افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 (27)
اگرتک تک جنگ های قرن نوزدهم را برسی کنیم، خواهید دید که تمامی آنها سرانجام به برقراری نوعی «موازانه قدرت» منتهی شده. هرگونه عدم ثبات و بی نظمی سیاسی همو اره یک موازانه قدرت را با یک گروبندی تازه به همراه داشته 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۲    ۱۳۹۹/۵/۷ کد خبر: 164334 منبع: پرینت

جهانی شدن سرمایه داری امپریالیسم امریکا؛
برای فهم منحنی سیر تکامل سرمایه دارای امپریالیستی امریکا، که در اواخر قرن هdجدهم، ازطریق لشکر ازبانکها و شرکت های غول پیکر باهم تنیده و ادغام شده، کالاهای تجارتی ساخت آمریکا را وارد بازار اروپا، نمودند و سپس ارتش امریکا به حاکمیت و سلطه 300 ساله استعمارگران اسپانیایی در حال احتضار در مجمح الجزایر فلیپین، در سال 1898، پایان دادند و بال و پر اسپ سورانِ تازه نفس امریکایی بسوی جنوب شرق آسیا بازشد و پس از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، پر و بال اسپ سواران لشکر ازبانکها و شرکت های انحصاری امریکا، چنان گسترده شد که امروزه بر 820 پایگاه زمینی و دریایی جهان سردرگم سلطه قایم کرده و به حاکم میدان رقابت های چندجانبه با بانکداران چینایی، روسی و اروپایی و بانکداران و شرکت سالاران سرمایه داری جی 20، بر سر منافع الیگارشی و حفظ چرخه ی خون آلود نظم به وجود آمده حاکم بر روابط بین المللی تبدیل گردیده است که در قمار سیاسی دوحه افغانستان پر ثروت و استراتژیک را به پاکستان برای سال های نامعلوم اجاره سیاسی داده که مفرزه های بلک واترطلبان و انواع لشکرهای تکفیری را در شکار مخالفان در افغانستان و آنطرف آمو دریا به گردش بیاورد تا ثروت های جنوب آسیا و آسیای میانه و بحریه کاسپین را زیر نگین انگشتری پر ثروتمند ترین خانواده های الیگارشی درجه اول دنیا و شرکای اشرفیت اروپایی در یک سلسله مراتب پیچیده بانکداری از نو گنجینه سازند، ضروری است که نگاهی اجمالی به نقش بانکداران بین المللی در اروپا و امریکا، بیندازیم که در سازمان دهی اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه داری امپریالیزیم امریکا و شکل دادن به رویدادهای سیاسی جهان در خم و پیچ سیاست توطئه در تاریخ، در عقب پرده فعالیت های سیاسی حکومت های امریکا و انگلستان و سایر کشورهای اروپایی و بطور کلی سیر تکامل نظام سرمایه داری با اجیر کردن هزارها هزار متخصص، انجنیر، دانشمند، تاریخ دادن، پلان گذاران سازمان دهندگان رویدادهای داحل و حارج امریکا و اروپا نقش مهم و سازنده ای را بازی کرده اند.

