آفتاب آمد دلیل آفتاب
آیا کسی می تواند نقش، حضور و نفوذ صلاح الدین ربانی را در جمعیت نادیده بگیرد؟ آیا انشعاب ها، حزب سازی ها و فراکسیون بازی های گذشته از محتوی، ماهیت و نیروی لازم برخوردار شدند تا نفوذش را به چالش بکشند؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۱    ۱۳۹۹/۶/۲۹ کد خبر: 164865 منبع: پرینت

در این اواخر و در پی یک سلسله فراکسیون بازی ها ‌و انشعاب ها، بحث جمعیت اسلامی، حقانیت و ویژگی های رهبری آن یکی از موضوعات داغ و مورد توجه مجامع سیاسی و رسانه ای افغانستان و حتی فراتر از آن شده است.

رخداد ها، حوادث و مناسبت های گوناگون پسا انشعاب اخیر به روشنی آفتاب حقایق و واقعیت های انکار ناپذیری را بنمایش گذاشته که بحث رهبری جمعیت را یکطرفه ساخت.
این رخداد ها به وضوح نشان می دهد که صلاح الدین خان ربانی به طور چشمگیری به تقویت جایگاه خویش پرداخته و در میان بدنه اصلی جمعیت به رهبر بلامنازع مبدل شده است.

از جانب دیگر این رخداد ها نشان داد که رقیبان درون حزبی آقای ربانی نتنها از ظرفیت، خرد سیاسی لازم و عقبه مردمی برخور دار نیستند که نفوذ سیاسی، جایگاه مردمی و پتانسیل های فردی او را به چالش بکشند بلکه با حرکت های ناسنجیده ‌و خام خود را به انزوا کشیده و حتی در معرض اضمحلال قرار داده اند.

استقبال بی پیشنه مردمی در سالیاد قهرمان ملی و رهبر جهاد و مقاومت به آینده روشن صلاح الدین ربانی و ابهام سرنوشت رقیبانش دلالت روشن و آفتابی داشت. البته باید تاکید کرد که قوت، قدرت و جایگاه صلاح الدین ربانی ولید چند روز ‌و یا چند ماه اخیر نیست بلکه ترکیب و تراکمی عوامل، پتانسیل ها، جدجهد و تلاش های مستمر و بادوام گذشته است که ایشان را آرام آرام خوب آراسته است.

بدون در نظرداشت روابط و یا گرایش های شخصی می خواهم در روشنی یک سلسله حقایق و واقعیت های انکار ناپذیر نقاط قوت صلاح الدین ربانی را درسه بعد فردی، عملکردی و خانوادگی به بررسی بگیرم. نخست برخی از پتانسیل ها و برجستگی های شخصی این سیاست گر کشور مورد واکاوی قرار گرفته به نقاط قوت آن اشاره خواهد شد. سپس بعد عملکردی و عملگرایی ایشان در روشنی کارکردها و واقعیت های عینی مورد قضاوت قرار می گیرد.

در اخیر به خیزش گاه، بسترسیاسی و یا بعد خانوادگی که به جایگاه و اعتبار سیاستگران می افزاید، پرداخته خواهد شد. سه مورد فوق ظرفیت ها، توانایی ها و شخصیت هر سیاست مداری را تعریف نموده و آینده سیاسی آن را رقم می زند.

۱- بعدی فردی
صلاح الدین ربانی شخص حلیم، بردبار ، بی سرو صدا و عملگراست. او کمتر حرف می زند و بیشتر عمل می کند. ربانی دارای تحصیلات عالی از معتبر ترین دانشگاه های جهان، مزین با زیور علم، دانش روز و مسلط به زبان های بین المللی است. آقای ربانی همچنان دارای روابط گسترده منطقه یی و بین المللی بوده و از پذیرش ملی و جهانی به عنوان فرد مدنی و تحصیل یافته بر خور دار است. ربانی بحیث شخصیتی که به هیچ وجه دستش با فساد های ملیونی و خون ریزی های داخلی آلوده نیست، در سطح ملی و بین المللی شناخته می شود.

