افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 (22)
اجمل عابدی مظنون است که راه را به روی گروه تروریستی قاری اسحق و حضرت کوک چنار {شبکه حقانی} در حمله خونبار ایبک باز کرده است. داوود کلکانی نیز در شمالی و پنجشیر و مزار و سمنگان در پی جنگ قومی مذهبی است 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۵۹    ۱۳۹۹/۴/۳۰ کد خبر: 164244 منبع: پرینت

آرایش نیروها در تخته شطرنج سیاسی افغانستانِ پس از «صلح دوحه»
نگاهی به عقب؛
اگرخواننده گرامی به خاطرداشته باشد، در فصل اول این پاره نوشتار هایی تاریخی خاطرنشان ساخته بودیم که: جرج دبلیو بوش{پدر} رییس جمهوروقت امریکا، پس از سرکوب نیروهای صدام حسین در کویت، {جنگ خلیج 1991}، فرمان قتل عام یکصدوبیست هزار نفر از سربازان عراقی را در حالی که بیرق های سفید را به رسم صلح برفراز موترها و سنگرهای در حال ترک کردن از منطقه، برافراشته بودند و برطبق قوانین بین المللی، جان شان در امن و امنیت بود، را بدستور باند محارم صادر کرد و همچنان شمال عراق {مناطق کُردنشین} را منطقه خارج از کنترول بغداد، به منطقه «پرواز ممنوع»، تبدیل کرد، رهبران کُرد از جمله مسعود بازرانی را تحت پوشش مالی و نظامی قرار داد، در حضور کنگرس و پارلمان امریکا ضمن بیان داستان سرکوبی و نیمه جان شدن رژیم بغداد، در پایان سخنان اش گفت که: «جهان به نظم نوین ضرورت دارد».

گاری آلن، در اینباره چنین می نویسد که: آینده «نظم نوین جهانی»، ماحصل رویای یک سلطان انگلیسی طلا و الماس بنام سیسیل رودز{Cicil Rhodes} برای تحقق یک «نظم جهانی» است که در اواسط دهه 1890، درآمد شخصی رودز سالانه دست کم بالغ بر یک میلیون لیره استرلینگ {در آن زمان حدود پنج میلیون دلار} بود. وی این درآمد را چنان آزادانه و سخاوتمندانه برای اهداف سری خود به منظور تاسیس حکومت جهانی انگلستان مصرف می کرد که سرسپردگی رودز به این توطئه در یک سری از وصیت نامه های وی به چشم می خورد و فرانک آیدلوت آنها را در کتابی تحت عنوان بورس های امریکایی رودز تشریح کرده است.

آیدلوت می نویسد:
هفت وصیت نامه ای که سیسیل رودز در بین سنین 24 و 46 سالگی تنظیم نمود {وی در سن 48 سالگی فوت کرد}... معروف ترین آنها، اولین {وصیت نامه انجمن سری} و اخرین وصیت نامه ای است که به پی ریزی بورس های تحصیلی رودز انجامید. رودز در وصیت نامه اول هدف خود را دقیق تر از آخری بیان می کند: «کسترش فرمانروایی انگلیس بر سرتاسر جهان... پی ریزی چنان قدرت عظیمی که از این پس جنگ را غیر ممکن سازد و اهداف بشریت را به پیش برد.» «اقرار به کیش» {آخرین وصیت نامه رودز}، در خصوص این اهداف توضیحات بیستری می دهد. رودز «انجمن پیروان عیسی» را به عنوان یک الگو برای انجمن سری خود پیشنهاد کرده است... مبتکر این گونه انجمن های سری شخصی بود موسوم به آدام وایزهاپ موجودی بی عاطفه و شریری که در اول مه 1776، «فرقه روشنفکران» را به منظور توطئه برای کنترول جهان پایه گذاری نمود... این «انجمن سری» بر اساس الگوی توطئه گرانه معمول به صورت محفل در محفل سازماندهی شد... هسته مرکزی این انجمن سری {انجمن پیروان عیسی} در مارچ 1891، با استفاده از پول رودز تشکیل گردید. این سازمان از طرف لرد روچیلد {یهودی ثروتمند کارشناس امور مالی رودز در موسسات استخراج معادن} ولرد آلفرد میلتر {از ثروتمندان انگلیسی عضو گروه میزگرد و یکی از تامین کنندگان اصلی پول برای انقلاب بلشویکی به رهبری لنین} اداره می شد. {گاری آلن، هیچکس جرات ندارد... آنرا توطئه بنامد. ترجمه دکتر عبدالخلیل حاجتی. چاپ موسسات خدمات فرهنکی رسا تهران چاپ نهم 1371 ص 133{...} 134،تا136}

