آنچه را که ترامپ گاه گاهی در مورد میدان هوایی بگرام می گوید، بیشتر مصرف داخلی دارد و برای حمله بر جوبایدن و حزب دموکرات است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۱ ۱۴۰۴/۲/۲۹ | کد خبر: 177302 | منبع: |
پرینت
![]() |
افغانستان هیچگاه برای امریکا اهمیت استراتژیک نداشته است. ایالات متحده امریکا به تلاش و تقاضای شاه امان الله خان که استقلال سیاسی افغانستان را از بریتانیا کسب کرد به ایجاد رابطۀ رسمی و دیپلوماتیک پاسخ مثبت نداد. در سال 1930 که بحث بر قراری رابطهی سیاسی در کانگریس این کشور ازسوی برخی اعضای کانگریس مطرح گردید، رییس شعبۀ شرق وزارت خارجه امریکا "والس مری" مخالفت کرد و گفت: «افغانستان بدون شک متعصبترین و خصمانهترین کشور در جهان امروز است. در آنجا امتیازات رعایای اجانب یا حقوق بیرون مرزی وجود ندارد تا خارجیان را حمایت کند. در آنجا هیچگونه ادعایی برای تساوی حقوق میان مسیحیان و مسلمانان نیست. در آنجا هیچ بانکی وجود ندارد و کاروانهای حامل خزانه غارت میشوند....»
"لیون پاولادا" دیپلومات امریکایی در دهۀ چهل و پنجاه در افغانستان می نویسد:
« امریکاییان افغانستان را به صفت یک سرزمین دورافتاده ای که درآن به قول"کپلنگ" قبایل وحشی و ددمنشی سکنا داشتند که افراد آنان قانون شکنان، متعصبان مذهبی متنفر از بیگانگان بودند.»
آخرین و تازه ترین اظهارات مشابه را جوبایدن رییس جمهور ایالات متحده امریکا در جنوری 2022 در قصر سفید گفت که افغانستان مستعد اتحاد نیست. او قبل از آن در دوران مبارزات انتخاباتی خود درباره افغانستان گفت که من کاملا مخالف ایده ملتسازی در این کشور بودم. ممکن نیست که آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یکپارچه شود.
در 26 مارچ 1936 میلادی که موافقتنامهی روابط سیاسی و قونسلی میان افغانستان وایالات متحده به امضا رسید، واشنگتن تا سال 1942 علی رغم تلاش و تقاضای دولت شاهی افغانستان حاضر به تعیین وزیرمختار مقیم کابل نشد. در این سال بود که "کورنیلیوس وان اچ انگرت" اولین دیپلومات و نمایندهی رسمی دولت امریکا در کابل مستقر شد. اما "انگرت" در کابل از یکطرف تابع دیدگاه و سیاست بریتانیا و وزیرمختار آن "سرفرانسیس وایلی" بود که در واقع این واقعیت را ثابت می کرد که امریکا مطیع اهداف استعماری بریتانیا و وارث سیاستهای استعماری آن در افغانستان است، و از طرف دیگر وظیفۀ اصلی و مهم وزیر مختار امریکا در کابل این بود که هرگونه حسن نظر و رابطۀ افغانستان با دول محور بهخصوص آلمان را تضعیف و درعوض حمایت افغانستان از متفقین که ایالات متحده امریکا عضو آن گروه در جنگ دوم جهانی بود، را جلب کند.
در سال 1948 روابط سیاسی و دیپلوماتیک ایالات متحده امریکا و افغانستان در دورۀ صدارت شاه محمود کاکای محمد ظاهر شاه به سطح تعیین و استقرار سفیر در کابل و واشنگتن ارتقا یافت، اما در تمام سال های بعد در سه دهۀ پنجاه، شصت و هفتاد سدۀ بیستم میلادی، با وجود گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، امریکا حاضر به فروش تسلیحات و برقراری روابط نظامی با افغانستان نشد و در منازعۀ دیورند میان افغانستان و پاکستان همیشه در کنار پاکستان قرار گرفت. با وجود آنکه در این سال ها تلاش های وسیع از سوی زمام داران دولت شاهی افغانستان صورت گرفت.
پس از کودتای حزب دموکراتیک خلق در ثور 1357(اپریل 1978) و پس از آنکه "آدولف دَبس" سفیر ایالات متحده امریکا در کابل در 14 فبروری 1979 توسط هواداران محمدطاهر بدخشی و بحرالدین باعث از رهبران زندانی سازمان های که بعداً به سازا و سفزا معروف شدند، گروگان گرفته شده و به قتل رسید، ایالات متحده امریکا وارد یک مرحلۀ جدیدی در مناسباتش با افغانستان شد که آنرا می توان مناسبات استخباراتی گفت. سیاست استخباراتی ایالات متحده امریکا همانا ورود سی آی ای به حوزۀ سیاست این کشور برای کمک به تنظیم های اسلامی و جهادی افغانستان در جنگ با قوای شوروی و دولت مورد حمایت این قوا بود تا رقیب خود شوروی را در افغانستان ضربه بزند. سی.آی.ای در این جنگ، سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان یا آی.اس.آی را به نیابت خود بر گزید و با شامل ساختن سازمان استخبارات عربستان سعودی یک مثلث استخباراتی را بوجود آورد که همکاری و پیوند این مثلث در آن دوران و سالهای بعد در مورد افغانستان ادامه یافت.