تعهد به ارزش های ملی و جهانی از امتیازات و ویژگی های دیگر آقای ربانی است. او حد اقل در سطح ملی و در داخل جمعیت اسلامی، ثبات فکری، ایستادگی، جسارت، ارزش محوری و ارزش گرایی خویش را ثابت کرده است. صلاح الدین ربانی تحصیل یافته کشور های پیشرفته جهان، آشنا با فرهنگ، ویژگی و داشته های این کشور ها است. آشنایی با این کشور ها و دانستن نقاط قوت، ضعف و زبان آنها برای یک سیاستگر مدعی رهبری ضرورت حیاتی و در بحث دفاع از منافع ملی سرنوشت ساز است. افزون بر آن تیز هوشی، دورنگری، تدبیر و عاقبت سنجی از عملکرد ها، موضیعگیری ها و اظهار نظر هایش بر همگان آشکار و پیدا است.

۲- بعدی عملکردی
در بعد ‌عملکردی بیشتر بر عملکرد سیاسی این شخصیت ملی بر اساس ثواب و خطا سیاسی ‌در جمعیت اسلامی و بعنوان عضو کابینه کشور اشاره می شود. در حقیقت اشتباهات سیاسی و یا عدم آن میزان موفقیت سیاست مداران را محک می زند. تاریخ عملکرد سیاسی صلاح الدین ربانی مملو از دستآورد، پیشرفت و موفقیت است. او جوان ترین اعضای رهبری جمعیت اسلامی است که بر کرسی ریاست این حزب ملیونی براساس انتخاب مجلس بزرگان آن تکیه زد. در کمال نا باوری در میان دانه درشت های جمعیت بهتر درخشید و آرام آرام خود را بر دیگران چهره کرد. قوت شخصیت، تدبیر، جسارت، تصمیم های عاقلانه و ارزش محورانه بر اعتبار این سیاستگر خوش نام افزوده و جایگاه او را در داخل جمعیت تثبیت و ارتقا بخشید. او ثابت ساخت رییس جوانی نیست که بجایش تصمیم گرفته شده و ارزش های کلان حزبش به معامله گرفته شوند.

اضافه بر موارد فوق کارشیوه مدیریتی ایشان در رأس هرم رهبری جمعیت اسلامی را نمی توان نادیده گرفت. ربانی با تعقل، خرد گرایی، مردم محوری، جوان پسندی، ابتکار و نو آوری جمعیت اسلامی را رهبری و سمت و سو داد. در دو دوره از انتخابات گذشته کاندیدای مورد اعتماد صلاح الدین ربانی از آدرس جمعیت اسلامی برنده واقعی و قطعی انتخابات شدند. ایجاد سازمان جوانان جمعیت اسلامی(سجا) نمونه از ابتکار، نو آوری و جوان کرایی دیگری در آرایش های درون حزبی ایشان محسوب می شود. نظم بخشی و برنامه محوری از دیگر دستآورد های رهبر خرد کرای جمعیت است. این فرزانه برای اولین بار تغییر نظام ناکارا و استبداد آفرین ریاستی را یکی از اهداف مبارزاتی خویش قرارداده و در برنامه ها حزبی خویش جای داد.

در این راستا ایتلاف بزرگ و بی پیشینه را از اقوام مختلف افغانستان شکل داد که در نتیجه ضعف، بی کفایتی و قدرت طلبی اشخاص معلوم الحال از آن استفاده مطلوب نشد. ساخت دفتر مرکزی و آدرس بزرگ و شکوهمند جمعیت اسلامی برای اولین بار از کار های اساسی، بنیادی، زیر ساختی و ماندگار این فرزانه گرامی در قلب شهر کابل است. این کار زیر ساختی و با شکوه در افغانستان بی پیشینه، در سطح منطقه کم نظیر و نشان دهنده ایثار، فداکاری، خود گذری و ترجیح منافع جمعی بر منافع شخصی است.

