| تاریخ انتشار: ۱۴:۳۲ ۱۴۰۴/۱۰/۸ | کد خبر: 178609 | منبع: |
پرینت
|
|
میان ورود نیروهای شوروی و آمریکا سه تفاوت عمده وجود داشت:
یکی اینکه شوروی در کشورهای مسلماننشین آسیای میانه وقتی آمده بود، دیگر بیرون نشده بود و آنها را بخشی از اتحاد جماهیر شوروی ساخته بود. این مساله در افغانستان نیز به همین معنا تفسیر شد و مردم احساس کردند دین و فرهنگ و هویتشان در خطر است و افغانستان بخشی از شوروی میشود. خود کمونیسم نیز با فلسفه ماتریالیستی در افواه عامه ضد دین تلقی میشد و با آمریکای سکولار که خود را به آزادی ادیان معتقد اعلام میکرد تفاوت داشت.
نکته دوم آگاهی عمومی بود. مردم در زمان ورود شوروی از نظر آگاهی و سواد و سواد رسانهای در حالت بسیار متفاوتی قرار داشتند. به طور نمونه هزارهها در دوران هجوم شوروی، تقریبا به صورت کامل در صف جهاد برخاستند. سایر اقوام نیز همین طور. اما در زمان ورود آمریکا حتا یک هزاره هم مخالفت نکرد و به کوه بالا نشد. در میان تاجیکان و ازبیکان نیز کم و بیش در اوایل همین طور بود.
نکته سوم، مساله ایدئولوژی اخوانیزم و ولایت فقیه بود. دوران هجوم شوروی با اوج تحرکات افکار سید قطب و دکتر شریعتی مواجه بود و انقلاب و اخوانیگری جاذبه و کشش بسیار داشت. اما در زمان آمدن آمریکا هم اخوانیت و هم ولایت فقیه و حتا افکار دکتر شریعتی در جامعه نخ نما بود و مردم از آنها خسته شده بودند. طبیعی بود که چنین وضعیتی اتفاق بیفتد.
در جامعه پشتون اما، هم انگیزه دینی در جامعه علیه خارجیها مطرح بود و هم انگیزه مخالفت با اقوام غیر پشتون که بعد از آمدن آمریکا گفته میشد به قدرت رسیده اند. این دو انگیزه پوتانشیلی شد برای بسیج مردم در میان پشتونها.
نبی ساقی
>>> آقای نبی مصداق عرض سلام،
وقتیکه شما صرف قوم پشتون را در مورد مبارزه با غربی ها مطرح میکنید، پس پشتون ها چطور توانستند بدون همکاری أقوام برادر به کامیابی برسند! آیا سلطانعلی کشتمند صدراعظم اشغال شوروی و یا روس ها هزاره نبودند؟ و صد ها هزاره دیګر. اشغال روس ها و امریکایی ها برای اتباع افغانستان به نوع حمله سګ زرد برادر شغال است، و بود. مقاومت در مقابل اشغالګران یک انګېزې ملی و خېزش مردمی بود! اګر آزادی افغانستان باز با مخاطره روبرو شود! همین ملت افغان و تمام اقوام باهم برادر در مقابلشان دست به مقاومت ملی میزنند و به ملت افغان ارمغان آزادی را میآورند! وسلام
>>> ساقی جان !!!! تفاوتها ی عظیم میان دو دوره ای هجوم بر افغانستان وجود دارد اما مهم این است که از کدام زاویه ما به هر دو رویداد را نظر انداز میکنیم. انهاییکه علیه نظام حضور روسها در افغانستان واکنش دادند ،انهایی بودند که ریشه ای شان بر میگردد به دوره شاه امان الله ملایان با نفوذ عده ای از سران قبایل هر دو طرف خط ، زمینداران بزرگ و خانواده های سر شناس چون نقیب صاحب ،مجددی خیل و غیره در صف مخالفین شاه قرار گرفتند و انگلیسها هم تیل در آتش ریختند.در زمان حاکمیت چپی ها قضیه داغتر شد ،هم در سطح داخل و هم در سطح خارج.دگر دامنه ای مداخلات در امور داخلی کشور های عقب مانده وسیعتر شد ، در ایران شیعیان متعصب صفوی نما به رسیدند و هزاره ها را که در شرایط حاکمیت حزبی ها در بستر نرم محبت میخوابیدند ، استخدام کردند تا افغانستان را بی ثبات سازند،در پاکستان هم اخوانیت در چهره ای ضیاالحق چون ابر تاریک فضای پاکستان را آلوده ساخته بود، امریکای لجام گسیخته هم لجام گسیخته تر از گذشته شده بود و جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و از همه مهمتر مصرف میلیارد ها دالر ،پوند استرلنگ ،سرازیر شدن میلیارد ها دالر از جانب اعراب در جنگ افغانستان ،باعث گردید تا رژیم سیکیولر سقوط کند و جایش را حکومتهای بنام اسلامی ولی در عمل خلاف شریعت اسلامی بگیرد.
من سوگند میخورم که پول و سلاح کفار برای اشرار ها یگانه دلیل پیروزی اشرار سقوط نظام چپی ها بود ورنه به خدا سوگند است که تمام رهبران دزد اشرار آرمان حکومت اسلامی را به گور با خود میبردند .
هجوم امریکا عملا در افغانستان در شرایطی عملی شد که احزاب اسلامی و عده ای زیاد از ناسیونالیسهای افغان در خدمت امریکا و اسراییل قرار گرفتند و هنوز هم از اخور امریکاییان آب میخورند ....
ساقی جان !!!!
توده های ملیونی پشتون ، هزاره ،تاجیک و غیره هیچ سهمی در حکومت امریکایی در افغانستان نداشتند برعکس در تهاجم امریکاییان و تحکیم پایه های این تهاجم و تجاوز فقط عده ای از سران اقوام یاد شده سهم داشتند ،همه ای شان ملیونر شدند .
در اینجا سواد داشتن و یا عدم سواد مردم افغانستان چندان مطرح نبود زیرا در رهبری مخالفین دولت چپی ها همه افراد با درجات بلند سواد بودند وهمین ها در زمان امان الله خان نقش منفی داشتند و در هر دوره خواهند داشت و اکنون هم مردم افغانیتان اا بنام قوم زبان ،اعتقادات مذهبی تکه تکه کرده اند و خود شان از دشمنان افغانستان پول میگیرند.
نظام شمس