کشور در کنترول پشتونهای پاکستانی است
شاید در ابتدا حس نکنید، اما جمعیت پشتونهای مهاجر پاکستانی بسیار بیشتر از پشتونهای افغان در افغانستان است. از کارگر گرفته تا گدا همه پاکستانی هستند 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۴    ۱۴۰۲/۳/۱۶ کد خبر: 173249 منبع: پرینت

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان(Afghanpaper) حکومت طالبان مهاجران پاکستانی را که در نزدیکی خط دیورند مستقر هستند، به مناطق دیگر در ولایات مختلف افغانستان منتقل خواهد کرد.
هرچند ذبیح الله مجاهد، سخنگوی حکومت طالبان جزییات زیادی در مورد انتقال این مهاجران پاکستانی ارایه نکرد، اما گفت که آنها قصد دارند پناهجویان پاکستانی ساکن در برخی ولایات مرزی از جمله خوست را به مناطق دیگر افغانستان منتقل کنند.
وی در مورد ولایاتی که مهاجران مذکور به آن انتقال داده می‌شوند جزییات نداد، اما گفت که امکانات اولیه زندگی در آنجا برایشان فراهم می‌شود.
او به رادیو آزادی گفت: "برای کاهش نگرانی طرف پاکستانی و جلوگیری از ادعاهای پاکستان، برخی از پناهجویانی که سال‌ها پیش در جریان جنگ‌ها به خوست، کنر و برخی مناطق ننگرهار مهاجرت کردند، برنامه داریم که آنها به مناطق دور از خط دیورند انتقال داده شوند."

این بار اولی نیست که از این خبرها می شنویم، این سیاست کهنه قدیمی است که از دهه های قبل تداوم یافته و حکومت های قبلی افغانستان هرکدام بنوبه خودشان در این طرح کثیف سهیم بوده اند.
در اوایل دهه پنجاه، انگلیس و آمریکا به این نتیجه رسیدند تا پاکستان را از خطر تجزیه نجات دهند و افغانستان را به عنوان مرکز پشتونها یا همان پشتونستان معرفی نمایند و از ایجاد کشور دیگری بنام پشتونستان جلوگیری کنند. این طرح زمانبر، باعث گردید تا پاکستان به عنوان پایگاه نظامی و استراتژیک آمریکا بعد از ایران، در منطقه ظاهر شود.

از جمعیت 250 میلیونی پاکستان، 60 میلیون آن پشتون هستند که حدود 15 درصد جمعیت آن کشور را تشکیل می دهند. اکثر پشتون‌ها در سرزمین مادری شان، در دو سوی خط دیورند بین افغانستان و پاکستان و بخش باختری رود سند (پاکستان) که شامل خیبر پختونخوا و بخش شمالی بلوچستان است، ساکن هستند. مراکز کلانشهری این سرزمین که به پشتونستان هم شناخته می‌شود، شامل جلال‌آباد، کویته، قندهار، مردان، مینگوره و پیشاور می گردد.

در زمان حکومت شاهی شعارهایی مبنی بر ایجاد پشتونستان در کنار افغانستان شنیده می شد که با کمک آمریکا و مجاهدت پاکستان این طرح به افغانستان منتقل شد و پا کستان از خطر تجزیه نجات پیدا کرد.
با حمایت مستقیم آمریکا، حکومت پاکستان تمامی پشتون های پاکستانی را تشویق کرد تا به پشتون های افغانستان بپیوندند و آن کشور را به عنوان پشتونستان جدید برای خودشان بپذیرند. این طرح مورد رضایت پشتون های پاکستان قرار نگرفت اما آمریکا پاکستان در دهه های 60 و 70 شمسی با حملات نظامی و بمباران پراکنده اما متعدد مناطق مرزی پشتون نشین، آنان را وادار کردند تا به افغانستان فرار کنند.

در این میان، پشتونهای افغانستان که حدود 35 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دادند، از ورود پشتونهای پاکستانی به افغانستان استقبال کردند و آنان را با آغوش باز پذیرفتند و در جابجایی آنان در مناطق مختلف کشور نهایت همکاری و مساعدت را بخرج دادند. سپس به عنوان سردمدار این قافله حامد کرزی قرار گرفت و در با فریب سران دیگر اقوام، به تمامی پشتونهای پاکستانی که به افغانستان وارد می شدند تذکره افغانی صادر می کرد و برای آنان در مناطق مختلف کشور زمین رایگان توزیع می نمود و تمامی آنان را شامل کمک های مختلف دولتی قرار می داد.
پس از انتخابات ریاست جمهوری و گرفتن قدرت توسط اشرف غنی، هجوم پشتون های پاکستانی به افغانستان شدت گرفت.

اینگونه بود که یکباره جمعیت پشتونهای برخی از ولایات کشور مانند هلمند، به چندین برابر جمعیت اصلی اش افزایش یافت و پاکستانی های افغان شده با تذکره های صادره از هلمند و... به دیگر نقاط کشور بخصوص مناطق فارسی زبان ها و ازبک تبارها و هزاره ها با زور دولت جابجا شدند و یکباره طی دو دهه نیمی از دیگر ولایات کشور نیز به محل سکونت پشتونهای پاکستانی تبدیل شد. این روند ادامه یافت تا اینکه پشتونها اعلام کردند که جمعیت آنان در افغانستان بیشتر از پنجاه درصد است.
سران سیاسی و بزرگان دیگر اقوام با چشمانی باز نظاره گر این صحنه ها بودند اما از ترس آمریکا و پاکستان هیچ اقدام عملی انجام نداده و افغانستان را به محل اسکان پشتونهای پاکستانی مبدل کردند.

پشتونیزم به این نیز اکتفا نکرد و اقوام غیر پشتون را در ابتدا وادار به پذیرش پشتونهای پاکستانی نمود و سپس پشتونهای مهاجر را به بهانه های مختلف مسلح ساخت در حالیکه دیگر اقوام خلع سلاح شده بودند.
بدینوسیله مردم بومی بیشتر مناطق کشور وادار به ترک منطقه خود گردیده و اکثرا برای نجات خانواده خود از شر پشتونهای مهاجر، وادار به مهاجرت به کشورهای دیگر شدند.
این سیاست کثیف همچنان ادامه یافت تا این دیگر در شهرهای بزرگ کشور، به سختی میتوان فرد غیر پشتون شهری یافت. جای تمامی مردم شریف شهرها را پشتونهای مهاجر اشغال کرده اند.

بسیاری از پشتون های پاکستان به اجبار به مناطق مرکزی، شمال و غرب کشور ما آمده اند که لهجه و طرز گپ زدن شان با افغان های قندهار و جلال آباد و خوست فرق میکند و کار به جایی رسید که تعداد زیادی غیر افغان اما با نام افغان، به اردوی ملی و پولیس در حکومت های قبلی نیز وارد شدند.
ساکن شدن اقوام غیر افغانستانی در اقصا نقاط افغانستان یک نقشه فرا منطقه ای بود، که گردانندگان آن سعی داشتند تا با اسکان دادن پاکستانی ها در ولایات کشور ما، یکپارچگی قومیتی منطقه را از بین برده و بدین طریق از ایجاد هرگونه اتحادی در آن ولایات جلوگیری نمایند.

در زمان جهاد شاهد این بودیم که اقوام مختلف هر ولایت دوشادوش هم سوای از مسایل مذهبی و قومیتی علیه کفر می جنگیدند. دلیل شان هم این بود که همه ما افغانستانی هستیم. ولی امروز بچه های همین مردم دیگر همسایه خود را برادر افغانستانی نمی دانند و این همان هدفی است که غرب به دنبال آن بود و تا کنون هم موفق به از بین بردن اتفاق و ایجاد نفاق شده است.

ده سال قبل تخمین زده می شد که نیمی از جمعیت پشتونهای افغانستان را پاکستانی های مهاجر تشکیل می دهند اما اکنون می توان گفت که جمعیت پشتونهای مهاجر پاکستانی از پشتونهای افغان فزونی یافته و جمعیت شان بسیار بیشتر از پشتونهای افغان در افغانستان است. از کارگر گرفته تا گدا همه پاکستانی هستند.

این روند نه تنها در داخل افغانستان که در بیرون از کشور نیز با جدیت تمام پیگیری شد تا آنجا که در نمایندگی های سیاسی افغانستان در عربستان سعودی، امارات متحد عربی و پاکستان به ده ها هزار پاکستانی پاسپورت و تذکره نفوس افغانستانی داده شد و این پروسه در زمان کرزی و غنی نیز ادامه یافت.
اینک کار بجایی رسیده است که دیگر کمتر کسی قادر به تشخیص پشتونهای پاکستانی از پشتونهای افغانی است. حتی خود پشتونها هم دیگر نمیدانند که کدام شان پاکستانی است و کدام شان افغانی!

شاید کسی از خود نپرسیده باشد که چرا جمعیت پشتونهای کوچی که تا ده سال پیش به 250 هزار نفر هم نمی رسید به یکباره ده ها برابر افزایش پیدا کرده است! به جای افزایش جمعیت شهرها، تعداد کوچی ها چندین برابر شده است؟!