نقش بانکداران بین المللی در امریکا و در رویدادهای جهانی؛
برای فهم منحنی رشد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و مذهبی و استخباراتی و پُستی نظام سرمایه داری امپریالیستی عظیم الجثه امریکا، که تاریخ نظیرش را ندیده است در پهلوی سایر عوامل اجتماعی و سیاسی و تکنالوژی که چرخه نظام سرمایه داری امریکا و به صورت عمومی چرخه سرمایه داری کشورهای صنعتی بزرگ را بسوی تکنالوژی ربات های هوش مصنوعی دارای ظرفیت کارکردهایی سریع تروتند تر از کاردهای مغزی آدمیزادگان و جانشین شدن آنها در همه قلمروهای فعالیت های اقتصادی، ترانسپورتی، پژشکی، شفاخانه ها، کتاب خانه ها، سوپر مارکت های فروش انواع کالاها و همچنان در قلمرو فعالیت های نظامی و فرهنگی می برد و نقش بانکداران بین المللی در این چرخه که همراه با رقم خوردن رویدادهای سیاسی جهان است که اتفاقی نیست بلکه همانطور پلان شده است، در اینجا رشته سخن را به آلن گاری، که تحقیقات جامع درباره نقش بانکدران بین المللی نموده است، می سپاریم تا به یک تصویر جامع از روند رشد اقتصادی امریکا، و رویدادهای سیاسی جهان که منجربه دو جنگ خانمان سوز جهانی اول و دوم، گردید، برسیم و در همین تصویر چهره واقعی امپریالیسم جهانی امریکا را بهتر بشناسیم و به عمق درونی تضادهای اردوگاه سرمایه داری امپریالیستی دور جدید بازی ها که امریکا و چین را در قلمرو بازار جهانی تجارت و در مناطق پیرامونی به روی هم زده و روسیه بار دیگر در اروپا و آسیا حریف انگلیس و امریگا شده است و در دریای مدیترانه خیمه نظامی هسته ای برای حفظ منافع امراطوری نفت و گاز زده است و قدرت های منطقه ای نیز اسپ های برای حفظ منافع و بقا و ماندگاری در فصل جدید تضادهای چندجانبه زین کرده اند، پی ببریم.

گاری آلن می نویسد: «قرن ها است که بانکداران بین المللی از راه تامین مالی پادشاهان و حکومت ها سودهای کلان به جیب می زنند... خاندان روچیلد {روچیلد معاون و دستیار امور اقتصادی و بانکی سیسیل رودز بود که براساس وصیت نامه او، در سال1891، همراه بالرد آلفرد میلر ثروتمند انگلیسی انجمن سری پیروان عیسی را بیناد نهادند به هدف گسترش امپراتوری انگلستان بر سرتاسر جهان} در این بازی ها از مقام والایی برخوردار است. این خاندان شریف، مدیرامشل روچیلد {1743-1812} از اهالی فرانکفرت آلمان، یکی از پنج پسر خود را در زادگاهش نگاه داشت تا بانک خصوصی شان در فرانکفورت را اداره کند و... تامین پول برای دولت های وقت، بدین منظور که بتوانند به جان همدیگر بیفتند، ثروت های بیکرانی به چنگ آورند.

پروفیسور استوارت کربن در همین زمینه مینویسد:
«اگر تک تک جنگ های قرن نوزدهم را برسی کنیم، خواهید دید که تمامی آنها سرانجام به برقراری نوعی «موازانه قدرت» منتهی شده اند. هرگونه عدم ثبات و بی نظمی سیاسی همو اره یک موازانه قدرت را با یک گروبندی تازه حول محور خاندان روچیلد در انگلیس، فرانسه، یا اتریش به همراه داشته است. این خانواده گروه بندی کشورها را طوری ترتیب می دادند که اگر پادشاهی از مسیر خود منحرف میشد یک جنگ تازه بر پا میشد و سرنوشت نهایی جنگ هم به نحوه کمک های مالی آنها بستگی داشت. تحقق در خصوص وضعیت بدهی های دول متجارب معمولاً نشان می دهد که کدام دولت قرار است مجازات شود».

«در توصیف خصوصیات روچیلد ها و دیگر بانکداران بین المللی، دکتر کویگلی می کوید اینها از چند لحاظ با بانکداران معمولی تفاوت داشتند:
{1} بین المللی بودند و در همه پایتخت ها و شهرهای بزرگ حضور داشتند،
{2} به حکومت ها نزدیک بودند و خصوصاً به دیوان دولتی، منجمله به دیوان خارجی دولت ها، علاقه فراوان نشان می داند،
{3} عملیات بانکی آنها طوری بود که به هنوان «بانکداران بین المللی» شهرت یافته بودند. {کویگلی، تراژدی و امید، ص 52}».
یکی از دلایل عمده ای که موجب سکوت مطلق، مورخین نسبت به نقش بانکداران بین المللی در تاریخ سیاسی جهان شده است که روچیلدها یهودی بودند. مخالفین نژاد سامی با تلاش در جهت یهودی جلوه دادن تمامی این توطئه در واقع آلت دست همین توطئه گران قرار گرفته اند. چنین تلاشی از حقیقت بدور است. شخصیت هایی چون ج، پی، مورگان و راکفلر هم که نسبت آنها به نژاد انگلوساکسون می رسد با موسسات بانکی بین المللی خود نقش بسیار مهمی در این توطئه ایفا کرده اند. اما اهمیت والای روچیلد و اقمارشان در این میان قابل انکار نیست. لیکن، سرزنش تمام یهودیان به خاطر جنایات روچیلد ها به همان اندازه نامعقول و دور از اخلاق است که بخواهیم کلیه مسیحیان پاپتیست را مسوول جنایات راکفلرها قلمداد کنیم»

