| تاریخ انتشار: ۱۴:۳۰ ۱۴۰۴/۸/۱ | کد خبر: 178212 | منبع: |
پرینت
|
|
پناهجویان مقیم آلمان و مسوولیت اجتماعی در جامعه میزبان؛
(این نوشته برای همه پناهجویان عزیز نیست)
یکی از مهمترین دلایل قدرت اقتصادی و امنیتی آلمان، انسجام اجتماعی و احساس مسوولیت پذیری فردی و جمعی مردم این کشور است. آلمانیها باور دارند که امنیت و نظم، محصول همکاری همگانی است؛ هر فرد، بخشی از سیستم مراقبت و مسوولیتپذیری اجتماعی محسوب میشود.
برای بسیاری از ما خارجیها، ممکن است حضور یک زن یا مرد سالخورده پشت پنجره که با دقت به اطراف نگاه میکند، آزاردهنده بهنظر برسد. انگار او در حال کنترل ماست. اما واقعیت چیز دیگری است. پلیس آلمان روزانه صدها تماس از همین افراد دریافت میکند، تماسهایی که در بسیاری از موارد، مانع یک سرقت، حادثه، یا خشونت خانوادگی شده است. این رفتار، نشانهی حس مسوولیت نسبت به محیط و جامعه است، نه فضولی یا دخالت بیجا.
در آلمان، خشونت خانگی، سلطهی مرد بر زن، یا آزار کودکان از سوی همسایگان بهطور جدی گزارش میشود. در دورههای آموزشی که برای ما در حوزه کاری برگزار میشد، بارها تأکید میکردند که اگر کودکی در همسایگی شما در طول روز چندین بار با گریهی بلند و دردناک فریاد میزند، باید گزارش دهید، چون ممکن است قربانی خشونت باشد.
این فرهنگ گزارشدهی، نه از سر بدبینی، بلکه از احساس مسوولیت جمعی برای حفظ سلامت جامعه شکل گرفته است.
بسیاری از ما، شاید گمان کنیم که با نادیده گرفتن قانون یا «پیچاندن» سیستم، زرنگی کردهایم؛ و یا به عبارتی (د جانش زدیم) اما باید بدانیم که در آلمان، همه چیز با نظم و دقت رصد میشود. حتی رفتارهای کوچک ما میتواند در آینده تأثیر بزرگی داشته باشد.
بهعنوان مثال، استفاده از وسایل حملونقل عمومی بدون بلیط، یک تخلف جدی است. اگر در طول سال بیش از سه بار بدون بلیط دستگیر شوید، احتمال محکومیت در دادگاه بسیار زیاد است. این نظم و جدیت، پایهی احترام به قانون در جامعه است.
از منظر اجتماعی نیز، رفتارهای فرهنگی ما گاهی سبب فاصله با جامعه میزبان میشود. برای مثال، وقتی برخی از مهاجران مرد بدون حضور همسر یا دختر خود به استخر میروند، ممکن است این رفتار برای زنان آلمانی ناخوشایند باشد و باعث شود از استخر خارج شوند. ریشهی این واکنش در تجربههای تلخ گذشته است که بعضی از رفتارهای نادرست مهاجران، اعتماد عمومی را خدشهدار کرده است.
در حالیکه تناقض رفتاری در اینجاست: بسیاری از مردان مهاجر حاضر نیستند با خانوادهی خود به استخر بروند، اما در همان فضا با زنان دیگر بازی یا گفتگو میکنند. این دوگانگی رفتاری، در نگاه آلمانیها نوعی بیاحترامی فرهنگی تلقی میشود.
(در مورد نمایش طلا و انگشتر و ساعت و ماشین لوکسوس همزمان که هنوز به اجبار باید در کمپ پناهندگی زندگی کنند، و کمک دولتی دریافت کنند، بعدا خواهم نوشت)
در حقیقت، حساسیت جامعه آلمان نسبت به مهاجران نه از روی دشمنی، بلکه از تجربههای مکرر اجتماعی و امنیتی نشأت میگیرد. جامعهای که نظم را محور امنیت میداند، طبیعی است در برابر بیقانونی یا بیتوجهی فرهنگی واکنش نشان دهد.
برای ما پناهجویان، درک این واقعیت ضروری است که آلمان بر پایهی اعتماد، نظم و همکاری متقابل ساخته شده. اگر ما نیز بخشی از این حلقهی مسوولیت شویم، نهتنها پذیرفته میشویم، بلکه به رشد و اعتبار جامعهای کمک میکنیم که حالا خانهی دوم ماست.
احترام به قانون، حفظ نظم، و درک فرهنگ میزبان، نشان ضعف یا تسلیم نیست — بلکه نشانهی بلوغ، احترام و هوشمندی اجتماعی است.
رفقا اگر با هم همکاری کنیم، میتوانیم در دراز مدت تصویر عمومی نسبت به پناهجویان را عوض کنیم و در حقیقت اعتبار از دست رفته را زنده بسازیم.
حمید آریارمن