با این اشاره سعی شده است که روشنگری تاریخی شود که در واقعیت، «آیده نظم نوین جهانی» که از زبان جرج بوش پس از جنگ خلیج در پایان سخنان اش ضرورت جهانی تعریف شد، از کله بوش در فن سیاست داری جهانی امریکا نیست بلکه سیسیل رودز سلطان طلا و آلماس آنطور که بصورت اشاره فشرده بیان گردید «آیده نظم نوین جهانی» را در رویای گسترش امپراطوری انگلستان بر سرتاسر جهان در وصیت نامه های سیاست توطئه در تاریخ بیان کرده است که بوسیله لرد روچیلد و لرد آلفرمیلر انگلیسی عضو گروه میز گرد باند محارم، در وجود «انجمن سری پیروان عیسی» آنچنانی مخفیانه تشکیل گردید. {این بحث مطلول است که در این مختصر نمی گنجد}

در هرصورت، لشکرکشی امریکا و انگلیس و به افغانستان {7 اکتوبر 2001}، افغانستان را به میدان شطرنج سیاسیی ادامه بازی بزرگ نو، در پرده دیگر، به میدان کشمکش های اسپ سواران قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل کرد که از دهه ی هشتاد قرن بسیتم، در میدان تخته شطرنج سیاسی جنگ سردی روی نیروها و سواره نظام و پیاده نظام و فیل ها و اسپ ها و رُخ ها و رفتارهای چندخانه ای وزیر اعلی جنگ مورد نظرشان سرمایه گذاری کرده بودند.

در دهه های 80 و 90 قرن بیستم، از یکطرف، افغانستان به میدان کشمکش رقابت میان تنظیم های جهادی سنی مذهب و شیعه مذهب تبدیل شده بود که در آرایش نیروها در تخته شطرنج سیاسی نقش بازی می کردند و نیروهای مسلح در غرب و شرق و شمال و جنوب تحت فرمان داشتند و بر سر تقسیم قدرت سیاسی و رهبری نظام آینده باهم شاخ به شاخ شده بودند.

از سوی دیگر، کشورمان به میدان رقابت های منطقه ای اسپ سواران جنرال های پاکستانی، ایرانی، عربستان سعودی و ترکیه که در عقب نیروهای متخاصم در حرکت بودند، تبدیل شده بود: پاکستان در وجود حزب اسلامی حکمتیار، ایران در وجود حزب وحدت اسلامی سرمابه گذاری کرده بود و عربستان سعودی در وجود حرب اتحاد اسلامی سیاف و همچنان در وجود القاعده و القاعده عرب های افغان و ملایان تحت فرمان و ترکیه در دهه 90، در آرایش نیروها روی جنبش ملی اسلامی مارشال عبدالرشید دوستم سرمایه گذاری کرده بود {در نوشته نفش مخرب عربستان سعودی در افغانستان در بخش دهم، به آرایش نیروها در تخته شطرنج سیاسی آن زمان پرداخته شده است. از نقش قدرت های منطقه ای به هدف منافع شان در جنگاندن نیروها سخن گفته شده است که تکرار آن در اینجا ضروری نیست}

حضور اسپ سواران ایتلاف بین المللی؛
با حضور نیروهای امریکا و ناتو {ایتلاف بین المللی ایساف}، آرایش نیروها در زمین به خون خفته افغانستان قسمی تغییر کرد که امریکا و انگلیس با شعار محو تروریسم القاعده و طالبان تروریست پرور با سیاست یک بام و دو هوا، لبه تیز خونین حملات را متوجه تندروان القاعده و بنیادگرایان مصری، چیچینی، الجزایری، تونسی و طالبان پاکستانی نمودند، ولی با طالبان تحت پوشش پاکستان و سعودی مدارا کردند و نیروهای بدام محاصره افتاده طالبان در شمال قندوز از گیر نیروهای مقاومت ملی شورای نظار جمعیت اسلامی نجات دادند.