نکتۀ بسیار مهم و قابل توجه این بود که ایالات متحده امریکا در تمام سالهای دهۀ هشتاد سدۀ بیستم که از مجاهدین در جنگ علیه قوای شوروی و دولت حزب دموکراتیک خلق حمایت مالی و نظامی کرد، نگاه استراتژیک به افغانستان نداشت و مجاهدین را متحدان خود نمی پنداشت و دولت آیندۀ افغانستان را حق آنان تلقی نمی کرد. امریکایی ها در این دهه بسوی تنظیم های جهادی و مجاهدین به عنوان قبایل جنگجو و یا جنگجویان قبایلی می دیدند که می توانند در برابر شوروی یا در واقع روس ها خوب بجنگند و پای روس ها را در باتلاق عمیقی فرو ببرند و پیوسته به آنها ضربه بزنند. وقتی روس ها از افغانستان خارج شدند و سپس دولت حزب دموکراتیک خلق فروپاشید، امریکا دیگر به افغانستان اعتنایی نشان نداد و مجاهدین مورد حمایت خود را به حال خودشان در نزاع داخلی و دخالت همسایگان رها کرد. نه تنها که دولت مجاهدین را نپذیرفت و سفارت خود را در کابل نگشود، بلکه "پیترتامسن" سفیر معرفی شدۀ خود نزد مجاهدین در پاکستان را در اپریل 1992 به ماموریت دیگر گماشت و نمایندگی او را در سطح سفیر نزد مجاهدین ملغی قرار داد.
یازدهم سپتمبر 2001 پای ایالات متحده امریکا را این بار بصورت مستقیم و با نیروی نظامی اش به افغانستان کشاند، در حالی که امریکا هیچگونه برنامۀ قبلی در این لشکرکشی و تهاجم نداشت. افغانستان نه اهمیت استراتژیک برای امریکا داشت و نه در قطار متحدان استراتژیک آن در منطقه و جهان به حساب میرفت. هر چند که پای ایالات متحده امریکا بیست سال در جنگ افغانستان گیرماند، اما سرانجام با پا گذاشتن برروی آنچه که در این بیست سال با هزینۀ ده ها ملیارد دالر و خون هزاران سرباز و نظامی خود انجام داده بود، افغانستان را بصورت فضیحت باری ترک کرد. این نشان داد که افغانستان برای امریکا هیچ اهمیت استراتژیک ندارد و امریکایی ها هیچگاه بسوی افغانستان به عنوان یک کشور قابل اهمیت و اعتماد برای اتحاد پایدار و راهبردی نگاه نمی کنند و نداشته اند. در حالی که زمام داران دولت جمهوری مورد حمایت امریکا و رهبران تنظیمی و سیاسی نشسته بر سفرۀ جمهوریت فکر می کردند که امریکا افغانستان را بنا بر اهمیت استراتژیکش ترک نخواهد کرد و همیشه در این جا باقی خواهد ماند و آنها در چتر حمایت امریکا و دالرهای امریکا همچنان در مسند قدرت در مستی و فساد باقی خواهند ماند.
حالا آنچه را که ترامپ گاه گاهی در مورد میدان هوایی بگرام می گوید، بیشتر مصرف داخلی دارد و برای حمله بر جوبایدن و حزب دموکرات است. ترامپ برای تصرف مجدد بگرام به خصوص از راه نظامی و لشکر کشی همچون سال 2001 هرگز کاری انجام نمیدهد، مگر آنکه حادثۀ مشابه آن سال واقع شود و ا زافغانستان بر امریکا حمله شود. کسانی که فکر می کنند تمایل و علاقۀ او به بگرام در رقابت با چین است، فکر دقیق و صایبی نمی تواند باشد. چونکه امریکا ده ها پایگاه دیگر برای رقابت با چین در خشکی و آب در قارۀ اسیا از خاور دور تا خاور میانه دارد. بگرام از اهمیت چندانی در این رقابت با چین برای امریکایی ها برخوردار نیست. آن سیاست مداران و گروه های سیاسی و قومی و تنظیمی افغانستان که از بگرام بگرام گفتن ترامپ دلگرم می شوند و انتظار می کشند تا دوباره با کمک امریکا به قدرت باز گردند، غلط می کنند.