در تاریخ ۱۳۸۹/۷/۱ در همین سایت اعلام گردید:
(با ادامه عملیاتهای نظامی آمریکاییان در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان و همچنین افزایش جابجایی های سیل زدگان پاکستانی، روزبروز بر تعداد پاکستانیهایی که در مناطق شرقی کشورمان ساکن می شوند، افزود می گردد.
براساس اظهارات سخنگوی وزارت عودت و مهاجرین بیش از هزاران خانوار پاکستانی به دلیل بمباران آمریکایی ها و درگیریهای اقوام مرزی و همچنین به جهت در امان بودن از معضلات سیل در ولسوالی ځازی در ولایت پکتیا ساکن شده اند، که این وزارتخانه در تلاش برای ارسال کمکهای عاجل بشری برای آنان می باشد.)

در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۱۷ مطلب دیگری نشر شد که نشان دهنده جابجایی عمدی پشتونها در غرب کشور در ولایت هرات بود:
(آگاهان امور اجتماعی در هرات میگویند با آمدن هزاران پاکستانی در طول چندین سال گذشته خصوصا در این اواخر مدارس دینی به شکل مدارس طالبانی با همان خصوصیات تدریس حملات انتحاری مخالفت به حقوق بشر و حضور زنان در امور سیاسی و اجتماعی در هرات ادامه دارد و با آمدن پاکستانی ها و پشتون های آنطرف مرز کسترش می یابد.
به گفته همین منابع تعدادی از مولوی های پاکستانی نیز برای اهداف مشخصی وارد هرات شده اند که برای آینده این ولایت خطرناک است.
گزارش های رسیده از هرات حاکی از آن است، که رفت و آمد شماری افراد مشکوک پاکستانی و پشتون های آنطرف مرز به دفتر افغان ملت در هرات نام نویسی می کنند ولی جزییات و علت آن هنوز مشخص نشده ، گفته می شود به شماری از آنان وعده نمرات زمین داده شده است.
منابع آگاه در کابل می گویند آقای عمر داوؤدزی سفیر افغانستان در پاکستان از چنین پلانها برای اسکان دادن پاکستانی ها و پشتون های آنطرف مرز به افغانستان اطلاع داشته، پشتیبانی تیم کرزی را در استراتژی جابجا نمودن پاکستانی ها در افغانستان خصوصا در هرات با خود دارد.
عمر داوؤدزی که به منافع پاکستان بیشتر ارزش میدهد نسبت به منافع افغانستان، پس باید جابجا ساختن پاکستانی ها و پشتون های آنطرف مزر را در افغانستان قانونی بسازد.)

مردم فقیر پشتون در آن طرف مرز، هرگز از نقشه های شوم آمریکا و پاکستان اطلاع نداشتند و ناچار به مهاجرت به افغانستان می شدند. پناهندگان پاکستانی که خود واقف نبودند در روند چه بازی سیاسی و قومی قرار گرفته اند، به هدایت تعدادی مشخص از قوم پشتون، برای برهم زدن تعادل قومی در مناطق مختلف کشور ما، جابجا می گردیدند.
از یکطرف هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی خانه های مسکونی این افراد را هدف قرار می دادند و از سوی دیگر، نظامیان پاکستانی به بهانه مناطق تحت نفوذ تروریست ها، حملات شان را بر این مردم بی دفاع تشدید می کردند. تنها راه باقیمانده برای این مردم فقیر، فرار به افغانستان بود.

در تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۹ مطلبی در تلکس شایعات این سایت به نشر رسید:
(تجهیز و تسلیح کوچی ها و انتقال آنان به مناطق غیر پشتون نشین.
تاخیر در توزیع تذکره های الکترونیکی به دلیل دادن تابعیت به پشتون های پاکستانی و جابجا کردن آنان در مناطق حاصلخیز شمال.
درخواست کمک از طالبان و توزیع سلاح برای آنان به منظور تسریع در جابجایی پشتون های پاکستانی.
جابجایی برخی از عناصر کوچی و طالب و متعصبان پشتون در ارگان های دولتی و امنیتی.

گفته شده است که مسوولیت این طرح برعهده حضرت عمر زاخیلوال وزیر سابق مالیه است و افرادی مانند جمعه خان همدرد، انورالحق احدی و اسماعیل یون در اجرای این طرح او را یاری می رسانند.
نظارت این طرح نیز برعهده حنیف اتمر گذاشته شده است.)

سال ها است که از موشک باران مناطق مرزی افغانستان توسط نظامیان پاکستانی همه مطلع هستند اما هیچگاه هیچ کسی حاضر به توضیح در این رابطه نشده است. در حالیکه مشخص بود که با موشک باران مناطق مرزی توسط پاکستانی ها، این مناطق خالی از سکنه شده و جا برای مهاجران پاکستانی فراهم آمده بود.
اینک این مناطق مملو از مهاجران پاکستانی گردیده و دیگر جا برای دیگر پشتونهای مهاجر نیست که در ادامه سیاست جابجایی پشتونهای پاکستانی و فرار دادن دیگر اقوام از افغانستان، پس از آموزش های روانی اجتماعی، پشتونهای مهاجر قبلی به دیگر مناطق با امتیازات ویژه از جمله چپاول اموال و دارایی های دیگر اقوام و حتی در مواردی ناموس، با کمک طالبان منتقل می گردند.

بر اساس آمار تخمینی، اکنون که جمعیت افغانستان چهل میلیون گفته شده است، بیش از بیست میلیون آن پشتونها هستند که شصت درصد شان را پشتونهای پاکستانی تشکیل می دهند.

کد (4)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پشتونهای پاکستانی
مهاجران پاکستان
نظرات بینندگان:

>>>   مزه ای جهاد را حالا بچشید. هنوز هم شرم ندارید و در نهایت بی حیایی از جهاد و گویا دوران کفر یاد میکنید.
کد جان نمره 4 خود شما با جزییات پلانهای پاکستان ، انگلیس و امریکا را حلا جی کرده اید ، وقتی اینقدر با هوش استید و سر و آخر گپ را میدانید پس چرا نمی نویسید که جهاد و الحاد ، اشغال و تسخیر افغانستان توسط شوروی یک ها های و سرو صدایی بود که غرب ، امریکا برای منافع پاکستان و خود شان انرا براه انداختند. عراق را بنام اینکه صدام سلاح خطرناک محو بشری ساخته است ، زیر و زبر کردند ، بعد از ملیونها کشته و آواره هیچ سندی در مورد ادعای شان نیافتند. در افغانستان هم همان قضیه عراق است ، در عراق مسایل نفتی و اقتصادی مطرح بود و در افغانستان پلانهای خطرناک دگر.
شما جناب ها چرا نمی نویسید که ، امریکا و متحدین آن برای خراب ساختن وضع در یک کشور خارجی دنبال بهانه میباشند و در افغانستان بهانه گویا کمونیستها و شوروی بود...لعنت بر سر شما تحلیلگران بیمقدار که از آشکار ساختن حقایق به نسل جوان و مردم. انکار میکنید...شمایان در حقیقت با کرزی و غنی ، امریکا و پاکستان هم دست استید....
ثاقب سمنگانی
کابل خیرخانه

>>>   چرا این اوغانا رو کسی گردن نمی‌گیره؟

>>>   پاکستان مناطق پشون نشین صوبه سرحد را غربال میکند و پشتون های بدرد نخور و افراطی و بیسواد و طالب شده را از پاکستان اخراج میکند و به مثابه ستون پنجم به افغانستان میفرستد و بعد حدود ده سال اگر طالب در قدرت بماند اکثر این پشتون های ستون پنجم امنیت شاهراه تورخم حیرتان را به دوش خواهند گرفت و در ضمن پشنون های بومی را هم زیر سیطره قرار خواهند داد که نمونه اش داد و فغان اسمعیل یون از ظلم پشتون های پاکستانی است.

>>>   کشور بی صاحب

>>>   💦👈✍ درین دم در قندهار هستم و می بینم که مردم پشتون-افغانی پاسپورت افغانستانی و هم پاکستانی دارند.
✍ مدتی قبل در دفتر تذکره در سرای شمالی تعداتی از خوستیهای پکتیا را دیدم که پاسپورتهای پاکستانی داشتند و همزمان وظیفه رسمی/دولتی در حکومت پشتون=طالبان در ریاست تذکره و پاسپورت نیز مامور و وظیفه داشتند !!؟
✍ پس به کشور های مرزی افغانستان/خراسان گوشزد شود و به مقامات مربوطه شان پیشنهاد گردد که به مردم فارسی زبان،، تورکتبار، ازبکتبار، تاتارستان.... (مدرک مثل شناسنامه ملی و پاسپورت و هویت) کشور شانرا بدهند که در آینده نزدیک از نگاه امنیتی، اقتصادی و نیرویی به منفعت و فایده کشور های خودشان تمام میشود،
✍ اگر کشور های آسیای میانه، ایران، چین و روسیه این کار و برنامه همتباری و همزبانی مردم کشور ما را جنبه عملی نکنند بعدها سخت پشیمان شده و سخت ضربه زیانبار می بینند.

