Warning: session_start(): open(/var/cpanel/php/sessions/ea-php72/sess_595b4ddec969bf29bf6b4944ee5d3a0f, O_RDWR) failed: No space left on device (28) in /home/afghanpaper/public_html/nbody.php on line 4

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /var/cpanel/php/sessions/ea-php72) in /home/afghanpaper/public_html/nbody.php on line 4
آیا ما می‌توانیم ملت شویم؟
آیا ما می‌توانیم ملت شویم؟
خانه‌ی مشترک ولی اهداف گوناگون داریم. ما متعلق به یک سرزمین هستیم اما منافع مشترک روانی با همدیگر نداریم. این واقعیت تلخ را باید بپذیریم 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۴    ۱۴۰۴/۳/۱۱ کد خبر: 177400 منبع: پرینت

در آغاز باید از خود بپرسیم آیا ما یک ملت هستیم؟ دردمندانه، پاسخ مشهود به این پرسش «نه» است. نخیر ما ملت نیستیم. خانه‌ی مشترک ولی اهداف گوناگون داریم. ما متعلق به یک سرزمین هستیم اما منافع مشترک روانی با همدیگر نداریم. این واقعیت تلخ را باید بپذیریم. با وجود شعار های عاطفی که سیاسیون در باب ملت واحد مطرح می‌کنند، حقیقت دردناک این‌ست که مردم ما بیش‌از هر زمان دیگر از هم متلاشی شده اند.

این‌جا پنج عامل اصلی نبود ملت در کشور را بر می‌شمرم.
۱. نابرابری و استکبار
وقتی حاکمیت سیاسی در جامعه به ابزار تظلم و استبداد تبدیل می‌شود و گروهی را بر سایر گروه های اجتماعی حاکم می‌سازد، برابری جایش را به تبعیض و استبداد می‌سپارد. تبعیض در تقسیم منابع، حقوق، فرهنگ و اقتصاد راه باز می‌کند و سبب بحران اجتماعی می‌گردد. ایدئولوژی حاکم اهداف سیاسی‌اش را بر شهروندان تحمیل می‌کند و حقوق اساسی انسان‌ها پایمال می‌شوند.

۲. نبود عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی زمانی معنا پیدا می‌کند که حاکمیت سیاسی به کرامت انسانی شهروندان به عنوان مؤلفه اساسی نظام سیاسی ارج‌گذارد. در کشور ما عدالت از عینک ایدئولوژی‌های حاکم بر مردم دیده می‌شود و حس فقر و بی‌چارگی را بر شهروندان مستولی می‌سازد. شهروندان به فقرِ عدالت عادت می‌کنند و بی‌عدالتی به فرهنگ ساختار های سیاسی در می‌آید.

۳. نبود منافع روانی
نابرابری و بی‌عدالتی سبب می‌شود که ما نتوانیم منافع روانی و مشترکات اجتماعی با هم‌دیگر خلق کنیم. از این‌رو در خوشی و اندوه هم‌دیگر شامل نیستیم. باور کنید که حتا کتله های متفرق در سرزمین ما از خوشی هم‌دیگر ناشاد و از اندوه دیگران خوش‌نود می‌شوند. باید راست گفت و از حقیقت نهراسید.

۴. ضعف هؤیتی
نابرابری، بی‌عدالتی و عدم منافع روانی سبب بحران هؤیتی ما شده است. حتی ما بالای نام، پرچم، هؤیت ملی و سایر مشترکات ملی که ویژگی‌های نمادین و تاریخی یک دولت ملی هستند شک پیدا می‌کنیم. ما چتر مشترک هؤیتی خود را از دست داده ایم. می‌دانم تلخ و دردناک است، اما واقعیت است.

۵. تضعیف منافع ملی
خوب، منافع ملی چگونه شکل گیرید وقتی عدالت، کرامت، مشترکات و هؤیت شما در گروگان حاکمیت سیاسی و تحمیلی قرار گیرد؟ منافع ملی یک گفتمان ارزشمند است که حلقه های اقتدار، امنیت، پایداری، حاکمیت قانون، حقوق بشر و مشروعیت آن‌را پیوند می‌زنند. این در حالی‌ست که ما حلقه های متذکره را به دور منافع ملی محکم نکرده ایم.

