| بر اساس توافقهای تاریخی میان عبدالرحمنخان و بریتانیا، قرار بود افغانستان بهطور کامل پشتونیزه شود. طبق این تفاهم، پشتونها در امور داخلی افغانستان آزاد بودند | ||||
| تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ ۱۴۰۴/۹/۳۰ | کد خبر: 178563 | منبع: |
پرینت
|
|
طالبان از تمام خطوط سرخ جامعه ای فارسی زبان افغانستان عبور کردهاند. هجوم گسترده و وحشتناکی را در عرصهی فرهنگی آغاز کرده اند که حتی در دوره ی عبدالرحمنخان، محمدگل مومند، محمود طرزی و ... چنین تهاجم آشکاری سابقه نداشته است.
در بدخشانی که مردم آن همه فارسی زبان اند و هیچ پشتونی بومی حتی به اندازهی انگشتان یک دست هم نمیرسد؛ اما این گونه بنرهای پشتو را بدون هیچگونه توجه به بافت جمعیتی و حساسیتهای فرهنگی مردم نصب می کنند که نمونه ای روشنی از تهاجم و ستم فرهنگی است.
اما ریشه ای مساله در جای دیگری است.
بر اساس توافقهای تاریخی میان عبدالرحمنخان و بریتانیا، قرار بود افغانستان بهطور کامل پشتونیزه شود و فرهنگ و تمدن فارسی که از نگاه استعمار انگلیس نیز رقیب و مزاحم تلقی میشد؛ ابتدا به حاشیه رانده شود و سپس ریشه کن گردد؛ همانگونه که استعمار بریتانیا در سال ۱۸۳۶ در هند موفق شد زبان فارسی را از ساختار رسمی ریشه کن کند.
طبق این تفاهم، پشتونها در امور داخلی افغانستان آزاد بودند؛ حتی اگر این روند به تضعیف یا حذف کامل سایر اقوام بینجامد. قتل عام ۶۰ درصد جامعه هزاره در همین زمان صورت گرفت. اما در سیاست خارجی همچنان زیر نفوذ و مدیریت بریتانیا باقی ماندند؛ وضعیتی که حتی پس از پیمان دوحه نیز این امر رعایت شده است.
به همین دليل است که با وجود جنایتها، محدودیتها و تبعیضهایی که طالبان علیه آموزش دختران و اقوام غیرپشتون اعمال میکنند؛ جریانهای وابسته به انگلیس و غربی، هیچگاه واکنش جدی نشان ندادهاند و نشان نخواهند داد و حتی حمایتهای مالی خود را در خفا افزایش نیز دادهاند. این که طالبان در پنج سال پسین به حرف هیچ قدرت منطقهای و شرقی گوش فرا نمی دهند، ریشه در همین نگاه تاریخی و تکیه گاه محکم خود، آمریکا و انگلیس دارد؛ و گرنه اگر همین جنایت هایی را که این ها انجام می دهند از سوی یک کشور شرقی و خارج از چارچوب منافع بریتانیا رخ دهد؛ بلافاصله با واکنشهای تند، فشارهای سیاسی و دهها نوع تحریم مواجه میشود.
روی هم رفته، امیدواریم این اقدام طالبان دست کم غیرت طالبان بدخشانی را بیدار کند و آنان دریابند که این وضعیت نه جنگ دینی؛ بلکه یک جنگ قومی، تمدنی و فرهنگی است و هیچ ربطی با اسلام ندارد.
جنگ افغانستان، یک جنگ قومی و حاکمیت اجباری یک اقلیت ۱۸ درصدی بر اکثریت ۸۲ درصدی است که از حمایت غرب و نگاه تاکتیکی شرق بهره میبرند.
جلالی
>>> 💥👈👈آقای جلالی؛
چرا درک عمیق بر هویت جعل و تحمیلی ات نداری ؟
افغان یعنی پشتون = پشتوزبان = ناقلین مزدور آمریکا.
افغانستان یعنی کشور مردم پشتون برای پشتوزبانان.
پس حق رژیم افغانپشتونی است که لوحه و بنر های پشتونی/پشتوزبانی را در بدخشان گسترش و آویزان کرده اند
تا مردم بومی فارسیزبان بدخشان حس فرار، بیگانگی و تنفر کنند از مناطق شان!
و برعکس مردم پشتونها/افغان حس مالکیت و دلگرمی کنند در مسکن شدن در بدخشان،
و از سوئی هویت فردی و قومی پشتونها و هم هویت جغرافیایی پشتونها از قبل در بدخشان نهادینه و ترویج شده است، یعنی هویت فرد افغان و افغانستان برای افغانپشتون ها !؟
پس واضح است تو جلالی، او بدخشانی، این مزاری، آن پنجشیری، هراتی، فاریابی، بامیانی، کابلی، سمنگانی، بغلانی، و و و که قلاده سگ افغانیت را در گردن دارید پس شکایت گله و شکوه گری تان خر بودن تان را نشان میدهد.
در نتیجه شما خران با قلاده-افغان در شکنجه، گردن بسته و محروم باشید همیشه انگ و فغان بزنید
>>> عبدالرحمن خان خودش به فارسی تکلم میکرد و زبان پشتو را یاد نداشت.
میر غلام محمد غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ مینویسد که در زمان عبدالرحمن خان مأمورین دولتی از صلح تا شام، چهارده تا پانزده ساعت کار میکردند.
