ریيس جمهور مخلوع راه حل بحران افغانستان را در تفاهم و اجماع ملي و بازتعريف منافع ملي ميداند و مدعي است در صورتيكه مردم از وي دعوت كنند، حاضر است، ايفاي نقش نمايد.
آقاي غني فراموش كرده است كه ارگ را با تقلب هفت سال در اختيار داشت، تا قدم هاي مسوولانه در راستاي مجموع مشكلاتي برميداشت كه جامعه افغانستان بدان مواجه بود، موصوف بخاطر ندارد، وقتيكه از بحران نام ميبرد، خود و حواريون بخش از همين بحران سياسي، اقتصادي و اجتماعي هستند كه در آن نقش غيرقابل انكار داشته و فرار وي بحراني را كه خود و تيم بدنامش آفريد، مضاعف نمود.

از منظر جامعه شناسي و روان شناختي، عاملان بحران نمي توانند منجي جامعه بحران زده باشند، آقاي غني فكتور اصلي بحران كنوني است، در زمان قدرت وي افغانستان به كانون تضادهاي چندلايه قومي و زباني و به بستر باج گیري باندهاي مافيایي قدرت و دزداني مبدل شد كه ستون هاي اصلي قدرت و حاكميت را در حكومت غني مي ساخت، فرار غني از افغانستان يكي از سياه ترين و بي شرمانه ترين برهه تاريخ كشور است كه شاه شجاع را در فرارش برائت ميدهد.

موصوف بدون حب و بغض فاقد توانایي و كارایي در امر رهبري كشور بحران زده اي مانند افغانستان بود، در زمان زمداري اش فردي بود كه به هيچ كسي به استثناي چند چهره محدود كه اطرافش را احاطه كرده بودند، اعتماد نداشت، در اين ترديدي نيست كه موصوف از وضعيت رواني بگونه پارانایي در عرصه قدرت رنج مي برد و همين موجب شده بود كه فاصله ميان حاكميت و طيف گوناگون اجتماعي بشدت گسترش يابد.

جناب غني، شيفته قدرت فردي بود و حس قدرت طلبي اش بر فهم و درك وي از اوضاع پيرامونش چربي مي كرد، لذا اين طرز باورش نسبت قدرت باعث شد كه خود به يك مانع در جهت دستيابي به يك راه حل قابل در بحران امنيتي و سياسي افغانستان تبديل شود.
اعلام آمادگي وي براي ايفاي نقش در بحران افغانستان بعد از ترك قدرت به باورم بازي وي با برگ هاي بجا مانده تاريخ است كه همه شاهديم، مردم افغانستان به كرات در امتداد تاريخ در عقب كساني ایستاده شدند كه به منافع و سرنوشت شان خيانت كرده بودند، اگر ما از بيداري و آگاهي نسبي برخوردار بوده و به اين درك و فهم رسيده باشيم، كه قادر به نقد مسوولانه گذشته خود باشيم بايست بجاي اتكا و باور به فيگورهاي شناخته اگر هركسي باشد، نسبت به محكوميت تاريخي و پاسخگویي عناصري بينديشيم كه نسبت به سرنوشت امروز و فرداي وطن و مردم مرتكب جفا و خيانت گرديده اند.

عبدالاحمد فیض