«عناصر یهود در این توطئه از یک شبکه گسترده جهانی موسوم به اتحادیه مبارزه بافترا به عنوان یک ابزار نیرومند استفاده کرده اند تا مردم را متقاعد سازند که هرگونه اشاره به روچیلدها و همدستان شان به منزله حمله به کلیه یهودیان در سراسر جهان است. این عناصر یهودی بدین ترتیب هرگونه نحقیق در خصوص بانکداران بین المللی را در نطفه خفه کرده و طرح چنین موضوعی را در دانشگاه ها به صورت تابو [یعنی، یک امر حرام،م.] درآورده اند... در واقع هیچکس به اندازه خود یهودی ها محق نیست که از دار و دسته روچیلد خشمگین و متنفر باشد و تربورگ ها که بخشی از امپراتوری روچیلدها را تشکیل مبدادند، در تامین هزینه های لازم برای به قدرت رسیدن آدلف هیتلر سهم به سزایی داشتند.... یهودی ها به عنوان یک گروه نژادی، بیشترین مصیبت ها را از دست همین قدرت طلبان متحمل شده اند. روچیلد های یهودی منافع مشترک شان به مراتب با راکفلرهای مسیحی بیشتر پیوند خورده است تا یک خیاط یهودی اهل بوداپیست [پایتخت مجارستان] یا اهل برونکی [ناحیه ای در شهر نیویارک]»

«از آنجا که شالوده امپراتوری بانکداران بین المللی بر اساس قرضه های دولتی بنا شده است، منافع بانکداران بین المللی همواره ایجاب می کند که حکومت ها را به استقراض و کسب وام های کلان تشویق نمایند. هرچه بدهی بیشتر باشد بهره آن هم بیشتر خواهد بود. هیچ چیزی مثل جنگ نمی تواند حکومت ها را تا خرخره در قرض فرو برد و در میان بانکدارن بین المللی رسم بر این بوده است که همواره به طرفین درگیر در خونبارترین مخاصمات نظامی کمک های مالی اعطا نمایند. مثلاً، در جنگ های داخلی امریکا، گروه های شمالی از طرف راکفلرها و با وساطت مامور امریکایی شان موسوم به اگوست بلمونت کمک های مالی دریافت می کردند و آمریکایی های جنوب نیز از جانب روچیلدها و از طریق یکی از بستگان یهودی شان به نام ارلانجرز.»

«همین بانکداران بین المللی سرانجام موفق شدند بانک های مرکزی در کشورهای مختلف اروپایی را عملاً به صورت موسسات خصوصی تصاحب نمایند. بانک انگلیس، بانک فرانسه و بانک آلمان، برخلاف تصور عمومی، در مالکیت کشورهای مربوطه نبودند بلکه انحصارات خصوصی ای بودند که معمولاً در ازای وام از طرف سران این کشورها به وام دهندگان خود تقدیم شده بودند به گفته رجینالدمک کینا، دئیس «بتک میدلند انگلیس»، تحت این نظام انحصاری بانکی «کسانی که اسکناس و اعتبار را تولید و منتشر می سازند عملاً هدایت سیاست های حکومت را نیز در اختیار خواهند داشت و نتیجتاً سرنوشت تمام مردم را بدست خواهند گرفت». همین که دولت به بانکداران مقروض شد برای همیشه در چنگال آنها اسیر خواهند بود. یک نمونه وحشتناک از نقش این بانک ها در شماره 26 سپتامبر 1921 نشریه تایمز مالی لندن نقل شده است که نشان میدهد حتی در آن زمان روسای «پنج بانک بزرگ» می توانستند باخودداری از تجدید اسناد خزانه، شیرازه تمام امور مالی دولت انگلیس را بکلی از هم بپاشد».

