چالش‌‌های فراراه کودکان افغانستان
طي ساليان دراز و جنگ هاي متمادي در افغانستان، کودکان بخش بزرگي از قرباني‌هاي ناامني بوده اند و به صورت جسمي و روحي آسيب هاي جدي ديده اند 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۱    ۱۴۰۲/۸/۴ کد خبر: 174265 منبع: پرینت

کودکان در کشور ما حلقه گمشده تمام بحران های موجود در افغانستان است. نبود امنیت، محدودیت تحصیل و تفریح، فقر و ضعف اقتصادی خانواده ها باعث شده که کودکان آفغانستان دیگر شاد و خندان نباشند.
یا گفته میتوانیم که کودکان آسیب پذیرترین گروه جامعه انسانی، نخستین کسانی هستند که در معرض هجوم مستقیم انواع ناگواری ها، فشارها و مشکلات ناشی از زندگی بزرگ ترها قرار می گیرند و آن را تحمل می کنند. امروزه میلیون ها کودک در سراسر جهان به خاطر بی سرپرستی، آواره گی های ناشی از جنگ و بلاهای طبیعی، تغذیه نامناسب، آلودگی به انواع بیماری های خطرناک، اعتیاد والدین و مشکلات ناشی از طلاق، یا در شرایط دشواری به سر می برند یا در چنگال افراد پلید به انواع سوءاستفاده های انسانی مانند توزیع مواد مخدر، خودفروشی و کار اجباری تن می دهند و به تعبیری بهتر، حقوق آنها نقض می شود.

29 عقرب (20 نوامبر) برابر با روز جهانی کودک است. مجمع عمومی سازمان ملل 60 سال پیش در چنین روزی‌، اعلامیه جهانی کودک و 30 سال پس از آن، کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد که افغانستان در سال 1994 این سند حقوق بشری را امضا نمود. کودکان افغان با وجود تلاش‌های نهادهای حقوق بشری، از آرامش روحی و جسمی کافی برخوردار نیستند. اکنون روان‌شناسان معتقدند که کودکان افغان در آسیب‌پذیری مطلق قرار دارند و آزارهای جنسی، تفاوت های طبقاتی، امکانات پایین حیاتی و جنگ‌ها بر روان این کودکان تاثیر مخرب می‌گذارد. در همین حال صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) اعلام کرده که چهار میلیون کودک در افغانستان به کمک نیاز دارند و درمیان این کودکان، 800 هزار نفر به کمک فوری نیازمند می باشند. به گفته یونیسف، این کودکان به دلیل ادامه جنگ، ناامنی، مشکلات اقتصادی و خشکسالی در افغانستان با مشکلات جدی روبرو هستند.

جنگ چهل سال پسین، وضعیت ناگوار سیاسی و اقتصادی در افغانستان وضعیت کودکان این کشور را تأسف‌بار ساخته است. قربانی شدن کودکان در جنگ، محرومیت از تعلیم و تربیه، تهدید های اجتماعی و انواع خشونت در برابر آنها از مواردی اند که زندگی کودکان افغان را تلخ ساخته است. در این تحلیل به همین وضعیت ناگوار کودکان افغان پرداخته شده است.

تعریف کودک(طفل)؛
طفل در لغت فرزند انسان از زمان تولد تا بلوغ، کودک یا صغیر نامیده میشود که معادل آن در عربی طفل است. در مصباح المنیر آمده است: "فرزند صغیر انسان را طفل مینامند. این لفظ بر فرزند پسر و دختر و نیز جمع آنها اطلاق میشود و تا زمانی که به سن تمیز نرسیده است او را طفل صغیر مینامند". به علاوه، در کتب لغت چند مرحله از سن طفل قبل از بلوغ بطور خاص موردتوجه قرارگرفته و عبارت اند از:
الف. طفل تا زمانی که در شکم مادر است و زاییده نشده "جنین" نام دارد.
ب. کودک بعد از تولد، در زمان شیرخوارگی "رضیع" نام دارد. "رضیع الصّبی" در زبان عربی به کودکی گفته میشود که شیر مادر را از پستان او میخورد.
ج. کودک ممیز: این کلمه از ماده "تمییز" گرفته شده و به معنی جدایی اشیا از یکدیگر است و درجایی به کار میرود که چند چیز با یکدیگر مشتبه شده باشند و فرد یا افرادي آنها را مشخص و از یکدیگر جدا سازد.

وضعیت کودکان در افغانستان؛
در افغانستان بیشترین آسیب متوجه کودکان میباشد. در حال حاضر کودکان در افغانستان با چالش های زیادی مواجه میباشند که میتوان از: خشونت های خانگی، خشونت روانی، ازدواج های اجباری و ازدواج های زیر سن نام برد. از جانب دیگر تعداد بسیار زیادی از کودکان در افغانستان با غفلت جسمانی روبرو میباشند. آنها به غذا، لباس و خدمات صحی به گونه درست دسترسی ندارند.
شمار زیادی از کودکان در ولایات مختلف افغانستان در سنین 6 تا 14سالگی، زندگی در روی سرک را تجربه میکنند. کودکان افغان هیچ گونه مصونیتی برای بهره مند شدن از آموزش، خدمات صحی، و حمایت های قانونی ندارند و با تهدیدهای بسیار زیادی روبرو میباشند.

فقر معیشتی یکی از مشکلات مهم فرا روی کودکان افغانستان است. حضور هزاران طفل روی سرکها در کشور نمایانگر این فاجعه است. این اطفال که بین 5تا 14سال میباشند به دلیل فشارهای سنگینی که بر دوش خانواده های شان قرار دارد، مجبور ساخته شده اند که با رویاهای طفلانه شان وداع نموده و در خیابانها پرسه بزنند و مورد بهره کشی و سو استفاده افراد فرصت طلب قرار گیرند.
از عوامل اصلی و عمده‌ی کار کودکان در افغانستان، فقر است؛ زمانیکه خانواده‌ها نتوانند نیازهای مادی خود را تامین کنند، مجبوراند تا کودکان خود را به عنوان نیروی کار به جامعه معرفی نمایند که اولین پیامد آن محرومیت از تحصیل و رشد کافی و مناسب آنان می‌باشد. بسیاری از کودکان کار در افغانستان به دلیل فقر و مشکلات اجتماعی، از دسترسی به آموزش مناسب محروم هستند. در نتیجه، این کودکان مجبور به انجام کارهای سخت و خطرناک می‌شوند که باعث کاهش کیفیت ‌زندگی و عدم بهره مندی از آموزش و تخصص آن‌ها در آینده می‌شود. این آسیب نه تنها برای کودکان که متوجه آینده تمام کشور نیز می‌شود.