>>>   این مهاجرین پاکستانی پشتون های شمال پاکستان هستند که مطابق سیاست فاشیزم پشتون ها اینهارا به مناطق غیر پشتون ها مستقر مینماید این همان سیاست گل محمد مومند است که بیشترازپنجاه سال پیش پشتون هارا به نام ناقلین به شمال وغرب افغانستان انتقال داده اند.
کلیم بلوچ

>>>   پلان شبیه صهیونیستی شهرک سازی در راستای اشغالگری مناطق غیر پشتون غیر پشتون ها هم چون گوسفندی وار ایستاده و اشغال زمین ها و تاراندن باشندگان اش به کشور های دیگر را نظاره میکنیم این به ان ....ها که فکر میکنند فدرالیسم راه حل برای حفظ کشور فغانستان است هر گونه طرح و پلات ساختن زیر نام افغان و افغانستان تنها مشت بر هوا کوبیدن است یک کلمه استقلال غیر پشتون ها والسلام

>>>   بهترین نمونه گوچی و سیاست فرار ذلیلانه غنی بایا است که از ارگ تا ازبکستان و از آنجا تا امارات خط زرد ترسیم کرد تا بعدا" پیروان کل و کورش خط را تعقیب کرده و به بابای شان برسند.

>>>   پدیده کوچی گری تا حدودی در دیگر کشورها نیز وجود دارد اما فقط در افغانستان هست که کوچی ها مسلح به تمامی تجهیزات نظامی بوده و همچون دزدان و رهزنان در مناطق غیر پشتون دست به تاراج اموال و مایملک دیگران می زنند و این جز استفاده ابزاری از کوچی گری چیزی دیگر نمی تواند باشد

>>>   پشتون مظلوم ترین قوم درین وطن است خساراتی که در طی چهل سال اینها دیده اند هیچ قوم دیگر ندیده است ، مشکل شان اینست که با پاکستان هم سرخد هستند وسخت متعصب مذهبی هستند ، مولاناهای ترورست پاکستلانی که ریش مصنوعی وبنام اسلامتجارت میکنند شراب می خورند در روسپی خانه ها مصروفیت دارند از دین علیه اینها سو استفاده میکند

>>>   پشتونیزم چه می خواهد؟
نخست باید گفت پشتونیزم یک تفکر فاشیستی عظمت طلبانه است که روابط تنگاتنگ با استعمار و استکبار جهانی دارد و هدف آن بهره برداری از نام قوم شریف پشتون دو طرف مرز دیورند در راستای منافع گروهی و استعماری است.
تعجب آور اینست که هم پشتونیست های کلاسیک و هم پشتونیست های قرن بیست و یکم با آنکه می دانند افغانستان در نتیجه ادعای ارضی بر پاکستان تباه ، ویران و از جهان تجرید شد، ولی بازهم دست از داغ نگهداشتن مرز دیورند نمی کشند. این در حالیست که تمام مرزهای افغانستان بشمول نام "افغانستان" در بازی بزرگ سده نزدهم ساخته شده است.
به باور این قلم پشتونیست های سر تنبه چه چپی و چی راستی یک هدف دارند: استحکام قدرت قبیله محور با اتکاء به خشونت، تبعیض و قدرت خارجی. برای رسیدن به این هدف از تمام وسایل استفاده می کنند. یکی از ابزار های دست یابی به این هدف داغ نگهداشتن خط دیورند و سیاست"لر و بر" پرستی است.
آیا پشتونیزم هنوز باور به تجزیه پاکستان و ایجاد" پشتونستان بزرگ" دارد؟
واقعیت اینست که پس از بیشتر از نیم سده تلاش های مزبوهانه سیاسی و استفاده از تمام امکانات داخلی از بسیج اجتماعی گرفته تا سرمایگذاری های کلان سیاسی و قومی بالای قبایل پشتون پاکستان، پشتونستهای سده بیستم یکم به این باور رسیده اند، که داعیه بنام "پشتونستان بزرگ" یک رویای میان تهی و غیر واقعی است و به دلایل ذیل هر گز به حقیقت نمی پیوند:
1) حتا بی سواد ترین پشتون می داند که افغانستان با توجه به قدرتمندی پاکستان و نفوذ گسترده این کشور در افغانستان نه توان، نظامی دارد و نه توان اقتصادی که از راه زور پاکستان را تجزیه کند.
2) اکثریت قاطع مردم پشتون تبار پاکستان، که در حدود 15 فیصد نفوس 180 میلیونی پاکستان را تشکیل می دهند و سه چند پشتونهای افغانستان بحساب می آیند، نه علاقه ای به تجزیه پاکستان دارند، نه باور به پشتونستان خیالی دارند و نه توان تجزیه پاکستان را دارند. افزون بر آن آنها پاکستان را سرزمین مقدس خویش می شمارند و از امکانات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به مراتب بهترنسبت به پشتونهای افغانستان برخور دار هستند.
3) همه این حقیقت را میدانند که یک تعداد پتان های پاکستانی تحت نام مبارزین آزادیخواه بحیث ستون پنجم آی اس آی در افغانستان خدمت کردند و هر گز به افغانستان وفا نکردند. هم چنان پشتون های پاکستان در تخریب و ویرانی افغانستان از اولاده خان عبدالغفار خان و پیروان او گرفته تا نصرا لله بابر، مولوی فضل الرحمن ، جنرال حمید گل و صد ها شخصیت پشتون تبار پاکستانی از هر پنجابی کرده نقش برجسته تر بازی کرده اند. چنانچه در نیم سده اخیر دولت های پشتونیست افغانستان تمام هست و بود افغانستان را فدای پشتونهای پاکستانی کردند از تقسیم بورسهای تحصلی فرزندان افغانستان به مردم آنسوی مرز دیورند گرفته تا دادن زمین، خانه، مقامات بزرگ دولتی، ولی هرگز به کام نرسیدند.
4) نسل فعلی پشتونیستهای افغانستان از کمونست گرفته تا مجاهد ، طالب، داعش و یا تکنوکرات های غربی به خوبی می دانند، که دعوت یک تعداد شخصیت های پتان پاکستانی در کابل نه باور به داعیه پشتونستان و یا تجزیه پاکستان دارند و نه توانایی و نفوذ سیاسی در معادلات قدرت در پاکستان. پشتون های با نفوذ پاکستان مثل مولا نا فضل الرحمن و یا عمران خان و یک تعداد دیگر رهبران افغانستان را تحویل هم نمی گیرند و حتا بحیث مهمان بدعوت کرزی و غنی به کابل هم قدم رنجه نکردند.
5) جامعه جهانی مرز دیورند را بحیث مرز بین المللی برسمیت می شناسند و " پشتونستان طلبی" را یک فکاهی بیمزه می دانند. در چهارده سال اخیر جامعه جهانی از تقویت دولت پشتونیستیی و حذف اقوام غیر پشتون از قدرت حمایت قاطع کردند ، ولی هرگز از معضل خط دیورند حمایت نکردند. هم چنان علیرغم اینکه هزاران فرزند غرب را پاکستانی ها از طریق تسلیح تروریستان کشتند، ولی غرب فشار لازم بر اسلام آباد وارد نکرد. به بیان دیگر سیاست غرب نشان می دهد که پشتونها نمی توانند جای پنجابی ها را در معادلات جیوپلیتیک بگیرند. ازینرو رهبران ارگ کابل خوب می فهمند که غرب طرفدار تجزیه پاکستان نیستند.
6) اگر رهبران ارگ کابل هدف شان از سیاست" لر و بر "پرستی یکجا شدن افغانستان با پاکستان بحیث صوبه پنجم پاکستان باشد، غرب بدون شک از آن حمایت خواهد کرد. اما بازهم فاکتور غیر پشتونها را نیز نباید نا دیده گرفت. چنانچه در سه دهه اخیر بسیار تلاش ها صورت گرفت که توسط حکمتیار و یا طالبان افغانستان به پاکستان ملحق شود، ولی نقش نیروهای مقاومت در تحت رهبری احمد شاه مسعود مانع این کار شد. روی تصادفی نیست که از پرویز مشرف پنجابی گرفته تا نصرا لله بابر، مولوی فضل الرحمن و جنرال حمید گل پشتون تبار و یک تعداد دیگر بطور علنی تاجیکان را دشمن منافع پاکستان و مانع الحاق افغانستان به این کشور اعلام کردند.
7) بسیاری دولت های افغانستان با وصف مغز شویی مردم و تربیت کودکان افغانستان با افکار پشتونستان خواهی شکست خوردند. حاکمان فعلی ارگ کابل خوب می دانند معضله خط دیورند و یا پشتونستان خواهی از حمایت مردم افغانستان برخور دار نیست. چنانچه برخی اعلامیه های کرزی و یا سمینار ها پیرامون " خط دیورند" مورد نقد قرار گرفته و چنین شعار را خلاف مناع ملی افغانستان می دانند.

>>>   در افغانستان ما فقت پشتون داریم نه طالب طالب مالی پاکستان است پشتون های افغانستان باید یک دست شود

>>>   طالبان سه ویژگی دارند. یک، یک نیروی افراطی و خشونت گرای مذهبی اند. دو، یک نیروی خشن استخباراتی و نیابتی اند. سه، یک نیروی خشن و انعطاف ناپذیر قومی اند

>>>   Mohammad Ali Ahmadi
بازار گرم توزیع پاسپورت افغانی در پاکستان!
‏تقاضای بالا و پرداخت رشوه هنگفت برای دریافت پاسپورت در افغانستان سبب شده است که این سند در بازار سیاه در پاکستان جعل و فروخته شود.
یک منبع به افغانستان اینترنشنال گفته بود که پاسپورت افغانستان در شهر پشاور پاکستان چاپ می‌شود و در افغانستان توزیع می‌گردد.

