بجای مانده اند، آنها علاوه برآن شهدایی اند که ذریعه کراچی های دستی عقب هر گروپ از مجاهدان در چهار بازار شهر بوده بدون وقفه اجساد پاک شهدا را می بردند و دفن میکردند .
در اینحال مجاهدان از محبس باز گشتند و در راه میدان های بسیاری راکه از شهدای گلگون قبا پوشیده شده بود، میدیدند. شهدای که روی بخاک گذاشته و به خدا و خلق خدا و بر ایفای وظیفه مقدس خویش که همانا جهاد برای اعلای کلمته الله است ، شاهد گرفته اند.
ای شهدای بزرگوار !
ای پیروان کاروان پیامبران و صدیقان !
سلام برشما از جانب پروردگار شما !
شما به سر منزل واقعی رسیدید، نه برای شما از رنج آوارگی گزندی رسید و نه هم ازمردم ممالک دیگر نیشخندی ، شما جان های مبارک خویش را سپر تیر جانکاه دشمن کردید ولی به در یوزهء سلاح به دروازه این وآن سر نکشیدید ، سلام برشما ای راهیان راه حق !

ای مردان غرور آفرین تاریخ ، این شما هستید که جهاد را در افغانستان ابعاد تازه بخشیدید و به دشمنان این حقیقت مسلم راآموختید که نمیشود با مردم مسلمان ستیز کرد. بازگشت از محبس و راه نگشودن به آن برای مجاهدان جان برکف واقعا درد آور بود، شهر وندان بخانه خود باز گشتند و اهل قصبات و قرا نیز مهمان شهر وندان مهماندوست شدند.
زنان وخوردسالانیکه در این روز افتخار آفرین بخانه مانده بودند برای اینکه آنها نیز در جهاد سهمی داشته باشند نان های پخته را در طبق اخلاص بر سر راه مجاهدان خسته و زخم خورده تقدیم میکردند و کمپل و لحاف و بستر به ایشان اهدامی نمودند. تعدادی از این مردم برای اینکه باز فردا بتوانند در صفوف جهاد موقف گیرند ، به خانه خدا به مسجد جامع بزرگ و تاریخی روی آوردند.
عده ای از خلقی ها و پرچمی هااز قبل در مسجد جامع جایگزین شده و بر گلدسته های این خانه خدا که از آن آذان محمدی داده میشد مسلسل های خود را برای کشتن مسلمانان تعبیه کرده بودند. شب هنگام که مجاهدان به خوشحالی از پیروزی گذشته آرامش یافته بودند، خلقی هاو پرچمی ها با تانکها و تمام تجهیزات به شهر روی آورده زخمی های خویش را به شفاخانه برده و مجاهدان زخمی را از بستر ها کشیدند و زنده به چا هائیکه آنها را از پیش تهیه کرده بودند انداختند، در این حال با تجهیزات کامل بر مسجد جامع حمله کرده آنرا احاطه نمودند و این مجاهدان پاکباز را از آنجاها گرفتارکرده به حیث کروگان گرفته بودند. عده ای از ایشان را به زلمی کوت انتقال دادند. این خلقی ها و پرچمی های گمراه از همان بلند گوهای مسجد جامع برضد جهاد حرف میزدندولی مسلمانان نسبت به قدسیت خانه خدا بر آن هیچ فیری نکردند ، گفته میشود برای این ملحدان و نیز ملحدانی که در قوماندانی امنیه بودند ذریعه هلیکوپتر نان انداخته میشد.


نعره های کفر شکن تکبیر از کران تاکران شهربا شکوه هر چه تمامتر گوش مردم را نوازش میداد ، امشب تا صبح نم نم باران بر اجساد شهدا میبارید و خون پاک این فداکاران را بر خاک پاک هرات می آمیخت تا این خاطره برای همیش برای مسلمانان جهان یادگار بماند که لکه تجاوز دشمن جز با خون شهدا پاک نمیشود و درمان این درد همانا قربانی و از سر وجان گذشتن است و بس .
اشغالگران و نوکران شان با استفاده ار تاریکی شب هرجا صف آرائی کرده قدرت اهریمنی و شیطانی خودرا بر شهر مستقر ساخته بودند و بر سر هر کوچه چند تا از شیطان های خبیث از این دژخیمان سیاه اندرون اخذ موقع کرده بودند تا مجاهدان بر حق را که به ادای جهاد خویش می پردازند بیازارند.
در اثر فیر های بیرحمانه ء این ملحدان که از سپیده دم آغاز یافت تعداد بیشماری از مجاهدان به لقای الله پیوستند که از آن جمله میتوان از جناب قاضی ملا عبد القادر شهید یاد کرد. در گیری دروازه ملک ، شهیدی بیشتری از خود بجای گذاشت . خلقی ها و پرچمی های ترسو که از خانه بیرون شده نمیتوانستند ، نیز از داخل خانه های خود بر عابرین فیر میکردند، پرواز طیاره ها در این روز بر راهیان راه حق بیداد میکرد که مجاهدان مردانه وار به دور شمع مکتب قران پر و بال میسوختند و جان میدادند. " 6

روز جمعه بیست و پنج حوت خورشید سر از افق برکشید واجساد بیشماری را که جانهای پاک خویش را در راه اعلای کلمته الله فدا کرده بودند، آفتابی ساخت.
در صبحگاهان آنروزکاروان پر شکوهی از جانبازان ساوه، زمان آباد کبابیان ، کورت ، نشین ، سیاووشان ، خوش باشان ، امام شش نور، شادیجام ، نیسان و غیره بسوی شهر این میعاد گاه عاشقان دلباخته روی آوردند ، این کاروان در مسیرراه خویش گاه وبیگاه هدف فیر های دشمنان قرار میگرفت که از خانه های نشیمن خود نامردانه حمله ور میشدند ولی مسلمانان پاک طینت هر جابه چنین عملی بر میخوردند لانه های فسادرا پاک سازی می نمودند. این رزمندگان ساعت ده صبح به پل ریگینه رسیدند ، نعره تکبیر کران تا کران را پر کرده بود که ناگهان مورد بمباردمان دشمن از یک سو و توپ های سنگین و دور برد زلمی کوت از سوی دیگر قرار گرفته جان های پاک شانرا قربان کردند. هزار در هزار نفر بی دفاع بدون آنکه سقفی ایشان را بپوشاند، دیواری و یادرختی پناه دهددر میدان داغ مورد هجوم کوه های آتش قرار گرفته بودند، سر ها بود که فرش راه شده بود ، پا ها بود که به زمین گور رفته بود و درخت ها و دیوار های بسیار دور دست یکسره پراز چشم وگوش مغز انسان انباشته شده بود ، تخمین میشود که در حدود دو صد نفر فقط به خمیره از گوشت و استخوان تبدیل شده بودند.
عده زیادی از این مجاهدان بی دفاع شهید و یا زخمی شدند که از جمله شهدا میتوان از مرحوم قاضی نور احمد ساوه گی یاد کرد. خداوند روحشان را شاد و راه شان را مستدام گرداند. تعدادی از این مجاهدان براه خویش همچنان دوام داده راهی شهر شدند ، در پارک ولایت تانکی این جوانمردان را هدف تیر بلا قرار داد، ایشان همچنان بسوی آن تانک برفتار خود دوام دادندو شهدای زیادی بخاک و خون غلطیدند تا یکی از این جوانمردان دست خود را بدور میله تانک حلقه کرد و از هدف گیری مانع گردیدو عده از مجاهدان تانکیست آنرا بجزای اعمال ننگینش رساندند . صبح روز جمعه مردم زیادی از سمت غربی شهر کبر زان ، جغرتان، شالبافان و ده ها قریه دیگر روی به شهر آوردندو ساعت 11 قبل از ظهر به دروازه قند هار رسیدند. در پیشاپیش این مردم سلحشور مرحوم سید عظیم شاه کبر زانی قرار داشتند، همینکه این کاروان نور داخل جاده عمومی شهر شد رکبار مسلسل ها تعداد زیادی از آنها و از جمله مرحوم سید عظیم شاه رابه مقام رفیع شهادت نایل ساخت . خداوند روح شان را شاد وراه شان را مستدام گرداند.
در این روز افتخار آفرین تعداد از شهدا را به زیارت خواجه تاکی علیه الرحمه دفن میکردند. مردم زیادی از قرا جنوب شرق هرات ، از سروستان، ترکان، نوین ، باغ زبیده و غیره نیز که عازم شهر بودندچون مردم را دیدند در این ساحه حضور یافته اندتا در خاکپوشی گلگون کفنان شرکت کنند که ناگهان بر ایشان طیاره بمباران کرده و عده زیادی از این مردان حق را به خلعت شهادت سر افراز ساخت.
خداوند روحشانرا شاد و راه شان را مستدام گرداند . بمباران بر کسانی که برای دفن شهداء اجتماع کرده بودند نه تنها در شهر صورت گرفت بلکه در اکثر قراء و قصبات نیز این عملیه ادامه یافت چنانچه در سروستان نیز عده ای زیادی را که به همین مقصد جمع شده بودند ، به شهادت رساند . عده ای زیادی از جانبازانی که از مراسم دفن شهداء در خواجه تاکی علیه الرحمه خلاص شدند ، به سوی شهر روان گردیدند، نعره های تکبیر شان همه جا را گرفته بود. ایشان نیز مورد هجوم تانک ها واقع شده و تعداد زیادی از آنها به شهادت رسیدند .
در این روز عدهء زیادی از مجاهدان راه حق که از نماز جمعه از مسجد درب عراق بیرون میشدند مورد حمله ناجوانمردانه تانک ها قرار گرفتند که تعداد زیادی از ایشان به شهادت رسیدند، مردم به یک باره گی تکبیر گویان بر تانک ها هجوم آوردند، دو تانک فرار کرد، یکی از آنها خود را به دروازهء کاروانسرای شمالی بازار عراق انداخت که سقف برآن فروریخت، تانکیست آن به جزای اعمال ننگین اش رسانده شد.
این نخستین جمعه بود که در طول تاریخ افغانستان از آوانیکه مردم این سامان بدین اسلام مشرف شده بودند در مسجد جامع هرات این محل پر فیض و با برکات نماز جمعه ادا نشد و دروازه های آن بر روی مردم خدا پرست بسته ماند...
در این روز در شهر و قرااطراف در هر گوشه جهاد بزرگ دوام داشت که صرف چند گوشه آنرا به قسم نمونه یاد آور شدیم :
قیام زلمی کوت :
قیام عمومی که در هرات بوقوع پیوست بر صاحب منصبان عسکری نیز تاثیری عمیق بجا گذاشت، تعد ادی از صاحب منصبان مسلمان از دیر بازبه این فکر بودندتا برای سرکوبی دشمن راهی بیابند و این قیام برای آنهابی نهایت اثر بخش و انتباه آفرین بود ، آنها با اغتنام فرصت اوضاع مردم هرات رازیر مطالعه قرار داده روند قیام عمومی رادقیقانه بررسی میکردند تا بتواننددر این راه مصدر یک موفقیت بزرگی شوند، حکومت ملحد که اوضاع را کنترول میکرد از ترس اینکه مبادا عساکرو مردم باهم پیوند یابند ، بنام تطبیقات تمام قوای زلمی کوت را با تجهیزات و اسلحه شان در اواسط ماه حوت به دشت مولوی صاحب و دامنه ء تخت صفر انتقال داده بود، چون قیام مردم هرات به زعم واهی خلقیان و پرچمیان این مردم فرومایه، فروکش کرد. بروز جمعه هدایت دادندتا قوای زلمی کوت واپس به مقر خویش باز آید، از اینروعده ای از صاحب منصبان این فرقه به شمول جگ تورن اسماعیل خان قوماندان مدافع هوائی ، جگرن عبد العزیز خان، دگر من انور خان، جگ تورن علاوء الدین خان، جگرن شایسته خان ، سید اسد الله خان، تورن نجیب خان، جگرن شمشیر خان، ضابط خلیل خان، غلام رسول خان بلوچ، سلطان احمد خان کفیل و تعداد زیادی که متاسفانه نام شان در یاد داشتهایی که به اختیارما گذاشته شده بود ، ثبت نشده است. در فرقه دور هم جمع شده پلان بدست گرفتن عسکری رابرای همبستگی با مسلمانان طرح کردند.
در این حال ابلاغیه ای از جانب مسلمانانی که شهر را تسخیر کرده بودند ، در بین صاحب منصبان پخش شد که هر صاحب منصبی که به برادران خود در این قیام نه پیوندد ، خانه اش به آتش کشیده شده و همه افراد فامیل او به گروگان گرفته میشوند. در همین شب جگرن شمشیر خان و دگرمن غلام رسول خان و سلطان احمد خان کفیل خبر قیام فرقه را بین مسلمانان قریه جگان و قلعه شاط ... پخش کردند و به مردم این نوید جانفزا را رساندند.
طبق پلان طرح شده در حوالی ظهر روز شنبه بیست و شش حوت سه نفر از صاحب منصبان در حالیکه مسلسل به دست داشتند وارد صالون نانخوری صاحب منصبان زلمی کوت شده تمام ملحدین روس و غلام های حلقه بگوش شان را که تعداد آنها به شصت نفر میرسید به رگبار بسته و همه این وطن فروشان بیدین را به جزای عمل ننگین شان رساندند. متعاقب آن از یک طرف ولایت را زیر آتش پاره های سنگین توپ های دور بردگرفتند و از یک سو مقر قوماندانی فرقه را که در باغ فرامرز خان واقع است ، هدف قرار دادند که هم قوماندان عسکری و هم مشاور روسی به ولایت و از آنجا با والی به میدان هوائی گریختند و از آنجا مستقیما به میدان هوائی شیندند فرار کردند
در اینحال مخابره امین لعنتی را کسی شنیده که میگفت :
" فرقه هرات را با خاک یکسان سازید که هیچ زنده سری در آن باقی نماند ."
آن صاحب منصبان خلقی و پرچمی که در صالون نانخوری نبودند از فرقه پا بفرار نهادندکه دو نفر شان در قریه جگان بجزای اعمال شان رسانده شدند و آنهائیکه خود را به قوماندانی امنیه، ولایت ، لیسه زراعت ، شفاخانه ملکی و تعمیر سینما رساندند به زنده گی ننگین شان خاتمه داده شده نتوانست.
به این ترتیب فرقه عسکری هرات در تاریخ معاصر کشور برای نخستین بار از لوث غلامان حلقه بگوش اجانب پاکسازی شد و تاسه روز این وادی پر شکوه را نعره های تکبیر به نوا در آورده بود که انعکاس آن از کوه شمال بر ابهت و جلال این آواز ملکوتی می افزود.
در اینحال مستری زمان و ضابط خلیل این مردان مجاهد با دیگر مجاهدان را ه خدا بر خانه
" یتیم" یورش برده مردان مسلحی را که از دار و دسته این خائنان درآن خانه بودند به جزای اعمال شان رسانده چهار نفر محافظ این وحشی های درنده خو رابه مقر عسکری آورده خلع سلاح کردند. هنوز خورشید در افق پنهان نشده بود که تانکهای مسلمانان بابیرق های سبز و سفید و با شعارهای الله اکبر راهی شهر شیر مردان این مسلمانان راستین گردید، تا همبستگی خود را با مردم خویش استوار سازند. در مسیر کاروان نور تانکهائی که از قبل قرار داشته و هنوز به قوای اسلام تسلیم نشده بودند، اینجاو آنجا مزاحمت میکردند ولی در این مسیر طوفانی و پرشکوه همه خس و خاشاک ها روفته میشد و هیچ مقاومتی عرض وجود کرده نمیتوانست، چنانچه تانکهای مقابل ولایت به همت شمشیر خان از میان برداشته و تخریب گردید.
در خلال این دار وگیر ها داکتر دلاور مورد هجوم روس های وحشی قرار گرفته بود که وی با دست خالی بر روس مسلحی که اورا دستگیر کرده بود هجوم آورده هم او و هم غلام حلقه بگوش اورا که هر دو مسلح بودند با اسلحه خود شان کشت و سلاح های آنها را به غنیمت گرفت. این کاروان نور راه خودرا بسوی شهر هرات گشود که مورد استقبال عظیم وبا شکوه مردم واقع شد ، عده زیادی از شهر و قریه از چهار سمت ولایت هرات به استقبال موکب جلال و شکوه مسلمانان آزاده و آزادی دوست عسکری صف کشیده بودند ،
فرقه منظم عسکری با تجهیزات مدرن مزین با شعار هاو بیرق اسلامی در کنار مردم چنین شرایطی رادر افغانستان تاریخ کمتر بیاد دارد.
چه شکوهی ؟ چه عظمتی؟ و چه ابهتی؟ در این حال دسته از تانک ها بسوی کندک کشف و دسته دیگری بسوی لوای سرحدی براه افتادند تا آنها را نیز تسلیم بگیرند.
این کاروان باشکوه که در میان مردان قرار داشت با نعره های تکبیر، پاشیدن گلهای زیبا، نقل و غیره بدرقه میشد، مسلمانان سرهای خودرافرش راه کرده بودند تاعساکر پاک نهاد شان برسر آنهاقدم گذارند حالتی از خوشی و شوق دست داده بود که به بیان نمی گنجد، شهر وده، عسکر ومردم، مامور و پیشه ور، مردو زن، کشتمند و زمیندار همه یک دست و هم صدا بدور هم جمع شده بودند، در این حال تانکیست هائیکه از قبل تانک هایشان در نقاط مختلف شهر جا داده شده بود، نیز تانک های خود را گذاشته فرار کرده بودندو یا به صف جهاد پیوسته بودند و جز مسجد جامع و قوماندانی امنیه تمام نقاط شهر و حومه همه جا بدست مسلمانان تسخیر شده بود.
روز یکشنبه 27 حوت از دور طیاره های برای کشف اوضاع بر فضای هرات دور میخورد که به زلمی کوت نزدیک شده نمیتوانست، یکی از این طیاره هادر میر داود و دو طیاره دیگر هم در مناطق دیگر سقوط داده شد، در این روز ها مردم از شهر و قریه ها بگونه متوالی و بی وقفه برای عساکر جان نثار از طبق های خوردنی های خوشگوار می آوردندو همچون مورچه های بارکش مردم بسوی این مرکز جهاد رو آورده بودند، در هر قریه و در اکثر نواحی شهر گاو ها و گوسفندان زیادی را می کشتند و از آن طعام های گوناگون پخته غذا های خوش لذتی را به زلمی کوت می آوردندو این آرامش قبل از توفان بسیار زود گذر بود.
ولسوالی ها آزاد شد :
در روز های بیست وشش الی بیست و نه حوت ( 1357 ) ولسوالی های کرخ، پشتون زرغون، غوریان ، زنده جان، کهستان ، کشک ، گلران ، اوبه ، ادرسکن و علاقه داری چشت یکی بعد از دیگری با مجاهدات ایثارگرانه مسلمانان مجاهد و بذل خونهای پاک اهالی شان و پاک سازی این مراکز بزرگ اسلامی از لوث خلقی ها و پرچمی های بی وجدان بدست مسلمانان افتاد و از زیر یوغ روسها و غلامان حلقه به گوش شان آزاد شدکه مردم با خوشی ها و با نعره های پرشکوه الله اکبر در هر یک از این مراکز جشن های پرشوری را برپا کردند.

