سرنوشت سیاسی حزب دموکراتیک خلق(4)
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۳۷    ۱۳۹۹/۹/۲۱ کد خبر: 165756 منبع: پرینت

جنبش خودانگیخته ی مردمیرهنوزریک ماه ازراستقرار رژیم جمهوری دموکراتیک کودتاچیان 7 ثور نمی گذشت که جنیش خود انگیخته مردم اقوام سلحشور خراسان-افغانستان سربلند آزاد برضد رژیم کودتاچیانی که پس از به قدرت رسیدن چرخه ماشین ترور سرخ اکسا {خدمات دولتی} به ریاست اسدالله سروری {خلقی از هواه داران نور محمدتره کی} را رونمایی در کشتار غیرخودی و متفذین محلی و بزرگان قومی و دیگر اندیشان به شمول رهبران چپ شعله جاوید به گردش در آورده بودند که فرمان حفیظ الله امین به رسم ترور خونین لنین وستالین این بود: «بگیرید، بکشدید و نابود سازید، از دره ها و قصبات و روستا ها و کوه پایه های وطن چون دره ویگل نورستان، دره پیچ کنرها و لوگر و جاغوری و هزاره جات و هرات و پنجشیر و شمالی و قندهار و وردک قیام های دلیرانه خود جوش خودانگیخته رسم نیگان سلحشور برضد ظلم عریان آدم کشان مسلخ اکسا کردند که حتی پشت ستون فقرات جنرال کریچکوف رییس استخبارات ک جی بی و جنرال دنیلوویچ اولک لوجن آمر دفتر علمیات ضدجاسوسی بین المللی ک.جی.بی. را لرزند قسمی که در کتاب خاطرات جنرال دنیلوویچ بنام «فرمان اول» ترجمه محمدقدیر سراج منشر شده در جریده امید شماره 191 مورخ 27 قوس 1374 چاپ امریکا، آمده است داستان این همه قتل وقتال لجام گسیخته اکسا تره کی و حفیظ الله امین که جنرال دنیلوویچ می نویسد که: «...با رییس اکسا با موسسه ی امنیت دولتی افغانستان بنام اسدالله سروری هم دیدار داشتیم. سروری را جوان با انرژی و فعال یافتم. وی که تا چند ماه دیگر چنان در کشتار گروهایی مسلمان و خانواده هایی مردم افغانستان شخصاً سهم گرفت که گزارشات آن را من در دفتر مرکزی کی جی بی در مسکو با نگرانی فراون مرورور نموده و از عواقب این همه قتل و قتال لجام گسیخته ی او که به روند بی پایان خشونت و انتقام در کشور افغانستان انجامید، بر خودم لرزیدم.»

دستگیر پنجشیری که در متن کل قضایا درونی حزب و دولت و بیروی سیاسی و شورای انقلابی حضور داشته و از نزدیک همه داستان را دیده به چشمان در کتاب ظهور و زوال ح.د.خ.ا. در مورد امین آورده است که: «امین می گفت که گرفتن قدرت سخت است. نگهداشتن آن آسان است.» یعنی از طریق محو دیگر اندیشان و مخالفان همین کشتارهای لجام گسیخته قتل و قتال های شبانه روزی ظلم شاگردان لنین و ستالین، که حفیظ الله امین خود را استالین افغانستان می نامید که فرمان بگیر، بگش و نابود کن را صادر و آویزه گوش اسدالله سروری {اسدالله سروری بعدها اسیر مجاهدین شورای نظار جمعیت اسلامی در زندان پنجشیر آب خنک زندان خورد ولی با او بدرفتاری نکردند. شکنجه و عذاب و یا چنواری و اعدام هم نکردند سروری قاتل هزارها شهروند بی گناه افغانستانی را} ساخته بود که پشت ستون فقرات جنرال دنیلوویچ به شرح که گذشت بر خود لرزید، مردم اقوام سلحشورمان را بر ضد ظلم عریان ظالمان بچه هایی لنین ستالین که در ذهنیت 98 درصد از مردم مسلمان عوام سنتی و روشنفکر مسلمان و اسلامیست های مکتبی حریفان دهه ی شصت داستان دغل بابا، کافران دشمنان خدا و رسول تعریف و شناخته به مرتد و خارج از دین می شدند، به صحنه پیکارهای خونین جنبش های خودانگیخته مردمی علیه یک اقلیت روشنفکر جدا شده از مردم را آورد که باند آدم کش حفیظ الله امین قصد کشتن 30 میلیون اقوام خراسان-افغانستان را در کله شطانی ابلیس مردم روی می پرورانید که در دام وعده هایی فتنه سیاسی دو سره سی آی ای وکی جی بی در زمین جنگ ژیوپولیتیک جنگ سردی جنوب آسیا افتاد. امین شاید در آخرین ساعات عمرش به حماقت و نادانی خویش در تلک خونین جنگ ژیوپولیتیک-استراتیژیک جنگ سردی در افغانستان پی برده باشد که استخوانهایش نیز تا امروز پیدا نشده است والله اَعلَم