کودکان کار در افغانستان معمولاً در کارهایی سخت و خطرناک مشغول هستند. این کارها شامل کار در معادن، کشاورزی، ساخت و ساز و دیگر فعالیت‌های نامناسب با سن و سال آنان است. این امر باعث تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی کودکان می‌شود و می‌تواند باعث بروز مشکلات جدی در آینده آن‌ها شود.
کودکان در برخی موارد از مواقع قربانی خلاف‌کاران و گروه‌های مسلح می‌شوند. این گروه‌ها از کودکان به عنوان کارگران ارزان‌قیمت و بی‌دفاع بهره‌برداری می‌کنند و آن‌ها را به انجام کارهای خطرناک و غیرقانونی وادار می‌سازند. آنان معمولاً در معرض خطرات محیط کار هستند. این خطرات شامل سقوط، برخورد با اشیاء، صدمات ناشی از ابزارها، سوختگی‌ها و مسمومیت‌ها می‌شوند.
همچنین کودکان کار مجبورند ساعات طولانی کار کنند و بدون استراحت کافی کار کنند، این مسئله می‌تواند منجر به خستگی شدید، استرس، افسردگی و اختلالات خواب شود.
کودکان کار اغلب در معرض خشونت و سوء استفاده‌های جسمی، جنسی و عاطفی قرار می‌گیرند. این موارد می‌تواند بر روی سلامت روانی و عاطفی آن‌ها تاثیر منفی بگذارد و باعث بروز اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و استرس پس از واقعه شود.

درهمین حال یافته‌های سروی دفتر(Save the Children) نشان می‌دهد که افزایش سطح گرسنگی در این کشور بسیاری از کودکان را مجبور کرده است که برای تامین معیشت خانواده‌های شان کار کنند.
این سروی را که دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد (اوچا) به مناسبت دومین سالگرد بازگشت طالبان افغانستان به قدرت منتشر کرده است. در سروی این سازمان غیرحکومتی گفته شده است که ۳۸.۴ درصد کودکان اشتراک‌ کننده در نظرسنجی گفته اند که برای تامین معیشت خانواده‌شان مجبور به کار شده‌ اند.
در این سروی آمده است:‌ "کودکان برای تامین مخارج زندگی خود و خانواده خود با وضعیت بسیار خطرناکی روبرو شده اند. یکی از کارمندان یک نهاد مدافع حقوق کودکان گفت که دختری در حین حمل کالای قاچاق در مرز زیر موتر باربری شد."
اداره حفاظت از کودکان گفته است که از هر ۱۰ کودک در افغانستان یک کودک مجبور است که کار کند.

در این سروی با ۱۲۰۷ بزرگسال و ۱۲۰۵ کودک در ولایات بلخ، فاریاب، جوزجان، کابل، ننگرهار و سرپل از هشتم جولای تا دوم اگست مصاحبه شده اند.
در این میان ۷۶.۱ درصد از کودکان شرکت‌کننده در این سروی گفتند که امسال نسبت به سال گذشته غذای کمتری برای خوردن دارند.
ادارۀ حفاظت از کودکان گفت که افغانستان در سه دهه گذشته با خشکسالی شدید مواجه بوده است که به دلیل آن برداشت محصولات زراعتی کاهش یافته و حیوانات به دلیل کمبود غذا در خطر مرگ قرار دارند. به گفتۀ این اداره خشکسالی دسترسی کودکان و خانواده هایشان به غذا و آب را محدود کرده است.
بر اساس مصاحبه‌های انجام شده توسط اداره مذکور، خشکسالی تا ۵۸ درصد از اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار داده است.
یافته‌های سروی با اعضای خانواده‌ها در شش ولایت نشان می‌دهد که فقر مرگبار، تغییرات اقلیمی، گرسنگی و کاهش کمک‌های جامعه بین المللی نیازمندی‌های مردم را به شدت افزایش داده است.
سروی اضافه کرده است: "این باید زنگ خطری برای جامعه بین المللی باشد تا به افغانستان پشت نکنند."

زنی ۳۱ ساله به نام ساجده که از خشکسالی شدید و بحران اقتصادی در ولایات شمالی افغانستان رنج می‌برد در گفتگویش ابراز امیدواری کرد که کاش می‌توانست برای فرزندانش کچالو، میوه‌های تازه و گوشت تهیه کند، اما او فقط می‌تواند به فرزندانش برنج بدهد.
او گفته است: "فرزندانم نزدم می‌آیند و می‌گویند، مادر، ما برنج آب‌پز نمی‌خوریم، کچالوی روغنی به ما بدهید، اما من با چشمان گریان به آنها می‌گویم، امیدوارم اگر در آشپزخانه کچالو باشد، فقط غذا برنج آب‌پز است".
به گفتۀ ساجده، کودکانش به اندازه‌ای کوچک اند که نمی‌دانند فقر و غربت یعنی چی، پول نباشد کچالو از کجا باید خرید. او گفته است که با دیدن وضعیت کودکانش احساس خوب ندارد و نمی‌تواند برای آنان غذا و شرایط زندگی خوب را فراهم کند.
ناهیده و نادره دختران دوگانگی ساجده، به سوتغذیه حاد مبتلا اند که اکنون از یک کلینیک سیار اداره حفاظت از کودکان (SAVE OF CHILDREN) مراقبت‌های بهداشتی دریافت می‌کنند.
ساجده گفته است: "ما در روستای خود آب نداریم، برای آوردن آب به روستاهای دیگر می‌رویم و با الاغ آب می‌آوریم، در آنجا مردم در صف‌های طولانی برای آب می‌ایستند، همه دهقانان منتظر باران هستند، برای باران نماز می‌خوانند. اما امسال ناامید شده اند. آنها معتقدند که خشکسالی زندگی عادی را در اینجا از بین می‌برد."