یک تعداد مأمورین توسط یکی از وابستگان دربار نامه یی نوشتند و بعد از توصیف و تقدیر زیاد عبدالرحمن خان که شما پدر ملت هستید و خدا سایه شما را از سر ما کم نکند و غیره، خواهش کردند که چون ساعات کاری ما زیاد است و اگر این ساعات کاری کمتر شود، ما خادمان برای دنیا و آخرت آن حضرت الهی دعا خواهیم کرد.
در زیر عریضه شان عبدالرحمن خان چنین امر داد:
شما تنبل های بیکاره های از زیر دار گریختکی عاق پدر و مادر و غیره، دل تان کار نمیشود و بهانه میکنید.
اگر بار دیگر چنین تقاضا کردید.ساعات کارتان را ازین هم بیشتر خواهم کرد!
>>> درین نوشته اقای جلالی، مثل گزشته با تکیه بر اصول اعتقادی تعصب آمیز خود قلمفرسایی نموده است، غلطی های آشکار وی را می توان ذیلن بیرون نویس نمود :
آیجاد دشمنی و عداوت بین مردم افغانستان، بر مبنی سمت، قوم، لسان و ...
فهمیده شده نتوانستند که مشکل آقای جلالي قومی است یا لسانی؟! اگر نزدیک این کوتاه فکران لسان مهم است، نادر خان، ظاهر خان، داوود خان و .. فارسی صحبت می کردند، پس چرا با آنها دشمنی می شود؟ اگر قوم را اهمیت می دهند، پس چرا از یک تعداد پشتون های فارسی زبان طرفداری می شود؟! آصلن فهمیده نتوانستیم !
جناب شان پشتون ها را یک اقلیت 18٪ اعلان می نمایند؟ یک اقلیت کوچک چطور قادر گردیده که بیشتر از 274 سال بر افغانستان، منجمله بر تاجکان جکومت نمایند ؟ در حالیکه اسناد نشر شده در ایران پشتون ها را حد اقل 42٪ نفوس افغانستان می دانند، حد اقل 13 ولایت شرقی، جنوبی جنوب غرب، غرب، به شمول هرات داراي اکثریت مطلق پشتون استند، ولایات کابل، غزنی، لوگر میدان وردک، کاپیسا، پروان، بغلان، کندوز، بلخ، جوزجان دارای فیصدی بزرگ پشتون می باشند، یک تعداد انها، مثلن در هرات و فراه فارسی صحبت می نمایند تاجکان در ولایات کابل شمالي، بدخشان، غور، بلخ،بغلان، لوگر، غزنی و.. قابل تذکر اند، ولی بادر نظرداشت ارقام ارائه شده توسط م سوات بین المللی در حدود 27٪ نفوس را در بر می گیرند!
حافظه کمزور جلالي صاحب به یاد نه می آورد که همین تاجکان بدخشان و شمالی در دهه 70 برای مدت 4،5 سال حاکم بر مقدرات کشور بودند، ولی بد بختانه ناکام ترین و خاصتن نظارت ین دوره تاريخي افغانستان را به یادگار گزاشتن!
>>> لالام جان طالب فقط زبان سلاح را میفهمد اگر در بیست سال جمهوریت سازمان و اورگانی در میان نیروی مسلح داشتیم اگر حزب و پارتی حقیقی بر اساس ارزش های تاجیکی داشتیم اگر از همان اول از فیدرالیسم کوتاه نیامده بودیم امروز این ذلت را نداشتیم امروز کوردهای سوریه و عراق باید یک مدل از بازگشت به راهی که بیست سال پیش از آن افتادیم و باختیم باشد باید از کمک خارجی استفاده کرد پاکستان آمریکا و غیر
>>> غرب و به ویژه دولت بریتانیا در خاورمیانه همیشه به دنبال جایگزینی فرهنگ های سست و بی ریشه به جای فرهنگ ریشه دار و متمدن بوده اند. زیرا آنان می دانند که در برابر فرهنگ ریشه دار نمی توانند قد علم کنند. آنان قوم پشتون و زبان پشتو را بر فارسی زبانان و زبانی فارسی به همین دلیل ترجیح می دهند تا از یک سو به راحتی در بین این قوم نفوذ کرده و کنترل آنان را در دست خود داشته باشند و از سوی دیگر تمدن دیرینه فارسی را در کشور افغانستان از بین ببرند. اگر دقت شود پشتون در کشور افغانستان هیچ ریشه و اثری تاریخی ندارد همه آثار باستانی در افغانستان مربوط به فارسی زبانها می شود و به همین دلیل کرزی چند سال پیش که شهر غزنی به عنوان مرکز تمدن تاریخی اسلامی مطرح شد در مراسم آن شرکت نکرد چون حرفی به نفع پشتون ها برای گفتن نداشت و اگر سخنی می گفت باید در تمجید فارسی زبانها می گفت که پشتون گرایی او چنین اجازه ای به او نمی داد. نابودی مجسمه های بودا نیز در همین راستا انجام شد و پیش از آن هم صورت مجسمه بودا از بین برده شد بود تا قیافه آن که بر وجود غیر پشتون در این منطقه دلالت داشت آشکار نباشد. امکان دارد بسیاری از آثار باستانی کشور ما در معرض خطر قرار گرفته و به تدریج هرچیزی که نشان از زبان فارسی و طایفه فارسی زبانان دارد نابود شوند.