در دامه این قیام های خودجوش مردمی در ماه جوزای سال 1357 مردم سلحشور و دلیر کشورمان در شهرستان {ولسوالی} جاغوری استان {ولایت} غزنی به فرماندهی سیدجگرن برضد حکومت تره کی و امین قیام کردند. میان قوت های دولت و نیروی مردمی جاغوری به رهبری سیدجگرن جنگ های شدید رخ داد قوت های خلقی با چرخ بال ها و جنگنده ها به مواضع مردمی در جاغوری حمله کردند. مردم جاغوری سخت مقاومت کردند و شکست سختی به ارتش خلقی ها دادند در تابستان همان سال باز ارتش حکومت به مواضع سیدجگرن از زمین و هوا یورش بردند. اما باز در برابر نیروهای مردمی به رهبری سیدجگرن شکست خوردند و نام سیدجگرن روی زبان ها شد.

در هر صورت، همزمان با قیان دره وریکل نورستان و دره پیج کنرها و جاغوری، در سرطان 1358 شهید فرزانه احمدشاه مسعود با شصت تن از یاران اش از راه نورستان به پنجشیر رسیدند و مردم پنجشیر که در چرخه ظلم امین فاشسیت گیر افتاده بودند به شخصیت معنوی و روح آزادمنشی فرزانه مسعود و فرماندهی آمر صاحب مسعود بیعت صلح و بیعت حمایت از وی در جنگ با رژیم مافیایی امین کردند. که جنگهای سختی میان رزمندگان پنجشیر به فرماندهی شهید احمدشاه مسعود قهرمان ملی و نیروهای خلقی دروادی پنجشیر و سالنگها در گرفت که مجاهدین دره شکست های سختی به نیروهای دولتی دادند و چندین بار دره پنجشیر از زمین و آسمان کورد حملات چندجانیه قرار گرفت که شکست هایی پی در پی لشکریان امین را رقم زد و نام احمدشاه مسعود بر سر زبانها شد که دوستدارانش وی را آمرصاحب می نامیدند روان اش شاد باد.

در سلسله این قیام های خود انگیخته مردمی به تاریخ دوم سرطان 1358 مردم شیعه مذهب هزاره چند اول علیه حکومت قیام کردند. ماموریت هایی پولیس چند اول و باغ علیمردان را تصرف کردند. این قیام بوسیله نیروی زمینی و هوایی حکومت به شدت سرکوب خونین شد و صدها هزاره وطن گرفتار کردیدند و سر به نیست شدند.

به تاریخ 14 اسد سال 1358، افسران مسلمان قطعه بالا حصار کابل بر ضدرژیم نره کی و حفیظ الله امین قیام کردند. هلیکوپترهای توپدار رژیم نامشروع ضد مردمی، بر بالا حصار حمله کردند. جنگ سختی چند ساعته میان نیروهای ارتش و افسران قیام بالا حصار {گفته می شد که شعله ای های طرفدار داکتر فیض نیز در قیام بالا حصار نقش بازی می کردند والله اعلم} در گرفت. قیام به سختی سرکوب شد.

در میان این قیام های خود جوش مردمی چپی های شعله جاوید سازمان آزادی بخش مردم افغانستان {ساما} که در سرطان 1357، به رهبری شهید شادروان عبدالمجید کلکانی و معاون وی شهید شادروان شاه محمد بنیان و اساس تشکیلاتی سیاسی و نظامی و فرهنگی یافت، در یکی از عملیات های چریکی در اواخر سال 1357، برقطعه نظامی حسین کوت در شمالی با خلع و سلاح کردن صاحب منصبان خلقی تمام سلاح ها و مهمات و تجهیزات لوای قطعه حسین کوت را به غتیمت انقلابی گرفتند و به وسیله موترها نقل دادند و ضرب شصت به مافیایی قدرت در کابل نشان دادند0