ارزشگرایی، عدالت خواهی و ایستادگی او در مقابل ظلم و خود کامگی خارج از حزب و در داخل حکومت نیز تغییر نکرد و با قوت ادامه یافت. ربانی تنها وزیر کابینه بود که باتمام جسارت و یک تنه در مقابل تصامیم های یک جانبه، غیر قانونی و تبعیض آمیز ایستادگی کرد. او باتمام توان از حق و حقوق کارمندان وزارت خارجه دفاع نموده، تا پایان تسلیم زر و زور نشد. با وجود دسیسه ها و سبوتاج گری های فراوان آقای ربانی دستآورد ها و موفقیت های زیاد و چشمگیری داشت. توسعه و تقویت روابط با کشور های منطقه و جهان بخشی از این موفقیت ها محسوب می شود.

واکنش کشور هایکه مراکز ثروت، قدرت و دانش جهان محسوب می شوند مبنی بر ستایش از کارکرد های ایشان در توسعه روابط دوجانبه پس از استعفا، بی پیشینه و دلیلی بر تحکیم و توسعه روابط با کشور های مختلف جهان است. توان مدیریتی، پاکنفسی و صداقت کاری شان در کشوری که ملیون ها دالر پول بیت المال بدون هیچ باز پرسی حیف و میل می شود ستودنی است. هیئت های مختلف بررسی و به ویژه هیئتی که پس از استعفا، دوره کاری ایشان را موشگافانه به بررسی گرفت، حتی یک سند کوچکی مبنی بر سوی استفاده و فساد را در اجرات آن پیدا و سراغ نکرد.

۳- جایگاه خانوادگی:
صلاح الدین ربانی فرزند ارشد استاد برهان الدین ربانی، رهبر و موسس جمعیت اسلامی، رییس جمهور پیشین و از بیدار گران قرن است. استاد با نیم قرن مبارزه عدالت خواهانه از جایگاه خاصی ملی و جهانی بر خوردار شده است. صلاح الدین ربانی فرزند و میراث دار مادی و معنوی استاد محسوب می شود. او مشعل و چراغی را که استاد بر افروخت با کمال امانت داری بدست گرفته است. ربانی ثابت ساخت که از آرمان های استاد شهید، قهرمان ملی و ارزش های جمعیت اسلامی با صداقت، جسارت و توان مندی پاسداری می کند. تعلق و میراث داری عینی، معنوی و ارزشی پیر خرد به بلندی جایگاه صلاح الدین ربانی در مقابل رقیبانش افزوده است.

در کل باتمام اطمینان می توان ادعا کرد که تصمیمگیری های بجای سیاسی او در رابطه به قضایای کلان ملی از هیچ کس پوشیده نیست. همچنان این تصمیم‌ها به وضوح صداقت، دور نگری، ارزشگرایی و شجاعت ایشان را بر می تابند. امروز رقیبان و حتی کسانیکه درصف مقابلش قرار دارند باورمند اند الترناتیو و بدیل بهتر از او برای رهبری جمعیت وجود ندارد.

