امریکا، یازدهم سپتامبر2001 و افغانستان
افغانستان برای امریکا اهمیت استراتژیک ندارد و امریکایی ها بسوی افغانستان به عنوان یک کشور قابل اعتماد برای اتحاد پایدار و راهبردی نگاه نمی کنند 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۲۱    ۱۴۰۳/۶/۲۱ کد خبر: 176003 منبع: پرینت

افغانستان هیچگاه برای امریکا اهمیت استراتژیک نداشته است. ایالات متحده امریکا به تلاش و تقاضای شاه امان الله خان که استقلال سیاسی افغانستان را از بریتانیا کسب کرد به ایجاد رابطۀ رسمی و دیپلوماتیک پاسخ مثبت نداد. در سال 1930 که بحث بر قراری رابطه‌ی سیاسی در کانگریس این کشور از سوی برخی اعضای کانگریس مطرح گردید، رییس شعبۀ شرق وزارت خارجه امریکا "والس مری" مخالفت کرد و گفت: «افغانستان بدون شک متعصب‌ترین و خصمانه‌ترین کشور در جهان امروز است. در آن‌جا امتیازات رعایای اجانب یا حقوق بیرون مرزی وجود ندارد تا خارجیان را حمایت کند. در آن‌جا هیچ‌گونه ادعایی برای تساوی حقوق میان مسیحیان و مسلمانان نیست. در آن‌جا هیچ بانکی وجود ندارد و کاروان‌های حامل خزانه غارت می‌شوند...»

"لیون پاولادا" دیپلومات امریکایی در دهۀ چهل و پنجاه در افغانستان می نویسد: «امریکاییان افغانستان را به صفت یک سرزمین دورافتاده ای که درآن به قول"کپلنگ" قبایل وحشی و ددمنشی سکنا داشتند که افراد آنان قانون شکنان، متعصبان مذهبی متنفر از بیگانگان بودند.»
در 26 مارچ 1936 میلادی که موافقت‌نامه‌‌ی روابط سیاسی و قونسلی میان افغانستان وایالات متحده به امضا رسید، واشنگتن تا سال 1942 علیرغم تلاش و تقاضای دولت شاهی افغانستان حاضر به تعیین وزیر مختار مقیم کابل نشد. در این سال بود که "کورنیلیوس وان اچ انگرت" اولین دیپلومات و نماینده‌ی رسمی دولت امریکا در کابل مستقر شد. اما "انگرت" در کابل از یکطرف تابع دیدگاه و سیاست بریتانیا و وزیر مختار آن "سرفرانسیس وایلی" بود که در واقع این واقعیت را ثابت می کرد که امریکا مطیع اهداف استعماری بریتانیا و وارث سیاست‌های استعماری آن در افغانستان است و از طرف دیگر وظیفۀ اصلی و مهم وزیر مختار امریکا در کابل این بود که هرگونه حسن نظر و رابطۀ افغانستان با دول محور به‌خصوص آلمان را تضعیف و درعوض حمایت افغانستان ازمتفقین که ایالات متحده امریکا عضو آن گروه در جنگ دوم جهانی بود، را جلب کند.

در سال 1948 روابط سیاسی و دیپلوماتیک ایالات متحده امریکا و افغانستان در دورۀ صدارت شاه محمود کاکای محمد ظاهر شاه به سطح تعیین و استقرار سفیر در کابل و واشنگتن ارتقا یافت، اما در تمام سال های بعد در سه دهۀ پنجاه، شصت و هفتاد سدۀ بیستم میلادی، با وجود گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، امریکا حاضر به فروش تسلیحات و برقراری روابط نظامی با افغانستان نشد و در منازعۀ دیورند میان افغانستان و پاکستان همیشه در کنار پاکستان قرار گرفت. با وجود آنکه در این سال ها تلاش های وسیع از سوی زمام داران دولت شاهی افغانستان صورت گرفت. شاه محمود صدراعظم یک سال قبل از تعیین سفرای دو کشور در آگست 1947 و سپس در اپریل 1951 به واشنگتن سفر کرد، در جون 1959 سردارمحمد داوود نیز به عنوان صدراعظم به ایالات متحده امریکا رفت و در سپتامبر 1963 محمدظاهر پادشاه افغانستان سفر رسمی به امریکا داشت و به استقبال گرم جان اف کندی رییس جمهور ایالات متحده امریکا نیز روبرو شد.

پس از کودتای حزب دموکراتیک خلق در ثور 1357(اپریل 1978) و پس از آنکه "آدولف دَبس" سفیر ایالات متحده امریکا در کابل در 14 فبروری 1979 توسط هواداران بحرالدین باحث از رهبران زندانی سازمانی که بعداً به سفزا معروف شد، گروگان گرفته شده و به قتل رسید، ایالات متحده امریکا وارد یک مرحلۀ جدیدی در مناسباتش با افغانستان شد که آنرا می توان مناسبات استخباراتی گفت. سیاست استخباراتی ایالات متحده امریکا همانا ورود سی آی ای به حوزۀ سیاست این کشور برای کمک به تنظیم های اسلامی و جهادی افغانستان در جنگ با قوای شوروی و دولت مورد حمایت این قوا بود.

