تاریخ انتشار: ۱۱:۱۷ ۱۴۰۴/۲/۲۴ | کد خبر: 177265 | منبع: |
پرینت
![]() |
منابع موثق در خوست، بدخشان و بامیان به اینترنشنال گفتند که طالبان روند برکناری استادان و کارمندان دانشگاههای دولتی این ولایتها را با عنوان «تنقیض» آغاز کرده است. به گفته منابع، ۱۲۰ نفر در خوست، ۵۰ نفر در بامیان و ۵۰ نفر در بدخشان از موسسات تحصیلات عالی برکنار شدند.
طالبان فهرستی از استادان و کارمندان برکنارشده از دانشگاه شیخ زاید خوست تهیه کرده و شماری از آنها را به خانههایشان فرستاده است.
براساس این اطلاعات، در فهرست تهیهشده، عمدتاً استادانی هدف قرار گرفتهاند که در نظام جمهوریت دارای مدرک کارشناسی ارشد، دکترا و عنوان پروفیسوری بودند. طالبان تأکید کردهاند که روند برکناری استادان ادامه خواهد یافت.
ممکن است در کنار استادان، شماری از کارکنان خدماتی، آشپزها و کارمندان اداری این دانشگاه نیز از کار برکنار شوند.
به گفته یکی از استادان دانشگاه شیخ زاید، طالبان این اقدامات را تحت عنوان «تنقیض» انجام میدهند اما در تلاشاند تا استادان مورد نظر خود را برکنار کرده و بهجای آنان، ملاهای مدارس دینی را منصوب کنند.
یکی از استادان که نخواست نامش فاش شود، گفت: «طالبان از این پس در دانشگاهها و دیگر نهادها، افرادی را که وابسته یا نزدیک به این گروه نیستند یا پیشتر در حکومت جمهوریت کار کردهاند، تحت عنوان تنقیض هدف قرار میدهند.»
او افزود که این اقدام طالبان بهانهای برای کنار زدن افراد تحصیلکرده و جایگزینی آنان با افراد وابسته به این گروه است.
منبعی از دانشگاه بامیان تأیید کرد که طالبان ۳۳ تن از استادان این دانشگاه را برکنار کرده است. طبق اطلاعات، ۲۰ کارمند اداری این دانشگاه نیز از کار برکنار شدهاند.
منابع در این ولایت گفتند که بیشتر استادان برکنارشده دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا بوده و همه از قوم هزاره و پیرو مذهب شیعه هستند.
اسنادی رسیده از ولایت بدخشان نیز نشان میدهد که طالبان حدود ۳۶ تن از استادان و کارمندان اداری دانشگاه دولتی این ولایت را برکنار کرده است. با این حال، برخی منابع شمار افراد برکنارشده در این ولایت را را ۵۱ نفر اعلام کردهاند.
منابع در بدخشان گفتند که درخواست تنقیض این افراد چند ماه پیش ارائه شده بود اما روز دوشنبه، ۲۲ ثور، بهطور رسمی تأیید شد.
پیش از این نیز طالبان شماری از استادان وابسته به نظام جمهوریت را از دانشگاههای دولتی در ولایتهای ننگرهار، کنر، پروان، لغمان، بدخشان و برخی ولایتهای دیگر برکنار کرده بودند.
از زمان بهقدرترسیدن طالبان، روند حذف سیستماتیک افراد علمی و متخصص از نهادهای آموزشی و علمی افغانستان ادامه داشته و این گروه در تلاش است تا افراد همسو با ایدیولوژی خود را جایگزین آنها کند.
تبدیل تدریجی دانشگاهها به مدارس دینی از سوی طالبان، نگرانیهای گستردهای را در میان استادان، دانشجویان و جامعه دانشگاهی افغانستان برانگیخته است.
کد (5)
>>> داوود عرفان
منفک کردن استادان شیعه و فارسیزبان در بامیان و پنجشیر، شاید برخی را خوشحال کند و احتمال میرود که این روند خزنده ولایات دیگر را طی سالهای آینده در بر بگیرد.
اما آنچه که از این سالهای سیاه باقی میماند، عقبماندگی در همه سطوح است که شاید هیچگاه آنرا نتوان جبران کرد.
>>> Amin Kawa
این روند سراسری است. استادان زن در قدم اول، استادان سلفی در گام بعدی و همین قسم دستهبندی شده است. از دانشگاه شیخ زاید، پکتیا، هلمند و ... صدها استاد منفک شدند.