این پنج کمبود و تناقض اساسی، جامعه‌ی ما را به جزیره های بی ‌کدخدا تبدیل کرده است. طـــالبان حاکمیتی را بر جامعه‌ی ما مستولی کرده که هیچ یکی از این معیار را رعایت نمی‌کند. ما از گفتن واقعیت‌ها ننگ می‌کنیم و می‌شرمیم. من تعداد زیادی از هم‌میهنانم را می‌شناسم که این کم‌بودی‌ها را به خوبی می‌دانند، درک می‌کنند و می‌شناسند، اما از گفتن واقعیت تلخ که «ما ملت نیستم» عار دارند. به نظرم این توهم آشکار در میان ما بسیار رایج گشته است. راستش این‌ست که ما اصلا یک ملت واحد نیستیم.

اما بر می‌گردم به پرسش اساسی این نوشته: آیا ما می‌توانیم ملت شویم؟
پاسخ من برای این پرسش مشروط است. یعنی من این شرایط را برای رفتن به سوی ملت‌شدن لازمی می‌دانم.
نخستین پیش‌شرط ملت‌شدن، تساهل است. تساهل به معنی پذیرش و تحمل نظرات، عقاید، رفتارها و ارزش‌هایی است که با عقاید یا ارزش‌های شما متفاوت هستند.

تساهل از این عناصر ساخته شده اند:
احترام به تنوع، یعنی شما باید به تنوع فرهنگی، تباری، مذهبی و...دیگران به سان خود حرمت قایل شوید.
مسالمت‌آمیز بودن، یعنی برقراری رابطه مسالمت‌آمیز با دیگران حتی مخالفین خود.
کثرت‌گرا، یعنی پذیرش دیدگاه های دیگران و احترام به نقد و نظریات متفاوت از شما.
جلوگیری از تعصب، یعنی اعتدال را رعایت کرده و از قضاوت‌های نا عادلانه بپرهیزید.

دومین پیش‌شرط ملت‌شدن روشنگری است. روشنگری به معنای هماهنگی جمعی انسان‌های متعهد در جامعه به منظور پرورش آگاهی اجتماعی در جهت اصلاحات و عدالت است. برای روشن‌گری عناصر زیر را جدا باید درنظر داشت.
خرد ورزی و عقلانیت، یعنی با استفاده از منطق و تفکر نقادانه به خرافات باید «نه» گفت.
اعتقاد به علم و پژوهش، یعنی برای رسیدن به ملت‌شدن باید هنجار های علمی و تجربه های تاریخی و بین‌المللی را آموخت و از آن‌ها استفاده کرد.
حقوق بشر، یعنی رابطه قدرت و شهروند را به درستی شناسایی کرد و نظام و ساختار سیاسی را بر مبنای آن تبیین کرد.

سومین پیش‌شرط ملت‌شدن تقویت نهاد های اجتماعی است. نهاد های اجتماعی بازیگران اساسی برای ساختن میدان‌ها و پل‌های ارتباط و گفتگو هستند. نهاد های اجتماعی را جامعه مدنی می‌گویند، آنانی که برای گذار به ملت‌سازی پل رابط میان خواست‌های شهروندی با حاکمیت سیاسی هستند. نهاد های مدنی ساختار های نظارتی بر قدرت و اراده شهروندان هستند.

چهارمین پیش‌شرط برای ایجاد گفتمان ملت‌شدن، ایجاد حاکمیت قانون‌مدار است. حاکمیت قانون‌مدار در واقع بستر این گفتمان را هم‌وار می‌سازد و برای تطبیق آن برنامه می‌ریزد. برای این‌کار مهم است که حاکمیت قانون‌مدار با مشارکت فعال سیاسی مردم شکل گیرد و برای راه‌اندازی مراحل ملت‌سازی متعهد باشد.

پنجمین پیش شرط ملت‌شدن را ایجاد فضای ارزشمند برای گفت‌وشنود سازنده شکل می‌دهد. جوهر این گفت‌وشنود ها را پیامد های پژوهشی شکل می‌دهند که در دوره روشن‌گری ‌بار می‌آیند. از سوی دیگر جامعه مدنی می‌تواند پیامبران حقوق و خواست‌های شهروندی در این روند باشد تا ملت‌سازی در جامعه جا بیافتد.