به باور این قلم پاسخ منصفانه به سوال های زیر برجستگی این سیاست گر را روشن‌تر ازپیش خواهد ساخت.
آیا هیچ یکی از مدعیان رهبری جمعیت دارای تحصیلات عالی از دانشگاه های معروف دنیا نه، بلکه از یکی از دانشگاه های کشور هستند؟
ایا این بزرگان به زبان های علم و دانش جهان تسلط نه حتی آشنایی دارند تا از تحولات، پیشرف و ظرفیت های این کشور ها آگاه شده، وسیله تعامل با این کشور ها را در خود داشته باشند؟
آیا این بزرگواران صداقت، جسارت، ارزشگرایی ربانی را داشته و بارها امتحان خود را برای ملت نداده اند؟
آیا امکان داردملتی راکه بارها ازپشت به خنجر زده اند یکبار دیگر به آنها اعتماد کند؟
ایا هیچ گونه تعهد، ارتباط و تعلق خاطری میان این بزرگان، آرمان ها وارزش هایکه رهبر شهید، قهرمان ملی و میلیون ها شهید دیگر که جان های خود را فدا کردند وجود دارد؟
آیا کسی می تواند نقش، حضور و نفوذ صلاح الدین ربانی را در جمعیت نادیده بگیرد؟ آیا انشعاب ها، حزب سازی ها و فراکسیون بازی های گذشته از محتوی، ماهیت و نیروی لازم برخوردار شدند تا نفوذش را به چالش بکشند؟

انصافا آیا هیچ یکی از دانه درشت های جمعیت برجستگی و ویژگی های فوق الذکر ایشان را داشته و جایش را پرکرده می توانند؟ آیا استاد شاداب بعنوان قدیمی ترین عضو رهبری جمعیت اسلامی بعنوان جاینشین صلاح الدین ربانی در سطح ملی و بین المللی جدی گرفته شده است؟ آیا انصافا استاد شاداب خود را هم سنگ و هم تراز ربانی دیده و بعنوان جانشین او خود را جدی می گیرد؟ این ها سوال های اند که پاسخ منصفانه به آنها صلاح الدین ربانی را کاملا متمایز ساخته و در ترازوی عدل و انصاف کفه آن را سنگین و سنگین تر می سازد.

سید نورالله راغی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
صلاح الدین ربانی
برهان الدین
نظرات بینندگان:

>>>   اگر همین حالا صلاح الدین ربانی وزیر خارجه میبود در سالروز مرگ پدرش چنین میگفت:
یکی از آرزو های پدر شهیدم این بود که بین دولت و طالبان مذاکرات صلح صورت بگیرد.
خوشبختانه با تلاش های پیهم دولت جمهوری افغانستان،چنین زمینه فراهم گردیده است و امید وار هستیم که این مذاکرات زمینه را برای پیوستن طالبان به دولت جمهوری افغانستان فراهم سازد تا دیگر جنگ و خونریزی درین کشور قطع شود و مردم در یک فضای صلح و امنیت رندگی کنند.
اما چون فعلاً صلاح الدین ربانی خود در بدنه دولت نیست،بنأ چهار چوب این مذاکرات را مورد انتقاد قرار میدهد و میگوید که این چهارچوب باید از کنده درخت های توت پنجشیر و بدخشان ساخته شود.

>>>   چند جمله کوتاه در مورد ویژگی های استاد
استا برهان الدین ربانی دارای شخصیت چند بعدی استثنایی و متفاوت بود. هر چه بیشتر در شخصیت ایشان تأمل و تعمق نماییم تفاوت ها را بیشتر سراغ می کنیم. واکاوی ابعاد گوناگون شخصیت این بزرگ مرد در حوصله این چند سطر و حتی مجلدات نیست. امروز که در آستانه سالیاد شهادتش غم بزرگی دل‌های ما را گداخته، سنگینی و حسرت نبود شان روان مان را می فشارد و نیاز حضور شان شدیدا احساس می کنیم به چند ویژگی از شخصیت ایشان اشاره می کنیم. بدون شک استاد ربانی ارزشگرا ترین حاکم تاریخ افغانستان است. او قبل از همه فقیه دانشمند، حکیم خرد مند و از احیا گران و بیدار گران عصر خویش محسوب می شود. افغانستان حاکمی را سراغ ندارد که بین علم، فقه، فلسفه و سیاست جمع کرده باشد. او هوشمند ترین، تیز بین تر بن و زیرک تربن رهبر سیاسی و بزرگ‌ترین عالم دین عصر خویش بود. معنویت گرایی، دین گرایی و ازش محور از اصول اساسی در اندیشه سیاسی استاد محسوب می شود. هوشمندی، شکیبایی، متانت، حلم ایشان زبان زد عام و خاص است. این مرد بزرگ ابهت و صلابت را از عطوفت، مهربانی و مهر ورزی بدست آورد. او صدای بلند مظلوم مان بی پناه، ستم کشیدگان بی گناه و فراموش شده گان بی صدا بود. این عالم ربانی بیشتر از یک سیاست گر برای مردمانش پدر، مرشید و معلیم وارسته بود. استاد ربانی به مستضعفان تاریخ غرور، شخصیت، هویت و خود باوری بخشید. قله رفیع وجودش سر شار از معرفت، عطوفت، مهربانی و مهر ورزی بود. برد باری، شکیبایی و صبر چنان بر اقیانوس وجودش مستولی بود که در مقابل هیچی طوفانی متلاطم نمی شد.
روح این فرزانه روشن ضمیر شاد و یاد شان گرامی باد.

