هزاره ها مورد کشتار و تحقیر سیستماتیک
 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۵۲    ۱۳۹۹/۸/۵ کد خبر: 165302 منبع: پرینت

برای نجات از کشتار هدفمند و تحقیر شدن هدفمند نیاز به پلان هدفمند و عملکرد هدفمند است!
هزاره ها در افغانستان از دیر زمانیست که مورد کشتار و تحقیر هدفمند قرار دارند.
هزاره ها باید درک کنند که در افغانستان وخدت ملی، قهرمان ملی، شهید وحدت ملی، بابای ملی اصطلاحات مسخ شده، پوچ و بی مفهوم است و همگان می دانند که اینگونه اصطلاحات مسخره است و فقط به دهان نمی آورند، البته مسعود برای بخش از تاجیک ها، مزاری برای بخش از هزاره ها ملا عمر برای بخش از پشتونها و دوستم برای بخش از اوزبیک ها قابل قبول هستند و به هیچ عنوان چهره های بین القومی نیستند.

هزاره ها باید بپذیرند که مورد کشتار و تحقیر سیستماتیک قرار دارند طالب و داعش تنها یکی از وسیله ها برای قتل عام هزاره ها است و در حقیقت نابودی هزاره ها بسیار یک پلان پیچیده و بالا تر از طالب و داعش است و پشت افسانه وحدت ملی که اصلاً وجود ندارد نگردند و خود دست به کار شوند و هزینه کشتار و تحقیر را بلند ببرند و اگر کشته می شوند جرأت کشتن را پیدا کنند و به جای ناله و ماتم و دلخوشی به پیام های مسخره آمیز و تحقیر آمیز تکراری تسلیت، به فکر کشتن و انتقام گرفتن از دشمن باشند و هنگام که تحقیر می شوند به جای دشنام دادن به فکر تحقیر کردن باشند.

تا زمانی که هزاره ها هزینه کشتن و تحقیر شدن را بالا نبرند ، به تکرار کشته و تحقیر می شوند چون افغانستان یک کشور قومی است و جنایتکاران پوشش قومی دارند.
گریه و ماتم داری و یا دشنام دادن به این و آن راه برای نجات هزاره ها نیست و هزاره ها برای نجات خود از وضعیت موجود باید هزینه کنند و تاوان بپردازند تا قامت راست کنند و دیگران بپذیرند و تجربه در عمل ثابت کرد که چسپیدن به دیگران خوشباوری بوده است.

حسن علی عدالت


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
هزاره
سیستماتیک
نظرات بینندگان:

>>>   غرب کابل را خکد امنیت پنهان بگیرید.
هر مرد و زن و طفل و کلان باید یک متوجه فرد پهلوی خکد باشد ک در صکرت مشکوک بودن نقش زمین اش کند.

>>>   یک حرف قابل قبول و به جا، تا به کی ، بر خیز کمر همت بسته کُن موانع قومی داخلی را از سر راهت پس بزن که دیگر قابل اعتماد نیستند چون معمله گران مُزد بگیر در رآس اقوام قرار گرفته است که هویت فروش اند و اگر هویت فروش نباشند این قدر سرمایه از کجا شده است که باد میکنند و مردمشان گرسنه اند و انتظار کمک های بیرونی اند شرم است به زر اندوزان خون انسان، کُل مملکت را بنیاد گرفته و مردم بی بنیاد جالب است.
خارکش

>>>   میگویند مرغی زیرک به دوحلقه بند است برادران مظلوم وبه ظاهر تحقیر شده ای ما از دوچیز رنج میبرند از رهبران بسیار زیرک ومعامله گر که ماهیت حریف ودشمن را نشناخته اند وفکر میکنند اگر کرنش کنند وبه دول انها برقصندشاید انها را ببخشند واز به زعم انها از تقصیرات شان بگذرند وگویا شعر شاعر را نخوانده اند
صحبت ناجنس اگر جان بخشدت الفت مگیر
اب رادیدی که ماهی رابه دام افگند ورفت
دیگر این بزرگان به تقیه عادت کرده اند ودر هر کار از تستر وپنهان کاری کار میگیرند ومتاسفانه حامیان ظاهری انها نیز فقط با حرف حمایت وپشتیبانی انها را می نمایند واز عمل و حمایت عملی خبری نیست فقط در موقع ضرورت باسم انها امتیاز میگیرند وخونبهای اینها را معامله میکنند ومانند تفنگ بدون مرمی ازدور هیبت نشان میدهند ودر عمل هیچ کاری از دستشان برنمی اید وقتی این همه جفا وظلم را درحق کشور وملت خود تحمل مینمایند دیگران به انها به ناحق دل بسته اند در اذربایجان ۹۹درصد مردم ان مسلمان وشیعه هستند ولی برادران حامی وپشتیبان مامتاسفانه در پهلوی ارمن ها استاد اند
گل نبی عیدی زاده از کندوز