>>>   به استثنای بعضی از شخصیت های پشتون تقریبا همه پشتونها قوم گرا بوده و منافع پشتونوالی برای شان از دساتیر قران شریف هم بالا تر است و این ادعای دروغ هم نیست بلکه خورد و بزرگ افغانستانی ها این واقعیت را میدانند. طوایف مختلف آنها همیشه با هم در گیری دارند اما وقتی متوجه شوند که حاکمیت شانرا خطری تهدید میکند همه با هم یک دست میشوند موضوعات قومیتی مثل غلزی، اچکزی، درانی ، وردکی و غیره در بین شان مفهوم خود را از دست میدهد رسم و رواج های خاص زندگی اجتماعی هر طایفه فراموش شان میشود بالای خطوط فکری سیاسی شان مثل اخوانی گری ، خلقی ، پرچمی ، سلفی گری ، وهابی گری، تکنوکرات بودن و غیره خط بطلان میکشند همه از همدیگر حمایت مینمایند.
این خاصیت ذاتی شان که در طول سه قرن عندالضرورت خود را نشان داده است بیانگر این واقعیت است که طالبان یعنی نماینده قوم پشتون. اما بر عکس هزاره ها ، ازبکها و تاجک ها اینطور نیستند مثلا گروه هزاره ها که شامل هزاره، سادات، قزلباش ، بیات ، تاجک هستند در بین خود جناح بندی های طایفه ای ، حزبی ، منطقه ای داشته و هیچگاهی با هم صادق نیستند برای تضعیف حریف قومی و گروهی خود حتی حاضر هستند با پشونها که در رتبه بندی کینه جویی قومی شان هزاره ها را در رتبه اول قرار داده اند دست دوستی دراز کنند غافل از اینکه پشتونها تا چه حد فرصت طلب هستند و سر فرصت قبر همه ای شان را آماده میسازد. ازبیکها و ترکمنها که در رتبه بندی کینه جویی های پشتونها بر علیه اقوام دیگر در رتبه دوم قرار میگیرند از هزاره ها بد تر اند و مدام زیر دهل پشتونها بر علیه مارشال دوستم رقصیده اند که همه ای ما این رقاصه ها را کاملا میشناسیم. اما تاجک ها از هزاره و ازبیک بد تر اند جمعی از آنها اطراف صلاح الدین جمعی اطراف معلم عطا جمعی دیگر اطراف اسماعیل خان و پنجشیری ها از همه پارچه پارچه تر هستند . تاجکها نظر به موقعیتِ خاصی که از سال های 70 به بعد پیدا کردند نه تنها همدیگر شانرا با پشتونها معامله کرده فروختند بلکه بر پیکر هزاره ها و ازبیک ها چنان ضربات مهلک به نفع پشتونها وارد کردند که اگر ازبیکها و هزاره ها فکری به حال خود نکنند برای یک سده دیگر در جهنم ساخته پشتونها خواهند سوخت. در اخیر یک مشوره مفت به تاجکها ، ازبیکها و هزاره ها . برای رسیدن به جایگاه واقعی تان باید تعصبات قومی ، زبانی و مذهبی تانرا فراموش کنید و صادقانه با هم یکدست شده متحدانه بر علیه فاشیستهای قبیله مبارزه کرده و آنها را از سرزمینهای نیاکان خویش بیرون کرده دولت جدا از پشتونها ایجاد کنید و اگر نظر به سیاستهای کشور های منطقه موفق شده نتوانستید حد اقل حکومت فدرالی را در افغانستان پایه گذاری نمایید.
عبدالله

>>>   سند جابجایی کوچی های پاکستانی توسط کرزی
رابرت گیتس: طالبان را کرزی در شِمال جابجا ساخت!
رابرت گیتس وزیر دفاع پشین امریکا در کتاب خاطرات گفته که حامد کرزی (رییس جمهور پیشین افغانستان) از همان سال‌های دور دوم حکومتش، به جابجایی طالبان در شمال آغاز کرد.
رییس پیشین پنتاگون همچنان در این کتاب نوشته که آقای کرزی در یک نشست محرمانه در ارگ کابل، از من خواست تا در از بین بردن سران جبهۀ شمال و تضعیف آنها، با او همکاری نمایم.
در این کتاب آمده است: کرزی به من گفت: بزرگ‌ترین تهدید در برابر حکومت من، جبهه شمال است نه طالبان.
براساس نوشتۀ گیتس، کرزی افزود که حد اقل دست مرا در تقویه طالبان باز بگذارید تا بتوانم از آن طریق، تفنگ‌سالاران را از بین ببرم.
کرزی جابجایی افراد مسلح طالبان را با فامیل های‌شان به کمک کشور انگلیس و همکاری سازمان مواد خوراکی ملل متحد از پاکستان به نام عودت‌کنندگان و بیجا شد‌گان آغاز کرد.
اولین جابجایی آن‌ها در منطقه کیله‌گی، دندغوری، چشمۀ شیر و خواجه الوان ولایت بغلان بود.
مردم پلخمری به یاد دارند که درگیری‌های شدیدی در همان روزها بین افراد جدید الورود (عودت‌کنندگان طالبان) و مردم پلخمری صورت گرفته بود. حتی کرزی هیأتی را از مرکز فرستاد و آنها را جابجا کرد.
بعداً این پروژه را در ولسوالی‌های چهاردره و دشت ارچی ولایت قندوز نیز عملی کرد و الی اخیر دورۀ حاکمیت خود آنها را تمویل و تجهیز نمود. این کار در زمان وزارت داخله اتمر و پتنگ صورت گرفت.
شاید همه به یاد داشته باشند که از شمال کشور صداهایی بلند شد که شبانه هلیکوترهای ناشناس در مناطق طالبان نشست و برخاست دارند و این هلیکوپترها مربوط نیروهای ویژه انگلیس‌ها بود که سلاح و تجهیزات آنها را اکمال می‌نمود و امریکایی‌ها هم نظاره می‌کردند.
ماندگار

>>>   برخی وکیلان پروان در شهرستان بگرام، برای کسب رای، برای کوچی ها شناسنامه توزیع می کنند.
در سال 97 این خبر اعلام شد که این وکیلان ماموران ثبت و احوال نفوس و عکاسان را، در مناطق کوچی نشین بگرام، مثل سه دوکان، باریک آب، چنزیی و سایر مناطق چادر نشین، برای توزیع شناسنامه استخدام نموده اند و این ماموران روزانه ده ها شناسنامه برای کوچی ها توزیع می کنند.
جالب و درد آور اینکه کوچی ها در دفتر ثبت و احوال نفوس بگرام ریشه ندارند، مگر به فرمایش وکیل صاحب، آنها به ریشه های قوم، دوست و رفیق های شان پیوند داده می شوند.
منابع می گویند در میان این کوچی ها افراد مجهول الهویت زیاد است که کسی از آنها شناختی ندارد، اما در بدل یک رای به وکیل معزز ما! شناسنامه بگرام به وی داده می شود.
باور بنده حقیر این است که شهرستان بگرام، دیری نگذرد که به دشت ارچی دوم مبدل شود.
و بحث اصلی ان اینکه، وقتی یک ادم برای رسیدن به کرسی، اجنی را بر مادر بزرگ (وطن) مسلط سازد، توقع ما از او چه خواهد بود؟
عبدالله دانش

>>>   پسران يك پدر پشتون ازش مى پرسند كه كشور ما كجاست دراينجا ما احساس بيگانگى ميكنيم و چرا دلبسته اين سرزمين نيستيم اگر اين وطن اصلى ماست پس چرا به آباديش نميكوشيم همه روز دست به ويرانى ميزنيم با انتحار و انفجار پدرشان ميگويد وطن اصلى ما كوهى است بنام سليمان درپاكستان ما همه مهاجر به اين سرزمينيم به نيرنگ و جعل حكومت كرديم