سازمان آزادی بخش مردم افغانستان {ساما} و اعضای آن و بطوری کلی رهبران سایر محافل شعله جاوید از جمله اکرم یاری بیان گذار سازمان جوانان مترقی در سال 1344 {هسته ای مرکزی شعله جاوید} که بعداً با محفل داکتر عبدالهادی محمودی وحدت کردند و در سال 1347 با محفل انجنیر عثمان و شاهپور وحدت نمودند و در 15 حمل 1347 جریده شعله جاوید ارگان نشراتی سازمان جوانان مترقی به مدیریت و مسوولیت داکتر رحیم محمودی {او عضو سازمان جوانان مترقی نبود} را بدست نشر سپردند و همچنان محفل شعله جاوید داکترفیض {سازمان راوا فعلن حزب همبستگی افغانستان} و همچنان اسلامیست ها و دموکرتها همه و همه به عنوان غیرخودی ها را بگیرید، بکشید، نابدود سازید بصورت هایی متفاوت در چرخه ماشین تروراکسا و سپس کام و بعداد خدمات امنیت دولتی {خادبه ریاست داکتر نجیب الله} مجازات های خونین چندجانبه شدند.

رژیم حفیظ الله امین اکرم یاری {خواهرزاده اکرم یاری محمدناصر نام داشت که سلطانی تخلص می کرد و از مردم جاغوری بود که او از صنف نهم مکتب لیسه حبیبه هم صنفی و رفیق و دوست من بود ولی در آن زمان اندیشه چپ و راست نداشت. طبع ادبیات شعری داشت و از حافظ خوشش می آمد و از اشعار فرویدن مشری به ویژه شعر کوجه مشری را خیلی دوست داشت و پس از فارغت از مکتب در دانشگاه پلتخنیک مشغول تحصیل گردید که در سنبله سال 1357 بوسیله پولیس اکسا از صنف گرفتار و به قتل رسید. روح اش شاد} را در جاغوری گرفتار و به قتل رساند. خانواده محمودی فراری از وطن شدند و تعداد از اعضای خانواده محمودی را زندانی کردند. روان داکتر عبدالرحمان محمودی شاد یاداش گرامی باد. داکتر محمودی شخصیت ملی غمخوار فقیر داکتر بیچاره تنگدستان، سخنورچیره دست و جسور و سرنترس که یک تنه برضد حکومت شاه محمودخان {1946-1953} را به چالش در داخل پارلمان کشید و عمرش را در زندان سلطنت خایین در زندان دهلمزنگ سپری کرد. روان شاد. او نمرده است در فرد فرد آزادیخواهان جریان دارد و زنده است در نیک نامی جادوان. این است فضل بزرگ.

باند مافیای امین، شادروان طاهر بدخشی رییس تالیف و ترجمه وزارت معارف {طاهر بدخشی از بدنه ح.د.خ.ا.جدا شد و سازمان سازا را با رفقایش بنیان گذاشت و بعدار کودتای ثور نره کی ازوی خواسته بود که قهر نکند بیاید به سخنان او گوش داده کی شود ووی دوباره آشتی کرد با حزی و آمد و مور دلعن رفقای سازا شد که خود آنها بعدا در حکومت ببرک کارمل و نجیب الله مقامات را بر هم زدند} را همراه با شادروان کیهان پسرجوان اش به جرم آزادی خواهی گرفتار و در پلینگوم زندان پل چرخی به قتل رساند و سر به نیست کرد. روان آنها شاد باد.

شادروان مجیدکلکانی که حفیظ الله امین نیروها را برای گرفتاری او به کوه صافی و کلکان و شمالی فرستاده بود ولی وی با در شهر کابل مخفی بود، پس از این که امین در چرخه ای بازی های اشتباهات سیاسی در زمین افغانستان در وابستگی به مسکو در چرخه جنگ سردی چنان بیچاره شده بود که در طعام کاخ قسمی که دستگیر پنجشیری در کتاب ظهور و زوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان آورده است، امین درحالیکه اطمینان می داد که دولت شوروی از هیچ گونه کمک دریغ نمی کند، با نگرانی از ورود نخستین دسته از قطعات ارتش شوروی به افغانستان سخن گفت، در شب 6 جدی 1358 بوسیله گارد کماندوی هاب الفاء شوروی در قصر تپه تاج بیک که قبلن بوسیله سوپ طعام چاشت که آشپز آن از جاسوسان کی.جی.بی. بود نیمه مسموم شده بود چنواری استخوان شکن شد که ستالین افغانستان از یادش رفت، در یک تصادف در مکرویان اول در خانه یکی از اقارب نزدیک که به فاتحه دو پسراش که کشته و شهید شده بودند و آنها از نزدیکان خانواده داکترنجیب الله و صدیق راهی برادر نجیب الله بودند، رفته بود، در دام نیروهای خاد در دلو 1358 افتاد و در جورای سال 1359 به وسیله شوروی ها و خاد داکت رنجیب الله به شهادت رسید. روان پاک و آزادمنش و عیار مرد مجید کلکانی و روان شهیدشاه محمد معاون سازمان آزادی بخش مردم افغانستان {ساما} شاد که در جلسه مجلس خودی بوسیله خودی ها با ضرب مرمی های تفنگچه به قتل رسید که تا امروزه در پرده ابهام باقی مانده است.