رحیم الله،(مستعار) کودک 12 ساله‌ای است که بعد از تسلط مجدد طالبان و از زمانی‌که برادرش کارش را از دست داده است مجبور شده در پیاده‌روهای «ده افغانان» شهر کابل پلاستیک فروشی کند. او در این باره به گفت: "پدرم مریض است و سرپرستی ما را برادرم که پولیس بود به عهده داشت. وقتی طالبان آمد برادرم به ایران رفت، پولی که از ایران می‌فرستد برای خریدن دوای پدرم هم کافی نیست."
وی در زمان سقوط کابل، صنف ششم مکتب بود، ولی امسال به خاطر مشکلات اقتصادی نتوانسته است که درس‌هایش را ادامه دهد."مکتب رفتنم پول کار ندارد، اما مجبور هستم تمام روز را کار کنم تا نان شب خواهرانم را پیدا کنم. وقتی طالبان تازه آمده بود یک وقت مکتب می‌رفتم و یک وقت کار می‌کردم، ولی پیسه نان شب هم پیدا نمی‌شد."

عتیق(مستعار) کودکی که در شهر کابل برای حمایت مالی از خانواده‌اش، در بدل پرداختی ناچیز کفش‌های مردم را تمیز می‌کند و واکس می‌زند، به بی‌بی‌سی گفت به دلیل این که پدرش از کار برکنار شده، مجبور است روزانه در کنار خیابان‌های شهر کار کند.
یک کودک کارگر دیگر اگفت که روزانه ۵۰ تا ۱۵۰ افغانی معادل کار می‌کند و به خاطر افزایش قیمت مواد اولیه و تامین مایحتاج خانواده‌اش، مجبور شده است که مکتب/مدرسه خود را ترک کند.

شیرین اقا(مستعار)، 14 ساله، یکی دیگر از کودکان کار است که در پیاده‌روهای جاده عمومی «فروشگاه» در نزدیکی ارگ ماسک فروشی می‌کند. او هم بعد از قدرت گرفتن گروه طالبان مجبور به این کار شده است:"پدرم در یک دفتر آشپز بود، وقتی که طالبان آمد، پدرم بیکار شد. حالا کراچی دارد و کچالوفروشی می‌کند."
به گفته‌ی شیرین اقا، مسوولان شاروالی کابل از پدرش که روزانه با فروش کچالو کمتر از ۱۰۰ افغانی مفاد می‌کند، ماهانه 1500 افغانی مالیه می‌گیرد. "پدرم مجبور است ماهانه 1500 افغانی به خاطر جای ایستاد کردن کراچی پول بدهد، اگر من هم کار نکنم نان شب و روز پیدا نمی‌شود."

فریحه(مستعار)، بانوی 40 ساله‌ای که تا قبل از دستور منع کار زنان در یکی از نهادهای دولتی به عنوان «اجیر»کار کرده است. او به میگوید:"کارگر مرد ندارم، خودم با کار کردن در یک دفتر می‌توانستم مصرف فامیلم را پیدا کنم، ولی بعد از این‌که طالبان دستور منع کار زنان را داد من همراه با هشت خانم دیگر که آن‌ها هم کارمند بودند بیکار شدیم."
پس از بیکار شدن فریحه، حالا رحمان و روف فرزندانش که 12 و 15 سال عمر دارند مجبور به کار کردن در سطح شهر شدند. او در مورد کارکردن فرزندانش گفت: "اگر طالبان خودم را اجازه می‌دادند گدایی می‌کردم، ولی نمی‌گذاشتم اطفالم روی سرک کار کنند. حالا مجبور هستم مهدی و ریحانه را برای کفش رنگ کردن و پلاستیک فروختن روان کنم تا زنده بمانیم."

احسان الله(مستعار)، 13 ساله است و در لیسه مریم واقع ناحیه یازدهم شهرکابل پوقانه می‌فروشد. نیروهای امنیتی او را دو بار به مرکز تأدیب و نگهداری کودکان در «بادام باغ» انتقال داده است. احسان گفت:"مرا هر بار که می‌بره، مادرم بیرون میاره، آن‌ها از مادرم ضمانت گرفته که مرا برای کار کردن روان نکند، ولی هیچ کمکی نکردند. حالا هم مجبور هستم که همین کار را ادامه بدهم، به‌ خاطری‌که پدرم فوت کرده و برادر کلان ندارم."
به گفته‌ی احسان، در آن مرکز هیچ‌گونه امکانات اولیه برای کودکان وجود ندارد. "نان درست نمی‌دهند و اگر کسی نان بخواهد او را به زور می‌خوابانند و یا هم می‌گویند، منتظر نان شب و یا هم چاشت بمانید. نان چاشت و شب را هم بیشتر وقت‌‌ها یک توته نان خشک با شوربای کچالو می‌دهند."

محمودشاه(مستعار)، باشنده‌ی کابل که 14ساله‌ دارد و در حالی که سرگرم گردآوری زباله‌ها از روی خیابان است، می‌گوید که ناداری او را به این کار مجبور کرده تا بتواند کمک‌دست پدرش باشد. او می‌گوید که کاغذها و بتری‌های پلاستیکی را از خیابان گرد می‌آورد و با پولی که از فروش آن به دست می‌آورد، در تأمین نیازهای خانواده سهم می‌گیرد.

نادیه (مستعار) 15ساله، دست‌فروشی در شهر کابل، می‌گوید که پدرش بیمار است و نمی‌تواند کار کند؛ برای همین، او ناچار است کار کند تا هزینه‌ی زندگی خانواده‌اش را فراهم کند. «پدرم بیمار است و مه مجبورم که ساجق فروشی کنم تا نیازهای خوراکی خانواده‌ام تامین شود.»

ربانی(مستعار) 13ساله که در شهرنو کابل موترشویی می‌کند، می‌گوید: «مه خودم موترشویی می‌کنم و کم‌تر از ۱۰۰ افغانی روزانه کار می‌کنم. ما از طالبان می‌خواهیم که کودکان برای خانواده ‌شان از مجبوری کار می‌کنند، اجازه بدهند که در بازارها کار کنند.»
شماری از کودکان که به کارگری در سطح شهر ناچار اند و با جهان کارگری کنار آمده اند، با اندوهی که دارند، از نیروهای طالبان گلایه دارند که هرازگاهی مانع کارکردن آن‌ها می‌شود و نمی‌گذارد پولی که خانواده‌ی شان نیاز دارد را دربیاورند.