محمد اکرام اندیشمند
>>> در توافقات دوحه نوشته شده بود که قوای امریکایی ظرف چهارده ماه مکمل از افغانستان خارج میشوند و در عوض طالبان از حمله به امریکا و متحدین اش خود داری میکنند.
هیچ ماده یی در مورد حفظ پایگاه هوایی بگرام توسط امریکا وجود نداشت.
گذشته از آن موجودیت پایگاه نظامی یک کشور در کشور دیگر،خودش به معنی اشغال است.
امریکا در هشتاد کشور دنیا پایگاه نظامی دارد و این بدان معنی است که این کشور ها توسط امریکا اشغال شده است.
اشغال نظر به تعداد سربازان یک کشور در کشور دیگر نیست که هزار نفر بود اشغال است،اما صد نفر بود اشغال نیست.
یک سرباز خارجی هم در کشور دیگر باشد به معنی اشغال است.
تنهی سفارت و قونسل گری و پرسونل در آنجا میتوانند داشته باشند،نه بیشتر از آن.
>>> شروفساد دیگر هرگز چانس شروفساد را نخواهند داشت
غ
>>> شاید چهارکلاه های جهادی مهاجر—شبانه، با آهنگ بگرام بگرام به خواب بروند تا اگر -حداقل- فلم روزهای چور و چپاول و عیش و نوش را در خواب ببینند. و شاید تعدادی از بقایای خلق و پرچم که از زیر لحاف امپریالیزم گهگاهی با طمطراق چند سطر در وصف ارتش سرخ مینویسند–خیال پلو انقلاب برگشت ناپذیر را بزنند.
اما روزگار هر دو سپری شده است.
>>> اتفاقا دربطن حقیقت ماجرا افغانستان هیچ استقلال سیاس نداشته وتاکنون ندارد واینقدخودمان رافریب ندهیم
وامریکامیتواندبه راحتی دوباره به افغانستان بازگردد امریکاییها هیچگاه درتمام میدانهای سیاسی ونبردبازنده نبودند واگرهم به ظاهربرفرض شکست خوردن یک استراتژیک تاتکتیکی بوده وبرای همه مسجل بوده وخیلی خوش خیالیس که فکرکنیم انها ازافغانستان دست کشیدن یا رهایش کردند
>>> «افغانستان بدون شک متعصبترین و خصمانهترین کشور در جهان امروز است. در آنجا امتیازات رعایای اجانب یا حقوق بیرون مرزی وجود ندارد تا خارجیان را حمایت کند. در آنجا هیچگونه ادعایی برای تساوی حقوق میان مسیحیان و مسلمانان نیست. ....»
مگر حقیقت غیر از اینست اشرار و طالبچه ها آنرا داوطلبانه ثبوت کردند!!!!!
« امریکاییان افغانستان را به صفت یک سرزمین دورافتاده ای که درآن به قول"کپلنگ" قبایل وحشی و ددمنشی سکنا داشتند که افراد آنان قانون شکنان، متعصبان مذهبی متنفر از بیگانگان بودند.»
تنها بیگانگان را برای خر دجال (دالر هایی نازنین) دوست دارند و حتی حاضر به غلامی آنها اند. رهبرآن اشرار با طمع پرستی شان آنرا ثبوت کردند!!!!!
"آخرین و تازه ترین اظهارات مشابه را جوبایدن رییس جمهور ایالات متحده امریکا در جنوری 2022 در قصر سفید گفت که افغانستان مستعد اتحاد نیست. او قبل از آن در دوران مبارزات انتخاباتی خود درباره افغانستان گفت که من کاملا مخالف ایده ملتسازی در این کشور بودم. ممکن نیست که آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یکپارچه شود."
این یگانه گپی است که بایدن در تمام عمر راست گفته است و شاید هم کاپی کرده است!!!! حتی سوویتست ها ( پرچمی ها) هم بنام ملیت کشور را تباه کردند!!!
آتش خاوری
>>> برگشت ترامپ به بگرام صد در صد است در بدل ۹ ملیارد دالر سالانه به طالبان پرداخت می کند وبه بگرام بر می گردد چون چین را زیر نظر بگیرد در غیر آن چین امریکا را ساقط خواهد کرد.
آریا از جرمنی
>>> Khaliq Karimi
اینکه افغانستان را یک منطقه جدا بافته از جهان ودارای بافت عشیره ای قبایلی وحشی متعصب خشن وغیر قابل زیست برای ادیان ومذاهب غیر گفته اند وغیر قابل تغییر واصلاح بیخی راست راست گفته است
همه مشکل بر می گرده به ماهیت خود این ملت ناره تکبیرررر
قرار نیست آمریکا وبقیه دلسوز ما باشد ونباید چنین انتظاری از دیگران به ویژه آمریکا که معلوم است داشته باشیم
>>> Hedaiat Saei
من کتاب کیپلنگ را خواندهام. هدف او از مردم افغانستان آنزمان صرف مردم نوار سرحدی است که امروزه بیشتر خیبر پختنونخواه و نوار مرزی افغانستان را تشکیل میدهد. هدف همه جمعیت کشور ما نیست.