>>>   باید بین این قوم محترم افرادی مانند حالق که نادر غدار را ترور کرد و سد کمال که در برلین سیفر افغانستان که برادر نادر محمد عزیز خان بود را کشت

>>>   سوالم از هزاره هااینست که؛
چرا به خاطر یک اسطوره تاریخی چهارده قرن قبل همه ساله ده ها هزار جوانان سرسپرده را بسیج مینمایید٬ قدرت نمایی میکنید٬ قربانی هارا متقبل میشوید و داوطلبانه خون میریزید؛

اما!
چرا در مقابل فاجعه کربلایی که همه روزه یزیدیان امروزی مرتکب میشوند که تراژیدی اش صدها بار المناکتر و غم انگیزتر و قربانیانش نیز هزار ها مرتبه زیادتر و بزرگتر است خاموش نشسته اید؟

به گذشته بر نمیگردیم واز جنایات عبدالرحمان خانی و نادر خانی و گلبدینی و ملا عمری یاد آوری نمیکنیم؛ محض همین بیست سال اخیر دیموکراسی قلابی را در نظر بگیرید که تلفات هزاره ها از میادین جنگ٬ تا ویرانی و کشتار کوچی های وحشی٬ تا انتحاری های خیابانی٬ جاده ای٬ شاهراه ها٬ مدارس٬ مکاتب و تکایا شاید از یکصد هزار تجاوز کند.

اگر هزاره ها واقعآ علاقمند نجات ازین کربلای خونین باشند٬ می توانند با دادن تلفات ناچیز (ده فیصد قربانی بیست سال اخیر) خودرا ازین مصیبت بزرگ نجات دهند.

ازینرو با سردادن آه و ناله و داد و فعان و ملامت نمودن دیگران درد هزاره هارا دوا نمیکند؛ چه مقصر اصلی همانا رهبر نماهای معامله گر هزاره و برده منشی مردم هزاره میباشد و بس.

این رهبران هزاره اند که برای حفظ موقف های نمادین طوق غلامی را به گردن خویش انداخته و مردم را به قربانگاه میکشانند٬ ورنه گرفتن جلو مشتی از جانوران کوچی آنقدرها هم مشکل نبوده و به همان گونه راندن أدمخوارانی بنام طالب از مناطق مسکونی هزاره.

اگر هزاره ها میتوانند برای حفظ منافع مردمان سایر مناطق چون زابل٬ کندهار٬ هلمند٬ نورستان٬ کنر و پکتیا جانهای شیرین خویش را از دست بدهند٬ پس چرا این قربانی را نتوانند در منطقه٬ محیط و خانه و کاشانه خویش بدهند تا نه غولان بیابان کوچی خانه شانرا بسوزاند و دار و ندار شانرا به تاراج ببرد و نه هم طالبی در کوچه و پسکوچه سرک و شاهراه منطقه هزاره ماینی را تعبیه کند٬ تا فاجعه آفریند و نه هم قتل و کشتار را روا بدارد.

هزاره ها اقلا میتوانند با بسیج ده فیصد تلفاتی که درین بیست سال داده اند مناطق خویش را امن ساخته و از لوث طالب٬ القاعده٬ داعش٬ کوچی و نمایندگان دولتی ایشان مناطق خویش را پاک کنند.

این حقیقت تلخ را باید همه بدانند که:
دیگر راهی برای زنده ماندن هزاره باقی نمانده است؛ هزاره ها باید به خود بیایید٬ تا دیر نشده راه نجات را پیدا کنید.

عبدالرحمان سفاک علیرغم همه جنایاتش هیچگاهی تصفیه نژادی و امحای تمامی نفوس هزاره را در پالیسی نداشت. اما پیروان مکتب «دوهمی سقاوی» به اساس پالیسی باید تمامی هزاره هارا روانه گورستان نمایند.