شام روز دوشنبه 28 حوت ( بیست وهشت حوت ) از سر شب تا صبح تانک ها از قندهار وارد وادی هرات میشود

، در این حال بلند گوی مسجد جامع که بدست خلقی هاو پرچمی هابود وورود این قوارا به آواز دلخراش و تهوع آور خود و با کف زدن های ناهنجار بدرقه میکنند.
این منافقان با بیرق سفید می آیند، مسلمانان پاک طینت بی خبر از مکر شیطانهای انسی فریب بیرق سفیدو حرف های تانکیست هارا خوردندکه علیه تره کی و دارو دسته اش شعارمیدادند، لذا به استقبال این قوای نفرین شده می شتابند ، به مجرد نزدیک شدن این قوا به زلمی کوت شش تانک آنها در برابر باغ نصر الله خان فاروقی در جکان بوسیله مسلمانا ن قوای مسلح زلمی کوت به آتش کشیده میشود. در این حال باز این مردم فریب کار از همراهی خود با قوای مسلمانان اطمینان داده آماده گی خود را برای از بین بردن دشمن مشترک ابراز میکنند که موجب آرامش خاطر مسلح قوای مسلمان میشود ، این قوای متجاوز و موافق به سه قسمت اخذ موقع میکنند ، یک قسمت به قلعه شاطر و قسمت دیگر به تخت صفر و یک قسمت به طرف شیدائی ، چون اوضاع مغشوش شد ، تعداد کمی از سر بازان و صاحب منصبان با وسایل جنگی به عقب تخت صفر عقب نشینی کردند.
در این حال از هوا طیاره های غول پیکری با اسلحه ای آتش زاو از زمین از ناحیه این تانک ها به گونه هم آهنگ بر قوای مسلح مسلمانان زلمی کوت هجوم می آرند، تعداد بی حد و حصری در داخل قریه به شهادت میرسند که نمیتوان حتی این رقم را تخمین کرد.

روز های دوشنبه 28 و سه شنبه 29 حوت بدینسان کاملا به مقابله با مجاهدین زلمی کوت گذشت و صاحب منصبان و سربازان با شهامتی که در این گیر ودارتوانستند خود را از منطقه آتش و خون نجات دهند ، راهی دیار بیگانه شدند، اکنون معلوم شد که قوماندان بزرگوار قیام زلمی کوت جناب دگر من نور محمد بروز دوشنبه از طرف مزدوران روسیه به شهادت رسیده بود. انا لله و انا الیه راجعون.
سقوط شهر :
چون زلمی کوت باردیگر به دست دشمنان افتاد ، روی به شهر آوردند اما با چه بیرحمی ای ؟ با چه شدتی که هیچ ستمگری چنین ظلم وستمی را بیاد ندارد، اینها در نخست برای اینکه سنگدلی ها و کشتارهای وحشیانه خودرا از انظار بپوشانند بوسیله کراچی های دستی و موتر و بولدوزر اجساد پاک شهدای راه خدا را از هر جا جمع کرده در این راه چاه ها و حفره های که برای این کار تهیه شده بود، فرو ریختند ، زخمی هائیراکه هنوز زنده بودند نیز در این گودالها می انداختند ، این حالت به حدی درد آور بودکه حتی بیست روز بعد از این واقعه نیز از کنار این جاده ها مخصوصا در مزار خواجه علی موفق که در آنجا تعداد بی حد حصری از این مسلمانان پاکباز مدفون شده بودند ، چون نزدیک به شفاخانه بود کسی که تیر میشد بوی خون اورا به شدت ناراحت میساخت، جای پای برخون شهدا، کفش دستارهای پرخون قطعات سر ودستهای این مردان با ایمان و شهدای راستین در هر گوشه و کنار شهر دیده میشد :
همچنین در قطاربرادرانی که در روز جمعه بیست وپنج حوت از طرف دشمنان به شهادت رسیدند ، میتوان از فقیر محمد پسر حاجی غلام باغ دشتی نام برد، او در حالیکه در بالای خانه خود مشغول وضو گرفتن بود از بام مسجد جامع ذریعه ملحدین هدف قرار داده شد و به شهادت نایل آمد .
آری این قیام حماسه آفرین با خون بیست وپنج هزارنفر شهید راستین آبیاری گردید که خاطره آن برای همیش پیش مردم افغانستان، مسلمانان جهان و دلهای آگنده از محبت بشریت که به آرزوی خلاصی مردم از ستم روسیان روسیاه در سینه های شان می تپید ، ارج فراوان دارد.
ای خدای بینیاز ، در این مرحله که ما در آستانه این خاطره بزرگ هستیم از توو تنها از تومیخواهیم تا این جهاد مقدس مارابه پیروزی برسا نی و ما را از هر چیزی که اخلاص مارابه جهاد وایمان را به بارگاه کبریایی تو ضعیف میسازد، به لطف و کرم خود باز داری. برای مجاهدین راستی ما عنایتی بفرما که هرچه بیشتر یک دست و همنوا شوندو برای این جهادبرحق زعامتی عنایت کن تا پیروزی آن هر چه زود تر به سر سد.
" بار الها تو بینا و دانائی " 7
"روزاول سال در هرات از دیر باز شاهد خوشی ها و شاد کامی هاست ولی در روز اول حمل 1358 ماتم عمومی بر شهر و روستا حکمروا بود، در حدود سه هزار جوانمرد رشید را از همه شهر وهمه قراء و قصبات هرات گرفتند و بستند و با فجیع ترین حالتی بدسته های بسیار بزرگ به شهادت رساندند.
این قساوت به حدی چشم گیر بود که حتی صد ها نفررا در یک اتاق قوماندانی بندی کرده و از آنها خبر نگرفته بودند که همه آن مردم از گرسنگی به یکبارگی جان به جان آفرین سپرده بودند، کسانیکه در این روز های افتخار آفرین گرفتار شدند و به شهادت نایل آمدندبی حد وحصر اند که از آن جمله میتوان از واعظ بزرگوار مولوی بهاو الدین و فرزند دلبندش احمد وحاجی جلال الدین مهمند و حاجی عبد القدوس مهمند حاجی ابراهیم مهمند و حاجی عثمان مهمند و مرحوم خلیفه صاحب حوض کرباس و نصر الله خان فاروقی ، میر محمد سعید گاذرگاهی و مرحوم غلام محمد روحانی شهید ارجمند نام برد، چنانچه چون یکی از گشتار گاه های دسته جمعی مخفی این وطن فروشان کشف شد .
هریک از مجاهدان بگوشه ء رفتند تا آمادگی بگیرندو موقف خویش را یگبار دیگر ارزیابی کنند.
روز 18 حمل 1358 هسته یک قطعه چریکی تحت قو مانده مجاهد بزرگوار گل محمد تیزابی شکل گرفت. این فعالیت ها هر وقت و زمانی تحت قومانده یکی از مجاهدان راستین ادامه یافت که تا امروز به لطف خداوند متعال با شدتی هرچه تمامتر دوام دارد. گل محمد تیزابی بعد از چهار ماه در میدان جهادزخم برداشت، به ایران آمد به اثر همین زخم کاری ایکه از جهاد برداشته بود ، در قریه نشتافون خواف به شهادت رسید و در همانجا مدفون شد.
واکنون مرقد او زیارت گاه مردم مسلمان افغانستان و ایران است.
کاروان سالاران شهدای هرات :
در اینجا از قوماندانهای بزرگواری که در این جهاد مقدس جان به جان آفرین سپرده اند ، یاد میکنیم.
شهید فضل احمد معلم ، شهید عبدالقیوم ترکان ، شهید ارباب شیر احمد ، شهید کاکا موسی ، شهید عیدی گل ، شهید غلام رسول عبد العزیز، شهید امیر محمد ، شهید احمد خان دینو، شهید محمد علی کرخ ، شهید کمال الدین قوماندان برازنده ، شهید ماما جلال ، شهید صوفی عبد الغفار توفان ، شهید صوفی غلام نبی ، شهید احمد خان کاکر، شهید عبد الوهاب ، شهید معلم عبد العلی ، شهید قادر شاه ، شهید حاجی غزنیچی، شهید خواجه عبد الاحد ، شهید محمد معروف جامی ، شهید معلم لطیف، شهید محمد افضل افضلی، شهید ناصر ، شهید نعمت الله افضلی، شهید صوفی عبد الحمید نوین ، شهید بابو ،
شهید حاجی نظیر خان نوین، شهید ماما عبد العلی، شهید مردان ، شهید میر احمد ، شهید سید نور احمد غوریانی، شهید خواجه امین الله غوریانی، شهید خواجه محی الدین، شهید تورن غلام رسول و شهید عبد الله فرهاد.
چهره های کثیفی که شناسائی شد :
در اینجا از کسانیکه در صف نوکران روسی در روز های این قیام افتخار آفرین بر مسلمانان جفا کرده و تعداد زیادی از مجاهدان راه حق را به شهادت رساندند یاد میکنم تا چهره های کثیف شان برای همه گان شناخته شده باشد:
جگتورن سید مکرم قوماندان فرقه ، نظیف الله نهضت والی ، قوماندان امنیه، قوماندان قوای کشف و معاون سیاسی آن، عبد الحی یتیم ریس معدن ذغال سنگ ، عبد الحی وردک قوماندان قوای زرهی، فضل الحق موج مدیر اطلاعات کلتور، نور الحق کاوش ثارنوال ، عبدالحکیم دلاور مدیر دار المعلمین، کرام الدین ولسوال انجیل ، خواجه جلیل مدیر ترانسپورت، ولی محمد پیمان ، عبد الظاهر پیدا یش پیکار، صلاح الدین مدیر سابقهء سره میاشت ، عبد الغفار مدیر اداری شفاخانه، فضل احمد ثارنوال گذره، عناب خان مدیر معارف ، عبد الکریم دلیرو عبد السلام سرخه پیشتاز ولسوال (حاکم ) انجیل، عبد الفتاح همرزم مدیر فواید عامه ، عبد الکریم نیک پور مدیر نساجی، نور احمد مدیر لیسه جامی، سلطان احمد قاضی مدیر مخابرات ، گل احمد فگار ولسوال گذره، غلام محمد فدائی ولسوال ( حاکم ) زنده جان و پشتون زرغون، محمد امین کیوان ، حبیب رحییق ، عبد الرحیم زیار مل ، سید کمال ژیان،
کبل فراهی، نبی شوریده ، دلدار وفاکیش ، گل آقا بائس ( یا باعث) ، فتاح نوشین پسر خلیفه امیر خیاط معاون لیسه مهری ، طاهر شاهد ، سلطان محمد عزیزملاریا، جوکت سنگه باور و ریس صحت عامه ، عارف زوری و آصف زوری ، علی / گل آمر مکتب موفق." 8

تا اینجا هر چه خواندیم ، نظر نویسنده کتاب 24 حوت را با امانت داری اقتباس نموده وانگیزه های قیام و مردم قیام گر ومسیر و اهداف قیام بیست وچهارم حوت را به خوانش گرفتیم. ارز یابی هر فرد از متون بالا یقینن متفاوت خواهد بود.
آنچه ثابت و استواتر خواهند ماند هانا دو طرف اصلی در هرات بود.
دولت کودتاچی هفت ثور و حامیان شوروی اش که قیام را سر کوب نمودند.
مردم وتوده های که رستاخیز را برپا ساختند و با شعور وآگاهی که در ذهن شان در همان محیط اجتماعی طی سالها شکل گرفته بود ، از حیثیت و شرف و زندگی مادی ومعنوی خود دفاع نموده وصفوف قیام را باخون خود گلگون ساختند. اسلام وآگاهی اسلامی مردم از آغاز تا سرکوبی قیام وتا امروز در سرزمین خواجه عبد الله انصار وخاک اولیا نشان دادکه مردم هرنوع تعرض به دین وآیین شان را به هیچ نام ونشانی پذیرا نمیگردند.
خواننده های ارجمند وگرامی !

آنچه بطور عام وخاص از کتاب " قیام 24 حوت " در برگ ها و صفحه های پیشتر تایپ نموده و در برابر چشمان شما قرار دادم ، فقط بخاطر یاد و بود و گرامی داشت از قیام مردم هرات و بررسی آن بود و است . بررسی قیام در کتاب نامبرده از یک دیدگاه معین وتاجائی هم ایدولوژیک سازی و جنگ ایدولوژیک انتی کمونیستها برضد گویا کمونیستها است. . همچنان انتی کمونیستی جلوه دادن قیا م مردم در 24 حوت که در مطالب کتاب بالائی بیش از همه تبلور یافته است. سند بالائی برای من نه تنها حایز اهمیت است بلکه نیاز به تجزیه و تحلیل همه جانبه وموشگافانه دارد و میتواند مارا به شناسائی بیشتر از انگیزه ها و علل قیام ، نقش مردم ، صفوف و اقشار مردم ، نقش رهبری ملکی و نظامی ، حرکت سازماندهی شده ، حرکت وسیع خود جوش و خودبخودی ، سرکوب توسط قوای عسکری ، دودسته گی در قوای زلمی کوت و پیوستن برخی از قواندانهای زلمی کوت یا قوای نظامی به قیا م مردم ، اوج قیام و در فرجام سرکوب قیام مردم توسط قوای نظامی از هوا و زمین از یک دیدگاه معین نویسندگان کتاب کمک کند .
انگیزه ها ی قیام تا حدی در بالا به شکل روشنتر بیان گردیده است ، اما به هیچ وجه نمیتواند مانع تحقیقات جدی تر گردد. اگر در بالا توجه به انگیزه های قیام ونیروهای محرکه قیام و اندیشه و تفکر رهبری کننده قیام بیست وچهارم حوت صورت گرفته است ، این یک جانب قضیه است ، ببینیم که در جانب دیگر قضیه یعنی در جانب کودتاچیان هفتم ثور 1357 و رهبران تزاران نوین کریملن چه دیدگاه هایی وجود داشته است.
تا اینجا از قیام ورستاخیزمردم در هرات و سر کوب قیام خواندیم.
اینک بخش دیگر یعنی بخش دولت وقدرتمندان حکومت ایرا می خوانیم که خود را حزب دیموکراتیک خلق جا میزدندو از اربان شوروی خود کمک خوا سته بودند تا قیام را سرکوب نمایند. گرچه این یاد آوری از قیام بیست وچهارم حوت بسیار به تفصیل ارایه میگردد و ممکن حوصله خواننده هایی بسرآمده باشد و یا بیاید، باز هم آرزومندم تا خوانندگان ارجمند با برده باری و حوصله فراخ این یاد نامه قیام 24 حوت را بخوانش بگیرند و درسهایی بیشماری را برای نسل کنونی و نسل هایی بعدی جامعه جمع بندی نماییم.
.بخاطر بسپاریم که در آخرین بخش های یاد داشتهایی از قیام بیست وچهارم حوت خواندیم که :
"اشغالگران و نوکران شان با استفاده از تاریکی شب هرجا صف آرائی کرده قدرت اهریمنی و شیطانی خودرا بر شهر مستقر ساخته بودند و بر سر هر کوچه چند تا از شیطان های خبیث از این دژخیمان سیاه اندرون اخذ موقع کرده بودند تا مجاهدان بر حق را که به ادای جهاد خویش می پردازند بیازارند. "
" پرواز طیاره ها در این روز بر راهیان راه حق بیداد میکرد که مجاهدان مردانه وار به دور شمع مکتب قران پر و بال میسوختند و جان میدادند. "
مطالعه سند محرمانه از کتاب " ارتش سرخ در افغانستان / اثر بوریس گروموف قوماندان ارتش چهلم شوروی و.." مارا در روشنی زیاد تر قرار میدهد و از همه مهمتر اینکه رهبری حزب گویا دموکراتیک خلق هیچ نوع بالای کارگر، دهقان، عسکرو صاحب منصب اعتبار و اعتماد نداشته و از شوروی تقاضای کمک مینماید و حتی خواهان آن بوده است تاقوای نظامی شوروی از هوا و زمین با "علامه قوای افغانی" قیام هرات را سرکوب نماید . اتکا به ارباب برای سرکوب مردم و تلاش برای حفظ قدرت و در اریکه قدرت ماندن و دها مساله دیگر بایست مورد ارزیابی دقیق و موشگافانه قرار گیرد.
من خودم همین اکنون در حین نبشتن این جملات دارای نفرت بی اندازه در برابرسرکوبگران قیا م مردم هرات میباشم، اما میخواهم دیدگاه های دیگر را نیز از چشم انداز دیگری در مورد قیام حوت خونین و بعدا ارائه اسناد محرمانه "حزب کمونیست شوروی "را در برابر چشمان نقاد و تحلیل گر و شکاک شما قرار بدهم. ازاینر و ارزیابی از متن قیام یک مطلب است و ارزیابی از متن کتاب نوشته شده بنام" قیام 24 حوت "مطلب دیگر.
امید وارم بتوانم این دومساله را ازهمدیگر تفکیک نموده و به ارزیابی هریک بطور جداگانه بپردازم. خواهشمندم تا خوانندگان این مطلب بتوانند به تجزیه و تحلیل قیام حوت خونین هرات بپردازند ومن هم سهم خود را ادامینمایم..
اما عده ای از مورخین رنگارنگ ، پروفیسوران ، اکاد میسین ها، کاندید اکادمسین ها ، محققین ، دکتوران جامعه شناسی و حتی افرادی وجود دارند که متن شناسی را میدانند و چه بهتر که از روی متون نشر شده به ارزیابی قیا م حوت خونین هرات بپردازند. جای مطالعه و مصاحبه های زیادی خالیست که باید به آن توجه کرد.
یک : عده ازطرفدران رژیم "خلق "وپرچم و شوروی هنوز زنده اند و در صفحه و سایت های رنگارنگ نوشته هائی دارند که هر یک امروز خود را هنوز هم " دموکرات " جلوه میدهند و هر روزه در هر صفحه مینویسند . چه بهتر خواهد بود که آنها هم قیام حوت هرات را ارزیابی نمایند وبرخورد خودشان ویا رهبران و رفقای حزبی و بین المللی شان را مورد ارزیابی قرار دهند.
دو :عده ایکه هنوز خودرا گرداننده ای قیام حوت خونین میدانند و در نوشته 24 حوت که از آن نام بردم حتی آدرس میدهند ، می بایست امروز یک بار دیگر قیام حوت را بازنگری نمایند و نقاط قوت و ضعف قیام را و خودرا به ارزیابی بگیرند . ودریابندکه با ایدولوژیک سازی جنگ وقیام به کجا رسیده اند.؟
سه :عده ایکه ممکن تاهنوز ارزیابی هایی داشته باشند و من متاسفانه آنرا نخوانده ام ، اگر ممکن باشد آدرس و نشرات را در صفحه های اینترنیتی منتشر سازند تا دیگران نیز از ارزیابی ها و تحلیل های شان فیض ببرند .
امیدوارم آن عده از هموطنان ام که از درس و تحصیل و علم ودانش بهره کافی و وافی دارند ؛ این گره را بگشایند ، تا مردم ما بتوانند در آینده درسهای مثبت ومنفی قیام حوت خونین را بخاطر بسپارند و نسل های آینده بدانند که این همه خون ها برای چه نثار گردید و پاسداران واقعی خونهای ریخته شده کیانند و در چه حالی قرار دارند ؟
برای اینکه بتوانیم دیدگاه های سرکوبگران قیام را خوبتر بشناسیم وبدانیم ، نیاز به خواندن اسناد محرم وسری ای داریم که در شوروی وقت موجود بود و امروز برای هیچ انسانی سری بوده نمیتوانند.
نگاهی به صحبت تیلفونی میان سردمداران حزب به اصطلاح دیموکراتیک خلق و رهبران تزاران نوین در کریملن بخاطر سرکوب قیام توده ها :
__

