تاریخ انتشار: ۱۹:۲۴ ۱۴۰۰/۳/۲ | کد خبر: 167181 | منبع: |
پرینت
![]() |
با تسریع روند خروج قوای خارجی از افغانستان، نگرانیها از تشدید حملات و خشونت طالبان به گونهٔ بیپیشینه افزایش یافته است.
این نگرانیها در میان لایههای مختلف جامعه، مخصوصا نهادهای جامعهٔ مدنی، فعالان حقوق زن و رسانهها بیشتر بهچشم میخورد.
اقشار پایینی جامعه که از آزادی و دموکراسی و از حقوق و امتیازات شهروندی در این دو دههٔ اخیر نهتنها سود نبردند؛ بل روزگار خوش و آرامی هم نداشتند و همهٔ هم و غمشان امنیت بود و یافتن یک لقمه نان برای خانواده و فرزندان خود، اینان از این چرخش و گردش و تغییر و تحول نهتنها اضطرابی ندارند، بل بعضا امیدوارند در سایهٔ نظم آهنین طالبانی و امنیت سرکها، کوچهها و راهها، فرصت مناسبی برای کار و غریبیشان پیدا شود و همراه با کراچی و ترازو و تبنگ خود شبها زنده به خانه برگردند.
اینها در بیستسال گذشته، از دموکراسی، حضور دهها کشورهای خارجی و سیل کمکها، هیچ نفعی نبردند، بل فرزندانشان در سنگرهای دفاع و خودشان در کوچه و سرک و ادارهٔ فاسد و فضای طبقاتی قربانی شدند و دسترخوانشان هر روز کوچکتر و خالیتر شد و حالا به اعتراف رییسجمهور، هفتاد درصد نفوسشان زیر خط فقر قرار دارد.
به نظر نگارنده، برخی گروهها و دستههای دیگر جامعه که از فضای مساعد بیستساله بیشترین سود را بردند و صاحب آلاف و الوف شدند، از دگرگونی اوضاع و برهم خوردن نظم سیاسی بهشدت هراسناک و مشوشاند.
یکی از این گروهها، کسانیاند که در ارتباط نزدیک با نیروهای خارجی کار کردند، از امکانات و فرصتهای بهدستآمده صاحب ثروتهای بادآورده شدند و با استفاده از این سرمایهها و روابط در ساختار قدرت نیز جایگاه یافتند و در همدستی با سایر حلقههای قدرت، به انحصار واردات و صادرات و تعیین نرخ اجناس و بلندبردن قیمتها و افزایش درآمدهای خود، دمار از روزگار تهیدستان جامعه کشیدهاند.
گروه دیگر کسانیاند که با حمایت و لطف خارجیها به کشور بازگشتند، مناصب و موقعیتهای بلند حکومتی یافتند، سرچشمههای عواید کشور را بهدست گرفته و تا توانستند بر ذخایر اسعاری خود افزودند. اینان البته بیگهای بستهیی دارند و با استشمام خطر فرار را بر قرار ترجیح میدهند، اما تشویشی که دارند آن است که هنوز کاسهٔ چشم حرصشان بهطور کامل پر نشده است و همچنان هل من مزید میطلبند!
نگرانی عمده البته از سوی نهادهای جامعهٔ مدنی، فعالان حقوق زن و رسانهها و انجمنهای صنفی ابراز میشود و این نگرانی خیلی جدی، بهجا و برجسته است.
طی بیستسال گذشته جامعهٔ تکصدایی، راکد، خموده، ایستا، گورستانی و در سکون کشور، دچار یک دگردیسی و تحول بنیادین شد، نیروهای خفته، حبسشده و پسزده با جوش و خروش تازه و پرآوا و شدت و حدت بینظیر به میدان آمد و جامعه را منقلب ساخت و آواز دگرگونی کوی و برزن را پر کرد.
