تصمیم شوروی ها به ختم نظام خاندان درانی ها
چرا مارشال عبدالرشید دوستم و احمد شاه مسعود خار چشم افغان ها است؟ شوروی ها چه وقت و چه رقم تصمیم گرفتند که به نظام خاندانی درانی ها خاتمه بخشند؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۰۲    ۱۳۹۹/۵/۷ کد خبر: 164337 منبع: پرینت

چرا مارشال عبدالرشید دوستم و احمد شاه مسعود خار چشم افغان ها است؟ شوروی ها چه وقت و چه رقم تصمیم گرفتند که به نظام خاندانی درانی ها خاتمه بخشند؟

مسکو حمایت امان الله خان از جنبش بسمچی ها را با دقت زیر نظر داشتند. بعد از سقوط بخارا، شوروی ها مخفیانه کمیته مرکزی انقلابیون جوان افغان را برای سرنگونی زمامداری درانی ها و تاسیس جمهوریت از سبک شوروی را برای افغانستان بنیان گزاری کرد. در افغانستان و بریتانیا این زنگ خطر بصدا در آمد که بعد از فتح خیوا و بخارا نوبت اشغال بلخ در شمال افغانستان است. امان الله علیرغم خصومت هایی که علیه بریتانیا از خود تبارز می داد، دست به دامن انگلیس ها زده و خواهش می کند هیاتی را بکابل بفرستد تا در مورد خطر پیشروی شوروی بحث صورت گیرد.

هیات بریتانیایی به ریاست شخصی بنام دابس در اوایل سال ۱۹۲۱م وارد کابل می گردد. در این وقت است که کابل، پایتخت تازه بدوران رسیده افغانستان زیر قیادت امان الله خان به میدان رقابت بین کشورهایی از قبیل روسیه، ایتالیا، آلمان، ترک و فرانسه تبدیل گشته است. هر یک از این کشورها تلاش دارند پایه قدرت و نفوذ خویش را در افغانستان قایم سازد. علیرغم تهدیدات روسیه از سمت شمال، محمود طرزی مذبوحانه تلاش داشت که تقاضاهای افغانستان را که در کنفرانس راولپندی تقدیم و از طرف بریتانیا رد گردیده بود، بالای هیات بریتانیا بقبولاند. بریتانیا نسبت به نیات امانن الله خان مشکوک بود زیرا کابل حاضر نبود جزییات توافقاتی را که با روسیه بصورت مخفی عقد می نمود باطلاع حکومت هند برساند. دابس یک سال را در کابل سپری کرد. در این مدت حکومت کابل قراردادهایی را با ترکیه، ایتالیا و ایران امضا کرد. تقاضای حکومت بریتانیا از امان الله خان واضح بود و آن اینکه امان الله خان نباید روابط خویش با روسیه را که منافع بریتانیا در منطقه را صدمه می زد، نزدیک سازد ولی این تقاضا مورد قبول امان الله خان نبود. در ماه آگست ۱۹۲۱م امان الله خان پیمان دوستی افغان – شوروی را نهایی می سازد. دابس مذاکرات خویش با کابل را قطع و خاک افغانستان را ترک می گوید.