متاسفانه در آن زمان هزاره ای وجود نخواهد داشت تا به قربانیان نسل کشی کربلای غولان «دوهمی سقاوی» نوحه سرایی کند٬ تا چه رسد به ناله و واویلای قربانیان کربلای حسینی.

م جعفر

>>>   هزاره ها در طول تاریخ خود را در دو تلک خود ساخته به دام انداخته اند؛
یکی خرافات مذهبی و دیگرش رهبران معامله گر٬ که بازهم ارتباط دارد به مذهب.

تا زمانیکه ازین دو تلک خود را نجات ندهند٬ همه تلاش های دیگر شان جز سرابی بیش نیست.
احمد کسروی تلک مذهبی ایشان را چه خوب بیان داشته:

««« در سال ١٣٢٠ که در تبريز با سپاه روس جنگ رفت و روسيان چيره در آمده شادروان ثقه الاسلام را با هشت تن ديگر، به گناه دلبستگي به کشور و توده خودشان، دستگير کردند و روز عاشورا در سربازخانه به دار کشيدند، در همان هنگام که آن هشت تن را بالاي دار میفرستادند پيروان جعفر بن محمد در بازارها زنجير مي زدند و فرياد مي کشيدند:
« داد از ظلم یزید ».
اگر راستي را بخواهيم شيعيان با اين گرفتاريهاشان مردم زمان خود نيستند، بلکه مردگان هزار و سيصد ساله اند که به زندگان درآميخته اند. اينست راه زندگاني را نمي شناسند.

مردم بجاي آنکه از پيشامدهاي جهان و از پيشرفتهايي که در دانشها و ديگر زمينه ها رخ داده بود آگاه باشند و يا به انديشه کشور و توده پردازند به آن نمايشهاي بيهوده پرداخته اند، اين نتيجه آن سرگرمي است که مي بينيم که از دست آزمندان اروپا (بخوانید: امریکا و نوکران شان) مشت مي خورند و از ستم يزيد مي نالند»»».

احمد کسروی – شیعه گری

>>>   به برادران هزاره عزیز عرض میکنم.
...برو قوی شوا گر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
نگربه دفتر کردار مردمان بزرگ
که عز و جاه نصیب رجال فعال است...
محمد از ایران

>>>   محترم حسن عدالت من منحیث یک تاجیک رنج و درد اقلیت‌ها را درک می‌کنم ولی جنابعالی باید از دوره هایی که ملیت هزاره برای اولین بار منحیث یک ملیت برسمیت شناخته شد باید یاد کرد و از برادران تان این تقاضا را کنید تا برای حد اقل همان سطح شناخت و احترام نه تنها نسبت به ملیت هزاره بلکه نسبت به تمام اقلیت ها حتی پشتونها که در اقلیت نیستند در مجموع توده های ملیونی که قربانی توطیه های ارتجاع داخلی و عوامل خارجی اند به پاخیزند. اینک من بخشی از مقاله ای را که محترم ظاهر دقیق تحت عنوان :” هزاره ها در دوران زنده یاد ببرک کارمل “ نوشته اند تحریر میدارم. با شد که در این راستا نسل جوان هزاره نیز آگاهی پیدا کنند.
متن مختصر مقاله:”بعد از شاه امان الله ح.د.خ.ا. برهبری کارمل فقید ،اولین نظام و یا حکومت بودند که در رابطه با هزاره ها منحیث یک ملیت برخورد شود دوران کارمل فقید به مثابه ای دوران شکوفایی هزاره های افغانستان مسمی گردیده است.طرفداران کارمل از ملیتهای مختلف تشکیل گردیده بودند و در آن مرحله از تاریخ ....ملیت ،مذهب ، تعلقات ملی و منطقوی برای آنان اهمیتی نداشت....”آقای ظاهر به نقل قول از دکتر سید عسکری موسوی «هزاره های افغانستان » مینویسد:”....به قدرت رسیدن جناح پرچم حزب دموکراتیک افغانستان ....اولین بار طی ۲۵۰سال اخیر افرادی از هزاره ها توانستند به کرسی های نخست وزیری و دگر پست های دولتی تکیه زدند....اتباع ج.ا. اعم از زن و مرد بدون تبعیض ،تعلقات ملیت ،نژاد ، لسان ،قبیله دین ،مذهب ،تحصیل ،شغل ،نسب ،دارایی ،موقف اجتماعی محل سکونت و اقامت در برابر قانون دارای حقوق و مکلقیتهای مساوی میباشند.....مهم‌ترین نمونه بهبود وضعیت هزاره ها تدویر اولین جرگه ای سراسری ملیت هزاره در سال ۱۹۸۷بود...مهم‌ترین عنصر در جذب هزاره ها به کابل رفتار مساویانه حکومت با آنها بود کابل نه تنها به عنوان یک پناهگاه در نجات از فقر و بی امنی محسوب میگردید بلکه محیط عادلانه تر و کمتر تبعیض آمیز به نظر میرسید....”
آقای ظاهر دقیق در ادامه مقاله ای سان مینویسند:”در سال‌های هشتاد برخورد به مسایل ملی به نحو قابل مقایسه با گذشته ها در جهت مثبت تفاوت داشت و از بنیاد خصلت مردمی و عادلانه داشت...”
برای مطالعه ای مجموع مقاله و کسب بیش‌تر معلومات دوستان می‌توانند در سایت اصالت مراجعه فرمایند.
آقای عدالت ،جنگ اعلام ناشده در افغانستان از ۱۹۷۸ا آغاز و تا حال نه تنها جان هزاره ها بلکه جان هزاران انسان را که به ملیتهای مختلف تعلق دارند گرفته است. هدف این جنگ نه تنها محو یک ملیت بلکه محو فیزیکی افغانستان است. بسیاری از دوستان تاجیک ما و بخصوص متعلقین جمعیت اسلامی افغانستان و طرفداران شهید مسعود و یا سکتاریستهای سمت شمال

