جنگ بر اساس جعلیات تاریخ جنگ اول افغان و انگلیس
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۳۷    ۱۳۹۹/۹/۳ کد خبر: 165595 منبع: پرینت

کم و کیف جنگی که بر اساس جعلیات تاریخ جنگ اول افغان و انگلیس معرفی می گردد!؟
اثر بی بدیل ذیل کم و کیف این جنگ را که بین سال های ۱۸۳۹ - ۱۸۴۲ در مناطقی از قبیل قندهار، غزنی و کابل در گرفت، بیان می دارد.
داستان طوری است که سه قدرت برای اشغال افغانستان میراث مانده تلاش دارند:‌ از شمال روسیه، از غرب ایران و از جنوب انگلیس.

در حالیکه بر اساس مذاکرات و مفاهمات که بین سه قدرت یاد شده جریان دارد، حد و مرز نفوذ هر طرف سر میز مذاکره تعیین می گردد ولی بارکزایی ها برهبری امیر دوست محمد خان تلاش می کنند، بحیث فاحشه های سیاسی، روز خود را پیش باداران انگلیس و شب خود را پیش باداران روسی و ایرانی بگذرانند.

انگلیس ها می خواهند از طریق لشکرکشی از دو طرف، دره بولان از جنوب و دره خیبر از شرق، افغانستان را اشغال کنند. در این کار شاه شجاع، نواسه احمدشاه ابدالی، موسس افغانستان، در خوش خدمتی به انگلیس ها با کمک های پولی و تسلیحاتی انگلیس و امیر دوست محمد خان بارکزایی، حریف خاندان سدوزایی، در خوش خدمتی به روس ها و با حمایت پولی و اسلحه روسی در دفاع از افغانستان در ظاهر ولی در واقعیت بخاطر منافع خارجی، پرداخته و خانه جنگی را در افغانستان چاغ می کنند.

در تاریخ چاپ افغانستان چنین وانمود می سازند که انگلیس ها بالای افغانستان حمله می کرد و امیر دوست محمد خان از افغانستان دفاع می کرد ولی از نوکری و غلامی امیر دوست محمد خان و پسرش بنام وزیر محمد اکبر خان و سایر اعضای خاندان بارکزایی در خدمت روس ها یک کلمه بیان نمی گردد!

خواندن این اثر بهترین رهنمود برای درک وضعیت تاثر آور امروز افغانستان است با این تفاوت که غنی غلزی از کابل نقش امیر دوست محمد خان بارکزایی و ملا برادر سدوزی از دوحه نقش شاه شجاع سدوزی که از اجداد ملا برادر می باشد را ایفا می کنند. در سایر موارد صرف باید متن را در کل قبول و نام را تغییر داد.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنگ
افغان انگلیس
نظرات بینندگان:

>>>   در افغانستان بخاطر قدرت پسر ها پدر ها را کشته،برادر ها خو به خروار یکدیگر را کشته و کور کرده و محبوس کرده و غیره.
پس یک کسی که بخاطر قدرت به اعضای فامیل خود رحم نکند،مردم را خو در مقابل یک نخود سیاه هم میتواند بفروشد.
معلومدار بخاطر حفظ قدرت خود را به دامن هر خارجی که او را در قدرت حفظ کند،می اندازند.

>>>   این اثر و آثار دگر آن چون :محمد محمدی و عبدالحمید محتاط همه نشخوار هایی از آثار دگران با تحریف است. بهترین اثر که بیغرضانه و با تحلیل های علمی تالیف گردیده است ،اثر شاد روان غلام محمد غبار و احمد کهزاد در بخش تاریخ معاصر و قدیم افغانستان است. حالا هر سنگ را که بلند کنید یک پژوهش گر و مورخ با هزار نوع تعصب زیر آن پیدا می‌شود.اثار این افراد اکثرا از روی عقده تحریر یافته است.از کتاب قدو س غوربندی تا اثر حمید محتاط و صدیق فرهنگ ....این آثار و شبیه آن فقط و فقط خاصیت نشخوار .... را دارد که به یکبار مرور هم نمیارزد.
شایق

>>>   شایق؟؟؟
به من بگو که جنگ های احمدشاه ابدالی به خاطر چی بود؟؟؟
جنگ تیمور شاه و زمانشاه و شاه شجاع و دوست محمد و شیر علی و محمد افضل و محمد عظیم و عبدرحمن و حبیب الله و امان الله و نادر و ظاهر و داود و تره کی و کارمل و نجیب و دوران مجاهدین و دوران طالب و کرزی و غنی و فعلا" صالح برای چه بود و برای چه است؟؟؟