البته،پس از به شهادت رسیدن مجیدکلکانی، برادر مجید شادروان شهید عبدالقیوم رهبر رهبری سازمان آزادی بخش مردم افغانستان را به عهده گرفت که در سال 1988 در حیات آباد پشاور به وسیله تروریست های حزب گلبدین راکتیار به قتل رسید. روان اش شاد.

در هر صورت، برگردیم به قیام های خود انگیخته مردمی علیه باندامین و نور محمدتره کی. به تاریخ 18 حوت سال 1357 مردم سلحشور و شجاع و آزادمنش هرات باستان به رهبری واعظ مسجد جامع هرات شهید شیخ بهاوالدین پس ارادا نماز جمعه برضد رژیم کابل قیام کردند که این قیام به وسیله ارتش و پلیس سخت از زمین و هوا سرکوب خونین شد و امام مسجد جامع هرات شیخ بهاوالدین نیز جام شهادت نوشید. روان اش شاد باد همراه با سایر شهدای هرات حماسه آفرین.

در امتداد این قیام خونین صبح روز 26 حوت 1357 صاحب منصبان فرقه زلمی کوت به رهبری تورن اسماعیل خان هراتی و تورن علاوالدین خان هراتی برضد باندامین و تره کی قیام کردند. هرات بدست مردم در حمایت از نظامیان مسلمان حزب جنعیت اسلامی سقوط کرد بطوریکه تره کی و امین چنان وار خطا شدند که دست کمک به دامن شوروی دراز کردند بطوریمه تره کی به کاسگین صدراعظم شوروی تلفن کشید و خواهان فرستادن سربازان آسای میانه در لباس افغانی، به هرات شد. تره کی رژیم جمهوری اسلامی ایران را متهم به به بی ثباتی و سقوط هرات کرد. کاسگین از اعزام سربازان آسیای میانه در لباس افغانی خوداری کرد ولی در تلفن به تره کی وعده داد که شوروی سلاحهای جدید در اختیار دولت وی قرار خواهد داد. اما از فرستادن سربازان آسیای میانه در هرات امتناع کرد {برای معلومات بیشتر از جزییات مکالمه تره کی و کاسگین به کتاب تحولات سیاسی جهاد. تالیف داکتر نصیری حق شناس: مکالمه تیلفونی تره کی و کاسگسن مورخ 18 مارچ 1979 ص 28 جلداول مراجعه کنند}