نگاهی به اسناد محرمانه و جلسه های درونی و در بسته و تیلفون های تره کی امین و گرومیکوو کاسیگین و.. :
"اعضای دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحادشوروی به تاریخ 17 مارس در ساختمان کمیته مرکزی " خارج برنامه "{ یعنی در جلسه فوق العاده و اضطراری . تذکر از ب. س. } گرد هم آمدند... بریژنف ضمن گفتگوی تیلفونی با کریلینکو { عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی _ م }از خانه ییلاقی خود ، گفت :
این موضوع هیچ تاخیری را روا نمیدارد ، من همین فردا می آیم. "
" خیلی محرمانه در یک نسخه
" گرومیکو:
برپایه آخرین گزارشهایی که ما از افغانستان چه به شکل رمز وچه از طریق گفتگو های تیلفونی با مستشار ارشد نظامی خود رفیق گوریلف و کاردار سفارت ، رفیق الکسی اوف به دست آورده ایم ، اوضاع در افغانستان به شدت وخیم گردیده است و اکنون استان هرات در مرکز ناآرامی ها قرار دارد. در هرات به گونه ایکه از تلگرامهای پیشین بر می آید، لشکر 17 ارتش افغانستان مستقر است. اکنون اطلاح گرفته ایم که این لشکر از هم پاشیده است. نیروی توپچی و بخشی از نیروهای پیاده که در ساختار این لشکر شامل بودند، به جانبداری از شورشیان برخاسته اند..."
" تخمین شمار شورشیان دشوار است ، اما رفقای ما میگویند که سر به هزاران میزنند، درست هزاران...
کریلینکو
درست همین طور... فشرده اینکه نظر به گزارش امین، رهبری افغانستان در رابطه با این رویدادها هیچگونه ناراحتی احساس نمیکند.
گرومیکو
آری امین حتی گفت که اوضاع افغانستان عادی است . او گفت که هیچ سرکشی ای از سوی استانداران گزارش نگردیده است. اما در واقعیت ، به گونه ایکه رفقای ما گزارش میدهند، اوضاع در هرات و برخی از جاها پرتنش است.
تدبیرهایی راکه ما برای افغانستان اتخاذ کرده ایم ، در پیشنهادهایی که در دست دارید ، بازتاب یافته اند . می خواهم بگویم که مابرای پاسداری از مرزهای افغانستان ده ملیون روبل { معادل پانزده ملیون دلار } دیگر اختصاص داده ایم { 9 }
نگاهی به گزارش دادن دو نظر پنهان و پوشیده در کمیته مرکزی شوروی و دولت خلقی هاو پرچمی ها و شورش و سرکوب نمودن شورش هرات در 24 حوت 1357:
کریلینکو گفته بود که " .. نظر به گزارش امین ، رهبری افغانستان ، در رابطه به این رویدادها هیچ گونه ناراحتی احساس نمیکند.
گرومیکو : آری ، امین حتی گفت که اوضاع افغانستان عادی است . او گفت که هیچ سرکشی ای از سوی استان داران گزارش نگردیده است ....
از امین پرسیدم – شما کدامین ناخشنودی را از سوی کشور همسایه و یا ضد انقلاب داخلی، روحانیون و مانند اینها انتظار ندارید؟ امین قاطعانه پاسخ داد- نه . برای رژیم تهدیدی وجود ندارد. در پایان خواهش کرد تا درود های اورا به اعضای دفتر سیاسی به ویژه ال.ای. بریژنف برسانم . این بود گفتگوی امروزی من با امین.
سه ساعت بعد ، از رفقای خود اطلاع گرفتیم که در هرات نابسامانی ها یی رخداده است. یک هنگ توپخانه . یگ هنگ پیاده به روی مواضع خودی آتش گشوده و به شورشیان پیوسته اند. در نتیجه بخشی از لشکر 17 به دولت وفادار مانده که از هرات پاسداری میکنند.....نیم ساعت دیگر مابازهم از رفقا اطلاع گرفتیم که رفیق تره کی ، مستشارارشد نظامی، رفیق گوریل او ف و کاردار سفارت رفیق الکسی اوف را نزد خود فراخوانده است. موضوع گفتگو از چه قرار بود؟ مقدم برهمه او از اتحاد شوروی در زمینهء تهیهء جنگ افزار ، مهمات و خوار وبار کمک خواست، چیزی که ما در اسناد ارائه شده به دفتر سیاسی ، برای بررسی در نظر گرفته ایم. آنچه به کمک نظامی مربوط میگردد.
تره کی به گونه ضمنی گفت که ممکن است هم کمکهای زمینی و هم کمکهای هوایی لازم بیافتد.اینرا باید به معنی لزوم گسیل سپاهیان پیاده نظام و هم نیروی هوایی { شوروی} به افغانستان دانست. فکر میکنم که ماحین کمک به افغانستان باید به مهمترین اصل تکیه کنیم و آن اینکه تحت هیچ شرایطی نمی توانیم افغانستان را از دست بدهیم. ما الان 60 سال است که با آنان در سایه صلح وحسن همجواری زیست میکنیم.هرگاه حالا افغانستان را از دست بدهیم ، از اتحاد شوروی رو برمیگرداند و این امر ضربه شدیدی به سیاست ما وارد می آورد.البته یک روی قضیه اینست که ارتش جانبدار خلق باشدو قضیه کاملا سیمای دیگری به خود میگیرد..... به گونه ای که رفقا گوریل اوف و الکسی اوف اطلاع داده اند ، روحیه رهبران افغان همچون تره کی چندان رضایت بخش نیست.
مارشال اوستین اوف :
من علاوه بر رفیق الکسی اوف با رفیق گوریل اوف مستشار ارشد نظامی ما در کابل همین چند لحظه پیش تیلیفونی تماس گرفتم . وی گفت که رهبران افغانستان از وضع پدید آمده ناراحت شده اند. وضع به ویژه در استان هرات و نیز در استان پکتیا خراب است. چیزی که بسیار ناگوار است ، آنست که لشکر محافظ هرات نامطمئن است و فرمانده لشکراکنون در فرود گاه شهر است ، دقیقتر اینکه با پنهان شدن در آنجا روشن است که هیچ عمل نیروهای وفادار به دولت را رهبری نمی کند.
در نظر است سپیده دم فردای 18 مارس گروه های عملیاتی به سوی هرات فرستاده شوند.ما به رفیق تره کی ارائه طریق کرده ایم برخی از یگانهارا به منطقه بروز شورش پیاده نمایند. او به نوبه خود پاسخ میدهد که دست زدن به چنین عمل دشوار است، زیرا در سایر نواحی نیز نا آرامی است. فشردهء سخن اینکه آنان چشم به راه ورود نیروهای زیادی از سوی اتحاد شوروی اعم از پیاده . . نیروی هوائی استند.
اندروپ اوف :
{ رییس کا گی ب، بعد ها دبیر کل کمیته مرکزی حزب}
آنها امیدوارند که ما بر شورشیان ضربه وارد کنیم .
کریلینکو :
پرسشی مطرح میگردد مبنی براینکه هرگاه ما سربازان خود را آنجا وارد کنیم آنان با چه کسانی خواهند جنگید؟ با شورشیان ؟ شمار زیادی از روحانیون به شورشیان پیوسته اند. این روحانیون مسلمان اندو در میان آنان { شورشیان} تعداد بسیار زیاد از مردم وجود دارند. به این ترتیب ما تا اندازه زیادی با مردم در جنگ هستیم.
الکسی کاسیگین { نخست وزیر } :
ارتش افغانستان چگونه است و چند لشکر دارد ؟
مارشال اوستینوف :
ارتش افغانستان ده لشکر دارد و بیش از صد هزاراست .
گرومیکو:
تا کنون توازن نیرو میان هواداران دولت و شورشیان چندان روشن نیست. در هرات وقایعی رخداده که رویهمرفته پر تلاطم اند، زیر بیش از هزاران نفر کشته شده اند ولی انجا هم وضعیت روشن نیست.
اندورپ اوف :
البته شورشیان رخنه کرده به قلمرو افغانستان ، در گام نخست به آن می پردازند که نا آرامی به راه اندازند و مردم افغانستان را به سوی خود بکشانند.
کاسیگین : فکر میکنم باید مسوده فیصله نامه پیشنهاد شده را جدا" تصحیح نمود. به هیچ وجه درست نیست واگذاری جنگ افزار ها را تا ماه اوریل به تاخیر بیاندازیم. باید همه چیز را همین الان بدون تاخیر داد . درهمین ماه مارس. دوم اینکه به گونه ای باید رهبری افغانستان را از نظر روانی حمایت کرد. من پیشنهاد میکنم تدبیرهای زیر اتخاذ گردد:
به تره کی اطلاع داده شود که ما بهای گاز را از 15 روبل به 25 روبل در ازای هر هزار متر مکعب بالا میبریم.
{ یک روبل معادل 1،65 دلار امریکائی } این کار امکان میدهد با با افزایش بهای گاز مخارجی را تامین کرد که برای آنان در رابطه با خرید جنگ افزار و سایر مواد ، بروز میکند. به نظر من لازم است ، این جنگ افزار هارا به گونه رایگان در اختیار افغانستان گذاشت و از 25% چیزی یاد آوری نکرد."
دیگران : درست است.
کاسیگین :
سوم اینکه ما در نظر داریم برای آنان 75000 تن گندم بدهیم.من فکر میکنم که باید این مساله را مورد بازنگری قرار داد و برای افغانستان صد هزار تن گندم داد... گذشته از اینها که در اینجا نوشته شده است به ارز آزاد. کدام ارز آزاد؟
ما نمی توانیم چیزی از آنها دریافت کنیم ".( * )
مارشال اوستین اوف :
تمام آنچه که در مسوده مصوبه در باره واگذاری جنگ افزار به افغانستان نوشته شده است، همه عملی خواهد گردید ، همین حالا تحویل و ارسال انها انجام میگیرد. متاسفانه من نمی دانم ، ایا ما خواهیم توانست تا اوریل همه چیز را تحویل بدهیم ؟ این کار خیلی دشوار خواهد بود. من خواهش میکنم در رابطه به تحویل جنگ افزار ها، مصوبه به طوری که اینجا آمده است ، تصویب گردد. آنچه مربوط به پرداخت بهای این جنگ افزار ها میگردد ، ان را حذف میکنیم.
کاسیگین : همه چیز باید بی درنگ تحویل داده شود. درست از همین فردا.
مارشال اوستین اوف :
خوب ما اینکار را میکنیم و حتی کنترول هم میکنیم که فردا تحویل شوند.
کیریلینکو :
جنگ افزار ها باید در ماه مارس تحویل داده شوند.
کاسیگین :
... من میخواهم این موضوع را مطرح نمایم :
هرچه که بگویید ، هم تره کی و هم امین واقعیت امر را از ما پنهان میکنند. ما تاکنون به تفصیل نمیدانیم که در افغانستان چه میگذرد؟
چگونه انان اوضاع را ارزیابی میکنند؟ اخر آنها تا کنون منظره را با رنگهای رنگین کمان ترسیم میکنند. اما در واقعیت امر ما میبینیم که انها آدمهای خوبی هستند، اما چیزهای بسیاری را از ما پنهان میکنند. علت آن چه است ، دانستن آن دشوار است.
من فکر میکنم ، رفیق گرومیکو که ما باید مسله سفیر را حل کنیم. سفیر کنونی ما شخصیتی قدرتمند نیست و او آنچه را لازم است انجام نمیدهد. افزون برآن من لازم میدانم که شمار دیگر مستشاران مجرب نظامی را به افغانستان بفرستیم. بگذار بدانند در ارتش چه میگذرد؟
بعد من فکر میکنم که اتخاذ تصمیم های سیاسی لازم میباشد. ممکن است مسودهء چنین مصوبه ء سیاسی رارفقای وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع ، کا، گی، بی و شعبه امور بین المللی کمیته مرکزی حزب تدوین نمایند. روشن است که ایران ، چین و پاکستان با تمامی تدبیرهاو روشها ضد انقلاب عمل خواهند کردو برای دولت قانونی افغانستان مزاحمت خواهند کرد و کلیه کارکردهای آن را بی ارج خواهند گردانید. درست همین جا است که حمایت سیاسی از تره کی و حکومت وی لازم می افتد . البته کارتر نیز ضد رهبری افغانستان خواهد برخاست. در صورت لزوم نیروهای نظامی با چه کسانی خواهیم جنگید ؟......
درواقعیت امرتا همین اکنون تیرباران مخالفان ادامه دارد. ایشان تقریبا تمامی رهبران نه تنها رده بالا بلکه رده متوسط گروه پرچم را نابود کرده اند.....
اوستینوف :
فکر میکنم در صورت گسیل نیرو ما نباید تحت هیچ شرایطی یگانهای رزمی خویش را با واحد ها افغانی در آمیزییم.
کاسیگین :
ما باید یگان های رزمی خودرا تشکیل بدهیم، برای انان آیین نامه تدوین کنیم و آنان را تحت فرماندهی ویژه گسیل داریم.
اوستینوف :
ما دو امکان عملیات رزمی را تدوین نموده ایم. امکان اول اینکه ما طی یک شبانه روز به افغانستا ن لشکر 105 هوابرد و لشکر 68 موتوریزه را در حوالی مرز مستقر بسازیم. در این صورت لشکر 5 زرهی در امتداد مرز باقی خواهد ماند. به این ترتیب طی سه شبانه روز ما برای اعزام نیروها آماده خواهیم بود. اما تصمیم سیاسی در این باره لازم است.
کریلینکو :
رفیق اوستینوف مساله را درست مطرح میکند. برای ما لازم است تا در مقابل شورشیان اقدام کنیم. در سند نیز باید در این باره به گونه ء مشخص گفتگو شود. افزون برآن باید به تره کی تاکید کنیم که هرگاه کار به اعزام سپاهیان ما بکشد، انگاه حل مساله به زمینه نیاز دارد.ما نمی توانیم بدون درخواست حکومت افغانستان نیروهای خود را اعزام نماییم. بگذار رفیق تره کی نیز این را بداند و در گفتگوی رفیق کاسیگین با تره کی در این باره لازم است، یک طوری مستقیم صحبت شود. افزون برآن لازم است به تره کی گفته شود که تاکتیک خود را عوض نمایند. تیرباران ، شکنجه و اعمالی از این دست را نمیتوان به مقیاس گسترده به کار گرفت. مساله مذهب ، روابط با جماعات مذهبی اهمیت بسیار دارد. باید به تره کی با قاطعیت گفته شود که نباید دست به عمل غیر مجاز بزنند. اسناد را لازم است همین فردا آماده کرد . فردا ما با لئونید ایلیچ (بریژنییف ) مشورت میکنیم. که این کار را چه گونه بهتر میتوان انجام داد.
اندروپ اوف :
در هرات بیش از بیست هزار نفر از مردم در شورش شرکت کرده اند. آنچه مربوط به مذاکرات با تره کی میگردد ، فکر میکنم بهتر است رفیق کاسیگین با تره کی گفتگو کند......
لازم است تا ما به تدوین مصوبهء سیاسی پرداخته و در نظر داشته باشیم که احتمالا برما برچسپ تجاوز گری خواهند زد. نمی توانیم افغانستان را از دست بدهیم.
پوناماری اوف :
... انجارا ببینید که یک گروه بیست هزار نفری شورشیان پیروز میشوند . مقدم برهمه باید تمام کارهای لازم را توسط نیروهای ارتش افغان انجام داد ، بعدا هرگاه واقعا نیاز پیش بیاید، سپاهیان خود را اعزام کرد.
کاسیگین :
... هرگاه ما انجا سرباز اعزام نماییم ، بایست دلایل مقتضی را گرد بیاوریم و همه را مفصلا بحث کنیم. ممکن است کسی از رفقای مسئول برای روشن ساختن مفصل تر اوضاع در محل به افغانستان برود. شاید رفیق اوستینوف یا یک رفیق دیگر.... ما در افغانستان 550 مشاور نظامی داریم. انها باید تناسب نیرو را در ارتش بدانند.
گرومیکو :
... تنها یک موضوع روشن است- ما نمیتوانیم افغانستان رابه دشمن بدهیم. چگونه به این هدف برسیم، باید فکر شود.
کاسیگین :
همه ء ما یک دیدگاه داریم : افغانستان را نباید از دست بدهیم در گام نخست باید سند سیاسی ترتیب گردد. باید کلیه ء ابزارسیاسی برای کمک به رهبران افغانستان جهت تحکیم قدرت استفاده شود. همچنان کمکهایی را عملی کرده و انجام عملیات نظامی را به مثابه اقدام نهائی می گذاریم.
.....
کریلینکو
دشواری اینجاست که بسیاری از فرماندهان را در ارتش یا باز داشت و یا تیر باران کرده اند و این امر تاثیر منفی و بزرگی برجای گزارده است.
گرو میکو :
... در هرحال باید گفت که رهبران افغانستان بسیاری از مسایل رااز ما پنهان میدارند و نمی خواهند با ماراست باشند. این امر خیلی درد آور است .
اندروپوف :
به نظر من لازم است کشورهای سوسیالیستی را در جریان این اقدامات بگذاریم.
کریلینکو :
رفقا ما در این باره زیاد صحبت کردیم . دیدگاه های ما روشن است. بیایید نتیجه گیری نماییم.
1 : لازم است رفیق کاسیگین کار تدوین سند ارایه شده رابرعهده بگیرد....
2- لازم است تا رفیق کاسیگین با رفیق تره کی گفتگو کند...
3-مساله تدوین سند سیاسی را با توجه به تبادل افکار در باره مشی ما در ر ابطه به افغانستان برعهده رفیق گرومیکو ، رفیق اندورپوف ، رفیق اوستینوف و رفیق پوناماری اوف بگذاریم .
4- به منظور جلوگیری از مداخلات پاکستان در امور افغانستان ، باید ازطریق وزارت امور خارجه با این کشور تماس گرفته شود.
5- من فکر میکنم که مابایدبا پیشنهاد رفیق اوستینوف در رابطه با کمک به ارتش افغانستان در زدایش ناهنجاریهایی که با آن رو برو گردیده است، توسط نیروهای نظامی ما موافقت کرد.
9- لازم است به دقت بیاندیشیم که به الزاماتیکه سایر کشورها به اتحاد شوروی وارد خواهندکرد، و ما را به این تجاوز و از این قبیل متهم خواهند گردانید ، چگونه پاسخ دهیم .
10- به وزارت دفاع اجازه داده شودتا دو لشکر را به مرز میان افغانستان عزام و سر انجام به گونه ایکه اینجا پیشنهاد گردید کشورهای سوسیالیستی رااز تدبیر هایی که ما اتخاذ نموده ایم ، مطلع ساخت."


