واقعیت های تلخ و ننگین تاریخ افغانستان
 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۳۲    ۱۳۹۹/۴/۲۲ کد خبر: 164148 منبع: پرینت

این شعار که افغانستان وطن افغان ها است از کجا و چه وقت پیدا شد؟
امیر حبیب الله پسر عبدالرحمن در یک اقدام آشتی جویانه برای تبعیدی های قبیله محمدزایی قندهار که بدستور عبدالرحمن فراری ساخته شده بودند اجازه بازگشت به افغانستان را می دهد. این محمدزایی ها از یعقوب خان و ایوب خان در مقابله با عبدالرحمن، بحیث یک نوکر انگلیس، حمایت می کردند. ورود این شخصیت ها بالای سرنوشت افغانستان در قرن ۲۰ تاثیر عمیق بجا گذاشت که تا امروز اثرات آن منشاء‌ اکثر نفاق و شقاق می باشد.

قابل یادهانیست که امیر دوست محمد خان بحیث موسس خاندان بارکزایی ها در افغانستان یک قرارداد خط ننگین با انگلیس ها امضا کرد باین معنی که این خاندان در دفاع از انگلیس ها حاضرند منافع انگلیس ها را در افغانستان تامین نماید با یک شرط که انگلیس ها برای زعامت این خاندان بالای ساکنین افغانستان مشروعیت ببخشد. بر اساس همین ذهنیت است که امروز نی حامد کرزی و نی هم غنی غلزی به رای و نظریات ساکنین افغانستان اعتقاد و باور ندارند. بعد از روی کار آمدن حبیب الله، محمود طرزی با حبیب الله برادرزاده از دمشق وارد کابل گشتند. محمود نواسه رحیم دل خان قندهاری و از طرف مادر هم از قوم و قبیله سدوزایی بود. غلام محمد خان، پدر محمود طرزی، در خدمت امیر دوست محمد خان و امیر شیر علی خان قرار داشت. وی با تخلص طرزی در جریده شمس النهار، اولین جریده افغانستان، نویسندگی می کرد و همین نام بحیث نام خانوادگی بازماندگانش باقی ماند. محمود طرزی پسر، ناشر جریده سراج الاخبار گشت. به همین دلیل بود که از وی بنام پدر مطبوعات افغانستان یاد می گردد.

در سال ۱۸۶۶م غلام محمد طرزی میزبانی سید جمال الدین افغانی را کرد. اخیر الذکر در ضدیت با سیاست استعماری انگلیس بنفع اسلام تلیغات می کرد. امیر عبدالرحمن در دفاع از انگلیس ها، غلام محمد طرزی را باتهام همکاری با ایوب خان از افغانستان تبعید کرد. وی از طریق کراچی پیش شیخ گیلانی که یک مسلمان افراطی بود به بغداد رفت. همزمان وی مقرب در بار سلطان عبدالحمید، امپراطور عثمانی قرار گرفت. در دمشق محمود طرزی در مکتب عثمانی ها به زبان ترکی تعلیم یافته گشت. همچنان وی به فراگیری زبان های فارسی، اردو و عربی نیز مبادرت ورزید. در سال ۱۸۸۹م محمود طرزی سفری به پاریس داشت. وی با اسما رسمیه، دختر شیخ محمد صالح الفتال مقیم الپو، امام یکی از مساجد دمشق، مزدوج گشت.

دوران زندگی محمود طرزی زیر حکومت ترکیه عثمانی ها یک دوره پر تلاطم بود. ترکیه عثمانی سخت تحت فشار نظامی از سوی روسیه و انگلیس ها قرار داشت. قابل تذکر است که در بحبوحه جنگ اول جهانی (۱۹۱۴-۱۹۱۸م) جغرافیای شرق میانه بشکل امروزی سوریه، عراق، لبنان، اردن، عربستان .... نبود. تمام این جغرافیه در کنترول ترک ها زیر نام امپراطوری عثمانی قرار داشت. بشکل مشابه کشورهایی از قبیل هند، پاکستان، افغانستان ..... در منطقه ای که ما بسر می بریم نبود. در آن وقت پاکستانی وجود نداشت و پیش از روی کار آوردن عبدالرحمن توسط انگلیس ها افغانستانی نبود، قدامت پنج هزار ساله آن را بجایش می گذاریم.

