خوی این طایفه آن است که محنت خود در راحت غیر روا دارند، فقر خویش در غنای غیر روا دارند، غم خویش در شادی غیر روا دارند، گرسنگی خویش در سیری غیر روا دارند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۷ ۱۴۰۲/۸/۶ | کد خبر: 174277 | منبع: | پرینت |
رحمت، شفقت و مهربانی بر یتیمان، مسکینان و تهی دستان در دین اسلام جایگاه بس رفیع دارد. در منابع دینی، سلامت ایمان و دیانت مسلمانان با شفقت بر زیردستان و ناتوانان سنجیده می شود. رسول مهربان اسلام گفته است:
«ایمان دو رکن دارد؛ نخست بزرگ داشت فرمان خدا و دیگری شفقت بر خلق خدا.»
عرفان اسلامی نیز که ریشه در آموزه های دینی دارد به مهربانی با دیگران بسیار سفارش کرده است و زندگی سرشار از مهربانی و شفقت عارفان مسلمان گواه این مدّ عاست. به این داستان توجّه کنید:
روزگاری در دمشق خشکسالی پیش آمد و در پی آن قحطی و گرسنگی انسان و حیوان و نبات را از پای درآورد. بهتر است وضعیت را از زبان سعدی شیرین سخن بشنویم:
چنان قحط شد سالی اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل
که لب تر نکردند زرع و نخیل
بخشکید سرچشمه های قدیم
نماند آب، جز آب چشم یتیم
نبودی به جز آه بیوه زنی
اگر بر شدی دودی از روزنی
نه در کوه سبزی، نه در باغ شخ
ملخ بوستان خورده، مردم ملخ
در این میان شاعری در شهر دمشق، با یکی از توان گران و ثروتمندان دمشق دیدار می کند. می بیند که او نیز تحت تأثیر قحطی، زار و نزار شده است. قحطی و گرانی که بر او تأثیری ندارد. دریا هرچه عمیق باشد، زرافه را به زانو است.
نمی تواند تعجّب خود را پنهان کند و از او می پرسد: شما را نیز حال دیگرگون می بینم، شما چرا؟
مرد توان گر پاسخ می دهد: مگر تو در این شهر نیستی و این قحطی و گرسنگی را نمی بینی؟!
اگر می بینی، پس چرا می پرسی؟
!شاعر می گوید: آری، می بینم و می چشم؛ امّا شما که نمی بینید و نمی چشید.
مرد توانگر آه سردی از دل می کشد و می گوید:
"جوان مرد، روا نمی دارد که خود در آسودگی به سر برد و از رنج هم نوعان خود غافل بماند. ما همه اعضای یک بدن هستیم، درد و رنج هر عضوی، دیگر عضوها را نیز دردمند و رنجور می کند.
من از بی مرادی نیم روی زرد
غم بی مرادان دلم خسته کرد
نخواهد که بیند خردمند ریش
نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش
چو بینم که درویش مسکین نخورد
به کام اندرم لقمه زهرست و درد
پایان بخش این قسمت سخنی است از ابوالحسن نوری، از پیران طریقت قرن سوّم درباره اخلاق اهل حقیقت: "خوی این طایفه آن است که محنت خود در راحت غیر روا دارند، فقر خویش در غنای غیر روا دارند، غم خویش در شادی غیر روا دارند، گرسنگی خویش در سیری غیر روا دارند. و اصل این از مصطفی علیه السلام گرفته اند.
سید اسحاق شجاعی
>>> زلزله شده هراتم غمت بفراموشی برده زنده گی وحیاتم نامت پریشان نمبینم هراتم ترادراین خسته گی روان نبینم هراتم توبودی بهشت کهکشانم هراتم توبودی ماهی افتخارم زنده جانم غره خداشدهرات جومردمت بی نواشدهرات جواین هم مسکنت تباه شدهرات جوخداراشکرکی دوباره صبرخدا شد هرات جو😭😭😭
هراتی تباراستم خراسان کشورم نامت هرات تاجی سرم
>>> سید اسحاق شجاعی. شما آدمی نجیب و شریف هستی. در دوران ما ناآدمیان کم نیستند. ناآدمیانی که می گویند سلاخی و قتل عام 8000 زن و طفل فلسطینی به ما چه مربوط. «اگر مسلمان نیستیم لااقل حیوان نباشیم.»
بیدین های غربی علیه اسرائیل قاتل تظاهرات می کنند ولی برخی مسلمان پرسان می کنند که کشتار فلسطینی ها به ما چی!!!!!!
>>> من از بینوایی نی ام روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد
>>> و در وطن من
گروهی از دلالان قدرت و ثروت و دولت درست برعکس گفته های شیخ نوری تشریف داشتند.
همین حالا هم از از قلدر های جهادی گرفته تا بوزینه های دوران جمهوری و تا ریش و پشم سالاران طالبی همه چنان اند که تو گویی :
خوی این طایفه آن است که راحت خود در محنت غیر روا دارند، غنای خویش در فقر غیر روا دارند، شادی خویش در غم غیر روا دارند، سیری خویش در گرسنگی غیر روا دارند. و اصل این رزایل را بر گرفته از شیطان اند.
>>> 🗨 آغای ستیز!
چه شدید که دلت به هرات می تپید؟
ستیر پشتونیست ... می طلبید؟
مگر در مورد تعصب و تضاد و استفاده جویی پشتونی و قومگرایی حیوانیت غیرانسانی افغان=....گنگه شده ای یا ..... چپ خود را زده اید!؟؟
.....=افغان شما سخت در حسودی و سرکشی هست که باید (فرمان خدا و قرآنش و هدایات رسولش) دوباره تصحیح گردیده و هر احکام روا و ناروایی را به نفع و خواست پشتونهای .... و خشن فتوا بدهند و هر جرم و جنایت انسانی را که ......مرتکب می شومند مبرا از گناه هست و این حق مستحق شان است !؟؟؟
>>> ملا بی عشق قاتل شد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است