>>>   ساعت دستی خیرات دهنده ۲۰ دالر، از خیرات خور۴۰ هزار دالر!
ادوارد نیکولای لوتواک مورخ، اقتصاددان انگلیسی- امریکایی به تازه گی در تویترخود نگاشته است:
درهمایشی درشهر هاگ، رئیس امنیت ملی افغانستان در جایگاه سخنرانان درسمت راست من نشسته بود، برای به دست آوردن کمک های بیشتر پولی برادرانه درمبارزه علیه تعصب گرایان التماس می کرد. من برادرانه از وی می خواهم که ساعت طلایی رولکس خود را با ساعت دستی تایمیکس۲۰ دالری من معاوضه کند.
اشاره: ساعت طلایی رولکس دربازار از سی تا چهل هزار دالر امریکایی قیمت دارد. کاربرد واژه «التماس» به حساب ما وشما «دهان کج کردن» معنی می دهد. ضیاء سراج تنها نیست؛ در طومار شاهدان عینی، نام همه ای «جلالت مأب» ها درج است.
این بدترین ضربۀ طنزی و مغزی بر تاریخ سیاسی افغانستان است.
اما این ادوارد لوتواک چه کسی است وتفاوت ساعت دستی وی با یک خیرات خور آسیایی درچی است؟
ادوارد نیکولای لوتواک ۷۸ساله، نویسنده کتاب های «استراتیژی بزرگ امپراتوری روم»، «کودتا» «استراتیژی» و«ظهورچین یعنی» دریک خانوادۀ یهودی تبار دررومانیا متولد شده، درایتالیا و انگلیس بزرگ شده و درارتش انگلیس هم خدمت کارشناسی کرده است. لوتواک به خاطر داشتن «ایده های ابتکاری» درسمت مشاور نفت درانگلیس و ارتش اسرائیل کار کرده و همچنین دردانشگاه باث سمت استادی داشته است. درامریکا درمقطع دکترای روابط بین المللی فارغ شده و دردانشگاه جورج تاون و سایس کار کرده است.
او همچنان به حیث مشاور دفتروزیردفاع، شورای امنیت ملی، وزارت امورخارجه امریکا، نیروی دریایی، ارتش و نیروی هوایی امریکا و درچندین وزارت دفاع کشورهای عضو ناتو خدمت کرده است. ادوارد، تئوری «سطح عملیاتی جنگ» را به نصاب آموزشی ارتش امریکا وارد کرده است و کتاب هایش دردانشگاه ها تدریس می شوند.
درسوی دیگراشتغال کارشناسی ادوارد، وی درهیأت تحریریه جئوپلتیک فرانسه، مجله مطالعات استراتیژیک، مجله اروپایی امورجهانی و فصلنامه واشنگتن عضویت دارد و به زبان های انگلیسی، فرانسه ای، عبری، ایتالیایی و اسپانیایی گپ می زند و می نویسد