در اواسط دهه ۱۸۷۰م ترکیه در یک وضعیت بد اقتصادی و نظامی قرار گرفت. در سال ۱۸۸۱م حکومت دست بدامن کشورهای اروپایی مخصوصا فرانسه و انگلستان برای نجات از مشکلات اقتصادی زد. از اثر مداخلات روسیه ترکیه عثمانی اکثر تصرفات خویش در حیطه دنیوب و بالکان و یونان را بنفع روسیه از دست داد. قبرس و مصر در کنترول انگلیس ها در آمد. در شبه جزیره عربستان احساسات ضد ترکی از طرف انگلیس ها دامن زده می شد. در اناتولیه ارمنی ها شروع به استقلال خواهی کردند. تمام این کشمکش ها باعث می گشت شمار کثیری از ساکنین منطقه مجبور به مهاجرت داخلی و خارجی گردند. این وضعیت سبب می شد که روز بروز قدرت ترکیه عثمانی رو به ضعف رود. مثلی که کرونا امروز مشکلات بزرگی را برای دنیا خلق کرده است، آفت های طبیعی در آن وقت مزید بر علت برای ضعف امپراطوری ترکیه عثمانی بود.

ضعف قدرت استعماری ترکیه عثمانی، ایجاب می کرد رفورم های جدی در شیوه اداره مردم های مختلف زیر سلطه ترک ها روی کار آید. بین سال های ۱۸۳۹-۱۸۷۶م تغییرات بزرگ در منطقه در حال شکل گیری بود. جامعه ترکی هم یک جامعه واحد نبود. ترک ها تحت تاثیر ذهنیت ها و راه و روش های مختلف قرار داشتند. آن عده از جوانان ترکی که تحصیل یافته فرانسه بودند، با الهام از نویسندگان و نظریات مطرح دوران خویش، رجوع به فلسفه سیکولاریزم کردند یا جدایی دین از سیاست را شعار خویش قرار دادند. تدریس کتاب های چاپ اروپا از قبیل علوم طبیعی جزو نصاب درسی معارف این امپراطوری گشت. نقش ملا و مدارس دینی رونق و بازار خویش را روز بروز از دست می داد. در سال ۱۸۷۶م ترکیه بشکل بی سابقه قانون اساسی خویش را، بمنظور قطع دست خلیفه و شریعت ملاهای حنفی مذهب از امور رسمی، با الهام از کود ناپلیون تدوین و تصویب کرد. برای اینکه این ترک ها خود را متجدد و عصری جلوه داده باشند، شیوه نشست و برخاست و لباس پوشی غربی ها را بجای شیوه زندگی سنتی و پوشش بومی هدف ساختند.

از سال ۱۸۸۰م به بعد فکر و ذکر این تجددخواها با پیشقراولی جوانان ترک های عثمانی بصورت کل پیروی از سبک زندگی و ذهنیت اروپایی ها بود. این قشر از جامعه ترک باین باور رسیدند که رجوع به علوم طبیعی بجای علوم دینی حلال مشکلات و رهایی مملکت از مشکلات سیاسی و اجتماعی است. ترک ها شعارهایی از قبیل آزادی، عدالت، مساوات را از انقلابیون فرانسه به عاریت گرفتند. تمام این تحولات زیر عنوان کمیته اتحاد و ترقی جاه زده می شد که بعدا حزبی با همین ذهنیت زیر عنوان حزب اتحاد و ترقی ظهور کرد. تمام تلاش ها بخاطر رد شیوه زندگی بر اساس اصول اسلامی و تاسیسات اسلامی بنفع ایجاد دموکراسی بسبک اروپایی بود.