>>>   پس از رهبر شهید، اگر تنها کسی مخلصانه به جمعیت اسلامی افغانستان کار و پیکار کرده است، انرژی، وقت و سرمایه‌‌ی اش را به‌مصرف رسانده و از عمر خودش مایه‌گذاشته است، جز استاد عطا محمد نور نیست،
با آن‌که می‌توانست حزب تازه‌ی را تاسیس کند و به فعالیت‌های سیاسی بپردازد، ولی این‌کار را نکرد، چرا؟
چون استاد عطا محمد نور، بحیث یک مجاهد پاک‌باز، فرزند معنوی رهبر فقید جمعیت اسلامی و پاس‌دار ارزش‌های جهاد و مقاومت مردم افغانستان، تمام سعی و تلاش خودش را به‌خرج داد تا سازمان بزرگ و صاحب جمعیت اسلامی نام از هم نپاشد، اعضای آن سر افکنده نشوند و به هواداران آن هم، نومیدی دست ندهد.
استاد با آن‌که می‌توانست حزب تازه‌ی‌ را تاسیس و به فعالیت‌های سیاسی اش بپردازد، ولی این‌کار را نکرد، چرا؟
چون وی باور داشت/دارد که اگر قرار است فعالیت حزبی کند، پس از آدرس حزبی می‌کند که در دفاع از نام و آرمان های والای آن حزب، از عمر خودش مایه‌گذاشته است-جمعیت اسلامی افغانستان.
از هیچ‌کسی پوشیده نیست که استاد عطا محمد نور به‌ حرمت و پاس رهبر فقید جمعیت اسلامی افغانستان، هیچ‌گاهی سعی نکرد تا از کسانی‌که از نام، آدرس و داشته‌های مادی و معنوی آن حزب به نان و نام رسیده‌اند، جایدادهای حزب را شخصی ساخته‌، مهر و پرچم حزب را به گروگان گرفته‌اند، حساب پس بگیرد، حال ‌آن‌که او‌ بعنوان رییس شورای اجرایی جمعیت اسلامی افغانستان از این حق و صلاحیت لازم برخوردار هم بود.
به روایت دیگر، هیچ‌ عقل سلیمی نمی‌تواند قربانی‌ها و فداکاری های جناب استاد «نور» در جمعیت اسلامی و در حمایت از هم‌سنگرانش را نادیده بگیرد، چرا؟
چون او قدرت‌مند بود، جغرافیا در اختیارش قرار داشت، پایگاه و جایگاه مردمی ‌و حزبی هم داشت، از اعتبار بالایی هم برخوردار بود، اگر می‌خواست جامعه‌ی جهانی هم حمایتش می‌کرد، مهم‌تر از همه جنبه و شایسته‌گی رسیدن به قدرت سیاسی را هم دارا بود، ولی چون خودخواه و خود پسند نبود‌، بناً هیچ‌گاهی اختصاصاً چیزی را برای خودش مطالبه نکرد و هم‌واره در کنار دیگران ایستاد و محکم و مردانه از باورهای خودش دفاع کرد، بر خلاف خیلی‌ها‌ که سفارت به سفارت رفتند و هیچ دری نماند که دق‌الباب نکرده باشند و هیچ رویی هم نماند که برای رسیدن به قدرت، آن‌را زیر پاهای شان له نکرده باشند و شیطنتی هم باقی نماند که برای زمین‌گیر شدن استاد به‌کار نبسته باشند.
از شما خواننده‌ی گرامی می‌پرسم؛ آیا شما می‌توانید ایستادگی های جناب استاد عطا محمد نور در برابر بی‌ عدالتی‌ها را نادیده بگیرید؟
در حالی‌که دیگران در عیش و عشرت به‌ سر می‌بردند و دروازه‌های کاخ های شان هم برروی مردم بسته بودند، استاد عطا محمد نور اما روزانه با صدها انسان دردمند و آزاده‌ی این کشور ملاقات می‌کرد، به حرف‌های آنان گوش می‌داد و به تقاضا و خواست‌های (ولو بلند بالای) آنان رسیدگی می‌نمود.
گاهی حتی روزها ‌و هفته‌ها به سنگر دفاع از مردم می‌رفت و سلاح بردوش می‌کشید، نان خشک می‌خورد و آب گرم می‌نوشید تا کسانی‌که امروز ادعای «به‌اصطلاح» رهبری و کلانی‌ را دارند، بیش‌تر کلان شوند و خوب‌تر بتوانند اورا از پشت خنجر بزنند و بر سر راه او «نور» موانع ایجاد کنند. امان از نا‌سپاسی‌ها و نمک ناشناسی‌ ها!
می‌خواهم این نوشته‌ام را با بیتی از یک شاعر گرامی که شوربختانه اسمش را به خاطر ندارم، خاتمه بدهم، ولی حکایت همچنان باقیست!
ز نامردان علاج درد خود جستن بدان ماند
که‌خار ازپا برون آرد کسی با نیش عقرب‌ها
#مرتضی_جلالی