>>> جهان افروز افروز
من فکر میکنم این طرح از زمان حکومت غنی خاین پدر طالبان برنامه ریزی شده بود چون در آن زمان، مأمورانی به مکاتب میآمدند و قومیت استادان را مشخص و ثبت میکرد و اکنون فرزندانش این طرح را عملی می کنند.
>>> معاون اداری ریاست الوررا اعلان کرده بود که ما در پهلوی علوم دینی،یک اندازه علوم عصری که خلاف شریعت نباشد،نیز تدریس خداهیم کرد.
در افغانستان در طول تاریخ در مکاتب یک مضمون دینی بنام دنیات بوده است.
اما باقیمانده تمام مضامین ار ریاضی گرفته تا قراعت فارسی،فریک،کیمیا،بیولوژی،هندسه،مثلثات،تاریخ،جغرافیا،سپورت،هنر های زیبا.موسیقی،تیاتر و غیره،مضامین دنیوی بودند.
حالا پروگرام را سرچپه میکنند.
یک یا دو مضمون،آنهم مطابق شریعت علوم عصری باشند و باقی علوم دینی.
در بعضی جالات باید علوم دینی در مضامین علوم عصری نیز داخل شده و تدریس شوند.
طور مثال صفات خداوندی از نگاه علم بیولوژی:
نهنگی از اعماق بحر سر خویش بالا میکند و میگوید:
خدایا گرسنه ام.چه کنم؟
صدایی از آسمان به گوشش میرسد که در فلان قسمت بحر تعداد زیاد ماهی ها است،برو و نوش جان کن. (خداوند روزی رسان است).
نهنگ شنا کنان خود را به منطقه میرساند. ترس و وحشت جان ماهی ها را فرا میگیرد و رو به آسمان کرده میگویند:
خدایا نهنگ آمد. ما را میخورد. ما چه کنیم؟
باز هم ار آسمان ملکوتی صدا برمی آید که میگوید:
فرار کنید. فرار کنید. یک راه ماهی گری فرار است!( خداوند رهنما است).
نهنگ با یک حمله دهن خود را پر از ماهی میکند و به جویدن آنها شروع میکند.
ماهی ها چیغ و غالمغال را براه می اندازند و صدا میکنند که خدایا تکه و پارچه شدیم. چه کنیم؟
بار از آسمان صدا می آید که بعضی آدم ها بمب را در جان خود بسته میکنند و بخاطر من انتحاری میکنند و خود را تکه.تکه و پارچه و پارچه میکنند. اما صدای خود را بیرون نمی کنند. شما چرا اینقدر سر و صدا را براه انداختید؟
شما ها شهید هستید و در روز قیامت انواع و اقسام ماهی های رنگه و طلایی نصیب تان خواهد شد.(خداوند پاداش دهنده است).
خداوند از نهنگ میپرسد که مزه دهانت چطور است؟
نهنگ جواب میدهد: والله مزه شان بد نیست. اما همین خارهایشان در میان دندان ها و گلو بند می ماند و یک اندازه مزاحمت میکند.
خداوند برایش میگوید:پیشتر نزدیک بود از گرسنگی بمیری. من ترا نجات دادم و ماهی ها را نصیب ات کردم. حالا بالای حلقت من انتقاد میکنی؟(خداوند قهار است).
نهنگ جواب میدهد:نی،نی.مقصد من خدای ناخواسته انتقاد نبود. تنها از مذاحمت خار های ماهی شکایت کردم. مرا ببخش. روزی ام را کم نکن!
خداوند در جواب اش گفت:این مرتبه ترا بخشیدم.اما دیگر به خلقت من انتقاد نکنی.(خداوند بخشاینده است).
>>> اقوام فارسی شما متوجه باشید زنان تان بیسواد گزاشت کارتان از چنگال تان گرفت شاید چند سال دیگه نامتان هم میگیرد بهتر است بمی رید
>>> به نظر دهنده 5 هیچ خبری نیست چند وقت همه چی درست میشه باز اگر تو دوست نداری برو بچیم خارج نشینی و شراب کباب اش ایله کن برو در افغانستان به خاطر حدف که داری اول خودت به مرگ برسان که ما ببینیم که واقعا تو راست میگی اگر تو در خارج با خانواده محترم ت با شورتک شراب کباب میزنی دیگه زمان نیرنگ خیانت سو استفاده از مردم به بهانه قوم و زبان این ها با شما با بادارانتان به خارج رفته حال در افغانستان فقط ملت مسلمان امت واهد مانده است مشکل ما ملت شما لندغران بودید که الحمدلله شما ریشه تان از افغانستان کنده شد تمام اگر هر کس ناراضی است خودش در خارج نشسته از اونجا تبلیغ میکند نی بچیم اگر دوست نداری این دولت مرد وارس برو این دولت را بیرون کن خودت دولت بساز هر جور دوست داشتی حکومت کن اگر غیرت ش و جرات ش داری اگر نداری حرف....