>>> Sardar Mohammad Rahmanoghli
...« امریکاییان افغانستان را به صفت یک سرزمین دورافتاده ای که درآن به قول"کپلنگ"، قبایل وحشی و ددمنشی سکنا داشتند که افراد آنان قانون شکنان، متعصبان مذهبی متنفر از بیگانگان بودند...
نظریات هفتاد سال قبل چقدر با وضعیت فعلی، صدق میکند.
>>> Kharasan Poor
هر گروهی که منتظر استمداد خارجی باشد اشتباه میکند .
کشور های مختلف مانند انگلیس ها !روس ها وامریکای ها در افغانستان آمدند ورفتند که متاسفانه اختلافات وکشمکش های گروهی وقومی را چاق نمودند .
حضور خارجی برای هیچ طرفی نفع نمی رساند بهتر است که افغانستانی هامیان هم تفاهم وجور آمد کنند وبا جامعه جهانی تعامل وتفاهم داشته باشند ومردم را از انزوای مرگ میر نجات دهند .
>>> Moh Saboor Amini
دقیقآ، اما فکر نمی کنید که نقش وجایگاه افغانستان نظر به زمان وبازی های سیاسی واقتصادی امروز تغییر کرده،بلی
>>> Rohullah Amarkhel
باز هم بگرام
فرض مثال ادعای نادرست ترامپ در مورد حضور چینی ها در میدان هوایی بگرام صحت داشته باشد؛ پرسش این است که چرا ترامپ میخواهد این میدان هوایی را به دست آورد؟
حضور خیالی چینی ها در میدان هوایی بگرام چه آسیبی به منافع آمریکا میرساند؟ این منطقه هزاران کیلومتر از خاک آمریکا دور است، راه زمینی به آن ندارد، و میان آن و آمریکا، بحیره عرب، خلیج فارس، اقیانوس هند و اقیانوس اطلس با ناوگان های جنگی و پایگاه های نظامی آمریکا قرار دارند.
در حالیکه چین حضوری فعال در بندر گوادر پاکستان دارد، اگر ترامپ از میدان بگرام با تخیل خودساخته اش احساس تهدید میکند، چرا از گوادر چنین هراسی ندارد؟
ثانیاً، اگر میدان هوایی بگرام در دست آمریکا می بود، به گفته ترامپ، فاصلهاش تا تأسیسات هستهای چین تنها یک ساعت پرواز جنگنده هاست. پس در اینجا چه چیزی در خطر میافتد؟ فاصله های هزاران کیلومتری یا حضور نظامی و استخباراتی آمریکا در حیاط خلوت چین؟
این حضور نه برای دفاع از منافع، بلکه تلاش برای نزدیک کردن تهدید به چین است. اگر آمریکا منافعش را در تهدید مستقیم یک کشور تعریف کند، این دیگر «منافع» نیست، بلکه حماقت، جنگ طلبی، تجاوز و اشغالگری است.
حضور خیالی چین در بگرام از منظر ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، تهدیدی برای منافع آمریکا محسوب نمی شود؛ اما حضور آمریکا در این منطقه، از هر سه بُعد، تهدیدی جدی برای منافع چین، روسیه، ایران و متحدان آسیای میانه است.
اگر منطق در سیاست حاکم باشد، آمریکا در این ادعا هیچگونه حقانیتی ندارد. این ادعا چیزی جز بهانه جویی، زورگویی و توسل به تهدید نیست.
برخی از پسمانده های اشغال آمریکایی بر این باورند که آمریکا یا از راه زور یا از طریق دیپلماسی میدان هوایی بگرام را تصاحب خواهد کرد!
اگر این کار با زور عملی شود، برخلاف اراده مردم افغانستان است و بیگمان با همان مقاومت و جهاد دوامدار مواجه خواهد شد و در نهایت آمریکا ناگزیر به فرار میشود.
اما شرایط جهانی و منطقهای بهگونهای نیست که آمریکا بتواند به زور متوسل شود.
چند وقت پیش وزیر خارجه روسیه گفت: «آمریکا تمایل به حضور مجدد در افغانستان دارد و ما نسبت به سرنوشت همسایگان خود بی تفاوت نمی مانیم.»
یعنی نه چین، نه روسیه، نه متحدانشان و نه ایران، چنین اقدامی از سوی آمریکا را بی پاسخ نخواهند گذاشت و از هر نوع مقاومت دوامدار علیه آن حمایت خواهند کرد. در این صورت آمریکا در محاصره همسایگان و جنبش های مقاومت داخلی قرار خواهد گرفت.