ششمین و آخرین پیش شرط ملت‌سازی را طرح قرارداد اجتماعی می‌سازد. قرارداد اجتماعی رابطه شهروندان را با نظام سیاسی تعریف، جایگاه نظام را تعیین، نقش ملت را در تعیین شرنوشت بازتعریف و مکلفیت‌های دولت-ملت را مشروعیت می‌بخشد. در قراداد اجتماعی ملت، دولت، منافع ملی، امنیت ملی و مکلفیت‌های شهروندی تعریف و تعیین می‌شوند. قرارداد اجتماعی باید از دل پنج مرحله‌ی بالایی برون آید و توسط همه‌پرسی به تصویب همه‌ی شهروندان برسد.

حالا اگر ما از این مسیر عبور کنیم، من به این باور هستم که قطعا ملت‌شدن برای ما میسر است. می‌دانم این مسیر بسیار دشوار است، اما ناممکن نیست. من در دولت های مختلفی در جهان کار کرده ام که این مسیر را با دشواری‌ها و چالش‌ها سپری کرده اند. اما این دولت‌ها توانسته اند به سوی ملت‌شدن گام گذارند و ما نیز می‌توانیم.
من متعهد به همین راهکار هستم و پیوسته در این راه روشن‌گری می‌کنم و خواهم کرد. کسانی‌که مرا به درستی نمی‌شناسند، امیدوارم این جستار را مرور کنند، آن‌گاه در شناخت من تصمیم گیرند.

با سپاس
م. ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اقلیتهای قومی
ملت افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   استاد ملک ستیز ما 500 سال که عمر نداریم. فرض 70 سال عمر کنیم. 20 سال اول که هچ! طفلیم و بی خبر از دنیا. از 60 به بالا هم که انواع تکالیف و امراض در انتظار است.پس مقدار مفید عمر از 20 است تا 60 یعنی 40 سال. هرچه کردی در این 40 سال است.
40 سال گذشته (از 1980 تا 2020) را خبر داریم که چه شد. ای بسا 40 سال آینده (تا 2960) هم همی قسم باشد.
فرصت نداریم تا "ملت سازی" بشود.راه حل چیست؟ ((راه حل جداشدن اقوام مشکلساز است)).
مناطق پشتون نشین (از قندهار تا خط دیورند در سرحد پاکستان) از مابقی افغانستان جدا شوند و کشور خود را داشته باشند.
از قندهار تا شمال هم یک کشور دیگر به نام خراسان. پس از تشکیل خراسان مردم آن می توانند تصمیم بگیرند که آیا با کشور همسایه یکجا شوند یا جدا بمانند. می شود رفراندوم برگزار کرد.
با پشتون ها بحث و مناظره که آیا دختران حق تحصیل در دانشگاه داشته باشند یا نه اتلاف وقت است. عمر ما محدود است. عمر نوح نداریم و 900 سال عمر نمی کنیم. ((یا همین حالا یا هرگز))