>>>   به جواب دوست گرامی که به شایق سوالاتی را راجع ساخته است!!!
تمام جنگ‌های واقع شده در تاریخ قدیم و معاصر افغانستان خاصیت طبقاتی داشته و محور اصلی مبارزه بر سر قدرت تحکیم پایه های یکدوره معین تاریخی میباشد. جنگ‌ها همه خصلت قبیلوی و نیمه فیودالی نیز داشته است. احمد شاه درانی در افغانستان در شرایطی پادشاه شد که کشور در آتش خانه جنگی ملوک الطوایفی میسوخت. رنجبران اصلی در این جنگ‌ها توده های زحمتکش بودند، آنها باید مالیه میدادند ، مصارف جنگ را تامین میکردند و هر خانوار یک نفر عسکر نیز میدادند.بزرگترین خدمت احمد شاه درانی این بود که افغانستان را وحدت سیاسی و فیزیکی بخشید ،یک اردوی منظم و با قاعده ایجاد کرده در شمار قوای عسکری وی تمام ملیتها به شمول هزاره ها شرکت داشتند.امروز افغانستان در شرایط ملو ک الطوایفی چون سه صد سال قبل وجود دارد و هر تبعه کشور خواهان یک رهبر خردمند و با مشت آهنین میباشد پس دوره حاکمیت احمد شاه درانی برای تحکیم حاکمیت ملی جز افتخارات تاریخ افغانستان است. اما لشکر کشی های احمد شاه درانی به هندوستان را نمیتوان صحه گذاشت، زیرا این لشکر کشی حکومت مغل را ضعیف و زمینه را برای استعمار انگلیس مساعد گردانید.
متاسفانه جنگ‌های قبیلوی بخاطر حصول تاج و تخت میان اولاده احمد شاه کشور را دو باره به پرتگاه نیستی کشاند و زمینه را برای تعرضات ایرانیان و انگلیس در آینده آماده ساخت.
موضوع تغییر رژیم داود خان و تاسیس ج. د.ا.دوره کاملا جدید با شرایط عینی و ذهنی جدید در افغانستان میباشد این تحولات و تغییرات در شرایط جنگ سرد میان دو ابر قدرت ، در شرایطی که سازمانها و پکت های نظامی و سیاسی سنتو و سیاتو در منطقه جنوب و جنوب شرق اسیا تحت نظر انگلیسی‌ها و امریکاییان عرض اندام کرده بود تحقق یافت.ببرک کارمل در اصل مخالف هر نوع تغییر نظام در کشور بود. به مقالات و بیانات او در جریده پرچم و به خصوص به نوشته های او در قسمت «مبارزه طبقاتی »در مراجعه کنید .او میدانست که حزب برای احراز قدرت سیاسی سال‌های دراز به کارسیاسی در میان مردم ضرورت دارد. نظر کارمل را شما در کتاب عبدالوکیل وزیر خارجه در زمان دکتور نجیب الله میتوانید بخوانید او مخالف هر نوع کودتا بود. اما تمام حوادث و اوضاع تحت کنترول او نبود . وحدت دو باره حزب 1356کشته شدن میر اکبر خیبر 1357 رندانی ساختن رهبری حزب توسط داود خان ، به حفیظ الله امین موقع داد تا از وضعیت به نفع خود استفاده کند و امر قیام افسران نظامی را داد و اولین تانک از قطعه چهار زرهدار توسط اسلام وطنجار شروع به فعالیت کرد .به همین خاطر امین خود را مستحق همه امتیازات میدانست.او تحمل ببرک کارمل و در وجموع پرچمی ها را نداشت .او یک افغانستان سور خلقی تحت زعامت خودش میخواست به همین خاطر کارمل و دگر پرچمی های سر شناس به شمول محمد بریالی و داکتر نجیب را بنام سفیر از افغانستان خارج ساخت و بعدا تر ه کی را نیز کشت تا خودش یکه تاز باشد. تا اینجا من با شما موافق استم که مبارزه بر سر قدرت بود ولی صحنه تغییر می‌کند فاشیزم امینی بر تمام افغانستان سایه افکنده بود هیچ قدرت داخلی در برابر بیرحمی های امین توان مقابله را نداشت،به همین خاطر با در نظرداشت تقاضا های مکرر تره کی در سال 1978از شوروی برای کمک نظامی بالاخره افغانستان وارد مرحله جدید شد. امین کشته شد کارمل به قدرت رسید ، سعی گردید تا وضع دوباره نورمال گردد و تشریک مساعی مردم جلب گردد ولی اینبار امریکا و غرب ‌پاکستان و ایران برای افغانستان نقشه ای دگر در سر داشتند و آنها بنام اینکه افغانستان اشغال شده است و دین اسلام در خطر است بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری را در برانداختن جنگ بزرگ خانمانسوز کردند و این حالت تا حال ادامه دارد.
هدف هر انقلاب هر کودتا و هر کمپاین انتخاباتی قدرت و بدست داشتن قدرت سیاسی است .شما درست فرموده اید ولی اهداف و پروگرام بعد از بدست گرفتن حاکمیت سیاسی از هر گروه و سازمان فرق می‌کند. امروز اگر ما تاریخ را و به خصوص دوره شش ساله ببرک کارمل را که در قدرت بود از لا بلای عینک های دودی نبینیم و به واقعیتها و حقایق صادقانه نظر افگنی صرف نظر عقیده و باور ایدیالوژیک مان ، آنگاه پی میبریم که افغانستان یکبار دگر مثل دوره امان الله خان دچار توطیه و دسایس قدرتهای خارجی چون امریکا و ناتو و همسایگان مغرض و ارتجاع داخل و روحانیون و احزاب سیاسی اسلامی که همه فروخته شده بودند گردید و این حالت تا به حال وجود دارد.
حالا سوال پیش میاید که راه حل چیست؟؟؟راه حل گرفتن تجارب از گذشته ، دوست و دشمن داخلی و خارجی را شناختن و تامین وحدت میان تمام اقشار و طبقات جامعه . اگر ما بدور هم دو باره یکجا نه شویم از همین ضعف ما دشمنان خارجی ما و دلالان قدرت برای حد اقل نیم قرن دگر استفاده کرده و ما را در همین حالت مثل یک پلنگ رخم خورده نگهمیدارند....
شایق


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است