جنرال داوود داوود به خبرنگاران در نوامبر 2001، گفت که ما طالبان را از چند حهت به محاصره کشیده بودیم. آنها بسوی میدان هوایی قندوز عقب نشینی کردند و در پناه عساکر امریکا قرار گرفتند. وقتی که ما خواستیم طالبان را دستگیر کنیم، امریکایی ها مانع شدند. گفتند این ها دوستان ما هستند. شامگاهان هلیکوپترهای پاکستانی نیروهای طالبان را از میدان هوایی قندوز به آنطرف ماورای خط دیورند در پاکستان منتقل کردند.

کشورهای مخالف افراطگرایان و طالبان از جمله روسیه، هند، ایران و ترکیه و همچنان ازبکستان و تاجیکسان نیز در نبرد با گروه های افراطی به صف امریکا پیوستند. ولادیمیر پوتین، نه تنها کانال انتقالی سلاح و مهمات را از طرق فضایی سرحدات آسیایی فدراسیون روسیه {میدان های هوایی تاجیکستان و ازبیکستان و قرغیزستان} و ترکمنستان} به روی امریکا گشود، بلکه تجارب نظامی دوران شوروی و اطلاعات خود را با امریکا شریک ساخت تا در کار ریشه کن ساختن افراطگرایی به واشنگتن مدد برساند.
اما امریکا در خم و پیچ بازی ها در حالیکه القاعده و طالبان پاکستان را از هوا بوسیله پهپادهای بی سرنشین در وزیرستان شمالی و جنوبی هدف قرار داده بود. اما رهبران طالبان شورای کویته را به هدف دوباره میدان دادن به آنها در افغانستان برای ادامه ماموریت ناتمام مانده بازی بزرگ نو، تحت فشار های قرار دادند ولی هیچ یک از رهبران طالبان افغانستان را هدف قرار ندادند. سعی بر این بود که ملایان شورای کویته را از القاعده جدا سازند و دوباره به عنوان شریک استراتژیک علیه مخالفان در افغانستان و کشورهای آسیای میانه در شمال افغانستان به حرکت آورند.

با دوباره به حرکت درآمدن ماشین جنگی طالبان بوسیله آی اس آی در جنوری 2006، که باحملات خونین در پکتیا، ننگرهار، قندهار، هلمند، غزنی و همچنان با حملات چندضربتی در شهر کابل که صاحب منصبان پولیس و ارتش افغانستان را هدف قرار داده بود همراه بود و سپس در زمان بارک اوباما وقتی که جنرال کریستال برضد اوباما و جو بایدن در جون 2010، خروج کرد و آنها را متهم به توطئه علیه خود نمود و گفت: آنها ما را در زمین شوره زار دست انداخته اند و نمی خواهند که طالبان شکست بخورند و جنرال کریستال مورد خشم اوباما قرار گرفت و از فرماندهی کل قوا امریکا و ناتو در افغانستان برکنار ساخته شد، روشن شد که امریکا و ناتو، در افغانستان علیه طالبان نمی جنگند و اهداف دیگری در سر دارند، مناسبات روسیه، ایران و هند و ترکیه با امریکا تیره و تار شد.

با وارد شدن طالبان و اسلامیست های حزب اسلامی ازبیکستان و بنیادگرایان چیچنی و ایغور مسلمان مخالف روسیه در گرماگرم انتخابات اسد 1388 {21 اگوست 2009} به شمال شرق و شمال غرب افغانستان در کناره های سرحدات آسیای میانه، ولادیمیر پوتین، جلسه امنیتی تشکیل داد. او امریکا را متهم به بی ثبات ساختن کشورهای آسیای میانه عضو فدراسیون شوری کرد و به تقویت نظامی در سرحدات مرزی تاجیکستان و افغانستان تشکیلات نظامی و ماهواره ای ستلایتی ساخت.