چنین تصور میکنند که با شناخت رسمی خط دیورند و دادن امتیاز به پاکستان و با تجزیه کشور جنگ ختم می‌شود ، این یک اشتباه تاریخی است. دشمن پلان های وسیعتر دارد. عطش دشمنان داخلی و خارجی ما با دادن این و یا آن امتیاز فرو نمینشیند.همسایگان ما صادق نیستند هریک برنامه خود را دارد و در داخل ما هم بر فرق یکدگر میکوبیم.
اگر فاشیزم طالبی در تبانی با عده ای دگر از خاینین داخلی موفق گردد، حوادث دلخراش کوره های ادمسوزی جنگ دوم جهانی تکرار خواهد شد.اگر هزاره ها را ایران کمک کند این خود سبب میگردد که بهانه برای قتل عام هزاره بنام نوکران ایران سرعت بخشیده شود گلبدین در کمین است.
نتیجه اینکه این جنگ جنگ مردمان مستضعف افغانستان علیه فاشیزم قبیلوی و مذهبی است ، همه با هم متعهد شویم ورنه نه تاجیک باقی خواهد ماند و نه هزاره و نه پشتون و صفحه ای جدیدی از برد ه گی مذهبی قومی و فرقه یی در کشور باز خواهد شد.
وحدت با هم یگانه راه پیروزی است این راه را هیچ ملیت به تنهایی پیموده نمیتواند .وحدت ضامن پیروزی ما است.
فخر اهنگر

>>>   عجب !
امام‌حسین را به بهانه عرب بودن قبول نداری آنوقت احمد کسروی را منجی و قهرمان هزاره معرفی میکنی؟
احمد کسروی آریایی نژاد بود نه مغول و زرد پوست.
چرا به جای عرب پرستی و ایرانی پرستی تو خودت قهرمان میدان هزاره نمیشوی؟

>>>   بنده یک ایرانی هستم و خطاب به اون کسیکه از احمد کسروی نقل قول کرده
دوست عزیز این شیعیان نیستند که گروه های تروریستی مثل طالبان داعش بوکوحرام النصره حقانی القاعده و... تشکیل بدهند تروریستهایی که فاجعه بشری راه انداخته اند و از کودک و زن و پیر و جوان رو یا سر میبرند یا برای نزدیکی به خدا خود رو منفجر یعنی انتحاری می کنند
بلکه این شیعیان شجاع هستند که در لبنان و یمن و سوریه عراق و... تو دهنی به تروریستها می زنند
شیعیان زیر بار ظلم نمی روند
منطق شیعه بسیار ساده است: کاری به کارم نداشته باشی من هم کاری به کارت ندارم