در همین حال، شماری از فعالان حقوق کودکان، می‌گویند که نیاز تا طالبان، زمینه‌ی زندگی بهتر را برای کودکان فراهم کند.
کودکان کارگر در این کشور از درس و تعلیم دور است و در معرض انواع آسیب‌ها نیز قرار دارند. برعلاوه بهره‌کشی اقتصادی، گاهی این کودکان مورد آزار و اذیت جنسی و حتی مورد استفاده شبکه‌های مافیایی نیز قرار می‌گیرند.
وضعیت کودکان کار در افغانستان رقت بار است و با گذشت هر روز وضعیت در این عرصه بدتر می‌شود. تحول سیاسی و حاکم شدن دوباره گروه طالبان در این کشور، وضعیت را در تمام عرصه‌ها دگرگون کرد. در این میان فروپاشی اقتصادی به گرسنگی نیمی از جمعیت افغانستان منجر شد. اکنون میلیون‌ها کودک برعلاوه مصروفیت در کارهای شاقه، گرسنه نیز می‌باشند. تلاش و تقلای کودکان برای پیدا کردن نان در شهرها بیانگر وضعیت وخیم کودکان است. بعضی از کودکان کارگر حتی نان آور یک خانواده نیز می‌باشد.

باری در شهر کابل از یک کودکی که مصروف کفاشی بود پرسیدم که چرا کار می‌کند و مکتب نمی‌رود، در جوابم گفت چشمان پدرش به خاطر کار در سرای ذغال سنگ کور شده و او باید کار کند تا خانواده ۷ نفری‌اش گرسنگی نماند. اکنون بازار کار نیز وجود ندارد و نرخ مواد خوراکی بلند است، کودکان کارگر در افغانستان روزهای سختی را سپری می‌کنند. این کودکان در میان موجی از سیاهی که همه روزه تاریک‌تر می‌شود، همچنان برای زنده ماندن تقلا می‌کنند.

درهمین حال دانش‌آموزان دختر افغانستان در یک نامه‌ی سرگشاده از سازمان ملل متحد و رهبران کشورهای جهان خواسته‌اند که برای بازگشایی مکاتب دخترانه، اقدامات عملی و فوری انجام دهند.
این نامه (دوشنبه، ۲۷ سنبله) از سوی هزار دختر دانش‌آموز صنف‌های دهم، یازدهم و دوازدهم مکاتب ۲۱ ولایت افغانستان منتشر شده است.
شماری از نهادهای فعال در عرصه‌ی آموزش، از جمله شبکه‌ی مدافعان آموزش (ای‌دی‌ان)، نهاد دختران در مسیر تغییر (جی‌پی‌سی) و شبکه‌ی قهرمانان آموزش (ای‌سی‌ان) از این نامه حمایت کرده‌اند.
این دانش‌آموزان دختر نوشته‌اند که طالبان از زمان تسلط دوباره بر افغانستان "با صدور بیش از ۸۰ فرمان و دستور سخت‌گیرانه، بیشتر دختران و زنان را سرکوب، خانه‌نشین و ما را از روند عادی زندگی در جامعه حذف نموده‌اند".
در نامه‌ی این دانش‌آموزان آمده است که تا هنوز «هیچ خوش‌بینی و امیدی» برای بازگشایی مکاتب دخترانه دیده نمی‌شود.
دانش‌آموزان دختر افغانستان در نامه‌ی خود نوشته‌اند که «ما خود را شکسته و درون قفس حس می‌کنیم. خیلی ناامید شده‌ایم. نگران آینده‌ی نامعلوم خود هستیم. مگر گناه ما چیست؟ چون دختر هستیم؟"
آنان با اشاره به پی‌آمدهای ممنوعیت آموزش دختران توسط طالبان نوشته‌اند که "ما شاهد ازدواج‌های زیر سن و اجباری دختران و همصنفی‌های‌مان هستیم".
در این نامه آمده است که پی‌آمدهای ممنوعیت آموزش، تنها بر زندگی دختران تأثیر نمی‌گذارد، بلکه بر زندگی یک نسل از جامعه‌ی افغانستان تأثیر خواهد گذاشت.
آنان از سازمان ملل متحد، کشورهای عضو آن و رهبران جهان خواسته‌اند که با توجه به تعهدات بین‌المللی‌شان در قبال افغانستان "هرچه عاجل اقدامات عملی و جدی را روی دست گرفته و به این فاجعه‌ی انسانی، نقطه‌ی پایان بگذارند"
دانش‌آموزان دختر گفته‌اند: "دو سال سپری شد و سیاست نرم در برابر طالبان و ابراز همدردی با مردم افغانستان راه‌حل به‌وجود نیاورد و طالبان را در راستایی تأمین حقوق زنان و دختران پاسخ‌گو نساخت"
دختران دانش‌آموز افغانستان همچنین از کشورهای اسلامی، سازمان همکاری‌های اسلامی، کشورهای همسایه و بازیگران منطقه‌ای خواسته‌اند که "برای افزایش فشار بر گروه طالبان جهت رفع ممنوعیت حق آموزش دختران، حق کار زنان و حصول اطمینان از بازگشت امن دختران و زنان به مکاتب و محیط کار باید به‌صورت جدی و عاجل اقدام نمایند".
این دانش‌آموزان افزوده‌اند که نمايندگان و ساختارهای خاص تعیین‌شده توسط کشورها برای افغانستان، نهادهای بین‌المللی، سازمان‌های حقوق بشری، نهادهای تحقیقی و مطالعاتی و رسانه‌ها باید نقض‌ حقوق بشر، تبعیض و نقض حقوق بشر مبتنی بر جنسیت، آپارتاید جنسیتی و ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های وضع‌شده علیه زنان را مستندسازی و در مورد آن به سطح بین‌المللی اطلاع‌رسانی کنند.