«کسانی که بانک های مرکزی اروپا را قویاً در چنگال خود داشتند طبیعطاً از همان آغاز مشتاق بودند که تشکیلات مشابهی را بر امریکا نیز تحمیل نمایند. نیاکان و بنیادگذاران امریکا از قدیم الایام نسبت به تلاش های افرادی برای کنترول امریکا از طریق پول بازی بخوبی آگاهی داشتند و با بانکداران بین المللی شدیداً به مبارزه برخاستند. در نامه توماس جفرسون به آدامس رییس جمهور اسبق امریکا آمده است «...صادقانه با شما هم عقیده ام که تشکیلات بانکی از ارتش های ثابت هم حطرناک ترند...» لیکن، هرچند از سال 1936 به بعد پرزیدنت جکسون بانک مرکزی را منحل نمود امریکا چنین بانکی نداشت، اما متخصصین امور مالی اروپایی و عمال امریکایی شان سرانجام موفق شدند کنترول عظیمی بر نظام پولی ما بدست آورند. گوستامایزر در کتاب خود تحت عنوان تاریخ ثروت های عظیم امریکا چنین افشا می کند:
«روچیلدها در وضع قوانین مالی امریکا مدت ها بطور پنهان نفوذ فراوان داشتند. مدارک حقوقی نشان میدهد که آنها در «بانک آیالات متحده» سابق {که بدستور پرزیدنت آندروجکسون منحا گردید} قدرتی به حساب می آمدند. در خلال قرن نوزدهم سودا گران پول در شهرهای عمده شرق امریکا شدیداً با یکدیگر به رقابت و نبرد برخاسته بودند. اما به محض این که قربانیان حنایات شان در غرب و نواحی روستایی به سازماندهی و تشکل سیاسی روی آوردند، همین «بارون های غارتگر» فوراً متوجه شدند که همه باهم «منافع مشترک» دارند و لذا ناچارند باهم مساعی کنند تا ازمنافع خود در برابر هزارن کشاورز خشمگین و رقبای آینده محافظت نمایند. همین پراگندگی عظیم قدرت اقتصادی یکی از عوامل عمده ای بود که انحصارگران مالی و بارزگانی آینده را وادار می ساخت تا برای طرح درخواست هایشان جهت تاسیس یک بانک مرکزی در امریکا دست به تحریک بزنند.»

«در کتاب سال های چپاول، پراکترهانسل، عصر خود را چنین توصیف می کند: در میان مورگان ها، بانگ کوهن-لوپ ها و دیگر ستون های اصلی در نظام صنعتی امریکا همچون گذشته تمایلی وجود نداشت... بانکداران بین المللی، برای این که به نواحی داخلی امریکا نشان بدهند که در آینده به یک نظام بانکی مرکزی نیاز خواهند داشت، یک سری بحران در بازار پولی پدید آوردند تا قدرت خود را به نمایش بگذارند این بحران ها در واقع اخطاری بود به سایر بانکداران خورده پا که بدانند اگر از حدود خود تجاوز کنند چه بلایی بر سر شان نازل خواهد شد. کسی که مسوولیت اجرای این درس ها را به عهده داشت شخصی بود بنام ج.پی.برپونت مورگان که متولد امریکا بود اما تحصیلات خود را در آلمان و انگلیس گذارند بود. گروه زیادی منجمله لویس مکفادن عضو کنگره امریکا {بانکداری که مدت ده سال ریاست کمیته امور بانکی و پولی مجلس نمایندگان را برعهده داشت} از مورگان به عنوان عامل برجسته روچیلد های انگلیسی در امریگا یاد می کند».