>>>   مردم مومن،زحمت کش وصلحدوست هزاره مناطق مرکزی افغانستان ازدوارقدیم تاحال با ملیتهای برابر افغانستان همزیستی مسالمت آمیز وروابط خیلی حسنه داشته اند.اما متاسفانه آدم کشان جاهل وازدین بیخبرهزاره های صلح دوست را هدف قرارداده وحتی شاگردان مکاتب نیز را نیزتوسط انفجار وانتحار به قتل میرساند.الا لعنت الله علی القوم الظالمین.
نوریه اندرابی

>>>   باسلام. در طول تاریخ ثابت شده که در افغانستان فرهنگ وتمدن کارایی ندارد فقط یک مشت زور لازم است وقت که از مدنیت خبر نیست چارهنداریم که متوسل به زور شویم چون جواب کلخ انداز سنگ است لذا بهرتین گزینه برای شیعیان اتحاد ورهبری واحد ونمونه باریز شان حزب الله در لبنان است اگر ما مثل حزب الله قوی بشویم ویک دست آنوقت هست که حق به حق دار می رسد والا اگر به لنگی این وآن بی چسبیم کار به جای نمی رسد هروز همی آش است وهمین کاسه .
ایران ، قم ، حسین عادلی ..

>>>   آقای حسن عدالت!!!
برای هزاره ها حد اقل نیم قرن دگر ضرورت است تا دوباره موقف اجتماعی و ملیتی خویشرا که در زمان کمونیستها داشتند به دست آورند.

>>>   باچه از ايران اَمْده نان بيخى نون موگه !
تو احمد كسروى را در دوران مهاجرت و حقارت شناخته اى و من امام حسين را در اوج اقتدار و در دوران پادشاهى شنسب پسر خورنگ شناخته ام.
به خون كودكان مظلوم و معصوم هزاره قسم تو اگر موقعيت ايجاب كند به گور كسرى و كسروى نفرين مى فرستى اما من هزار سال است كه تحت هيچ شرايطى ايمانم به اندازه يك ذره نسبت به امام حسين كم نشده است.
تو به جاى توهين كردن به مقدسات من و نقل قول كردن از احمد كسروى بيا هزاره را از باتلاق مرگ بيرون بكش. شهنواز تنى كمونيست به اعتقادات گلبدين توهين نكرد. كرزى و غنى سيكولار طالب را مسخره نمى كنند. نغمه جان به جناح مولوى محمد نبى محمدى مى پيوندد اما تو به جاى دستگيرى از من از تحقير و مسخره كردن و سر كوفت زدن به من بيشتر لذت مى برى .
راست گفته اند كه :
خدا روز نديده را روز ندهد ، پاى تركيده را موزه.
آجه از دايزنگى

>>>   مريد احمد كسروى !
جديدا در ايران روشنفكران و ناسيوناليستان ايرانى يك فيلسوف بسيار بزرگ و بى نظير را به نام ( ارد بزرگ ) خلق كرده اند كه در اصالت آريايى و در باستانى بودن ايشان هيچ شكى نيست. احمد كسروى در واقع سيد احمد حكم آبادى است كه از نسل عرب هاى بى فرهنگ و بى تمدن بود.
برار جانم !
هزاره را از عرب پرستى منع ميكنى آن وقت خودت يك دو رگه خود باخته و هويت گم كرده را الگو و اسوه براى هزاره قرار ميدهى ؟
چرا تو هم يك ارد بزرگ خالص و اصل و باستانى براى هزاره خلق نمى كنى !؟

