نیروهای افغان مقصر حمله هلمند شناخته شدند
 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۰۸    ۱۳۹۹/۴/۱۲ کد خبر: 164026 منبع: پرینت

هیات معاونت سازمان ملل در افغانستان (یوناما) نیروهای دولتی افغانستان را در شلیک خمپاره هایی که برخورد آنها به یک بازار شلوغ در هلمند حداقل ۲۳ کشته به جا گذاشت مقصر شناخته است.
به گزارش بی بی سی، انفجارهای صبح دوشنبه درحالی روی داد که طالبان و دولت افغانستان برای مذاکرات صلح با هدف پایان دادن به دو دهه جنگ داخلی آماده می شوند.

ماموریت یوناما در توییتر نوشت: "یافته های اولیه و بی طرفانه یوناما نشان می دهد که خمپاره های ارتش افغانستان روز دوشنبه تلفات سنگینی در میان غیرنظامیان به جا گذاشت."

براساس این بیانیه "منابع متعدد معتبر صحه می گذارند که نیروهای ارتش ملی افغانستان در واکنش به آتش طالبان این حمله مرگبار خمپاره ای را انجام دادند که به هدف مورد نظر آنها اصابت نکرد."

به گزارش خبرگزاری فرانسه مقام های افغان قبلا طالبان را به خاطر این انفجارها در ولسوالی سنگین ولایت هلمند مقصر شناخته بودند و آقای غنی این حادثه را "حمله تروریستی" خوانده بود.

مقامات افغان گفته‌اند که ابتدا چهار موشک در این محل اصابت کرد و بعد یک خودرو بمبگذاری شده نیز در محل منفجر شد.
طالبان نیروهای امنیتی را مسئول این حادثه که همچنین ۱۵ مجروح به جا گذاشت دانسته بود.

ماموریت سازمان ملل از دولت افغانستان خواست امکان انجام تحقیقاتی مستقل را فراهم کند و هر دو طرف را ترغیب کرد در نواحی غیرنظامی دست از جنگ بکشند.
این نهاد گفت که "حوادثی که با آتش غیرمستقیم روی می دهد" هر ساله جان هزاران نفر را می گیرد.

شورشیان مناطق وسیعی از ولایت هلمند که به خاطر تولید خشخاش معروف است را در اختیار دارند، جایی که نیروهای دولتی و پیکارجویان طالبان تقریبا هر روز درگیر می شوند.

ولسوالی سنگین ولایت هملند چندین بار میان نیروهای دولتی افغانستان و طالبان دست بدست شده است.
این ولسوالی در سال ۱۳۹۶ به دست طالبان افتاد و اکنون مرکز آن زیر کنترل طالبان است. نیروهای دولتی در این ولسوالی فقط یک پایگاه نظامی دارد.

کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
هلمند
سازمان ملل
نظرات بینندگان:

>>>   کلمه "افغان" از ديدگاه واژه و ريشه شناسى فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت داد و نالشت معنى مى دهد
فرهنگهاى گوناگون زبان فارسى را که همانا فرهنگ واژه هاى بزرگان مانند رودکى و ناصرخسرو بلخى و نظامى و مولانا جلاالدين بلخى و سعدى وحافظ و جامى وصدها شاعران ديگر که امروز در خاک باستانى مشترک سه کشور فارسى زبان يا زادگاه يا زيارتگاه ويا کارگاه و دانشگاه شان قراردارند.

ناصرخسرو بلخى:
بانگ بردارند و بخروشند بر امید خورد
چون حدیث جو کنی بیشک خران افغان کنند
مطرب همی افغان کند که می خور
ای شاه که این جشن خسروان است .
گر عیب من ز خویشتن آمد همه
از خویشتن به پیش که افغان کنم .

نظامی :
میترسم از این کبود زنجیر
کافغان کنم آن شود گلوگیر.

مولوی بلخى
در نهان جان از تو افغان می کند
گرچه هرچه گوئیش آن میکند
بهر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد
من هم از باد سربدرد سرم
ابرم از باد باشد افغانم .
خاقانی .

ز بس کاورد درد چشمش بافغان
گلوی خراشیده ز افغان نماید.
خاقانی .