این انقلابیون جوان ترکی در گفتار و عمل خویش با یک تناقض دست و پنجه نرم می کردند. آنها در حرف و عمل خویش دو رویی می کردند. از یک طرف تلاش داشتند رهبری پان اسلامیزم یا اتحاد جهان اسلام را نصیب خویش سازند و از طرف دیگر تیوری و نظریه داروین را در مورد ارتقا در رد تیوری مذهبی تبلیغ می کردند و جنبش های ملی گرایی آلمانی را مبنی بر نژاد تایید می کردند. این گروه شعار می دادند که ترکیه وطن ترک هاست. مثلی که در افغانستان حتی امروز ادعا می گردد که افغانستان وطن افغان هاست. افغان ها این شعار را از ترک ها و ترک ها آن را از آلمان ها امانت گرفتند. آلمان ها کشور شان را پدروطن یا خانه وطن قلمداد می کردند که یک ذهنیت انحرافی قوم پرستی بسبک و شیوه قبایل بدوی عرب پیش از اسلام بود.

ترک ها در این وقت کسانی را که متولد ترکیه نبود یا از پدر و مادر ترکی نبود یا به زبان ترکی صحبت نمی کردند، اقلیت مذهبی و قومی جاه می زدند. بشکل مشابه کسی که متولد افغانستان نباشد یا از پدر و مادر افغان نباشد یا به زبان افغانی صحبت نکنند، از افغانستان نیستند. اما چنین ذهنیتی در تقابل صریح با اصول اسلامی و باور موسسین ترکیه بحیث امپراطوری عثمانی قرار می گرفت. در اصول امپراطوری عثمانی، شخصیت های نامسلمان جزو ملت بزرگ امپراطوری عثمانی پذیرفته شده بودند و از منزلت و عزت بالا برخوردار و در بخش مذهبی کاملا آزاد بودند. برای اینکه یک شخصیت عثمانی باشی ضرور نبود مسلمان یا از نژاد ترک باشی. در امپراطوری عثمانی، یونانی ها، آرمنی ها، سلاوها، عیسوی های متدین، یهود ها .... نظر به اهلیت و لیاقت خویش به چوکی های بالای رسمی دسترسی داشتند. اکثریت رهبران بلند پایه ترکیه عثمانی شخصیت های نامسلمان بودند. عیسوی های عثمانی نقش کلیدی در عرضه تعلیمات برای ساکنین زیر سلطه عثمانی ها ایفا می کردند.

وقتی این ترک های افراطی تحت تعقیب ترک های عثمانی قرار می گیرند، اعضای کمیته اتحاد و ترقی فعالیت های خویش را زیر زمینی ساخته و افراطیون این گروه تلاش می کنند از طریق توسل به تروریزم به اهداف خویش نایل گردند. محمود طرزی نیز در چنین یک جو متشنج زیر سلطه امپراطوری ترکیه عثمانی درس خواند و ذهنیت وی تحت تاثیر ترک های ترک پرست شکل گرفت.

محمود طرزی که از وی بنام پدر مطبوعات افغانستان نیز یاد می گردد تحت تاثیر برنامه کمیته اتحاد و ترقی ترک های افراطی قرار گرفت. محمود طرزی وقتی وارد افغانستان می گردد شروع به تحمیل برتری هویت قومی افغان بالای ساکنین افغانستان می نماید. ذهنیت محمود طرزی ذهنیت افراطی گری بر اساس تعلقات قومی و ملی بود. مرچ و مصاله این ذهنیت وقتی تندتر و شدیدتر می گردد که افکار و نظریات سید جمال الدین افغانی مبنی بر تفوق جویی اسلامی در مقابله با سیاست استعماری انگلیس بر آن علاوه می گردد. محمود طرزی همزمان خود را یک افغان قوم پرست و مسلمان ضد قوم پرستی جاه می زد. امروز هم مشتی از اوباشان در افغانستان بسر می برند که افغانیت و اسلامیت را دو رکن اساسی بقای افغانستان تایید می کنند در حالیکه این دو پدیده ذاتا با هم در تقابل آشتی ناپذیر قرار دارند.
مصطفی کمال اتا ترک با مادر زبیده حنیم و خواهر مقبول اتادان

