تاریخ انتشار: ۰۸:۳۸ ۱۴۰۱/۴/۱۳ | کد خبر: 170725 | منبع: | پرینت |
>>> Abdullah Naibi
سرآغاز هبوط !
نمایش مضحکی به نام "جرگۀ علما" بار دیگر هویت جهنمی نظام طالبی را آشکار ساخت. افزون بر احکامِ همیشهگیِ این گروهِ قرونوسطایی و تأکید بر حفظ نظام شان میشود چند نکته را از قطعنامۀ این جرگهواره استنباط کرد:
1. تزرع و دستِ گدایی به سوی جامعۀ جهانی دراز کردن تا نظام را به رسمیت بشناسد گواه بر درماندهگی نظام از نگاه سیاسی – اقتصادی و تجرید آن در سطح منطقه و جهان است؛
2. تأکید بر محو کردن جسمانی مخالفان گواه بر عدمِ اعتماد به نفسِ حاکمان در تداوم و استحکام نظام شان است. دیکتاتوریهایی که پایگاه مردمی نداشته باشند با احساس کردنِ کوچکترین خطر به تشدید سرکوب مخالفان میپردازند و این نشانهیی از تشدید بحرانِ درون نظام است؛
3. اعلامِ بیعتِ پر هیاهو به سرکردۀ این گروه نشان میدهد که این "جناب" فاقد اتوریتۀ لازم در بین لایهها و گرایشهای مختلف حرکت طالبی است ورنه نیازی به این نمایش مضحک برای مشروعیتِ خود نمیداشت؛
4. خوانش قطعنامه به زبان فارسی توسط یک "فارسیزبان" را میتوان چنین تعبیر کرد:
الف – گسترش دادن ساحۀ انتقال محتویات قطعنامه فراتر از پشتوزبانان،
ب – نمایش اغواگرانه برای جلوه دادنِ تعصبنداشتنِ حاکمان در قبال ملیتهای ناپشتون،
ج – تأکید بر نصوصِ ایدیالوژیکِ نظام فراتر از هرگونه مراجعه به زبان و تبار! و این یکی از "جالبترین" (بخوانید تراژیکترین) برهههای نمایشِ این جرگه بود که باید چشمانِ سادهانگارانی را که در پی برانگیختاندنِ فارسیزبانان علیه پشتوزبانان اند باز کرده باشد.
....
و در پایان: مگر نمیشود برگزاری این جرگۀ نمایشی را سرآغازِ هبوط نظام طالبی(که دیگر به بنبست تاریخی رسیده است) ارزیابی کرد؟
>>> ما گرفتار یک اسلام اموی و ابوصفیانی توسط کودتاچیان تنفروش ساخته شدیم. اسلام اشرافی از کجا آمده است؟ طالبان چکیده اشرار و دولت اسلامی کرزی- اشرف امریکا پرست بود، بعضی چپ های ناتوئی از عقب امریکا وارد میدان میشوند.
گوشه از یاوه های خدایداد بشرمل را با حبیب هوتکی در tv بهار بگوش وطنپرستان برسانم. خدایداد گفت، دکتور نجیب الله، پکتیاوالیست بود... او تنها اعتماد به خاد داشت... من خلیل زمر را به اشرف معرفی کردم به صفت مشاور.... فقیر ودان هم معاون حزب مصالحه ماست...،،.
این اشرار مل را خوب می شناسم. ببینید یکعده از چپ نما ها در همکاری با نماینده امپریالیزم بودند. قصدم از این نوشته ها اینست تا به عناصر شریف آگاهی رسانی کنیم که یکعده چپ های ناتوئی تا جائی پیش رفتند که انسانبت را نفی کردند. اینها موسمی گپ میزنند. در کدام برهه تاریخ کشور ما چپ ها سکوت کردند؟ بعضی ها چپ های دو آتشه هستند. سرزمین شانرا، هویت حزبی شانرا، افتخارات حزبی شانرا نمی شناسند. حقیقت را بیان نمیتوانند اگر سوال کنید شما در اینوقتها کجا بودید، چرا سکوت بودید؟ جواب ندارند.