کثرت و تنوع نهادهای مدنی، حقوقی و صنفی در آغاز اگرچه پراکنده و خام، اما در یک مرحله تا حدودی به انسجام و یکپارچگی نهاد و در قالب نهادهای چتری صدای قدرتمند یافت و در سیاست و پالیسیهای کشور تأثیرگذاری کرد. در این میان رسانهها نقش بارزتری یافتند و با نشر حقایق و رخدادهای کشور و انعکاس وقایع از مرکز تا دورترین نقاط کشور از گمشدن، کتمان و پوشاندن بسیاری حقایق، جرایم و ناهنجاریها جلوگیری کردند.
فعالیت رسانهها با همهٔ کمیها و کاستیها، به همان پیمانه که روشنگر و افشاگر بود، دشمنتراش نیز بود و حقد و کینهٔ ارباب زور و قدرت را در پی داشت و گروههای هراسافگن را نیز به انتقام برانگیخت.
فعالیت زنان در قالب نهادهای جامعهٔ مدنی که با هدف آگاهی زنان از حقوق انسانی و شهروندی و مشارکت در روندهای انتخاباتی و رشد و تقویهٔ برابریطلبانه صورت میگرفت، ستیز با اساسات دین و قرائت رسمی از آن تلقی گردید و بهعنوان سوغات غرب، آماج قرار داده شد.
شکی نیست که رسانهها و نهادهای جامعهٔ مدنی با ایستادگی و سرسختی جایگاه خود را در حوزهٔ عمومی کشور تثبیت کردند و در زمینههای مختلفی روشنگری و نقشآفرینی داشتند، اما شماری هم از نام جامعهٔ مدنی و رسانه، تجارت کردند و سودهای کلانی به جیب زدند. برخی نهادهای رسانهیی و مدنی رسالت و مسوولیت اصلی خود را فراموش کرده، وارد فاز رقابتهای سیاسی، قومی و زبانی شدند و تا توانستند زخمهای جامعه را تازه کردند و بر آن نمک پاشیدند. این روند همچنان ادامه دارد!
برخی رسانهها و فعالان مدنی و رسانهیی بدون توجه به ظرفیت جامعه و سطح درک و فهم عامه و شرایط فرهنگی، به تابوشکنیهای نابهجا و بازی با سنتهای ریشهدار فرهنگی جامعه پرداختند و روح لجاج و کین و عداوت دشمن را بیش از پیش تحریک کردند و نیروهای سنتی درون نظام را به همدلی با آنان واداشتند.
برخی از این نهادها و رسانهها از حضور نیروهای خارجی و حمایتهای بیدریغ آنان چنان مست و مخمور و سرشار بودند که خیلی مرزها را زیر پا کردند و از خطوط قرمز گذشتند و برخی از اینان به هیچ نهاد رسمی دولتی و حقوقی پاسخگو نبودند.
حالا که خارجیها بار و بندیل خود را بسته و در حال ترک کشورند، نگرانی وهمناکی همهٔ طیفهای مدنی، رسانهیی، فعالان حقوق زن و صاحب سرمایههای بادآورده و کلان را یکجا در برگرفته است.
گویا قرار است تر و خشک باهم یکجا بسوزند؛ چه نهادهای مدنی فعال و کوشا در عرصهٔ خدمترسانی، آموزش و آگاهیبخشی و دادخواهی و چه نهادهای پروپوزلساز و استفادهجو و حتی چه کسانی که از راههای حلال صاحب سرمایه و تجارت شدهاند.
آیا این نگرانیها بهجا و واقعی هستند یا بیپایه و نا بهجا؟ در شمارهٔ بعد میپردازیم.
سید آقا حسین سانچارکی
>>> غیر اوغان ها باهم سازش میتوانید باید باهم متحد شوید و از اوغان ها برای همیشه جدا شوید۰ این کشور باید بدو حصه تقسیم شود، اوغان نشین و اتحاد غیر اوغان ها باهم۰ بی عقلی و جهالت اوغان ختم ندارد۰
>>> نگرانی به جا است چون این یک تعویض ساده قدرتمداران نیست بلکه بلدوزر پاکستان خاک این وطن را بار دیگر قلبه میکند و کشته و نا کشته را هم به شدیار تبدیل میکند.