>>>   هموطنان ارجمند متوجه ناقلین تازه وارد در شمال زیر نام کوچی باشید .
پنج سال پیش این اخطار داده شد، دولت شوونیست و پیروان سنت اوغانوالی حاکم در قدرت سیاسی اوغانستان تصمیم گرفته اند در همه آستان های شمال به نام کوچی ها ، قبایل آنسوی سرحد را جا به جا نموده با احکام غیر قانونی برای این ناقلین تازه وارد زیر نام کوچی شناسنامه توزیع نماید . شرط گرفتن شناسنامه ناقلین تازه وارد هم تصدیق یک کوچی شناسنامه دار و تصدیق سرخیل یا کلان کوچی هاست . ( روباه را گفتند شاهدت کیست گفت دمم ) یک کوچی کوچی دیگر را تصدیق می کند که او هم از همین یا از فلان آستان است . این است قانونیت، اوغانیت و اسلامیت .
پیامد این کار دولت شوونیست کوچی ها مستقر در کابل چنین است که در انتخابات پوشالی آینده از هر آستان شاید یک یا دو کوچی را بر علاوه دیگر کوچی های انتصابی به نام وکیل منتخب کوچی ها در مجلس نماینده گان جا به جا نماید ،تا تصمیم های مجلس را برابر با خواست ارگ و شوونیست های حاکم در قدرت عیار نمایند .
با وجود اینکه ده ها ناقل سلیمانکوهی طالب دوست شمال امروز عملا در مجلس نماینده گان حضور دارند و سیاست طالب سازی را در همه عرصه های سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و اجتماعی در عمل پیاده می کنند ، باز هم عطش این دولت کوچی ها در کوچی گری فرو نه نشسته است .
دولت کابل این پلان نهایت زیرکانه و خطرناک را گرفت استه و با چنین نیرنگ ها ، حیله ها و کوچی گری ها می خواهد در آینده زمام امور را کاملا در دست گیرد .
با چنین فرمان غیر قانونی که هیچگونه اساس اداری و پرنسیپ های قبول شده توزیع شناسنامه در آن دیده نمی شود ، همه صوبه سرحدی ها می توانند شناسنامه اوغانی بگیرند و کسی هم پیدا نخواهد شد بپرسد که قانون و قانونیت چی شد؟
kabul

>>>   سالها قبل، مير رحمان رحماني وكيل پروان در شهرستان بگرام، برای کسب رای، برای کوچی ها شناسنامه توزیع می کرد.
این وکیلان ماموران ثبت و احوال نفوس و عکاسان را، در مناطق کوچی نشین بگرام، مثل سه دوکان، باریک آب، چنزیی و سایر مناطق چادر نشین، برای توزیع شناسنامه استخدام نموده و این ماموران روزانه ده ها شناسنامه برای کوچی ها توزیع می کردند.
جالب و درد آور اینکه کوچی ها در دفتر ثبت و احوال نفوس بگرام ریشه ندارند، مگر به فرمایش وکیل صاحب، آنها به ریشه های قوم، دوست و رفیق های شان پیوند داده می شند.
منابع می گویند در میان این کوچی ها افراد مجهول الهویت زیاد است که کسی از آنها شناختی ندارد، اما در بدل یک رای به وکیل معزز ما! شناسنامه بگرام به وی داده می شود.
باور بنده حقیر این است که شهرستان بگرام، دیری نکذرد که به دشت ارچی دوم مبدل شود.
و بحث اصلی ان اینکه، وقتی یک ادم برای رسیدن به کرسی، اجنی را بر مادر بزرگ (وطن) مسلط سازد، توقع مان از او چه خواهد بود؟
مهسا

>>>   پشتونهای پاکستان در زمان عبدالرحمن خان در تابستان ریش های خودرا سیاه رنگ نموده بکابل سفرمیکردند وخودرا بر ای عبدالرحمن مخابلف انگریز ودوست امیر معرفی میکردند بعد از مهمانی ها ومصرف نصوار وپلو وپر نمودن جیب های شان دوباره به پخاور رفته در زمستان ریش های خودرا سرخ رنگ کرده به هند یا لندن میرفتند وخودرا رعیت وهواخواه انگلیس معرفی میکردند ازانها هم پول گرفته ذدوباره برمی گشتند عبدالرحمن خلان به همین دلیل انهارا طلاق داد

>>>   در سال 95 شمسی به 250 هزار کوچی پاکستانی در پروان تذکره داده شد.
این خبر در رسانه هم آمده بود.
http://afghanpaper.com/nbody.php?id=118758

>>>   در هر مورد با استفاده از نام کوچی ها امتیازات وامکانات زیاد به کسانیکه خود را کوچی معرفی میدارند در حالیکه اصل ونصب ان واضح نیست همکاری غیر قانونی صورت میگیرد و اکنون یکتعداد از مردمان سرحدی پاکستان که توسط قومگرایان زبان اندیش بخاطر نفوذ خودشان واینکه ادعای کازب شانرا در ارتباط برتری نفوس از قوم پشتون را ثابت کنند دست به چنین خیانت تاریخی زده اند و اکنون میخواهند با تاید خود شان از افغانستانی بودن مردمان قبایلی پاکستان که انها را تا اینجا رسانده اند سند تذکره نفوس برایشان بگیرند و ادعای قانونی شهروندی این کشور را نصیب شان سازند در زمان اشغال جاسوسان پاکستان بنام گروه طالبان برای بسیاری از قبایلی های پاکستان تذکره هم در وزارت داخله وهم در ولایات سرحدی وسایر ولایات داده شد است و حتی دفاتر سوانح باری یکتعداد شان درست کرده اند در حالیکه تمام انها جعلی وفاقد اعتبارمیباشد دفاتر سوانح و تذکره نفوس که در زمان اشغال جاسوسان پاکستان بنام گروه طالبان ترتیب گردیده ولو که ثبت دفاتر دولتی هم باشد جعلی وساختگی بوده اعتبار وحیثیت قانونی نداشته وندارد باید در این مورد دقت لازم و وطندوستان صورت گیرد.

>>>   پاکستانی های متعهد به داعش و دیگر اسلامیست های رادیکال و یا فروخته شده به نام افغانستانی شناسنامه و پاسپورت می گیرند و به نام و اسناد افغانستانی پناهنده شده تحت فرمان داعش دست به ترور میزنند که به بد نامی افغانستان تمام میشود و تبر آی اس آی هم دسته پیدا میکند چنانچه در جرمنی دیدیم که پاکسنانی چنین کرد
م.ش. ف کابل

>>>   این خبر از گذشته است باید دوباره بخوانید تا بدانید که چه شده است:
کوچی ها کم بودند پنجابی ها هم آمدند
۱۳۹۴/۱۰/۱۹
گروگانگیری های هرازچند گاه هزاره ها سریال ناتمام و ادامه داری است که هر دم به بهانه های مختلف تکرار و بازپخش می شود و گویی بینندگان نیز به تماشاچی بودن و نظاره کردن صرف خو گرفته اند.

ابتدای این سریال آبکی اینگونه آغاز شد که طالبان مدعی شدند گوسفندانشان به یغما برده شده است و به تلافی، هزاره ها را گروگان می گیرند تا رمه هایشان به طویله و چراگاه بازگردند! اما دیگر اختطاف ها و آدم ربایی ها و نسل کشی ها از قوم هزاره چه توجیهی دارد؟

برای کوچی ها و طالبان چندین و چند رمه ی گاو و گوسفند و بز و الاغ هست که هر بار به بهانه ی غارت یکی از آنها به جان هزاره ها بیفتند؟ سرنوشت گروگانگیران هم که بنابرعادت ارگ، به دست فراموشی سپرده می شود.

گذشته از تمام اجحاف ها و ظلم های نهان و آشکاری که در حق برادران هزاره و این قوم اهل تشیع از سوی حکومت و مخالفان مسلح رفته است؛ چشم پوشی از خطرات زمستانه و موارد مشابه پیش رو، خود گناه دیگری است.

به بیان ساده تر و صریح تر، کوچی ها، پنجابی ها و پشتون های پاکستانی که از مرزهای سست و بدون نظارت کشورمان وارد افغانستان می شوند در درجه اول به دنبال سرپناه و چراگاه رمه هایشان برمی آیند و باز قصه ی پر غصه ی هزاره ها آغاز می شود.

ییلاق و قشقلاق کوچی ها در اول تابستان و اول زمستان که مصادف با حمله بر خانه ها و زمین ها و گله های گوسفند و گاو هزاره ها در مناطق خوش آب و هوا است با ورود پنجابی ها شدت و حدت بیشتری به خود می گیرد و زمستان جاری فقط خدا به داد این قوم مظلوم برسد.

از آنجا که این روند تکراری و کلیشه ای بوده است و نه تنها صدای مردم به جایی نرسیده که رهبران هزاره نیز کاری از پیش نبرده اند؛ پیشاپیش در سوگ هزاره ها می نشینیم و به انتظار می مانیم تا اخبار قتل و غارت و تجاوز در مناطق مرکزی از جمله بامیان دایکندی غزنی و دیگر هزاره جات زیر سایه ی نشست های مجلس و خطابه های ارگ قرار بگیرد.
http://afghanpaper.com/nbody.php?id=109669

>>>   از سالهای قدیم درولایات هم سرحدباپاکستان برای پاکستانی ها شناسنامه هارا توزیع کرده اند.
شیما

>>>   كشور بي صاحب بوده و است

>>>   بعضی ها با پاکستان تعارف داشتند و مستقیم از پاکستان نام نمی گرفتند مثلا" می گفتند:
1- "کشورهای همسایه" به افغانستان انتحاری می فرستند.
دوبله به فارسی! = پاکستان به افغانستان انتحاری می فرستد.
2-"کشورهای همسایه" در مدارس خود تروریستهای طالب را تربیه می کنند.
دوبله به فارسی! = پاکستان در مدارس خود تروریستهای طالب را تربیه میکند.
3-واسکت های انفجاری از "کشورهای همسایه" می آید.
دوبله به فارسی! = واسکت های انفجاری از پاکستان می آید.
4-"کشورهای همسایه" در اردوی ما نفوذ کرده اند.
دوبله به فارسی! = پاکستانی ها در اردوی ملی نفوذ کرده اند.
البته نظایر این مثال ها بیشمار است.ولی به افراد ترسو و بزدلی که جرئت نام گرفتن
از پاکستان را ندارند توصیه می کنم لااقل وقت مصاحبه این متن را روی کاغذ نوشته کنند و پیش خود بگذارند:
کشورهای همسایه = پاکستان چتلستان !