قبل از ترک کابل، از اثر تقاضای امان الله خان، افغانستان و انگلستان قرارداد رابطه همجواری بین دو کشور همسایه افغانستان و هند را امضا می کنند. امضای این قرارداد در سال ۱۹۲۱م از این نگاه برای افغانستان مهم بود که برای اولین بار بریتانیا با افغانستان یک قراداد امضا‌ می کند که امضای همچو قراردادها بین دو کشور مستقل باب بود. در این قرارداد است که نام امان الله خان با لقب اعلیحضرت که مخصوص پادشاه یک کشور مستقل بود درج می گردد. بعد از امضای همین قرارداد نمادین است که بریتانیا تعزیراتی که بالای حکومت امان الله خان وضع کرده بود برداشته می شود و برای افغانستان امتیاز دسترسی به با بحار آزاد از طریق بندر کراچی داده می شود. در مقابل امان الله خان معاهداتی که بین بریتانیا و عبدالرحمن و حبیب الله امضا گردیده بود محترم می شمارد از جمله امضا‌ معاهده دیورند و سرحد بین افغانستان و بریتانیا مستقر در شبه قاره هند مشخص می گردد. انگلستان افتتاح نمایندگی افغانستان در لندن و افتتاح قونسلگری در دهلی، کراچی، کلکته و بمبیی را قبول می کند. بر اساس همین توافقنامه است که بریتانیا نمایندگی خویش را در کابل باز می نماید. چیزی که موافقت نشد این بود که بریتانیا بیش از این حاضر نبود افغانستان را در برابر تجاوزات خارجی حمایت نماید. همچنان امان الله خان از گرفتن تنخواهی که قبلا برای عبدالرحمن، پدر کلان، و حبیب الله خان، پدر، پرداخت می گشت، محروم گشت. این امر باعث گشت که افغانستان از نگاه سیاسی، نظامی و اقتصادی ضعیف گردد. امان الله خان خود قادر به تامین بودجه کافی برای دفاع از خود نبود. چیزی که بیخ افغانستان را کند این بود که بریتانیا بیش از این نمی خواست از استقلال افغانستان در برابر شوروی دفاع نموده و افغانستان را در معامله با شوروی به حالش رها کرد.

تمام این تحولات بنفع شوروی تمام شده و شوروی هم چنین چیزی را از خدا طلب داشت. شوروی در پاسخ به ماجراجویی های امان الله مبنی بر حمایت از نهضت بسمچی ها و پناه دادن اعضای این جنبش به شمال افغانستان، دستور تعطیل نمایندگی افغانستان در بخارا را صادر و نماینده افغانستان را از این شهر اخراج کرد. شوروی فروش اسلحه، عرضه کمک های اقتصادی، نظامی و تخنیکی را بالای افغانستان قطع کرد. موضع امان الله خان از حمایت نهضت بسمچی و امیر بخارا از طرف شوروی ها خلاف مواد معاهده دوستی بین امان الله خان و ماسکو قلمداد گشت. شوروی ها یک قدم پیشتر گذاشته و التماتوم صادر کرد اگر امان الله مرز را بروی بسمچی هایی که شمال افغانستان را پناهگاهای خویش قرار داده بودند بسته نکند و دست از حمایت مخالفین شوروی بر ندارد، شوروی ها خود وارد عمل گردیده و شمال افغانستان را اشغال خواهد کرد. امان الله چاره ای جز تسلیمی باین خواست شوروی نداشت. نادر خان بکابل احضار می گردد. مرز بین افغانستان و شوروی مسدود می گردد و جنبش بسمچی ها با شکست قطعی مواجه می گردد. امیر بخارا که بحیث مهمان ویژه امان الله خان در قصر کابل پناه گرفته بود، محل بود و باشش از مرکز کابل به حومه کابل واقع چهادهی انتقال داده می شود.

حمایت از بسمچی ها یگانه مشکل امان الله خان با شوروی نبود. نادر خان طی نامه ای عنوانی امان الله خان هشدار داد اگر وی توجه نکند ساکنین شمال افغانستان بکمک شوروی خواستار آزادی و استقلال از کابل و ایجاد کشور مستقل بنام ترکستان می گردند. حضور حدود سه صد هزار فراری های جغرافیای آسیای مرکزی بشمول هزاران مجاهد مسلح به شمال افغانستان باین شایعه قوت بخشید که این مردم روزی به مقابله برخاسته و توازن قوا را بنفع خویش و به ضرر پشتون ها در افغانستان رقم خواهند زد. زمامداران افغان کابل در چنین وضعیت با چند مشکل مواجه گشت. در پهلوی تهدید اشغال شمال افغانستان توسط شوروی، نهضت پان ترکیزم شمال افغانستان در تقابل و تضاد با سیاست پان اسلامیزم و پان افغانیزم قرار می گرفت که به هیچ صورت از طرف افغان ها قبول شده نمی توانست.