....
>>> طرفدار طالب نیستم لیکن کنجکاوم بدانم اگر دوباره برسر کار بیایند چگونه با مردم تعامل خواهند کرد در تلویزیون ایران مستندی دیدم که با یکی از رهبران طالب مصاحبه شده بود البته چهره اش پیدا نبود وفقط صدایش را میشنیدم از طالب پرسیده شد اگر دوباره کشور را بگیرید به حقوق زنها احترام میگذارید طالب میگفت حتما ما در دولت قبل وقت نکردیم حقوق مردان را هم بدهیم چه برسد از زنان به او گفتند شما دست میبریدید پا میبریدید وکارهای وحشتناک دیگری طالب جواب میداد انچه که گذشت دیگر گذشته ولی ما دیگر اینچنین نیستیم وخیلی تغییر کردیم به بسیاری از مفاد دموکراسی باور داریم
خیلی برایم جالب بود البته میدانم که طالب سر حرفش نیست از طرفی هم میدانم جامعه افغانستان پذیرش طالب ۲۰سال پیش را ندارد وطالب هم این واقعیت ها را میداند
طالب تخمش ای اس ای است بخاطر همین از ایشان نفرت دارم احساس میکنم به قدرت بنشیند یعنی ۵۰سال برای هیج کشته دادیم وسرانجام پاکستان حرفش را ثابت کرد هرچند طالب هم بنشیند پاکستان گروه دیگری را اجیر میکند تا وطن ارام نگیرد ولی خدایی هست شاید صدسال دیگر در تاریخ چیزهایی نوشته باشند که منو شما گمانش را هم نمیکنیم
خدا کند بنویسند با ظهور صاحب زمان جنگ در تمام دنیا بویژه افغانستان تمام شد واقا پایگاه اسلامی کابل را به قدم هایشان منور کردند کاش بنویسندکاش
>>> از رفتن خارجیها این ملایک نجات مردم ما همه ملت میترسد:
۱- مردم عام: همه مردم عام میترسد که با رفتن این ملایک مجاهدین شر وفساد دوباره به شر وفساد رو می اورد و به ناموس ملت تجاوز!
۲- تمام مجاهدین شر وفساد ا زمحاسبه طالب میترسد و از مال غنیمت شده ملت!
۳- مزدوران امریکا وغرب که مانند شبش بر مکیدن خون ملت إندیده اند!
۴- خراسانیان. چون دور قدرت خراسانیان بعد از نجیب شروع شد و بزور روس و بعد به زور امریکا بر وارث اصلی این سرزمین یعنی بشتونها حکومت کردند اما ادامه ان دیگر دوام نخواهد کرد و إشتون به حق خود نایل خواهد امد!!!!!
>>> دقیق و درست گفته شده است . روند کنونی جنگ به این صورت است که بنااست طبق یک سناریوی مخفی بین کشورهایی که با طالبان ارتباط و حمایت مخفی دارند طالبان را در صحنه جنگ ها قدرتمند جلوه دهند تا در ساختار حکومت پس از مذاکرات صلح به اصطلاح نمایشی جایگاه های کلیدی به آنها بدهند واز طرفی قانون اساسی را هم چنان به نفع تفکر طالبانی تعدیل و اصلاح کنند که افغانستان برای مدتهای مدید تحت استعمار پنهان و گرفتار عقب ماندگی و عدم توسعه و پبشرفت بماند.گروه های مخالف باید اوضاع را به دقت زیر نظر داشته و تحلیل درستی از اوضاع داشته باشند تا سناریوهایی که به نفع ملت و کشور نیست قوت نگیرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است