دوقطبی شدن میدان جنگ افغانستان؛
رقابت میان روسیه و امریکا در افغانستان در سال 2014، که محور جنگ از جنوب به شمال به هدف بی ثبات ساختن کشورهای آسیا میانه تغییر پیدا کرد تشدید گردید. روسیه با تمام مخالفان طالبان و پاکستان به شمول قوماندانان مجاهدین سابق در شمال در تماس شد. پس از بحران اقتصادی اگوست 2008 و پیامدهای بعدی آن که امریکا به بزرگترین کشور مقروض دنیا تبدیل شد و چین در بازار تجارت جهانی در برابر امریکا قدرت نمایی کرد، هندوستان و ایران و روسیه برضد طالبان در شمال فعال شدند.

ورق جنگ افغانستان قسمی تغییر کرد که با دوقطبی شدن جنک در افغانستان، تنش میان روسیه و امریکا بر سر کنترول میدان افغانستان و ادامه بازی ها افزایش یافت. چین که با بنیادگرایی مسلمانان ایغور سیکیانگ که از حمایت القاعده و داعشیان برخوردار است و رهبر مسلمانان ایغور در امریکا اقامت دارد، در مبارزه علیه امریکا با روسیه تاردوانی های را شروع کرد و فشار را بر پاکستان تشدید نمود. این فشارها رفته رفته پاکستان که به کمک های اقتصادی چین وابسته است را بسوی پیجینگ کشید و با روسیه پیوند داد و در همین زمینه قسمی همجوشی وحدت سیاسی استراتژیک میان طالبان و روسیه و چین و پاکستان و ایران در بیرون راندن امریکا از افغانستان رقم خورد.

رقابت میان امریکا و روسیه بر سر جنگ افغانستان از سال 2014، بیشتر تشدید شد.
ولادیمیر پوتین، برای خارج کردن قباله جنگ و صلح افغانستان از دست امریکا، چندبار کنفرانس روند صلح افغانستان که در آن هم رهبران طالبان و هم اعضای اپوزیسیون در مسکو حضور پیدا کردند، میزبانی کنفرانس صلح را به عهده داشت. پوتین، از اوباما و سپس از ترامپ دعوت کرد که در کنفرانس صلج مسکو اشتراک کنند. اما هم اوباما و هم ترامپ دعوت روسیه را رد کردند.

ترامپ، که در جنگ دوقطبی افغانستان با روسیه و چین و با آنکه پاکستان و طالبان نیز به آنها در بیرون راندن نیروهای امریکا از افغانستان پیوسته بود، در جنوب آسیا گیر افتاده بود، در آغاز کار در قسمی مخالفت با طالبان و پاکستان در یک جنگ لفظی گیر افتاد. او پس از مدتی استراتژی جدید جنگ علیه طالبان و گوشمالی پاکستان را به هدف تحت فشار قراردادن اسلام آباد و تهدید کردن طالبان، حملات را برضد مواضع طالبان در شمال و جنوب و حوزه حنوب غرب رقم زد.

اینطور فکر می شد که ترامپ، قصد جنگ واقعی با طالبان را دارد. اما این یک بازی سیاسی بود به هدف معامله گری با پاکستان و امتیاز دادن به اسلام آباد و به هدف جدا کردن طالبان از نزدیک شدن با روسیه و ایران و به گردش آوردن مفرزه های طالبان در دور جدید بازی ها برضد حریفان، خلیلزاد را وارد بازی ها نمود و پس از 18 ماه سرانجام در 29 فبروری سازشنامه دوحه رقم خورد. ترامپ از خروج نیروهای امریکا از افغانستان در سال آینده گزارش داد.