اینک توجه شما را به خواندن بخشهای یک گزارش خیلی سری و بخش خاص که گفتگوی تلفونی کاسیگین و تره کی است جلب مینمایم.
""گفتگوی تلفونی به کمک مترجم :
کاسیگین : به رفیق تره کی بگویید که من میخواهم از سوی رفیق بریژنف و اعضای دفتر سیاسی به وی درودهای های فراوان را بفرستم.
تره کی : سپاسگذارم.
کاسیگین : .. رفیق تره کی ممکن است اوضاع افغانستان راشرح دهید
تره کی : اوضاع خوب نیست . رو به خرابی دارد. طی یک و نیم ماه گذشته از سوی ایران نزدیک به چهار هزار نفر نظامی با لباس غیر نظامی به افغانستان فرستاده شده اند. حالا تمام لشکر 17 پیاده به علاوه واحد های توپخانه و دفاع هوایی که به روی هواپیمای ما آتش گشوده اند، در دست آنان است. در شهر جنگ در جریان است .
کاسیگین : تعداد افراد لشکر چند است ؟
تره کی : نزدیک به 5000 نفر، کلیه مهمات و انبارها بدست آنان است.
کاسیگین : آنجا برای شما چند نفر مانده است ؟
تره کی : 500 نفر.انها تحت رهبری فرمانده لشکر در فرودگاه شهر مستقرند. برای تقویت آنان ما با هواپیما ها از کابل گروه عملیاتی پیاده نموده ایم. این گروه از بامداد امروز آنجا قرار دارند.
کاسیگین :
در میان کارگران ، شهر نشینان و کارمندان هرات، آیا کسانی هستند که از شما پشتیبانی کنند ؟
تره کی : پشتیبانی فعال از سوی مردم شهر دیده نمیشود. مردم کاملا زیر تاثیر شعار ی شیعیان مانند " سخنان بیخدایان را باور نکنید و به سوی ما بیائید " قرار گرفته اند. تبلیغات بر این پایه مبتنی است..
کاسیگین : جمعیت هرات چند است ؟
تره کی : حدود 200 تا 250 هزار نفر . مردم با در نظرداشت تحول اوضاع عمل میکنند. هرجاکه آنرا بکشانند، به همانجا می روند. حالا آنها از جانب مقابل پشتیبانی میکنند.
کاسیگین : شما دور نمای اوضاع را در هرات چگونه می بینید؟
تره کی : فکر میکنم که امروز شام یا فردا صبح هرات سقوط میکند و کاملا به دست مخالفان خواهد افتاد.
کاسیگین : آینده راچگونه پیش بینی میکنید؟
تره کی : ما معتقدیم که مخالفان واحدهای تازه ای را تشکیل داده و به پیش روی ادامه خواهند داد .
کاسیگین :
شما نیرو ندارید که آنان را شکست بدهید ؟
تره کی : کاش می داشتیم...
کاسیگین : شما در رابطه به این مساله چه پیشنهاد هایی دارید؟
تره کی : ما خواهش میکنیم که شما به ما کمکهای عملی ، انسانی و تسلیحاتی کنید.
کاسیگین : این مساله خیلی دشوار است.
تره کی : در غیر این صورت شورشیان به سوی قندهار حرکت کرده و پس از آن به سوی کابل خواهند آمد. ایران وپاکستان روی یک برنامه برضد ما عمل میکنند و به همین خاطر اگر شما حالا به هرات ضربه بیاورید، ممکن است انقلاب را نجات بدهیم.
کاسیگین : جهانیان همه از این کار آگاه خواهند شد. شورشیان دستگاه مخابره دارند ، آنها فورا اطلاع خواهند داد.
تره کی : تمنا میکنم ، کمک کنید.
کاسیگین : ماباید در بارهء این مساله رایزنی کنیم.
تره کی : تا شما مشورت کنید ، هرات سقوط خواهد کرد و آنگاه درد سرهای بزرگتری هم برای اتحاد شوروی و هم برای افغانستان به بار خواهد آمد....
کاسیگین :هرگاه به شما سریعا تعداد بیشتر هواپیما و جنگ افزار بدهیم ، شمانمیتوانید ، واحد های تازه ایرا آرایش بدهید ؟
تره کی : اینکار زمانی زیادی را در بر میگیرد ، اما هرات از دست میرود.
کاسیگین :
شما چه عملکردها یا اعلامیه هایی ایرا از ما توقع دارید ؟ دیدگاه های شما در بارهء این مساله در عرصه تبلیغات چگونه است ؟
تره کی : باید کمکهای تبلیغاتی و عملی را باهم توام ساخت . من پیشنهاد میکنم تا شما به روی تانک ها و هواپیماهای خود علایم افغانی بزنید . هیچ کسی چیزی نخواهد دانست. نیروهارا باید از جانب تورغوندی و کابل به هرات سوق داد.
کاسیگین : تا کابل باید راه پیمود.
تره کی :
تورغندی خیلی به هرات نزدیک است ، اما میتوانید سربازان را با هواپیما به کابل بفرستید. هرگاه شما سربازان تان را به کابل بفرستید و انها از کابل به هرات فرستاده شوند ، به عقیده ما هیچ کسی چیزی نخواهد دانست . همه فکر خواهند کرد که آنها سربازان دولتی افغانی اند.
کاسیگین :
هرگاه ما با هواپیما برای شما سریعا" زره پوش ، خمپاره اندازو مهمات لازمی بفرستیم ، شما متخصصانی که بتوانند این سلاح هارا استعمال کنند ، پیدا خواهید توانست ؟
تره کی :
من به این سوال نمی توانم پاسخ دهم ، تنها مشاوران شوروی میتوانند پاسخ بدهند.
کاسیگین :
یعنی میتوان چنین دانست که افغانستان کادرهای مجرب نظامی یا ندارد یا بسیار کم دارد اما در اتحاد شوروی صد ها افسر افغانی دوره های آماده گیرا گذرانده اند.این همه افسر کجایند؟
تره کی : بیشترشان مسلمانان ارتجاعی اند، به آنها نمیتوانیم تکیه کنیم، به آنها اعتماد نداریم.
کاسیگین :
نفوس کابل حالا چند نفر است ؟
تره کی :
نزدیک به یک ملیون نفر.
کاسیگین :
هرگاه برای شما سریعا" با هواپیمااسلحه بفرستیم شما نمی توانید پنجاه هزار سرباز دیگر گرد بیا ورید؟ چند نفر میتوانید جمع کنید ؟
تره کی :
ما میتوانیم تعدادی را جمع کنیم. در قدم اول از میان جوانان ولی برای آنکه آنانرا آموزش بدهیم ، زمان درازی لازم است.
کاسیگین :
شما نمیتوانید دانشجویان راجمع کنید ؟
تره کی :
ما میتوانیم در باره دانشجویان و دانش آموزان کلاسهای یازدهم و دوازدهم صحبت کنیم .
کاسیگین :
از طبقه کارگر نمی توانید جمع کنید؟
تره کی :
طبقه کارگر در افغانستان بسیار کوچک است.
کاسیگین :
کشاورزان فقیر چه ؟
تره کی :
ما میتوانیم تنها بر دانش آموزان ، دانشگاهیان و تعداد کمی هم کارگران حساب کنیم. ولی آموزش آنان داستان درازی دارد ، اما هرگاه لازم باشد، ما به هر اقدامی دست خواهیم زد.
کاسیگین :
ما تصمیم گرفته ایم به گونهء رایگان ، عاجل به شما جنگ افزار بفرستیم و هواپیماها و هلی کوپتر های شمارا باز سازی کنیم. همچنان تصمیم گرفته شده است تا به شما صد هزار تن گندم تحویل داده شود و بهای گاز صادراتی شما را از 21 دلار در برابر هر هزار متر مکعب به 37،82 دلار بالا ببریم.
تره کی : خیلی خوب ، اما باید در بارهء هرات صحبت کنیم.
کاسیگین : بیایید شما نمیتوانید حالا چند لشکر از میان پیشگامانی که شما میتوانید به آنان اعتماد کنید ، نه تنها در کابل ، بلکه در دیگر جا ها هم تشکیل دهید. اسلحه لازم را ما برای شما می دهیم.
تره کی :
ما کادرهای افسری نداریم . پاکستان هم افراد و افسران خود را به لباس افغانی می فرستد.
چرا اتحاد شوروی نمیتواند ازبیکها، تاجیکها و ترکمن هارا به لباس غیر نظامی بفرستد ؟ زیرا کلیه اقوام در افغانستان شناخته شده هستند. اگر جامه ء افغانی بپوشند و نشا نه های افغانی به آنان زده شود ، هیچ کس نخواهد دانست . به نظر ما اینکار بسیار آسان است. نظر به تجربه پاکستان دیده شده که این کار بسیار آسان است.
کاسیگین :
... البته شما مساله را دست کم میگیرید. این یک مساله بسیار پیچیده سیاسی و بین المللی است. ما بار دیگر راجع به آن مشورت میکنیم و به شما پاسخ می دهیم. من فکر میکنم که برشما لازم خواهد بود که واحد های تازه تشکیل بدهید. زیرا تنها به نیروی اشخاصیکه از بیرون می آیند ، نه میتوان تکیه کرد. شما با توجه به تجربه انقلاب ایران می بینیدکه چگونه توده ها توانستند امریکایی ها و آنانی را که تلاش
می ورزیدند خود را نگهبانان ایران بنمایانند ، از انجا بیرون بیاندازند. به هرحال به شما چنین قرار میگذاریم. مشورت میکنیم و به شما پاسخ میدهیم. و شما در کشور خود با نظامیان خود و مشاوران ما مشورت کنید. در افغانستان نیروهایی هستند که شمارا با به مخاطره انداختن زنده گی خود ، حمایت میکنند و به خاطر شما مبارزه میکنند. این نیروهارا باید همین حالا مسلح ساخت.
تره کی : زره پوشهارا با هواپیما بفرستید.
کاسیگین :
شما برای راندن این ماشینها پرسنل دارید ؟
تره کی : برای 30 – 35 ماشین راننده داریم.
کاسیگین :
آنها افراد مطمئنی هستند؟ همرا با ماشین بسوی مخالفان نخواهند رفت ؟ رانندگان ما زبان شمارا نمی دانند.
تره کی :
شما ماشینها را با رانندگانی که زبان میدانند ، بفرستید. تاجیکها و ازبیکها همزبان ما هستند.
کاسیگین :
من چنین پاسخی را از شما انتظار داشتم. ما رفقای شما هستیم و مبارزه مشترکی را به پیش میبریم. از اینرو نباید از یک دیگر دور شویم. ما به شما بازهم تیلیفون خواهیم زد و دیدگاه های خودرا به شما خواهیم گفت.
تره کی :
درودها و آرزوهای نیک مارا به رفیق بریژنیف . اعضای دفتر سیاسی برسانید.
کاسیگین:
متشکرم. به تمامی رفقای تان درود برسانید. برای شما قاطعیت در حل مسایل، اعتماد به نفس و بهروزی آرزو میکنم. به امید دیدار. " 10
آری خواننده ارجمند !
با خواندن گزارشی از 24 حوت از دو جانب یکی از طرف افرادی که خود را قیم مجاهدین میدانستند و دیگر از طرف دولتی که خود را خلقی میدانست ، خواندیم ودیدیم که :
مردم برضد ظلم وستم واستبداد در هرات قیام نمودند وجنبش خود جوش مردم از شکل بسیار عادی و مخالفت با حرف به مخالفت مسلحانه تبدیل گردیده وقوای نظامی زلمی کوت نیز دو شق شده و یکی طرف مردم را گرفته و بخش بسیار کوچکی به طرفداری از کودتا چیان پرداختند.
رهبران کودتاچی که داد از خلق و کارگر ودهقان وزحمتکش ، مردم وتوه ها و انقلاب میزدند ، برای سرکوب نمودن عمل انقلابی توده ها از بارگاه رهبران تزاران نوین کریملن تمنا مینمودند تا هر چه زود تر برای سرکوب قیام بشتابند و رهبران کریملن نیز نمیخواستند افغانستان را از دست بدهند.
این قیام 24 حوت در سال اول کودتای هفت ثور برپا گردید و سر انجام قیام صد ها دهکده و روستا و وکوهسار وجنگلزار ها را در سراسر افغانستان فراگرفت.
چند اول و بالاحصار در کابل ، خروش رعد در پکتیا و یا حسین کوت و صد ها خیزش دیگر.
هزاران انسان مسلح شدند و تا آخرین رمق بر ضد تجاوزگران رزمیدند. این درس یکی از بزرگترین درسهایی است که قیام 24 حوت برای هر شاگرد تاریخ وسیاست در افغانستان به قیمت خون ملیونها نفر داد.
در طرف دیگر نه حزب که خود را دیموکراتیک خلق مینامید ، به اریکه قدرت ماند ونه اتحاد شوروی سابقه و اقمارش.
اما تا هنوز طرفداران سابقه حزب گویادیموکراتیک خلق و شاخه ها وفرکسیون های رنگارنگ اش و تزاران نوین کریملن حاضر نشده اند ، درسهایی از شکست سیاسی و ایدولوژیک و نظامی تاریخی شان را جمع بندی نمایند و کماکان در سالهای پیشتر از نگاه فکری خود راقرار داده اند و در صدد مقایسه خود با رهبران تنظیم ها اند ونه پاسخگو در برابر منافع ملی و مردم افغانستان وتاریخ بخاک وخون کشیده شده افغانستان.
خواننده های ارجمند و گرامی !
اینک توجه شمارا به ارزیابی دیگری و با دید گاه دگری یعنی دیدگاه ملی – دموکراتیک از قیام حوت خونین جلب مینمایم.
در شماره های متعدد 23 ثور ارگان مرکزی اتحادیه عمومی محصلان افغانی در خارج ، مطالب زیادی در مورد قیام حوت خونین هرات منتشر شده بود که من مطلبی را از شماره هفدهم سال چهارم 1358 همان نشریه خدمت شما تقدیم میدارم. البته باید این مطلب را مانند مطالب بالا ئی دوباره تایپ نمایم وشاید در حین تایپ نمودن مرتکب خطاهایی گردم که امیدوارم در آینده به اشتباهات پی برده و به اصلاح آن بکوشم.
" گزارش رسیده از هرا ت "
" 24 حوت زنده کننده 10 سرطان 1358 "
" اگر بادقت بیشتری صفحات تاریخ مبارزات خلق خود را مورد بررسی قرار دهیم ، در هر ورق از صفحات تاریخ دور و نزدیک میهن خود با سیلی پیاپی از قیام ها، نهضت ها با توفانهای عظیم انقلابی مواجه میگردیم که نماینده روح پر فتوح و زندهء خلق سخت کوش ، آزاده و تسلیم نشدنی است. این قیام ها در وجود هزاران قهرمان با نام و گمنام و صد ها راد مردان دیگر که در طول تاریخ پر افتخار خلق خود خواهیم دید منعکس میگردد.
تاریخ افغانستان پر از صفحات درخشان از رزمندگی و دلاوری خلق ماست. مقاومت در برابر دژخیمان پلید رژیم سوسیال فاشیستها، استقامت و پایداری در شگنجه گاه های زندانها و دیگر انگیزه های مبارزاتی همه باهم جوانب مختلفی از یک مبارزه شکوهمندرا تشکیل میدهند. مبارزه محقانهء که خلق ما برای رهایی ازز یر یوغ ارتجاع داخلی و اربابان سوسیال امپریالیست آنها به پیش میبرد.
هزاران فرزند خلق در زیر شکنجه های وحشیانه لب فروبسته و با ایمان راسخ و عشق سرشار به میهن خویش مقاومت میکنند. زندانهای رژیم پر از مبارزین دربند خلق است . ولی هرگز این دلاوران دست از مبارزه حتی در اسارت نیز بر نمی دارند، بکوشیم با غنی تر کردن جنبش و افشای خیانت های رژِیم به مبارزه خویش در قبال ارتجاع جواب داده باشیم.
آری رفقا !
باید از آنهایی سپاس داشت که در میان آتش و خون رقصیدند و آنهای که سنگفرش های شهر هرات را با خون خود قرمز کردند و امروز مدتی از آن گذشته است و شاهد آنها خاکیست که با خون آنها دلمه زده است و هر کوی و برزن آن شاهد قهرمان هائیست که از میان مردم برخاسته اند و بعدا در قلب بخون تپیدهء آنها جای گرفتند.
یاد آنها فقط بر انگیزنده امواج اندوه نیست بلکه گستراننده دریای امید است .گرچه تاحال روی قیام 24 تا 27 حوت خلق هرات " قلم زده شده است " ولی آنچه که در این قیام کمبود احساس میشود ، خصوصیات وویژه گی های این قیام همگانی است. باید جزئیات آنرا سره و ناسره کردودریافت. با وجود آنکه خلق این مرز وبوم 10 سرطانی هم به عقب گذاشته بودند ولی ماجر ا چرا دوباره تکرار شد ؟ و جنبش سراسری شکست خورد؟ چراو ؟
بدین ملحوظ نوشتهء ذیل گزارشی است از شروع تا آخر قیام که از نزدیک و به همکاری چند تن از رفقا که خود در جریان این قیام همگانی شرکت داشته اند، تهیه شده است .
"روزهای قبل از قیام هرات را میتوان"
" آرامش قبل از توفان نامید".
ولی قبل از روز های موعود " خلقی " های ضد خلق آنچنان هرزه درائی و ابراز اعمال فشار و ترور بوجود آورده بودند که توسل به شکنجه و تجاوز به حقوق خلق هرات تنها از خصوصیات و اعمال عادی بود. همه روزه انواع و اقسام مردم از کارگر گرفته تا روشنفکر و بازاری به زور سر نیزه به روی جاده ها کشیده شده و بایستی برای رژیم سر سپرده مارش می کردند.
اصلاحات ارضی فرمایشی بنا بر ماهیت اغواگرانه اش نتوانسته بود جای پای در بین دهقانان زحمتکش باز کند . شکست برنامه اقتصادی ( بجای برنامه بهتر است بگوئیم رسوائی و افتضاحات اقتصادی ) و صندوقهای " تعاونی " بر علاوه استثمار شدید کارگران پول ناچیز آنهارا نیز از جیب شان ته کشیده بود . کارگرانی که از ایران بر میگشتند ، دار و ندار شان به چپاول رفته و از طرف مامورین کا – گی – بی در مرز تصاحب میگردید. خود فروخته های باند ضد خلق در مکاتب و دیگر مکانها آموزشی بر معلمین شریف و انقلابی از توهین و هرنوع دشنامهای رکیک که سزاوار خود شان بود ، گرفته تا بیرون انداختن و با لاخره زندان و شکنجه روا میداشتند .
گل آقای تره کی که از سر سپردگان باند ضد خلق بود، نظر به شناخت ضد انقلابی ایکه از انقلابیون پاک باز داشت در شناسائی و دست گیری آنها یکی از مهره های معروف بود. وی بعد از رسیدن به مقامهای ریاست بلدیه و ریاست کمیته حزبی به خیانت ها و جنایات بیشماری که در قاموس این ضد انقلابیون به فراوانی میتوان یافت ، دست زد. همه روزه از پول مردم بازاری بنام اینکه شعار درست میشودو غیره مبالغ هنگفتی به جیب زده میشد. کاسبکار فقیری اگر احیانا سی افغانی بدست می آورد باید ده افغانی آنرا برای شعار درست کردن می پرداخت. جاده شهر نو هرات را بنام جاده عبد القادر " شهید" نامگذاری کرده و تمام دکانداران آن جاده موظف بودند تا آدرسهای دکانهای خودرا بنام " عبد القادر شهید" نام بگذارند . دهقانان زحمتکش بعد از استثمار چند لایه ملاکین باید چیزی هم بنام صندوقهای " تعاونی " که به حق میتوان آن هارا صندوقهای چپاولی نامید ، بپردازند. فقر و بدبختی ترور و اختناق که باند اوباش "خلق" و کا- گی - بی ایجاد کننده آن بودند، حکایت از فردای قیام میکرد. زبان گویای بود برای اینکه مردم دیگر جان شان به لب رسیده است، باید قیام کرد ، باید دست به اسلحه برد، دیگر خاموشی گناه است، تروریستهای باند جنایت کار " خلق" برعلاوه که عده ء از بهترین فرزندان خلف خلق را به زندان انداخته بودند، یکی از این رفقا راکه در پاکبازی و عشق به انقلاب نترس بود، با براه انداختن توطئه شهید کردند.
حفیظ قهرمان در صداقت انقلابی در بین مردم روستای خود معروف بود. او با مردمی که از بین شان برخاسته بود، آنچنان برخوردی میکردکه همه خلق آن دیار مجذوب اخلاق انقلابی او بودند و دین شانرا نسبت به وی در روزهای قیام ادا کردند. چنانچه دهقانهای که از نواحی پل هاشمی و دهات اطراف می آمدند ، شعار میدادند : " زنده باد حفیظ شهید " ! " مرگ برقاتلان حفیظ !"
او که به خاطر حق و آزادی شهید گشت خون ومرگ او و دیگران در گرو زندگی نوینی است ، زندگی نوینی که آینده تابناک خلق ما آنرا نوید میدهد. او شهید گشت برای آنکه دیگران زندگی کنند .
یاد وی جاودانه باد !
بلی روزهای سه شنبه و چهار شنبه 22 و 23 حوت مردم بروی همدیگر نگاه های معنی داری میکردند . آن نگاه های نافذ که حکایت گری عهدو پیمان بستن بود و اینکه باید دست بکار شد. دیگر سکوت ننگ است. امروز چهار شنبه 22 حوت است، در لیسه جامی ، لیسه زراعت و دار المعلمین ، این سنگر های مبارزه ، مبارزین با هم نجوا می کردندکه :
" فردا ساعت هفت صبح ، دروازه قندهار ".
مردم بازاری ، کارگران شرکت پخته هرات ، آنهائیکه عهد خون بسته بودند، فردا یعنی روز موعود به شکل دسته های پنج نفری و زیاد تر از آن به صوب دروازه قندهار در حرکت بودند . دولت دست نشانده از این تصمیم قبلا توسط سازما ن کا- گی- بی اطلاع حاصل کرده بود. از این رو دروازه قندهار پر از سرباز، تانک و سلاح های تزاری بود. تعداد تانک ها به ده عراده میرسید . جمعیت آهسته آهسته این محل ...گوشت و خون را پر کردند. تعداد آنها را میتوان به زیاد تر از سه هزار نفر به حساب آورد. همه منتظر و نگاه ها با هم جنگ میخورند، جمعی از میان فریاد می زنند:
" مرگ بر روسها ! "
این جمله سر آغازیست برای بعد . رفیقی بنام سلطان روی شانه های دو نفر بلند میشودو شروع به سخنرانی میکند ، ولی هنوز دقیقه ای چند نمی گذرد که سخن گوی دولت با بلند گوی " اخطاریه" صادر میکند و از خلق پیکارگر میخواهد که متفرق شوند. اما مردم دلاور از آنجائیکه از هذیان گوئی ترسی بدل راه نمی دهد ، از جای خود تکان نمی خورد.
اینجاست که صدای گلوله بلند میشود و سینه سلطان قهرمان هدف گلولهء دشمنان قرار میگیرد و سلطان به زمین میغلطد. رفقای همرزم وی با دیگر مردم شهید شانرا با جامه غرقه بخون بروی شانه هایشان می اندازند و روانه ء چارسوق شهر کهنه میگردند.
یاد آن گرامی باد !
پیکار خلق و ضد خلق به نقطه اوج خود میرسد. رگبار است وگلوله که از درون جیپ های روسی بر سر خلق بیگناه به مانند ریگ آغازیدن می گیرد. آدمکشان جانی ضد خلق به مانند گندم به درو انسان می پردازند. ولی آیا در مقابل خلق یپا ایستاده مقاومت ضد خلق حاصلی دارد؟ نه.
جمعیتی چون سیلی هر خس وخاشاک را می خواهد از سر راه خود پاک کند. مدتی میگذرد روی زمین و اطراف همه سرخ است. تعداد نیروهای مزدور توسط عده ای از مشاورین مزدور هدایت میشوند. مشاورین روسی به مانند گرگان تیر خورده از این طرف به آن طرف پرسه میزنند و دست تکان میدهند و آب حلقوم خشک می کنند.
از تعداد تانک ها تا فعلا که ساعت نه و نیم است شش عدد آن از بین رفته است. چهار جیپ روسی با سر نشینان آن که 4 نفر از جاسوسان کا- گی – بی بودند به آتش کشیده شدند. بعد از کشته شدن 4 نفر از مشاوران روسی و بیست نفر از اعضای سر سپرده ء دارودسته ء تره کی چهار تانک باقی مانده تسلیم میشوند و تکه های سفید را به روی تانک ها نصب میکنند.خلق قیام کرده نخستین مزه پیروزی را لمس میکنند، ولی در اطراف آنها قهرمانانی بروی خاک افتاده اندکه زخم سر نیزهء این جانیان سگ صفت را بر بدن خود دارند. از جمله این سرسپردگان راه انقلاب و شهداراه خلق میتوان :
مقصود، سعید، محمد ناصر، فیض احمد ، آصف ( سابق ) متعلمین لیسه جامی و لیسه زراعت را نام برد.
زنده و جاویدان باد یاد شهیدان ما.
خاطره همه آنها را گرامی میداریم !
سیل پرخروش که از دروازه قندهار حرکت نموده است به چهار سوق شهر کهنه میرسد ، ماموریت پولیس چارسوق حتی تاب مقاومت ده دقیقه ای را هم نیاورده و تسلیم شد. دو نفر از گردانندگان ناپاک آن فرار کردند . شعار های جنبش چنین است :
مرده باد روسها !
" روسها از افغانستان خارج شوید !"
" مردم ! باید اول زندانیان سیاسی را آزاد کنید !"
" مبارزه تا آزادی ادامه دارد ! "
" مرگ بر دولت مزد ور !"
در این زمان جمعیتی به تعداد اضافه تر از هزار نفر به قیام کنندکان افزوده می گردد. فعلا جریان به پای حصار رسیده است. تانک ها از چهار طرف مردم را محاصره میکنند. صف اول جریان که تا اندازه با سلاح های از قبیل تفنگ های شکاری فتیله وی و باروتی مسلح بودند، به طرف تانک ها شروع به تیر اندازی میکنند یکی از سر نشینان تانکی که جلو همه در حرکت بود، بجان مردم افتیده و گوشت و خون می بلعید. در اثنائیکه راننده آن شیشه را بالا و پائین میکرد ، جانباز میهن پرستی نشانه میرود ووی را به گلوله می بندد، تانک آتش میگیرد و مردم لاشهء تعفن آور او رااز بین تانک بیرون می آورند. در گیری که بعد از بین رفتن تانک و کشته شدن ده نظامی روسی و پنجاه نفر از نظامیان دولت تره کی – امین در منطقه پای حصار پایان می یابد ، یکی از دشوار ترین زد وخورد ها به حساب می آید. تعداد شهیدان این منطقه را میتوان اضافه تر از هزار نفر قلمداد کرد.
" بریده باد دستهای به خون آلودهء قاتلین شهدای راه خلق ! "
در پای حصار جمعیت آنقدر زیاد میشود که تمام راه ها و جاده هابند میگردد . هلیکوپتر های نظامی خیلی پائین پرواز میکنند. تا فعلا که ساعت یک بعد از ظهر است، جریان به دو بخش تقسیم میشود که یک بخش بطرف قومندانی امنیه و بخش دیگر بسوی شهر نو در حرکت است . تعداد قیام کنندگان هر دو بخش را در این منطقه میتوان به ده هزار نفر تخمین کرد. آنچه که قابل یاد آوریست اینست که چون رژیم ضد خلقی حتما" چنین روزهایی را پیش بینی کرده بودبنا برهدایات مشاورین کا- گی- بی یک هفته قبل از قیام سه منطقه مهم شهر هرات را برای سنگر گرفتن تعین کرده بود. بطور مثال مسجد جامع هرات را تمامابرای زندگی خانواده های حزبی وابسته به دولت ، قوماندانی امنیه و هوتل پارک را برای بود وباش خانواده های مشاورین روسی اختصاص داده بودند.
همچنین از زندانیان هرات به شدت پاسداری کرده و نیروهای زیادی رابنام دفاع از محبس در آن منطقه متمرکز کرده بود، بدین ترتیب خلق های قیا م کننده نیک میدانستندکه بدست آوردن این سه منطقه بعد از فرقه نظامی از همه مهمتر است. از اینرو جمعیتی که متجاوز از پنج هزار نفر است بطرف قومندانی هرات حرکت کردند. در نزدیک دروازهء خوش و هوتل بادغیس با سیل از تانک ها و موتر هایی که حامل مسلسل چی های رژیم است ، رو برو میشوند. زد وخورد شروع میشود ، شهیدان خلق یکی بعد از دیگری به زمین می افتید ند. تک تک لاله های انقلاب خلق افغانستان توسط دست های سیاه و تبه کار آدمکشان پرپر میگردند. رفقای صف اول صدای شان طنین می افگند که مردم، آنهائیکه مسلح هستید از صف های عقب به جلو بیایید. بلی کشتار وحشیانه هیچ فایده نمی کرد . تمام مناطق حساس شهر یک پارچه خون و آتش شده بود. جا دارد از شهیدان وتک ستاره های که از فراز
آسمان غمزده ء این منطقه بزمین کشیده شده اند، یاد کنیم و به آنها درد بفرستیم.
ناصر، حبیب، نصیر احمد ازلیسه جامی و قاسم معلم از ابتدائیه جامی و دو نفر از معلمین زنده جان که اسمای شان را نه توانستیم بدست آریم ، از جمله ء این ستارگان اند. از جمله آنهائی اند که تبلور شرف انقلابی و آزاد مردی بودند . طنین صدا های آنهاهنوز بر گوش ها پیچیده است که ندا میزنند :
" زنده باد انقلاب مسلحانهء توده ای ! "
" مردم باید مسلح شوید !"
درود بر روان پاک آنها !
جاده های نزدیک دروازه خوش که از خون شهیدان به دریای خون مبدل گشته بود، توان دیدن را از عده ای ( مخصوصا زنان) ربوده و آنها را محبور میکرد تا با چشمان بسته روی خون شهدای خود قدم گذارند. بعد از یکساعت زد و خورد و شهید شدن هزار تن بهترین پاکبازان راه انقلاب، عقب نشینی در فضای این منطقه مستولی میگردد. مردم عقب نشینی میکنند. سر سپردگان رژیم این منطقه را آنچنان وحشتی فراگرفته بودکه عدهء از دیوارهای قوماندانی پولیس فرار میکنند. بلند گویان رژیم اخطاریه ها یکی بعد از دیگری صادر میکنند که فرار نکنید. لازم است گفته شود که این بلند گویان به سه زبان اوامر ضد مردمی خودرا صادر میکردند.اول به زبان روسی ، بعدا" پشتو و فارسی.
تعداد نعشهای متعفن این خائنین به خلق از این منطقه که دولت ضد مردمی آنهارا در منطقه گاذر گاه به گور سپرده است به پنجصد نفر میرسند.
حال بهتر است موضوع را از بخش دیگر ادامه بدهیم.
بخشی که از پای حصار به طرف شهر نو حرکت نموده است فعلابه نزدیک تعمیر خواجهءمحله واقع در جاده شهر نو میرسد. جاده ایکه دولت ضد خلقی آنرا بنام یکی از اوباشان باند خلق یعنی عبد القادر " شهید" ( بخوان مردار) آن ناپاکی که در زمان اوج شعله جاوید در هرات بخاک افتاده بود نامگذاری کرده است. در این منطقه ساختمان چهار منزله ای که دولت خائن آنرا برای " سازمان جوانان خلقی " اختصاص داده بود واقع است. آیا می بایست جریان از نزدیک این ساختمان بی تفاوت رد میشد ؟ مسلما" نه .
همان است که خلق بجان رسیده از دست عمال این سازمان شروع به آتش زدن این ساختمان میکنند. این تعمیر از دروازه پائین تا طبقه آخر چنان به آتش کشیده میشود که میتوان از آن تلی از خاکستر مشاهده کرد. نگهبانان این سازمان و افرادی از اعضای آن که در حدود سی نفر میرسید ( بقیه قبلا فرار کرده بودند ) به خاک میافتند. ننگ ونفرین بر این خائنین.
در قطار اول زیارت گاذرگاه دولت خود فروش گنبدی از سنگ بنا کرده است که روی سنگ آن نام یکی خائنین به خلق یعنی رئیس سازمان " جوانان خلق" را کنده و از وی بنام " قهرمان شهید"یاد کرده است. خلق این منطقه بعدا کفن این مزدور و کفن های تعدادی دیگری از مزدران سر سپرده را از زیر خاک بیرون کرده اند.