در ادامه ی این پاره نوشتارهای تاریخی به تضادهای درونی و بیرونی قضیه سیاسی افغانستان و رویدادهای سیاسی استخوان شکن که منجربه غضب برژینف بر سر حفیظ الله امین، شد که پس از به قتل رسیدن تره کی در کوتی باغچه، رفتارهایی سیاسی چینل اندازی امین با امریکا و پاکستان و کشتار خلقی های طرفدار نورمحمدتره کی و پرچمی های طرفدار ببرک کارمل و ثابت شدن این که امین جاسوس چند طرفه است ولی به سی آی ای در دور جدید بازی میلان دارداین حرکت سیاسی امین که پوژانیف سفیر شوروی را در قضیه حمایت وی از تره کی به سیلی زده بود و امر اخراج وی را صادر و سپس تره کی که به اشاره بر ژنیف درصدد قتل امین بر آمده بود ولی امین بوسیله ترلون از قضیه آگاه و روق چنان برگشت که شاگرد زد استاد را در باغچه کونی ارگ خفک کرد و همه قدرت را در دست گرفت و خلقی کشی و پرچمی کشی لجام گسیخته را در دستور کار قرار داد و به امریکا و پاکستان و کلبدین پشتون والی تار داونی هایی کرد این امر برژینف رهبری شوروی که امین را «مرد ناپاک» خطاب کرده بود را چنان تحریک کرد که خود را بدام تلک خونین افغانستان بیندازد قسکی که زیگموند برژنسکی سابق مشاور امنیت ملی جیمی کارتر و از تئوری سن های برجسته جنگ سردی در سال 1989 در محصاحبه با روزنامه فرانسوی گفته بود: «فکر ما عالی بود. ما دوستانی داشتیم. با هم کار می کردیم. تا شوروی را تحریک کنیم که خوداش را در دام افغانستان بیندازد و آنجا ویتنامش را ببیند»، در آینده به تفصیل صحبت خواهیم کرد.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حزب خلق
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   درود جناب صدیقی نوشته های شما حرف ندارد ، از نوشته ی فعلی جنابعالی چنین نتیجه می گیریم ، در افغانستانی که توسطی دو ابرقدرت از قرن نوزدهم میلادی به بعد ساخته شد ، همه اجنت، خاین به وطن و بلای جان مردم بیچاره کشور خودشان بودند و هستند و خواهند بود ، تا آلن که شده چنین شخصی رو سوراخ نداریم که به وحدت ملی ، منافع کشور، خود رو فدای منافع کشور کند، همه به فرمان اجنبی ها، به مردم و سرزمین خودشون خیانت می‌کنند و حفظ الله امین که جناب ایشون اجنت چند جانبه بود و به فرماندهی خارجی ها مردم وطن خودشه جوقه جوقه قربانی و خودش پاداش عمل کرد خودشه دید و توسط خاین دیگه سر به نیست شد مانن خایینین دیگه همه به درک واصل شدند و برنامه جریان دارد .

>>>   همچنان در مورد زوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان یک نفر نعل بند که در پنجشیر پای اسپ ها را نعل میکرد،قصه میکند که چگونه یک نفر حزبی برای نعل کردن اسپ خویش نزد وی آمده بود و به او گفت که اسپ من را نعل کن و او برایش گفت که دو اسپ دیگر آنجا منتظر نعل شدن هستند.اما این فرد حزبی با پررویی زیاد نعل بند را اخطار داد که اسپ من را بدون نوبت نعل کن،زیرا امروز جلسه سازمان اولیه جزبی است و من باید به سر وقت خود را به جلسه برسانم.
بعداً نعلبند مذکور بیچاره از ترس اسپ او را بدون نوبت نعل کرد و ترسید و از فردا دکان خود را بسته کرد و به جبهه شورای نظار به رهبری احمد شاه مسعود پیوست و در دره پنجشیر دور از مقامات حزبی و دولتی ،دوباره دکان نعل بندی جدید خویش را افتتاح کرد.

>>>   ببینید که خلقی های بی دین طی مدت یکسال باخود چی کردنند وبرسرمردم چی آوردند

>>>   خلقی هاهمه درافغانستان بودند نوکر آمریکا واسرائیل وعربستان و... نبودند.

>>>   به نظر دهنده سوم!
حالا مردم دیندار چه کردند؟
همین مجاهدین از بیست سال بدینسو با قوای خارجی یکجا برضد طالبان جنگ نمی کنند و تا بحال یک میلیون نفر از هردو طرف کشته نشدند؟
اگر دلیل می آوری که این جنگ ها نیز سر آغاز اش از کمونست ها شروع شده است،پیش از آن نیز در طول دو و نیم هزار سال درین سرزمین از حمله هخامنشی ها گرفته تا اسکندر مقدونی و هامون های سفید و یقتلی ها و موریا ها و کوشانی ها و ساسانیان و عرب ها و چنگیز خان و تیمور ودغرنویان و غوریان و هوتکی ها و نادرافشار و احمد شاه بابا و نواسه هایش و انگلیس ها درین مملکت جنگ بوده است و در آینده نیز خواهد بود.
خداوند عزو جل زنجیره غذایی را در روی زمین قسمی خلق کرده است که تمام موجودات زنده از خوردن و تکه تکه کردن و پاره کردن و قورت کردن رنده جانهای دیگر امرار معیشت و تولید نسل میکنند،چه نباتات هستند و چه قارچ ها و چه حیوانات و چه انسانها.
انسانها نیز در گذشته های دور گوشت یکدیگر را پخته کرده میخوردند،اما حالا این کار را نمی کنند و در جهان بدون عدالت و مساوات،حقوق یکدیگر را زیر پا میکنند و کشور های زورمند که سیستم اقتصادی جهان را زیر کنترول خویش دارند،بدون در نظر گرفتن عدالت،کشور های فقیر و غریب را استثمار میکنند و خون آنها را میمکتد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است