>>>   Nadir Saikal
يكتعداد خيلي بي حيا استند و از تاريخ كشور خود آگاهي ندارند !
از چند روز به اينطرف يك چند نفر از وكيل هاي انگشت نما و معلوم الحال در ولسي جرگه بنابر اغراض و مقاصد قومي و لساني در فكر اين شده اند كه گويا احمدشاه دراني باني و موسس افغانستان فعلي است و بايست عكس هاي وي در دفاتر دولتي نصب شود . بايد به اين كور دلان و نا بينايان تاريخ بصراحت گفته شود كه زمان تاريخ پته خزانه تمام شده است و احمد شاه دراني هرگز موسس افغانستان امروزي نبوده و در هيچ صفحه تاريخ ذكر نشده است كه وي سر زمين اي را بنام افغانستان اساس گذاشته است . در زمان احمد شاه دراني و حتي در دوره حكمراني پسران و نواسه هاي وي سر زمين ما مسما به خراسان بود كه باتاسف قسمت هاي زيادي اين جغرافيه چندين بار توسط اولاده احمد شاه دراني با انگليس ها روي بعضي معاملات سياسي فروخته شده است و بلاخره انگليس ها براي بار اول در زمان شاه شجاع نواسه احمد شاه دراني كلمه افغانستان را به سر زبان ها آوردند و در زمان امير عبدالرحمن خان رسما" بعد از امضاي معاهده ننگين ديورند و از دست دادن يك قسمت زياد خاك كشور ما به انگليسها اين سر زمين مسما به افغانستان شد . فلهذا احمد شاه دراني باني و موسس افغانستان فعلي نيست و نبايد عكس هاي وي در دفاتر رسمي نصب شود .