>>>   ضمن احترام
بنظر بنده مردم افغانستان مشکل بخصوصی با یکدیگر ندارند مشکلات را سیاسیون داخلی برای بهره برداری شخصی و قدرتهای منطقه و فرا منطقه ای برای دستیابی به اهدافشان به وجود آورده و برجسته می کنند افغانستان متحد می اجازه می داد آمریکا پای در کشورش بگذارد ما جهان غرب را دست کم گرفتیم باد کردیم که ما انگلیس را شکست دادیم روس را شکست دادیم و حالا عده ای خیال می کنند آمریکاو ناتو را شکست دادند خیییر برادر بزرگوار هرکدام در جای خود استفاده ای که میخواست از افغانستان برد و سپس آنجا را ترک کرد اما برای اینکه هزینه جانی از سربازانش ندهد شکل جدیدی از استعمار را بکار گرفت کاری که قدرت‌ها به واسطه سیاسیون و ژورنالیست ها در افغانستان کردند و می کنند جدید ترین نوع استعمار است اینبار نه کشورت بلکه ذهنت تفکرت باورت را به زنجیر می کشند هدف چیست افغانستانی که هرگز متحد نباشد همیشه میشود از آن استفاده ابزاری کرد طالبان را گذاشتند سرپرست همیشه چماغ بالای سرش است آنچه می گوییم می کنی یا مقاومت را فعال کنم بیندیشید آیا چنین نیست؟در جمهوریت چنین نبود؟ مردم عام و اکثرا بی سواد هستند اما سیاسیون نه عام هستند نه بی سواد پیشتر هم همینجا به هموطنم گفتم هر حکومتی که در افغانستان آمد و ملت سازی نکرد نمادهای قوم خودش را برجسته کرد یا احمق است ولی بیشتر خاعن است حتی یک کودک هم این را میفهمد تا شمال و جنوب یکی نشود هزار سال بعد هم وضع همین است دنیا با کمک ما بر ما مسلط میشود اگر من رهبر طالبان بودم هدفم حکومت بود نه قدرت چه می کردم هموطن تو از خودت بپرس چه می کردی ؟همه ما حتما شروع به ملت سازی می کردیم اینکه امان الله خان صدسال پیش چه کرد مجاهدین ۵۰سال پیش چه کرد مثل هم زدن گنداب است هرکه هرچه کرد را پشت سر می گذاریم اگر خدایی باشد پاسخگو خواهند بود اگر هم نباشد تاریخ آنها را لعنت خواهد کرد اما امروز یک انسان آگاه و وطن دوست چه می کند کشور را یکپارچه مردم را در هرشکل که هستند می پذیرد بهانه دست دشمن نمی دهد واقعا اینکه من تاجیک باشم کدام خطر را به طالبان تحمیل می کند ؟ که البته هیچ افتخاری در هم قوم بودن با کسی نیست نه تاجیک بودن افتخار است نه پشتو بودن و نه هیچ قومی در جهان اینها ساخته دست بشر است برای به بردگی گرفتن من و تو
چرا طالبان بیشتر از همیشه تلاش می کند تا آثار فارسی را از بین ببرد حتی روی کلمه دانشگاه هم حساسیت نشان می دهد و نعره می زند پوهنتون آیا اینکه نامش چه باشد چه تاثیری در زندگی فردی ما دارد ؟دمیدن در آتش قوم پرستی در کشور ما همیشه توسط سیاسیون دیکتاتور و مزدور انجام شده چرا چون آنها خودشان می دانند که نماینده مردم افغانستان نیستند و می دانند دیر یا زود اربابشان حتما جایگزینی برای آنها پیدا خواهد کرد بنابراین با دمیدن در آتش قوم پرستی و ارضا حس خود برتر بینی گروهی ناآگاه را دور خود جمع می کنند این گروه بازیچه دست سیاستمداران می شوند پیشمرگ می شوند درحالیکه خیال می کنند برای مردم خود و آرمان مقدس می جنگند در واقع فدای افراد خودخواه و قدرت‌ها شدند وظیفه امروز من و تو این است در این آتش ندمیم گذشته را رها کنیم چه در زندگی شخصی چه در زندگی سیاسی هیچ کس بیگناه نیست در جهان طبق علم امروز که اسلام عزیز ۱۴۰۰سال پیش فرمود هیچ قومی بر قوم دیگر برتری ندارد همه انسانها دارای ویژگی ها مثبت و منفی هستند و این به قوم ربطی ندارد اگر امان الله خان کشتار کرد مجاهدین هم کردن منصف باشیم حالا بیشتر یا کمتر امروز ما چه کنیم ؟از تاریخ درس بگیریم همش نزنیم بدنه باسواد سیاسیون پشتو فعال و باسواد باید فشار به نهادهای بالاتر و رهبرشان بیاورند که قوم پرستی نکنند کاری نکنند که کدام روزی قدرت‌ها تصمیم بگیرند که طالبان را سرنگون کنند مردم شمال همکاری کنند یا منفعل باشند به خواهران و برادران پشتو که سخت تر قانع می شوند ارجا می دهم به تاریخ زبان فارسی چیزی نیست که بارور عوض شود و اگر هم بشود کدام افتخار برای پشتو به وجود نمی آید مجبور خواهیم شد از زبان انگلیسی استفاده کنیم تلاش کنیم پشتو را ارتقا دهید خوب است زبان کشور ماست اما این ره که طالبان می رود ادامه مسیر غلط ۵۰سال گذشته است مردم شمال و جنوب همه ما یک خانواده هستیم اگر امروز حکومت زورمندان پشتو است تو مسیر غلط را نرو و به هموطنان زور نگو بگذار اگر نفرتی می ماند از نام یک گروه گرفته شود نه نام یک قوم سرافراز و واقعا میهن پرست آن طالبی که انتحاری کرد یک تروریست نبود یک وطن پرست بود افسوس که این همه شجاعت و غیرت باید برای آبادانی کشورمان استفاده شود صرف امیال شخصی حزبی و قدرت‌ها می شود