سی آی ای در این جنگ، سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان یا آی اس آی را به نیابت خود بر گزید و با شامل ساختن سازمان استخبارات عربستان سعودی یک مثلث استخباراتی را بوجود آورد که همکاری و پیوند این مثلث در آن دوران و سال‌های بعد در مورد افغانستان ادامه ‌یافت. البته این مثلث همکاری و همسویی بسیاری از نهاد های استخباراتی کشورهای غربی و اسلامی دوست و متحد را با خود داشت. سه چهره‌ی معروف که در رأس این مثلث استخباراتی قرار داشتند "ویلیَم کیسی"، جنرال" اختر عبدالرحمن و شهزاده ترکی الفیصل، رؤسای استخبارات ایالات متحده امریکا، پاکستان و عربستان سعودی بودند. نکتۀ بسیار مهم و قابل توجه این بود که ایالات متحده امریکا در تمام سالهای دهۀ هشتاد سدۀ بیستم که از مجاهدین در جنگ علیه قوای شوروی و دولت حزب دموکراتیک خلق حمایت مالی و نظامی کرد، نگاه استراتژیک به افغانستان نداشت و مجاهدین را متحدان خود نمی پنداشت و دولت آیندۀ افغانستان را حق آنان تلقی نمی کرد.

امریکایی ها در این دهه بسوی تنظیم های جهادی و مجاهدین به عنوان قبایل جنگجو و یا جنگجویان قبایلی می دیدند که می توانند در برابر شوروی یا در واقع روس ها خوب بجنگند و پای روس ها را در باتلاق عمیقی فرو ببرند و پیوسته به آنها ضربه بزنند. وقتی روس ها از افغانستان خارج شدند و سپس دولت حزب دموکراتیک خلق فروپاشید، امریکا دیگر به افغانستان اعتنایی نشان نداد و مجاهدین مورد حمایت خود را به حال خودشان در نزاع داخلی و دخالت همسایگان رها کرد. نه تنها که دولت مجاهدین را نپذیرفت و سفارت خود را در کابل نگشود، بلکه "پیترتامسن" سفیر معرفی شدۀ خود نزد مجاهدین در پاکستان را در اپریل 1992 به ماموریت دیگر گماشت و نمایندگی او را در سطح سفیر نزد مجاهدین ملغی قرار داد.

یازدهم سپتامبر 2001 پای ایالات متحده امریکا را اینبار بصورت مستقیم و با نیروی نظامی اش به افغانستان کشاند، در حالی که امریکا هیچگونه برنامۀ قبلی در این لشکرکشی و تهاجم نداشت. افغانستان نه اهمیت استراتژیک برای امریکا داشت و نه در قطار متحدان استراتژیک آن در منطقه و جهان به حساب میرفت. هرچند که پای ایالات متحده امریکا بیست سال در جنگ افغانستان گیر ماند، اما سرانجام با پای گذاشتن برروی آنچه که در این بیست سال با هزینۀ ده ها میلیارد دالر و خون هزاران سرباز و نظامی خود انجام داده بود، افغانستان را بصورت فضیحت باری ترک کرد. این نشان داد که افغانستان برای امریکا هیچ اهمیت استراتژیک ندارد و امریکایی ها هیچگاه بسوی افغانستان به عنوان یک کشور قابل اهمیت و اعتماد برای اتحاد پایدار و راهبردی نگاه نمی کنند و نداشته اند. در حالی که زمام داران دولت جمهوری مورد حمایت امریکا و رهبران تنظیمی و سیاسی نشسته بر سفرۀ جمهوریت فکر می کردند که امریکا افغانستان را بنا بر اهمیت استراتژیک اش ترک نخواهد کرد و همیشه در اینجا باقی خواهد ماند و آنها در چتر حمایت امریکا و دالرهای امریکا همچنان در مسند قدرت در مستی و فساد باقی خواهند ماند.

محمد اکرام اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
یازدهم سپتامبر
آمریکا افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   جناب اندیشمند
افغانستان برای آمریکا لقمه چرب و نرمی بود که توانست قسمت های اعظم معادن و... را غارت کند
مگر نشنیده اید که در کانگرس آمریکا مطرح شد ده ها برابر آنچه آمریکا در افغانستان هزینه کرده است از این کشور غارت کرده...؟
از لحاظ استراتژیک هم با حضور در افغانستان و سیطره نفوذ خود را در آسیای میانه افزایش داد که کشاندن اوکراین بسوی غرب یکی از این برنامه ها بود.....
شیما کابل

>>>   آفرین به شیما خانم!

>>>   جناب اندیشمند!
با این نظریه ات که افغانستان برای امریکااهمیت ستراتژیک ندارد کاملا مخالف استم. بدون داشتن اهمیت ستراتژیک چرا به افغانستان حمله کرد که بااین تجاوز ابروی سیاسی،نظامی خویش را از بین بردو خسارات اقتصادی ونظامی هنگفتی را متحمل شد وبرتری نظامی اش زیر سوال رفت.

>>>   این مردم لایق این نیست آمریکا حضور داشته باشند آمریکا مهد دموکراسی هست آن مردم افغانستان آن کرزی غنی عبدالله اینها بدرد هیج نمیخوره حالا طالبان اینها به رسمیت شناخته نشده این دوجه آزادی مقاومت هم سر خر شده همسایه های افغانستان طوطعه میکند بیایید بزودی حداقل یک انتخابات بر گزار شود شاید هم مقدار مشکلات هم باشد حد اقل وضعیت بهتر میشود

>>>   💦💯👈 خبردار، غیر از (افغان/افغانیت=پشتونی) (تا زمانیکه بازنگری هویت/شناسه اصیل ترکتباران/فارسیزبانان تثبیت و تعین از سر نو نشود) هیچ صلح و امنیت برای مردم ترکتباران/فارسیزبانان (با همین هویت تحمیلی افغان=پشتونی) بوجود آمدنی نیست و نمی آید.

>>>   اهمیت افغانساتن بسیار است آنها میدانند اگر اینجا صلح باشد دروازه های علم و تاکنولوژی پشت هج فتح خواهد شد ماباید همیشه درگیر با خود و همسایه باشیم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است