واشنگتن ابزارهایی در اختیار دارد که میتواند طالبان را به همکاری وادارد، بیآنکه ماهیت این ابزارها را فاش سازد. اهمیت بگرام تنها به افغانستان محدود نمیشود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۳ ۱۴۰۴/۷/۴ | کد خبر: 178042 | منبع: |
پرینت
![]() |
از زمان خروج آشفته آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۲۱، پایگاه هوایی بگرام همواره در کانون جدال و بحث در واشنگتن و پایتختهای غربی قرار داشته است. این پایگاه که در دهه پنجاه میلادی توسط شوروی ساخته شد و بعدها طی دو دهه جنگ به بزرگترین مرکز نظامی ایالات متحده بدل گشت، اکنون بار دیگر به صدر گفتوگوها بازگشته است. دلیل آن، اعلام دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا است که قصد دارد این پایگاه را از دست طالبان بازستاند.
ترامپ در نشست مشترک خبری با نخستوزیر بریتانیا، کی یر استارمر، در اقامتگاه «چکرز» در شمالغرب لندن، به این نکته اشاره کرد که دولت او در حال تماس با طالبان برای بازگرداندن کنترل آمریکا بر این پایگاه است. او تأکید کرد که بگرام «یکی از بزرگترین پایگاههای جهان» است و اهمیت استراتژیک آن را نزدیکی به مرزهای چین دانست.
این موضوع در سخنان ترامپ تازه نبود؛ او از زمان کارزار انتخاباتی خود، بارها تصمیم جو بایدن برای ترک افغانستان بدون حفظ پایگاه بگرام را نکوهش کرده و آن را از دست دادن یک اهرم فشار راهبردی خوانده بود. او حتی گفته بود خروج، سلاحها و پایگاههای آمریکا را همچون «هدیهای رایگان» به طالبان واگذاشت. اما این بار برای نخستینبار از وجود مذاکرات با طالبان درباره استقرار احتمالی دوباره آمریکا سخن گفت و افزود واشنگتن ابزارهایی در اختیار دارد که میتواند طالبان را به همکاری وادارد، بیآنکه ماهیت این ابزارها را فاش سازد.
اهمیت بگرام تنها به افغانستان محدود نمیشود؛ این پایگاه در حدود یک ساعت پرواز تا مناطق حساسی در چین، از جمله میدان آزمایشهای هستهای در شینجیانگ فاصله دارد و همین امر به آمریکا توان نظارت بیسابقهای میدهد. رسانههای غربی نیز اظهارات ترامپ را مستقیماً به تلاش او برای مهار چین پیوند دادهاند. بگرام نه صرفاً باند پروازی به طول ۳.۶ کیلومتر برای بمبافکنهای غولپیکر، بلکه طی دو دهه، مرکز فرماندهی آمریکا و بازوی اصلی عملیات هوایی و لجستیکی آن در منطقه بود.
طالبان که از زمان بازگشت به قدرت میکوشند انزوای جهانی شان رابشکنند و تحریمها را کاهش دهند، بلافاصله این ایده را رد کردند. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان گفت: پایگاه بگرام را کاملاً تحت کنترل افغانستان دارند، در حالی که یکی از معاونان وزرا در پلتفرم «ایکس» شعری نوشت و آمریکاییها را به یاد شکستشان بر دروازههای بگرام انداخت.
با این همه، طالبان دَرِ مذاکره را بهطور کامل نبستند؛ برخی مقامات دیگر پیام هایی فرستادند که احتمال ایجاد رابطه سیاسی یا اقتصادی با واشنگتن را بر پایه منافع مشترک رد نکردند، هرچند نه با حضور نظامی مستقیم. این موضع دوگانه، نیاز مبرم طالبان را به منابع اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی آشکار میسازد، در عین حال که اصرار دارند هیچ حضور نظامی خارجی جدیدی را نخواهند پذیرفت.