خروج امریکا از افغانستان؛
بر اساس سازشنامه دوحه قرار است تا سال آینده امریکا و ناتو در چهارچوب یک قرارداد صلح با طالبان خاک افغانستان را ترک کنند. دونالد ترامپ، برای منفعت بردن از داستان خروج از افغانستان در انتخابات نوامبر سال جاری با بیان اینکه: باید هرچه سریع تر از جنگ پر هزینه افغانستان خارج شد، درنظر دارد تا خروج نیروی های امریکایی از افغانستان را شتاب دهد.

به یقین با خروج امریکا از افغانستان، بیشترین نفع و سود را پاکستان می برد. قسمی که در دهه 80 قرن بیستم، با اشغال افغانستان بوسیله ارتش سرخ، بیشترین منفعت را در جهان جنگ سردی برد. اکنون اسلام آباد سعی دارد که با خروج امریکا، بوسیله انواع لشکرها که خرج اش را سعودی می پردازد بخش بزرگ تخته شطرنج سیاسی افغانستان را تحت پوشش نیروهای وفادار به اسلام آباد قرار دهد.

روشن نیست که آیا واقعاً ترامپ، به حضور امریکا در جنوب آسیا نقطه پایان می گذارد و سرش خم می اندازد و راه فرار در پیش می گیرد یا با خارج ساختن بخش از نیروها پیش از برگزاری انتخابات در پی بدست آوردن دل خانواده های امریکایی است تا بعد از پیروزی در یک چال بازی دیگر حضور نظامی را در مهمترین منطقه ای پرثروت-استراتژیک افزایش بدهد. ولی ظاهر قضیه چنین است که با کرونایی شدن اقتصاد امریکا، دولت مقروض ترامپ، قادر نیست داستان سیسیل رودز انگلیسی را در دوره کرونایی اقتصاد که ضربه شدید به بافت اقتصاد امریکا وارد کرده است و شاخص های گوناگون بیانگر این است که بهبود اقتصادی متوقف شده و نرخ بیکاری 50 میلیونی افزایش یافته و همچنان روزانه ده هزار نفر در امریکا تشت مثبت کرونا می شوند که بی امنیتی اقتصادی و قطعه قطعه شدن اقتصاد خانواده های کم درامد را اورده است، استراتژی خروج را روی دست گرفته که با خروج امریکا در سال آینده رقابت میان قدرت های منطقه ای به هدف تقویت جای پای در چرخه جدید صفحه بازی را پیچیده تر می سازد.

بازیگران اصلی از جمله روسیه و ایران و پاکستان و سعودی سعی دارند که ضمن حفظ پایه های نفوذ و سرمایه گذاری روی نیروهای وفادار به راه و رسم، مناسبات شان را هم با دولت و هم با اپوزیسیون تقویت نمایند. ایران در پی حفظ نفوذ میان شیعه های افغانستان و تاجیک ها اپوزیسیون چپ و راست ضد پاکستان و طالبان هستند رقیب اصلی ایران در افغانستان عربستان سعودی است که این همه راه امده است تا ایران را بوسیله لشکرها از منطقه فراری سازد.

فصل جدید رقابت ها؛
فصل جدید رقابت های جنون آمیز میان قدرت های ذیدخل در قضیه افغانستان با خروج امریکا رقم خواهد خورد. سرنوشت حکومت اشرف غنی بسته به تضادهای درونی و بیرونی قضیه افغانستان بطور ناگشودنی گره خورده است. اشرف غنی با تفویض رتبه مارشالی به جنرال دوستم در پی آن است که ازبیک ها، تاجیک ها و هزاره ها و ترکمن ها و ایمان ها را در دور جدید بازی ها برای بقا و ماندگاری خود برضد طالبان به حرکت آورد.

اشرف غنی، گفت که: «صلح دوامدار در داخل جمهوریت می خواهیم. طالبان در قدرت جذب خواهند شد. سرنوشت افغانستان را مردم تعیین می کنند». رولا غنی بانوی اول افغانستان در سفرش روز جمعه 15 نوامبر به واشنگنن دی مرکز استراتژیک و مطالعات بین المللی گفت که: «این مساله برای او قابل درک است که امریکا پیش از 18 سال در افغانستان بوده و لازم است که از این کشور خارج شود ولی بهتر است خروج نیروهای امریکایی با شور و مشوره مقامات دولت افغانستان انجام گیرد». او افزود که: «متاسفانه مذاکرات صلح و بازگشت طالبان چشم انداز خوبی برای زنان افغانستان نخواهد داشت».