اگر بالفرض آمریکا از راه دیپلماسی و عقد توافقنامه ای بخواهد این نقطه استراتژیک را تصاحب کند، این توافق باید از مسیر لویه جرگه صورت گیرد و سپس به تصویب برسد.
(اکنون قرن نوزدهم نیست که انگلستان معاهده دیورند را بر ملت افغان به زور تحمیل کند.)
در شرایط کنونی، نه امکان چنین توافقی وجود دارد و نه ظرفیت قانونی آن در افغانستان فراهم است و هم مردم، عام و تام با اشغال اجنبی سخت مخالف اند.
آمریکا بر اساس هیچ اصل حقوقی و سند معتبر بین المللی، بدون دلیل موجه، حق تجاوز یا اشغال خاک کشور دیگری را ندارد؛ مگر آن که همچون سال ۲۰۰۱، با پیشکشیدن چند وطنفروش، دزد و قاتل بی مسئولیت، و از طریق صحنه سازی مشابه به روند بن و بهانه تراشی، بار دیگر چنین اقدامی را مرتکب شود.
اما اگر شکست در ویتنام و شکست چهار سال پیش در افغانستان را نادیده بگیرد، به راستی دچار حماقتی تاریخی خواهد شد.
>>> Shoaib Sh
وقتی این کشور ارزش هیچ چیز،ی را ندارد شماهم اندیشمند صاحب بس کنید،آلرژی خود را هدر ندهید
>>> Jailani Saadat
اهمیت استراتژیک افغانستان پوشیده نیست ولی تا حال افغانستان را تحویل نمیگرفتند و اکنون که ضعیف شده اند و از چین هراس دارند دوباره علاقمند افغانستان شده اند
>>> Mohammad Mirwais Ghiasi
دقیق و جامع...
اما شاید جنرال سمیع سادات و او یک جنرال پلاستیکی دیگر سگار برگ میکشد، شاید امریکا را قناعت بدهند که بعد از این به افغانستان دید استراتیژیک داشته باشد!؟
یا خاله قندی گل های انجیویی که در 20 سال جمعچوریت چاشت در یک سفارت بودند، شام در یک قونسلگری و شب هم در سفارت کویت یا امارات که چرب تر بود، بتوانند نظر غرب را جلب کنند.
کرزی میگفت: برادرا دلتان جمع باشد، امریکا آمده دیگه نمیره
غنی هم این خیال پلاو را می دید
حالا اکثر جبهات متحد و مقاومت در خارج هم همین خوابهای کلان را می بینند
همۀ شان این نبشته را دقیق چندبار بخوانند
>>> Qais Amiri
راستش بگو پس حبیب الله کلکانی هیچ نقشی در استقلال افغانستان نداشته تنها یک نفر آنهم امان الا فراری داشته ؟
>>> Karimi Fraidoon
افغانستان برای امریکا تنها یک جغرافیای سیاه است که تنها در موارد خراب کاری علیه حریفان بدرد میخورد و این امر مستلزم وحشی گری و دور بودن از تمدن بشری مردم این جغرافیا است.
از همین رو افغانستان هیچگاهی روی تمدن و پیشرفت را نخواهد دید، چون همین وضعیت و حتی بد تر از آن به نفع امریکا هست
>>> Tariq Basir
واقعیت امر همین است.
یک جامعه قبیلهای و عقبمانده برای کشوری بزرگی مثل امریکا تا اینکه حیثیت یک کشور متمدن و دارای ارزش رابطه دیپلماتیک باشد، حیثیت سلسله قبایل و جایگاه شبیه ساکنان جنگل آمازون را دارد. هرچند خودِ آن مردمان فکر کنند متمدن ترین مردمان کره خاکی و قبرستان امپراطوری ها و دارای تاریخ ۵ هزار سال اند!
>>> ZabihUllah Naseeri
اگر در تعامل سیاسی ، اقتصادی و نظامی امارت طالبان با روس ها نزدیک شود بنا بر تحریم های امریکا ، همانند سال های ۱۹۲۰ حکومت امانی و مساعدت طیارات و تانک های روسی به افغانستان .
آیا خطری بر عمق ستراتیژی برای امریکایی ها از طرف روس ها و چینی ها در منطقه نخواهد بود ؟
>>> پامیر پارشهری
اینجا قلمرو پخپل سری بوده و خدا میداند چند قرن دیگر چنین باشد.