شکست جنبش بسمچی ها امید بازگشت مهاجرین آسیای مرکزی را برای دایم از بین برد و آنها چاره ی جز متوطن گشتن در افغانستان در شهرهایی از قبیل میمنه و قندوز نداشتند. اینکه امان الله خان با شوروی بالای سرنوشت شان معامله کرد هر گز فراموش خاطر شان نگردیده و حیثیت و عزت امان الله خان بحیث یک زمامدار مترقی به خیانت تنزل کرد. خیانت امان الله خان نسبت به نهضت بسمچی ها نسل بالنسل بین قربانیان و آوارگان واقعه بصورت شفاهی انتقال یافت.

ایجاد یک ترکستان مستقل هنوز هم در ذهن ترک ها و تاجیک های شمال افغانستان زنده باقی است. این شکست سبب گشت که یک نهضت ناسیونالیستی ترک – تاجیک زیر زمینی یا مخفی بخاطر احیای ترکستان مستقل در شمال افغانستان شکل گیرد ولی این ذهنیت سخت سبب تشویش زمامداران افغان از کابل گردیده و تا امروز مذبوحانه تلاش دارد بهر قیمتی گردیده، آن را سرکوب سازند. بهترین مثال زنده آن اقرار مارشال دوستم است که نجیب وی را متهم به حمایت از جنبش پان ترکیزم نموده و در صدد از بین بردن وی شد ولی دوستم پیش دستی کرده نجیب را در ماه مارچ سال ۱۹۹۲م از فرار از افغانستان مانع گشته و در دفتر سازمان ملل متحد اسیر کرد.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امان الله
درانی
نظرات بینندگان:

>>>   خيال است و مهال است جنون ، اگر اردوغان هم بيايد كاري از دستش پوره نيست ، اين افغانستان است ، خاك و آبش اجازه نميدهد تقسيم شود، دوستم بي سواد در بين ازبيك هاي خودجاي ندارد، و تاجك سمت شمال هم هيچ وقت بخاري يا ترك و ازبيك و هزاره نميشود.

>>>   شمال و مرکز افغانستان باید مستقل شده و کشور جدید تاسیس گردد. افغان ها در شمال و مرکز اگر مخالف تاسیس کشور جدید باشند به مناطق جنوب افغان نشین کوچ کنند و برعکس مردمان تاجیک از جنوب در صورتی که مایل باشند باید زمینه کوچ شان به شمال مساعد گردد. مانند جدایی پاکستان از هند. نام کشور جدید خراسان و زبان رسمی آن فارسی دری و ترکی چغتایی باشد.

>>>   ایران نسیم افغانی را در مشهد دفن کرد و به مایل هروی تابعیت داد.
نی که خیال دارد دوباره هرات را جز خام ایران کند؟
حالا نوبت افغانستان است که امپراطوری احمد شاه بابا را دوباره ایجاد کند و آن قسمت های خاک ایران که جز قلمرو امپراطوری احمد شاه بابا بود،دوباره مربوط افغانستان گردد.
نام آستان خراسان رضوی را بنام (درانی ختیز)،خراسان جنوبی را بنام(افغانی لویدیز)،بگذارد و این ساحات را جز خاک افغانستان بداند.
بلوچستان بدون آنهم در زمان احمد شاه بابا جز خاک افغانستان بود و بندر چابهار نیز جز خاک افغانستان بود.
پشتون ها و بلوچ های آنطرف سرحد و آستان های شرقی ایران،همه جز خاک افغانستان بودند.

>>>   مطلب خیلی جالب و واقعی تاریخ این سرزمین لعنت شده.

>>>   اقای یکی مونده به اخر من اطمینان دارم تو یک پشتون طالب هستی من به عنوان بلوچ ایرانی واست متاسفم که هنوز توسال۹۹ نژاد پرستی می کنی قوم گرایی می کنی وهمین طور شیعه سنی می کنی!
این رو بدون چه قبول کنی و چه نکنی کشورت توسط انگلیسی ها و باتحریک پشتون ها توسط کمپانی هند شرقی از ایران جدا شد والان شما و مردم شریف افغانستان فقط قربانی منافع انگلیس و امریکا و پاکستان و سعودی هستید واین را بدان کشور شما بیش از دویست سال تاریخ ندارد..
پس حرف الکی نزن شما پشتون ها وبلوچ ها جزو ایرانی ترین اقوام هستید و به لطف عربستان و پاکستان الان تبدیل شدید به ادم های نژاد پرست و شیعه ستیز در ضمن من به عنوان یک بلوچ ایرانی جانم برای وطنم و هم وطنانم در می رود در ضمن فکر نکن که ما فارسی زبانان نرده این که مشتی ادم کش بیایند و بخواهند زبان و تمدن فارسی زبانان را بگیرد