عوامل آسیب پذیری کودکان افغانستان؛
آسیب پذیری کودکان در افغانستان عوامل متعدد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی دارد که درینجا به مهم ترین آنها می پردازیم:
خشونت: خشونت یکی از مسایلی است که اکثر کودکان کشور را تهديد مي كند. این امر نه تنها در خانواده، بل در اجتماع نیز شيوع دارد. کودکان نه تنها در معرض خشونت‌های مستقیم فزیکی قرار دارند، بلکی از انواع خشونت‌های روانی نیز رنج می‌برند. به باور آگاهان حقوق طفل، فقر و بی سوادی عوامل اصلی خشونت علیه کودکان می باشند. فقر و بی سوادی در جامعه امروزی افغانستان، باعث شده که شماری زیاد از کودکان با خشونت های خانوادگی مواجه شوند.
چالشهاي سرپرستي؛ سرپرستي يکي از حقوق مهم اطفال به شمار مي‌رود که معمولاً به عهده خانواده‌ها و والدين است. اما متأسفانه فقر و مشکلات اقتصادي، کم‌سوادي و بي‌سوادي، نبود مهارت‌هاي کافي براي سرپرستي و بي‌توجهي نسبت به يادگيري آن از سوي خانواده‌ها، مشغوليت‌هاي کاذب، سبب شده که والدين نتوانند مسئوليت‌هايشان را در قبال کودکان ادا کنند. عامل اين مشکل، بيشتر در فقر، بي‌سوادي، محروميت‌ها و داشتن فرزندان زياد نهفته است. درحالي‌که بر اساس دستورات دين اسلام و قوانين متفرقه ، والدين مسئول تهيه غذاي کافي و حلال، تعليم و تربيت براي کودکان، مهرباني و خوش‌رفتاري با آنان و همچنان فراهم ساختن زمينه تفريح و سرگرمي کودکان هستند.

محرومیت از تعلیم و تربیه:
عدم دسترسی اطفال به ویژه دختران به تعلیم و تربیه چالش عمده دیگری محسوب میشود که فراروی کودکان افغان وجود دارد. تعلیم‌وتربیه رکن اساسی انکشاف‌پایدار یک جامعه است و نیازمند توجه بیشتر دولت‌ها می‌باشد. طالبان بر اساس قواعد و مقررات بین‌المللی و قوانین ملی وظیفه دارد تا زمینه دسترسی برابر به تعلیم و تربیت را به شهروندان فراهم سازد. بهبود وضعیت معارف در طول 20 سال گذشته، یکی از شعارهای مهم و برجستۀ دولت قبلی افغانستان و جامعۀ جهانی بود؛ اما با گذشت این مدت طولانی و مصرف میلیاردها دالر، با آن‌که معارف پیشرفت‌های چشم‌گیری نیز داشته، ولی هنوز هم مشکلات و چالش‌های زیادی این عرصۀ حیاتی را تهدید می‌کند و میلیون‌ها کودک افغان از رفتن به مکاتب محروم اند. بر بنیاد معلومات وزارت معارف دولت پیشین افغانستان، چهار میلیون کودک افغان از خدمات تعلیم محروم اند. تحقیق یونیسف به همکاری وزارت معارف که در ربع دوم سال 1398هـ ش نشر شده، نشان می‌دهد که در سراسر افغانستان 47 درصد (4 میلیون) کودک واجد شرایط، از رفتن به مکاتب محروم اند. ناامنی‌ها، نبود سهولت‌های لازم در مکاتب، بی‌جاشدن از مسکن و ازدواج‌های زیر سن از عواملی اند که در گزارش مذکور در پیوند به این وضعیت بیان شده است. در کل محرومیت از تعلیم یکی از نگرانی‌های مهم کودکان افغانستان است. در این کشور تعداد بزرگی از کودکان به دلیل جنگ و نا امنی، بی‌جا شدن خانوادگی، بی‌سر پرستی و مشکلات فقر و بیچارگی، از آموزش محروم اند.

تهدیدهای امنیتی:
کودکان در افغانستان با خطرات گوناگون مواجه اند. اعتیاد، اختطاف و حوادث جنگی و طبیعی کودکان را تهدید می کنند. براساس ارایه گزارش مسوولان هیئت معاونت ملل متحد در جریان سال 2019م به تعداد 2461 کودک بر اثر جنگ در کشور کشته یا زخمی گردیدند. درهمین حال خانم شوسن، مسوول کمیته ماین پاکی در افغانستان می گوید که ماهانه حدود 20 طفل در سراسر افغانستان بر اثر ماین زخمی یا کشته می شوند. حضور کودکان در صفوف طرفین درگیر جنگ در بیست سال گذشته، استفادۀ آنان برای اهداف جنگی و حتی استفادۀ جنسی از کودکان یکی از نگرانی‌های دیگر در برابر زند‌گی کودکان افغان بود. با آنکه در این رابطه نهادهای حقوق بشری بارها ابراز نگرانی کردند و در گزارش‌های خویش گفته اند که در صفوف جنگ از جوانان کم سن در افغانستان استفاده صورت میگرفت، هم در صفوف مخالفین مسلح دولت و هم در پولیس محلی جوانان کم‌عمر استخدام میشدند. در کل با آن‌که بعد از سال 2001م و روی‌کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، نهاد‌های مختلف ملی و بین‌المللی در عرصۀ حمایت از حقوق بشر و اطفال در افغانستان فعالیت داشتند و در این عرصه میلیون‌ها دالر به مصرف رسیده است؛ اما کودکان افغان به نحوی از انحاء قربانی جنگ و نا امنی‌ها می‌شدند.