دگرجنرال عتیق الله بریالی {معاون پشین وزارت دفاع} در گفتگو با طلوع نیوز گفت که: «ترامپ، در پی انتخابات نوامبر در امریکا است. او در پی خروج بخشی از قوای امریکا قبل از انتخابات است. اما امریکا همه نیروها را از افغانستان خارج نمی سازد بلکه تعدادی را می گذارد. خروج امریکا وقتی تحقق پیدا می کند که منافع آنها در منطقه حفظ شود. امریکا چه خارج شود و چه نشود سوال این است که ایا صلح عملی است یا خیر؟ برای ما خاک وطن و مردم ما اهمیت دارد. طالبان آماده صلح نیستند مذاکرات صلح محصول پروسه جنگ نیست جنگ ها وقتی به پایان می رسد که یکطرف شکست بخورد. طالبان خود را برنده جنگ می دانند و آماده به مذاکره نیستند. اگر ما خارج از افغانستان منطقه را درنظر بگیریم می بینیم که قضیه فرق دارد طالبان در پی ایجاد جامعه ای قبیله ای هستند».

با خروج امریکا فصل جدید رقابت های جنون آمیزی در افغانستان رقم خواهد خورد. آرایش جدیدی در جابجا شدن نیروها در تخته شطرنج خونین سیاسی چهره خواهد گشود. رقابت بر سر محکم کردن جای پای میان روسیه و امریکا و چین از یکطرف و رقابت و تنش میان هند و پاکستان و همچنان کشمکش های ایدیولوژیک ژیوپلیتیک میان ایران و سعودی به اوج اش خواهد رسید.

در فصل جدید بازی ها تنش های اصلی میان بازیگران متخاصم در شمال و شمالی متمرکز شده است بطوریکه طالبان و داعشیان در یک رقابت منطقه ای به قدرت سیاسی پول، به نفع شان در منطقه نیرو آزاد می کنند.
از سوی دیگر رقابت میان امرالله صالح، داوود کلکانی {جاسوس عربستان} و حنیف اتمر بر سر محکم کردن جای پای در شمالی و کواهدامن و پنجشیر تشدید گردیده است.
عربستان سعودی از طریق چینل سیاف و داوود کلکانی سعی دارد که در تبانی با اجمل عابدی {معاون امنیت دولتی مهره آی اس آی} نیروهای هزاره شیعه مذهب حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان {شاخه محقق} که در دره صوف ولایت سمنگان نیروهای رزمی دارد را در یک جنگ خونین در منطقه گیر اندازد و آنها را از دره صوف و ایبک بیرون برانند.

گفته می شود که در حمله مرگبار به ریاست امنیت ملی ایبک سمنگان جمعه 27 سرطان 1399 اجمل عابدی مظنون است که راه را به روی گروه تروریستی قاری اسحق {سرگروه شبکه حقانی در بخش انتحار و رییس اداره مهاجرین امارت اسلامی در گل گه تبه و چهاردره ولایت قندوز} و حضرت کوک چنار {مسوول گروه خرابکاری شبکه حقانی در بغلان} و یاران آنها در حمله خونبار ایبک باز کرده است. داوود کلکانی و گروه مافیایی او در شمالی و پنجشیر و مزار و سمنگان در پی برافروختن شعله آتش جنگ قومی مذهبی علیه شیعه مذهبان دره صوف هستند تا منطقه را از وجود آنها پاک کنند.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کلکانی
اجمل عابدی
نظرات بینندگان:

>>>   این داود کلکانی از همان فروخته شده های است که لاشخور درپاکستان زندگی میکرد یک بی نانوس وطن فروش یک اجنت است زیر نام حبیب الله کلکانی برای خود. ابروکمایی می کند ومردم چهره این اسپ ابی را شناخته اند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است