«با شروع قرن بیستم، ج.پی. کرگان در زمینه ایجاد بحرانهای تصنعی ید طولانی کسب کرده بود. این اقدامات با هماهنگی فراوان اجرا میشد. سنتور رابرت اون، یکی از تدوین کنندگان قانون فدرال رزرو {که بعدها از نقش خود در این زمینه عمیقاً اظهار تاسف نمود} در برابر یکی از کمیته های کنگره امریکا شهادت داد که بانک خصوصی وی از «کانون ملی بانکداران» دستوری دریافت نمود که بعدها به «بخشنامه بحران 1893» معروف گردید. در این بخشنامه آورده بود: «باید فوراً یک سوم پول خود را از گردش خارج کنید و از نصف بدهکاران خود بخواهید تا نسبت به پرداخت تمام باقیمانده بدهی شان اقدام نمایند».

«یکی از مورخین به نام فردریک لویس آلن، در مجله لایف، 25 اپریل 1949، به نقش مورگان در پخش شایعات مربوط به عدم توانایی در پرداخت دیون از طرف «بانک نیکر باکر» و «شرکت تراست امریکا» اشاره کرده و می گوید همین شایعات به وحشت 1907 در بازار های پولی امریگا دامن زد. در پاسخ به این سوال که آیا مورگان این وحشت را به راه انداخت؟، وی چنین گزارش می دهد:
«...موسسات انتفاعی مورگان از اوضاع آشفته اقتصادی امریکا در پاییز1907 برای ایجاد و اشاعه آن وحشت در بازار های پولی بهره برداری کردند و طرح اجرای آنرا چنان مودبانه هدایت نمودند که بانک هایی را که در قلمرو منافع خودشان بود تحکیم نمایند. آن وحشت پولی را که مورگان ایجاد کرده بود، خودش هم تقریباً به تنهایی به ختم آن اقدام نمود، چرا که توانسته بود به هدف نهایی خود برسد. فردریک آلن در این خصوص توضیح می دهد: آن وحشت پولی درسی کاملاً روشن برای مردم امریکا بود، هرچند به حدود شش سال وقت نیاز داشت تا به صورت قانون جلوه گر شود: امریکا حتماً یاید یک نظام بانکی متمرکز داشته باشد. کسی که برجسته ترین نقش را در ایجاد این بانک مرکزی برای امریکا به عهده داشت شخصی بنان پال واربرگ بود. وی در سال 1902، همراه برادرش فلیکس واربرگ از آلمان به آیالات متحده مهاجرت نمود. آنها برادر خود ماکس واربرگ را {که بعدها یکی از منابع عمده کمک رسانی مالی به انقلاب بلشویکی روسیه شد} در زادگاهشان، فرانکفورت، باقی گذاشتند تا بانک خانوادگی شان {بنام ام.آن. واربرگ و سرکاء} را اداره کنند.«

«پال واربرگ با نیتالوب، دختر سلیمان لوب ازبانک «کوهن، لوب و شرکا، که قدرتمندترین موسسه بانکی بین المللی در امریکا بود، ازدواج نمود. برادرش فلیکس هم فریدا شیف، قدرت حاکم و پشت صحنه در بانک کوهن، لوب و شرکا را به عقد ازدواج خود درآورد. استفن بیرمنگام در کتاب بسیار مخفیانه خود تحت عنوان جماعت ما میب نویسد: «در قرن هیجدهم شیفها و روچیلد ها یک کانون دوجانبه در فرانکفورت تاسیس کردند» برپایه گزارشها موجود، شیف سهم خود در بانک کوهن، لوب و شرکا را با پول روچیلد خریداری نمود... همکار پال واربرگ شخصی بود به نام نلسون الدریچ گه به دلال مورگان در مجلس سنا معرف شده بود، دختر الدیج، بنام آبی وباجان در راکفلر پسر ازدواج نمود. پس از آن وحشت پولی 1907، الدریچ از طرف مجلس سنای امریکا به ریاست کمیسیون ملی پول منصوب گردید... سناتور الدریچ با کمک پال واربرگ و دیگر بانکداران بین المللی یکی از مهم ترین جلسات سری در تاریخ امریکا را برگزار کردند. فرانک و اندرلیپ و عامل و نماینده راکفلر در این جلسه، سال ها بعد در خاطرات خود چنین اعتراف می کند:
«.... در اواخر سال 1910، که من هم به اندازه یک فرد خاین و آدمی راز دار یا در واقع، آدمی مخفی کار شده بودم... احساس نمی کنم اغراق آمیز باشد. اگر سفرمان را به جزیره جکیل فرصتی بدانم که به انعقاد مطفه چیزی منتهی شد که سرانجام به صورت نظام فدرال رزرو {بانک مرکزی} در امریکا گردید. آن «مخفی کاری» گروه جزیره جکیل بسیار بجا بود، چرا که توطئه کنترول بر تمامی اقتصاد امریکا در آنجا مطرح شده بود. سناتور الدیچ دعوت نامه های محرمانه ای برای افراد زیر ارسال داشت: هنری پی ایوبسون اربانگ ج.پی. مورگان و شرکا، فرانک آ و اندرلیپ، رییس بانک مشنال سیتی امریکا، متعلق به راکفلر، پیات آندرو، معاون وزیر خزانه داری امریکا، بنیامین استرانگ از شرکت امانی بانکداران و پال واربرگ. این گروه قرار شد در معیت سناتور آلدریچ به جزیره جکیل واقع در ایتلت جوجیا، امریکا، بروند و توصیه های نهایی مربوط به گزارش کمیسیون ملی پول را تدوین نمایند»