تهدید های اجتماعی:
یکی از قربانیان مشاجرات شدید و طولانی والدین و نزدیکان، کودکان بی‌گناهی هستند که در این مشاجرات صدمه عاطفی و روانی می‌بینند. در افغانستان به دلیل ازدواج‌های سنتی و قومی، این اختلاف‌های خانوادگی زیاد دیده می‌شود. بعضی اوقات در مشاجره والدین یا اعضای فامیل، کودکان ابزار تلافی قرار می‌گیرند که بر آسیب‌های روانی آنها می‌افزاید.
اضطراب حاصل از زندگی در چنین محیطی کودک را تحت فشار شدید روانی قرار می‌دهد و در نهایت ممکن است کودکان را به مشکلات رفتاری و اختلالات روانی دچار کند، اعتیاد والدین به دلیل خصوصیاتی رفتاری که در آنان ایجاد می‌کند، مانند پرخاشگری، بی‌مسئولیتی و کاهش عاطفه سبب می‌شود تا کودکان در معرض آزار و سوء استفاده بیشتر قرار گیرند.
طبق گزارش‌های موجود، حدود ۳ میلیون نفر معتاد هستند، یعنی حدود ۱۰ درصد افراد جامعه. این باعث شده تا اغلب آنها به دلیل مصرف مواد مخدر، سلامت روانی خود را از دست داده، زن و فرزندان خود را مورد آزار و اذیت و انواع خشونت‌های خانوادگی قرار دهند.

مشکلات اقتصادی:
وجود اطفال زياد و فقر خانواده ها باعث شده است که والدین نتوانند از اطفال شان حمایت لازم را داشته باشند، مصارف تعلیمی شانرا تأمین نموده ضرورت های روزمرهء شانرا به نحو احسن برآورده سازند. این امر باعث شده که شمار زیادی از اطفال از نعمت تعلیم و تربیه محروم مانده و پس از سن پنج و شش سالگی، مصروف کارهای شاقه شوند.

آسيب هاي روحي و رواني:
طي ساليان دراز و جنگ هاي متمادي در افغانستان، کودکان يک بخش بزرگي از قرباني‌هاي ناامني بوده اند و به صورت جسمي و روحي آسيب هاي جدي ديده اند. بخشي از ناامني‌ها که شامل انفجار و درگيري‌هاي مسلحانه مي‌شود، حيات شمار زيادي کودکان را گرفته است و تعداد زياد را معلول و مجروح ساخته که با چالشهاي روحي و رواني دست و پنجه نرم مي‌کنند و فرصت زنگي عاري از مشکلات را براي هميشه از آنها گرفته است. از طرف ديگر اکنون نيز تعداد زياد از اطفال در خانه و بيرون امنيت روحي و رواني ندارند. اين ناامني‌ها که شامل خشونت‌هاي خانوادگي، تهديدها، توهين و تحقير، تماشاي تصاوير دل‌خراش، مي‌شود امنيت روحي و رواني اطفال را از بين ببرد.

محروميتهاي درماني:
حق دسترسي به صحت و درمان درست، يکي از حقوق مهم اطفال است. اما متأسفانه در بسياري موارد اطفال از اين حقشان محروم هستند. کمبود دسترسي به مراکز صحي، دوري و صعب‌العبور بودن مراکز، پرهزينه بودن تداوي از عوامل محدوديت دسترسي کودکان به خدمات صحي در افغانستان است. کمبود آب صحي، آلودگي‌هاي محيط زيستي، پايين بودن سطح آگاهي‌ها از ديگر مشکلات کودکان در قسمت محروميت‌هاي صحي است.

عدم دسترسي به رفاه اجتماعي:
بيشتر کودکان در افغانستان از غذاي کافي، اتاق مناسب، امکانات رفاهي، تفريح و ورزش محروم هستند. چه در محيط خانه، جامعه، مراکز آموزشي و تفريحي، امکانات براي اطفال در نظر گرفته نشده است يا خيلي محدود وجود دارد. بسياري از کودکان از تغذيه سالم به خاطر مشکلات اقتصادي خانواده‌ها و عدم آگاهي رنج مي‌برند.

پیشنهادات/ توصیه
با توجه به این تحلیل، ایجاب می نماید که براي بهبودی وضعیت کودکان نکات ذیل در نظر گرفته شود .
پیشنهادات در بخش تعلیم و تربیه
• بهبود کیفیت و دسترسی به تعلیم و تر بیه ابتدایی همانطور که در پلان استراتژیک دولت افغا نستان مورد توجه قرا رگرفته است ؛سر مایه گذاری در زمینه ارتقای دانش معلیمن در موضوعات تدریسی و شیوه های آموزشی با تاکید ویژه بر محیط آموزشی مشا رکتی
• ایجاد استراتژی بهبود دسترسی اطفال کارگر به تعلیم و تربیه و تضمین اینکه اطفال کارگر گروه معینی هستند که مورد تو جه پلان استراتژیک ملی بازبینی شده برای افغا نستان میباشند
• افزایش فرصتهای آموزش مهارتها و حرفه هابرای اطفال کار گری که بالای 15 سال عمر دارند و نمیتوانند و یا تمایل به تعقیب تعلیمات در مکاتب ندارند.
• دولت باید از تمویل کنندگان حمایت کند تا منابع مالی لازم برای سرمایه گذاری در منابع مالی و انسانی خانواده های آسیب پذیر را تضمین نماید.
• فرا هم اوری فرصتهای معیشتی برای خانواده های فقیر
• تقویت محیط های انتظامی حقو قی و پالیسی برای کاهش کار اطفال
• فرا هم آوری یک محیط حمایت کننده سیاسی نهادی؛ حقوقی و انتظامی برای دستیابی به کاهش پایدار کار اطفال لازم و ضروری میباشد.
• کنوانسیون حد اقل سن برای کار اطفال و بد ترین اشکال کار اطفال را به اساس معیار های بین الملی تصویب نماید
• دولت فرصتهای شغلی برای فامیل های که به علت فقر اطفال شان کار مینمایند فرا هم نماید بر اساس تفاهمات به عمل انجام شده با وزارت کار و امور اجتماعی و سایر ارگان های مربوطه انجام دهد
• دولت باید به اساس استاندارد های اساسی سازمان بین المللی کار؛ کار اطفال را با جنبه های حقوقی آن مورد ارزیابی قرار د هد
• استخدام اطفال کمتر از 18 سال درکار های پر خطر مطابق به استاندارد های بین المللی باید مورد تو جه و نظارت دولت قرا ر گیرد و مرتکبین آن منحیث متخلفین مورد پیگردقانونی قرار گیرد.
• اصلاح قوانین افغانستان در رابطه با جرایم کودکان و حمایت از اطفالی که مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند؛
• عملی شدن کنوانسیون حقوق طفل و سایر تعهدات بین المللی در رابطه به حقوق اطفال، از سوی دولت افغانستان؛
• کمپاین و آگاهی دهی از حقوق اطفال برای کودکان و والدین، در سراسر کشور، از طریق رسانه ها و راه اندازي ورکشاپ هاي آموزشی و آگاهی دهی؛
• تعیین مجازات برای ناقضین حقوق کودکان و مورد بازپرس قرار گرفتن آنها و تطبیق قانون در مورد آنان؛
• ایجاد و تقویت نهادهاي ویژه برای حمایت از اطفالی که حقوق شان نقض می شود و یا سرپرست خود را از دست داده اند؛
• تداوي و توجه جد به کودکان معتاد و جلوگیری از گسترش اعتیاد میان اطفال؛
• ایجاد اشتغال و فقر زدایی، به خاطر نجات کودکان از کارهای شاقه در روی جاده ها و یا در جاهایی مثل کارخانه ها و کوره های خشت پزی؛
• ایجاد و توسعه تسهیلات تعلیمی و تربیتی براي کودکان که به تعلیم و تربیت دسترسی ندارند و نیز در محلاتی مانند کودکستان های دولتی، پارك های تفریحی؛
• ایجاد یک محیط مصون در جامعه برای کودکان به خاطر جلوگیری از اعمال تبعیض و رفتارهای خلاف کرامت انسانی با اطفال؛