>>>   کوچی ها اصلا درسابق فاقد کارت شهوندی(تذکره تابلیت) بودند دانسته نمیشود که افغانستانی اند یا پاکستانی واکثرا پاکستانی ها وهم طالبان مسلح دربین شان داخل شده اند خصوصا درین دوران کرزی صاحب وتسلط افغانملتی های فاشیست دردرون حکومت کزری صاحب کوچی هابااستفاده از سلاح طالبان در هرمنطقه مواشی خودرا بالای کشت های مردم بومی رها میکنند اگر صاحب زمین عکس العمل نشان بدهد باسلاح جواب دریافت میکند مثلا در مناطق هزاره نشین چون دایمیراد بهسود وهم در مناطق از ولایت غور که چندین بار منجر به جنگ های خونین گردیده بود.
پاکستانی هم درزمینه رول مهم را بازی میکردند. دز شهر کابل هزار ها پاکستانی در لباس گداها, کاریگز, رنگال, گلکار, دریور, داکتر, کمپودر, تجار, نجار, مولوی, تبلیغچی یامبلغ, قاری, چری, فالبین, تعویز نویس, دستفروش, وغیره جمع شده بودند که اکثرا جواسیس آی.اس.آی بودند. در همکاری با انتحاری قرار دارند وبه کمک اینها حملات دهشت افگنی صورت میگرفت چنانچه درچارراهی عبد الحق از یک تعمیر نیمه کاره بلند منزل افراد مسلح دهشت افگن سبب خونرزی وایجاد وحشت در شهر کابل شدند که کاریگران وگلکاران آن اکثرا پاکستانی بودند که سلاح ومهمات را قبلا درآن جابجا نموده بودند. اشرف غنی هم به آنها زمینه را بیشتر مساعد ساخت تا در رایدهی هم به ایشان رای بدهند و ذریعه پاکستانی های درلباس کوچی رای تقلبی خودرا افزایش دهد.
والسلام علیا من الطبع الهدی.
ملا عبید الله آخوند کارته 4 کابل

>>>   در گذشته یک قوم مفت خور با هویت جعلی درانی و فلان بالای شانه مردم افغانستان سوار و از خون ملت مینوشیدند و حالا طایفه مفت خور دوم که بیشتر از پاکستان سرازیر میشوند و با جعل هویت برایشان تابعیت افغانستان داده شده است و این روند از طریق وزارت اقوام و قبایل پشتون ادامه دارد سازماندهی این کار در زمان طالب با دست کاری در اسناد خزاین محاکمات به اوج خود رسید رسما به سیاست دولتی تبدیل شد و تا امروز ادامه دارد کسانی چون اسماعیل یون و پشتون های مشرقی و قسما حنوبی و خاصتا حلقات استخباراتی قومی پاکستان که مدعی زمام داری اینده افغانستان استند با هر وسیله و ترفند راه را برای مفت خوری و رسمیت بخشیدن این سیاست . اعمال ان بالای مردم افغانستان استند و اعضای خوش باوروی بهتر بگوییم معامله گر تیم انتخاباتی اشرف غنی هم به این اتش هیزم میاندازند و در فردای نه چندان دور اتشی که در بزرگ شدن سهم دارند دامن شانرا حتما میگیرد و با معامله یک نفر سرنوشت یک قوم به نابودی محکوم شده میتواند. چند مورد را بطور پرشس به دوستان یاد اور میشوم اگر معلومات خود راشریک کنند اذهان خوانندگان روشن تر خواهد شد.
1. چرا در حکومت های قبلی یک وزارت بنام اقوام قبایل بود.
2.ایا کوچی تنها کوچی پشتون است یا کوچی دیگر اقوام هم باید از امتیازات مانند داشتن تذکره. زمین. چراگاه. مهمانخانه های ولایتی و غذای مفت ان داشتن تابعیت چندگانه را داشته باشند .
3.جمل سلاح در افغانستان ممنوع بود و کوچی رسما حق داشتن سلاح را داشتند و هرکه را کشت و خانه اش را اتش رد انرا دفاع از خود می نامیدندو کوچی مظلوم قلمداد میشد ایا این حق برای ساکنان اصیل و متوطن افغانستان هم داده خواهد شد تا از خود دفاع کنند.
4.امان الله .نادر و ظاهر با رسمیت بخشیدن شفاهی و رسمی به سیاست حذف اقوام اصیل افغانستان با توزیع هزاران جریب بهترین زمین های ابی.للمی و چراگاه ها و بخشیدن امتیازات بی حد وحصر به شمول داشتن سلاح وازادی استفاده از ان به کوچی تا حال ادامه داده اند و امروزه این سیاست حتی بازو بی پرده برای دیگران گوشزد میشود. ایا کوچی های غیر پشتون از این حقوق چه وقت مستقید میشود .
5.ایا وزارت اقوام و قبایل کوچی نمونه حکومت در داخل حکومت نبود و تاکید این وزارت رسما بالای کوچی بودن ان بود تا بالای اقوام وقبایل .
6.پاکستان با فرستادن پشتون ها به افغانستان بطورت نرم افغانستان را به یکی از ولایات خود تبدیل کرد و دیری نخواهد گذشت که همین پشتون ها دم درب پنجابی ها منجیث خدمه ایستاده شوند.
نادر کمیاب

>>>   کسانی که ازهجوم مردمان ما و رای دیورند و پاکستانی ها به نام اوغان، کوچی به تمام نقاط کشور به تکرار هشدار دادند کسی توجه نکرد و چند وطن فروش بیگانه پرست به عناوین مختلف آن را رد کردند و خلاف وحدت نا ملی که سالهاست این وطن و این مردم را برباد داده است جلوه دادند و چند ...نو به دوران رسیده آن را بی کم کاست بر آن مهر تائید گذاشتن و خود را فریب دادند و مردم را نابود ساختن از دورنمای این هجوم باید ترسید و پاکستان با این عمل خود عمق دیدگاه آینده خود را در وطن ما تعین میکرد که نباید این عمل توسعه وی نرم پاکستان را نادیده گرفت و این اعلان 750000 هزار کوچی در هرات در هفت سال قبل یک هشدار جدی برای همه بود.
خراسان زاده

>>>   همین اشرف غنی کوچی بود، که ریس جمهور پشت پرده تمام دوره کرزی بود۰ همین اشرف غنی کوچی بود، که بدستور CIA، وبدستور خلیلزی فاشیست خودفروخته CIA، اول یک تعداد بیش از حد چوکی های پارلمان کشور را به پشتونها داد، و بعدش علاوه بر آن تعداد چوکی های بالاتر از تناسب نفوس پشتونها، بصورت غیرعادلانه بیش از ۱۰ چوکی دیگر راهم بصورت فوق العاده به کوچی ها اضافی داد۰ آن در حالیلکه کوچی اول خود پشتون هستند و به این حساب قبلاً چوکی داشتند، و دوم تمام کوچی های غیر ساکن شده به اندازه دو چوکی هم نفوس نداشتند درحالیکه بیشتر ۱۰ چوکی را گرفتند، و سوم مهمتر اینکه همین کوچی ها هیچ حق چوکی پارلمان کشور را نداشتند چون نه به کشور ما سرباز میدادند، ونه هم به کشورما مالیه میدادند۰ حالا یکی از همین کوچی ها آمد بعد از ۵۰ سال دوباره مسلمان شد و ریس جمهور این کشور شده بود۰
کابورا