« بی.سی. فورنس در کتاب خود تحت عنوان سازندگان امریکا می نویسد در جزیره حکیل: پس از یک تبادل نظر کلی تصمیم گرفته شد پاره ای اصول کلی را که در مورد توافق کلیه حاضرین باشد تنظیم نمایند. اعضای این گروه همگی با اتفاق به تاسیس یک بانک مرکزی در امریکا، به عنوان شالوده ایدآل برای هرگونه نظام بانکی رای دادند و ارگ برگ تاکید داشت به هرقیمت که شده از بکار بردن عبارت «بانک مرکزی» خودداری بعمل آید. لذا تصمیم بر این شد که نقشه خود را تحت عنوان نظام «ذخیره منطقه ای» با چهار {بعداً دوازده} شعبه در نقاط مختلف امریکا مطرح سازند این توطئه گران می دانستند که شعبه بانک نیویارک سرانجام بر بقیه بانک ها مسلط خواهد شد و در نتیجه نقشه آنها افکار عمومی را فریب خواهد داد.» {گاری آلن، هیچکس جرات ندارد آنرا... توطئه بنامد. ترجمه دکتر عبدالخلیل حاجتی چاپ موسسه خدمات فرهنگی رسا. چاپ نهم 1371 ص 64{....} 80}

توطئه جنگ جهانی اول؛
در بررسی تاریخی تحقیقی و مستند به اسناد و شواهد محکم تاریخی نه تنها آنطوری که گاری آلن، در شب زنده داری های مطالعات خسته ناپذیر در شور دل برای افشای فتنه های سیاسی توطئه در تاریخ که بانکداران بین المللی در آن نقش بازی کرده اند حقایق انکار ناپذیری را برای اثبات سیاست توطئه در تاریخ آورده است که حلاصه کلیات و واقع اصلی و مهم آنرا آوردیم، بلکه داکترجان کولمن در کتاب «کمیته 300، کانون توطئه های جهانی» و سایر نویسندگان افشا کننده واقعیات و رویداد های سیاسی عقب پرده حکومت های دموکراسی سیستم دوحزبی {دموکرات و جمهوری خواه} و آن کنگره و سنا و پارلمان و ریاست مجلس سنا و ریاست مجلس نمایندگان و آن داستان انتخاب «آزاد» که هشت سال در دو نوبت حزب جمهوری خواه و باز هشت سال حزب دموکرات بر گرده مردم ذهن شسته شدگان رسانه های عمومی تحت پوشش سرمایه بزرگ که لشکرهای دیگر از بانکداران بین المللی هستند که مهندسان افکار اجتماعی نامیده می شوند، سوار می شوند و مالیات سرمالیات وضع می کنند و فرزندان خانواده های سرباز امریکایی را با شعارهای آنچنانی در مناطق پیرامونی به هدف غارت و چپاول ثروت های خلق های دیگر می جنگانند} نیز از نقش بانکداران بین المللی سیاست توطئه در تاریخ سخن می گویند.