>>>   تنها راه نجات افغانستان تجزیه است تا هر قومی برای خود یک کشور تاسیس کند تا اختلافات تمام شود
حاج مجتبی از هرات

>>>   ختم خاندان درانی یا ختم اتحاد شوروی؟
افغان

>>>   از مدتی به اینطرف چند نفری که در غندی خیر نشسته و تماشا گر هستند زمزمه تجربه افغانستان را سر داده اند . می خواهم یک واقعیت را برای آنها بیان کنم و آن اینکه اگر افغانستان که به احتمال ۹۹.۹ در صد امکان آن نمیرود که تجزیه شود خدا نا کرده چنین شود اول اینکه هزاره ها نظر به موقعیتی که در آن زندگی میکنند در اثر محاصره از چهار طرف همه از گرسنگی تلف خواهند شد و روزگار شان زار خواهد شد. دوما دیگر اقلیتهای قومی که در شمال زندگی میکنند در رقابت و جنگ با یکدیگر خود را تباه خواهند کرد و عاقبتن یا دوباره با پشتون ها یکجا خواهند شد و یا توسط تاجکستان و ازبیکستان بشکل مستعمره اشغال خواند شد که وضع شان به مراتب از حالا کرده اسفبار خواهد شد. لطفا در آینده قبل از دهنباز کردن خوب فکر کنید که چه میگوید.
نوابی

>>>   آقای نوابی ما خواستار تجزیه کشور نیستیم ما خواستار این هستیم به هویت و تاریخ و تمدن ما تاجیکان احترام شود و طبیعتا برادران هم زبان هزاره ما نیز حق دارند از هویت و فرهنگ و شریعت و عنعنات خود دفاع کنند ما افغان نبودیم پدران ما هم افغان نبود هویت چیزی نیست که اجبار شود ما خواستار احترام متقابل و عدالت اقوام شریف هستیم همچنین میدانیم نام کشور و سرود ملی و پول ملی و .. به نام یک قوم شده نمی‌تواند نام تاریخی و باستانی کشور ما نام زیبای خراسان بود همه شما میدانید نام افغانستان و حدود و تاریخ تاسیس آن همه از جعل انگلیس بود.
هم یک خواست دیگر ما این است حقوق اقوام فارسی زبانان و هم ترک زبانان نباید پایمال شود ما حق تعیین رییس جمهور داریم و الزاما نباید رییس جمهور از قوم شما شود تاریخ تلخ جعل و تقلب های قوم پشتون در ساحات فرهنگی و زبانی و سیاسی همه مردم غیراوغان را به خشم آورده است گپ دیگر ما این است ما خواهان امنیت هستیم آیا امنیت کدام خواسته عجیبی است؟! ما میگوییم وقتی منطق و استدلال وجود دارد کجا جای جنگ ترور و انتحار است ما حق زندگی و حیات را از خداوند داریم چرا یک نفر قوم شما به خود اجازه داده میتواند خون بندگان خدا را در زمین خدا بریزد؟! صدها خواست دیگر ما همه به اساس عدالت خواهی و حقیقت طلبی است ای کاش برادران پشتون ما این حقایق را درک بکنند آن وقت صد سال نی بلکه هزار سال هم کشور تجزیه نمیشود اما وقتی منطق نباشد و سیاست های اوغان پرستی حاکم شود ما قلبا ناراضی هستیم و آرزوی نجات و رهایی داریم اگر هم باز در دنیای کوتاه گپ ما شنیده نشود مطمین باشید خداوند در قیامت از شما سوال خواهد کرد و انتقام ظلم و ستم هایی که بالای اقوام دیگر رفته است خداوند متعال جل شانه حتما خواهد گرفت.
ستار یعقوبی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است