گزارشهای رسانهای در آمریکا نشان دادهاند که دولت ترامپ از ماهها پیش سناریوهای بازپسگیری بگرام را بررسی میکند. برخی منابع از اهداف چندگانه سخن میگویند: استفاده از بگرام بهعنوان نقطه اتکا برای رصد چین، پایگاهی برای مقابله با داعش در افغانستان، و دسترسی به منابع طبیعی سرشار، بهویژه معادن کمیاب و عناصر حیاتی برای صنایع پیشرفته. حتی بازگشایی سفارت آمریکا در کابل نیز بهعنوان گزینهای مطرح شده است، اگر مذاکرات به نتیجه برسد.
با این حال، مانعی سیاسی در برابر این محاسبات وجود دارد: توافقی که خود ترامپ در سال ۲۰۲۰ با طالبان امضا کرد و بر خروج کامل نیروهای آمریکایی تصریح داشت. بازگرداندن نیروها به افغانستان، عقبنشینی از تعهدات گذشته تلقی میشود و میتواند واشنگتن را در برابر متحدانش شرمنده سازد. افزون بر آن، هر اقدام تازهای از این دست، در پکن و مسکو بهمثابه تلاشی برای محاصره چین و تقویت حضور نظامی آمریکا در مرزهایش تعبیر خواهد شد و تنشهای جهانی را شدت خواهد بخشید.
موضع متحدان غربی نیز آمیخته با نگرانی است. سخنان ترامپ درباره چین در کنار استارمر بهمثابه زنگ خطری تلقی شد. اروپاییها بیم دارند که افغانستان به صحنه تازهای از رویارویی واشنگتن و پکن مبدل شود. اروپا که هماکنون زیر فشار پیامدهای اقتصادی جنگ اوکراین قرار دارد، هرگونهاما تشدید بحران در آسیای میانه را عاملی برای آشفتگی بیشتر بازارها و سستی انسجام غرب میبیند.
در حالی که سخنان آمریکا هنوز در سطح پیامهای سیاسی باقی مانده است، اما وزارت دفاع آمریکا بدون تایید وجود طرحی عملی برای استقرار دوباره نیرو ها در افغانستان ادعا می کند که «سناریوهای احتمالی واکنشدر سراسر جهان» همواره بازنگری میشود، . با این همه، صرف زنده شدن بحث بگرام نشان میدهد که واشنگتن دریافته است خروج، چالشها را پایان نداد بلکه راه را برای رقبای راهبردی گشود.
امروز بگرام در قلب مثلثی پیچیده یی ایستاده است: طالبان که بهدنبال مشروعیت و منافع اقتصادی است و همزمان نمیخواهد از پیروزی تاریخی شان کوتاه بیایند؛ واشنگتن که میکوشد شکست راهبردی در برابر چین را جبران کند؛ و متحدان غربی که با نگرانی نظارهگرند تا مبادا منطقه به میدان رقابت تازهای فروغلتد. در پس این صحنه، چین است که بیوقفه در حال گسترش توان هستهای و افزایش سرمایهگذاریهایش در آسیای میانه می باشد. از اینرو، هر بازگشت احتمالی آمریکا به بگرام دیگر تنها مسألهای داخلی برای افغانستان نخواهد بود، بلکه حلقهای تازه در زنجیره کشاکش قدرتهای بزرگ برای بازآرایی موازنه جهانی در قرن بیستویکم خواهد بود.
نشریه الشرق الوسط
نویسنده: هدى الحسینی
روزنامهنگار و نویسنده لبنانی است که در روزنامهها و مجلاتی چون «الأنوار»، «النهار» عربی و بینالمللی، «الوطن العربی»، «الحوادث» و «الصیاد» قلم زده است. او با شماری از رهبران گفتگو کرده، از جمله: امام خمینی، ملک حسن دوم، ملک حسین، و رؤسای جمهور انور سادات، حسنی مبارک، صدام حسین، جعفر نميری، یاسر عرفات و عیدی امین. وی پوشش خبری جنگ افغانستان، انقلاب ایران، جنگ لیبی ـ چاد، عملیات فالاشا در سودان و اتیوپی، و جنگ نخست خلیج فارس را بر عهده داشته است.