توصیه ها برای سازمان ها ی تطبیق کننده؛
• تمامی اقدامات برای اطفال کارگر باید بر اساس شرایط عمر آنان باشد باید به اطفالی که شایسته راهیابی به مکاتب ابتدایی هستند در مکاتب دولتی و مردمی اولویت داده شود.
• باید تضمین شود که در تمامی فعالیتهای تعلیمی مردم؛ سهیم سازی و نیاز های اطفال کارگر اولویت بندی میشود.
• فراهم آوری مواد تعلیمی از قبیل کتابچه و قر طاسیه برای اطفال کار گر که به خاطر مصارف تعلیم تربیه در خطر فرستادن به بازار کار هستند.
• با کمک فنی و تکنیکی سازمان بین المللی کار و برنامه بین المللی برای امحای کار اطفال و مقررات مربوط به کار اطفال را به صورت جامع بررسی نماید.
• برا ساس تجارب موجود از داده ها و نظرات اصلاحی را برای ساخت و انکشاف پالیسی ها و بهترین شیوه های رسیدگی و پاسخ گویی به کار اطفال را ارایه نماید.

میکانیسم تطبیق مصونیت اجتماعی برای کودکان؛
در خصوص کودکان، هدف اصلی باید این باشد که چگونه آنها در یک محیط سالم از نگاه صحت جسمی و روانی، در خانواده و جامعه، پرورش مییابند. با درنظرداشت این هدف، موارد ذیل لازم است:
1- ممانعت از کار اجباری کودکان، از طریق مساعد ساختن فرصتهای شغلی برای افراد بزرگ خانواده،فرهنگ سازی و تقنین.
2- تشویق و ترغیب تاجران و تولید کنندگان به فراهم آوری فضا و زمینه برای سرپرستی وحمایت کودکان بدون سرپرست
3- ایجاد یک شماره تماس امداد اجتماعی، به کوشش دولت، جهت محافظت از کودکان در مقابل اذیت و آزارهای مختلف.
4- کوشش جهت فراگیر شدن و حتی الزامی ساختن تعلیمات مکتب در سر تا سر کشور، از راه فرهنگ سازی و تقنین.
5- آگاهی دهی در خصوص رفتار مناسب با کودکان از جانب والدین و مربیان.

حامیه نادری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کودکان
نظرات بینندگان:

>>>   👈 همه چالش ها از اول تا آخر از سابق تا به امروز، از سبب و علل و دلیل زبان زشت و خشن پشتو و علیت آن سرکشی و شرارت میکروبی مردم ناقلین ....=افغان=کوچی در جامعه بوده و است، که باید خط کش و سرنوشت جغرافیایی و هویت های فارسیزبانها اعاده و صورت گیرد و بس.

>>>   این هم شترمرغ کی دررس حوکومت هایی مابودن پس ازسرنوشت چی خبراین هم چوپان کی الان استن چی خبرفقط تنهابزرگان اگررنج کشدن بودی خوشحال بودیم همگی دراین دردشریک استیم

>>>   مقاله پژوهشی بسیار عالی از پژوهشگر پر کار و ژرف نگر،
اما پیشنهادات و توصیه های کاملا" منطقی و اصولی شان تا برچیده شدن بستر حاکمیت طالبانی قابل تطبیق نیست اما سازمان های غیر دولتی و جبهه مقاومت باید در پلان های پسا طالبانی خودشان از این مقاله استفاده کنند.

>>>   زمانی بود که خزانه شاهی تهی بود...بیشتر عواید دولت در راه رفاه اعضای خاندان سلطتنی عیش و عشرت دربار و درباری ها به مصرف میرسید.
اتفاقاتی رخداد و شهزاده جوانی بنام امان الله خواب ارام دربار را نا ارام ساخت و با جنون و شتاب در راه ساختن افغانستان نوین و با فرهنگ سواد و دانش به پیش شتافت...مردم علم طلب کشور با دولت همکاری میکردند زنان زیورات شانرا فروخته و انرا در راه اعمار مکاتب مصرف کردند. ریش سفیدان پکتیا با وجود فقر عظیم در این ولایت مبلغ سی هزار افغانی پول جمع اوری و مکتب ساختند خلاصه کلام اینکه مردم به کسب تحصیل دیوانه وار علاقه داشتند
تحصیلات ابتدایی در وقت این شخصیت اجباری بود ...پدر کلانم که در اندوره ها شاگرد مکتب بود قصه میکرد که شاه شخصا خودش به مکاتب سر میزد از وضعیت صنفها و معلمین باخبری میکرد...پدر کلان خدا بیامرزم میگفت گه من تا صنف هشتم مکتب خوانده بودم و از طرف اداره مکتب در جمله شاگردان که باید به ترکیه میرفتند انتخاب شده بودم ولی والدینم مرا نگذاشتند او همیشه از اینکه این فرصت را از دست داده افسوس میکرد.همچنان او از اینکه در انوقت دختران را دولت برای تعلیمات نرس به ترکیه روان میکردند هم قصه هایی داشت از جرگه هایی خوانین متنفذین و ملایان که بر ضد ریفورمهای امان الله دایر گردیده بود هم قصه هایی داشت . مرحوم پدر کلانم شاه امان الله را با وجود خطاهایش نهایت دوست داشت...بلی امروز یک عده شاه امان الله را خاین پشتونیست انگلیس کافر دزد و نمیدانم دگر چه اتهاماتی نیست که به او نمی بندند ...اما من با پدر کلانم هم عقیده استم که شاه امان الله افتخار وطن بود ...هرکی هرچه فکر میکند دست خودش است..
در زمان امان الله خان زنان زیورات شانرا برای مصرف در راه معارف میفروختند و لی از بیست سال به اینطرف ملیونها دالر به این کشور سرازیر شد ولی وضع نحصیل و معارف اسف انگیز است...
فضل الهی