>>> Abdul Kohistani
غربی ها هرگز نمیخواهند کشوری مانند افغانستان پاکستان ایران وامثالهم درمنطقه با ثبات ومتحد چین باشند
چون انها ازثبات واتحاد این چند کشور خیلی حراس دارند خصوصا اگر همه با چین روابط نزدیک داشته باشند
نفوس چین درمنطقه برای آمریکا ومتحدانش هزینه خیلی
سنگینی خواهد داشت
بگرام فقط یک بهانه است
>>> Tahery Arianfar
آمریکا زمانی رفت که دیگر امیدی به اصلاح باقی نمانده بود. این یک تصمیم تدریجی بود نه ناگهانی. کسانی که چشم به بازگشت دوباره دوختهاند، هنوز عمق فاجعه را درک نکردهاند.
>>> Noor Aqa Sarferaz
اگر افغانستان برای آمریکا مهم نیست، اگر آمریکا کدام منافع در افغانستان ندارد، پس کمک های میلیون دالری هفته وار، کمک های زیر میزی و صدها نوع کمک دیگری که صورت میگیرد به کدام هدف است، مصرف یک تریلیون دالر در بیست سال گذشته در افغانستان و تلفات مالی و جانی طی این مدت به چی هدف بود؟
>>> Talib Azizi
درودها حضور تان اندیشمند صاحب!
تحولی که در 2021 در کشور آمد برای اکثر کسانی فهم و درایت سیاسی داشتند و هم برای مردم ما قابل پیش بینی نبود زمانی فرا رسید که تاریخ در کشور تکرار شد حامد کرزی هم ریس جمهور کشور بود بسیاری مسایل به امکان زیاد برای شان پوشیده نبود اما در مسئله خروج امریکای ها مبهوت مانده بود و هر وقت تکرار می کرد امریکای ها از افغانستان بیرون نمی شوند حالا به تصور شما بگرام برای آن ها یک مسئله بی فایده خواهد بود؟
>>> Khålįd TåBįsh
دقیقا افعانستان را خوب تعریف کرده فقط مشکل افعانستان یک چیز هست تا انسان نشون هیچ گاهی کشور یکپارچه نمیشود
>>> Mehrab Nawabi
جناب اندیشمند صاحب، با در نظر داشت تحلیل شما؛ آیا روسها نگاه استراتیژیک به کشور ما بر خلاف امریکایی ها دارند یا خیر؟
>>> Ismaeil Hakimi
سپاس. تحلیل دقیق. متاسفانه به دلیل عدم تغییر و اصلاح آن قبایل خشن و ضد قانون در شکل طالبان هنوز هم افغانستان در جهان بد نام است و هنوز هم کسی و کشوری علاقه به افغانستان همیشه خشن و مسافر آزار و غریب کش پیدا نکرده است.
>>> نصیر کهزاد
درود برشما اندیشمند صاحب گرامی چی زیبا ختم کلام کردی درین نگارش ،آری درست میفرمائید.
>>> Abdullah Spantgar
پس از استقلال هند و تشکیل حکومت پاکستان جغرافیای افغانستان برای امریکا و متحدان غربی شان اهمیت استراتژیک ندارد . این منطقه برای اتحادشوروی بخاطر سرحد مشترک طولانی دو کشور اهمیت راهبردی داشت ولی برای روسیه امروزی نمیتواند داشته باشد . کشورهای بزرگ علاقمند مهار خطر از افغانستان اند نه آرزوی منفعت .
>>> Ahmadwali Sabor
نخیر افغانستان برای آمریکا به دو دلیل جایز اهمیت خاصی دارد اول بخاطر زد بندهای سیاسی بین چین آمریکا روسیه هند پاکستان وذخایرزیر زمینی دست ناخورده آن ودوم از نقطه نظر سوق الجیشی افغانستان بهترین موقعیت جغرافیایی را در سطح منطقه دارد بنا هنوز شبکه های استخباراتی آمریکا وکشور های منطقه در افغانستان کار میکند
>>> محمد اسحق فرازمند
جناب اندیشمند صاحب این اولین یاد داشت شما است که به دل چنگ نمی زند و واقع بینانه و مستند به نظر نمی رسد.
تمام حرکات بسیار گرم غرب و امریکا از گذشته های دور چنین نشان نمی دهد.
بدون شک که حضور بیست ساله جمهوریتی امریکا از دید اهمیت استراتژیک نبوده بلکه با توجه به یک حادثه ویژه و بازار گرم گویا حقوق بشر و واکنش جامعه جدید به شروع قرن دو هزار و حضور گسترده تکنالوژی برای اولین در جامعه بشری برای رهای و بخشیدن جامعه افغانستان از بدویت مطلق این بیست سال تداوم داشته است.
و مشتری های آماده زیادی که هزینه از حضور را تامین کردند.
در دیپلوماسی جدید اهمین استراتژیک کاملا موضوعی شده و آن بهتر است هدف و منفعت را با کمترین هزینه تامین کند.