بعد از آتش زدن فساد خانه ء جوانان ضد خلقی نوبت به افغانستان بانک میرسد.
مردم تمام دارائی آنرا به نفع خلق مصادره میکنندو بعدا تعمیرآنرا به آتش میکشند. جریان چون توفان به پیش میرود تا به دفتراطلاعات و کلتور یا مرکز اطلاعات جاسوسی کا-گی- بی میرسد. تمام عکس ها و جریان مسافرت تره کی به روسیه و دیگر ملحقات این دفتر به آتش کشیده میشوند. از اینجا نیز چیزی جز خاکستر باقی نمی ماند .
حالا ساعت پنج روز شده است. باران شدیدی شروع به ریزش میکند، تعداد شهدا زیاد است. هنوز خلق اطراف هرات ومناطق روستائی نتوانسته اند خود را به شهر برسانند. همه فکر میکنند که شهر دیگر تصرف شده است. در هر گوشه و کنار چند نفری دیده میشوند که شهیدی بخون تپیده را بر دوش دارند و به نوبت حمل میکنند.
شفاخانه هرات و حتی شفاخانه حیوانات مملو است از تیر خوردگان که اکثرا"به روی چار پایه ها توسط خواهران وزن هایی که قلب شان مملو از عشق به فرزندان این سرزمین است، حمل میشوند. از دارو و دوا خبری نیست. مادری را میدیدی که چادر سر خود را پاره پاره میکندو بر دست شکسته ء برادر و یا فرزندش گره میزند.
آسمان با ریزش باران تیره تر شده بود . در گوشه جاده ها یا شفاخانه میدیدی که گاه زخم خورده ء در سکوت این موج آخرین نگاه را برروی رفیق یا برادر و یا مادرش می افگند و دیگران هم روی تب دارش را میبوسیدند و از او وداع میکردند. اینها مظهر حیات یک خلق بودند.
روز پنجشنبه به پایان میرسید . هنوز پاسی از شب نگذشته است که صدای گلوله در فضای ظاهرادر آن چند ساعت سکوت حکمرفا بود ، میپیچید و تا صبح به وقفه ها ادامه پیدا میکندو چه بسا مادران وپدرانی که تاصبح بر بستر فرزند تب دار خود اشک ریخته و ننگ ونفرین بر رژیم مزدور وخود فروش میفرستادند.
دولت دست نشانده شب پنجشنبه از طریق رادیو حکومت نظامی اعلام میکند.
اخبار و گذارشات قیام در شهر به گوش برادران طبقاتیشان در روستاها و دهات اطراف میرسد. دهقانان زحمتکش از این جنایات روز پنجشنبه به خشم می آیند و پیوند خون می بندند.
امروز جمعه 25 حوت است و خلق قهرمان به خاطر آزادی و بخاطر آن لحظات دیروزی که اخبارشهادت خواهر و یا برادری را شنید ه و طنین قلب قیام کنندگان دیروزی رااحساس کرده اندو بخاطر دیروز که کاروان شهدا ردیف شده بودند ، همان شب از چهار طرف براه پیمائی به طرف مرکز شهر شروع کردند. حکومت نظامی بر خلقی که مصمم است بر دژ ارتجاع یورش برد و انتقام خواهران و برادران طبقاتی اش را بستاند ، چه تاثیری دارد؟
موج موج از دهقانان بویژه از دهات وروستاها ِ زیارتجا، دهزه، غورون، مالون، گذره و از غرب دهات اطراف پل هاشمی رو بطرف شهر میاوردند. در بین راه پیمایان افرادی مسلحی دیده میشدند که به سلاح های شکاری ، تبر، چوب، تفنگ های باروتی مسلح اند. مردم غیور شهر از آنجائیکه از دیروز آموخته بودند که باید مسلح بود، روز جمعه صبح با وجود حکومت نظامی از خانه های خود خارج میشوند، اما دهقانان زحمتکش که از دهات آمده انددر شروع زد وخورد پیش قدم میشوند . مردمی که از دهات شرقی شهر آمده بودند به نزدیک پل ریگینه رسیده بودند. آنهائیکه از شمال آمده بودند به کارتهء دروازه قندهاررسیده اند.
دولت خائن که تکیه گاهی جز سر نیزه ندارد، امروز یعنی جمعه راهی به جز بمباردمان هوائی اتخاذ نکرد. همان است که اولین غرش هواپیماها ی روسی بر فراز مردم زحمتکش که به پل ریگینه رسیده بودند ، طنین می افگند.