>>>   خوب است که آقای حسن عدالت شخصا معترف گردیده اند که اشخاص سر شناس همچو احمد شاه مسعود ، علی مزاری ملا عمر ، ربانی شاید محبوبیت در بین قوم و قبیله ای شان داشته باشند ولی منحیث یک لیدر نمیتواند نقش بین الاقوامی را ایفا کنند.حزب دموکراتیک خلق افغانستان به خصوص جناح پرچم توانست طی بیش از دو دهه کار در بین توده ها منحیث یک گردان پیشاهنگ که در آن از همه ملیت و اقشار جامعه عضویت داشتند باشند و جای پا در بین جامعه داشته باشد.در رهبری حزب چهره ها از هر ملیت دیده میشد، هزاره ،پشتون سمت جنوبی تاجیک سمت شمال غرب و جنوب غرب و مرکز کشور کابل.چنین بافت سیاسی در هیچ یک از سازمانهای سیاسی چه راست و چه چپ به مشاهده نرسیده است، یکی از دلایل عمده رهبری سالم شخص ببرک کارمل و رفقایش توانسته بودند که نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور حمایت و پشتیبانی احزاب برادر را در راستای مبارزات سیاسی حزب در بین مردم بدست آوردند.
تعصبات بدبینی ،نفرت و کینه ، تهمت ها و افترا ها و تاپه زدنها به کارمل و رهبری حزب به نام وطنفروش ، کمونیست ، ملحد و ده ها اتهام را یکسو بگذاریم ، همه میدانیم که نه حزب و نه کارمل یک بلست خاک این کشور را به هیچ نیروی بیگانه نفروخته بودند و هیچ سندی وجود ندارد که افغانستان را وابسته به کشور خارجی نشان دهد. حمله ای امریکا به افغانستان و نصب حکومت دست نشانده در سال ۲۰۰۲ نشان داد که مردم افغانستان فریب دشمنان وطن و تنظیم های واقعا فروخته شده را خورده بودند ، حالا مردم بدینباور اند که یک حکومت سیکیولر ، بارهبران دانسته و با دانش ، کار کن وطنپرست را در اثر خیانت‌های رهبران تنظیم‌ها از دست داده اند و تا به حال بهای بسیار گران هم چنان میپردازند.
من سوانح علی مزاری و دگر شخصیتهای تنظیمی را مطالعه کردم ، تمام رهبران شیعه در ایران در شهر قم زندگی داشتند علی مزاری به جز علوم دینی دگر به هیچ علمی دسترسی نداشت ، او نه اقتصاد میدانست و مبارزه طبقاتی ، او فقط در مورد خودش و هزاره فکر می‌کرد به همین خاطر دایره محبوبیت او حتی در بین هزاره ها محدود است تمام دساتیر و رهنمود هایشان از تهران دیکته میشد ، عین قضیه در مورد تنظیم های پشاور تکرار میشد، رهبران تنظیمی تک قومی و تک حزبی فکر میکردند ، هیچبک یک برنامه واقعا علما تنظیم شده نداشتند اینها فکر میکردند که از طریق خرابات مذهبی می‌شود که کشور را اداره کرد....فقط هر تنظیم در فکر امتیاز و وابسته به یک قوم و قبیله بوده و است به همین خاطر کشور به پرتگاه سقوط کشانده شد.
رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز روابط کاملا برادرانه و دوستانه با اتحاد شوروی داشتند صد ها مشاور نظامی و ملکی آنها در دستگاه دولت وقت مصروف کار بودند و راهنمایی میکردند ولی شوروی در افغانستان پل پلچک سرک فابریکه و کارخانه میساخت ولی دولت های ایران و پاکستان چه تحفه برای مردم افغانستان داشتند؟؟؟؟ آنچه علی مزاری شهید اسماعیل بلخی فکر می‌کرد و با آنچه رهبران ساما و جازا میاندیشیدند ، همه و همه طر ز تفکر شان در احیا یک جبهه وسیع ملی که کارمل شب و روز روی آن کار می‌کرد میتوانست خلاصه شود، امریکا و پاکستان برای ما مجال اندیشیدن را نداد ،غرب وامریکا رسانه های گروهی شان شب و روز در راه تخریب و بربادی مردم کار میکردند ، آنها دروغ را به مردم افغانستان تزریق میکردند ، آنها به مردم میگفتند اسلا م در خطر است ملک را روس‌ها گرفته و زمانیکه امریکا افغانستان را اشغال کرد تما رسانه های غرب گفتند در افغانستان دموکراسی آمد ، بعد از بیست سال خونریزی
و تباهی نتیجه این دموکراسی تسلیم کردن مردم به دست طالبان است.
امروز کارمل و رهبری حزب سابق زنده نیستند ولی افکار و رهنمود های شان به خصوص از کارمل موجود است، باید تمام احزاب روشنفکر به جای مراجعه به آثار ایرانیان و پاکستانی ها به رهنمود های رهبران نستوه خویش مراجعه کنند و از تحلیل های علمی آنها در مورد جامعه استفاده کنند و راه های حل آن نیز در آثار این بزرگمردان تاریخ موجود است که می‌توانند از رهنمود ها ی رهبران استراتیژی حال و آینده ای سیاسی کشور را تدوین کنند.
شایق


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است