>>> به نظر دهنده آخر!
غم مخور!
خدا به تمام موجودات خود مهربان است،منجمله به انسانها.
اما پروبلم درینجاست که خداوند بخاطر این که دق نیاورد،ساحه خلقت موجودات خویش را توسعه میدهد.
در اول یک اندازه پروبلم داشت.
زمانی که ویروس و بکتریا بدون هسته را خلق کرد،ملیارد سال دوام پیدا کرد تا بالاخره هسته بکتریا را خلق کرد و یک مدت هم وقت گرفت تا این بکتریا به موجودات کوچک چند حجروی ارتقا پیدا کنند.
اما پنجصد میلیون سال قبل یک دم انواع و اقسام موجودات زنده دیگر از آنها خلق کرد تا بالاخره این موجودات از آب به خشکه آمدند و انواع و اقسام حیوانات پستاندار از آنها بوجود آمد تا رسید به شامپانزه ها و گوریلا ها و انسانها.
انسانهای قدیم نیز عقاید و باور های بومی خود را داشتند،تا این که ازین عقاید و باور ها،ادیان بوجود آمد.
از همین ادیان در یونان قدیم فلسفه بوجود آمد و از همین فلسفه ها نیز جریان های مختلف سیاسی مثل برده داری و فیوالیزم و کاپیتالیزم و سوسیالیزم و کمونیزم وغیره و هرکدام شان قوانین و مقررات خود را تشکیل کردند.
ما در افغانستان همه انواع آن را تجربه کردیم.نتیجه نداد.
حالا پس از نو شروع کردیم یعنی از امارت.
من متیقن هستم که یک روزی نی،یک روزی، این امارت نیز برای خدا دلگیر میشود و باز یک دولت دیگر تشکیل خواهد شد.
چنانچه در طول موجودیت حیات در روی زمین،خدا تقریباً صد ملیارد نوع موجودات زنده در روی زمین خلق کرده است و نسل شان را از بین برده است،حالا سی میلیون نوع آن منجمله انسان در روی زمین باقی مانده است و انواع و اقسام عقاید و باور های قدیمی و ادیان و فلسفه ها و جریان های سیاسی و قوانین و مقررات را در میان آنها توسعه داده است و حالا با پیشرفت تخنیک و تکنالوژی و روبات و هوش مصنوعی،این انسانها را در اول نیمه بیولوژیکی و نیمه میخانیکی میسازد و بعداً متوجه میشود که نیمه بیولوژیکی آن چون از حجرات ساخته شده اند و حجرات تا یک مدتی خود را انقسام میدهند و ترمیم میکنند و بعد از مدتی دیگر انقسام پیدا نمی کنند و در نتیجه از بین میروند و اعضای بدن انسان بمرور زمان پیر میشوند و از بین میروند،بنأ قسمت بیولوژیکی بدن انسانها را نیز به میخانیکی تبدیل میکند و بدینترتیب روبات های جدید بمیان می آیند که آنها هم در نبود انسانها دیگر به تولید خویش ادامه نمیدهند و در نتیجه جهان دوباره به شکل طبیعی خویش یعنی میلیون سال قبل از موجودیت انسان میرود و به حیات خود ادامه میدهد و میلیون ها موجودات زنده دیگر می آیند و میروند و در پنجصد میلیون سال آینده خورشید حجم اش بزرگ میشود و اول سیاره ناهید را میبلعد و بعد هم زهره را و شاید رمین را هم ببلعد و اگر هم نبلعد،زمین درجه حرارت اش به صد ها درجه میرسد که دیگر نه آبی و نه حیاتی در روی زمین وجود خواهد داشت.
هرچند تا آنوقت خودت در دنیا نیستی و فوت میکنی. اما کوشش کن که از پدرت کرده زیادتر عمر نکنی که در آن دنیا هنگام ملاقات با پدرت او ترا نخواهد شناخت و در نتیجه پیش خدا شکایت میکند که اینجا یک آدم پیر که سن بابه کلان من را دارد و آمده است و دعوا دارد که من فرزند تو هستم!
من را از جنجال او خلاص کن!
>>> به اخری این قدر از زمان زمین از فلک کهکشان بافتی مخلص کلام پدرت بیان میکردی پهلوان زنده خوب ش است فقط حامین
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است