>>> Emaduddin Hamed
کشور های استکباری و سلطه گر همیشه اقوام و ملتی را میخواهند که در پیشواز شان دختران گل اندام رقص مو راه بیاندازند و یا با زن و دختر شان در میدان هوایی استقبال شان کنند.
مردم افغانستان به استثنایی سیاسیون مزدور کاملا متحد اند و هیچ نوع مشکل میان شان وجود ندارد.
من خودم بیش از ۲۵ ولایت افغانستان را دیده ام و با مردم کار کرده ام میان لایه های جامعه چندان تفاوت وجود ندارد و اگر مردم متحد نبودند این قدرت های استعماری در افغانستان شکست نمی خوردند.
تنظیم های جهادی مثال خوب این اتحاد است جمعیت و حزب در سراسر افغانستان اعضا و متحدین داشتند، هر چند که مشکلات هم داشتند.
>>> Mustafa Alamyar
مشكل در افغانستان نيست، امريكا خود رفيق نيم راه است، يك كشور را نشان بدهيد كه امريكا تا اخر راه همرايش رفته باشد؟
>>> Mohammad Salem Ahmadi
تصور که آمریکا افغانستان را ترک نمی کند در دوره زمامداری کرزی و غنی و قضاوت احساساتی امروز که آمریکا دیگر به افغانستان بر نمی گردد هر دو توهم است خونسردی خود را حفظ کنید لطفآ بگرام عملا در اختیار آمریکائی ها است.
>>> El Ham
اول ملک را توسط مجاهلین بی صاحب ساخت .
دوم کشور را تسلیم مزدوران خود کرد
و حالا هر چه دلش خواست آن کند .
وای بحال مردم فغانستان که چوب سوخت آمدن و رفتن مهمان نا خواسته باشند.
>>> Khalil Hanani
تحلیل عالی و واقعبینانه، واقعیت همین است که شما نوشته اید. اگر ترامپ بگرام بگرام را به خاطر مصرف داخلی می گوید، اینها هم از امریکا و ترامپ برای مصرف داخلی یاد می کنند و به پیروان خود امید کاذب می دهند که ما در آینده افغانستان مطرح استیم و به کمک امریکا بر می گردیم و شما هم در سایه قدرت ما به قدرت می رسید و از خرمن ثروت ما خوشه می چینید.
به قول شاعر: هر کس برای مطلب خود دلبری کند.
>>> تحلیل عالی!
به عنوان انسان افغانستانی, آدم از اینکه یک "کشوری" بی اهمیت برای دنیا داره ناراحت میشه ولی اگر بدون دخالت دادن احساسات قضاوت کنیم درمیابیم که هیچ دلیلی برای کشور های دیگر وجود ندارد که به این محدوده جغرافیایی اهمیتی قائل شوند. یک نمونه, رشد انسانی آن است که دردنیا عقب مانده ترین است و در چندین قرن اخیر کم ترین دستآوردی که سودی به بشریت داشته باشد نداشته است.
>>> قادر آشنا
تحلیل تان در بارهء نظریات ترامپ دقیق است که ترامپ از بگرام گفتن؛ تنها میخواهد جوبایدن و حزب رقیب دموکرات خود را در معرض تبلیغ رسانه ها قرار دهد که گویا غیر مسوولانه از افغانستان خارج شدند۰ اما در قسمت اهمیت استراتیژیک افغانستان به امریکا؛ من نظر دیگر دارم و آن این است که: استعمار؛ هر زمانیکه در رسیدن به اهدافش بالای یک جامعه ناکام شود؛ همیشه آن مردم را وحشی و متعصب و بربر خطاب میکند۰ کلمات و واژه های آن دیپلوماتهای امریکایی و انگلیسی از همین عقده های کینه توزانه بر خاسته است که مطابق ضرب المثل مشهور فارسی که میگوید: دستم به انگور نمیرسد؛ پس انگور ترش است۰ اگر افغانستان و مردم آن؛ مانند بنگالی ها و هندیها و پنجابیها مقدم استعمار را گرامی میداشتند و پیش پای استعمارگران ؛ گل فرش میکردند بدون شک که افغانستان امروز مانند هانک کانگ و فیلپین و کوریای جنوبی وغیره از نظر امریکاییها مردم هوشیار و زیرک خطاب میشدند۰ البته فراموش نکنیم که زمانیکه من افغانستان میگویم منظورم بیشتر قبایل پشتون پاکستان امروزی است که انگلیسها در این مناطق در زمان تسلط شان بر هند بریتانوی تلفات زیاد داده اند۰
>>> قادر آشنا
مردم ما قدر وطن و جایگاه استراتیژیک آن را در معادلات بین المللی خودشان درک نکرده اند ورنه این نقطهء کلیدی هم برای چین هم برای روسیه هم برای امریکا خیلی مهم و حیاتی است۰ ما خود؛ وطن خود را به نظر حقارت می نگریم و یکدیگر خود را توهین میکنیم و با همدیگر خویش در دشمنی و عداوت بسر می بریم
>>> Χάλεντ Ροοχί
اطلاعات ارزنده ای را ارایه فرمودید. خیلی آموختم از جمله اینکه قانونی دقیق گفته بود و اینکه آنهایکه خیال حمایت آمریکا را دارند منتظر جو لغمان اند بهتر بود برای جلب حمایت منطقه تلاش میکردن و کاملا از هوای جو لغمان خارج میشدن.