>>>   افغانستان را دیگر افغانستان نگویید زیرا شده است پشتونستان
و این واقعیت را باید پذیرفت که سران غیر پشتون همه از این امر واقف بودند و بخاطر مقام و چوکی مقطعی همه این خیانت ها را نادیده گرفتند و با خیانتکاران متحد شدند.
عبدالله، محقق، خلیلی، سیاف، دوستم و همه رهبران سیاسی در خیانت شریک هستند و تاریخ برتمام اینها لعنت می فرستد.
شیما کابل
>>>   خدمت دوست گرامی بینام!!!
قضیه پشتونستان برای افغانستان مشابه به قضیه کشمیر برای پاکستان است، هم پاکستان و هم افغانستان طی دهه ها مدعی آزاد کشمیر و آزاد پشتونستان بوده اند.
در افغانستان تمایلات ملیت ستیزی در بین مردم عام پشتونها وجود نداشته است ، همانطور در میان مردم عام تاجیکتبار و هزاره تبار و غیره ،اما روحیه ضد ملیتی و حمایت از سیاست هژمونیستی در بین سران فیودال و قبایل و حتی در میان شخصیتهای باسواد و آکادمیک راست و چپ پشتون و برعکس تاجیک و هزاره ها و جود داشته است ا .
در بخش نوشته ای تان که گویا احمد شاه مسعود یگانه شخصیتی بود که از الحا ق افغانستان به پاکستان جلوگیری کرد، این ادعا می‌تواند چند فیصد محدود به حقیقت نزدیک باشد ولی اصل حقیقت این است که هیچ شهروند افغانستان به شمول پشتونها طرفدار حذف استقلال شان نیستند ، البته یک عده از سران مطرح سیاسی افغانستان به شمول حکمتیار طرفدار از بین بردن مرز ها ، ویزه و رفت و آمد بدون مانع میان دو کشور بوده است و شاید هم آنها به الحاق افغانستان به فدریشن پاکستان متعهد بوده اند....
خدمت جناب عرض کنم که در افغانستان تنها پنجشیری ها تحت رهبری احمد شاه مسعود و یا احمد مسعود زندگی نکرده و نمیکنند ، در این کشور فرزندان سایر ملیتها به شمول پشتونها بوده اند که از خاک افغانستان در جنگ نیابتی پاکستان قهرمانانه دفاع کرده اند ، بر عکس احمد شاه مسعود برای. کامیابی پاکستان در افغانستان از طریق جمعیت اسلامی افغانستان مستقیما حمایت کرده است. تنها داشتن تمایلات ضد پاکستانی معنی ضد پاکستان بودن را نمیدهد .احمد شاه مسعود دوازده سال از 1980 الی 1992 یعنی سقوط حکومت داکتر نجیب الله عملا در تطبیق پلان ها و اهداف تروریستی پاکستان در افغانستان سهیم است. مسعود از مرکز تروریزم بین المللی یعنی امریکا از طریق چینل های ذیربط پول دریافت میکرفت، سلاح و مهمات دریافت می‌کرد ، تباه کننده ترین نوع راکت‌های سکر 20_40 و سکر 60 از پاکستانی ها دریافت می‌کرد و بر اساس هدایت ای اس ای بر فرق باشندگان شهر کابل و سایر ولایات سمت شمال می کوفت ... امید طرفداران کور احمد شاه مسعود چشمان خود را باز کنند و به پذیرش حقایق تلخ اعمال ضد مردمی احمد شاه مسعود که زیان‌های آن کمتر از اعمال ضد مردمی گلبدین حکمتیار نیست تن در دهند ...همین طرفداران سراپاقرص احمد شاه مسعود بودند که طی بیست سال حاکمیت کرزی و غنی عملا در تعمیق سیاست های تبعیضی یکعده سران فاشیست پشتون کمک کرده اند ، آنها به جای موضع گیری های منطقی ، سالم ، و سازنده علیه چنین تمایلات و اهداف در فکر فراکسیون بازی ، چور و چپاول مردم همتبار خود بو دند ...اگر احمد شاه مسعود تفکر عالی سیاسی میداشت و یک شخصیت دور فکر سیاسی میبود ، نباید فرصت های همکاری با جمهوری دموکراتیک افغانستان را از دست میداد، زمان ثابت کرد که در افغانستان جنگ بخاطر اسلام نبود بلکه بخاطر مقاصد دراز مدت انگلیس و امریکا در منطقه بود، احمد شاه مسعود نتوانست خود را از دایره اخوانی گری و تفکر ایدیالوژی اسلامگرانه دور کند ....حالا طرفداران او هر روز دهل را به گردن انداخته و طبل وطنپرستی او را مینوازند و گویا در تاریخ معاصر افغانستان فقط یک جوان کاکه و آنهم احمد شاه مسعود بود که از خاک وطن دفاع می‌کرد. واقعا مسخره است....
افغانستان بر اساس توطیه ای انگلیس و امیران افغانستان قیچی شد ، دست ما از بحر کوتاه است ، در هر قدم پاکستان پروسه واردات و صادرات ما را مزاحمت کرده و هر بار هزاران و حتی صدها هزار دالر بر اقتصاد کشور ضربه زده است و این پروسه همچنان ادامه دارد...برای احیای مجدد یک افغانستان واحد و قوی که بتواند از خود و حقوق بین المللی و منطقوی خود قاطعانه دفاع کند ، به وحدت همه ملیتها و نیروهای وطنپرست سیاسی ضرورت آست ورنه ما همچنان صوبه ای پنجم پاکستان باقی خواهیم ماند.
خط دیورند از لحاظ تاریخ آن ارزش حقوقی ندارد ، باید افغانستان توانایی انرا در برابر پاکستان داشته باشد که
برای خود حق ترانزیتی را بدون مزاحمتهای پاکستان صد فیصد حفظ کند .
انهاییکه طرفدار قبولی خط دیورند استند ، باید بدانند که پاکستان به این اکتفا نمیکند که ما خط را برسمیت بشناسیم ، پاکستان میخواهد حاکم بلا قید ‌شرط سرزمین ما باشد...شما اگر صد بار هم در روی کاغذ قبولی خط دیورند را بنویسید ، امضا کنید ، پاکستان ، دست از سر ما و شما بر نمیدارد ،راه حل در وحدت سراسری ما است در غیر آن همچنان خوار و ذلیل در برابر پاکستان و ایران باقی خواهیم ماند ...فرض کنید اگر خط دیورند را قبول کنید ، پاکستان ادعای دگری دارد و آن. حق حاکمیت بر آبهای افغانستان.ابن کشور از خیرات آبهای افغانستان سر پا است بخصوص که ، هند مساله ای آب را همواره علیه پاکستان. به مثابه یک کاربرد اساسی استفاده میکند پاکستانی ها میدانند که اگر افغانستان قوی در همسایگی اش باشد ، روزی روی معضله آب جنگ شدید و تباه کن بین دو کشور صورت خواهد گرفت. و در انصورت برای پاکستان مقابله با یک افغانستان قوی سوال بر انگیز خواهد بود بنا آنها طرفدار یک افغانستان ضعیف است...افغانستان چهل سال قبل یک کشور قوی بود و از حمایت یک قدرت بزرگ هم برخوردار بود ولی همبن مسعود و گلبدین مانع آن شدند تا پاکستان از تجزیه جان به سلامت ببرد ...خط دیورند یک بهانه برای کنترول عمومی افغانستان توسط پاکستان است. مطلبی که از نظر بسیاری از پژوهشگران ما که طرفدار خط دیورند اند همچنان مستور باقی مانده است.
فخر اهنگر

>>>   💦💥✍ امریکا و انگلیس با سران سیاسیون و اقوام پشتون=افغان=کوچی=طالبان پروتکل مخفی (نیروی نفوس نیابتگری زونی) دوحه-قطر را بستند و ایجاد کردند.
✍ لازم حتمی و ضروری است که کشور های مثل چین روسیه ایران و آسیای میانه از لحاظ تباری-زبانی مردم شان یک اتحاد قومی بزرگتر منطقه-وی را (پیمانی-استراتژیک همتباری و همزبانی را) با مردم تورکتباران و فارسیزبان افغانستان وابسته و متحد سازند و کنند،
✍ تا بر ضد پیمان پشتون=تروریستی=امریکایی-غربی یک نفوذ و نیروی نیابتی داشته باشند که هم امنیت مردم غیرپشتون کشور ما و هم مردم منطقه در امن باشند.

>>>   💦💥✍ طوریکه جنگ ها پیشرفته شده، آزمایش سلاح هم پیشرفته شده، سلاح های بیولوژیکی که (میلیونی قاتل و تلف) میکند به عنصر و آزمایشگاه ضرورت دارد، و از طرفی قتل و قتال و خون مردم پشتون=افغان هم نجس مردار حرام و بی ارزش است،
✍ و فطرت ماهیت پشتون=کوچی شرارت و هم حیوانیت است. و زبان پشتو و لسان شان هم زبان جنیات شرپسند هست.
✍ نیت و اراده این پشتون-مردم زشتی خشن غیرانسانی و غیراسلامی نیز است که در شعار و ظاهر دعوای شریعتی میکنند و در عملکرد بدتر از کافر عمل پشتونیستی کرده و میکنند....
✍ و احتمالن که اکثریت پشتونها در آینده قریب توسط قدرت های جهانی و منطقوی و هم توسط پشتون تبار خودشان به قدر میلیونی نیست نابود و قتل عام میگردند، والله اعلم.

>>>   علی میثم نظری، رییس روابط خارجی «جبهه مقاومت ملی» افغانستان گفته است که گزارش‌های نگران کننده‌ای حاکی از قصد طالبان برای انتقال اعضای طالبان پاکستانی به شمال افغانستان است.
آقای نظری در توییتی نوشته است که این اقدام طالبان «بی ثباتی اجتماعی و سیاسی را هم در افغانستان و هم در منطقه افزایش می‌دهد».
او جزییات بیشتر ارائه نکرده که اشاره او به کدام گزارش‌‌هاست.

اخیرا رانا ثناالله، وزیر کشور پاکستان به صدای آمریکا گفته بود که طالبان افغان گفته‌ که اعضای طالبان پاکستانی را از مناطق مرزی میان کشور دور خواهند برد تا دسترسی آنها به پاکستان محدود شود.
او همچنین گفته بود که طالبان افغان در کنترل طالبان پاکستان ضعیف عمل کرده‌اند.
ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان در واکنش به این اظهارات وزیر کشور پاکستان به بی بی سی گفت که حکومت طالبان متعهد است که از خاک افغانستان بر ضد هیچ کشور دیگری استفاده نشود و در این مورد «اقدامات لازم» صورت می‌گیرد. اما او اشاره‌ای به این «اقدامات» نکرد.