آتش است و گلوله و بم های خانمان ویران کن که به روی مردم بیگناه فرو میریزد. درست یک ساعت منطقه هوتل پارک بمبارد میشود، آنچنان بمباردی که تاریخ آن خطه بخود ندیده بود. برادری به عقب خواهرش ، مادری بدنبال فرزند و دهقانی به دنبال رفیقش بخاک می افتد . گوئی همه جا تاریک است ، فضا بوی گوشت و خون میدهدو طیارات بمبارد میکنند. روسهای خائن به آتش بازی میکنندو معلمین شریف و انقلابی به مانند رفقای چون عبد القدوس ، امین، سید احمد، عبد الله در صف اول مبارزه توسط گلوله های نابکار به رگبار بسته میشوند و مانند صد ها شهید دیگر سر و سینهء شان توسط گلوله شگافته میشود. این فرزندان خلف که در مقابل خلق جان به لب رسیده ء خود عهد خون بسته بودند آنهم چه عهد خون ، جانبازی هاو فدا کاری های آنها را تاریخ همیشه در سینه ء خود حفظ خواهد کرد.
درود فراوان به روان آنها !
ولی از آنجائیکه خلق نترس و بپا ایستاده در مقابل بمبارد و گلوله پاسخ می دهد و آنهم پاسخ دندان شکن ، از دروازه و دیوارهای عقب هوتل با همه ای سلاحی به هوتل میریزندو موفق میشوند که تعدادی از اسلحه های انبار شده در هوتل پارک را بدست آورند. آنوقت است که مشاورین کا- کی – بی دستور عقب نشینی صادر میکنند. خلق دلاور درک میکند که این تنها عقب نشینی نیست ، این یک شکست مفتضحانه و رسوا است. در جریان این عقب نشینی به تعداد زیاد تر از پنجصد نفر از نیروهای دولتی به دام می افتند و هوتل پارک به تصرف خلق قیام کرده در می آید. در بین سقط شده گان دولتی بیست نفر از مشاورین روسی بودند که لاشه های گندیدهء آنها تا روز بعد از قیام ، رهگذران آنجا را به سر دردی مبتلا کرده بود.
زنده باد دلاوری خلق !
بعد از تصرف منطقه مردم در درجهء نخست متوجه شهدای شان میشوند و آنهارا هرکدام بسان لاله های چیده شده از گلستان انقلاب تحویل مردم دهات پل ریگینه میدهند. بازهم جا دارد از زنان دلاوری نامبرد که در زیر رگبار گلوله وبم شهید شده ای را بر دوش انداخته اشکریزان از صحنه خارج میشوند. هر خواهر و مادری را میدیدی که در مرهم گذاری و بستن زخم ها از دیگری پیشینی میگیرد. هرکدام عهده دار و نگهبان حتی پنج زخمی میگردند.
یاد آنها گرامی باد و درود فراوان بر آنها !
حال ساعت سه بعد از ظهر روز جمعه است . طوفان خلق چند جاده را پشت سر گذاشته و روی به محبس هرات این دژ تسخیر ناشده میکند. عدهء از معلمین انقلابی و مبارز در صف اول قیام کنندگان
پیشنهاد توقف ده دقیقه ای را میدهند تا حد اقل بتوانند در باره شکل حرکت صحبت کنند. ولی سرعت جریان و زیادی تعداد جمعیت مانع از عملی شدن پیشنهاد میگردد. جریان توفان وار به راه خود ادامه میدهد تعداد زیادی از رفقا همراه با عده ء از کارگران دلیر شرکت پخته هرات که با دهقانان زحمتکش گذره یکجا شده بودند ، در بین راه تا به نزدیک محبس روی شانه های مردم سخنرانی میکنند.
از یک کیلومتری محبس هرات که نگاه ها خیره شده ، چیزی جز برق سر نیزه به چشم نمیخورد . جریان توقف میکند که متفرق شوید تعداد جمعیت متجاوز از ده هزار نفر است. رفیق عزیز معلمی از مکتب جمعیت سروستان که همه مردم دهات اطراف آن منطقه به صداقت انقلابی او ایمان داشتند روی دیوار آن منطقه بلند میشود و شروع به صحبت میکند. دیگر رفقا صحبت اورا نوبت وار تا جائی که قدرت دارند بداخل جریان پخش میکنند. لحظه بعد گوئی کوه به غرش آمده است همه یکجا شعار میدهند :
" زندانیان سیاسی باید آزاد گردند ! "
این شعار پاسداران ضد انقلاب را به تب لرزه مرگ می اندازد و به پاسخ رگبار صادر میکنند.
عزیز این معلم شریف که اولین هدف را سینه او استقبال کرد ، نخستین شهیدی بود که در آن منطقه گلوله های آتشین ضد انقلابیون از وی پذیرائی کردند. رفیق عزیز یادت عزیز باد و خاطره ات جاودانه !
رگبارها متعاقب یکدیگر بر روی مردم بیگناه مانند باران باریدن گرفت. قوای دشمن از سنگرهای محافظه برخوردار بودند ولی میهن پرستان و انقلابیون بیرون از زندان به علاوه نداشتن سلاح های کافی ، بدون سنگر بودند. این نبرد انقلاب و ضد انقلاب مدت دو ساعت به درازا میکشد. دشمن از بس که خون ریخته ، سرمست از بادهء خون بیگناهان- فرمان آتش ازچهار طرف زندان را میدهد. صفوف اول از شهیدان خالی میگردد و جای آنرا دیگران اشغال میکنند. وقتی پای خودرا روی سبزه های که تازه سر بیرون کرده بودند، میگذاری فکر میکنی سبزه ها آب داده شده ولی وقتی به دقت نگاه میکنی ، رنک آب سرخ است شهدای منطقهء زندان از همه جا بیشتر است. تعداد آنها به دو هزار نفر میرسد . این طرف و آنطرف لاشه های هم دیده میشوندکه از برجهای زندان پائین افتاده اندو بعضی شان نشانه های سر شانهء خود را دارندکه رنگ خون بخود گرفته اند و از خون پاک قهرمانان سرخ شده اند.
ننگ و نفرین بر آنها !
مردم عقب نشینی میکنند ولی افسوس که دژ ارتجاع تسخیر ناشده میماند. شب فرا میرسد و دولت سر سپرده بیست وچهار ساعت نظامی اعلان میکند . هنوز پاسی از شب نگذشته که بمباران شکاری های دولت شروع میشود.
از هرکوچه وبرزنی مردم از روی بامها به کمک همدیگر میروند، خانه ها خراب میشوند. مادری را میدیدی که فرزندش را زیر چادر انداخته است و میخواهد آنرا بجای امنی برساند. این شب سخت وحشتناک بود. مرزهای دیواری بین منازل از بین رفته بود. مردم آنقدر به هم نزدیک شده بودند که برادر وار همدیگر را پذیرائی کرده و از لقمه نان تا تکه سفیدی را جهت زخمبندی تقسیم میکردند. شب به صبح رسید ولی در واقعیت هنوز شب است ، تعداد شهیدان در اثر این بمباردمان زیاد تر از آنست که بتوان احصائیه گرفت. کنار جاده، سر کوچه، روی چهار پایه ها، بین چادر هاانسانهای دیده میشوند که گناه شان بخاطر آنست که میخواستند آزاد باشند و از بردن بودن سخت متنفر بودند.
ساعت یازدهء روز شنبه است، صدای از منطقهء کارته شلیک میشود. باوجود حکومت نظامی بیست وچهار ساعته ، باوجود بمباردمان شب گذشته و با آنکه مردم هنوز نتوانسته شهیدان شب گذشته را جمع کنند، مردم زحمتکش و دهقانان قهرمان آنجا بر تانکها یورش میبرند . روسهای خائن که هرکدام نظارت پنج تانک را به عهده گرفته اند؛ غافلگیر میشوند، از دهن تانک هاگلوله و آتش میبارد، ولی حماسه است، شجاعت است.
عایشه ء قهرمان دختری که به تنهائی توانسته بود از زیر چادر تبر خانه اش را بیرون کندو از عقب بر پشت گردن نظامی روسی فرود آورد و آن را بخاک اندازد، آنچنان مردم را به تحسین واداشت که یورش همگانی بر تانک ها بردند وتوانستند پنج تانک را به تصرف در اورند. بقیه فرار را بر قرار بهتر دانستند.
شگاف بر قوای نظامی شهری پدید می آید. مردم با داشتن پنج تانک و مقداری اسلحه های گرفته شده روی به طرف مرکز شهر می آورند. عایشه قهرمان بعدا توسط مسلسل بدستان، به رگباربسته شده بود. او دختری بود آزاده که همصنفی های اودر لیسه مهری اورا خوب میشناسند. یاد آن شهیدعزیز و دیگرانی که در کنار آن بخاطر آزادی جان داده اند، گرامی باد!
در تمام نقاط شهر پیشرفت و عقب نشینی ادامه دارد مقارن ساعت چهار بعد از ظهر است که آواز گلوله از فرقه هرات به صدا در آمد.عدهء ازسربازان در طی دوروز گذشته که بیگانگان و ضد انقلابیون در هرات حمام خون براه انداخته اندبه خشم آمده و از رفتن به شهر و مسلسل کشیدن بروی هم میهنان خود ابا ورزیدند. همچنان در کندک پیاده نظام بعد از جرو بحثی که بین یکی از نظامیان پائین رتبه افغان و دو نفر از مشاورین روسی در گرفت، دو تن از نظامی های افغانی کشته میشوند و به تعقیب آن چهار نفر روسی مورد یورش سربازان کندک پیاده نظام واقع میشوند که در اثر این حرکت فرقه به دودسته تقسیم شده و جنگ به شدت در میگیرد. پیلوتا ن میدان هوائی شیندند از بمباران بخش مخالف خود داری میکنند. به این ترتیب فرقه نظامی هرات میدان جنگ است و ستیز. قوای مخالف دولت نیروی خود را به طرف دامنه کوه های گاذر کاه میکشاند. شخصی که رتبه پائین رتبه نظامی دارد بنام نور احمد خان رهبری قوای مخالف دولت را به عهده میگیرد . بعد از یکساعت زد وخورد ، تمام سربازان و نظامی های پائین رتبه به جبهه مخالفین میپیوندند و سربازان فریاد میزنند.:
" دو روز بمبارد ، دو روز کشتن، هزار هزار شهید کردن ، دیگر بس است "
مشاورین روسی و دیگر سر سپردگان نظامی که صحنه را برخود تنگ میبینند تسلیم میگردند. در شهر هم جریانی که از کارته حرکت کرده بودفعلا بعد از تسلیم شدن مسجد جامع و قوماندانی ، چهل نفر از مشاورین روسی و به تعداد دو صد نفراز گردانندگان داخلی آنها را اعدام انقلابی میکنند که از جمله آنها یکی گل آقای تره کی است که از مهره های معروف جریان ضد خلقی بود.
ساعت نه شب است که شهر آزاد می گردد. در شهر نو هرات مردمی که جمعیت آنها به تعداد بیست الی سی هزار نفر میرسید، فریاد میزنند :
" افغانستان باید آزاد گردد، هرات بخشی از آن است "
بعدا" مردم آهسته آهسته و آرام بسان قهرمانان بطرف کلبه های ویران شدهء خود باز می گردند. همه وعده میگذارند.
" فردا ساعت نه صبح "
ولی اینکه فردا چه باید کرد هنوز تعیین نگردیده. از آنجائیکه دولت خود فروش نتوانست توسط تانک و مسلسل مردم قهرمان را سرکوب کند ، جای آنرا حقه ونیرنگ گرفت و لی بخشی از نظامی های بالا رتبه که ظاهرا تسلیم شده بودند، منتظر هواپیما های نظامی از شهر دوشنبه بودند. بعد از هشت ساعت آزادی شهر دوباره بمباران به کوه ها و دامنه های گاذر گاه شروع میشود. آنچنان بمباردی که دست هتلریان فاشیست را از پشت بسته بود. آنقسمت از نظامیان داخل فرقه هم که ظاهرا تسلیم میشوند، بعدا شروع به عملیات از درون فرقه میکنند .گروه نظامی ای رهبری مخالفین را به عهده دارد . بعد از سه ساعت زد وخورد و سقوط دو هواپیمای میگ ( که تاحالا لاشه آنها در نزدیک تخت صفر افتاده است) دو نفر از گروه رهبری تاب مقاومت نیاورده دست به خود کشی میزنند. که یکی همان نور احمد خان است. او قبل از خود کشی سخنرانی به عمل آورده انگیزه اقدام خودرا همان بمباردمان و عملیات فاشیستی ارتش ضد انقلابی ، که در طی دو روز گذشته در شهر اطراف آن انجام داده شده است، میداند.
بعد از هم پاشیدن رهبری، تعدادی زیادی از نیروهای مخالف دولت به خاک وخون کشیده شده اندو ضد انقلاب به تعقیب بمباردمان دامنه کوه های شمال شهر به بمباردمان خود شهر می پردازد. بمباردمان ورگبار بستن تا نیمه های شنبه ادامه پیدا میکند . ظاهرا" نیروهای دولتی دوباره بر شهر و اطراف آن استقرار پیدا میکنند و بدینترتیب روز دوشنبه ترور و خفقان صد چندان بیشتر از گذشته بر فضای غمزدهء شهر حکمفرما میگردد. چهل و هشت ساعت حکومت نظامی اعلام میشود. هیچ کس حق خارج شدن از خانه نیمه ویران شدهء خود را ندارد. راه های هرات به دیگر شهر ها و ایران قطع میگرددو تعداد زیادی در اثر بمباردمان شب شنبه رو به خاک ایران آورده بودند.
مادری را میدیدی که از دو فرزندش یکی رااز دست داده و دیگری را زخمی در بغل گرفته و قصد آنطرف مرز را دارد . دسته های پنج نفری و ده نفری با تعداد زخمی ، اطفال، پیر مردان و پیر زنان به آن طرف مرز رو آوردند.
رژیم غدار تره کی – امین بعد از روز دوشنبه به بهانه اینکه اسلحه پیدا میکند در هر خانه را ( زیاد تر خانه ها در اثر بم اندازی در وازه نداشت) زده و آنچنان تجاوز و غارت گری براه انداخت که عملیات فاشیستان هتلری در استالینگراد رافراموش میکردی. بگیر وببند شروع شد.
در زندان هرات جای سوزن انداختن نبود . محبس زنانه را پر کردند ولی هنوز هم جای نبود. امروز زندانی که آنطرف مرز یعنی در خاک روسیه در امتداد بندر تورغندی موقعیت دارد پر از هزاران فرزنددر بند کشیده ء خلق میباشد. بعد از مستقر شدن نیروهای دولتی به تعداد زیادتر از پنج هزار زن ، مرد وحتی اطفال صنوف شش و هفت در این زندان در چنگال اهریمن صفتان اسیراند.
از ساعت هشت تا چهار صبح حکومت نظامی مستقر است . آنچنان کنترول ، تعقیب و پیگرد بر فضای شهر حاکم است که گوئی تمام شهر زندان بزرگی است.
در روز پنجشنبه همان هفته قداره بندان رژیم خودرا به لیسه جامی می اندازند و به تعداد سه صد نفر از بهترین فرزندان پاک مردم را تحت عنوان اینکه اینهادر ایران جنگ چریکی آموخته اند، دستگیر و به زندانی که در خاک روسیه موقعیت دارد انتقال میدهند که تاحال از سر نوشت شان خبری نیست.
ولی شبی نیست که در نیمه های آن " سازمان جوانان خلقی" که فعلا جا ی دیگری برای آن اختصاص داده اند ، مورد ضربه مسلحانه ء انقلابیون قرار نگیرد . همه شب بعد از ساعت یازده فضای شهر حکایت از رگبار انقلابیون و سراسیمگی نیروهای ضد انقلاب دارد . در اطراف شهر یعنی نواحی کشک وولسوالی های دور دست پارتیزانها به شکل گروپها و دسته های مجهز به عملیات انقلابی می پردازند.
رفقا و دوستان !
ده ها هزار مبارز نامدارو بینام در قیام ها، شورشهای دهقانی، جریانهای محصلی ، در دستبردهای ارتش و پولیس یا به شهادت رسیده اند و یاامروز در چاله های زندانها دهمزنگ ، زندان پلچرخی ، زندان تورغندی هرات اسیر سر پنجه ء ضد انقلابیون اند و یا اینکه در نبردهای مسلحانه به خاک خون غلطیدند .
یاد شهدائی چون مقصوم ، اعظم ، سعید، ناصر، حبیب، مجید، جواد، فیض، احمد، محمد آصف ، محمد ابراهیم ، اقبال از لیسه جامی ( در سابق و یا حال ) نصیر، حفیظ ، عبد الغنی ، غلام مصطفی ، محمد نسیم از لیسه زراعت، عبد الظاهر ، رسول ، غلام دستگیر از دارالمعلمین ( سابق و یاحال) عایشه ، آصفه، فهیمه این قهرمانان راه آزادی از لیسه مهری که بخاطر آزادی شهید گشته اند ، را جاودانه و گرامی میداریم.
یاد آنها فقط بر انگیزنده ء امواج اندوه نیست بلکه گستراننده ء دریای امید است.
یاد آنها یاد آور نیروی مقاومت و مبارزه خلق است. حقیقت بر این است که خلق ها مرعوب نه شدنی اند. شکنجه میبینند به خون می تپطند. سر نیزه میخورند ، بمباردمان میشوند ، کشتهء بسیار میدهند ، خون بیدریغ نثار میکنند ولی از پای در نمی آیندو هر بار مبارزه را درمرحلهء عا لی تر و با نیروی سهمناک تر از قبل به پیش می برند، آن گاه گلوله آخر را شلیک میکنند و پرچم پیروزی نهائی را بلند می نمایند.
یاد عبد ل سنگتراش ، عبد الا حمد سنگ کن ، عبد الغفور دباغ ، سید عظیم دهقان زحمتکش از گا ذر گاه ، اسماعیل کارگر قنادی دروازه خوش، سعد الدین دهقان از زیارت جاه ، یعقوب بوت دوز، غلام حضرت معلم ، فیضوی دهقان از باغ نظر گاه ، عزیز دهقان با دو تن از نو بادان و هزارا شهید دیگر جاویدانه است.
تاریخ چندین ده سال مبارزه ، قیام های چون امروز بیاد ندارند.
ارتش سوسیال فاشیست ها هیچ گاه به اندازه ماه های اخیر از شهیدان پذیرائی نکرده است . این امر نشانه شدت مبارزه است ، گواهی سراسیمگی رژیمی است که تکیه گاهی دیگری جز سر نیزه ندارد.
شهیدان منحصر به طبقه یا قشر خاصی نیستند . کارگر، دهقان ، محصل، معلم، پیشه ور و خلاصه تمام صفوف خلق قرض خون از رژیم را دارند.
رفقا!
تحلیل سیاسی و موقعیت اجتماعی نیروهای شرکت کننده ء این قیا م را به آینده می گذاریم .
درود برهمهء مبارزان که منافع خلق را بالاتر ووالاتر از هرچیز بشمار می آورند !
تابناک باد یاد شهیدان راه خلق !
سرنگون باد دولت سوسیال فاشیستی !
به پیش برای یک افغانستان آزاد، آباد و شگوفان ! "( 12)
1
خواننده های عزیز و گرانقدر !
اینک خود شما که دو گذارش با دو دیدگاه از قیام حوت خونین هرات و همچنان فیصله ها و گزارش های سری و محرمانه ماسکو را خوانده اید ، یقینا در آن باره یکبار دیگر فکر خواهید کرد.
یاد گلگون کفنان قیام حوت خونین را گرامی میدارم و بخاطر میسپاریم که نه حزب گویا دیموکراتیک خلق ماند و نه اتحاد شوروی و نه پاکت وارشا.
اما مردم هرات فراز ونشیب های گوناگون را دیدند و....
درسها وجمع بندی
از رستاخیز پرشکوه مردم در هرات