>>>   راغی صاحب گل گفتید ودر سفتید ولی کمی جانبدارانه ومغرضانه بیان داشته اید شاید دلایلی شما در مورد شخص مطلوب ومورد نظرتان تنها شما وعده ای از هم فکران تان را قانع بسازدولی قضیه ومساله ای زعامت یک تنظیم جهادی واسلامی کاری کسی که قران کریم را تنها از روی میتواند بخواند نیست اوباید مفسر ومحدث وفقیه باشد ویا حد اقل فقط پاسپورت افغانی داشته باشدقران کریم میگوید<وانذر عشیرتک الاقربین> گرچه حضرت نوح پیامبر نتوانست فرزند خودرا از بیراهه بی رهاند واراده ای خداوندی را کسی نمیتواند تغییر دهد ولی این یک نقص است که به رخ زعامت کشیده میشود همچنان کسانی که ادعای رهبریت یک حزب پیش تاز جهادی را دارند باید کمی گرد وغبار کوتل خاواک وکران ومنجان را هم تنفس کرده باشد مهمتر از همه قران کریم میگوید <لا تظلمون ولا تظلمون>نه ظلم بکنید ونه ظلم را قبول نماید پس کسی که از انتقام خون پدر ورهبر جمعیت گذشته واز قاتلین پدرورهبرش توصیف وتمجید مینمایدوانها در مجالیس ترحیم وسالگرد یاد وبود شهیدنوحه سرای مینمایندچه جایگاهی در نزد اعضای دلسوز ومخلص جمعیت خواهند داشت داشتن پاسپورت خارجی وقبول نمودن تابعیت دوگانه شایسته ای یک رهبرحد اقل پنج ملیون افغان نیست فکر نشود وقتی در مورد صلاح الدین ربانی ملاحظاتی داریم با استاد شاداب کدام همسوی وعنایت داریم ومتاسفانه در مورد انها دروقت جهاد وپیشاور هم نکته های بیشماری منفی وجود داشت که با امدن شان در کابل ان خصایل وخصیصه ها را تکمیل نمودند واعضای اصیل جمعیت از ایشان کدام خاطره ای خوش ندارند از پارچه شدن جمعیت هراس نداشته باشید درین تنظیم سلیقه های مشترک ووجهه های مشترک فراوان اعضای مخلص ان را باهم نزدیک نموده است وچنانچه می بینید ای اس ای حزب اسلامی را به چندین گروه تقسیم نموده ولی در نهایت همه در خدمت پاکستان وجماعت اسلامی پاکستان هستند شما که مستقل هستید واز استقلال فکری برخوردار میباشید مطمین باشید که از بین اعضای اگاه ودلسوز جمعیت کسانی ظهور وبروز مینمایند که شایتگی بهتر از همه ای اینها را داشته جمعیت را از موروثی بودن وکنترول عده ای محدود ومغرض خلاص خواهند کرد در غیر انهم چون علایق وسلیقه ها باهم نزدیک وقریب است اگر صد پارچه هم باشد باز هدف ومرام مشترک دارند<اب اگر صدپاره گردد با باهم اشناست>
یکی از اعضای سابق ومستعفی جمعیت مقیم خارج

>>>   فقط کنگره سر تاسری جمعیت رهبر را تعیین میکند.

>>>   چه ربطی به آسمان و ریسمان و کشورهای خارج دارد؟ ما عرضهً اداره کردن کشور خود را نداریم، در این شرایط طبیعی است سودجویان و فرصت طلبان داخل و خارج هم سوار شرایط بلبشور داخل شده و از آب گل الود ماهی می گیرند. هرگاه یک حکومت و یا یک جریان فکری و سیاسی نتواند خود را ملّی و مدرن و با دموکراسی منطبق سازد، حتی اگر وابستگی خارجی نیز نداشته باشد، خودبخود تبدیل به عمله و آلت دست گشته و منافع سود جویان و فرصت طلبان داخل و بیگانه را تاًمین میکند.
درود بر مردم دلیر افغانستان

>>>   در افغانستان و منطقه خورشت سیاست پول است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است