طبعا" این طالبان مانند اشرف ها و تنظیمها ملت افغانستان را برده کرده اند، محتاج کرده اند تا مردم محتاج باشند و اشرافیت شان استمرار داشته باشد.
چقدر فحاشی در رسانه های لوس آنجلس بیشتر توسط تیمور بچه حسن در همکاری با امان اشکریز کودتا چی تنفروش صورت میگیرد. اینها نه تنها مقصر هستند با خدایداد ها بلکه بیشرم هم استند عنصر شرم در وجود اینها مرده است. باید در برابر اینها با عقل و منطق و راست گوئی ایستاد.
رفقای عزیز با دلیری و شجاعت از دستاورد های دولت جمهوری و امثالهم با صلابت صحبت میکنند. کدام یک از شما چپ نما ها نوشته های ما را نقد کردید، اصلاح کردید یا شیر کردید؟
نصیر احمد
>>> یک نامرد پیدا نشد دست در کیسه خود کند انگشتری چیزی رونمایی بدهد بلکم ملا صاحب نقاب از چهره کشد
خدا گواه است چنین نمایش های مضحکی فقط در بین ملت بی عقل پا قابل اجراست و بی عقل ترین مردمان ما ملاهای ما است کدام ابلهی خودش را رهبر یک ملت معرفی میکند بعد رو میپوشاند از مردم خود این رفتار را عروس ها در حجله میکنند تا داماد نازی بکشد
بخدا بد است کم ننگ نداریم چه خواهند گفت اینده گان درباره ما ملت بی عار که هر حماری بیاید و مارا خودش فرض کند و ما فقط نگاه کنیم اینده گان بسیار به ریش ما خواهند خندید
>>> عبدالله نایبی
نمایش مضحکی به نام "جرگۀ علما" بار دیگر هویت جهنمی نظام طالبی را آشکار ساخت. افزون بر احکامِ همیشهگیِ این گروهِ قرونوسطایی و تأکید بر حفظ نظام شان میشود چند نکته را از قطعنامۀ این جرگهواره استنباط کرد:
1. تزرع و دستِ گدایی به سوی جامعۀ جهانی دراز کردن تا نظام را به رسمیت بشناسد گواه بر درماندهگی نظام از نگاه سیاسی – اقتصادی و تجرید آن در سطح منطقه و جهان است؛
2. تأکید بر محو کردن جسمانی مخالفان گواه بر عدمِ اعتماد به نفسِ حاکمان در تداوم و استحکام نظام شان است. دیکتاتوریهایی که پایگاه مردمی نداشته باشند با احساس کردنِ کوچکترین خطر به تشدید سرکوب مخالفان میپردازند و این نشانهیی از تشدید بحرانِ درون نظام است؛
3. اعلامِ بیعتِ پر هیاهو به سرکردۀ این گروه نشان میدهد که این "جناب" فاقد اتوریتۀ لازم در بین لایهها و گرایشهای مختلف حرکت طالبی است ورنه نیازی به این نمایش مضحک برای مشروعیتِ خود نمیداشت؛
4. خوانش قطعنامه به زبان فارسی توسط یک "فارسیزبان" را میتوان چنین تعبیر کرد:
الف – گسترش دادن ساحۀ انتقال محتویات قطعنامه فراتر از پشتوزبانان،
ب – نمایش اغواگرانه برای جلوه دادنِ تعصبنداشتنِ حاکمان در قبال ملیتهای ناپشتون،
ج – تأکید بر نصوصِ ایدیالوژیکِ نظام فراتر از هرگونه مراجعه به زبان و تبار! و این یکی از "جالبترین" (بخوانید تراژیکترین) برهههای نمایشِ این جرگه بود که باید چشمانِ سادهانگارانی را که در پی برانگیختاندنِ فارسیزبانان علیه پشتوزبانان اند باز کرده باشد.
....
و در پایان: مگر نمیشود برگزاری این جرگۀ نمایشی را سرآغازِ هبوط نظام طالبی(که دیگر به بنبست تاریخی رسیده است) ارزیابی کرد؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است