قیام شکوهمند اما خونین هرات همبستگی مردم شهرو ده را به اثبات رسانید و نشان داد که :
همه مکتب رفتگان به مثابه ستون پنجم استعمار نوین شوروی نیستند ونبودند و همچنان همه عساکر و سربازان و افسران اردو نیز تا پای جان از دولت های مستبد و ظالم و عوامفریب نه تنها دفاع نمی نمایند ، بلکه عده ای زیادی از میان شان تفنگ هایشان را از یک شانه به شانه دیگر انداخته و در صف مردم زحمتکش و ستمکش خود می ایستند.
رستاخیر هرات در 24 حوت ثابت ساخت که :
سرنوشت همه جنبش های خود جوش وخود بخودی با تاسف با افت و خیز گره خورده و نقش رهبری آگاه وملی دیموکرات را در سطح جنبش در هرات و کل افغانستان یک بار دیگر مطرح ساخت.
جنبش 24 حوت در هرات ثابت ساخت که روشنفکران ملی - دیموکرات بدون داشتن پیوند نزدیک وارگانیک با مردم به گروه ها و احاد خود تجزیه شده و مصروف ریزه کاری میگردند.
جنبش 24 حوت در هرات ثابت ساخت که :
نیروهای عقب گرا و رجعت گرا در صورت پراگندگی نیروهای ملی – دیموکراتیک با هزار ترفند و حیله قادر میگردند تا مسیر جنبش مردم را بسوی عقب گرایی کج نموده و حتی با اتکا به افراد رهزن و بی بند وبار حتی به قتل و قتال روشنفکران مبارز وملی – دیموکرات مبادرت ورزند.
جنبش و رستاخیزمردم هرات ثابت ساخت که اراده مردم قوی تراز همه دستگاه های استبدادی است . رستاخیز مردم هرات در 24 حوت 1357 به شکل خونین سرکوب گردید ، اما نیروهای سر کوب گر که خود راحزب دیموکراتیک خلق افغانستان میدانستند ، نتنها به اتکا به قوای سرکوب گر شوروی نتوانستند خود را سر پای نگهدارند ، بلکه چنان ناشیانه گام گذاشتند که حتی قوای صد هزار نفری و یا سپاه چهلم شوروی نیز که رسمن در ششم جدی 1358 یا یکسال بعد از قیام خونین مردم هرات به افغانستان لشکر کشیده بود ، نتوانست به عمر پرچمداران ارتجاع و خلقیون ضد خلق ادامه بدهد ودر نتیجه هم امپراطوری شوروی پاشید و نقاب سوسیالیستی اش در عمل از رخسار تزار نوین کریملن بپایان کشیده شد و پاکت وارشا از هم گسست و پاکت کومیکان فروپاشید ، بهمین ترتیب در داخل افغانستان نتنها نورمحمد تره کی را شاگردان وفادارش یعنی حفیظ الله امین و شرکا گویا با بالشت خفه نمودند ، بلکه خود حفیظ امین امین را با زهر در شوربایش و با گلوله سربی در سینه اش در کاخ گویا تسخیر ناپذیرش سر به نیست کردند وببرک کارمل را که با بوق و کرنا همرای اسد الله سروری وشرکایش در ششم جدی سال 1358 به اریکه فرمانروایی رسانیده بودند؛ بوسیله کودتای درون حزبی خلع قدرت نموده و داکتر نجیب را به اقتدار رسانیدند.
همان حزب که خود را حزب دیموکراتیک خلق مینامید به شکل آشکار از دیموکراسی و خلق با ریختاندن جوی های خون مردم فاصله گرفت ونام خود را حزب وطن گذاشت و به وطن نیز بزرگترین جفا وخیانت را از بدو کودتای هفت ثور1357 به بعد بطور آشکارا وعلنی مرتکب شده و در نتیجه به گروه های تباری و قومی و قبیلوی تجزیه شده و قوای لشکری وکشوری را به احزاب وتنظیم های هفت گانه وهشت گانه تسلیم نموده و در خون ریزی و بربادی کابل سهم مستقیم گرفت و سرانجام زمینه را برای آمدن طالبان مساعد گردانیده و نجیب رهبرشان را رفقای حزبی شان بدار زدند و افغانستان را میدان کشتار وخون ریزی آی آس آی و جنایت کاران القاعده و طالبان وشرکا قرار دادند.
همان خیانت ها ی آشکار حزب گویادیموکراتیک خلق- به خلق، به مفهوم انقلاب وکارگر ودهقان وزحمتکش و سوسیالیزم و انتر ناسیونالیزم بود که :
نتنها زمینه فروپاشی شیرازه اجتماع افغانستان را مساعد گردانید، بلکه بیشتر از یک ملیون انسان را به شهادت رسانید، ملیونها انسان را از افغانستان آواره ساخته و ملیون زن را بیوه ساخته وملیونها کودک را یتیم ویسیر گردانید.
خیانت آشکار همان حزب گویا دموکراتیک خلق به خلق بودکه زمینه نفوذ تمام جواسیس را در افغانستان بیشتر از پیشتر مساعد ساخته و افغانستان را میدان نبرد های غیر مستقیم پاکت وارشا و ناتو ساخته وعده ای را به صف جنگ نیابتی از شوروی ومتحدینش و عده ای را صف جنگ نیابتی امریکا ومتحدینش کشانید.
همان خیانت های اشکار حزب گویا دموکراتیک خلق به خلق های بپا خاسته بود که زمینه نفوذ آی آس ای را تا عمق آستراتیژی اش در افغانستان مساعد تر ساخته و سرانجام تنظیم ها و بعدن طالبان را به قدرت رسانیده و دیدیم که چگونه زمینه مادی ومعنوی لشکر کشی مستقیم ایالات متحده امریکا و متحدین موتلفین را در افغانستان و منطقه مساعد گردانید.
اگر خیانت حزب گویا دموکراتیک خلق و شوروی به مردم افغانستان نمیبود، امروز هیچ نوع زمینه برای نفوذ آِی اس آی و سی آی ای و همه آنهاییکه بزورنظامیان پنتاگون وناتوو جواسیس سی آی ای و ام آی شش میخواهند تجارب شوروی را تکرار کنند ، در افغانستان بوجود نمی آمد.
در روز های قیا م ورستاخیز مردم دلاورهرات اگر رهبران " خلقی " حزب گویا دیموکراتیک خلق مستقیمن از رهبران شوروی خواستند تا عساکر وافسران شان را با لباس افغانی و قوای عسکری شان را با نشان اردوی افغانستان بپوشانند و به سرکوب مردم هرات دست یازند ، رهبران " پرچمی " حزب نیز با اتکا به قوای انترناسیونالیستی شوری امپریالیستی که داد از سوسیالیزم میزد ، به اریکه اقتدار رسیدند و بازهم همه دهکده ها و روستا ها و شهر های افغانمستان را با زور گلوله و سرب مذاب و بم ا فگن های قوای شوروی سرکوب نمودند.
اما هیچگاه نتوانستند اراده تسخیر ناپذیر مردم دلاور افغانستان را بشکنانندویا گویا به انقیاد بکشانند.
بعد ازسرکوب نمودن قیام حوت خونین در هرات تصفیه خونین نیروهای ملی – دیموکرات را هم حزب گویا دیموکراتیک خلق ادامه داد و هم دولت های کشور های همسایه بویژه ایران وپاکستان وسرسپردگان شان به مثابه دو لبه انبور یا قیچی شرایط ر ا برای نیروهای ملی – دیموکراتیک افغانستان سخت تر ساخته و در هر دو کشور ایران و پاکستان ترور وکشتار نیروهای ملی – دیموکرات ادامه یافت.
در تمام جبهات گرم مسلحانه که بعد از خیزش 12 میزان مردم نورستان در سال 1357 و قیام حوت خونین درکابل و خیزش در بهار سال 1357 در چنده اول کابل روز بروز گسترش می یافت ، دیدم که تصفیه خونین نیروهای ملی ادامه یافت. نیروهای ملی وهواخواهان آزادی و دیموکراسی از زیر آتش متقاطع دشمنان رنگارنگ بایست میگذ شتند.
رستاخیز مردم هرات سرکوب شده وبه خاک وخون کشیده شد اما افراد جنبش ملی دیموکرات مبارزه شان را به اشکال گوناگون ادامه داده و تا هنوز ادامه دارد.
اگر حزب به اصطلاح دیموکراتیک خلق از پشتیبانی تزاران نوین کریملن برخوردار بود، احزاب وگروه های هفت گانه در پشاور از حمایت مستقیم سی آی ای و امریکا و ناتو ومتحدین و دولت چین برخوردار گردیده و برگرده مردم ما ستم روایی کردند ومیکنند .
اگر حزب گویا دیموکراتیک پرچم وخلق به نیابت از شوروی به مثابه ستون پنجم اش در افغانستان سرهم بندی شده و به اقتدار رسانیده شدند وبه نفع تزاران نوین و نیابت آن جنگیدند و در بربادی منافع ملی – دیموکراتیک افغانستان سهمی نابخشودنی ادا نمودند .
به همین ترتیب احزاب هفتگانه پشاور نشین هم به نیابت ازسی آی ای و ایالات متحده امریکا و پاکت ناتو در زیر رهبری آی آس آی هرروز منسجم تر گشته و ضربات سهمناکی بر منافع ملی - دیموکراتیک مردم افغانستان وارد نموده و تاجایی به این حرکت ادامه دادند که هم اکنون دولت اسلام آباد ادعای بلند بالایی حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان را بخود داده و در تمام مجامع منطقوی وجهانی مدافع سرسخت طالبان ونیروهای دهشت افگن و جنایت پیشه و دشمنان ترقی وپیشرفت افغانستان اند.
رستاخیز خونین مردم هرات ثابت ساخت که :
سر نوشت تمام جواسیس و خود فروخته ها و همه کسانیکه در ظاهر دم از مردم ومنافع مردم زدند ومیزنند و در خفا با دشمنان تاریخی مردم سر وسری داشتندو دارند ، محتوم به شکست است و خواهد بود.
رستاخیز و قیام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت که :
چگونه رهبران حزب گویا دموکراتیک خلق داد از ریفورم واصلاحات و مبارزه برضد فیودالیسم و امپریالیسم می زدندو در عمل چگونه به خادمین ارتجاع و فیودالیسم و امپریالیسم جهانی تبدیل گردیده و افغانستان را سالها به عقب راندند.
درسهای از قیام حوت خونین را بایست جمعبندی نمود.
یک درس تاریخی و فراموش ناشدنی اینست :
هیچ تجاوزگری نمیتواند با هیچ ترفندی داعیه سلطه وحکمروایی دایمی را بر سرزمین افغانستان داشته باشد.
هیچ گاه ظلم وستم واستبداد به اشکال و عناوین گونا گون نمیتواند مردم را به تسلیم طلبی ملی و طبقا تی وادارد.
تا ظلم و استبداد و تجاوز ادامه داشته باشد ، مبارزه برضد آن امریست حتمی و طبیعی و لازمی.
تجارب قیام مردم در بیست وچهارم حوت ثابت ساخت که :
پراگندگی نیروهای ملی- دموکرات افغانستان نتنها باعث دور شدن از راهبرد ملی دموکراتیک میگردد ، بلکه عمر ارتجاع و استعمار نوین را به اشکال گوناگون تداوم میبخشد.
تجارب جنبش وقیام بیست وچهارم حوت نشان داد که نیروی مقاومت مردم نیروی لایزال است.
دوری از مردم ونه داشتن پیوند ارگانیک با مردم باعث شدت ظلم واستبداد میگردد.
تجارب جنبش وقیام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت :
در همه جنبش های توده ای زنان نیز سهم می گیرند و به معنی اصلی کلمه مردمی بودن قیام بستگی به چگونگی شرکت زنان در جنبش را دارد.
خواسته که جنبش بیست وچهارم حوت مطرح کرده بود :
یکی مبارزه تا سرنگونی حزب و دولت پرچم و خلق
دیگری
پایان دادن به سلطه شوروی در افغانستان
بود که :
عملا در طی مبارزه مردمی و طولانی برآورده شد.
اما ،
استبداد، ظلم و ستم و استعمار نوین ومداخله کشور هایی گوناگون در امور داخلی افغانستان کماکان ادامه دارد.
پس شکل ستمگران ، شعار استعمارگران تاهنوز بارها تعویض شده است .
اما ،
شعار اصلی :
یعنی :
تحقق :
افغانستان آزاد ، آباد ، مترقی وشگوفان تا هنوز در دستور کار وپیکار همه نیروهای ملی – دموکرات افغانستان قرار دارد.
به پیشواز فردای خوبتر وبهتر از امروز چشم به آینده دوخته ایم.
فردا را بما نمی بخشند. فردا ی بهتر از امروز را با تمام قوت ونیرو با اتکا با مردم و با کمک مردم و برای مردم خواهیم ساخت.
فردا از مردم افغانستان خواهد بود.
گرامی باد خاطره گلگون کفنان قیام مردم هرات در بیست وچهارم حوت سال 1357 !

در فرجامین بخش آنچه را سی ودوسال پیش از امروز در افغانستان نوشته بودم و برای نشر در23 ثور ارگان اتحادیه عمومی محصلین وافغانهای خارج از کشور فرستاده بودم وبه نشر رسیده بود، باهم میخوانیم.
در شماره هفدهم 23 ثور که در دهم سرطان سال1358 منتشر شده است ، " گزارش رسیده از افغانستان " به نشر رسیده که بقلم ناتوان من در کابل نوشته شده بود.
و آن وقت من در کابل از قیام حوت 1357 خبری تهیه کرده بودم و آن زمان شدت گیر و گرفت بود و پرچم و "خلق " تشنه خون همه بود و اگسا هم در پی شکار . من با ناتوانی که داشتم ودارم همان وقت با ابزار ناچیز گزارشی تهیه کرده وخدمت جوانان میهنم در خارج از کشور قرار داده و در نشریه وزین 23 ثور همان وقت منتشر شد که اینک انرا نیز خدمت شما تقدیم میدارم. تا گزارش وارزیابی های سیاسی سال های پیش نیز را به نقد بکشید.
" گزارش رسیده از افغانستان "
" یک سال وچندماه از زندگی نکبت بار رژیم منفور و مزدور تره کی – امین میگذرد. کودتای که در هفت ثور 1357 به رهبری کا- گی –بی سازمان جاسوسی سوسیال امپریالیسم شوروی در مرحله اجرا قرار گرفت ، دارودسته خائن ووطن فروش پرچم و"خلق" این نوکران زر خرید خویشرا در کشور عزیزما برمسند قدرت نشاند . با امید اینکه میتواند افغانستان عزیز را مستعمره مستقیم خود بسازد. اما از آنجائیکه خلق غیور ما در هیچ زمانی سلطه بیگانه را قبول نداشته و ندارد، از همان روز اول مبارزه خودرا همانطوریکه برضد دولت های سابقه به پیش میبردندو در مدت خیلی کم مبارازات مسلحانه خلق ما اوج عظیمی گرفت و مانند سیل خروشان به طغیان در آمد تا درو دسته خائن " خلق"و باداران روسی شان را در زیر امواج پر تلاطم خود ببلعد. خلق ما نیک آگاه بودکه این دارو دسته نوکران مستقیم سوسیال امپریالیسم بوده , عوامفریبی و دروغ پردازی شان چیزی دیگری نیست به جز در بند کشیدن خلق و کشور ما به سوسیال امپریالیسم وامپریالیسم.
رژیم فاشیستی تره کی – امین کوشید تا کودتای سوسیال فاشیستی خودرا در بازار خلق بنام انقلاب سودا کند. با حیله ونیرنگ ضد انقلابی و صادر کردن فرمان تقلبی ، قیل و قال انداختن برای تقسیمات ارضی و براه انداختن هزار و یک عوامفریبی و فتنه گری ها گوش دهد ، اما مردم دست به اسلحه برده تا گور این سوسیال فاشیست هارا بکنند وبرای ابد آنهارا در قبرستان نابودی دفن نمایند.
دولت سوسیال فاشیستی تره کی – امین با کمک مستقیم سوسیال امپریالیسم شوروی از هیچ گونه قتل و قتال ، به زندان انداختن ها، اعدام دسته جمعی ، شکنجه های قرون وسطائی ومدرن ، قین وفانه ... بمباران شهر و ده در مقابل خلق بپا خاسته و قهرمان ما دریغ نکرده و برای " سرکوب " جنبش خلق ما زیاد تر از شصت هزاروطن پرست و انقلابی را به زندان انداخته ، از انجائیکه زندان پلچرخی، دهمزنگ، تورغندی، ولایت کابل خلاصه تمام زندانها چه در مرکز و چه در ولایات پر از انقلابیون شده و جای پای در آن نیست، تعداد زیادی از مبارزین را در وزارت داخله ، ارگ تره کی ،صدارت، قلعه های قدیمی حبس نموده است ، اما خلق غیور ما آرام نه نشسته به مبارزه مسلحانه انقلابی بر ضد این وطن فروشان و باداران روسی شان ادامه داده و سنگر های دشمن را یکی بعد دیگری نابود میکنند.
خلق قهرمان هرات به تاریخ 24 حوت به دژ ارتجاع حمله برده و بعد از زدو خورد خونین که چند روز ادامه داشت- قشله عسکری زلمی کوت را فتح نموده ، اسلحه ووسایل نظامیرا بین خود تقسیم نمودند. شدت خشم مردم تا اندازه ء بودکه حتی چندین نفر یکجا تانک هارا از جا میکندند. در این روزها 180 نفر مشاورین (......) در درون قشله توسط انقلابیون اعدام شدند. چهل نفر مشاور روسی در بین شهر بدست خلق به دیار عدم فرستاده شدند.همچنان... باند" خلق" توسط مردم بپاخاسته به درختان به دار آویخته شدند. و زبان های یک تعداد این خائنین از طرف مردم بریده شده و به جیب هایشان گذاشته تابرای فاشیسم دیگر تبلیغ کرده نتوانند.
دولت منفور تره کی – امین که عرصه را برخود تنگ دید ، چون نه توپ، نه تانک، نه ماشیندار کارگر افتاد، شروع به بمباردمان شهر و اطراف آن نمود. در این بم باردمان هزاران وطنپرست و انقلابی شهید شد. تعداد شهدای این واقعه خونین که تاریخ افغانستان مانند اورا ندیده است ، از احصائیه خارج میباشد.
درود گرم برشهدای راه آزادی ! "
( صفحه هشتم وهفتم 23 ثور - دهم سرطان سال 1358- )




------------------------------

رویکرد ها :


ِیک : اقتباس از کتاب :
قیام 24 حوت هرات - کتابی است از نشرات شورای ثقافتی جهاد افغانستان که در 24 حوت 1363 به مناسبت ششمین سالگرد قیام حوت به 2000 نسخه منتشر شده و مصارف آنرا محترمه همسر مرحوم دوست محمد ایماق که اولین دستگاه برق را در هرات به پول شخصی خود بکار انداخته بود، پرداخته است .
2- قیام 24 حوت- همان سند که در بالا یاد شد.
3- قیام 24 حوت همان کتاب
4- همان کتاب
5- همان کتاب
6- همان کتاب
7- همان کتاب
8- همان کتاب
9- - اسناد محرمانه – منتشر شده در کتاب " ارتش سرخ در افغانستان " نوشته بوریس گروموف – مترجم عزیز " آریانفر"
10- اسناد محرمانه – منتشر شده در کتاب " ارتش سرخ در افغانستان " نوشته بوریس گروموف – مترجم عزیز " آریانفر"
11- 23 ثور ارگان مرکزی اتحادیه عمومی محصلان افغانی در خارج ،
شماره هفدهم سال چهارم 1358 که زیر عنوان
" گزارش رسیده از هرا ت "" 24 حوت زنده کننده 10 سرطان 1358 منتشر شده بود. 23 ثور شماره چهارم- شماره هجدهم / صفحه یکم- دوم – سوم – چهارم و هفتم
12 --
23 ثور ارگان مرکزی اتحادیه عمومی محصلان افغانی در خارج ،
شماره هفدهم سال چهارم 1358 که زیر عنوان
" گزارش رسیده از هرا ت "" 24 حوت زنده کننده 10 سرطان 1358 منتشر شده بود. 23 ثور شماره چهارم- شماره هجدهم / صفحه یکم- دوم – سوم – چهارم و هفتم