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تاریخ افغانستان
واقعیت ها
نظرات بینندگان:

>>>   اصلاً گناه از هحامنشی ها است.
اگر هخامنشی ها یا ایران امروزی با یونانی ها جنگ نمیکردند.سکندر مقدونی در فکر تسخیر ایران وقت و افغانستان وقت نمی شد وسکتدر تا هند پیشروی نمیکرد و در هند دین بودایی بمیان نمی میامد و در زمان موریا ها دین بودایی به افغانستان نمی آمد و تا عربستان بت پرست نمیشدند و در عربستان بر ضد بت پرستی ،دین اسلام نمی آمد و ساسانیان و کابل شاهان وقت افغانستان،بدست عرب ها فتح نمی شد و مردم بزور مسلمان نمی شدند و پادشاه حوارزم شاه،هیأت تجاری چنگیز را نمی کشت و چنگیز بالای آسیای میانه تا افغانستان و سرحدات هند و ایران و عراق و تا سرحد پولند حمله نمی کرد و این کشور ها را تصرف نمی کرد.و بازماندگان اش و غزنویان و غوریان به هند جمله نمی کردند و سلطنت های مسلمان ها در هند تشکیل نمی شد و در ایران نادر افشار پادشاه نمی شد و به هند جمله نمی کرد و شکست نمی خورد و نادر افشار کشته نمی شد و احمد شاه بابا پادشاه افغانستان نمی شد و انگلیس ها به هندوستان نمی آمدند و از آنجا به افغانستان حمله نمی کردند و در دو جنگ در افغانستان شکست نمی خوردند و جنگ اول جهانی در نمی گرفت و افغانستان استقلال خود را نمی گرفت و امان الله خان پادشاه نمی شد و پادشاهی را رها کرده فرار نمی گرد و حبیب الله بچه سقاو پادشاه نمی شد و نادر شاه به کابل جمله نمی گرد و بچه سقاو کشته نمی شد و بعداً نادرشاه کشته نمی شد و ظاهر شاه پادشاه نمی شد و داودخان کودتا نمی کرد و خلقی ها و پرچمی ها کودتا نمی کردند و قوای روس به افغانستان حمله نمی کرد و مجاهدین بمیان نمی آمدند و مجاهدین شهر کابل را تخریب نمی کردند و طالبان نمی آمدند و طالبان با القاعده یکجا نمی شدتد ث حادثه یازدهم سپتامبر رخ نمی داد و امریکایی ها به افغانستان حمله نمی کردند و هردو رییس جمهور امریکا جورج بوش و بارک اوباما جنگ را در افغانستان ادامه نمی دادند و در نتیجه یک نفر بیطرف که نه از حزب جمهوری خواه بود و نه از حزب دموکرات و یک نفر تاجر املاک بنام دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا نمی شد و قرار داد با طالبان بسته نمی شد و پنج هزار زندانی طالبان رها نمی شد و افغانستان به یک حالت سر در گم دچار نمی شد که آیا قوای امریکایی میبرآید و یانه؟
آیا طالبان با دولت صلح میکنند و یا نه؟
آیا امریکا قدرت را به طالبان میسپارد و یا از دولت پشتیبانی میکند و یا هردویشان را به حال خود رها میکند،مثلی که شوروی نجیب را رها کرد و هر کدام شان که زور شد.
پس قسمی که ما میبینیم،مقصر اصلی و اولی همه مصیبت های افغانستان دولت هخامنشی ها و یا ایران امروزی است.