با حیرت و شگفتی فراوان باز ما نقش پای الیگارشی خانواده های لردهای انگلیسی را مشاهده می کنیم که خاندان روچیلد یهودی الاصل آلمانی مهاجرت به انگلستان کرده انگلیسی در مرکز آن اسپ سواران اروپایی و امریکایی، نه تنها اسپ صدر بالا نشینی بانک داری و شرکت سالاری می تازد و در خم و پیچ بازی ها با سایر ثروتمندان اروپایی و امریکایی از جمله خانواده غول نفتی راکفلرها وج.پی. مورگان ها و بانک لوپ و شرکا سرانجام توطئه بانک مرکزی را در امریکا رقم زدند، بلکه روچیلد ها سیاست هم می کنند.

روچیلدها در تبانی بالردهای انگلیسی از حمله لردآلفرد میلر و ثروتمندان یهودی انگلیس نشین از جمله یعقوب شیف در پی عملی ساختن وصیت نامه سیسیل رودز انگلیسی بودند:
آنها توطئه جنگ جهانی اول را رفم زدن به هدف بدست آوردن متصرفات امپراتوری عثمانی در حال احتضار و سلطه بر ثروت نفتی و گازی و معدنی خاورمیانه و غرب آسیا و شمال افریقا {مصر و لیبی} و همچنان به منظور سرکوب کردن ملت آلمان در اروپا که پس از به قدرت رسیدن اوتوفن بسمارک در سال1862، به حیث صدراعظم دولت پروس-آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم، روح ناسونالیسم آلمانی دوباره به بیداری خودآگاهی ملی رسیده بود و در برابر انگلستان و فرانسه که در پراکنده کردن ملت آلمان و استفاده از عقلانیت آلمانی به نفع خودشان نقش استعماری بازی کرده بودند، قدرت نمایی می کردند و منافع الیگارشی انگلستان را در بازار اقتصادی اروپا و آسیا و افریقا تهدید می نمودند و همچنان به هدف جمع کردن گلم نیکولای دوم تزار روسیه که در دیدار با سفیر انگلیس در سن پترزبورگ، از امپراتوری عثمانی در حال احتضار و سلطان عثمانی به نام «مرد بیمار اروپا» که هرلحظه ممکن است بمیرد یاد کرده بود، چشم طمع به قسطنطنیه در آب های ممنوعه دوخته بود که باید در دور جدید بازی ها بوسیله بلشویک های مارکسیت-لنینست به رهبری لنین، به چرخه سرخ ترور قهر انقلابی طبقاتی پاچه سرخان سرتاپا خشمگین و تشنه به خون تزار مجازات آنچنانی می گردید.

تاریخ نشان می دهد که لردآلفرمیلر ثروتمند انگلیسی یار وفادار روچیلد در به ثمر رساندن وصیت نامه سیسیل رودز و همچنان یعقوب شیف از ثروتمندان یهودی هریک 20 میلیون جمعاً 40 میلیون پاوند استرلینگ خرج به ثمر رسیدن «انقلاب بلشویکی» کردند تا اول انقلابیون خشمگین ایدیالوژیک جهان بینی دار مارکسیست-لنینست گلم حکومت سوسیال دموکراسی کرنسکی منشویک های طرفداران دموکراسی و مجلس دوما را حمع نمایند و در نبردها بلشویک ها را در مبارزه با جنرال آرسون دوگودویچ فرمانده سپاه ضد بلشویکی {نویسنده کتاب تزاریسم و انقلاب} یاری برسانند و سپس به نیروی پول از طریق عوامل ام آی 6 از اولاف پالمه و سدنی ریلی و هربرت هور و تندرلیپ {رییس نشنال بانک متعلق به راکفلرها} انقلاب بلشویکی بسوی اهداف خودشان به گردش آورند که لنین و استالین در یک چرخش سیاسی جواسیس انکلیسی و امریکایی را به دام انداختند و فصل جدیدی از کشمکش های سیاسی چهره گشود. {به این موضوع در آینده به تفصیل صحبت خواهیم کرد} در ادامه این مباحیث درباره توطئه جنگ جهانی اول و پیامدهای بعدی آن در آینده به تفصیل صحبت خواهیم کرد.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنگهای قرن نوزدهم
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است