>>>   ملت در زمان دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ساخته شده بود و در طول موجودیت افغانستان اولین مرتبه یک هزاره سدراعظم افغانستان مقرر شده بود .
اما هزاره ها در ایران گروه هشت گانه مجاهدین را تشکیل کردند و بر علیه دولت دموکراتیک افغانستان جهاد کردند.
بنأ متل مشهور است که میگویند:خود کرده را نه دردی است و نه دوا.

>>>   بلی ما یک ملت هستیم و خواهیم بود ولی یک تعداد دزدان لندغران چپاولگران وزناکاران هستند که بخاطر پول و دارای بین ملت درز اندازی می‌کند و از نافهمی ملت خواب برده استفاده کرده و اولاد اش را به کام مرگ می‌دهد که باید ملت متوجه این نکته باشد چون همه در دوره پلیت بیست سال به اصطلاح جمهوریت معلوم شد که برای سربازان نان پوپنک زده نمیرسید ولی خاندان لندغران و دزدان چپاولگر مرد و زن با دالر بازی می‌کرد و تمام روز را به فاحشگری و لندغری میگذراند و همه ایشان جاسوسان بیگانه بودند یکی قهرمان بود یکی شیر یکی امپراتور یکی دیوانه و غیره و غیره ولی چی شد همه ایشان با پولهای بی حساب گریختند و حالا در خارج از کشور به فحاشی و خوشگذرانی زنده گی می‌کند نی ملت است و نی وطن ملت کسی است که با هر نوع حالت در وطن خود زیست می‌کند و امید به آبادی وطن خود دارد نی کسانیکه از خارج بخاطر تطبیق بی دینی و فحاشی میاید پول را جمع می‌کند و باز همرایی بادارن خود دوباره گریز می‌کند

>>>   حالا استراتیژی در افغانستان جا افتاده ملت شدن وقت میبرد همنطوریکه مارا متفرق ساختن چندین سال طول میکشد تا دوباره ملت شویم فعلا به نظر بنده ایجاب نمی کند و نمی گزارند که افغان ها یک ملت واحد شوند... خیلی وقت طول کشید تا مارا به اینجاه رساندن... وحالا نتیجه اش را می گیرند....عمدا نمی گذارند که ملت شویم زمانی که به اهداف خود رسیدن مشکل چندروزه حل میشه کاکای کلان نمی گذارد...!

>>>   احترام به ستیز صاب کشور افغانستان ملت افغانستان این خلفی ها و پرچمی ها و حال که در جمهوریت از کشورهای غربی آوردن بر سر قدرت نشاندن هرچی دالر به شهر سازی زیربنای آمد هر چی کمک ها برای ملت افغانستان آمد این ها به جیب زدن حال ببین از این ها کدام شرکت کدام کارخانه در افغانستان از این ها ماندن هر چی دزدی میکردن در خارج سرمایه گذاری کردن پس ما ملت افغانستان خیر شما نمی خواهیم شر نرسانید هم خلقی را دیدیم هم فرچمی ها دیدیدم هم حامونا را دیدیم که در غرب درس خوانده بود همه را دیدیم به وقت فرار اشغال گران این جلوتر از اون خود را به خارج رساندن پس ما ملت افغانستان را شما به وعده دروغین و سراب وعده ندهید همه شما به ملت امتحان پس دادین ما نه حقوق بشر شمامیخواهیم نه غم خوری شما میخواهیم وقت که ما ملت در این دالر باد آورده بجای نرسیدیم که 52 کشور مستقیم در حال کمک بودن به دون سازمان ملل به دون کشورهای که نام حقوق بشر کمک میکردن آیا ما ملت احمق استیم یا دیوانه که باز شما قدرت برسانم پس این حرف های قلبه وصمبوله بدرد شما میخوره شما اگر کشور ساز و ملت ساز بودین شما بیست سال هم قدرت داشتین هم دالر داشتین هم نظامی هم هوای هم زمینی هم اخلاقی حرف شما برای ملت افغانستان باد هوا است و بس با احترام داکتر ستیز صاب

>>>   ملت شدن از دالان آدم شدن میگذرد ، اول باید آدم شویم تا بعدا" ملت.