>>>   ترک ها از سر قوم پرستی نسل کشی ارامنه و نسل کشی کردها و یونانیها را راه انداختند اما شاید این فرضیه درست باشد که اوغان ها در قوم پرستی تابع ترک های عثمانی بودند بهرحال اوغان ها هم در خراسان یا اوغان‌نیستان نسل کشی هزاره و نسل کشی تاجیکان راه انداختند و خراسانیان بومی را بیجا کردند بسیاری مردم ما هنوز هویت اصلی خود را باز نشناختند و تحت تاثیر تبلیغات اوغانیزم افغانیزه شدند همچنان که مردم اصلی فلات آناتولی رومی و کردی و یونانی بودند اما تحت تاثیر تبلیغات ترک ها خود را ترک خواندند و به اصطلاح ترکیزه شدند یا این که مصری ها و بربرها عرب نبودند اما تحت تاثیر تبلیغات عرب ها عربیزه شدند.

>>>   ننګینترین نقطه تارخ افغانستان شاه شدن سقو و انحلال اردو توسط ربانی بابا نانک و بز او است که به نقطه ننګین دیګر یعنی امدن طالب راه هموار کرد!

>>>   خوب شد که مردم ما افغانیزه شدند افغان شدن افتخار است که هر کس کو لیاقتش را ندارد.

>>>   اقای عبدالحمید... مشکل شما چه است؟؟؟ اگر مقصد تان برتری جویی های قومی که فعلا در افغانستان موجود است میباشد پس بهتر است که از شرایط کنونی سخن بزنید.از معضلات فعلی که مجموع کشور بدان دچار است حرف بزنید و موضوعات را علما دقیقا حلاجی کنید.گذشته چه بود و چه شد جز تاریخ شده است ...و باید از ان درس گرفت البته نه یک جانبه.
من میدانم که شما و اقای گل امیری و خراسان طلبان و سمت پرستان از پیروان جدی احمد شاه مسعود هستید و هم دنبال این موضوع جدی بوده و هر روز یک مطلب را که میرویس هوتک پشتون نبود احمد شاه درانی فلان نبود هم مغز جوانان را مسخ کرده اید و هم وقت تانرا ضایع میکنید . احمد شاه مسعود را شما قهرمان ملی خطاب میکنید حزب جمعیت اسلامی خود را حزب ملی محسوب میدارد در حالیکه چنین نیست. ویدیو ها و گفتار های طور مستند از رهبر شورای نظار احمد شاه مسعود وجود دارد که در ان از تک قومی حرف میزند کسی که تک قومی فکر کند نمیتواند شخصیت ملی باشد تک قومی فکر کردن و ادعای ملی کردن دو موضوع ضد و نقیض میباشد و در چنین وضعیت حزب جمعیت اسلامی ربانی خان نیز قرار دارد.
شما از سید جمال الدین افغان با کراهت یاد میکنید خدمت شما جنابان عالی گفت که سید یک شخصیت ضد استعمار بود . موصوف در هر جا که پا میگذاشت پرچم ضد استعمار را بلند میکرد و یدن استعمار به لرزه میافتاد.سید افتخار جنبش های ضذ استعماری در جنوب غرب اسیا بوده است...سید جو حاکم در هر کشور را در نظر گرفته و نظرات ضد استعماری خود را طرح میکرد .هضم شخصیت و تحمل چنین شخصیت بزرک از حوصله ای دولت ها و حکومات ضد مردمی و معامله گر اندوره بشمول امیران افغانستان خارج بود و شمایان نیز از در ک و هضم عقاید سید عاجز هستید.
در این جای شک نیست که از نیم قرن و یا زیاد تر از ان حکام افغانستان طور تصنعی بدنبال پشتونیزه کردن جامعه هستند ولی تعقیب چنین سیاسیت حتی زیانهای فراوان برای زحمتکشان و محرومان ملیت پشتون بار اورده است.
اگر در خانه کس است یک حرف بس است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است