>>> Farhad Ahmadi
دقیقا تحلیل تان ارتباط میگیرد برای رهبران بی شعور وکم ظرفیت که همواره برای دست پخت بیگانه گان خوش بودند ولی متوجه نبودند که دیگر حال است مجال که بالای ملت تجارت کنید
سربلند باشید استاد گرامی
>>> Zulmay Mirzakhil
دقیقا که چنین است باتاسف یک عده هنوز امیدوار هستند که آمریکا بر میگردد این صداها هم فشار وارد کردند به حزبی مخالف داخلی خود شان است وطرف دیگر مصروف ساختن مخالفان طالبان بخاطر تداوم طالبان
>>> Belal Mahmoudi
در مورد حادثهی یازدهم سپتامبر نمیتوان با قطعیت ادعای شما را تأیید کرد. در این زمینه، مطالعهی کتاب «جنگ آمریکا با تروریسم» نوشتهی میخائیل شوسودوفسکی را پیشنهاد میکنم؛ اثری مستند و تحلیلی که با تکیه بر اسناد، نگاهی انتقادی به سیاستهای آمریکا در قبال تروریسم دارد.
>>> Ghulam Ali Darabi
آنچه که بایدن و و در گذشته آمریکایی ها اظهار نظر کردن کاملا دقیق است مردم این کشور نیاز داشتن تا انگلیس اینا را اصلاح کند مانند هند پاکستان و دیگه کشور ها حالا انگلیس نتوانست روسها اصلاح شان میکرد همین جنگ وحشی گری نشانه حهالت است این کشور جور شدنی نیست
>>> صفی څاپۍ
تحلیل شما در مورد اهمیت ستراتیژیک افغانستان به آمریکا درست نیست. پایگاه بگرام و سفارت آمریکا مطابق یک برنامه از قبل تنظیم شده قرار بود حفظ گردند اما در نتیجه یک سلسله نابسامانی ها در روزهای سقوط بصورت عجولانه ترک گردید. آمریکایی ها فعلاً تمام کوشش خود را بخاطر دوباره بدست آوردن بگرام از راه مسالمت آمیز و مذاکرات دارند، حرف های ترامپ جنبه سیاسی ندارد بلکه برایش از طرف سازمان های مربوطه دیکته شده است. شاید حکومت های بعدی آمریکا راه دیگر را به پیش بگیرند، اما تا فی الحال با درنظرداشت وضعیت سیاسی منطقه برایشان ارزش سرمایه گذاری گزاف را ندارد. با احترام
>>> Kareem Ghaznawi
با تاسف این برداشت های امریکا تا حد زیادی بر حال ما صدق میکند اما نه به این غلظت .
مگر طالبان نمایندگی از ما نمیکردند و نمیکنند ؟ .
آیا میتوان بر طالبان و بعضی از قبایل جنوبی صفت مدنی را داد ؟ احترام
>>> همه مردم و افراد فارسیزبانان یا ترکتباران هرچه زودتر از اسارت هویتی (افغان=پشتونی) خودشانرا خلاص کنند و هم هویت جغرافیای/سرزمین شانرا از نام افغانستان=پشتونستانی رها و خلاص سازند،
تا سپس قبایل را از سرزمین شان به آسانی دور بزنند که در نتیجه به صلح، امنیت، ترقی، ثروت، خودمختاری و رفاه زندگی دست یابند، و .....
>>> تصمیم به رفتن از افغانستان از سوی آمریکا با صدها استراتژیک مطرح شده بود و این تصمیم گرفته شد بنظرم تاریخ مصرف افغانستان حداقل تا چند دهه دیگر برای آمریکا تمام شده است آمریکا می داند با نزدیک شدن به افغانستان چین و روسیه و ایران ساکت نخواهند نشست و اینبار بیش از قبل برایش گران تمام خواهد شد مردم افغانستان پشت پا زدن آمریکا به پیمانی که بسته بود را دیدند مجاهدین سابق هم رها شدند و امکان ندارد دوباره اعتماد کنند به آمریکا طالبان هم می دانند اگر بگرام را به آمریکا بدهند با تنبیهی سخت از سوی ایران روسیه و چین خواهند شد بنظر بعید میاد فعلا آمریکا قصد و حتی توان بازگشت داشته باشد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است