طالبان در مورد احتمال انتقال طالبان پاکستانی از مرزهای این کشور به شمال افغانستان ابراز نظری نکرده‌اند.
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱ اختلافات میان آنها و اسلام آباد بر سر فعالیت‌های طالبان پاکستانی افزایش یافته است و مقامات پاکستان می‌گویند حملات علیه کشورشان «۷۰ درصد» افزایش یافته است.

>>>   سر ریز جمعیت 60 میلیونی افغان های پاکستانی تبار وارد ایران شده و به نام افغانستانی های فارس تبار خود را همه جا معرفی می کنند و متاسفانه جمعیت ایران را هم دچار تنش قومی خواهند کرد

>>>   ابوالفضل چمروشیان نژاد ؛
به قول اندیشمندی :
این طالبان و داعشیان و... خوارج زمان مایند فقط ذوالفقار اسد الله الغالب علی ابن ابی طالب می تواند آنها را سر جای خود بنشاند .

>>>   💥✍ چقدر کورکورانه آی اس آی پاکستان آمریکا و..‌کجا ها را مقصر و ملامت یا مجرم تراشی بیجا می کنید!؟؟
👈 عمر پاکستان ۷۰ ساله است،
💥 جنگ قومی و نسل کشی و حذف فارسی=دانشی ... و صد ها جرم و جنایت غیر اسلامی و بشری که از طرف قبیله پشتون=افغان=کوچی، از سوی وزارت قبائل پشتونی، از طرف حاکمیت دولتی قوم پشتون، از طرف وزیران پشتونیست و از طرف استادان خرافغانیت از مرجع خرطومی پوهنتون=برای پشتون و
که برضد مردم فارسیزبان تورکتباران تاجیکان و دیگران از ۲۷۰ سال قبل آغاز شده
💥 و تا به امروز که اکنون بنام و یا از سوی پشتونطالبان شدیدتر گردیده است،
صرف و صرف زبان پشتو و خود پشتونهای سابقه و قوم ناقلین پشتون خونریزی دشمنی چور گدایت و قتل عام را در برابر دیگران راه انداخته و عملی کرده است و بس، که باید ده چند به سزای اعمال شان رسانده شود و از کشور ما دوباره رانده گردند.

>>>   👈💥✍ بدترین مرض گداساز و میکروب ساری از جن سرکش پلید و نجس (سیاه زخم پشتو ، کرونا-پشتو، پشتون-وباه، پشتونطاعون) صرف و صرف (زبان جن پشتون که زبان پشتو و مردم پشتون بوده) و هستند 💥 پس از این زبان زشت-پشتو اجتناب کنید تا از دایره انسانیت و اسلام واقعی دور و منکر نشوید که خداوند از شما بیزار نگردد.

>>>   💦💦💦 کشور های ائتلاف جمعی آسیای میانه، چین روسیه ایران عراق سوریه و هند هرچه زودتر باید برعلیه سازمان اطلاعاتی پاکستان و آمریکا و انگلیس و هم برضد گروه های پشتونقومی (تروریستی، افراطی، پولشویی، مافیایی و قاچاقچیان مواد بیولوژیکی و مخدر صنعتی و...) و برعلیه پشتونهای قومپرست و افغان-ملت-پشتونی (در داخل پاکستان ایران و افغان-ستان) یک استراتیژی قومی-منطقوی مخالف (پشتونهای شرارت-پسند) جنبش های دفاعی-هجومی ایجاد کنند
👈 و اقدام پیشگیرانه با ائتلاف مردمی از گروه های زبانی و تباری فارسیزبان، تروکتباران، ازبک، ترکمن، تورک، قرغیز، قرلق، قزاق، ایماق، تاتاریان، عرب و دیگران را مشارکت بدهند و همپیمان بسازند
👈 و با مردم افغانستان البته (با تبار و زبان های غیرپشتونی که دارند) هرچه زودتر بنیاد ها و مشارکت های پیمانی و نظامی امنیتی اقتصادی علمی فرهنگی-زبانی و تباریقومی ایجاد کنند.
🤛 تا در آینده قریب همین کشور ها و مردم شان به درد سر بزرگ و طولانی مدت (مثل مسئله جنگ و خونریزی فلسطین کشمیر کرد و بلوچ... دیورند ترکمنچای) مواجه نشوند و به شکست تدریجی روبرو نگردند.
👈 طوریکه تجربه نشان داده و دستاورد خوبی هم در وقت کم و با مصرف کم بدست می آید
اینست که رهبران قوم پشتون را (در همه جا ها که بیمارغیرانسانی متعصب-پیشه، شرارت-پیشه، شرپسند، مافیای قومی و مخدر، سرکش...طغیانگر متجاوز یاغیگر وحشتزا، حیله گر و تروریستگرا که هستند) در مرحله اول هرچه زودتر همین ها را ترور و به هلاکت برسانند و با هر امکان موجود در همه جا تعقیب و ازبین برده شوند (تا عامل ریشه و تحریک فساد و کشتار بشر) از شروع در نطفه خفه و ختم گردد.

>>>   💦💥 رهبران مبارزه یی فارسیزبان تورکتباران... و دیگران که برضد (قوم متعصب و رهبران افغان ملت، و پشتون=کوچی=خرافغان=محرومیت) هستند، باید از کشور های همسایه و بیرونی سر درآورند و شروع به فعالیت کنند
✍ فرق نمیکند که آن قمندان، رهبر و مبارزهگر ( غیرپشتون) از افغانستان باشد، یا از پاکستان باشد، از ایران باشد، یا از تاجیکستان ازبکستان باشد، و یا از ترکمن-چین باشد و یا از تاتاری روسیه و چچن باشند،
هدف باید یکی و جهاد با نیت و عملکرد انسانی باشد،
👈 اگر مردم و کشور های امن پسند، در فضای اجتماعی و انترنتی، هرنوع فعالیت های نشریاتی《 زبان پشتو و مردم پشتون را 》قط و تحریم دایمی کنند مردم و جامعه شان بسوی انسانیت-منشی، امنیت، ترقی و مسلمان واقعی سوق میگردند.
✍ چونکه گروه های قبیله یی پشتونی و کوچی افغان-پشتون-پتان-پختون، درانی-ابدالی ها با زبان پشتو (زبان جن-جنیاتی) و ماهیت-فطرت سیطان، غیرانسانی و غیراسلامی بوده و همیشه در هر دوره شرور، یاغی، اشرار، ضدقانون، برعلیه بشریت، شرارت پیشه، شریر، سرکش، ناانسان ... و میکروبی هستند.

>>>   تا قبل از تاسیس کشور پاکستان هیچ کسی در این کشور به زبان اردو تکلم نمی کرد. در واقع اردو زبان مسلمانان دهلی بود. وقتی پاکستان تاسیس شد مسلمانان دهلی به پاکستان کوچ کردند ولی علاقه به سرزمین اجدادی خود را از یاد نبردند و تا امروز پاکستان به دنبال خاک هندوستان هست و برعکس.

>>>   تسخیر سرزمینی درشمال ومرکز افغانستان ؛
گفته میشود که امیرخان متقی درسفر خود به پاکستان با مقامات ارتش ووزارت داخله آن کشور ، توافق کردند که صد ها هزار نفر را زیرنام تحریک طالبان پاکستان ازمناطق وزیرستان شمالی وجنوبی دردوسوی مرز دیورند به مناطق شمال ومرکزی افغانستان منتقل نمایند. چنانچه رانا ثناء الله وزیر داخله پاکستان این جابجایی را پیشنهاد طالبان افغانستان گفت وبعد ذبیح الله مجاهدازآن بنام انتقال مهاجران ازدوسوی خط دیورندبه ولایات دوردست افغانستان، یادکرد تا به دولت پاکستان مزاحمت ایجاد نکنند.
بعد از نظامنامه ناقلین دوران امان الله خان، سلسله جابجایی پشتون های وزیرستان کماکان درشمال افغانستان ادامه داشته ورژیم های سرکوبگر، تهاجم کوچی های پاکستانی را به عنوان نماد استبدادبطور پیوسته برهزارستان نگهداشتند. اما اینک فراتر ازآن صدها هزار وزیرستانی را میخواهند ابتدا در شمال وبعددرمرکز افغانستان مقیم بسازند. قطعآ این جابجایی بطور اجباری صورت خواهد گرفت ومنازعات بزرگ قومی را در افغانستان مشتعل میکند. کانال قوش تپه با این طول وپهنا به همین مقصد در حال ساخت ساز است. زنگ های خطر به صدا در آمده است، زمان آن فرارسیده است که ساکنان مناطق شمال ومرکز افغانستان به یک اتحاد تاریخی فراز آیند ونگذارند که تحریک طالبان پاکستانی همپابا حمایت طالبان افغانستانی بر سرنوشت شان حاکم شوند. برای قیام تاریخی ،دفاع ازسرزمین آبایی و حیثیت انسانی خودباید آماده شد. الا آن « استحاله ملی » که سالها پیش زنده یاد طاهر بدخشی ازآن گفته بود ، در پیش چشمان ما محقق خواهد شد.
علی تقوایی

>>>   فعلا پاکستان فبضه کرده چاره نیست


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است