>>>   این همه دستاوردی های جهاد است. پاکستانی ها از پولهای امریکاییان اباد شدند ولی به سران اسلامی ما گفتند بروید اسلام را از دست کفار نجات دهید ....رهبران اسلامی ما هم چنان خدمت کردند که حیوانات باغ وحش از نتایج کارهای شان به ستوه امدند. خیر ..شرایط جنگ عدم دلسوزی افغانهای ثروتمند به کشور چور و چپاول دارایی عامه توسط دولتمردان کارد را تا استخوان مردم به خصوص اطفال رسانیده اند.افغانهای ثروتمند حاضرند که ده بار حج بروند ولی یک بار حاضر نیستند که میز و چوکی برای یک مکتب تهیه کنند ...
من سفری به کوبا داشتم. مردم کوبا از اثر نداشتن مواد اولیه شکایتها داشتند . قفسچه مغازه ها خالی بود و بسیاری از مواد اولیه جیره داده میشد و هم عده ای از جوانان از اثر نداشتن لباس های فیشنی و غربی لوازم برقی پیشرفته شکایت داشتند..بنده که از کشور بدبختی مثل افغانستان استم از کسانی که با انها در تماس بودم فقط یک سوال پرسیدم و ان اینکه از خدمات صحی و شرایط تحصیلی برایم بگویند...انها صادقانه گفتند که تحصیلات ابتدایی اجباری و هم برای اطفال ناشتای صبح و پونیفورم مکتب داده میشود. تحصیلات عالی همه رایگان است به همین خاطر کوبا بیشترین داکتر را در جهان نظر به نفوس خویش دارد. خدمات صحی همه رایگان است و دولت اجازه بیمارستانهای شخصی را نمیدهد... حتی دکتوران کوبا مریضان یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ حادثه تروریستی در نیویارک را نیز تداوی میکردند.
باوجود مشکلات شدید اقتصادی ناشی از تحریم های اقتصادی امریکا علیه کوبا اطفال کوبا مجبور به کارهای شاقه نیستند زیرا نظام سوسیالیستی انکشور چنان شرایطی را برای مردمش مهیا ساخته است که در بسیاری از کشور ها با نظامهای جمهوری اسلامی وجود ندارد...
افغانستان در صدر جدول در جهان از لحاظ سو استفاده های جنسی و کار در جهان قرار دارد. این است دستاورد حکومات طی بیست سال اخیر که
از اسپنتا تا جهادی ها از ان حمایت کرده اند...
سلام الدین

>>>   دست اورد هاى 20 سال اشغال افغانستان و مزدوران امريكايى و غربى انها .

>>>   سوسياليسم خوب بود نسبت به كاپيتاليسم ... زندگي در سوسياليسم يكسان بود. كور ،كالي،دودي.
ب،م از كابل

>>>   خدایا به داد همین طفلان معصوم برس و کسانیکه به حال اینها رسیدگی نمیکند به جزا خود برسان !

>>>   مجاهلین سرسپرده دالر.
اگر ذره ازوجدان درشماباشد بایدهمه مرگ موش بخورید.شرم باد برشما تفاله های متعفن٫ترش کرده وبوی گرفته تاریخ.
رضایی

>>>   مدتی قبل گفتگویی پیرامون اواره گی و فقر اطفال در افغانستان در همین سایت براه افتاد. من طور مقایسوی وضعیت اطفال کشور های جهان سوم به شمول افغانستان را مورد ارزیابی قرار دادم و به همین ترتیب وضعیت تربیتی و خدمات رایگان صحی را نیز برای اطفال در جمهوری سوسیالیستی کوبا .
اما یکی از برادران که در کشور ثروتمند استرالیا زندگی می‌کند ، مرا به باد انتقاد گرفت صرف بخاطر آنکه من از وضع بهتر بهداشتی و خدمات رایگان تحصیلی و رهایشی اطفال در کشور سوسیالیستی کوبا سخن زده بودم.
حالا مرتبط به کار اطفال با وجودیکه نظر به فیصله ای سازمان بین المللی یا جهانی کار که افغانستان نیز عضویت انرا دارد کار کودکان را جدا”ممنوع قرار داده و حتی جرم شناخته شده است.اما اولین کشوری که مفاد منع کار اطفال را نقض کرده و می‌کند افغانستان ، پاکستان ، هندوستان و ده ها کشور آسیایی و آفریقایی میباشد. باید گفت که همین اطفال بهترین منبع برای جلب و جذب فعالیتهای تروریستی مواد مخدره دزدی قتل و فساد و سرباز گیری مخالفین صلح و امنیت افغانستان است و ما مسوولین شماره یک هستیم و از جمله مسوولین درجه اول ملا امامان مساجد نیز اند که با صدور فتوا های پی هم خویش می‌توانند مبارزه ای جدی اسلامی را علیه فقر و کار اطفال که مجاز نیست براه بیاندازند ، اما تا جاییکه میدانم این ملا امامان به شمول ایاز نیازی که کشته شد به فکر بزرگ کردن شکم های گنده ای شان هستند. از داکتر عبدالله و غنی و دگر اراکین مفسد دولتی و جهادی شکوه و گلا یه نیست....
کابلی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است