در طواف کعبه ٔ جان ساکنان عرش را
چون حلی دلبران در رقص و افغان دیده اند.
خاقانی .

گرچه ز افغان مرا با تو زبان موی شد
در همه عالم منم موی شکاف از زبان .
خاقانی .

خاقانیا دلت را ز افغان چه حاصل آید
چون دل نیافت داور ز افغان چه خواست گویی .
خاقانی .

هزارت مشرف بی جامگی هست
بصد افغان کشیده سوی تو دست .
نظامی .

ز بس خنده که شهدش بر شکر زد
بخوزستان شد افغان طبرزد.
نظامی .

کزان پیش کافغان برآرد خروس
برآیدز لشکرگه آواز کوس .
نظامی .

نماند جانوراز وحش و طیر و ماهی و مور
که بر فلک نشد از بیمرادی افغانش .

(گلستان ).
افغان ز تو شوخ نامسلمان افغان
افغان ز تو آفت دل و جان افغان

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
«حافظ»
یک لحظه آرمیده جهان از فغان من
حالم مپرس باز مرا بر فغان مدار
«محتشم کاشانی»

گه گهی در کوی حیرت بی فضولی گوش و لب
از دل سنگین جلاجل وز لب افغان داشتن
«سنایی »

بانگ بردارند و بخروشند بر امید خورد
چون حدیث جو کنی بی شک خران افغان کنند
« ناصر خسرو»

چنان از شوق او افغان برآرم
که دود از گنبد گردان برآرم
گهی از سوز جان افغان برآرم
نفیر از درد بیدرمان بر آرم
«عبید زاکانی»

افغان خروس صبحگاه از غم تو
آه از غم تو، هزار آه از غم تو
«رودکی»

به صد افغان و درد آن روز تا شب
درونی غنچه وار، از خون لبالب
«جامی»

چو یوسف را از آن بو جان برآمد
زجان حاظران افغان برآمد
« جامی »

گر از زلف پریشانت صبا برهم زند مویی
برآید زان پریشانی هزار افغان هر سویی
« فخردین عراقی »

بیداد بتان خون مرا ریخت فروغی
افغان که شدم کشته ی بیدادگری چند
« فروخی بسطامی »

فریاد من از فراق یارست
وافغان من از غم نگارست
« سعدی »

خدا را داد من بستان از خطش
که دل از جورش افغان می برآورد
« عطار »

افغان بچه ای در دل تو رحمی نیست
از دست فغانی بچه افغان افغان
«عنصری»

پس نام "افغان" شايسته نه براى ملت پشتون و يا ملتهاى غيرپشتون است كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفت نمى گيرد و نه خواهد گرفت .

زيرا نام مناسب نيست. به هيچ يک مردم روا نيست بهتراست براى کشور افغانستان يک نام نو جستجو کرد.
با "پشتونتون" موافقم با "نورستان" موافقم با "آزادستان" "خراسان" و "خورزمين" وغيره وغيره
ولى نه به افغان

من پشتون هستم هزاره هستم يماق هستم بلوچ هستم همه مردم دراين سرزمين هستم ولى بانگ ونمى زنم فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و نالشت نمى کنم يعنى فغان و افغان نيستم
به آرزو تغير
ارمان

>>>   نیرو های افغان را کسی چیزی گفته نمی تواند هر کاری که کرد فقط اگر طالب گناه کرد باز همه سرو صدا می کند کاهش مردم ما غیرت کنند علیه این دولت جیره خور مظاهر ات را بر ماه کنند همه در خواب و غفلت اند

>>>   ما وشما یک بچه خورد مشاور امنیت ملی دارم چون خانمش امریکای است و زور کس به او نمی رسد

>>>   طالب های موجود در سنگین از سنگین هستند یا از آسمان آمده اند.

>>>   نیروهای نظامی افغانستان- مزدوران و تربیه شده بیگانگان که بخاطر منافع دیگران اجیر اند همیشه با حمایت باداران شان طالبان کرام را مقصر اعمال ننگین خود قلم داد میکنند.
و مطبوعات مزدور به صحیه ان مهر زده اند. ویا هم از نشر ان چشم پوشی میکنند.
ز این خبر صدای امریکا اشنا- پژواک وبسیار دیگر مطبوعات اجیر چشم پوشی کرده اند...


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است