>>>   ملت شدن نیاز به عزم ملی و تلاش و کوشش و فرهنگ سازی و غیره ندارد!!! بقیه کشورها تلاشی خاص نکردند- مردمان دیگر کشورها کار خاصی نکردند تا ملت باشند... ملت سازی یه پروژه نیست... شما یا ملت هستید یا نیستید!! اگر نیستید، چرا نیستید؟

>>>   من چندین بار نوشتم مشکل افغانستان این است که ملت ندارد ملیت ها هم ندارد

>>>   🕳👈 ...، البته (غیر از مردم متحجر پشتوننازیها) خانه مشترک ما است ولی با همین نام جغرافیایی متحجر (افغان-ستان=پشتونی=ناقلینی) و هویت فردی (افغان=پشتونی=فاشیستی) که بر ما تحمیل شده و قلابی است که ما ملت نبوده، نگردیده و هرگز ملت نمی شویم و بس.

>>>   👈گروه های افغانپشتونها از تساهل نفرت دارند و ما مردم فارسیزبانان از افغانپشتونهای متحجر تنفر داریم.

>>>   از بیگ،
🌏🌐👈 من از طریق این شبکه، در مورد اینکه (اگر زبان فارسی را از مردم هزاره ها بگیریم در نتیجه آنها بی زبان میگردد)،
من اشتباه و مکر آقای رازق مامون را برای تان اینطور افشا میکنم که:
🌙مامون کوشش دارد (مردم ولسوالی دره) ولایت پنجشیر را از بدنه مردم همتبارش جدا و منحرف بسازد،
🌙در واقع، مامون میخواهد از طریق فضای مجازی مردم دره پنجشیر را از نژاد و قومیت شان دور و غافل گرداند،
🌙البته همانگونه که حاکمیت های افغانپشتونها بگونه قلابی هویت ( پشتونکوچیگری《افغان》 ) شانرا بزور بر سر مردم ترکتباران/فارسیزبانان تحمیل و تاپه زده است که تا به امروز در انواع محرومیت و فقر گیر افتاده اند،
🌙اکنون (مردم دره) از پنجشیر حق دارند که هوشیارانه زبان گویشی و تبار نژادی شانرا روشن و بازنگری کنند و به قومیت اصیل شان وابستگی محکم ایجاد کنند تا نشود از سوی قومیت های دیگر به شکنجه، محرومیت و انزوا سوق گردند و . . .
🌙همه مردم فارسیزبانان/دری زبانان/ترکتباران از یک تبار فرهنگ و زبان هستند که زودتر هویت اصیل شانرا بازنگری کنند و با هم متحد شوند تا (بر علیه تجاوز و سرکشی های مردم بیفرهنگ و متحجر افغانپشتون) یک قوم بزرگ و قوی باشند

>>>   در مورد ولسوالی دره پنجشیر ،
تمام مردم دره. هزاره سنی نیستند بلکه هزاره های سنی یکی از تیره های ساکن دره پنجشیر است.
مثلا" پوجاوه در دره است اما هزاره نیست.

>>>   به سه تا اخری غر و پر بعد از رهای نیم منی چهار زانو نشستن به این میگه در بیست جمهوریت که شما مفت خورا در دالر غلت زده روان بودین آن وقت هم به اقوام و زبان بودی یا حال که امارت اسلامی افغانستان همه جای داد غصب شده تان را به چوب حراج گذاشته اند حال باز اقوام و زبان یادت تان آمد به این میگه لندغری به این میگه مفت خوردن شکر الحمدالله همه تان با باداران تان از خاک پاک افغانستان و ملت مظلوم ستم دیده دیگه از شنگال تان خلاص ههههههه وا وا وا هههههههه نی نی نی ههههههههههه

>>>   با نظریات و سابقهٔ تجاربی که محتملاً دارید، چرا داخل میدان نمی شوید و در راه بسیج همفکران خود قدم عملی نمی بردارید؟ میدان خالی است و بازیگران با اعتبار انگشت شماراند.
یاالله، داخل میدان شوید و اظهار وجود کنید!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است