----------------------------------------------------------------

>>>   درسها وجمع بندی باقی سمندر

از رستاخیز پرشکوه مردم در هرات

گرامی باد خاطره گلگون کفنان قیام مردم هرات در بیست وچهارم حوت سال 1357

قیام شکوهمند اما خونین هرات همبستگی مردم شهرو ده را به اثبات رسانید و نشان داد که :
همه مکتب رفتگان به مثابه ستون پنجم استعمار نوین شوروی نیستند ونبودند و همچنان همه عساکر و سربازان و افسران اردو نیز تا پای جان از دولت های مستبد و ظالم و عوامفریب نه تنها دفاع نمی نمایند ، بلکه عده ای زیادی از میان شان تفنگ هایشان را از یک شانه به شانه دیگر انداخته و در صف مردم زحمتکش و ستمکش خود می ایستند.
رستاخیر هرات در 24 حوت ثابت ساخت که :
سرنوشت همه جنبش های خود جوش وخود بخودی با تاسف با افت و خیز گره خورده و نقش رهبری آگاه وملی دیموکرات را در سطح جنبش در هرات و کل افغانستان یک بار دیگر مطرح ساخت.
جنبش 24 حوت در هرات ثابت ساخت که روشنفکران ملی - دیموکرات بدون داشتن پیوند نزدیک وارگانیک با مردم به گروه ها و احاد خود تجزیه شده و مصروف ریزه کاری میگردند.
جنبش 24 حوت در هرات ثابت ساخت که :
نیروهای عقب گرا و رجعت گرا در صورت پراگندگی نیروهای ملی – دیموکراتیک با هزار ترفند و حیله قادر میگردند تا مسیر جنبش مردم را بسوی عقب گرایی کج نموده و حتی با اتکا به افراد رهزن و بی بند وبار حتی به قتل و قتال روشنفکران مبارز وملی – دیموکرات مبادرت ورزند.
جنبش و رستاخیزمردم هرات ثابت ساخت که اراده مردم قوی تراز همه دستگاه های استبدادی است . رستاخیز مردم هرات در 24 حوت 1357 به شکل خونین سرکوب گردید ، اما نیروهای سر کوب گر که خود راحزب دیموکراتیک خلق افغانستان میدانستند ، نتنها به اتکا به قوای سرکوب گر شوروی نتوانستند خود را سر پای نگهدارند ، بلکه چنان ناشیانه گام گذاشتند که حتی قوای صد هزار نفری و یا سپاه چهلم شوروی نیز که رسمن در ششم جدی 1358 یا یکسال بعد از قیام خونین مردم هرات به افغانستان لشکر کشیده بود ، نتوانست به عمر پرچمداران ارتجاع و خلقیون ضد خلق ادامه بدهد ودر نتیجه هم امپراطوری شوروی پاشید و نقاب سوسیالیستی اش در عمل از رخسار تزار نوین کریملن بپایان کشیده شد و پاکت وارشا از هم گسست و پاکت کومیکان فروپاشید ، بهمین ترتیب در داخل افغانستان نتنها نورمحمد تره کی را شاگردان وفادارش یعنی حفیظ الله امین و شرکا گویا با بالشت خفه نمودند ، بلکه خود حفیظ امین امین را با زهر در شوربایش و با گلوله سربی در سینه اش در کاخ گویا تسخیر ناپذیرش سر به نیست کردند وببرک کارمل را که با بوق و کرنا همرای اسد الله سروری وشرکایش در ششم جدی سال 1358 به اریکه فرمانروایی رسانیده بودند؛ بوسیله کودتای درون حزبی خلع قدرت نموده و داکتر نجیب را به اقتدار رسانیدند.
همان حزب که خود را حزب دیموکراتیک خلق مینامید به شکل آشکار از دیموکراسی و خلق با ریختاندن جوی های خون مردم فاصله گرفت ونام خود را حزب وطن گذاشت و به وطن نیز بزرگترین جفا وخیانت را از بدو کودتای هفت ثور1357 به بعد بطور آشکارا وعلنی مرتکب شده و در نتیجه به گروه های تباری و قومی و قبیلوی تجزیه شده و قوای لشکری وکشوری را به احزاب وتنظیم های هفت گانه وهشت گانه تسلیم نموده و در خون ریزی و بربادی کابل سهم مستقیم گرفت و سرانجام زمینه را برای آمدن طالبان مساعد گردانیده و نجیب رهبرشان را رفقای حزبی شان بدار زدند و افغانستان را میدان کشتار وخون ریزی آی آس آی و جنایت کاران القاعده و طالبان وشرکا قرار دادند.
همان خیانت ها ی آشکار حزب گویادیموکراتیک خلق- به خلق، به مفهوم انقلاب وکارگر ودهقان وزحمتکش و سوسیالیزم و انتر ناسیونالیزم بود که :
نتنها زمینه فروپاشی شیرازه اجتماع افغانستان را مساعد گردانید، بلکه بیشتر از یک ملیون انسان را به شهادت رسانید، ملیونها انسان را از افغانستان آواره ساخته و ملیون زن را بیوه ساخته وملیونها کودک را یتیم ویسیر گردانید.
خیانت آشکار همان حزب گویا دموکراتیک خلق به خلق بودکه زمینه نفوذ تمام جواسیس را در افغانستان بیشتر از پیشتر مساعد ساخته و افغانستان را میدان نبرد های غیر مستقیم پاکت وارشا و ناتو ساخته وعده ای را به صف جنگ نیابتی از شوروی ومتحدینش و عده ای را صف جنگ نیابتی امریکا ومتحدینش کشانید.
همان خیانت های اشکار حزب گویا دموکراتیک خلق به خلق های بپا خاسته بود که زمینه نفوذ آی آس ای را تا عمق آستراتیژی اش در افغانستان مساعد تر ساخته و سرانجام تنظیم ها و بعدن طالبان را به قدرت رسانیده و دیدیم که چگونه زمینه مادی ومعنوی لشکر کشی مستقیم ایالات متحده امریکا و متحدین موتلفین را در افغانستان و منطقه مساعد گردانید.
اگر خیانت حزب گویا دموکراتیک خلق و شوروی به مردم افغانستان نمیبود، امروز هیچ نوع زمینه برای نفوذ آِی اس آی و سی آی ای و همه آنهاییکه بزورنظامیان پنتاگون وناتوو جواسیس سی آی ای و ام آی شش میخواهند تجارب شوروی را تکرار کنند ، در افغانستان بوجود نمی آمد.
در روز های قیا م ورستاخیز مردم دلاورهرات اگر رهبران " خلقی " حزب گویا دیموکراتیک خلق مستقیمن از رهبران شوروی خواستند تا عساکر وافسران شان را با لباس افغانی و قوای عسکری شان را با نشان اردوی افغانستان بپوشانند و به سرکوب مردم هرات دست یازند ، رهبران " پرچمی " حزب نیز با اتکا به قوای انترناسیونالیستی شوری امپریالیستی که داد از سوسیالیزم میزد ، به اریکه اقتدار رسیدند و بازهم همه دهکده ها و روستا ها و شهر های افغانمستان را با زور گلوله و سرب مذاب و بم ا فگن های قوای شوروی سرکوب نمودند.
اما هیچگاه نتوانستند اراده تسخیر ناپذیر مردم دلاور افغانستان را بشکنانندویا گویا به انقیاد بکشانند.
بعد ازسرکوب نمودن قیام حوت خونین در هرات تصفیه خونین نیروهای ملی – دیموکرات را هم حزب گویا دیموکراتیک خلق ادامه داد و هم دولت های کشور های همسایه بویژه ایران وپاکستان وسرسپردگان شان به مثابه دو لبه انبور یا قیچی شرایط ر ا برای نیروهای ملی – دیموکراتیک افغانستان سخت تر ساخته و در هر دو کشور ایران و پاکستان ترور وکشتار نیروهای ملی – دیموکرات ادامه یافت.
در تمام جبهات گرم مسلحانه که بعد از خیزش 12 میزان مردم نورستان در سال 1357 و قیام حوت خونین درکابل و خیزش در بهار سال 1357 در چنده اول کابل روز بروز گسترش می یافت ، دیدم که تصفیه خونین نیروهای ملی ادامه یافت. نیروهای ملی وهواخواهان آزادی و دیموکراسی از زیر آتش متقاطع دشمنان رنگارنگ بایست میگذ شتند.
رستاخیز مردم هرات سرکوب شده وبه خاک وخون کشیده شد اما افراد جنبش ملی دیموکرات مبارزه شان را به اشکال گوناگون ادامه داده و تا هنوز ادامه دارد.
اگر حزب به اصطلاح دیموکراتیک خلق از پشتیبانی تزاران نوین کریملن برخوردار بود، احزاب وگروه های هفت گانه در پشاور از حمایت مستقیم سی آی ای و امریکا و ناتو ومتحدین و دولت چین برخوردار گردیده و برگرده مردم ما ستم روایی کردند ومیکنند .
اگر حزب گویا دیموکراتیک پرچم وخلق به نیابت از شوروی به مثابه ستون پنجم اش در افغانستان سرهم بندی شده و به اقتدار رسانیده شدند وبه نفع تزاران نوین و نیابت آن جنگیدند و در بربادی منافع ملی – دیموکراتیک افغانستان سهمی نابخشودنی ادا نمودند .
به همین ترتیب احزاب هفتگانه پشاور نشین هم به نیابت ازسی آی ای و ایالات متحده امریکا و پاکت ناتو در زیر رهبری آی آس آی هرروز منسجم تر گشته و ضربات سهمناکی بر منافع ملی - دیموکراتیک مردم افغانستان وارد نموده و تاجایی به این حرکت ادامه دادند که هم اکنون دولت اسلام آباد ادعای بلند بالایی حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان را بخود داده و در تمام مجامع منطقوی وجهانی مدافع سرسخت طالبان ونیروهای دهشت افگن و جنایت پیشه و دشمنان ترقی وپیشرفت افغانستان اند.
رستاخیز خونین مردم هرات ثابت ساخت که :
سر نوشت تمام جواسیس و خود فروخته ها و همه کسانیکه در ظاهر دم از مردم ومنافع مردم زدند ومیزنند و در خفا با دشمنان تاریخی مردم سر وسری داشتندو دارند ، محتوم به شکست است و خواهد بود.
رستاخیز و قیام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت که :
چگونه رهبران حزب گویا دموکراتیک خلق داد از ریفورم واصلاحات و مبارزه برضد فیودالیسم و امپریالیسم می زدندو در عمل چگونه به خادمین ارتجاع و فیودالیسم و امپریالیسم جهانی تبدیل گردیده و افغانستان را سالها به عقب راندند.
درسهای از قیام حوت خونین را بایست جمعبندی نمود.
یک درس تاریخی و فراموش ناشدنی اینست :
هیچ تجاوزگری نمیتواند با هیچ ترفندی داعیه سلطه وحکمروایی دایمی را بر سرزمین افغانستان داشته باشد.
هیچ گاه ظلم وستم واستبداد به اشکال و عناوین گونا گون نمیتواند مردم را به تسلیم طلبی ملی و طبقا تی وادارد.
تا ظلم و استبداد و تجاوز ادامه داشته باشد ، مبارزه برضد آن امریست حتمی و طبیعی و لازمی.
تجارب قیام مردم در بیست وچهارم حوت ثابت ساخت که :
پراگندگی نیروهای ملی- دموکرات افغانستان نتنها باعث دور شدن از راهبرد ملی دموکراتیک میگردد ، بلکه عمر ارتجاع و استعمار نوین را به اشکال گوناگون تداوم میبخشد.
تجارب جنبش وقیام بیست وچهارم حوت نشان داد که نیروی مقاومت مردم نیروی لایزال است.
دوری از مردم ونه داشتن پیوند ارگانیک با مردم باعث شدت ظلم واستبداد میگردد.
تجارب جنبش وقیام بیست وچهارم حوت ثابت ساخت :
در همه جنبش های توده ای زنان نیز سهم می گیرند و به معنی اصلی کلمه مردمی بودن قیام بستگی به چگونگی شرکت زنان در جنبش را دارد.
خواسته که جنبش بیست وچهارم حوت مطرح کرده بود :
یکی مبارزه تا سرنگونی حزب و دولت پرچم و خلق
دیگری
پایان دادن به سلطه شوروی در افغانستان
بود که :
عملا در طی مبارزه مردمی و طولانی برآورده شد.
اما ،
استبداد، ظلم و ستم و استعمار نوین ومداخله کشور هایی گوناگون در امور داخلی افغانستان کماکان ادامه دارد.
پس شکل ستمگران ، شعار استعمارگران تاهنوز بارها تعویض شده است .
اما ،
شعار اصلی :
یعنی :
تحقق :
افغانستان آزاد ، آباد ، مترقی وشگوفان تا هنوز در دستور کار وپیکار همه نیروهای ملی – دموکرات افغانستان قرار دارد.
به پیشواز فردای خوبتر وبهتر از امروز چشم به آینده دوخته ایم.
فردا را بما نمی بخشند. فردا ی بهتر از امروز را با تمام قوت ونیرو با اتکا با مردم و با کمک مردم و برای مردم خواهیم ساخت.
فردا از مردم افغانستان خواهد بود.
گرامی باد خاطره گلگون کفنان قیام مردم هرات در بیست وچهارم حوت سال 1357 !

>>>   محمد علی غلامپور
با سلام به هم وطنان گرامی .تا جایی که من شنیدم در ابتدا شاید دولت کمونیستی مردم را تحت فشار زیادی قرار می داد ولی بعد ها با کار آمدن نجیب الله مردم آزاد می توانستند تصمیم بگیرند .به نظرم باید مجاهدین در آن زمان بیشتر فکر می کردند تا اینکه تا اینجا پیش نرود!

>>>   یگانه را حل تنها وتنها اوردن یک حکومت اسلامی سرتاسری هما نا ...اسلامی است که ابروی از دست رفته مسلمانان را دوباره درجهان اعاده کند به امید یک خلافت ا سلامی به منهاج نبوت
حکومت های فروخته شده وتقسیم جمهوریت ها بنام اسلامی درسرزمین های مسلمانان راه حل نیست. درود بروان پاک شهدا اسلام وشهدای 24 حوت
فیروز ازبدخشان

>>>   محمد عزیز ( عزیزی) 2011-03-14
بسم الله الرحمن الرحیم
بمناسبت سی ودومین سالگرد قیام قهرمانانۀ مردم هرات دربرابر نظام کودتائی روسی مشربان افغانستان

================================
نیسان در آن زمان
آمد ولی چه سود !
هر گز پیام شادی یک نو بهار را
همراه خود نداشت
در یک صباح سرد...
اندر فضای کابل ودرشهر ، آنزمان
از دستۀ زخیل کلاغان لاشخوار
فریاد غار وغار ونعرۀ هورا بلند شد
مردم شگون بد گرفته وبا هم سخن زدند
گویا دیگر بهار نیاید بملک مــا !
ابرِ سیه وتیره زسمت شمال ملک
بر آسمان میهن ما سایه گستر است
تا از تشعشع انوار آفتاب
مانع شود ، ویخ همه ریزد زابرها
افسوس وصــد دریغ
روزسپید کشورما شـــام تارگشت
با کودتای هفتم ثور، نا قرارگشت
***************************************
این کودتا بنای خودش را بخون نهـــاد
معمارآن ، به نقشۀ جهل وجنـون نهــاد
گرگان هفت ثور
چون تشنگان خون به همه حمله ورشدند
بستند دست وپا وبریدن حلقهـــا
ریختند خون جمع زیادی زخلقها
از مرد وزن وپیر وجوان هر کسی که بود
ازافسران وعسکر وسرباز مملکت...
استاد یا محصل و طلاب مدرسه...
خدمتگذار دفتر ومامور این وطن...
صوفی وشیخ عالم ویا هر کلان قوم ...
دهقان وکارگر وزمیندار واهل فن ...
اطفال خرد مکتب و مسجد زهرطرف ...
اتباع مملکت...
هر گز امــان نداشت .
چون کود تائیان همه خونخوار بوده اند
تاریک فــکر وظالــم و بدکار بوده اند.
فریاد و داد مردم ما در گلوی شان
انباشته شد زیاد
خاموش بود صدای همه در میانه ها
در شهرها ...
قریه ها و هر کرانه ها.
تنها صدا صدای تفنگ بود اوبلند
یا نالـــه هـای مردم آزادۀ ، ببــند
**************************************
دیری نشد که اهــل « هــریــوا » در آن زمـآن
بابغض ها همه انباشته در گلو
درزادگاه خواجۀ انصاری بزرگ
در مهد شیخ جامی ورازی وکاشفی
درسرزمین تاکی ، ومختار و هاتفی
منزلگهان مردم سالک وعارفان ...
در خاک اولیاء که به هر گوشه اش نشان
...............
........
.....
در بیست وچهارحوت ...
در صبحگاه وقت ...
غسل ووضو برای شهادت نموده اند
رخت ِ سپید بتن و کفن پوش گشته اند
تا سر زمین خود ومرقد پا کان اولیاء
از لوث کفر وُخبث جهالت وتیرگی...
پاکش نموده پرچم شان سر نگون گنند.
اندر طلوع مهــر
مردان حق به راه خدا متحد شدند
با ساز وبرگ هیچ
اما بزور وقدرت ِ ایمان واتحاد
دل ها همه به عشق شهادت همی طپید
در سرخیال فتح وظفر جلوه مینمود
در پرتو عقیدۀ «اِحدَالحُسِنیین»
بر خیل شب پرست ولشکر خفاش حمله شد
آن برجهای تیرۀ ظلمت شکسته شد
خلقی ضد خلق وطن تار ومار شد
فتح مبین به لشکر حـق آشکارشــد
شهر« هرات » زلوث اجانب زدوده شد
مردم سجود شکربجا کرده اند همه
وانگاه برای جمع شهیدان انقلاب
در بیست وچهار حوت
بر بیست وپنج هزار شهید
یکجا نماز شد
***************************************
آغاز این قیام
با خون پاک مردم آزادۀ هرات
بنیاد کاخ لشکرخفاش راشکست
درسی برای نسل وطن شد درآن زمان...
دیدیم که بعد ازآن ..
در هر کران وگوشۀ این مملکت همه...
مردم بپا شدند
با جمع انقلاب هرات هم نوا شدند
در آخرین بیان
ملت به یک زبان
گفتند آنچنان
راه ِ نجات مردم وآزادی وطن...
ایمان واتحاد وقیام است وانقلاب
تنها رۀ صواب
با اجر وبا ثواب
پـایـــان
***************************************
محمد عزیز ( عزیزی) لــنـدن
روز دوشنبه 23 حوت سال 1389 ساعت 15-22شب
برابر به : 14 مارچ سال 2011 میلادی
ومطابق به: ربیع الثانی سال1432 هجری قمری

>>>   نخست از همه درود به روان پاک شهدای پاکباز بیست وچارم حوت 1357 هرات.
دوم خدمت آنهایی که از تاریخ آن روزگار وطن کمتر می دانند باید عرض شود که مردم افغانستان در مجموع و مردم شریف هرات به خصوص در برابر جنایت، ظلم، کفر و وحشیگری خلقی های بیخدا قیام کرده بودند. حزب دموکراتیک خلق از ثور 57 تا حوت آن سال هزاران انسان این سرزمین را از سرک، باغ، راه، مکتب، کشتزار و خانه های شان ربودند و راهی پولیگون های کشتار نمودند. والی هرات عبدالحی یتیم نام داشت که هرشب به زندان می رفت و به دست خود آدم می کشت. به همین گونه هر خلقی در هرگوشه یی از وطن همانگونه اختیار جان و مال و زندگی مردم را از خود می دانست و به کشتار مردم، غارت مال مردم و تجاوز به مردم می پرداخت چنانچه امروز طالبان.
فرمان های هشتگانهء ترکی برای توزیع زمین و تعیین مهر و طویانه و سواد آموزی جبری برای زنان از دلایل دیگری بود که مردم را به بیگانه بودن نظام و مزدوری بودن نظام متیقن ساخته بود.
ازینجاست که مردم هرات به قیام پرداختند و درسه روز هزاران کشته دادند.
پیوند دادن جهاد مردم افغانستان در برابر جنایتکاران و خود فروختگان خلق و پرچم با کمک آی اس آی و امریکا بهانه دروغینی است که جنایتکاران خلقی و پرچمی برای برائت دادن به جنایات خودشان پیش می کشند.
شکی نیست که وقتی کشور دچار تشتت و انقلاب و بحران شد، کشور های زیادی ازین وضع استفاده کرده و به مداخله پرداختند. حالا مداخلهء دیگران هرگز سبب نمی شود که جنایات خلق و پرچم و اشغال کشور توسط شوروی را برائت بدهیم. در اصل این جنایات خلقی ها و تجاوز شوروی بود که آغاز جنایت بعدی و تجاوزات دیگر شد و زمینه برای جنایات دیگر و تجاوزات دیگر را فراهم کرد.
روسها در زمان قیام هرات در هیات مشاوران وجود داشتند و طیارات راساً از مرو و ترمز برای بمباران هرات پرواز می کردند. اما باید اذعان داشت که موجودیت و عدم موجودیت خارجی ها نمیتواند قیام هرات را زیر سوال ببرد. قیام هراتی ها علیه ظلم، جنایت، بیگانه پرستی، کفر و کمونیزم بود که مظهر و پیاده کنندهء آن حزب دموکراتیک خلق (به ویژه در آن زمان خلقی ها) بودند. خلق و پرچم هیچ کمی یی از روس نداشتند. مثل این که امروز طالب چیز کمی از پاکستان ندارد. طالب دست پاکستان است. به همین گونه حزب خلق دست و چشم و گوش روس در کشور بود.
انکار از حقانیت قیام مردمی 24 حوت هرات نشانگر وجدان های پست و خود فروخته ییست که به خون ملت خود توهین می کنند!

>>>   اگر غیرت وجود دارد در مقابل نیروهای خارجی اکنون قیام نمایند ، که کشور ما اشغال شده است . مردم ما در مقابل نیروهای داخلی جرات دارند اما در مقابل خارجی ها و بخصوص پاکستانی ها مرغ میگردند قسمیکه با آمدن طالبان معلوم شد و شاید مجاهدین نما های ما بگویند که ما در مقابل روس جهاد کردیم مگر ....
شما حتی دولت داکتر نجیب را در مدت ۳ سال سقوط داده نتوانستید باوجودیکه همه نیرو های باداران تان همراه تان بود که همان باداران تان همین اکنون وطن مان را بکمک شما اشغال کرده اند تا اینکه دولت از داخل سقوط کرد و مدت ۷ روز رهبران تان از ترس داخل پایتخت شده نمیتوانستند به اساس گفتار ابر مرد بزرگ مجددی صاحب که همیشه واقعیت ها برملا میسازد

>>>   سلام بر همگی هموطنانم بخصوص برمجاهیدان ،سلام بر معلولین ،سلام برخانواده های شهدا ومعلولین سلام بر انسانهای مظلوم این سرزمن عزیزم ننگ ونفرین بر وطن فروشان کمونیست کمونیستها این ظلم را بالای ملت مظلوم وبی گناهی ما رواداشتند اکثریت شان مردار شدند وانشاالله که در جهنم اقامت گزین شدند ویکتعداد این ظالم ها اکثرند در کشور های خارجی پناهنده شدندودر بد ترین شرایت زنده گی بسر میبرند دختر ها وبچه های خودشان بلای جان خودشان گردیدند امروز زنده گی شان مانندی زنده گی یک .....میباشد چون بالای مردمی ظلم نمودند خدای بزرگ یار ومدت گاری انسان های مظلوم است
عبدالر حمن محمدی

>>>   بد بخت مردم
مرض داشتین که این مردم مجاهد و قاسد را سر کار کردین
همان ها خوب بودن حال آمریکا آمده به جای شوروی و شما را در افغانستان می کشد
امیر

>>>   قيام کردن کار عاقلان نيست بلکه کار جاهلان است که هم خودرا تباه ميکند و هم ديګران را،ما بايد از ګذشته عبرت ګيريم و اينده بسازيم نه دوشمني و نفاق را دامن زنيم متلي افغانيست که ميګويند،،ګزشته را صلاوات ايينده را احتياط،،
سميع

>>>   مردم افغانستان همیشه در مقابل تمدنهای عصر خود جنگیده و ازان بهره ای نبرده است.ما بیشتر احساساتی عمل کردیم، وتاریخ کشورما فقط جنک و اختناق می باشد.
ایا واقعا مردم ما به جزاز جنگ های خانمانسوزدست اوردهای دیگری داشته است؟ امروز افغانستان به دومین کشور فقر دنیا مبدل گشته است و ملیونها هموطن ما از گرسنگی رنج می برند، فقر، فساد اداری ، نبود امنیت، تروریزم ،قاچاق و زرع مواد مخدر ونبود یک دولت کار امد در کشور بیداد می کند.
ایابهتر نیست بجای این همه سخن گفتن از گذشته در فکر اینده باشیم و تلاش نمایم تا سطح تعلیم و تربیه را بالا ببریم و اقتصاد خود را شکوفا کنیم؟
مردم باید بدانند که جنگ راه حل نیست.
بشیر هدفمند- استرالیا

>>>   بس است بس .....بس...ب.....ب....ب.........س. اگر مرد هستید بسازید خرب کردن خیلی آسان است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است